فقط آهن پاره باقی می ماند | نقد و بررسی بازی The Surge
“دارک سولز زندگی ام را تغییر داد” مقدمه های زیادی را این گونه آغاز کرده ام. و البته این آخرین بار نخواهد بود که نوشته هایم این گونه آغاز می شوند. حقیقتا سه گانه ای که “هیدتاکا میازاکی” پایه گذاری اش کرد از مفاخر ویدئو گیم است و جزو سری بازی هایی هستند که نه تنها خود درخشیدند بلکه تا همیشه نیز تاثیرشان را بر روی بازی های دیگر صنعت خواهند گذاشت. امروزه سازندگان بسیار بزرگ و حتی بازی های بسیار بزرگ و اصل و نسب دار الگو گیر این سه گانه هستند. و بازی هایی که آن را به استادی برمی گزینند نه تنها با گذر زمان کم نشده اند بلکه به تعدادشان افزوده نیز شده. هر از گاهی عنوانی از راه می رسد و تصمیم می گیرد تعدادی از المان های دارک سولز را قرض بگیرد. گاهی هم هستند آثاری که تصمیم دارند همه چیز بازی را قرض بگیرند! امروز می خواهم درباره ی عنوانی بنویسم که نود و نه درصد خود را مستقیما وقف دارک سولز کرده. عنوانی که همچون یک بسته ی الحاقی بسیار بزرگ است که اثر میازاکی را به دنیایی مکانیکی می برد. شاید در ابتدای مواجهه با The Surge چندان ذوق زده نشوید. حق دارید چون تجربه ثابت کرده “هر بازی سختی دارک سولز نمی شود”. اما بگذارید خیالتان را در این مورد راحت کنم. The Surge یک دارک سولز ناقص ولی خوب است.
قصه و ماجرای The Surge همچنان پیرو راه دارک سولز است. خوشبختانه بازی در الگو گیری هر گونه حماقت را کنار گذاشته و به جای به خرج دادن خلاقیت های افتضاح و خام در روایت داستان (که معمولا از سازندگان جوان سر می زند) مستقیما به سراغ متد استاد رفته اند و آن را سرمشق قرار داده اند. The Surge داستان مرد فلجی است که به وسیله ی تکنولوژی و دم و دستگاه یک کمپانی بزرگ مجددا رنگ زندگی طبیعی را می چشد و موفق می شود روی دو پای خود بایستد. اما زمانی که از عمل جراحی فارغ می شود خود را در دنیایی کاملا متفاوت می بیند. کارخانه ای مملو از آهن پاره و دنیایی که به کلی از هم پاشیده. به دلایلی نامشخص عده ای از حضار محترم روباتی و حتی انسانی نیز قصد جان او را دارند و حتی مشخص نیست چرا.
در این بازی هم با روایتی رمزگونه، مبهم و عجیب و غریب طرفیم که به سادگی در اختیار شما قرار نمی گیرد. بلکه باید خودتان به دنبال آن بروید. داستان بازی را باید با پیگیری فایل های صوتی، توضیحات آیتم ها و اتفاقات و دیالوگ های زنده دریابید. روشی که بازی های دارک سولز پیشتر آن را بنیان گذاری کرده اند و باید گفت از بهترین روش های روایت قصه است.
بازی پیرو بی چون و چرای سری سولز بوده و تقریبا تک تک مکانیک ها و ویژگی هایش را مستقیما از این سری کپی و پیست کرده. اینجا هم با همان داستان بنفایر های متعدد، مرگ های پرتعداد و دنیای سر سخت و تاریک و خشن روبرو هستیم و باید هر طور شده راهی پیدا کنیم تا اولا خودمان زنده بمانیم و ثانیا بتوانیم اهداف و کوئست ها را به سر انجام برسانیم. بازی با کنترل شخصیت اصلی به صورت فلج و بر روی ویلچر آغاز می شود. چشمتان را که روی هم می گذارید و باز می کنید کارکتر تان سرحال و شاداب و بر روی دو پا مشغول شاخ و شانه کشیدن برای روبات های غول پیکر است. اولین چیزی که با آن آشنا می شوید مبارزات بازی هستند. پس از چند دقیقه یا حتی چند ثانیه کاملا متوجه خواهید شد مبارزات در The Surge نسخه ای مکانیکی شده از مبارزات دارک سولز هستند. هسته ی اصلی مبارزه ها بر پایه ی دو ضربه ی قوی و کند و یا ضعیف و سرعتی بنا شده و همینطور جای خالی دادن و یا همان داج (Dodge) خودمان نیز نقشی کلیدی دارد. سازندگان برای این بخش توانایی دفاع و ایستادن در برابر ضربات را نیز برایتان قرار داده اند اما این مکانیزم صرفا در رویارویی با ضربات سبک تر کارایی خواهد داشت و درباره ی ضربات سنگین تر عواقبی نه چندان خوش آیند دارد. به همین خاطر تمرکز بسیار بیشتر از آنچه بر روی دفاع باشد، بر روی داج کردن است. این موضوع احتمالا باعث می شود برخی مبارزات بازی را بیشتر به آثاری چون بلادبورن (Bloodborne) شبیه بدانند. در هر صورت فرقی نمی کند. مهم این است که سازنده بازی توانسته با پیاده سازی نسبتا تمیز این سیستم مبارزات بازی خود را روان تر و قابل پذیرش تر کند و زیر بار سیستم های نچسب و من در آوردی ای که در بازی های نقش آفرینی “جوان ساز” شاهدشان هستیم نرفته اند. در این بازی سیستم HUD شباهت بسیار زیادی به بازی های دارک سولز دارد. اولین نواری که در بالای صفحه مشاهده می کنید در واقع همان نوار سلامتی یا HP شما است. هر مقدار که ضربه بخورید مقداری از آن کم می شود تا این که به آخر برسد و به دیار باقی بشتابید. البته راه هایی نیز در نظر گرفته شده تا در میان بازی بتوانید آن را مجددا پر کنید. چیزی شبیه همان Estus Flask خودمان که بعدا درباره ی آن مفصلا حرف خواهیم زد. دومین نواری که مشاهده اش می کنید نوار استقامت یا استامینا (Stamina) است. این نوار در حالت عادی همیشه پر است و در صورتی که کار هایی که انرژی نیاز دارند انجام دهید مقداری از آن کاسته می شود. کار هایی مانند ضربه زدن یه دشمنان، دفع کردن ضربات آن ها بوسیله ی دفاع کردن، جای خالی دادن از حملات دشمنان و دویدن با سرعت زیاد. در صورتی که برای چند لحظه این موارد را انجام ندهید و کاری با نوار استامینایتان نداشته باشید خواهید دید که با سرعتی مشخص (که بسته به توانایی ها و امکانات شما کم و زیاد می شود) شروع می کند به پر شدن. هر چه استامینایتان بیشتر باشد بیشتر می توانید کار های گفته شده را انجام دهید. این نوار در واقع نقشی بسیار مهم را در بازی ایفا می کند و یکی از مهمترین اهرم هایی است که بازی با استفاده از آن شما را محدود می کند. با این نوار شما مجاز نیستید دشمنان را زیر ضربات پیاپی و بی رحمانه تان بگیرید و باید حواستان باشد که اگر استامینا خالی شود دیگه توانایی جای خالی دادن ندارید. آن وقت است که دشمن عزیز هم نامردی نمی کند و اسلحه اش را فرو می کند درون شکمتان. این نوار اهرمی برای کنترل دفاع ضربات نیز هست و باعث می شود نتوانید تا هر جا که دلتان خواست در حالت دفاعی بمانید. زمانی که ضربه ای دریافت کنید مقداری از استامینای شما کاسته می شود. در این حالت اگر بلافاصله ضربه ی دیگری دریافت نکنید قاعدتا انتظار دارید که طبق معمول استامینای شما شروع کند به پر شدن. این اتفاق رخ می دهد اما با سرعتی بسیار کمتر از حد معمول. دلیل آن این است که شما هنوز در حالت دفاعی هستید. ماندن در این حالت باعث می شود استامینا با سرعت کمتری پر شود و در نتیجه این گونه بازی شما را مجبور می کند از لاک دفاعی بیرون آیید.
به همین خاطر است که نمی توانید هر زمان که دلتان خواست با دفاع کردن و در واقع قایم شدن در پشت سپر دست هایتان از ضربات فرار کنید. این گونه بازی شما را به جای خالی دادن نیز تشویق می کند و اگر سعی کنید کمی هم این روش را امتحان کنید خواهید دید که گرچه تمرکز بسیار بیشتری نیاز دارد اما هم به صرفه تر است و هم بسیار راحت تر. سومین نواری که در اختیارتان قرار گرفته نواری است به نام Energy. این مورد در بازی های دارک سولز دیده نشده و سازندگان بازی آن را اضافه کرده اند. این نوار در حالت معمولی کاملا خالی است. هنگامی که شما به دشمنانتان ضربه ای وارد کنید و وارد زنجیره ی کمبو ها شوید ذره ذره به این نوار افزوده می شود. این که چقدر به این نوار اضافه می شود و با چه سرعتی پر می شود بستگی دارد به ویژگی های اسلحه و چیپ هایی که روی کارکتر خود اعمال کرده اید. (به این مسئله نیز خواهیم پرداخت) زمانی که این نوار به حد مشخصی برسد شما قادر هستید تا اعمال مشخصی را انجام دهید. اعمالی که معمولا باعث صدمه زدن های جدی و کم زحمت به دشمن می شوند. نوار انرژی استفاده های مختلفی دارد و یکی از آن ها اجرای فینیشر های خشن و قدرتمند بر روی دشمن است. مورد بسیار مهم دیگری که وابستگی بسیار زیادی به این نوار دارد “درون” های شما (Drone) هستند که یکی از ابزار های بازی برای متنوع کردن مبارزه ها و البته اندکی متفاوت کردن آن با دارک سولز است. شما می توانید در گوشه و کنار محیط بازی درون های مختلفی پیدا کنید که هر یک از آن ها شیوه ی کار متفاوتی دارد و به نوعی خاص برای شما مفید است. برخی از آن ها صدمات از راه دور وارد می کنند و برخی دیگر نیز مخصوص مبارزات از نزدیک هستند. برخی نیز فواید دیگری دارند که در طول مراحل به درد شما خواهد خورد. این درون ها معمولا همگی با نوار انرژی کار می کنند و فعالیتشان بستگی به این نوار دارد. مثلا درون هایی که برایتان صدمات Ranged یا از راه دور وارد می کنند بدون نوار انرژی حتی قادر نیستند حرفتان را از خواب بیدار کنند. اما اگر به اندازه ی کافی انرژی خرجشان کنید خواهید دید که قدرت واقعی شان چیست. نوار انرژی کاربرد های زیادی برای شما دارد و به نفعتان است برای استفاده از آن برنامه ریزی کنید تا بتوانید در این دنیای به هم ریخته زنده بمانید.
مهمترین و بزرگترین تفاوتی که The Surge با دارک سولز دارد ویژگی ای است که به مبارزات بازی افزوده شده. ویژگی ای که نه تنها در بازی های میازاکی نمی توان آن را دید بلکه شخصا تابحال مشابهش را در بازی دیگری ندیده ام. اگر خاطرتان باشد در دارک سولز می توانستیم با قفل کردن هدف بر روی دشمن مورد نظر اتک ها و اسپل هایمان را مستقیما به خود او وارد کنیم. بازی بین این که اتک یا اسپل به کدام قسمت از بدن دشمن وارد می شد تفاوت قائل می شد و برخی از ضربات که به مکان های حساس تر بر خورد می کردند تاثیر گذاری بیشتری داشتند. اما این دست بازیباز نبود که بتواند تنظیم کند ضربه اش را به کجا وارد کند. خب در این بازی این ویژگی وجود دارد و بازیبازان می توانند پس از قفل کردن هدف روی دشمن مورد نظر تعیین کنند که ضربه ی وارده قرار است دقیقا به کجا اصابت کنند. درمورد اهداف انسانی گزینه ها مشخص اند. بازیباز باید از میان سر، بخش سینه و شکم، دست چپ و راست و پای چپ و راست یک مورد را انتخاب کند و ضربه هایش را وارد کند. درباره ی هدف های روباتی و کسانی که بدنشان شکل ثابت و درست و حسابی ندارد باید گفت که آن ها هم بر حسب ماهیتشان قطعه هایی دارند که شما قادرید با انتخابشان به آن ها ضربه بزنید. گاهی اوقات اصلا همین قطعه ها نقطه ضعف دشمنان هستند و حتی گاهی نیز با وارد کردن صدمه به قطعه ای خاص موفق می شوید آن عضو را قطع کنید تا دشمنتان ضعیف شود. درباره ی هدف های انسانی نیز همین موضوع مطرح است. با توجه به تکه های زرهی که در بازی پیدا می شود دشمنان هم از تکه های مشخصی بهره می برند. و در بسیاری از اوقات دشمن مورد نظر یک یا چند عضو بی پوشش دارد. مثلا ممکن است او پوشش بندش را کامل به تن کرده باشد اما هیچ کلاخود یا Helmet ای نداشته باشد. در این صورت بخش سر او به عنوان نقطه ی ضعفش شناخته می شود و ضربه زدن به آن نقطه صدمه ی بسیار بیشتری وارد می کند. این سیستم به شما اجازه می دهد تا تشخیص دهید که دشمنتان چه ضعف هایی دارد و در صورتی که زورتان به او نمی رسد بتوانید از راه مشخص او را از پای در بیاورید. اما همیشه نباید به نقطه ی ضعف دشمن ضربه زد. چرا؟ در این بازی در صورتی که سلامتی حریفتان را به حد مشخصی برساند و نوار انرژی تان هم تا حد مشخصی پر باشد می توانید بر روی او فینیشر های خشن اجرا کنید. اگر بر روی عضو خاصی تمرکز کرده باشید کارکتر شما حین اجرای فینیشر عضو مورد نظر را نیز قطع می کند. اگر این عضو پوشش و زرهی نداشته باشد و در واقع جزو همان نقاط ضعف باشد چیزی به شما تعلق نمی گیرد و اتفاق خاصی هم نمی افتد. اما اگر موفق شوید یکی از بخش های پوشش دار را برش بزنید بازی آن قطعه از پوشش را به صورت “خراب شده” به شما خواهد داد. این قطعه ی خراب شده در اصل نقش یک بلو پرینت (Blueprint) را بازی می کند. بلو پرینتی که می توانید با آن، همان قطعه را با موفقیت بسازید و از آن استفاده کنید. پس چه شد؟ خیلی جالب شد! شما می توانید با قطع کردن اعضای زره دار حریفانتان زره های آن ها بخش را بدست آورده و پس از کرفت کردن از آن استفاده کنید. دیگر لازم نیست همانند دارک سولز خدا خدا کنید که بازی هنگام فارم کردن دشمن مقابل آیتم مورد نظر را به شما تقدیم کند. این بار می توانید خودتان دست به کار شوید و با برش زدن اعضای دشمن زرهش را تصاحب کنید. برای به دست آوردن همه ی بخش های یک زره لازم است یک سر، یک دست راست یا چپ یک پای راست یا چپ و یک قطعه ی بدنه ببرید. که قاعدتا به چند دشمن و یا چند بار فارم کردن یک دشمن نیاز دارد. این سیستم گرچه اندکی پیچیده و در اوایل گیج کننده بنظر می رسد اما هنگامی که به آن عادت کنید بسیار اعتیاد آور و لذت بخش خواهد شد. هر بار که دشمن جدیدی را می بینید و از لباس و زرهش خوشتان می آید می توانید به جای این که بگویید: “از کجا خریدی؟” خودتان دست به کار شوید و لباس را تنش قاچ بزنید! به همین خوشمزگی.
این بازی دنیایی بزرگ و تو در تو دارد. دنیایی که خیلی خیلی سخت است که بخواهید همه ی گوشه هایش را کشف کنید و به همه جای آن سرک بکشید چون پر است از راه های مخفی و دالان های مختلف که سر زدن به همه جای آن کاریست بسیار دشوار و اراده ی بالایی می خواهد! این بازی نیز همانند دارک سولز اولویت بسیار بسیار بالایی را برای جست و جو و اکتشاف در نظر گرفته و فقط و فقط در صورتی می توانید موفق شوید که محیط ها را وجب به وجب شخم زده باشید. در این بازی قطع کردن اعضای دشمنان تنها راه برای به دست آوردن اسلحه های آن ها و زره هایشان نیست بلکه با جست و جوی مستمر در محیط ها نیز می توانید تعداد بسیار زیادی از این اسلحه ها و زره ها را پیدا کنید. یکی از آیتم هایی که در بازی نقش اساسی دارند اسلحه ها هستند. این اسلحه ها که یا از دست بریده ی دشمنان حاصل می شوند و یا از جست و جو کردن در محیط ها به انواع گوناگونی تقسیم می شوند. به طور کلی اسلحه ها را می توان به سه دسته تقسیم کرد. اسلحه های سبک و سریع، اسلحه هایی که سرعت و قدرت معمولی دارند و اسلحه های قدرتمند اما کند. این سه کلاس کلی در بازی نوع اسلحه را مشخص می کند و کمبو های مخصوص به آن را تعیین می کند. هر یک از اسلحه ها ویژگی هایی نظیر میزان صدمه و میزان انرژی دریافتی دارند. ویژگی دیگری که به این بازی افزوده شده و در بازی های دارک سولز نیز به چشم نمی خورد میزان تسلط کارکتر شما بر استفاده از این اسلحه ها است. هر چه که از یک اسلحه ی خاص استفاده ی بیشتری بکنید در استفاده از آن مهارت بیشتری کسب می کنید. این مهارت با یک سطح یا لول نشان داده می شود و شما قادرید با این سطح تشخیص دهید استفاده از این سلاح تا چه حد برایتان مناسب است. این لول با جنگیدن هر چه بیشتر با اسلحه ی مورد نظر زیاد می شود و هر چه بیشتر شود طبعا مقدار صدمه ای که می توان با آن اسلحه وارد کرد نیز افزایش خواهد یافت. این سیستم شاید در نگاه اول هیجان انگیز باشد اما در ادامه در خواهید یافت که پیاده سازی اش در بازی چندان هم جالب نیست. برای مثال ممکن است شما با یک اسلحه ی نسبتا ضعیف مدت بسیار زیادی بازی کرده باشید. طبیعی است که پس از مدتی، هنگامی که اسلحه ی بهتری به شما داده می شود شما نگاهی به سطح مهارتتان با آن بیندازید و از انتخابش منصرف شوید چون میزان صدمه ی حال حاضر آن کمتر از اسلحه ی فعلی خودتان است. از طرفی نیز به علت نداشتن وقت (یا حال!) دیگر نمی توانید با اسلحه ی جدید هم همانقدر کار کنید تا به سطحی مطلوب از میزان صدمه برسد. به همین خاطر ناچارا به بازی با اسلحه ی قبلی ادامه می دهید. در حالی که این اسلحه پس از مدتی بسیار سخت لول آپ می کند و صدمه ی وارده ی از سوی آن نیز دیگر با توجه به پیشرفت مراحل و دشمنان بازی قابل قبول نیست. به همین خاطر این مسائل می توانند به شیوه ای ناراحت کننده حالتان را بد کنند و کاری کنند از بازی زده شوید. بهتر بود این سیستم با ساز و کار بهتری وارد بازی می شد و یا این که به کلی حذف و با سیستم اپگرید بهتر و کارآمد تری جایگزین می شد.
در بازی زره های گوناگونی وجود دارد. هر یک از این آیتم های پوشیدنی به قسمتی از بدن شخصیت اصلی تعلق دارند. این آیتم ها نیز همچون اسلحه ها ویژگی های خاص خودشان را دارند. میزان قدرت دفاعی که هر قطعه ی زره برایتان به ارمغان می آورد مهمترین پارامتر سنجش آن است. دیگر ویژگی های یک زره بر اساس ماهیت آن متفاوت است. برخی قطعات مقداری از استامینای شما را ارتقا می داده و برخی نیز به نحوه های مختلف شما را یاری می دهند. شما باید با توجه به ویژگی های مرحله و محیط و دشمنان حاضر در محیط تجهیزات خود را به گونه ای بهینه کنید که بیشترین کارایی را برایتان داشته باشیند و این از نقاط قوت این بازی به حساب می آید.
به طور کلی هر یک از این آیتم ها با بلو پرینت و در واقع قطعه ی خراب شده ی آن آیتم به دست خواهد آمد. پس از این که این بلو پرینت ها را جمع آوری نمودید لازم است به مکانی به نام Med-Bay بروید. این Med- Bay ها دقیقا همان بنفایر های خودمان هستند و شما می توانید در آن ها استراحت کوچکی بکنید و در صورت مردن نیز از همانجا ظاهر خواهید شد. یکی از مهمترین تفاوت هایی که Med-Bay ها با بنفایر های دارک سولز دارند آن است که در این مکان می توانید امتیازات باقی مانده ای که نه می توان با آن ها لول آپ کرد و نه استفاده ی دیگری از آن ها دارید را ذخیره کنید و دفعه ی بعد آن ها را به کار بگیرید. شخصا همیشه در دارک سولز آرزو می کردم که ای کاش مکان و یا قابلیتی وجود داشت که روح ها را در آن ذخیره کنیم و مجبور نباشیم ارواح اضافی را خرج چیز های غیر ضروری کنیم. حال این بازی چنین قابلیتی را در اختیارمان قرار داده تا امتیازاتی که به هدر می روند به حداقل برسند. در این اماکن می توانید لیست بلو پرینت های موجود در اینونتوری خود را مشاهده نمایید. برای ساختن هر کدام از این آیتم ها، به مقداری Soul نیاز دارید و همینطور مقدار مشخصی از آیتمی خاص نیز نیاز است. بسته به این که چه چیزی را کرفت می کنید باید یکی از متریال های داخل بازی را برای آن خرج کنید. این متریال ها را نیز باید یا از محیط های بازی پیدا کنید و یا دیگر اعضای قطع شده ی بدن ها را تجزیه کنید تا آن ها را بدست بیاورید. (این کار به صورت خودکار با اعضای تکراری انجام می شود) همین ساز و کار دقیقا برای ارتقای اسلحه های داخل بازی نیز صدق می کند. با به کار گیری مقداری امتیاز و مقداری از متریال های موجود می توانید اسلحه ها و زره های خود را لول آپ کنید و کارایی آن ها را ارتقا دهید. سیستم لول آپ اسحه ها گرچه جواب بازی را می دهد، ولی در بسیاری از موارد بیش از حد ساده و سطحی بنظر می رسد. به طوری که نمی توان مانور استراتژیک چندانی روی آن داد و همانند سایر بازی های نقش آفرینی بر اساس آن برنامه ریزی کرد و با اعداد و ارقام سر و کله زد. این ساده سازی ها متاسفانه بر خلاف تصور سازندگان باعث شده بازی اندکی سطحی گرفته شود و آن عمقی که باید در گیم پلی احساس نشود.
یکی دیگر از مهمترین آیتم های بازی Implant ها یا چیپ ها نام دارند که کاربردشان درست همانند Ring های بازی های دارک سولز است. با این چیپ ها می توانید قدرت های مختلف را بر روی کارکتر اصلی اعمال کنید. قدرت هایی مانند افزایش خط سلامتی، افزایش استامینا و بسیاری افکت های دیگر که باید با صلاحدید خود آن ها را روی کارکتر تان اعمال کنید. هر Implant در این بازی لول های مختلف دارد. درست مانند دارک سولز که در آن رینگ های مختلف، لول های مختلف داشتند. واضح است که هر چیپی که لول بالا تری داشته باشد توان بیشتری برای کمک رسانی به شما خواهد داشت. معمولا چیپ هایی که لول های بالا تری دارند در مراحل پیشرفته تر بازی به شما داده می شوند.
همانطور که خود نیز تابحال دریافته اید نحوه ی امتیاز دهی این بازی نیز به بازیبازان همانند دارک سولز طراحی شده. در بازی های میازاکی واحد امتیازی داشتیم به نام Soul. این واحد را با از بین بردن دشمنان دریافت می کردید و می توانستد تا زمانی که مقداری از آن را در اختیار دارید از آن استفاده کنید و آیتم بخرید و خود را ارتقا دهید. اما دارک سولز یک ویژگی بسیار جنجالی داشت و آن نیز این بود که در صورت مردن، همه ی این امتیازات کسب شده از بین می رفت و شما ناچار بودید همه ی امتیازات را از اول به دست آورید. این قانون یک استثنای بسیار بزرگ داشت و آن هم فقط و فقط دفعه ی اول بود. شما پس از مردن فقط و فقط برای یک بار این توانایی را داشتید که با بازگشتن به محلی که دفعه ی پیش مرده بودید امتیازات از دست رفته تان را جبران نمایید. این مکانیک بعد از دارک سولز در بسیاری از بازی ها دیده شد و هم اکنون The Surge یعنی جدید ترین پیرو آن نیز قابل مشاهده است. در این بازی می توانید پس از یک بار مردن مجددا بازگردید و امتیازاتتان را جمع آوری کنید اما این بازی در این زمینه دو تفاوت بزرگ با دارک سولز دارد. نخست این که The Surge یک نامردی جدید در حق بازیبازان می کند و آن این است که برای این پروسه یک تایمر هم گذاشته. به این صورت که اگر تا زمان مشخصی نیز به محل کشته شدن تان نرسید این امتیازات غیب می شوند و می روند پی کارشان. در حالی حتی دارک سولز هم تا این حد دشمنی به خرج نمی داد! دومین تفاوت اندکی مهربانانه تر است. در دارک سولز بسیاری مواقع پیش می آمد که شما اصلا نمی دانستید چه مقدار امتیاز از دست رفته دارید و اصلا این امتیازات کجا افتاده اند. The Surge نه تنها به شما می گوید که این امتیازات دقیقا به چه میزان هستند و آیا اصلا ارزش دارد که به دنبالشان بروید یا نه، بلکه حتی نشانگری دارد که نمایش می دهد دقیقا با این آیتم چقدر فاصله دارید تا اگر کسی احیانا محل مرگش را فراموش کرد بتواند مجددا مسیر را به درستی و به موقع پیدا کند.
حتما در بازی های سولز آن آیتم هایی را به یاد دارید که با استفاده شان می توانستید مقدار مشخصی روح یا Soul به دست بیاورید. آیتم هایی که با نام هایی مثل Soul of an Undead ، Soul of a Brave Warrior، Soul of a Hero و… شناخته می شدند. اینجا هم دقیقا با همان نوع آیتم ها سر و کار داریم. در این بازی هم آیتم هایی وجود دارند که با استفاده کردن مستقیم از آن ها می توانید امتیازات مشخصی گرفته و سطح خود را بالا ببرید.
همانند دارک سولز می توانید در بنفایر ها (یا همان Med-Bay ها) لول کارکتر خود را بالا ببرید و اصطلاحا Level up کنید. در بازی های دارک سولز می توانستید کار های زیادی با لول هایتان بکنید اما اینجا قضیه کمی متفاوت است. ساده سازی های متعدد گیم پلی سبب شده تا لول آپ کردن شما چند فایده ی انگشت شمار برای شما داشته باشد. نخست این که با لول آپ کردن و افزایش پارامتری به نام Core Power می توانید میزان قطعات متصل به بدن خود را بیشتر کنید. یکی از ویژگی هایی که آیتم های مختلف آن را به میزان های مختلف دارند، اشغال کردن میزان خاصی از فضای Core Power است. با افزایش این مقدار می توانید تجهیزات بیشتری از جمله زره ها و چیپ ها را با خودتان حمل کنید. این ویژگی درست همانند پارامتر Vit از بازی های دارک سولز است که اکنون به این بازی وارد شده. دومین خاصیت لول آپ ها باز شدن اسلات های جدید برای کار گذاشتن چیپ های بیشتر است. در واقع در دارک سولز تعداد رینگ ها از اول ثابت بود و همیشه در اختیارتان قرار داشت اما اکنون این تعداد از اول محدود است و به مرور با لول آپ افزایش پیدا می کند. آخرین فایده نیز باز شدن برخی مسیر هایی است که پیشتر برایتان بسته بودند. با رسیدن به لول های بالا می توانید از این امکانات استفاده کنید که البته موارد چندان دندانگیری هم نیستند.
یکی از مهمترین ویژگی های The Surge طراحی مراحل بازی است. مراحل در این بازی درست مانند بازی های دارک سولز پیچیده و تو در تو هستند و لوکیشن ها با دقت سرسام آوری طراحی شده اند. موضوع بسیار جالب آنجاست که بازی همانند دارک سولز از بنفایر های متعدد استفاده نمی کند بلکه هر لوکیشن فقط و فقط یک Med-Bay دارد. محیط بازی به گونه ای طراحی شده که شما پس از مقدار مشخصی پیشرفت، می توانید تا Med-Bay آن مرحله یک میانبر باز کنید. میانبر های بسیار هوشمندانه ای که باید برای پیدا کردنشان حواستان را خیلی جمع کنید. طراحی مراحل و لوکیشن های بازی آن هم به چنین شیوه ای بی شک زحمت بسیار زیادی داشته و سازندگان موفق شده اند آن را به بهترین نحو ممکن در بازی پیاده کنند. این شیوه که تا کنون صرفا در بازی های دارک سولز دیده می شد هنوز هم به بی نقصی و زیبایی این سری در The Surge پیاده نشده اما تلاش های سازندگان این بازی و نتیجه ی حاصل شده جای قدر دانی بسیار زیادی دارند.
The Surge از حیث گرافیکی عنوان خوبی است و به خاطر زاویه دید مخصوصش کاستی های گرافیکی اش چندان دیده نمی شوند. موردی که مرا بیش از هر چیز آزار می دهد کم توجهی آن ها به گرافیک هنری است. به خاطر موارد اینچنینی است که این بازی نتوانسته آنطور که باید اتمسفرش را درست کند. اگر The Surge اندکی بیشتر روی گرافیک و فضا سازی اش کار می کرد و اگر مناظر و چشم انداز ها و قاب ها را جدی تر می گرفت اکنون حساب دیگری روی آن باز می کردیم. بی شک پس از تلاش هایی که از سازندگان بازی در Lords of the Fallen دیدیم آن ها می توانستند گرافیک بسیار بهتری خلق کنند. اما متاسفانه این امر در این بازی تحقق نیافته. از طرفی انتقاد دیگر به گویندگی و موسیقی بازی وارد است. مواردی که سازندگان خیلی عادی از کنارشان رد شده اند. اگر این بازی دارک سولز را سرمشق خود قرار داده باید بداند نقش موسیقی در موفقیت این سری چقدر زیاد بوده. البته The Surge نیز از قطعات موسیقی خوبی بهره مند است اما این به هیچ وجه کافی نیست و برای مقایسه با دارک سولز ما به موسیقی های قوی تری نیاز داریم.
جمع بندی
در انتها باید خیالتان را راحت کنم. اگر تمام دارک سولز ها و DLC هایشان را و البته بازی Bloodborne را تا انتها انجام داده اید و شیفته شان شده اید، The Surge مسکن خیلی خیلی خوبی است تا بتوانید این روز ها را راحت تر سپری کنید. توجهی به نقد ها و نمرات بازی نکنید. The Surge یک نقش آفرینی بسیار خوب و یک دارک سولز نسبتا خوب است. و همین برای واجب شدنش کافی است.
ولی اگر تابحال تجربه ای از دارک سولز نداشته اید حتی سمت این بازی نیایید. در این سبک بازی هایی هستند که چند سر و گردن از این اثر بالاتر اند و تجربه شان نکرده اید. پس اول نوبت آن ها است.
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- دیجیتال فاندری: کیفیت Horizon Forbidden West روی PS5 Pro معادل با قویترین رایانههای شخصی است
- سونی از ۲۰۲۵ به بعد سالانه بازیهای انحصاری تکنفره بزرگی را برای PS5 عرضه خواهد کرد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
نظرات
The surge آینده dark souls
ولی حماسه و حسی که تو دارک سولز ۳ بود رو نداره 😕
ولی خوبه :-/
😐 😐
ممنون از نقدتون :yes:
بازی بدی نیست این بازی به هر حال برای طرفداران سبک rpg حتما بازی خوبی میتونه باشه و یک بار ارزش تجربه کردن داره :-))
این بازی هم رفت به لیست خرید بازیهام :snicker:
من RPG بازم بازی نکن که مثل من خوشحال میری سراغش و ناراحت دلیتش میکنی.
بازی خیلی خوبیه من که راضی بودم :inlove: :yes:
یک سوال:
الان من دارک سولز از نسخه ۱ تا ۳ رو بازی کردم.میخوام دوتای باقی مونده رو یعنی demons soul و bloodborn رو هم تموم کنم.
سوالم اینه که الان demons soul ارزش بازی کردن داره؟ میخوام اون رو توی شبیه ساز بازیش کنم ولی گرافیک فنیش ضد حاله. دارک سولز ۱ با ماد های گرافیکی بازهم گرافیک فنی بدی داشت چه برسه به demons soul
شما قاعدتن وقتی داری باری های میازاکیو بازی میکنی باید غرق در فضا و اتمسفر اون بشی و از گیمپلی خاصش لذت ببری و صد البته موسیقیای خارقلادش
گرافیک مسعله اخره که باید نگرانش باشی که دیمون سولز طبیعتن از دارک ۱ هم ضعیفتره گرافیکش هرچی باشه بازی ۸ سال پیش ریلیز شده….
در کل شاید برعکسه خیلیا دیمون سولز رو بهت پیشنهاد نمیکنم چون مشخصه یه نسخه خیلی ساده تر از دارک سولزه(منظور از ساده مکانیزم ها و پیچیده بودنه گیمپلیه نه درجه بازی) و به راحتی متوجه میشی که داری یه ورژن ضعیفتر و تازه شکل گرفته شده از دارک رو بازی میکنی…البته سختیه بازی به شدت زیاده و اگر از سختیه هرچه بیشتر لذت میبری ارزشه تجربه رو داره
درباره بلادبورن کلن اوضاع فرق میکنه
داستان خارقلاده گیمپلی محشر طراحیه دشمنان و بباس فایت ها طراحیه شهرومکان های بازی طراحیه مراحل اتمسفر فوقه خاص و ویکتوریایی مانند بازی موسیقیی که به جرات میگم عضو بهترین موسیقی هاییه که تو صنعت گیم نواخته سده و برای من عضوه سه البومه برتره گرافیک هم کمی از سایر بخش های باری نداره و چه گرافیک فنی چه هنری هر دو بی نقص هستن و نهایت لذتو از گرافیکه بازی میبری البته ۲ سال از زمانه ریلیزش گذشته اما همچنان یکی از بهترین هاست و من که دارک ۳ هم تجربه کردم به جرات میگم گرافیک بلادوبورن چندیین قدم از دارک سولز ۳ بلاتره
در پایان اگرم بخوام مقایسه دارک ۳ با بلادبورن کنم ساده بگم که من از هرچیزه بلادبورن بیشتر لذت بردم و بهتر میدونمش
در کناره TLOU و WITCHER 3 بگمBLOODBORNE بهترین تجربه من توی ۱۰ ساله اخیر بود و بیشتر ازین دو حتا ازش لذت بردم
از دستش نده این شاهکار رو
ممنون به خاطر راهنمایی.
فکر کنم بتونم بی خیال demon’s soul بشم. برای عصابم خوب نیست 🙁 به اندازه کافی توی ds 1 زجر کشیدم(مخصوصا nito با اون اسکلت های کمکیش )
برم پول جمع کنم برای ps4 و فقط به خاطر bloodborne
به نظرم بهتره اول سراغ بلادبورن برید که تنوعی هم بشه چون بازی سپر نداره و در مورد دیمن سولز نمیتونم نظر بدم من چند سال پیش بازی کردم اگه گرافیک مد نظرتونه فک نکنم بشه کاریش کرد اما گیم پلی بازی خیلی خوب بود و تمام مشخصات یه بازی سولز رو داشت.
Demons souls اصلا پدر تمام این بازی های سخته و بازی کردنش واجب. به گرافیک اهمیت ندید و فقط لذت ببرید.
این سبک اصلا نیاز به گرافیک بالا نداره تنها بازی که تو این سبک گرافیک خوبی داشت Bloodborne بود و تا حدودی lords of fallen
اقا جان میدونم گیم پلی و داستان و …. مهمتر از گرافیکه ولی گرافیک و fps یه شرطه.
الان تصور کن witcher 3 گرافیک بدی داشت یا half life 2 گرافیک نسل هشتمی داشت.گرافیک تعیین کنندس
ببین داداش میدونم که میدونی که گیم پلی و داستان مهمتره منم نمیگم که گرافیک مهم نیست ولی این سبک به خاطر سختی که داره با ویچر و…فرق داره شما تو این بازی یه لحظه هم وقت استراحت و گشت و گذار نداری واسه همین میگم نیاز به گرافیک بالا نداره چون انقدر چالش رو سرت میریزه که وقتی نمیمونه واسه لذت بردن از گرافیک :-))
با خرفه یک سری که میگن گرافیک مهم نیس موافق نیستم
درواقع گرافیک مهمترین ملاک نیست اما یک ملاکه بسیار مهمه در طوله بازی
سلیقه شخصی هم دخیله که از گرافیک داعم در طوله بازی لذت ببری یا نه
شخصن در لحظه لحظه تجربم با بلادبورن از گرافیک فوقولادش نهایت لذت رو بردم چه وقتی اروم داشتم تو کوچه های یارنام با ترس قدم میزدم چه وقتی در اوجه هیجان داشتم با باس فتیت ها با اون طراحی عالیشون مبارزه میکردم
در ضمن بعد از تجربه کامل بلادبورن و رسیدن به لول حداقل ۷۰ پیشنهاد میکنم حتمن OLD HUNTER DLC رو تجربه کنید در کناره dlc های witcher 3 کاملترین dlc بود که تجربه کردم سختیه بیشتر باس های بهتر طراحیه جدیدتر و پر کردنه خیلی از نقاطه کور داستان
داداش ممنون میشم جواب بدی…Old Hunter چقدره مدت زمانش و چند باس داره؟
aet
یک سوال.جدی میشه demons soul را با شبیه ساز بازی کرد اونوقت چطوری و چه جوری؟ ?:-)
روی rpcs3.
هرچند هنوز کامل نیست و خیلی باگ داره ولی یکی از بازی هایی که خیلی روش کار کردند demons soul هست
تازه از لینوکس و vulkan هم پشتیبانی میکنه!
این پست رو ببین
https://rpcs3.net/blog/2017/03/11/des
آقای inside1990
Old hunter خیلی سخت تر از بازی اصلیه از همون اول هانترای مختلف میریزن رو سرت بازی پره از دشمنای طاقت فرسا و صد البته باسای فوق خطرناک حدود ۲۰_۳۰ ساعت گیم پلی داره و ۵ باس سخت که باس آخر این dlc بین کل سری soulsborne یکی از سخت ترین هاست اگه با بلادبورن حال کردی حتما سراغ این dlc برو که از اسلحه ها تا باس هاش
دیگه دوستمون توضیح داد…
اما فک نمیکنم به ۳۰ ساعت برسه فوقش ۲۰ ساعت
دمت گرم داش drake1
چند روزه میخوام بگیرمش هی مشکل پیش میاد نمیشه ایشالا تو این هفته حتما میگیرمش واجب شد تجربه اش :inlove:
hunters creed
طوری نیست داداش همونم خوبه
aet
تشکر.اما شک دارم کسی در ایران تونسته باشه بازی را روی این شبیه ساز اجرا بکنه.منکه هر چی تلاش کردم نشد به عبارتی این بدترین شبیه ساز تا امروز.من از شبیه ساز میکرو گرفته تا wiiu روی همشون راحت بازی اجرا کردم اما این نشد.به همین خاطر تعجب کردم و فکر کردم شما تونستید. :yes:
خب من تو لینوکس کامپایلش کردم و library ها و framework رو خودم پیدا کردم و ریختم کنارش .اگه به ورژنش دقت کنید میبینید که هنوز به ورژن یک نرسیده و این یعنی هنوز برای استفاده عمومی اماده نیست و هنوز بیشتر برای developer هاست
ولی اگه توی اینترنت بگردین طرز آموزش هایی براش پیدا میکنید.ترجیحا اخرین نسخه رو از گیت هاب clone کنید و خودتون کامپایل کنید (ترجیحا توی linux) تا اخرین اپدیت هارو داشته باشین .
اگه بازهم بازنشد log رو بخونید و توی اینترنت جستجو کنید.
و اگه بازهم بازنشد یه issue توی github براش باز کنید.
من که persona 5 رو روش اجرا کردم توی vulkan به صورت ۳۰ فریم اجرا شد و رفت داخل گیم(هرچند میخوام اون رو توی ps4 بازی کنم)
تمامی شبیه ساز ها این مراحل رو رد کردند و هنوز نیاز به زمان داره
دیدت اشتباهه!شما تو این جور بازی های نفس گیر مثله سری سولز،با یه بازی مثله doom که دایما در حال حرکت و دویدنی،باید گرافیک رو تو اخرین اولویت قرار بدی!میدونم ویچر بدون اون گرافیک زیباش،از ارزشش به شدت کم میشه،چون اون بازی یه بازی جهان باز و نقش افرینیه!و ادم دوست داره بره همه جارو بگرده و لذت ببره!پس اگر گرافیک ضعیفی داشت واقعا بد میشد.
نقد کاملی بود آقای صدری.
من هم در حد خودم نقدی بکنم،یکی از نقطه ضعف های بازی سختی غیر معمول بازیه،یعنی هرچقدر قوی باشی بازم دشمنای معمولی با دو ضربه شما رو به دیار باقی میفرستند(مثل اون نارنجک انداز ها) و همینطور وقتی به دشمنایی می رسید که می بینید هیچ زرهی ندارند ولی باز هم باید کلی ضربه بزنید تا بمیرند.
به نظر خودم مبارزات با دشمن های انسان جذاب تره تا ربات ها.یک مشکل دیگه طراحی مراحله بازیه که مثل مارپیچ میمونه،من خودم تو بخش آخر بازی با کمک ign فهمیدم باید کجا برم.
درمورد داستان به نظرم اوایل خوب بود اما از اونجایی که انسان و ماشین ترکیب می شوند حالت اورجینال بودنش رو از دست داد.
یه ضعف دیگه بازی دوربین بود که مثل دارک سولز طراحی شده بود با این تفاوت که تو دارک سولز یه شخصیت غول نداری،در بیشتر موارد من جلوی خودم رو خوب نمیدیدم مخصوصا تو راهروهای بازی.
بازی نکات مثبت خیلی خوبی هم داره مثل سیستم قطع کردن اعضای بدن که بازی رو مخصوصا در برابر انسان ها سخت تر می کنه یا باس فایت های چند فازه.
یه نکته دیگه حالت هادرکور کشتن باس های بازیه که باعث می شه سلاح بهتری بگیرید.
مبارزه با باس ها خیلی خوب طراحی شده و بالانس هستند تازه بازی سیستم جالبی رو داره که میتونید از روی بعضی ضربات بپرید یا بشینید که طراحی جالبی داره اما هر زمانی جواب نمیده ولی اگه مسلط بشید خیلی کاربردیه.
پرفورمنس بازی فوق العاده است چه در pc یا ps4 pro روی ۶۰ فریم بازی عالیه و هیچ افت فریمی ندارید.
در کل من از بازی لذت بردم و از ۴۰ ساعتی که برای بازی صرف کردم اصلا پشیمون نیستم.
به نظرم این استدیو آینده خوبی داره و این توانایی رو داره که در نبود بازی های میازاکی ما رو سرگرم کنه.
مرسی بابت نقد خیلی خوب و منصفانه بود…تنها چیزی که تو ذوق من زد و خیلی هم زد!!این بود که لولم رو تا ۸۸ برده بودم بالا و اسلحه ها و همه چیز رو آپگرید کرده بودم که یهو برخوردم به باس پایانی بازی و با بار اول زدمش و حس خوبی بهم دست نداد یه جورایی حس کردم تمام زحماتم الکی بوده 🙁
بازیش رو من دیشب شروع کردم
روی کامپیوتر
گرافیکش هم خوبه
گیم پلیش هم خوبه
البته با کنسول و دسته اون باید بیشتر حال بده
ولی خوب کلا بازیش خوشم اومده
مخصوصا قطع کردن اعضا
شاید منفی بدین ولی من از بازیای سخت (مثل این یا سولز) خوشم نمیاد 😐 امیدوارم هرکس از بازی مورد علاقش لذت ببره 😀 نقد هم عالی و منطقی
ممنون از نقد.
همین اول بگم اگه عاشق یا دیوانه سری بازی سولز نیستید این بازی را بازی نخرید منظورم اورجینال.
گیم پلی بازی خیلی سخته یک چیزی مابین دارک سولز ۱ و ۲ ولی باس ها جز باس Big Sister 1/3 که سه دفعه ازش شکست خوردم زیاد سخت نیستن و در کمال تعجب باس اخر بعد از باس اول اسونترین باس منکه با لول ۷۵ دفعه دوم خیلی راحت شکستش دادم بار اول از پشت خنجر خوردم.تعداد باس ها هم کمه و یکجورایی اگه بخاطر مرگهای زیاد و محیط بازی نباشه مدت زمان بازی هم کمتر میشد. ۳۲ ساعت بازی کردم و یک عالم امتیاز از دست دادم. 😀
متاسفانه سختی بازی بالانس و هوش مصنوعی دشمنها تعادل ندارن برعکس سری سولز یعنی گاهی قوی هستن و گاهی ضعیف و غیره.ولی در کل بنظرم بهترین بخش بازی گیم پلی.نکات مثبت را دیگه نمیگم.
داستان بازی زیاد خوب نیست حتی بنظرم ضعیف.
گرافیک بازی نسبت به Lords of the Fallen پیشرفتی نداشته حتی بنظرم پسرفت داشته.محیط بازی هم خیلی پیچ در پیچ انگار داخل یک هزارتوی کوچک اما فشرده ای.
موسیقی بازی تعریفی نداره.شوخی 😀 حالا که قرار نیست در عصر حجر بازی کنیم یکی دو تا اهنگ خفن الکتریکی موقع مبارزه میگذاشتین چی میشد.صدا گذاری هم تعریفی نداره.
در کل این بازی ضعیفترین بازی که از سری بازی سولز الگو گرفته.منکه بهش ۷ میدم اونم بخاطر برخی نواوری ها و گیم پلی تقریبا خوبش.به Lords of the Fallen بازی قبلیشون ۸٫۵ دادم و باید بگم متاسفانه به جای پیشرفت پسرفت کردن. :no:
:yes:
نبود نقشه و راهنما توی بازی یکم اذیت میکنه و مجبوری چندین بار یک مسیر رو بری تا راهو پیدا کنی.
سختی بازی نقطه قوتشه.
دوستان کسی بازی کرده این بازی رو؟
من در ایستگاه سوم بازی بعد از اینکه اون دکتر رو نجات میدم(جایی که با ۲تا ربات که سلاحشون اتش میزنه مبارزه میکنی و شکستشون میدی) دیگه نمیدونم باید چیکار کنم…سوار مترو هم میشم برمیگرده استگاه قبلی که نشون میده یک سفینه رباتی غول پیکر درحال اماده سازیه…اگر میدونین لطفا راهنمایی بفرمایین
همونجا پیش دکنره یه آپگرید برای پهبادت هست که از طریق اون میتونی یه سری در رو باز کنی وقتی گرفتیش فک کنم باید با قطار برگردی به Central production line اونجا یه راه عریضه که نگهبانا با اون انسان های زامبی شکل دارند می جنگند باید از اونجا بری.
از بس بازی پیچ تو پیچ منم گیج شده بودم. 😀
اگه درست یادم باشه باید بعد از نجات اون دکتر با مترو برگردی به مکان قبلی و وقتی کمی برید جلو میبینید دست راست دو تا نگهبان شعله به دست از یک در بزرگ حفاظت میکنن که باید ناکارشون بکنی و بعدش قسمت بالا در یک جاش تصویر ربات پرنده که انگار باید کلید مورد نظر را بزنی تا ربات در را باز بکنه.
نقد خوبی بود
فقط ضعفی ک داشت هر دو خط یک بار به دارک سولز اشاره کردی.
نقد برسی عالی بود خسته نباشید
بچه ها خوشحال میشم به گروه دوستانه ما هم سری بزنید
https://t.me/joinchat/AAAAAER665MIS-lCNXwZIw
تایید لطفا
اونلی میازاکی آرتس :heart:
مرسی از نقد بسیار خوب
و به نوعی طرفدار دارک سولز پسند
چون خیلیا این بازی کوبیدن و بهش نمره پایین دادن
و واقعا بی انصافی کردن در حق این بازی
بازم ممنون اقای صدری عزیز
در کل با نقش افرینی خوبی طرف هستیم :-))
فقط آهن پاره ها میمانند اما میان آن آهن پاره ها چیست؟یه سرباز یا یه مبارز؟نه!اون قهرمان ماست!