درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا
درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا
درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا
درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا

درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us

حسین غزالی
۰۹:۰۰ ۱۳۹۶/۰۶/۱۴
درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا

جملاتی که پایین‌تر می‌خوانید شرحی هستند از یک شخصیت دیجیتالیِ جانبی ساده که شاید صرفاً به‌دلیل سادگی حواس‌پرتانه‌اش بتواند تعریف شخصیت مکمل باشد در بازی‌های ویدیویی. «دربارۀ الی» یعنی دربارۀ نوجوانی که از نوجوانی‌اش زود گذشت و تبدیل به فرزندی شد که هیچ‌وقت نبود. 

این شاخصۀ بنیادین در پردازش شخصیت‌ها، یعنی «شخصیت‌ مکمل» کمااین‌که الی یکی از آن‌هاست، آچار فرانسۀ داستان‌نویسی است. هرجا که کار خراب شد، هرجا که روند پیش‌برد داستان نصف و نیمه ماند و شخصیت اصلی چیزی نداشت که بگوید، الی از راه می‌رسد و روند داستان را ادامه می‌دهد. او نه فقط دربارۀ خودش حرف برای گفتن دارد، بلکه به‌واسطۀ رفتارهایش و واکنش‌های صادقانه و بعضاً کودکانه‌اش از برخی رازهای نهفتۀ موجود در قلب جوئل هم خبر می‌دهد و چنین می‌شود که داشتن الی برای جوئل، یعنی کلیدی برای قلب تاریک و زنگ‌زده و پوسیدۀ جوئل. خیلی راحت این چند مسئله در جریان رفتارهای جوئل دیده می‌شوند و بعد از آن رفتارهای الی می‌آیند:

درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا

از کوچکی، از کودکی، بدون این‌که الی بتواند خانواده‌اش را ببیند، او تحت مراقبت «مارلین» بزرگ شد و اولین مسئلۀ الی در این‌جا مطرح می‌شود. مارلین شخص مشغولی است که احتمالاً وقتی برای بچه بزرگ کردن نداشته ولی با این‌وجود تمام تلاشش را می‌کند؛ او به تنها بازمانده از خانوادۀ الی وعده داده بود که از تک‌فرزندش تا آخر ماجرا مراقبت کند. بنابراین تعجبی ندارد که الی در کنار فایرفلای‌ها بزرگ شود و آشنا باشد به شیوه‌های آن‌ها در رفتار و گفتار و زندگی. با این‌وجود براساس عادت همیشگی داستان‌های ویدیویی، شرایط الی قرار نبوده این‌طور بماند.

این‌جاست که «جوئل» وارد ماجرا می‌شود. جوئل درب را باز می‌کند، با الی روبه‌رو می‌شود، الی فکر می‌کند او یکی از آدم‌بده‌هاست و جوئل هم او را چندان جدی نمی‌گیرد. ولی این مواجهۀ بی‌احساس اولیه قرار بود تا نشان دهندۀ غیرقابل فهم بودن جوئل و الی از لحاظ قلب باشد برای بقیه. جوئل اگرچه همیشه گذشته‌اش را مرور می‌کند ولی برای بقیه، او فقط یک چهرۀ عبوس و خشک دارد که نشان بدهد؛ برای همه به‌جز تس. او احتمالاً تنها شخصی باشد که بداند و این دانستنش به‌طور مشخصی در هنگام تصمیم‌شان برای الی تاثیرگذار می‌شود. الی هم در ابتدا مثل جوئل است؛ او کودکی و رفتارهای کودکانه‌اش را پشت فحش و بد و بیراه‌هایش پنهان می‌کند اما درواقعیت، هنوز هم برای بقیه ارزش قائل است و شرایط مختلف زندگی را به‌خوبی درک می‌کند.

بعد از آن، تس از راه می‌رسد و در آخرین کات‌سینی که در آن حضور دارد، احتمالاً برای جوئل مشخص می‌کند که پیدا شدن سروکلۀ الی بعد از این همه مدت، می‌تواند فرصتی دوباره باشد برای این‌که او یاد بگیرد چگونه دوباره مثل برادرش، آن آدم معمولی سابق بشود که بود. «تامی» آن آدم شده بود؛ تامی مردی بود که بعد از اشتباهات متعددش تصمیم گرفت که به جکسون برگردد و سبک زندگی بزن بهادری گذشته را کنار بگذارد. این‌گونه شد که جوئل یقیناً یکی از مهم‌ترین وعده‌های زندگی‌اش را مبنی بر رساندن الی به مقصد بر عهده گرفت. حتی در مواجهه با بیل، زمانی که بیل از احمقانه بودن تصمیم جوئل برای رساندن الی به آن‌طرف دنیا می‌گفت، جوئل با یک جملۀ ساده جواب بیل را می‌داد: «راستش ایدۀ تس بود.» و می‌خواست تا همۀ تقصیرات را از گردنش روی زمین بیندازد. بیل اما می‌دانست که در پس ماجرا، جوئل هنوز یک پدر است. مسئلۀ مهم راجع به جوئل این است که اگرچه گاهی او خودش طوری وانمود می‌کند که آدم بسیار خشکی است، اما اطرافیانش و دوستان قدیمی او را خیلی خوب می‌شناسند.

نکتۀ مربوط به شخصیت‌های مکمل این است که آن‌ها سعی می‌کنند حرف‌های پنهان شده را از دل شخصیت‌های اصلی در بیاورند و باعث بشوند که قهرمان قصه رشد کند و بزرگ شود. این‌جا با یک بحث جدی، با دانستن نقاط ضعف جوئل می‌شود خیلی راحت فهمید که او چه‌گونه رشد می‌کند و الی چگونه رشد می‌کند. در پاییز یا در زمستان و بهار، جوئل همان مردی است که همیشه بود ولی در هر فصل می‌شود تکه‌های پازل گمشده‌ای از داستان زندگی‌اش فهمید و در هر فصل این تکه‌های پازل زیادتر می‌شدند. ماجرا این‌طور بود که او رفته‌رفته یاد می‌گرفت که چه‌گونه ادا و اطوارهای قدیمی‌اش را کنار بگذارد. در پاییز، او یک قانون داشت در مکالمه‌هایش؛ به الی می‌گفت که هربار او راجع به زندگی‌اش سوالی بپرسد که زیادتر از حد معمول به جزئیات زندگی‌اش بپردازد، دیگر بهتر است که سوال را تکرار نکند چون جوئل هیچ‌وقت پاسخ نمی‌دهد. بعد از فرار از فایرفلای‌ها اما برای جوئل چیزها فرق می‌کنند؛ در پیاده‌روی به‌سوی جکسون، که اختتامیۀ بازی است، این‌بار جوئل است که مکرراً راجع به جزئیات زندگی و تک‌فرزندش حرف می‌زند. این مسئله که او سابقاً تا چه حد آدم بی‌ملاحظه‌ای بود به‌خوبی در رفتارش با تامی پیداست.

اما این بهتر شدن و بزرگ‌تر شدن و پخته‌تر شدن مسافرانی که تقریباً هزاران کیلومتر را به‌امتداد خط استوا حرکت کرده بودند، برای همۀ مسافران اتفاق می‌افتد.

برای الی هم چنین تغییری پیش می‌آید در زندگی. خصوصاً در فصل پاییز و زمانی که زمان ملاقات با تامی فرا می‌رسد. آن‌جاست که جوئل سرانجام دوباره تصمیم می‌گیرد که یک پدر واقعی باشد. آن‌جاست که الی تصمیم می‌گیرد تا از گذشته‌اش بگوید و این‌که چرا فکر می‌کند او هم مثل جوئل معنای واقعی از دست دادن دوستان و نزدیکان را می‌داند. و در آن‌جا الی از سرگذشت جوئل می‌پرسد و به‌نظر در آن‌جا وقت بزرگ‌تر شدن می‌رسد. یکی در آن روز پاییزی و دیگری در فصل زمستانی که در آن الی از پدری مریض و ناتوان مراقبت می‌کرد؛ در آن روزها می‌شد واقعاً متوجه این مسئله بود که چه‌گونه جوئل و الی هردو نسبت به گذشته تغییر کردند.

Shrek PC Lover

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا
درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا
درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا
درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا
درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

درباره الی… | نگاهی به روند تغییر شخصیت الی در داستان The Last of Us - گیمفا