بیغوله ای امن برای شیاطین زاغه نشین | نقد و بررسی بازی Resident Evil 4 در نسل هشتم
زمانی که بازی های رایانه ای اولیه شروع به انتشار و در دسترس قرار گرفتن مردم کردند، آناتومی ساخت آن ها بسیار ساده و بیشتر مورد پسند کودکان بود. عناوینی مانند Pong، Asteroids و Centipede در دوران کلاسیک بازی های رایانه ای بهترین مثال برای دوران ابتدایی بازی ها می باشند و به سادگی نمایانگر هیچ گونه احساس ویژگی ای، غیر از کسب امتیاز بالا تر از دیگران نبودند. اما اوضاع برای این صنعت رو به رشد به همین شکل باقی نماند و در اواسط دهه ۸۰ میلادی، بازی ها شروع به پیشرفت و پیچیده تر شدن، کردند. درگیر شدن بازی ها با بخش داستان سرایی و روایت داستانی در عناوینی مانند Final Fantasy کاملاً قابل مشاهده بود. توسعه دهندگان که متوجه دستکاری و کنترل شخصیت ها در بازی هایشان شدند، مخاطبان را نشانه رفته و احساسات آنان را پیش زمینه ای جهت رشد و نمو بازی هایشان قرار دادند. با توجه به این موارد، در سال ۱۹۸۹ شرکت و توسعه دهنده گم نامی تحت عنوان Capcom تصمیم گرفت که دست به خلق سبکی جدید و روایت داستان خودشان در قالب یک بازی رایانه ای بزند. عنوان Sweet Home محصول ۱۹۸۹ کپکام، به عقیده خیلی ها، اولین بازی حقیقی در سبک ترس و وحشت می باشد. بازی مذکور نقطه شروعی برای فرنچایز های متعدد کپکام در سبک وحشت بود که باید اعتراف کرد در ساخت آن ها مهارت بالایی داشته و بزرگ ترین فرنچایز خلق شده توسط کپکام نیز از بزرگ ترین فرنچایز های تاریخ بازی ها محسوب می شود.
وحشت از نگاه یک استودیو
عنوان Sweet Home پایه و اساس تمامی بازی های آینده استودیوی کپکام و خیلی از استودیو های بزرگ دیگر که در آینده دست به ساخت بازی های ترسناک زدند، می باشد. فلسفه مردن در بازی و نبود هیچگونه راه و مسیری برای بازگشت و تباهی کلی، برای اولین بار در این بازی مطرح شد و اثرات آن، هنوز که هنوز است، بر بازی های امروزی حس می شود. البته این عنوان هیچگاه به غرب نیامده و تنها در سرزمین آفتاب های تابان باقی ماند. چند سال پس از Sweet Home، بلاخره شاهد ورود بازی های ترسناک به مغرب زمین بودیم. در سال ۱۹۹۲، عنوان Alone in the Dark توسط Infogrames Entertainment منتشر شد. بازی شباهت های فراوانی به بازی کلاسیک کپکام داشت و تمامی فرمول های گذشته به خوبی هر چه تمام تر در بازی جواب دادند. کپکام متوجه بازار داغ و آغوش گرم بازیکنان برای بازی های ترسناک شده بود و با توجه به کمبود شدید صنعت بازی، از عناوین ترسناک، تنها کار باقی مانده برای تبدیل شدن به پادشاه سبک وحشت، ساختن این عناوین بود. تمامی زحمات این مسئولیت سنگین بر روی دوش یک بازی ساز بی نام و نشان یعنی شینجی میکامی (Shinji Mikami) سپرده شد. میکامی چندین سال را صرف ساخت بازی های دیزنی برای کپکام کرده بود و با توجه به اینکه تمام عناوین پیشین او برای کودکان ساخته شده بوند، با این حال کپکام به وی اعتماد کرده و مسئولیت ساخت یک بازی ترسناک و بزرگ سالانه را به وی سپرد. میکامی از موقعیت استفاده کرده و با کلاس درس قرار دادن یکی از عناوین مورد علاقه اش (که همان Sweet Home معروف بود)، دست به ساخت بازی زد. وی بسیاری از فرمول های بازی مذکور را (از جمله عمارت تسخیر شده، بقا در میان موجودات فرا طبیعی و حتی صفحه بارگذاری) در بازی جدیدش به کار گرفته و از همان نقطه شروع، کاملاً مشخص بود که بازی تازه کپکام، قرار است چندین نسل جلوتر از زمان خود باشد و این تازه آغازی برای مسیر طولانی سری Resident Evil افسانه ای بود.
معما ها و پازل های متعدد در کنار زاویه های بخصوص دوربین و صحنه های شوکه کننده، از این سری یک افسانه در میان تمامی بازی های سبک ترسناک به وجود آورده بود. عواملی مانند کمبود مهمات و لوازم مورد نیاز و از همه بدتر، حمل تعداد محدودی اسلحه در آن واحد، کمک بزرگی به القای هر چه تمام تر وحشت کرده بود. بازی اول بیش از ۳ میلیون نسخه فروخت و تبدیل به یک موفقیت عظیم تجاری برای استودیوی سازنده اش شد. Resident Evil یک بار برای همیشه ثابت کرد که مردم از بازی ترسیده اند و عاشق این ترس نیز شده اند؛ تنها سوال باقی مانده این بود که، آیا می شود باری دیگر آن ها را ترساند؟ شینجی میکامی از کارگردانی مستقیم نسخه دوم کناره گیری کرده و موقعیت خود را به تهیه کنندگی تغییر داد. با توجه به انتظارات بالای مردم از بازی جدید، وی تمامی شخصیت های نسخه گذشته را پشت سر گذاشته و دستور ساخت یک عنوان کاملاً جدید را صادر کرد. چیز های دیگری نیز به همراه شخصیت ها در بازی تغییر کردند؛ یک شهر در دنیای واقعی جایگزین عمارت تسخیر شده شد و گیم پلی بازی نیز تغییرات فراوانی کرد. کارگردان بازی یعنی هیدکی کامیا (Hideki Kamiya) که علاقه فراوانی به بازی های اکشن داشت و اطلاعات کمتری از سبک وحشت، استعداد خود را در زمینه اکشن، درون بازی قرار داد و سایر موارد را نیز به میکامی سپرد و اینگونه بود که باری دیگر شاهد نظارت کامل وی بر روی بازی بودیم. پس از انتشار بازی در سال ۱۹۹۸، تمامی زحمات چند ساله سازندگان به خوبی نتیجه داده و ایده انتقال بازی به یک شهر آمریکایی پسند، کاملاً با فضای بازی جور در آمد. گرافیک و انیمیشن های بازی در کنار قابلیت های جدید گیم پلی نیز حرف های زیادی برای گفتن در نسخه دوم داشتند. شاید بزرگ ترین موفقیت اساسی نسخه دوم را بتوان اتمسفر تاریک و سرد بازی دانست که به بازی کمک کرد تا بیش از ۵ میلیون نسخه در سراسر جهان بفروشد و موفقیتی دو برابر نسخه اول را برای کپکام به ارمغان بیاورد.
سومین نسخه رسمی سری تحت عنوان Resident Evil 3: Nemesis دارای عجیب و غریب ترین مراحل ساخت و توسعه در بین عناوین سری می باشد. بازی در ابتدا برای کنسول نسل ششمی سگا یعنی Dreamcast در نظر گرفته شد، که بعد ها با پادرمیانی سونی، برای پلی استیشن نسل پنجمی آن ها منتشر شد و عنوان فرعی دیگری از سری برای کنسول مذکور سگا ساخته شد. بازی بر خلاف تمامی نسخه های گذشته، دارای یک شخصیت اصلی یعنی جیل ولنتاین از نسخه اول می باشد و همین موضوع نیز باعث شد تا سازندگان بتوانند تمرکز خود را بر روی طراحی محیط ها و عوامل گیم پلی گذاشته و دست به ساخت یک عنوان خالص و عظیم بزنند. بازی همچنین دارای یکی از محبوب ترین و در عین حال ترسناک ترین هیولا های در بین تمامی بازی های تاریخ می باشد. موجود بیولوژیکی عظیم جثه ای که نامش نیز در عنوان بازی می باشد، در طول بازی شما را راحت نمی گذارد. با وحشت از Nemesis بزرگ، نسخه سوم سری بازی های بیش از ۴ میلیون نسخه در سراسر جهان فروخت و تا آن زمان، هیچگونه لطمه ای به فرمانروایی کپکام بر عناوین سبک وحشت وارد نشده بود. پس از ورود به نسل ششم، اوضاع مانند قبل نبود و سونی که فکر می کرد مالک رسمی فرنچایز Resident Evil می باشد، پس از اینکه کپکام نسخه بازسازی شده Resident Evil را برای کنسول GameCube شرکت نینتندو منتشر کرد، از در انحصار داشتن این فرنچایز ناامید شد و به رابطه اش با کپکام خاطمه داد. هر چند در ادامه بازی های فرعی بسیاری برای کنسول نسل ششمی سونی منتشر شدند، ولی هیچکدام از آن ها لیاقت حمل نام Resident Evil را نداشتند. Resident Evil Zero عنوان جدیدی بود که GameCube را هدف گرفت و با فروش نزدیک به ۲ میلیون نسخه، همچنان موفقیت این فرنچایز را تضمین کرد؛ ولی یک مشکل اساسی در این میان وجود داشت: فرنچایز Resident Evil هیچگونه تغییری نسبت به نسخه اولیه آن تا به آن زمان نکرده بود. بازی های همگی دارای یک زاویه دوربین، یک سبک مبارزه و سیستم کوله پشتی مشابهی بودند و این چیزی نبود که بازیکنان جدید و حتی طرفداران قدیمی بخواهند از هر نسخه جدید سری مشاهده کنند. کپکام که کاملاً از این شرایط آگاه بود، باری دیگر به سراغ مرد افسانه ای Resident Evil یعنی شینجی میکامی رفت و از وی تقاضای کمک کرد. در این نقطه بود که بازیکنان متوجه شدند که گویا سری Resident Evil قرار است تا به ریشه هایش بازگردد و همچنین یک تحول بسیار عظیم و اساسی در سری ایجاد شود؛ ولی چیزی که مردم از آن باخبر نبودند، این بود که نسخه جدید از تیم قدیمی Resident Evil چیزی فراتر از یک بازی رایانه ای ساده و معمولی خواهد بود و چیز دیگری که هیچ کس از آن باخبر نبود، این بود که این بازی بهترین نسخه در طول فرنچایز و یکی از بهترین بازی هایی خواهد بود که در طول تاریخ ساخته شده است.
شینجی میکامی فردی است که به هیچ وجه به کم ترین راضی نبوده و شاید تعجب کنید وقتی بفهمید که پروسه ساخت Resident Evil 4 سه بار از ابتدا آغاز شد، زیرا در تلاش های قبلی، بازی به اصلاً باب میل وی نبود. پس از اینکه میکامی به طور کامل مسئولیت ساخت بازی را بر عهده گرفت، در اولین قدم شاهد تغییر زاویه دوربین از آن مدل کلاسیک همیشگی اش، به پشت سر و شانه شخصیت اصلی بودیم. دومین حرکت در جهت زیر و رو کردن یک باره این فرنچایز، خلاص شدن از شر اکشن های خشک بازی بود که در این نسخه شما می توانید به طور کامل دشمن را نشانه گرفته و به هر نقطه از بدن وی که می خواهید شلیک کنید. سومین حرکت مفید، خلاص شدن از شر زامبی های احمق و کند بود که با موجوداتی سریع تر و باهوش تر تعویض شدند که می توانند فکر کنند و با یکدیگر برای نابودی شما همکاری کنند. مشکلات دانه به دانه در حال رفع شدن بودند و برای اولین بار در سری، شاهد نور خورشید بودیم که جایگزین محیط همیشه شب نسخه های گذشته شد (البته مه غلیظی که محیط را احاطه کرده را فراموش نکنید). پس می توانیم از این نکات کوچک این نتیجه را بگیریم که، هر نکته ای که از Resident Evil یک Resident Evil را می سازد، در این نسخه فراموش شده و برای هر کدام از آن ویژگی ها، قابلیت های جدید و منحصر به فردی قرار داده شده است. بازی در تمامی پلتفرم هایی برای آن ها پورت شده بود، در مجموع ۶ میلیون نسخه فروخت و تبدیل به پر فروش ترین بازی در سبک ترس و بقا شد. Resident Evil 4 پس از عرضه، از دید منتقدان و بازیبازان ستایش شده و لقب “شاهکار” را به خود آویزان کرد. میانگین نمرات بازی در وبسایت متاکریتیک، ۹۶ از ۱۰۰ می باشد و از هر لحاظ با یکی از بهترین بازی های تاریخ روبرو هستیم. بازی همچنین جوایز متعددی از جمله “بهترین بازی سال” را دریافت کرد و همواره به عنوان یکی از تاثیر گذار ترین بازی های قرن ۲۱ شناخته می شود که سبک تیراندازی اول شخص را یک بار برای همیشه متحول کرده و زاویه دوربین روی شانه که در بازی به کار رفته، بعد ها تبدیل به یک استاندارد برای بازی های سوم شخص شد. بازی های جدید و بزرگی همچون The Last of Us و سری Silent Hill تاثیر های فراوانی از این بازی گرفته اند که به وضوح در گیم پلی آن ها نمایان است. مبدا اصلی بازی کنسول GameCube، کمی جلوتر PlayStation 2 و سپس سایر پلتفرم ها بوده است؛ هر چند که در آگوست سال ۲۰۱۶، بازی برای کنسول های نسل هشتمی نیز پورت شده و ما نیز تصمیم گرفتیم تا علاوه بر یک نگاه کلی بر روی عوامل تشکیل دهنده بازی، نگاهی به نسخه نسل هشتمی این شاهکار افسانه ای داشته باشیم و ببینیم که آیا توانسته بخش های بازی را برای این نسل از بازیکنان بهبود ببخشد و آنان را نیز راضی نگه دارد یا اینکه تنها یک بازسازی ساده و بی ارزش می باشد؟ با گیمفا همراه باشید.
خروج پر افتخار شیطان از آلونک تنهایی هایش
با توجه به نکاتی که در رابطه با تغییرات و انقلاب های فراوانی که Resident Evil 4 در بین عناوین قبلی سری Resident Evil انجام داد، ذکر کردیم، باید به این موضوع پی برده باشید که نیازی نیست که یک طرفدار پرو پا قرص سری Resident Evil باشید تا بتوانید از Resident Evil 4 لذت برده و از آن تقدیر کنید. هر چند که برای طرفداران قدیمی این سری، این نسخه همانند یک هدیه الهی و مهم می باشد. شخصیت اصلی بازی، جوانی خوش چهره و شیک به نام لیان اسکات کندی (Leon S. Kennedy) می باشد که موظف شده تا به یک روستای اروپای شرقی دور افتاده و کم رنگ سفر کند و سر از ماجرای دزدیده شدن دختر رئیس جمهور آمریکا که ظاهراً در آن جا قرار دارد، در بیاورد. تجربه حوادث و رخداد های بازی، بدون اینکه دقیقاً بدانید چه چیزی در انتظارتان است، بخش مهمی از لذت بخش بودن Resident Evil 4 را تشکیل می دهد؛ پس کافیست به این نکته اشاره کنیم که داستان بازی، پر از غافلگیری های عجیب و غیر منتظره می باشد و بازی حتی در این نقطه نیز متوقف نشده و با تشدید کردن حس خطر و ترس به میزان زیاد درون خون شما، بیش از پیش شما را به ادامه دادن بازی ترغیب می کند. روایت داستان بازی به کمک میان پرده های زیبا (چه داخلی و چه تمام CGI) شکل فوق العاده ای پیدا کرده و یادداشت هایی هم که هر از گاهی پیدا می کنید، روایت این داستان را وارد مرحله جدیدی کرده اند (درست به مانند چیزی که در The Last of Us مشاهده کردیم). با این حال پیش خود فکر نکنید که این موارد، قدرتمند ترین ویژگی بازی در روایت داستان می باشند. سیستم دیالوگ ها و مکالمه میان شخصیت ها به قدری پخته و کامل می باشد که باعث شده است تک تک عناوین قبلی در سری با توجه به این مورد، کوچک و حقیر به نظر برسند. Resident Evil 4 ساخته و پرداخته شده تا سری را وارد یک مسیر جدید و به شدت جدی کند (چیزی که در ادامه راه سری کمتر شاهد آن بودیم). زمانی که بازی را شروع می کنیم و لیان را وسط یک گله زامبی گوشت خوار و احمق نمی بینیم، این موضوع بیش از پیش به ما ثابت می شود. حتی باکس آرت بازی نیز در جدیت بیش از حد بازی و شخصیت های آن، تاکید بسیاری دارد. شاید پیش خود فکر کرده اید که این روستاییان عجیب و غریب و ترسناک دقیقاً که هستند و چرا به دنبال یک بهانه ساده می گردند تا لیان را از میان بردارند، بدون اینکه به امنیت خود اهمیتی بدهند؟ دشمنان انسان نمای بازی، بسیار نگران کننده تر از زامبی های معمولی عناوین گذشته سری Resident Evil می باشند؛ زیرا گویا آن ها بر خلاف آن زامبی ها، بویی از هوش و تفکر برده اند. نفرتی که این افراد از لیان و هدف او دارند، گویا جلوی حس آن ها برای بقا را گرفته است. تنها کافیست با قصد قبلی یا بدون قصد قبلی، یک صدمه کوچک به یکی از آن ها بزنید، تا بفهمید که می توانید در چه جهنمی گرفتار شوید. این روستاییان ترسناک، بیاد ماندنی و قوی هستند و از همه مهم تر اینکه خوشحال نخواهید شد وقتی بفهمید که آن ها تنها بخش کوچکی از مشکلات بزرگ تر این بازی می باشند.
با وجود کنترل منحصر به فرد و چشم انداز خاص Resident Evil 4، به راحتی می توان بحث های مثبت و منفی فراوانی را در رابطه با این بخش ها به راه انداخت. خوشبختانه نکات مثبت بازی به حدی هستند که کاملا به نکات منفی آن چربیده و آن ها را کمرنگ کنند. شما اکشن بازی را از روی شانه های لیان دنبال می کنید و زمانی که اسلحه خود را نشانه می روید، دوربین به جلو حرکت کرده و شاهد نمای نزدیک تری از روی شانه وی هستیم (شاید این امر امروزه خیلی معمولی باشد، ولی در سال ۲۰۰۵ به هیچ وجه همچین مواردی در میان بازی ها وجود نداشتند). دستان لیان در حین نشانه گیری بسیار لرزش دارند، ولی از آنجا که تقریباً تمامی نبرد ها در اکشنی نزدیک و خشن رخ می دهد، شما نیازی ندارید تا خیلی حساس و دقیق هدف خود را نشانه بروید و بدون این موارد نیز می توانید کار را به پایان برسانید. شما نمی توانید همزمان هم حرکت کنید و هم شلیک کنید (چیزی که در اکثر بازی های اکشن شاهد آن هستیم) و همچنین به سمت های چپ و راست نیز نمی توانید حرکت کنید. این سیستم در بسیاری از موارد به خوبی جواب داده و شما می توانید بر روی دشمن خود تمرکز کافی را کرده او را از پا در بیاورید، ولی از دست دادن تمرکز سایر نقاط بازی هنگام نشانه گیری، مقداری مبارزه را سخت می کند. این پویا نمایی، باعث انتقال حس تنش و ترس بخصوصی در بازی شده و از آنجایی که دشمنان شما هم عاشق دوره کردنتان هستند، مبارزه سختی را پیش رو خواهید داشت. حرکت کردن دشمنان در واقعیتی ترسناک و عکس العمل های آن ها در مواقع برخورد با شما، بخش طراحی دشمنان در Resident Evil 4 را وارد سطحی فراتر از کلمه فوق العاده کرده است. موارد فراوانی در بازی وجود دارند که شما را با این واقعیت تلخ روبرو می سازند که ممکن است آن ها شما را به قتل برسانند، قبل از اینکه شما موفق به کشتن آن ها بشوید. در شرایطی عجیب، این احساس ها از بازی یک فیلم ترسناک تمام عیار ساخته اند که همه ما پس از تماشای آن، حس خیلی بدی درون دلمان احساس خواهید کرد. وجود قابلیت فرار از میدان نبرد به جای ماندن و مردانه جنگیدن، باعث به وجود آمدن یک ضعف بزرگ در بازی نشده است و کاملاً برعکس، باعث شده تا به آن به چشم یک فرصت برای بازیابی انرژی و مبارزه مجدد نگاه کنیم. بازی در بهترین شرایط به شما این احساس را القا می کند که همزمان در حال تماشای یک فیلم بسیار دلهره آور و قدم زدن درون آن فیلم با پای خودتان هستید. با توجه به کیفیت بالای اکشن های بازی، برخی از بهترین لحظات بازی زمان هایی هستند که شما در حال جست و جوی محیط هستید و به خوبی می دانید که اوضاع قرار نیست به خوبی پیش برود و هر لحظه ممکن است شاهد حملات دیگری از سوی دشمنان باشید. شاید بهترین نکته در رابطه با گیم پلی Resident Evil 4 این موضوع باشد که توجه و دقت بالای سازندگان به جزئیات موجود در تک تک لحظات بازی، باعث شده تا این موضوع، تاثیر فراوانی نیز در اکشن های آن داشته باشد. سلاح های گرم لیان شامل، شات گان، مسلسل ها و اسلحه های کمری می شوند و لذت استفاده از هر کدام آن ها بر روی دشمنان بازی، توصیف نشدنی است.
تاکتیک های مبارزاتی فراوانی در بازی وجود دارد که دست شما را برای شکار هیولا های بازی باز گذاشته اند؛ به عنوان مثال: شما می توانید تنها هد شات کردن دشمنان را پایه و اساس سیستم مبارزاتی خود قرار دهید، یا اینکه می توانید کاریزماتیک تر عمل کرده و با شلیک به زانوی آن ها و کم کردن سرعتشان، هم از مخمصه بگریزید و هم اینکه با یک لگد محکم، آن ها را از زندگی ساقط کنید. نارنجک های آتش زا نیز به کمک شما آمده اند تا به وسیله آن ها، دشمنان را با خاکستر یکسان کنید؛ در عین حال باید مراقب سایر مواد منفجره بازی باشید که ممکن است به خود شما صدمه بزنند. استفاده بازی از فیزیکی واقع گرایانه و بسیار ظریف باعث یک جهش عظیم دیگر برای آن شده است؛ به عنوان مثال: لیان می تواند به آرامی از یک در عبور کند یا اینکه به انتخاب خود، با سر و صدای زیاد و با لگد وارد آن مکان شود. اقدامات حساس دیگری نیز در بازی وجود دارند که به شما این قوت قلب را می دهند که لیان تنها یک آدمک ساده نیست و می تواند شرایط پیش آمده را تحت کنترل خود در بیاورد. Resident Evil 4 یک عنوان اکشن و ماجراجویی می باشد که تاکید فراوانی بر روی اکشن دارد. معمولاً پیش نمی آید که با خود بیاندیشید که به کجا باید بروید و دقیقاً چه کاری باید انجام دهید، حتی با این وجود که برخی از محیط های بازی، تقریباً باز می باشند. بازی به حدی به اکشن بخصوص خود وابسته است که حتی در برخی میان پرده های به ظاهر غیر تعاملی، نیازمند عکس العمل سریع از طرف شما می باشد (پس می توانید مطمئن باشید که هرگز نباید از بازی دست بکشید). حتی فشار یک دکمه ساده از طرف شما نیز می تواند در تعیین کردن مرگ و زندگی لیان تاثیر گذار باشد (عواقب فشار ندادن آن دکمه به پای خودتان است!). جالب است بدانید که سیستم دکمه زنی در بازی کاملاً تصادفی طراحی شده اند و حتی اگر زمان و مکان آن حرکات را به خاطر بسپارید، باز هم باید مراقب باشید. سیستم واکنش سریع (Quick Time Event) یک پدیده بسیار منفور در تاریخ بازی ها محسوب می شود که لحظات نفس گیر و دردناکی را برای بازیکنان آفریده است؛ با این حال با توجه به مبارزات سخت و طاقت فرسای Resident Evil 4، خوشحال می شوید وقتی بفهمید که این قابلیت، باعث ساده شدن برخی لحظات بازی می شود. باس های فوق العاده بازی که سختی خاصی به ماجراجویی شما اضافه می کنند نیز در بین بهترین باس های تاریخ بازی ها، جایگاه ویژه ای دارند. بهتر است عناصر پازل و معما را در سری Resident Evil فراموش نکرده باشید، زیرا شاهد بازگشت مقتدرانه آن ها به این نسخه هستیم. از آنجایی که این پازل ها نه کاملاً ساده هستند و نه مرگبار (مانند مبارزات بازی) پس عقب گرد بسیار خوبی پس از پشت سر گذاشتن یک نبرد نفس گیر به شمار می آیند. این نکته را فراموش نکنید که باید حساب تک تک گلوله هایی را که شلیک می کنید، داشته باشید زیرا محاسبات بازی جهت در اختیار گذاشتن مهمات به شما، بسیار بی رحمانه بوده و قرار نیست در هر گوشه و کناری، یک خشاب کامل برای اسلحه خود پیدا کنید و دشمان را با خیال راحت به رگبار ببندید.
حال بیایید نگاهی بیاندازیم به ویژگی ها و نکاتی که به نسخه بازسازی شده نسل هشتم (در این مورد، کنسول پلی استیشن ۴) اضافه یا کسر شده داشته باشیم. اگر به خاطر داشته باشید، نسخه های Resident Evil 5 و Resident Evil 6 نیز دارای نسخه های ریمسترد نسل هشتمی بودند و با در نظر گرفتن این موضوع، باید بدانید که شرایط کاملاً برای Resident Evil 4 نیز به همان صورت می باشد. Resident Evil 4 از کیفیت تصویری ۱۰۸۰p و نرخ فریم ۶۰ فریم بر ثانیه بهره می برد. در واقع این نسخه پیش از اینکه یک ریمسترد واقعی باشد، یک پورت از نسخه Ultimate HD Edition است که در سال ۲۰۱۴ برای رایانه های شخصی منتشر شد؛ این بدین معنی است که بازی با جلوه های تصویری کنسول GameCube به همراه پلی استیشن ۲ و محتویات اضافه Wii عرضه شده است. در حالی که برخی از بافت های بازی، تغییری با نسخه کلاسیک نکرده اند و قدیمی بودن در آن ها مشخص است، با این حال گرافیک هنری بازی به حدی زیبا و خیره کننده است که کاملاً متوجه تفاوت آن با نسخه سال ۲۰۰۵ خواهید شد. گذر زمان و سپری شدن ۱۱ سال، نتوانستند حتی یک خط کوچک به بدنه این عنوان تکرار نشدنی بیاندازند و اتمسفر شیطانی و سنگین بازی، اینبار برای بازیکنان نسل جدید نیز ادامه خواهد داشت و آن ها را نیز به مانند بازیکنان دو نسل پیش، به وحشت میاندازد. تک تک محیط های بازی به شکلی استادانه طراحی شده اند و تقریباً برای هر عملی در بازی، یک عکس العمل وجود دارد. جلوه های ویژه بازی (مخصوصاً آتش) بسیار واقع گرایانه هستند و تکه تکه شدن دشمنان و ریختن خون و سایر امعا و احشای بر روی زمین، حرفی در جهت تقدیر گرافیک هنری بازی باقی نمی گذارد. برخی باگ های فنی عجیب و غریب در نسخه بازسازی شده وجود دارند که به یاد نمیاریم، اثری از آن ها در نسخه اصلی وجود داشته باشد و این موضوع کمی پیچ های این نسخه را شل کرده است. با این حال دانستن این موضوع که تقریباً هیچگونه صفحه بارگذاری در بازی وجود ندارد و همچنین دانستن این موضوع که محیط بازی بسیار بزرگ می باشد، قطعاً ذهن شما را از چند باگ فنی کوچک منحرف خواهد کرد. شاید و شاید و شاید (تاکید فراوان!) یکی از آزار دهنده ترین و بزرگ ترین مشکلاتی که بازی برای تمامی کسانی که آن را تجربه و به اتمام رسانده اند، داشته است، یک موضوع اساسی باشد: هوش مصنوعی. زمانی که موفق به یافتن دختر گمشده رئیس جمهور یعنی اشلی می شوید، وی به دنبال شما راه می افتد و از آن پس، وظیفه مراقبت از او بر روی دوش شماست و نباید اجازه دهید که هیچگونه صدمه ای به وی وارد شود؛ خوب پس مشکل اصلی کجاست؟ مشکل از آنجایی شروع می شود که اشلی به هیچ وجه به حرف های شما گوش نمی دهد و آنچنان در دست و پایتان قرار می گیرد که دوست دارید، خودتان همان جا دخلش را بیاورید! حال که این موضوع را پیش کشیدیم، بد نیست به این قضیه نیز اشاره کنیم که برخی دیالوگ های رد و بدل شده میان شخصیت ها، کمی غیر منطقی بوده و مقداری احمقانه می باشد (البته این موضوع در رابطه با تمام عناوین قبلی سری Resident Evil صدق می کند و دلیل آن بازگردانی بسیار بد نسخه ژاپنی به انگلیسی می باشد).
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، این نسخه، شامل تمامی محتویات اضافه ای می باشد که در نسخه Wii و پلی استیشن ۲ وجود داشتند؛ پس قطعاً خوشحال خواهید شد وقتی متوجه شوید که می توانید پس از اتمام بازی، با شخصیت محبوب و مخرب سری یعنی Ada نیز به تجربه بازی بپردازید. حالت (مینی گیم) مشهور Mercenaries نیز به بازی برگشته است تا بازیکنان را به شیوه متفاوتی سرگرم کند. در Mercenaries شما باید بیشترین امتیاز ممکن را در کمترین زمان ممکن در طی چهار زمین مختلف کسب کنید (یکی از این مراحل ۲ مرد اره برقی به دست را پوشش می دهد که خیلی وحشتناک است). Assignment: Ada مینی گیم دیگری است که بیشتر شبیه به یک کمپین موازی می باشد. این حالت نزدیک به چهار یا پنج ساعت زمان می برد و شما را در نقش ادا وانگ قرار می دهد و روایت این بخش کاملاً جدا از داستان لیان کندی می باشد. در این بازی شما متوجه می شوید که نقش ادا در داستان اصلی لیان و در پشت صحنه چه بود و متوجه ارتباط میان این داستان ها خواهید شد. چیزی که درباره نسخه بازسازی شده Resident Evil 4 فوق العاده به نظر می رسد، این است که می توانید تمامی فرمول های کلاسیک این بازی را با گرافیکی بالا تر و تمامی محتویات اضافه، در کنسول نسل هشتمی خود داشته باشید و از تجربه چند باره آن لذت ببرید. البته همه چیز درباره این نسخه جدید فوق العاده و کامل نمی باشد و ثابت نبودن نرخ فریم در برخی لحظات، باعث شده که لرزیدن دست لیان در میدان نبرد، حتی بیش از پیش لرزان باشد و کار بازیکن را دشوار کند؛ البته این قضیه باعث به وجود آمدن واقعیت و القای بیشتر حس ترش شده است، ولی مشکل لزرش دست، از نسخه قبلی نسل هفتم بیشتر شده است و به همین دلیل می توان آن را یک ایراد نامید. در ضمن در نسخه پلی استیشن ۴، تروفی های بازی، دقیقاً تروفی های نسخه نسل هفتم می باشند و شما در کل ۱۲ تروفی دریافت می کنید (هیچ تروفی پلاتینیومی نیز وجود ندارد). با تمامی این موارد، در پایان باید یک تشکر جانانه از کپکام بابت این بازی فوق العاده بکنیم.
عنوان Resident Evil 4 برای همیشه به عنوان یک شاهکار شناخته می شود و هر زمان که لیستی مبنی بر “بهترین بازی های تاریخ” ایجاد شود، شک نداشته باشید که باید منتظر نام این بازی در لیست مذکور باشیم. نسخه بازسازی شده این عنوان نیز از نسل هفتم و رایانه های شخصی تا همین نسل ادامه یافته است. اگر بازیکنی جدید و نا آشنا با این سری و مخصوصاً این نسخه باشید، تجربه Resident Evil 4 برایتان همانند یکی از مخصوص ترین تجربه های تمام دوران گیمینگتان خواهد بود و اگر موفق شده اید تا این بازی را در دو نسل گذشته تجربه کنید، پس با خیال راحت این نسخه را نیز تهیه کنید، زیرا همچنان برایتان حس تازگی خواهد داشت. بازی به شما بیش از ۳۰ ساعت گیم پلی خالص و سرشار از ترس و لذت های فراوانی را ارائه می دهد که پس از به اتمام رساندن آن، متوجه می شود که تک تک ثانیه هایی که برای آن صرف کردید، ارزشش را داشته است. در نهایت، اگر مالک هر گونه دستگاه و پلتفرمی هستید که قابلیت اجرای Resident Evil 4 را دارد، هر کاری که در حال انجام دادن آن هستید را رها کرده و به سرعت به سراغ این بازی بشتابید و خود را برای چندین ساعت ترس و بقای حقیقی آماده سازید.
*نقد و بررسی بر اساس نسخه PlayStation 4 انجام شده است*
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
خوب خوب خوب…..
رسیدیم به بازی ای که به اندازه موهای سرم تمومش کردم.
هنوزم بعد از ۱۲ سال این بازی خوب و دلنشینه. تمام این بازی ایده ها و چیز های جالب بود. انقلابی در دوربین روی شانه. تمام بازی های بعد از رزیدنت ایول یک یا چند المانو ازش قرض گرفتن. کیف دوست داشتنی لیون، اون کت قشنگش، دیالوگای لوئیز سرا همه با هم جمع شدن که یک بازی خارق العاده بسازن. دقیقا این بازی یک پله گیم رو به جلو انداخت.
جالب این بود که: در طرح های اولیه لیون قرار بود با زامبی و ارواح بجنگه و باس آخر بازی قرار بود وسکر باشه. ولی دد نهایت همه چیز عوض شد.
توی بازی همه چیز رنگ و بوی تازگی داشت. هیچ چیزی نیود که قبلاً تکرار شده باشه. از دوربین روی شانه بگیر تا melee اتک ها و او چاقو دوست داشتنی و qts های نفس گیر. طراحی مراحل به شکل غیر قابل انکاری فوق العاده بودند و هیچ وقت امکان نداره که در بازی شما احساس تکرار بهترن دست بده. از باس فایت ها و مینی باس فایت ها بگیر تا مراحل جالب تراکتور و واگن و آسانسور…..بطوری که وقتی بازی رو تموم میکردی احساس تموم شدن یک ماجراجویی ناب رو میداد. یک سفر شگفت انگیز که از روستا شروع شد و تا اعماق آزمایشگاه ها ادامه پیدا کرو
برای افرادی که توی همون سالها این بازیو تجربه کردن، براشون مثا هدیه ای از بهشت میموند. بازی ای با کیفیت فنی بسیار بالا که خیلی از صحنات اون هنوز به یاد میمونه، صحنه درگیری لیون و کرازر، ایدا و لیونو صدها صحنه دیگه. میکامی فوق العاده بود تو اون سالها. واقعا کم کام فوق العاده بود. واقعا ایول ۴ فوق العاده بود. در نهایت ایول ۴ بازی ای هست که در تاریخ جاودانه شد. از طراحی مراحل بی نظیر ایول ۴ هر چی بگیم کم گفتیم. هر مرحله پراز چیز های جدید، چالش های جدید، کارهای جدید، هر محیط در عین پیوستگی با محیط قبل پر از المان های خوب. آخه در کدوم بازی اینمهمه باس فایت و مینی باس فایت گوناگون وجود داره؟ در کدوم بازی این همه مرحله کاملا متنوع وجود داره. در نهایت فقط میتونم بگم این بازی شگفت انگیز و فوق العادهدبود. خیلی ممنون آقای صدری. مقالتون بسیار زیبا بود.
The last of us
دقیقا دلست آف آس کجاش به اندازه ایول ۴ باس فایت داره؟ دوما یه بازی از سال ۲۰۰۴ رو با یک بازی از سال ۲۰۱۳ مقایسه میکنی؟ حرف هایی میزنید ها
منظورش تنوع مراحله و درست میگه
شما تو سوالت بازه ی زمانی مشخص نکردی پس جواب ایشون کاملا منطقی بنظر میرسه
چیزی که شما میگی بخاطر نقص در سواله
حرف شما منطقی بود. ولی خوب آخه خیلی بدیهی هستش. در ضمن تنوع مراحل ایول ۴ بنظرم بازم بیشتره تا دلست. البته به هیچ وجه دلیل برتری نیست. دلست به یمن فضای آخر الزمانی و واقع گرایانه تنوع مراحلش کمتر به چشم میاد. ولی ایول محدودیتی نداشت و هر جور مرحله ای به چشم توش میخورد.
من اویل و از همون نسخه یکش روی ps1 بازی کردم و کلیم با re4 خاطره دارمو و کاریم به شاهکار بودن و یا اغاز کننده این سبک ندارم . بدون شک بهترین بازی در این سبک the last of us
آخه نمیشه بازی یک نسل رو با بازی یک نسل دیگه مقایسه کنیم. اون زمان سخت افزار ها حقیر بودن و گیم بسیار نوپا. اما خوب…..در نهایت حق با شماست. تلو بهترین بازی سبک وحشت بقاست. هرچند جنبه اکشن ادونچر اون بسیار بیشتر بود.
نظر شخصیتونه دیگه؟
وگرنه برترین بازی توی این سبک رزیدنت ایول ۴ هست بدون شک با اون انقلابی که آفرید
برید یه بار دیگه بازی رو با تمام ریزبینی ها بازی کنین،متوجه ی عظمت بازی میشه
اصلا اگر ایول ۴ نبود دلست هم به نظر شاید نبود
در ضمن دلست فقط اسم وحشت و بقا رو یدک میکشه و اونطور که باید ترسناک نیست که ایرادی هم بهش نیست
زشته اسمشو کنار re4 بیاریم چون حتی نزدیکشم نیست
اخ اخ اخ گفتی من یادم میاد کلاس چهارم دبستان بودم میرفتیم با بچه ها همسایه تو کلوپ مینشستیم ۱۰ نفره اینو بازی میکردیم :laugh:
بعد اینقد میرفتیم یه جا داشت که باد میزنه زیر دامن دختر رئیس جمهور ش.ر.ت.ش معلوم میشد :rotfl:
وای یادش بخیر کیف میکردیم اون صحنه رو میدیدیم
که بعدش نیو گیم میزدیم که بیاییم دوباره ببینیمش :rotfl:
هییی کجایی نسل شیش طلایی با کنسول پلی استیشن ۲ فضایی کجایی که دلمون برات یه ذره شده
دست شما درد نکنه عالی بود . بازیی بسیار زیبا و پر خاطره که تو هر نسل باید حضور داشته باشه.
ولی به نظر من یکی از نکات منفی بزرگ بازی عدم پیشرفت گرافیــکی است .بازیی که هم برای نسل ۷ و هم برای نسل ۸ اومده و بازسازی شده باید از نظر گرافیکی و کیفیتی خیلی بهتر از اینها باشه در حالی که تغییر آنچنانی مشاهده نمیشه.
راستی یه گروه ۲ نفره بودن که داشتن به معنای واقعی کلمه بازی رو بازسـازی میکردن …چه اتفاقی براشون افتاد ؟؟؟
رو کنسول PS4 بازیش کردم
ولی نسخه یک و صفر کیفیت گرافیکی بهتر بود و من بیشتر دوست داشتم (رمستر دوتاشون میگم)
خسته نباشی کسری جان :yes: :yes:
درباره رزیدنت ایول از همون نسخه اول تا نسخه ۷ میشه ساعت ها صحبت کرد از ۳ گانه اول که انقلابی در سبک وحشت و انقلابی در “القای ترس” بودن از نسخه چهارم که انقلاب جدیدی شکل گرفت و زاویه دوربین برای اولین بار بروی شانه رفت که حتی بازی گیرز از روی رزیدنت ایول۴ الهام گرفت و به نوعی رزیدنت ایول۴ یک انقلاب در گیم پلی بود و نسخه های ۵ و ۶ ادامه دهنده این گیم پلی با چاشنی اکشن و فراموش کردن القای ترس بودن اما همون نسخه ها هم به گیم پلی وفادار بودن به شخصیت ها وفادار بودن به داستان ها و فداکاری ها وفادار بودن و الانم نسخه۷ که کپکام قبل از انتشار خیلی صحبت از ریشه ها کرده بود اما عملا من خیلی از اون ریشه ها رو ندیدم در نهایت همه ما مطمئنم رزیدنت ایول۴ رو بارها و بارها تمام کردیم لباس جدید جایزه گرفتیم سلاح لیزر جایزه گرفتیم نمیدونم مگنوم جایزه گرفتیم و اون عشق پشت سر هم تمام کردن رزیدنت ایول۴ در کمتر بازی وجود داره نمیدونم چرا با وجود این همه بازی اما رزیدنت ایول۴ یه کشش خاصی داره
لایک به شما محمدرضای عزیز
این بازی بهترین بازی عمرم هست،تاریخ انتشارش تو ژاپن هم مصادف هست با روز و ماه تولد من
جالبه که خیلی از کسایی که ادعای گیمری میکنن هرگز این بازیو بازی نکردن و حتی از کنارشم رد نشدن
این بازی هرگز تکراری نمیشه و من سالی حداقل ۱ بار تمومش میکنم
بازی از روی درجه سختی پروفشنال با پول و اسلحه ی دیفالت،فوقالعاده سخت و لذت بخشه و در حقیقت نوب کش هست
برای من استاد گیم،شینجی میکامی کبیر هست
:yes: :yes:
دقیقا :yes:
واقعا کجای رزیدتا اویل ۷ شبیه به رزیدنت اویل بود؟؟؟؟
رزیدنت اویل فقط کارش ترسوندن نبود بلکه زندگی کردن با شخصیت های فوق العاده جذابش بود. باس فایت هایی که بهترین طراحی رو داشتن…سیستم مبارزاتی که آدمو تا سر حد مرگ میرسوند نه این رزیدنت اویل ۷ آبکی
دیگه هیچوقت از رزیدنت اویل لذت نمیبرم.
خداحافظ رزیدنت اویل…
به نظر من هنوز واسه تصمیم گیری زوده! شاید این رزیدنت اویل۷ مقدمه ای برای بازگشت به ریشه ها و بازیهای قبلیش باشه. باید قبل از خداحافظی با این فرانچایز منتظر نسخه های بعدی موند…
واقعا تو میخوای رزیدنت اویل اول شخص بازی کنی
خود منم زیاد موافق دوربین اول شخص بازی نبودم و نیستم. ولی خدا رو چه دیدی شاید تو نسخه های بعدی با اومدن شخصیتای اصلی این کمبود جبران بشه و بتونیم باهاش کنار بیاییم !
بدون هیچ شکی توجه کنید بدون هیچ شکی برترین بازی ساخته شده تمام تاریخ بشر که نه مثلش بوده نه مثلش دیگه میتونه بیاد
از اولین بار که رو ps2 سال ۲۰۰۵ تمومش کردم تا الان حداقل توجه کنید حداقل ۷۰ بار از اول تا اخرش رفتم
روی این پلتفرم ها
PS2 و PS3 و PS4 و PC سال ۲۰۰۷ نسه PC شو یه بار خریدم با این که خیلی دربه داغون بود ۵ یا ۶ بار رو PC رفتمش و سال ۲۰۱۴ نسخه Resident Evil 4: Ultimate HD Edition رو باز رو PC گرفتم و همینطور نسخه PS3 و PS4 رو هم دارم و اگه رو نسل های بعد هم بیاد باز میخرم 😀
هرسالم عید یه بار تمومش میکنم و اگه تو طول سال بیکار باشم بازم تمومش میکنم و هنوز ک هنوز از بازی سیر نشدم 😐
:yes: :yes:
حتی رو ps8 هم بیاد باز باید بازیش کرد 😀 😎
کلمه وحشت برازنده این بازیه…………..
نوستالژی که شاید حالا حالا ها از ذهنمون پاک نشه………
عالی بود آقای کاظمی خسته نباشین…….. :yes: :yes: :yes:
برترین survival horror تاریخ :inlove:
میکامی با این بازی دنیارو لرزوند :inlove:
امسال به احتمال زیاد شاهد معرفی یه شاهکار دیکه ا پدر سبک survival هستیم :yes:
ایشالا همینطور بشه که میگی منصور جان چند ساله منتظر معرفی بازی جدید میکامی هستم ولی خبری ازش نیست امیدوارم این غیبت ها رو جبران کنه و یه شاهکار معرفی کنه :inlove:
خداوکیل خیلی تشنه ایم :heart:
راستی اسمت شما چیه رفیق؟ :yes:
مخلص شما و همه ی بچه های گل گیمفا عباس هستم 😉
ولی رزیدنت ۷ به من خیلی چسبید و کلی سوال در پایانش بر جای گذاشت
امیدوارم زودتر شماره بعدی بیاد …
بهترین بازی تاریخ…
نمره ی۱۰ واسه این بازی کمه :inlove:
بهترین بازی که من تجربه کردم توی کل دوران گیمینگم همین رزیدنت ۴ هست یادش بخیر سال ۲۰۰۵ که گرفتم به مدت یه سال هیچ بازی نگرفتم و فقط رزیدنت بازی میکردم 😀 تنها بازی که شاید بالای ۲۰ بار تمومش کردم و هر بار که شروعش میکنم بازم شوق و ذوق دارم تنوع مراحل و گیم پلی بی نظیره…لول دیزاین در بالاترین سطح خودش قرار داره…دکمه زنی های بازی فوق العاده خوب کار شده به خصوص اتاق لیزر…دشمنا و باس های بازی عالی طراحی شدن و مبارزه با همشون لذت بخشه…مخلص کلام اینکه نه تنها خیلی های دیگه سعی کردن و نتونستن بازی به کاملی رزیدنت ۴ بسازن بلکه خوده میکامی هم دیگه نتونست یه همچین شاهکاری خلق کنه :inlove:
بنظر من بهترین بازی تاریخه :inlove: عنوانی که بیشتر از ۲۰ بار در PC و PS2 تمومش کردم :inlove: مرگ لوئیس بدست سدلر خیلی ناراحت کننده بود ، بخش Mercenaries هرچهار مرحله رو ۵ ستاره کردم :inlove: لباسای لیان رو گرفتم(اون پالتوئه با کلاه ش خیلی باحال بودن مخصوصا وقتی دایره میزدی و کلاه ش رو مینداخت هوا) , اسلحه ها که یکیش فکرکنم رگبار با تیر بی نهایت بود یکیش برقی بود و یکیش RPG با تیر بی نهایت بود :rotfl: نکته باحال این بازی اینه که هرکسی نزدیک به ۱۰ بار بازی رو تموم کرده :laugh: 😀
یا خدا یه لحظه یاده ساند تراک منوی بازی افتادم موهام سیخ شد الله اکبر میکامی واقعا دیگه رو دستش
عنوانی نمیاد :-(( :heart:
نقد عالی بود ممنون
در وصف این شاهکار نمیدونم چی بگم شاهکار کپکام.یکی از بهترین بازیهای ps2در کنار گاد۲ بود
یادش به خیر واقعا
نمیشه وصفش کرد فقط باس اخرش زد تو ذوق
.
.
.
ببخشید بابت اسپم
امیر منو تو جاست گیم اد کن ممد ممدی هستم :-))
خسته نباشید
کاری به رزیدنت چهار ندارم. انصافا میکامی بهترین بازیساز تاریخ هست.
دیگه وقتی کامیا بگه میکامی استاد من هست باید تا ته خط را رفت
همه ی عناوینش ساختارشکن هست. خودش را محدود به یک ip نکرده و تبحر عجیبی هم تو خلق پلات های مختلف داره. همین رزیدنت چهار خودش میتونست یک ip جدید باشه
یه سری فوق العاده بود ولی نسخه ی ۵ و ۶ به این سری خیانت کرد.. :no:
داداش نسخه ی ۵ رو در کنار نسخه ی ۶ اسمش رو نیار درسته نسخه ی ۵ مثل ۴ شاهکار نبود ولی بازم با افتضاحی مثل نسخه ی ۶ خیلی فاصله داره
واااای آقای کاظمی دستتون درد نکنه
کل خاطراتم از این بازیه یکیش این که اجازه بازی کرنشو نداشتمو برادرم بازی میکرد ولی چون بچه بودم از دیدنشم میترسیدم بخصوص سه ولی چهار بهترین این سری بود
به به ممنون چه مقاله ای آقای کسری کاظمی
————————–
واقعا دیگه شاهکاری مثل Resident Evil 4 پیدا نمیشه (به جزء نسخه های قبلی)
Resident Evil 7 biohazard هم از لحاظ ترس و بقا به ریشه های خودش واقعاً برگشته
اما انصافاً سری های RE4,RE3,RE2,RE واقعا یه چیزای دیگه بودن که قابل توصیف نیست
نمسیس هم که دیگه نگم که همه باهاش خاطره دارید
فقط در RE4 کمی باگ و به مقداری زیاد هوش مصنوعی آدم رو اذیت میکرد که اونم با توجه به داستان فوق العاده و شخصیت پردازی متفاوت نسبت به نسخه های قبلی بازی میشود ازش چشم پوشی کرد….
من خودم حدود ۱۵ بار بازی رو تا اخر رفتم(RE4)
اما از RE4 به بعد خراب کرد به جزء RE7 که خیلی زیبا بود اما RE ما نبود ….
یکی از نکات منفی بازی رو ps4 افت فریم افتضاح موقع استفاده از اسنایپ هست کلا رو مخه
البته اون موقع رو ps2 این مشکل نبود و pc
بهترین نسخه بدون شک
بهترین بازی سری رزدنت اویل همین نسخه چهارهست و دیگر همچنین اثری در سری بازی ساخته نخواهد شد
رزیدنت اویل چهار به نظر من بهترین بازی تاریخ هست
دقیقا :yes: :yes:
واقعا فکرش رو میکنم میبینم اگه بعد از این عنوان میکامی هنوزم میموند تو کپ کام میتونستیم هر چند سال با عرضه رزیدنت اویل دنیای گیم و متحول شده ببینیم اشک ادم در میاد
ممنون عالی بود
هیچ بازی تا الان منو به اندازه رزیدنت ایول ۳ نمسیس نترسونده بعدش هم ۴
کاش یه نسخه از ایول ۴ میساختن Resident Evil 4 part2 🙁 🙁 ;کاش
نقد خوبی بود ، RE 4 به قدری زیبا و درست ساخته شده که حتی افرادی که در زمان فعلی برای اولین بار نسخه ی پورت شده یا همون hd شده رو بازی می کنن مثل یک شاهکار نو و جدید براشون لذت بشه گرچه این بازی هیچ وقت ریمستر یا ریمیک واقعی نشده تا حالا (برای نسل جدید)
ولی از نظر من برترین نسخه ی سری RE ورژن ۱ (ریمیک) هست
به شدت منتظر ریمیک ۲,۳ هستم
کد ورونیکا رو هم سونی از طریق پشتیبانی بازی های ps2 روی ps4 بیاره هم راضی هستم!
خدا میدونه که چقدر دیونه ی این بازیم
واقعا با اینکه هزاران بار تمومش کردم بازم الان دلم میخواد برم تمومش کنم ، این بازی از نظر من بهترین بازی تاریخه و از سال ۲۰۰۵ تا همین الان روی تمام نسل ها این بازیو خریدم ، شاهکار به معنا واقعی
😯 😯 😯
باورم نمیشه بالاخره بعد از ماه ها چشم انتظاری و درخواست های پی در پی بنده بالاخره نقدی از این عنوان نوشتید…
به تمام زحمتکشان گیمفا و به خصوص آقای کاظمی عزیز بابت این نقد بسیار زیبا و درخور یک ابر شاهکار مثل RESIDENT EVIL 4 خسته نباشید میگم و سپاس بابت مقاله ولی در نمره دهی (با توجه به تاریخ انتشار بازی) به نظرم حتی نمره ی کامل ۱۰ هم برای این بازی کمه و نکات منفی زیاد قوی و در حد نمره کم کردن از این شاهکار نبود ولی به نظر نویسنده ی محترم کاملا احترام میذارم و باز هم ممنون بابت مقاله :yes:
(((بهترین بازی صنعت گیم … :inlove: :inlove: :inlove: )))
شاهکار به تمام معنا :inlove: انقلابی ترین بازی تاریخ از لحاظ گیم پلی :inlove: گرافیک انقلابی :inlove: داستان و روایت و شخصیت پردازی فوق العاده :inlove: دیگه چی از یه بازی میخواد یه گیمر؟؟؟
خسته نباشی کسری جان
من هر وقت تیر کم میاوردم یا یجا اشتباه میکردم سریع یه نارنجک مینداختم زیر اشلی بدبخت و بووووم میترکید و از اول 😀
در وصف نسخه ی چهارم رزیدنت اویل فقط باید بگم شاهکار و افسانه بود.حدودا ۱۰ بار تمومش کردم و هنوزم برام تازگی داره.صحنه رویارویی لیان و جک کروزر یکی از بهترین نبرد های تن به تنی بود که تا حالا دیدم.مینی گیم مزدوران هم که حرفی برای گفتن باقی نمیذاره.
در وصف نسخه ی چهارم رزیدنت اویل فقط باید بگم شاهکار و افسانه بود.حدودا ۱۰ بار تمومش کردم و هنوزم برام تازگی داره.صحنه رویارویی لیان و جک کروزر یکی از بهترین نبرد های تن به تنی بود که تا حالا دیدم.مینی گیم مزدوران هم که حرفی برای گفتن باقی نمیذاره.
بازی انقد فوق العاده بود که همون مدیریت چمدون و منابع بره خودش مینی گیم بود
درود بر تمامی ایویل فنا
این که نسخه ۴ یکی از بهترین هایه صنعت گیم هست درش هیچ شکی نیست این نظر من به عنوان یه اویل فن کلاسیک هست که با این حرف که اویل ۷ ، اویل نیست .به نظر بنده اویل ۷ خیلی خیلی فراتر از انتظارات بود . کسایی که می گن اویل ۷ اویل نیست ۸۰ درصدشون علتشون به خاطر شخصیت هایه اویل هست من این فکرو دارم که باید به خود گیم نگاه کرد در مرحله اول نه به شخصیت هایه گیم این همه لیان ، کریس، ایدا،جیل،…..دیدی ولی عنصر ترس و فضاسازی ندیدیم این شماره به نظر من از بعد نسخه ۴ به بعد اگه نسخه هایه فرعی ها رو چشم پوشی کنیم بهترین بود گرچند اویل ۴ هم به نظر بنده از ریشه هایه کلاسیک خارج بود و چون سبکش و زاویه دوربینش و داستانش متفاوت بود تونست نسل هایه جدیدو به خودش جذب کنه و راجب شینجی میکامی هم بگم که ایشون با بازی شیطان درونش منو ناامید کرد عنوانی که می تونست خیلی خیلی حرف برایه گفتن داشته باشه و بهترین تم رو می تونست داشته باشه ولی با جلوه هایه تکراری فقط تونست خاطره ها رو زنده کنه و نه بیشتر .
$(من به عنوان یه اویل فن کلاسیک می گم که ما به اویل ۷ نیاز داشتیم)$
بهترین بازی تاریخ با اختلاف :inlove: بیش از ۵۰ بار زدم به بدن.بازی اونقدر ملکه ذهنم شده که اگه بشینم و تمرکز کنم صحنه به صحنه و سکانس به سکانس بازی رو از اول تا آخر میتونم مرور کنم 😀 یادمه وقتی بچه بودم با دوست هام صحنه ای که لئون،لوییز رو تو روسنا از کمد بیرون آورد و بعدش مندس اومد رو تو واقعیت به روی هم اجرا می کردیم 😀
شانس آوردیم رفیقت نبودیم اونموقع 😀 (صرفا برای چند لحظه شادی عرض کردم)
تنها تجربه باز سازی صحنه ما وَپی برَره بوده
:rotfl: :yes: :yes:
به به عجب نقدی که مارو برد ۱۲ سال پیش آقا مرسی.
هنوز رو pc آخرین نسخش نصبه
هیچی مثل اون doctor salvador اره برقی بدست رو مخ من نبود یبار دستم رو کوبیدم زمین خراب شد یک ماه بابام دسته نمیخرید 😀
در فوق العاده بودن و خاطره انگیز بودن این بازی هیچ شکی ندارم ( حداقل ۳۰ بار این بازی رو تا آخر رفتم) ولی واقعا خنده دار هست که میگید Silent Hill از این بازی تاثیر گرفته , هیچ چیزی تو سایلنت هیل نیست که از سری RE تاثیر گرفته باشه , کاملا مسیر این دو تا بازی از هم جدا هست , به نظر همه طرفدار های RE احترام میذارم اما برای منی که هر دو سری رو بازی کردم بدون هیچ شکی Silent Hill بهترین سری سبک ترس هست , یه فرقی بین ترس و Survival Horror هست ,سایلنت هیل سبکش با این بازی فرق داره پس خواهشا نگید Silent Hill از این بازی تاثیر گرفته که واقعا خیلی اشتباهه.
دوست عزیز اول اینکه متن این رو نمیگه منظور متن این هستش که زاویه دید دوربین تو نسخ بعدی سایلنت هیل وام دار این بازی و دوم اینکه شاید صرفا نظر نویسنده باشه چه ایرادی داره…
بخشید اینجا میپرسم مادربورد و کارت گرفیک های asus بهتره یا MSI ?!
از نظر بنده که با جفتش کار کردم ایسوس بهتره گارانتی هاش هم سه ساله سازگاره که خیلی معتبره…
من خودم تا همین پارسال یک gtx690 داشتم ایسوس واقعا معرکه بود و اصلا مشکلی نداشتم با ایسوس نه تو مادربورد نه تو کارت گرافیک البته الان مادربوردم گیگابایت هستش خیلی راضی هم
Agarerro
هیچکدوم از غولای بازی به اندازه گارادور منو نمیترسوند!
معنی ترس رو وقتی فهمیدم که پی اس ۲ داشتم و کلاس پنجم بودم عضر بود کسی خونه نبود و م غروب اومدم اینو بازی کنم از ترس نشد…
یادمه مرحله یک یا دو بود باید وارد یه روستا میشدی هیچوقت نتونستم از اون خراب شده بگذرم.
ولی خدایی بازی خفنی بود
اویل هفت هم که تریلرهاشو دیدم دست کمی از این نداره
بهترین دوران بازیم همین دوران ایول ۴ بود واقعا شینجی میکامی دمت گرم
بهترین بازی عمرم اونم با اختلاف زیاد نسبت به بقیه بازیه ها
یک شاهکار تکرار نشدنی
و بازهم ارباب بی بدیل و بی رقیب سبک ترس RE4 طوفان بپا کرد
شکست دادن باس آخر بازی عذابی بود برام،سخت ترین Boss که توی بازی های ویدیویی باهاش روبرو شدم .