روزی روزگاری: جهنمی سوزان در سرزمین لالهها | نقد و بررسی Brothers in Arms: Hell’s Highway
جنگ جهانی دوم، بدون هیچ شکی یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخی است، جنگی عظیم و بزرگ که نیمی از جهان را به جهنمی سوزان بدل کرد و بیش از ۵۰ میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد. این رویداد دردناک که جهان را تا مرز نابودی کشاند و کثیف ترین چهره انسانیت را به همه نشان داد. این جنگ عظیم به واسطه پتانسیل بسیاری که دارد، دستمایه بسیاری از فیلم های سینمایی، سریال ها و بازی های ویدئویی شده است. بدون شک یکی از فیلم های سینمای بسیار مشهور که روایتی خاص، احساسی و ضد جنگ از جنگ جهانی دوم را نمایش میدهد، شاهکار استیون اسپیلبرگ، نجات سرباز رایان است، فیلمی که داستان گروهی از سربازهای امریکایی را در راه نجات دادن تنها فرزند زنده و سالم خانواده رایان، روایت می کند. این فیلم خاص، باعث شد که نگاه بعضی از رسانه ها نسبت به موضوع جنگ جهانی دوم تغییر کند. اما نوع نگاه خاص فیلم سینمایی نجات سرباز رایان، هیچ گاه به بازی های ویدئویی راه پیدا نکرده بود. به واسطه همین موضوع در نسل هفتم و پس از شکوه بازی های شوتر اول شخص مربوط به جنگ جهانی دوم در نسل ششم، شاهد افت این ژانر بودیم. با افت تدریجی سری مدال افتخار و سپس کوچ غیرقابل انتظار اما موفق سری ندای وظیفه به جنگ های نوین در قسمت چهارم، بازی های مربوط به جنگ جهانی با رکودی عجیب مواجه شدند. پرداخت بیش از حد بازی های شوتر موفق به این جنگ بزرگ در نسل ششم، باعث شد که نوعی بی میلی نسبت یه این ژانر در میان مخاطبان دیده شود و از سوی دیگر، اکثر بازی های این ژانر دچار تکرار شده و نتوانستند موضوعاتی جدید را برای ارائه دادن پیش بکشند. به نمایش گذاشتن رویدادهای بزرگ و بازسازی نبردهای عظیم جنگ جهانی، روایت از زاویه سربازهای متفاوت که برای کشورهای مختلف انجام وظیفه می کردند و حتی پرداختن به مسائل مربوط به نیروی هوایی ایالات متحده هم نتوانست بازی های این ژانر محبوب را از کلیشهای شدن نجات دهد و این ژانر مرده را زنده کند.
با کوچ سری Call Of Duty به جنگ های نوین و مدرن، موفقیت عجیب و البته شایستهای را نسیب این سری کرد. نواوری های بسیار زیاد و داستان پردازی زیبای سری جنگ اوری نوین، باعث شد اکثر بازی های شوتر اول شخص به سمت و سوی پرداخت به مسائل و جنگ های نوین روی بیاورند، این رویه باعث شد ذائقه مخاطب ها هم به مرور تغییر کرده و به سمت و سوی سلاح های جدید، نبردهای نوین و شوترهای سینماتیک برود. به همین دلیل، در این میان کمتر سازنده ای جرأت پرداخت دوباره به جنگ جهانی دوم را داشت. چرا که علاوه بر عدم استقبال مخاطبان، از سمت و سوی منتقدان هم مورد لطف قرار نمی گرفت. اما نکته مهم اینجا بود که به طور تقریبی همه بازی های ساخته شده در ارتباط با جنگ جهانی دوم، با کمبود عنصری خاص مواجه بودند. حتی وجود عناصر سینمایی هم نمی توانست به این ژانر شکست خورده کمک کند، چرا که کمبود اصلی موجود در این بازی ها، در رابطه با احساس بود. اکثر بازی های جنگ جهانی دوم، توانسته بودند با ایجاد فضاسازی دقیق مربوط به این جنگ، شبیه سازی سلاح ها و همینطور بازسازی نبردهای مهم مثل نبرد نرماندی موفقیت کسب کنند. اما کمبود عنصر احساس و مسائل انسانی در بازی های این ژانر رفته رفته باعث تکراری شدن بازی های شوتر جنگ جهانی دومی شدند و مقدمات لازم برای شکست این ژانر را فراهم کردند. شکست ژانر موفقی مثل جنگ جهانی، باعث شد که در نسل هفتم، بازی های شوتر اول شخص براساس واقعیت دچار سستی و رکود شوند. این موضوعات مقدمات لازم برای پیشرفت سری Call Of Duty را فراهم کردند و باعث شدند که سری Battlefield هم برای کسب موفقیت به جنگ های نوین روی بیاورد. اما در میان این رکود عجیب و غریب که حسابی مخاطبان را ناراحت کرده بود، به ناگه، بازی زیبایی ظهور کرد. یک بازی جذاب و دوست داشتنی که به درستی، دست روی عنصری گذاشت که در همه بازی های مشابه کم بود، این بازی جذاب، با ارائه داستانی احساسی و پرداخت شخصیت های دقیق و کامل، در کنار گیم پلی جذاب و استاندارد، به نوعی توانست ژانر جنگ جهانی را دوباره زنده کند. موضوع مهم در رابطه با عنوان موفق استدیو GearBox این بود که سومین نسخه از سری Brothers in Arms بیشتر از هرچیزی، بر روی عناصر احساسی و انتقال احساسات مربوط به جنگ به مخاطب تمرکز داشت. سومین نسخه Brothers in Arms به طور جدی و کاملاً مستقیم قصد داشت تصویری دیگر از جنگ را ارائه دهد. این بازی زیبا، برخلاف عناوین دیگر، قصد به وجد اوردن مخاطبان با تصویر کردن نبردهای بزرگ و حس میهن پرستی را نداشت و در مقابل بر روی زشتی های جنگ تمرکز کرده بود. در این بازی، روایت به نوعی دنبال می شود که تخریب های متفاوت حاصله از جنگ نمایش داده شود. همچنین توجه به حس و حال روحی سربازها، وضعیت روانی آن ها و همچنین مسئولیت سنگین فرماندهان باعث شد که Brothers in Arms: Hell’s Highway تفاوت های بسیاری با دیگر عناوین مشابه داشته باشد. در حقیقت باید اینطور گفت که بزرگراه جهنم، به واسطه تمرکز ویژه بر روی چهره واقعی جنگ و همینطور مسائل انسانی، جزء اندک عناوین متمرکز بر جنگ جهانی دوم است که از داستانی پیچیده، جذاب و زیبا بهره می برد و به جای پرداختن به سرنوشت نبردهای بزرگ، به سرنوشت انسان های کوچک و جهنمی که در آن گیر کرده بودند می پرداخت.
در حال حاضر با بازگشت سری Call Of Duty به جنگ جهانی دوم و همچنین عرضه شدن عنوان Battlefield 1 که در خلال جنگ جهانی اول رخ می داد، ممکن است دوباره شاهد عرضه شدن عناوین متمرکز بر جنگ جهانی دوم باشیم. به همین دلیل و به بهانه برگشت دو سری بزرگ اول شخص شوتر به جنگ های جهانی، به سراغ نقد و بررسی یکی از بزرگترین بازی های ساخته شده بر اساس جنگ جهانی دوم رفته ایم، با نقد و بررسی Brothers in Arms: Hell’s Highway، ساخته استدیو Gearbox که توسط Ubisoft منتشر شده، همراه گیمفا باشید.
داستان: همرزم با بهترین برادران
لشکر صد و یکم هوابرد ارتش ایالات متحده (The ۱۰۱st Airborne Division) یکی از ورزیده ترین و تاکتیکی ترین نیروهای نظامی ارتش امریکاست. این لشکر مخصوص عملیات هایی است که تمرکز ویژهای بر روی حملات ناگهانی، مخفیانه و تاکتیکی با تکیه بر فرود از هوا به زمین دارند. داستان سومین نسخه از سری Brothers in Arms همانند دو نسخه قبلی، ماجراهای گروهبان دوم، مت بیکر فرمانده یکی از واحد های این لشکر را روایت می کند.در نسخه سوم، داستان مت بیکر و برادرانش در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم و در خاک هلند، سرزمین لاله ها دنبال می شود.
داستان کلی بازی، روایتگر یک عملیات حقیقی و واقعی است که در مراحل پایانی جنگ جهانی دوم توسط نیروهای متفقین انجام شد. این عملیات اما به دلیل شرایط خاص جنگی، تبدیل به شکستی بزرگ برای نیروهای متفقین شد. داستان بازی Brothers in Arms: Hell’s Highway شخصیت های مهم سری را در میان عملیاتی در خاک هلند قرار می دهد که تلفات بسیار زیادی را برای هر دو سوی جبهه به همراه داشت. این عملیات با اسم رمز Market Garden شناخته می شود. Market Garden یک عملیات شکست خورده در جنگ جهانی دوم است که در خاک هلند و آلمان انجام شد. در این عملیات نیروهای هوابرد لشکر صد و یکم امریکا با نام مارکت و نیروهای زمینی ارتش انگلستان با اسم رمز گاردن شناخته می شدند. هدف این عملیات ضربه زدن به قلب صنعتی المان در دل منطقه روهر بود. طی نقشه های متفقین، نیروهای هوابرد امریکایی و نیروهای زمینی انگلستان می بایست طی عملیات هایی مخفیانه به خط دفاعی مستحکم آلمان موسوم به زیگ فرید، ضربه می زدند، قرار بر این بود که این عملیات شرایط را برای نفوذ هرچه بیشتر نیروهای متفقین به خاک المان از طریق بلژیک و هلند اماده کند. اما نیروهای متفقین موفق نشدند از منطقه Rhine عبور کنند. این شکست باعث شد نقشه های اصلی نیروهای متفقین برای ورود به خاک المان و به دنبال آن، از میان بردن زیر ساخت های اصلی صنعتی آلمان و در نتیجه پایان دادن به جنگ در کریسمس سال ۱۹۴۴ با شکستی عظیم رو به رو شود.
اما داستان Brothers in Arms: Hell’s Highway فقط بر روی رخداد های نظامی این عملیات تمرکز ندارد. مت بیکر و دوستانش بعد از از دست دادن همرزمان بسیار زیادی در نبردهای پیشین جنگ جهانی دوم، با ورود به خاک هلند و شروع نفوذهای تاکتیکی و استراتژیک، با مشکلات بزرگی مواجه می شوند. مت بیکر در پی از دست دادن مردان بسیاری که تحت فرمان او در جنگ کشته شده اند، دچار مشکلات روحی و روانی بسیاری است و به نوعی خواب و ارام ندارد، در پی این رخدادها، بیکر که فرمانده نیروهاست، مسئولیت بزرگی را روی شانه هایش حس می کند، اما از سویی هم می داند که باید برای از دست دادن مردان بیشتری آماده باشد.
نقطه قوت اصلی داستان بازی در پرداخت عمیق شخصیت ها نهفته است. شخصیت هایی که بسیاری از آن ها در نسخه های قبلی سری هم حضور داشتند، اما آنقدر دقیق و زیبا پرداخت می شوند که حتی اگر نسخه های قبلی را هم تجربه نکرده باشید (درست همانند خودم!) می توانید به درستی با ان ها ارتباط برقرار کنید. وجود شخصیت پردازی قدرتمند در بازی، باعث فراهم شدن بستری مناسب برای پرداخت به وجوهی خاص از جنگ می شود، در داستان بازی، همرزمان بسیاری را از دست خواهید داد، این موضوع ربطی به فاش کردن داستان بازی ندارد، چرا که تم غم زده و بسیار گرفته بازی در همان لحظات ابتدایی شما را برای تحمل غمی بزرگ اماده خواهد کرد. اما از دست دادن مردان همرزمتان به هیچ عنوان آسان نیست. فصول مختلف بازی، شما را در مناطق مختلفی از خاک هلند، شهرها، مزارع پ محیط های مختلف پیش میبرد. اما این سفر طولانی، دشوار و طاقت فرسا به واسطه شکل گیری رابطه خاص میان مت بیکر غمگین و بسیار افسرده با رفقای همرزمش که همگی دچار مشکلات روحی و روانی حاصل از جنگ هستند، تبدیل به تجربه ای انسانی میشود. این شرایط دردناک از طرفی به شخصیت پردازی هرچه بهتر کرکترهای داستان کمک می کند و از سوی دیگر، یکی از مهم ترین عناصر غایب در بازی های مربوط به جنگ جهانی دوم را می آفریند. مشکلات روحی و روانی شخصیت های بازی، رابطه خاص آن ها با مت بیکر دوست داشتنی که حتی با وجود سنگینی رفتارهایش هم قابل درک و همذات پنداری است، باعث می شود که مخاطب هرچه بیشتر با بازی و داستانش ارتباط بر قرار کند. مت بیکر برای یارانش ارزش بسیاری قائل است و حتی برای نجات دادن ان ها حاضر است در مقابل گلوله ایستادگی کند. ارزش بسیار یاران مت برای او، از طریق پرداخت دقیق شخصیت های بازی، دقیقا و مستقیم به مخاطب هم منتقل می شود که یکی از نقاط قوت اصلی داستان است. این نقطه قوت عظیم، در فصلی مثل فصل بیمارستان که مت را در شرایطی بسیار مرگبار برای نجات جان یکی از رفقایش قرار می دهد، به شدت خودنمایی می کند. در این فصل خاص، ارزش های اصلی انسانی در مقابل اهداف جنگ و مشکلاتی که برای مردم ایجاد میکند قرار می گیرند. ارزش هایی که مت برای حفظ ان ها حاضر است از جانش هم بگذرد و این موضوع، حتی برای یک نفر هم اهمیتی ندارد چرا که دنیا در جنگ است، جنگی که جان سرباز ها را می گیرد، خانه ها را ویران می کند، عشق ها را نابود می کند و باعث می شود دوستانتان را غرق در خون ببینید. در حقیقت تمرکز خاص Brothers in Arms: Hell’s Highway بر روی ارزش های انسانی، در کنار داستان جذابش به واسطه رابطه خاص مت و دوستانش است که به موفقیت می رسد. اما در کنار این موضوع، سرگذشت غمبار سربازهایی که در طول تاریخ حتی جانشان را هم برای بهتر کردن شرایط فدا می کنند و در انتها به علت شکست عملیات با شرمساری از ان ها یاد می شود هم نقشی اساسی دارد. مت بیکر و دوستانش شخصیت هایی خیالی هستند که در میان یک رویداد حقیقی قرار داده شده اند تا سازندگان بتوانند به واسطه ان ها، پیام ها و مقاصد اصلیشان را منتقل کنند، مقاصدی که شاید در هیچ بازی دیگری نظیرشان را نبینیم.
Brothers in Arms: Hell’s Highway در بخش داستانی، سعی دارد تا شبیه به سریال Band Of Brothers و یا فیلم تحسین شده نجات سرباز رایان باشد، و در حقیقت در این امر هم موفق است. وجود عناصر دراماتیک بسیار زیاد در بازی، در کنار نگاه متفاوت در یک بازی ویدئویی کم نظیر است و ما فقط در سینما و یا ادبیات شاهد چنین عناصری بوده ایم. اما Brothers in Arms: Hell’s Highway به خوبی نشان می دهد که یک بازی ویدئویی پتانسیل بسیار زیادی برای ارائه کردن چنین داستان هایی دارد. داستانی که بی شک عنصر اصلی موفقیت این بازی است. داستانی که به کمک میان پرده های سینمایی بسیار که اتفاقا کارگردانی فوق العاده ای هم دارند روایت می شود و به زیبایی هرچه تمام تر شخصیت هایش را پرداخت می کند و شما را در میان جنگی می اندازد که به حد نهایی واقعی احساس می شود. فضاسازی بازی به کمک پناه بردن به مناطقی جدید تر نسبت به بازی های قبلی و همچنین خاک هلند که شرایطی متفاوت با دیگر مناطق درگیر جنگ دارد، با دیگر بازی های مشابه متفاوت است. اما با حدی گیرا و سنگین است که در همان لحظات ابتدایی و در یک مرزعه که هیچ شباهتی با منطقه ای جنگ زده ندارد، شما را دچار استرسی وحشت اور خواهد کرد. گذر لحظه به لحظه هواپیماهای آلمانی و خطر دیده شدن، آلمان هایی که درست مثل شما با زیرکی هرچه تمام تر هر گوشه و کناری را تحت نظر دارند، شهر های کوچکی که باید از چنگ ناتزی ها آزاد شوند، مزارع بزرگی که ویران شده اند و از همه مهم تر، حال و هوای خاص محیط، باعث میشود که بزرگراه جهنم، به یکی از بازی های موفق در زمینه روایت داستان، شخصیت پردازی و فضاسازی تبدیل شود.
بدون هیچ شکی باید گفت که Brothers in Arms: Hell’s Highway یکی از بهترین داستان های روایت شده در رابطه با جنگ جهانی دوم را دارد و شخصیت هایی را می سازد که حتی تا سال های بسیار از یادتان نخواهند رفت. همچنین فضاسازی بی نظیر این بازی باعث می شود که در هر لحظه حس کنید در جنگی بزرگ هستید. اما به خاطر بسپارید که تمام این عناصر در مقابل تمرکز بازی برروی مسائل ضد جنگ و انسانیت هیچ است.و بزرگراه جهنم خاص بودن و موفقیت خود را مدیون نگاه ویژه ای است که به جنگ دارد. ساخت یک عنوان ضد جنگ و کاملاً انسانی در عرصه بازی های ویدئویی که قطعاً باید در آن تمرکز ویژه ای به اکشن و هیجان شود کاری بسیار سخت و خطرناک است، اما این خطر بزرگ چیزی بود که سازنگان بازی به جان خریدند تا یکی از بهترین های ژانر در زمینه داستانی را روانه بازار کنند.
گیم پلی: همه برای یکی، یکی برای همه…
گیم پلی Brothers in Arms: Hell’s Highway در مرحله اول بسیار ساده به نظر می رسد. یک بازی شوتر اول شخص تاکتیکی که قصد دارد در زمینه پناه گیری شبیه به عنوان بزرگ Gears Of War باشد. اما خوشبختانه این گیم پلی ساده، از عمق بسیار زیادی برخوردار است. بازی به طور کلی المان های بسیاری از سبک نقش آفرینی را در خود جای داده و شباهت بسیاری به شوترهای تاکتیکالی مثل سری Rainbow Six دارد. اما نکته حائز اهمیت در گیم پلی قدرت طراحی مرحله بازی است.
طراحی مرحله بزرگراه جهنم به نوعی است که ارتباط ویژه ای به داستان بازی داشته باشد. در حقیقت سازندگان هر مرحله از بازی را براساس وقایع داستانی خاصی که در آن مرحله رخ می دهد طراحی کرده اند، این موضوع برای یک بازی نسل هفتمی که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده، چندان دور از ذهن نیست، اما سازندگان به قدری خوب و با ظرافت این کار را انجام داده اند که چنین موضوع ساده ای به شدت به چشم می آید. در هر مرحله شما و همرزمانهایتان اهداف متفاوتی دارید که باید آن ها را به انجام برسانید. این اهداف در هر مرحله متفاوت هستند و خوشبختانه هم گستره بزرگی را شامل می شوند و هم از تنوع بسیاری برخورداند. اما نکته مهم این است که تک تک اهدافی که در هر مرحله دنبال می شود به طور واضحی با داستان بازی پیوند خورده و با دلایل ساده، ناگهانی و پیش پا افتاده اتفاق نمی افتند. تا شما را به طور ناگهانی برای انجام دادن وظیفه ای جدید راهی مسیری نو کنند.
اما این پیوند به همین جا ختم نمی شود، شما در نقش مت بیکر، گروهبان دوم و فرمانده مردانی که همراهتان هستند ایفای نقش خواهید کرد. داستان بازی توجه ویژهای به بار سنگین روی دوش مت برای رهبری کردن مردانش دارد و گیم پلی بازی به واسطه عناصر تاکتیکی برای انتقال چنین حسی به بازی کمک شایانی کرده است. گیم پلی در Brothers in Arms: Hell’s Highway به هیچ عنوان شبیه به عناوین مشابه نیست. بزرگراه جهنم، یک بازی کاملاً تاکتیکی و تیمی است، و شما به عنوان فرمانده نیروها وظیفه دارید تا به نحو احسن مردان تحت فرمانتان را کنترل کنید. تک روی و جلو رفتن انفرادی و عدم توجه به یارانتان در بزرگراه جهنم، نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت. در واقع این موضوع اهمیت تاکتیک در بازی را نشان می دهد. شما باید برای تک تک حرکاتتان برنامه ریزی کنید. چرا که Brothers in Arms: Hell’s Highway یک بازی خاص است که به طور عجیبی بر روی ارائه یک تجربه واقعی و حقیقی تمرکز کرده است. شرایط گیم پلی در بازی به گونه ای است که با از دست دادن یارانتان، جلو رفتن انفرادی، دستورات غلط و پناه گرفتن های اشتباه سرنوشتی جز مرگ برای خودتان رقم نخواهید زد. به دنبال این رنگ و لعاب واقعیت گرایانه در گیم پلی، تاکتیک های نظامی و داشتن طرز فکری درست در مواجهه با دشمنان اهمیت بسیاری دارد. این موضوع در درجات سختی بالاتر، حتی اهمیت بیشتری هم پیدا می کند، چرا که هوش مصنوعی خوب دشمنان، در کنار سختی ذاتی بازی، باعث می شود که به راحتی نتوانید از آن ها عبور کنید.
رهبری کردن یک گروهان کامل جنگی، نیازمند دید کلی بهتر، داشتن دانش نظامی و شناخت و قدرت پیش بینی شرایط نبرد است. برای رهبری کردن نیروهایتان در Brothers in Arms: Hell’s Highway باید به چهار عنصر مهم توجه کنید. در ابتدا این یافتن دشمنان و شناخت آن هاست که اهمیت بسیار زیادی دارد. پس از یافتن دشمنان بازی با کارآمدی ان ها را با دایره هایی قرمز رنگ علامت گذاری کرده و مسیر حرکاتشان را برروی نقشه به شما نشان می دهد. مراحل بازی نسبت به زمان عرضه، وسعت قابل توجهی داشته و بسیار عالی طراحی شده اند، به واسطه وسعت قابل توجه، نیروهای دشمن به خوبی در این محیط پخش هستند و یافتن و نشانه گذاری کردن همه ان ها کار آسانی نیست. اما به یاد داشته باشید، که با یک شلیک اضافه می توانید کاری کنید که همه دشمنان شما را پیدا کنند. البته یافتن زودتر دشمنان باعث می شود که قبل از جلب توجه و با یک حمله دقیق به سرعت تعدادشان را کاهش دهید و قبل از پناه گرفتن، چندتایی از ناتزی ها را بکشید. اما با پناه گرفتن دشمنان، مرحله دوم آغاز می شود. مرحله دوم، دقیقاً به واسطه هوش مصنوعی بسیار خوب دشمنان است که دارای اهمیت می شود. دشمنان شما در بزرگراه جهنم به سرعت تغییر مکان داده و با سرعت بسیاری جا به جا می شوند، آن ها از این جا به جایی های سریع برای نزدیک شدن به نیروهای شما و در نهایت محاصره کردنتان استفاده می کنند، در این حالت وظیفه شما و نیروهایتان این است که از جا به جایی ناتزی ها جلوگیری کنید و این کار به کمک فشار حاصل از آتش بدون توقف انجام می شود. در حالی که نیروهای ناتزی شما را شناسایی کرده اند، باید به کمک ماشین گان ها و یا آتش پیاپی، مانع جا به جایی آن ها شوید. پس از ثابت نگاه داشتن دشمنان، مرحله سوم به کمک یکی از بهترین ویژگی های بزگراه جهنم اغاز می شود. در این مرحله باید دشمنان را در گوشه و کنار ها گیر انداخته و یا با از میان بردن سنگر های شان آنها را نابود کنید. خوش بختانه در بزرگراه جهنم، اکثر سنگر ها و بسیاری از سازه های چوبی قابل تخریب هستند. در شرایطی که شما و یارانتان موفق شده اید، دشمنان را در پشت سنگر هایشان و به کمک اتش پیاپی ساکن نگاه دارید، دستور دادن به کسی که یک نارنج انداز در دست دارد، یکی از عاقلانه ترین کارهاست، با استفاده از سلاح های سنگینی مثل ار پی جی، نارنجک انداز و یا نارنجک های دستی، می توانید سنگرهای دشمنان را تخریب کرده و آن ها را بیرون کشیده و به هلاکت برسانید (!) و به هلاکت رساندن دشمنان دقیقاً همان مرحله چهارم در هر درگیری است.
هوش مصنوعی خوب دشمنان، در مواقعی که تنها گیر افتاده باشند و یا سنگرهایشان نابود شده باشد، نمی تواند به ان ها کمک کند، چرا که در مقابل یاران شما هم از هوش مصنوعی خوبی برخوردارند و در اولین فرصت دشمنان را نشانه می گیرند، سلاح های بازی چندان متنوع و زیاد نیستند، البته می توان این موضوع را به دنبال نزدیک بودن بازی به واقعیت دانست، چرا که در شرایط خاص نبردی که یک گروهان به تنهایی باید از مناطق تحت سلطه دشمنان عبور کند، دسترسی به سلاح های متنوع کار آسانی نیست. با این حال، سلاح های حاضر در بازی بسیار کارامد هستند، به عنوان مثال، سلاح تک تیر M1 Garand در مقابل دشمنانی که به کمک هوش مصنوعی قدرتمندشان، به خوبی پناه می گیرند و فرصت های بسیاری در مقابلتان قرار نمی دهند بسیار کارآمد است. این سلاح به کمک قابلیت خاص صحنه های آهسته بازی که پس از برخورد گلوله های شلیک شده از اسلحه تک تیرانداز نمایش داده می شوند، کشتن دشمنان به وسیله شلیک کردن به سرشان را بسیار لذت بخش می کند. به کمک این سلاح، اگر دشمنان فقط برای چند لحظه از کاور خارج شوند، به درک واصل خواهند شد. همچنین سلاح های نیمه اتوماتیک موجود در بازی، در نبردهای نزدیک بسیار کارآمد هستند. چرا که در مقابل این مسسل های اتوماتیک، بازی یک ضعف بزرگ دارد؛ عدم وجود کلیدی برای ضربه های نزدیک! بزرگراه جهنم به واسطه نبردهای تاکتیکی به مبارزات از راه دور تاکید دارد، اما این تاکید باعث شده است که سازندگان به هیچ عنوان به فکر نبردهای نزدیک نباشد. شما در رو به رویی با دشمنان هیچ راهی جز استفاده از سلاح کمری نخواهید داشت چرا که مت بیکر، نمی تواند با مشت هایش و یا یک سرنیزه به جان ناتزی ها بیفتد. با همه این ها، نبردهای بازی، به واسطه تاکتیک های عالی، هوش مصنوعی خوب یاران و دشمنان، بسیار جذاب است.
یکی دیگر از جذابیت های گیم پلی، فرمان هایی است که می توانید به یارانتان بدهید، در شرایطی که محیط مراحل بسیار بزرگ است، مت بیکر می تواند یک نقشه کامل از محیط را در اختیار داشت باشد، این نقشه که به واسطه تاکید بازی بر واقعیت، در دستان مت نمایش داده می شود، محل نیروهای علامت گذاری شده دشمن و یارانتان را به خوبی نشان می دهد، البته نمی توانید در این نقشه به یارانتان دستور دهید، اما این نقشه و دید استراتژیکی که در اختیارتان می گذارد، در نبردها بسیار کارامد است. دستورات شما می تواند محل پناه گرفتن یارانتان را مشخص کند، نوع شلیک آن ها را معین کند و در نهایت به اجرای مراحل چهارگانه بازی برای از بین بردن دشمنان کمک بسیاری کند. اما هوش مصنوعی یارانتان مشکلاتی هم دارد. در مواقع اندکی، یاران شما نسبت به فرمان ها بی تفاوت هستند و یا دستورات را به درستی اجرا نمی کنند، به عنوان مثال با دستور دادن به پناه گرفتن در سنگر، گاهی یارانتان از روی سنگر پریده و در مقابل آتش مستقیم قرار می گیرند. البته این موضوع به کمک چک پوینت های پیاپی بازی مشکل زیادی ایجاد نمی کند، اما در هر حال یک ضعف در گیم پلی و هوش مصنوعی است. این نبردهای تاکتیکی و یارانی که می توانند یاری بسیاری به شما برسانند، در کنار سیستم پناهگیری جذاب بازی که شباهت های بسیاری به Gear Of War دارد، باعث می شود گیم پلی بزرگراه جهنم بسیار زیبا باشد.
از دیگر نکات مثبت گیم پلی، توانایی های مت بیکر است، مت و یارانش می توانند از عوارض محیطی عبور کنند، این توانایی به واسطه انیمیشن های بسیار واقعی بازی، سرعت گیم پلی و تعویض سنگرها را بسیار کار امد می کند، همچنین، واقعی جلوه دادن شرایط جنگ، به کمک دوربین خوب بازی ممکن می شود، دوربین نسبت به بازی های هم دوره بزرگاه جهنم شرایطی بسیار خوب دارد و در هنگام حرکت کردن به فضاسازی بازی کمک شایانی می کند، اما همین دوربین در زمان پناه گرفتن دردرسر ساز می شود، دوربین بازی در زمانی که پشت یک سنگر هستید، بسیار به مت نزدیک است، به طوری که نیمی از صفحه توسط سلاح و دستان مت پوشانده می شود و این موضوع دید شما نسبت به میدان نبرد را کاهش می دهد. یکی دیگر از مشکلات بازی، تاخیری است که میان فشردن یک دکمه و اجرای فرمان مورد نظر توسط کرکتر قابل کنترل وجود دارد، این تاخیر در اکثر مواقع ناچیز است اما گاهی می تواند مشکل آفرین باشد، البته دقت کنید که این موضوع در مواقع شلیک کردن رخ نمی دهد و بیشتر در زمان گذر از سنگر ها و یا دویدن اتفاق می افتند.
به طور کلی باید گفت که Brothers in Arms: Hell’s Highway تجربهای خاص و منحصر به فرد از جنگ جهانی دوم در بخش گیم پلی را در اختیارمان قرار می دهد، گیم پلی خوب بازی که تمامی استاندارهای سبک را رعایت کرده در کنار نواوری های اندکش بسیار جذاب است و می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند، همچنین به کمک سختی خاص بازی و درجات سختی مخفی بازی مانند درجه سختی Realistic، بزرگراه جهنم یک بازی کاملاً زیبا و جدی است که متاسفانه در مواقع بسیاری دست کم گرفته می شود.
گرافیک: دنیا در جنگ
Brothers in Arms: Hell’s Highway در زمینه گرافیکی عالی است. محیط های خاص بازی که اکثراً جدید هستند و در بازی های مشابه وجود نداشته اند، به زیبایی هرچه تمام ساخته شده اند، گرافیک هنری بازی با رنگ بندی بسیار زیبا و جذابش، حال و هوای اروپای سال های جنگ جهانی را به نمایش می گذارد. بسته به اینکه بزرگراه جهنم در بسیاری از مراحلش، در مناطقی که کمتر درگیر جنگ هستند، رخ می دهد.رنگ بندی شاد و زیبای بازی، شرایطی را فراهم می کند که شما جنگ را به درستی بشناسید. در طول مراحل شما مناطقی را خواهد دید که در ابتدا بسیار زیبا هستند اما با رسیدن جنگ، تبدیل به جهنمی سوزان می شوند، گرافیک خوب بازی با بافت های بی نظیرش در سال ۲۰۰۸ قطعاً در میان بهترین ها بود، گرافیک هنری و فنی بسیاری عالی بازی، کمک می کند که فضاسازی عالی و خاص بزرگراه جهنم شکل بگیرد. عبور هواپیماهای نظامی آلمانی از آسمان ها، آسیاب های بادی، مزارع وسیع و زیبا و شرایط خاص جنگ باعث می شود که در مواقع بسیاری مات و مبهوت مناظر بازی شوید، مناظری که در مواقعی بسیار زیبا هستند و شبیه به یک نقاشی به نظر می رسند و در مواقعی دیگر، یک جهنم را در مقابل چشمانتان به تصویر می کشند.
یکی دیگر از نقاط قوت بزرگراه جهنم بدون شک، صداگذاری حیرت انگیز بازی است. صدای هواپیماهای در حال عبور، سلاح های سنگین و بمباران های پیاپی نیروهای المانی حتی یک لحظه هم شما را راحت نخواهد گذاشت. همچنین در بین حرکات مخفیانه و عبور از میان صف های دشمن، یارانتان مدام با یکدیگر صحبت کرده و زمزمه می کنند، این صحبت ها حتی در مواقع درگیرها هم ادامه پیدا می کند، یارانتان فریاد می زنند، درد می کشند و حتی گاهی حیرت زده می شوند. صدای سلاح های حاضر در بازی به بهترین شکل ممکن شبیه سازی شده اند و در کنار صداهای دیگر، فضایی بسیار شبیه به جنگ را ایجاد می کنند، به بیان ساده تر، اگر بزرگراه جهنم را الان بازی کنید، به یاد سری Battlefield خواهید افتاد. سری موفقی که بهتر از عنوان دیگری می تواند شرایط خاص جنگ را شبیه سازی کند. بزرگراه جهنم در سال ۲۰۰۸ ساخته شده است و در زمینه صداگذاری از بازی های سال های اخیر کم ندارد. صداگذاری و گرافیک عالی بازی، به روایت بهتر داستان و فضاسازی عالی آن کمک بسیاری می کند.
به طور کلی، باید گفت که در زمینه گرافیکی، بزرگراه جهنم یک بازی کامل و دوست داشتنی است که هیچ چیزی کم ندارد، گرافیک خوب هنری که فضاهای روستایی و شهرهای کوچک را به بهترین نحو تصویر کرده در کنار گرافیک فنی و بدون مشکل بازی، یکی از بهترین های سال ۲۰۰۸ را ساخته است.
نتیجه گیری: دست در دست برادران
Brothers in Arms: Hell’s Highway یک بازی دست کم گرفته شده است. بازی خوب و جذابی که به علت پرداختن دوباره به جنگ جهانی و مشکلات اندک موجود در گیم پلی مورد کم لطفی قرار گرفت، اما در حقیقت تجربه کردن این عنوان برای کسانی که در پی یک بازی داستان محور جذاب هستند، قطعاً لذت بخش خواهد بود. همچنین بزرگراه جهنم برای دوست داران بازی های نظامی با گیم پلی تاکتیکی بسیار خاص و منحصر به فرد خواهد بود، چرا که این بازی چهره ای متفاوت از جنگ جهانی چه در بخش داستانی و چه در بخش گیم پلی را به تصویر می کشد، گیم پلی تاکتیکی این عنوان در بازی های متکی به موضوع جنگ جهانی دوم کمتر دیده شده است و قطعاً تجربه ای نو و جدید به همراه خواهد داشت.
اگر به دنبال تجربه کردن یک بازی خاص از جنگ جهانی دوم هستید و همچنین به داستان های دراماتیک و احساسی علاقه دارید، بزرگراه جهنم برایتان ساخته شده است. بازی در طول مراحل داستان محورش، اهداف و وظایفی را پیش رویتان می گذارد که از تنوع بسیاری برخوردار هستند، همچنین گیم پلی تاکتیکی خاص بازی، شرایطی را فراهم می کند که نیازمند فکر کردن و برنامه ریزی است، این موضوع بزرگراه جهنم را تبدیل به عنوانی می کند که هم طرفدارن بازی های شوتر خشن را راضی خواهد کرد و هم می تواند طرفداران بازی های تاکتیک را راضی کند، چرا که تنوع ماموریت های بازی، شما را در شرایطی کاملاً متنوع و متفاوت قرار خواهد داد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
من وقتی این و بازی میکردم یاد سریال band of brothers میوفتادم
مرسی آقای عبدالهی پور. یک نکته مهم خدمتتون بگم.
(اون ایرادی که گرفتید در مورد دوربین سوم شخص؟ که شبیه گیرز آف وار هستش.)
خود بازی Gears Of War دوربینش رو از روی بازی Resident Evil 4 بلند کرده
کاورگیری و شلیک کردنش رو از روی بازی Kill Switch
گفتم که در جریان باشید
مرسی
با شما در خصوص اینکه Gears Of War مبدع این سبک و حالت نیست موافقم دوست عزیز اما با نگاه تون خیر
ببینید اولین شرکتی که تبلت رو با یک سیستم عامل هوشمند معرفی کرد مایکروسافت بود بهمراه ویندوز ایکس پی اما مایکروسافت یک مشکل داشت اون یه ایده و یه نو آوری داشت اما نتونست بخوبی پیادش کنه و درعمل ضعف برنامه ریزی و ارائه اون ایده رو داشت سالها بعد اپل این ایده رو اجرا کرد و به خوبی پیادش کرد و تونست جوری به اوج پیشرفت برسونه که دیگه کسی یادش نبود مایکرو مبدع اصلیش یه تبلت هوشمند شخصی بود
حال Gears Of War همینه اون ایده دو بازی دیگه رو به بهترین نحو و حالت با کلی نوآوری و خلاقیت به اوج تکامل رسوند وحال کسی اون ۲ بازی رو بخوبی یادشون نمیاد Resident Evil 4 هنوز پابرجاست به خاطر حس تعلیق و ترس وبقاش که من رو بشدت یاد بازی مورد علاقه خودت last of us میندازه (!!!!!!!!!!!!!!!!!!!) اما Kill Switch به قسمت تاریک خاطره های گیمرها پیوست
مهم نیست کی ایده رو میده مهم اینکه کی اهل فنه و اون ایده رو به اجر میرسونه
وگرنه در هر روز کسری از ایده و خلاقیت به ذهن ما میاد و چند سال بعد یکی در گوشه دیگه جهان می بینیم یکی اونو اجرا کرده و موفقیت بزرگی بدست آورده اما ما راهشو بلد نیستیم و شکست می خوریم
در مورد بازی Kill Switch من چند نسخه مختلفش رو استفاده کردم ولی تو همشون بعد هفت هشت مرحله تو یک مرحله خاص قبل شروع شدنش تو لودینگ گیر میکنه و بالا نمیاد واسه همین هیچوقت نتونستم تمومش کنم.در کل خیلی بازی باحالی بود.
:rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
خواهش می کنم، ولی دقت کنید که اون دوربین و سبک و سیاق با Geow شهرت پیدا کرد، چرا که این بازی چنین ایده ای رو به بهترین شکل ممکن اجرایی کرد! به ترکیب کردن چند عنصر خوب از بازی های مختلف برای رسیدن به یک فرمول جدید بلند کردن نمیگن، بیشتر خلاقیت هست! اگر اینطور نبود که تمام بازی های موفق محکوم به تقلید بودند، حتی TLOU! ولی اینطور نیست، چون الگو گرفتن با تقلید متفاوته!
خیلی متشکرم که مطالعه کردید
میثم عبداللهی پور عزیز
در بحث با فردی با هوش برنده شدن خیلی سخته اما در بحث با یک احمق برنده شدن نزدیک به غیر ممکنه!
نقد خوبی بود ممنونم کلا این برنامه روزی روزگاری چیز خیلی جالبیه ادم رو میبره به گذشته
خیلی ممنونم، خیلی خوشحالم که از این سری مقالات راضی هستید، امیدوارم بهتر هم بشن.
خیلی متشکرم که مطالعه کردید
عکس زیبا جان
هرگز با احمق ها بحث نکنید.
آنها اول شما را تا سطح خودشان پایین می کشند،
بعد با تجربه ی یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند!
مارک تواین
ممنون بابت نقد زیبا میثم جان .من نه مایکرو فنم نه پی سی فن نه سونی فن از هر نسلی هم چند تا بازی کوچیک رو تجربه کردم ادعایی هم ندارم.یه پلی استیشن ۴ هم دارم.خوشبختانه موفق شدید این سایت رو به گند بکشید و با عقده گشایی تمام خبر ها نابود کنید طوری که اسپم در این سایت معنی نداره.جنگ vpn هم که راه انداختید. میثم جان تقاضایی ازتون دارم. به گوش جناب آقابابایی برسونیدکه مقاله تون عالیه ولی این سایت بدون مدیریت فایده نداره.خودتون برید ببینید تمام کاربر های قدیمی از سایت رفتن.دکتر فریمن که برگشته بود دیگه نظر نداد.تمام کاربر ها به زومجی کوچ کردند.خداشاهده من برا سایت خودتون می گم یک وقت فکر نکنید می خوام ایشون رو زیر سوال ببرم.شما یا آی پی ها رو بن کنید یا روی نظرات نظارت عادلانه داشته باشید.تو پست خبر ها که کی چی گفته جنگ کنسولی بدی راه افتاده.پست بازی های پی سی هم که فن بوی های سونی نابود کردند.به قول اصفهانی ها که که بازی هم حدی داره.دیگه نظرات فن بوی ها نه خنده داره نه اعصاب خورد کن فقط آبروی سایت رو می بره.برین تو سایت هایی نظیر گیم اسپات ببینید اصلا همچنین نظراتی رو منتشر میکنن؟با تشکر یا مدیریت رو اصلاح کنید یا مدیر رو عوض کنید.
اگر با منفی دادن سوزشتون کم میشه به من تا میتونید منفی بدید. :laugh:
تبریک به سایت هر جایه سایت میری یه طومار نویس هست به نام lastofus تازگی ها یه شرکت زدم چقدر میگیری بیای طومار بنویسی شرکت مخصوص طومار نویس ها هست بیا منتظریم داری استعداد طومار نویسی رو تو پست های گیمفا از دست میدی .
بازی به محض شروع چهره زشت جنگ رو به نمایش گذاشت اعدام یک زن و عملیات نجات او که دیر میشه در میان درختهای سیب و علفزارهای خیس و سبز به زیبایی زشتی به نمایش میذاره هنوز چیزی از دیدن این سکانس نمی گدره با خودم میگم اون تریلر E3 این نبود من با یه بازی متفاوت طرفم
اولین بار که در E3 2007 این بازی معرفی شد با توجه به همه گیر نشدن کلمه یوبی هایپ در بین بازیکنان چنان تحت تاثیر اکشن و نمایش تریلر بازی قرار گرفتم و جو سنگین جنگ و ترس و خشم رو زیر بازوان سربازان چشیدم اما بعد از عرضه نهایی بازی و تجربش بازی بسیار متفاوت میزد بعد از سالها که به اون تریلر فکر میکنم می فهمم یوبی حق داشت بازی رو با اون حالت به نمایش بذاره و مجبور بود و بعدها بهای بدی پرداخت اونهم زمان عرضه بازی های قدری مثل ندای وظیفه و میدان نبرد که وظیفه اصلی خودشون درمورد خشونت و زشتی های جنگ در میدان نبرد رو به نمایش نمیدن و یوبی می خواست به این مسئولیت خطیر جامع عمل بپوشونه اما جو بازیهای اون دوران نذاشت.برای همین بازی مثل میدان نبرد ۱ در سال ۲۰۱۷ با یک بخش داستانی کوتاه اما جذاب ولی در عمل ضعیف توانست مورد لطف و بذل و بخشش منتقدین و طرفداران خسته از جنگ بدون خشونت وزشتی قرار بگیره این بازی زود معرفی شد اگه الان با همین وضعیت و همین حالت معرفی میشد مطمعنن جوایز و افتخارات و نقدهای مثبت تری مورد لطفش قرار میگرفت همونجور که درعالم سینما یک دهه جو فیلمهای گنگستری داریم برای دریافت اسکار یه دهه فیلمهای جنگ جهانی اسکار میگیرند یه دهه هلوکاست و یه دهه اقلیتهای جنسی و دهه بعد بها به سینمای کلاسیک
بازی از شخصیت پردازی خوبی برخوردار بود حتی اسلحه بیکر یه داستان داره و در بازی برای خودش شخصیت داره بازی بسیار به فیلم نجات سرباز رایان اسپیلبرگ و سنگنینی ، فلسفه و جنگ ،شجاعت یا زنده ماندن در فیلم خط باریک سرخ از ترنس مالیک وفاداره اما وفاداری رو با خشن تر نشون دادن چهره جنگ به نمایش میذاره جنگی بدون بازگشت به بهشت همان خانه قهرمان و اخرین نبرد درخانه سوازن و سرآخر مرگ و برادر من دوشادوش تو تا آخرین فشنگ با تو از جهنم زمین تا جهنم آسمان خواهم امد
این بازی بدون احساس بدون رحم به گیمر خیانت میکنه گیمری که به عشق یک هیجان و ادرینالین و یک داستان قشنگ و پایانی زیبای به سراغ اون میاد.
این بازی بویی از خوبی و زیبایی جنگ نبرده
این بازی خود جنگه ذاتش و کثیفیش همه چیز این بازی به جنگ وفاداره
بسیار عالی، خیلی ممنونم از توضیحات و متن زیبا، کاملا موافقم با شما!
این فرانچایز یک شماره هم برای پلی استیشن ۲ داشت و خیلی هم تاکتیکی بود. یادش بخیر.
نقد خوبی بود .
بسیار عالی…خسته نباشی میثم آقا
ممنون، خیلی متشکرم که مطالعه کردید
حیف که دولت ما به اندازه ی کافی از بازیسازی حمایت نمیکنه:(
مگرنه از ۸سال جنگمون چه بازی های خفنی ساخته میشد.استوری های بسیار عالی داریم اما پول و فناوری نه×
جزء بهترین تجربه های قدیمی :yes: :yes:
سلام.خسته نباشید
اصطلاح brothers in arms یعنی چه؟
میثم جان خسته نباشی عالی بود :yes: :yes:
خیلی ممنونم رضاجان، متشکرم که مطالعه کردی
مرتضی جان این جعبه ی جدید هم غوغایی کرده کیفیت اجرایی اش در حد لالیگاست.
در مورد جعبه شوخی کردما من به پی اس فور هم میگم قوطی به پی سی هم یخچال میگم به نیتندو هم حلبی میگم. به خودم هم میگم مجنون. 😀
داداش من محمد رضا هستم
شما مختاری :yes: :yes:
سلام من یه سوال داشتم ممنون میشم جواب بدین من یه تلویزیون suhd 55ksc9990 سامسونگ خریدم بعد رو ps4 pro ک مبزنم hdr ساپورت نمیکنه در صورتی ۸ میلیون پول تلویزون دادم hdr هست میشه کمک کنید ممنون میشم
فهمیدم خودم درستش کردم مرسی نمخاد ج بدین
بازی ها داره بر میگرده به سمت نوستلاژی ” این بازی یادی از مدال انداخت منو
یادش بخیر
یه شوتر تاکتیکی عالی بود
حیف دیگه نسخه جدیدش ساخته نشد