استبداد | نقد و بررسی Tyranny
شاید بهترین مقدمه را برای Tyranny خود سازندگان در توصیف این بازی گفته باشند؛ جنگ میان خوبی و بدی تمام شده است و … سپاهیان بدی پیروز شدهاند. این مقدمه خود به اندازه کافی جذاب است تا نشان دهد که لااقل از نظر داستانی با عنوانی با پتانسیل بالا رو به رو هستیم. اگر کسی با سایر بازیهای شرکت سازنده این عنوان هم آشنایی داشته باشد، خیالش از بایت کیفیت سایر بخشهای بازی نیز راحت خواهد بود. در ادامه میخواهیم به بررسی بازی بپردازیم تا ببینیم آیا مثل سایر بازیهای سازنده از کیفیت خوبی برخوردار است یا نه.
————————————————————–
نام بازی: Tyranny
سازنده: Obsidian Entertainment
ناشر: Paradox Interactive
سبک: نقش آفرینی
تاریخ انتشار: ۲۰ نوامبر ۲۰۱۶ | ۳۰ آبان ۱۳۹۵
پلتفرم: PC
————————————————————–
پیش از شروع نقد و بررسی خود بازی کمی در مورد سازنده بازی صحبت میکنیم. به طور کلی میتوان گفت شرکت Obisidan Entertainment تنها بازی نقش آفرینی میسازد و به معنای واقعی کلمه تخصصی باورنکردنی در این سبک دارد. این شرکت انواع و اقسام بازیهای نقش آفرینی را ساخته است و به طور کلی بیشتر آنها موفق بودهاند. از نقش آفرینیهای سه بعدی و AAA نظیر Fallout: New Vegas گرفته تا همین عنوان Tyranny و Pillars of Eternity که به سبک نقش آفرینیهای کلاسیک و با تکنیک شخصیتهای سه بعدی در پس زمینه دو بعدی از پیش نقاشی شده ساخته شده است. به طور کلی این شرکت یک کارخانه نقش آفرینی سازی است که به خصوص در این یکی دو ساله نظر طرفداران سرسخت و دوآتشه نقش آفرینیهای کلاسیک را با دو عنوان Tyranny و Pillars of Eternity به شدت جلب کرده است و همان طور که احتمالا در چند روز گذشته خواندهاید، کمپین جمعآوری بودجه ساخت این شرکت در وبسایت fig برای ساخت نسخه دوم Pillars of Eternity در کمتر از یک روز هدف تعیین شده توسط سازنده را رد کرد و در زمان نگارش این متن بیش از ۲ برابر مقدار درخواستی سازنده توسط طرفداران برای ساخت این بازی داده شده است.
با این مقدمه و توضیحی در مورد شرکت Obsidian Entertainment به سراغ بررسی بازی Tyranny میرویم؛ عنوان Tyranny از نظر اساس گیم پلی مشابه Pillars of Eternity است و با توجه به موفقیت سازنده در ساخت بازی مذکور، خیلیها انتظار داشتند که Tyranny نیز چنین موفقیتی را تکرار کند و باید پیش از شروع بخشهای اصلی نقد باید گفت که این انتظار برآورده شده و Tyranny هم عنوانی بسیار عالی و موفق است.
داستان بازی همان طور که در مقدمه هم اشاره کوتاهی به آن شد با این مقدمه شروع میشود که سپاهیان بدی به پیروزی رسیدهاند و بخش اعظم جهان فانتزی بازی که Terratus نام دارد در دست آنهاست. رهبری سپاهیان بدی شخصی است که در بازی با نام Kyros the Overlord نامبرده میشود و افراد بسیار کمی هستند که او را شخصاً دیده باشند و از این رو در میان مردم عادی افسانههای بسیاری در مورد Kyros وجود دارد؛ بعضیها او را مرد و بعضی زن میپندارند و بعضی نیز او را یک هیولای وحشتناک با تعداد بسیار زیادی سر میدانند و خیلیهای دیگر نیز باورهای دیگری دارند. این فرد با قدرتهای بالایی که از ابتدا داشته و قدرتی که بعداً از فتح سرزمینها به دست آورده به نوعی جنبه کنترل همه وقایع طبیعی سرزمینها را به دست آورده و نوعی قدرت خداگونه دارد. پیش از حمله او افراد به نام Archon وجود داشتند که قدرت بسیار بالایی داشته و از نظر جادو در سطح بسیار بالایی قرار داشتند. این افراد در ابتدا در مقابل هجوم Kyros مقاومت میکنند ولی در نهایت آنها نیز تسلیم Kyros شده و تبدیل به ژنرالهای رده اول Kyros و کنترل کنندگان اصلی سپاهیان او در میآیند. سه تا از این Archon ها که نقش اساسی در داستان بازی دارند، Graven Ashe، The Voices of Nerat و Tunon The Adjucator هستند. این سه به ترتیب Archon جنگ، اسرار و عدالت هستند.
شخصیت بازیباز در این میان از دسته ایست که Fatebinder خوانده میشوند. Fatebinder ها مأموران اصلی Tunon the Adjucator هستند. از آن جایی که Archon ها هر کدام ارتشی برای خود دارد و مخصوصاً دو Archon جنگ و اسرار به دلیل شیوههای متفاوتشان در اداره لشکریان، دو گروه کاملاً متفاوت را دارند که گاهی اوقات برای رسیدن به قدرت بیشتر با هم درگیر میشوند، Tunon به عنوان برقرار کننده عدالت این افراد را به خدمت گرفته است تا جلوی درگیریهای میان ارتشها را گرفته و گزارش ارتشهای هر دو Archon را به او بدهند تا در صورت تخلف آنها از قوانین با آنها برخورد کند.
شروع داستان بازی در زمانی است که سپاهیان Kyros بیشتر سرزمینهای Terratus را فتح کرده اند و فقط سرزمین کوچکی با نام Tiers باقی مانده که سپاهیان اصلی او یعنی ارتش Disfavored به فرماندهی Graven Ashe و ارتش Scarlet Chorus به فرماندهی The Voices of Nerat به همراه سایر افراد اساسی ارتش Kyros و همین طور Fetebinder های Tunon به این سرزمین رفتهاند تا آن جا را نیز فتح کنند. داستان بازی نیز یک بخش اصلی و بسیار طولانی دارد و یک مقدمه کوتاه به نام The Conquest که میشود آن را انجام نداد و به بازی واگذار کرد. در دوره The Conquest شما یکسری از وقایعی که در سرزمینها اتفاق افتاده را تعیین میکنید و بر فرآیندهایی که بر فتح قسمتهایی از Tiers انجام شده نظارت میکنید. گیم پلی این بخش از بازی به صورت کاملاً متنی است و صرفاً باید در اختلافاتی که میان دو ارتش بازی پیش میآید، داوری کرده و مشخص کنید که کدام یک درست میگویند تا به این ترتیب روند فتح یکسری از بخشهای بازی به جلو برود. بعد از آن است که داستان اصلی بازی شروع میشود.
در طول داستان در بخش اعظم آن شما باید به تدریج در سرزمینهای مختلفی که در سرتاسر Tiers وجود دارد پیشروی کرده و آنها را به قلمرو Kyros بیفزایید. البته قضیه به همین سادگیها هم نیست و در این میان اتفاقات بسیاری میافتد که روند بازی را صرفاً از این وظیفه ساده فتح سرزمینها خارج کرده و بسیاری مقولات دیگر وارد داستان میشوند که همگی باعث جذابیت داستان میشوند و اصلاً با داستان سرراستی طرف نیستیم. داستان بازی پیچیدگیهای بسیار زیادی دارد که آن را به داستانی بسیار جذاب تبدیل میکند. مثلاً یکی از موارد اساسی که مربوط به داستان بازی میشود، Edict ها هستند. Edict که میتوان معادل فارسی آن را حکم یا قانون در نظر گرفت، یکی از قویترین جادوهای Kyros هستند. این جادوها به صورت شرطی هستند و تا زمانی که شرط آنها محقق نشود، بر منطقهای به صورت نفرین باقی میمانند. مثلاً یکی از جادوها تا زمان کشته شدن فردی منطقه خاصی را پر از طوفانهای بسیار شدید و کشنده شنی میکند. این جادوها با طرز ویژهای توسط فرد خاصی مثلاً Fatebinder ابلاغ میشوند و افراد خاصی هم هستند که میتوانند بعد از اجرای شرط این جادو، آنها را باطل کنند. به طرز عجیبی Fatebinder ای که بازیباز نقشش را برعهده دارد، تبدیل به اولین کسی میشود که میتواند بیش از چند Edict را باطل کند. در تاریخ سرزمین Terratus فردی وجود نداشته که بتواند در مراسم باطل کردن بیش از یک Edict حضور داشته باشد و بیش از یک Edict را باطل کرده باشد ولی Fatebinder ماجرا این توانایی را دارد و همین نشان میدهد که او شخص معمولی نیست و تواناییهای ویژهای دارد که این موضوع در داستان بازی نیز نقش مهمی ایفا میکند.
موضوع دیگر مربوط به برجهایی به نام Spire میشود. این برجها، ساختمانهای بسیار بلندی هستند که قله آنها به صورت مستقیم در ورودی ندارد و تنها با جادو میشود به آن دست یافت. این Spire ها به راحتی فعال نمیشوند ولی Fatebinder ای که بازیباز کنترل میکند، شخص خاصی است و این Spire ها با او ارتباط برقرار کرده و در مقابل وی فعال شده و اجازه ورودش را میدهند و به نوعی Fatebinder را تبدیل به مالک خود میکنند و این فرد تنها کسی است که به این راحتی میتواند مالکیت Spire را برعهده بگیرد. همین موضوع هم از جمله موارد قابل بحث داستان بازی است که باعث خاص شدن Fatebinder میشود و نشان از ویژگیهای خاص Fatebinder دارند. این Spire ها نقش اساسی نیز در گیم پلی ایفا میکنند که بعداً به آن اشاره میکنیم.
شخصیتهای حاضر در بازی نیز تعداد بسیار زیادی دارند و همگی نیز شخصیت پردازی بسیار منحصر به فرد و کاملاً پویایی دارند. شخصیتهای اصلی داستان بازی سیستمی به نام Fear و Loyalty (یا Wrath و Favor برای NPC هایی که به یارانتان نمیتوانید اضافه کنید) دارند که براساس رفتاری که با آنها دارید و صحبتهایتان به تدریج تغییر کرده و هم دیالوگهای بعدی را تحت تأثیر قرار میدهد و هم با پیشرفت در هر کدام _که عموماً با پسرفت در دیگری همراه است_ امکان اجرای حرکات ویژه خاصی برای شما فراهم میشود یا قدرت شما در بعضی زمینهها تقویت میشود. این پویایی شخصیتها از جمله مواردی است که در کمتر بازی شاهد آن هستیم و خیلی کم پیش میآید که شخصیتها رفتارشان در بازی تغییر کند و از نظر شخصیت پردازی به طور قطع با عنوانی کم نظیر و بسیار عالی طرف هستیم که البته از نظر کیفی در حد عنوان قبلی Obsidian یعنی Pillars of Eternity قرار میگیرد.
انتخابهای بازیباز هم در پایان نهایی بازی تأثیر دارند. نمیتوان به طور کلی به راحتی گفت که بازی چند پایان دارد زیرا تصمیمات مختلفی که در طول بازی گرفته میشود، هر کدام روی بخشی از پایان بازی تأثیر گذاشته و قسمتهای مختلف آن را میسازند تا در نهایت پایان بازی شکل میگیرد و از این رو چون تعداد این تصمیمها زیاد است، نمیتوان خیلی راحت عدد مشخصی را برای تعداد پایانها ارائه داد. البته در این میان بعضی از پایانها در کلیت شبیه هم هستند و تنها در جزئیات تفاوت دارند اما بعضی نیز هستند که به طور کلی و از اساس با دیگری فرق دارند و متفاوت هستند.
به طور کلی از نظر داستانی خرده چندانی به Tyranny وارد نیست و داستان بازی از جمله نقاط قوت اصلی بازی است که به معنای واقعی کلمه روی آن به خوبی کار شده است. هر چند بعضی از طرفداران خیلی سختگیر به نظرشان بازی از نظر داستانی در سطح پایینتری نسبت به Pillars of Eternity است ولی با وجود این نظرات، به هیچ وجه چیزی از ارزشهای بازی کاسته نشده است و همچنان با داستانی طرف هستیم که در کمتر بازی شاهد آن بودهایم و این نظرات نیز بیشتر جنبه سلیقهای دارند و واقعاً نمیتوان به این بازی ایراد عمدهای از نظر داستانی وارد کرد. البته با همه اینها باید این نکته را هم اضافه کرد که اگر حوصله خواندن متنهای طولانی را ندارید و یا انگلیسیتان لااقل در حد معمولی نیست، احتمالاً این بازی نمیتواند خیلی برای شما جذاب باشد.
اما برسیم به گیم پلی بازی؛ گیم پلی این بازی به طور کلی در ژانر نقش آفرینی کلاسیک (Classic RPG) قرار میگیرد. اصول پایهای این سبک به طور معمول شامل جمع کردن یک گروه که معمولاً متشکل از چهار نفر با تواناییهای مختلف است بوده و اغلب اوقات بازیباز کنترل همه آنها را همزمان برعهده دارد و باید با تواناییهای آنها که عمدتاً شامل جادو نیز میشود، با دشمنان به مبارزه بپردازد. شاید یکی از مهمترین تفاوتهای این سبک با سایر بازیهای اکشن نقش آفرینی در این باشد که در عناوین اکشن، معمولاً شیوه انجام ضربه و نحوه انجام آن به مهارتهای بازیباز در استفاده از وسایل کنترلی نظیر کنترلر یا موس و کیبورد بستگی دارد و باید بسته به این موارد ضربهها را اجرا کرد ولی در بازیهای نقش آفرینی کلاسیک شما دستور انجام حرکت را به شخصیتتان میدهید و بنا به یکسری فرمولهای پیچیده ریاضی شامل فرمولهای احتمالات نظیر احتمال برخورد ضربه و همچنین درصدهای مختلف اعمال ضربه و…، باعث اجرای حرکت مورد نظر میشود. در این میان نوع کلیک کردن بازیباز تقریباً تأثیر خاصی ندارد و صرف انتخاب دستور کافی است. در این گونه بازیها معمولاً تمرکز بر روی استفاده از استراتژیهای مختلف ریاضی محور بیشتر است زیرا امکان برنامه ریزی روی حرکت با توجه به درصدها و آمار و ارقام ریاضیاتی بیشتر وجود دارد و این فکر بازیباز است که بیشتر سرنوشت مبارزه را تعیین میکند نه توانایی و سرعت عمل او در استفاده از حرکات. همین طور در بسیاری از عناوین CRPG امکان متوقف کردن (Pause) مبارزات وجود دارد تا با این کار بازیباز ترتیب اجرای دستورات را مشخص کرده و سپس منتظر اجرای آن توسط شخصیتها باشد. هر دو سبک در جای خود بسیار زیبا هستند و هر دو نیز طرفداران خاص خود را دارند و بسیاری از افراد هم هستند که از هر دو سبک خوششان میآید و واقعاً هم همین طور است و هر کدام از این دو سبک اگر به شکل مناسب پیاده شوند، باعث زیبا شدن بازی شده و هیچ یک را نمیتوان برتر و جذابتر از دیگری دانست.
اصول کلی گیم پلی Tyranny بر پایه همین سبک CRPG است. در نبردهای بازی شخصیتهای شما هر کدام امکان حمله به یک شخصیت دشمن را دارند و در کنار حمله عادی که با سلاحهای معمول خود انجام میدهند، هر کدام تعداد زیادی حرکت ویژه یا جادو هم دارند که میتوانند بر روی دشمن اجرا کنند. شاید در نگاه اول این سیستم ساده به نظر برسد ولی با تجربه بازی متوجه میشوید که اصلاً این طور نیست و به خاطر گستردگی بسیار بالای انواع جادوها و حرکات و همین طور دشمنان بسیار مختلف که هر کدام نقاط ضعف و قوت خود را دارند، اصلاً سیستم مبارزاتی بازی ساده و پیش پاافتاده نیست. یکی از مواردی که در این میان بر جذابیت بازی به شدت افزوده است، امکان اجرای کمبو میان شخصیتهاست. این کمبو ها تأثیر بسیار بالایی در مبارزات دارند و بسیاری از آنها به دلیل قدرت بسیار بالایشان تنها امکان یک بار استفاده در مبارزه را دارند. حتی بعضی از آنها نیز در هر دور استراحت شخصیتها تنها یک بار قابلیت استفاده را دارند. شرایط انجام این کمبوها به موارد مختلفی بستگی دارد؛ برای اجرای بعضی باید هر کدام از شخصیتهای اجرا کننده قابلیت یا جادوی مشخصی را داشته باشند تا از ترکیب این دو کمبو اجرا شود و گاهی نیز به سطح Loyalty یا Fear میان اعضای گروه بستگی دارد و بسته به بالا بودن هر یک از این دو، امکان اجرای کمبوی خاصی مهیا میشود. مثلاً کمبوی Terratus Embrace یکی از کمبوهای بسیار قوی بازی است که همزمان هم یاران خودی را درمان میکند و هم آسیب بسیار زیادی به تمامی دشمنان اطراف وارد میکند و در مبارزات سخت بازی بسیار کارساز است.
با این که زودتر از همه به سیستم مبارزات بازی اشاره کردیم اما پیش از آن باید به سیستم ساخت شخصیت نیز اشاره کرد. سیستم بسیار گستردهای برای طراحی شخصیت اصلی بازیباز در نظر گرفته شده است. علاوه بر طراحی ظاهری چهره شخصیت که امکانات بسیار متنوعی دارد، امکان تعیین بسیاری از موارد پیشینه شخصیت نیز در این میان وجود دارد؛ در طول مراحل ساخت شخصیت چندین بخش در مورد گذشته و پیشینه شخصیت از شما سؤال میشود که هر کدام از گزینه در بخشی از بازی به نوعی تأثیر گذار میشوند و واقعاً گستردگی بالایی را از نظر داستانی و موارد جانبی که برای داستان بازی به وقوع میپیوندد به وجود میآورند و از این نظر باید واقعاً سازندگان بازی را برای طراحی چنین سیستم در هم تنیده و پیچیدهای تحسین کرد.
یکی از سیستمهای جالب بازی که ممکن است بعضی آن را نادیده بگیرند، سیستم ساخت جادو است. شخصیت شما بسته به مواردی که در طول بازی کشف کرده است امکان ساخت جادوهای مختلف را دارد. برای ساخت جادو منویی در بازی تعبیه شده که در آن امکان ساخت جادو وجود دارد. هر جادو از سه بخش تشکیل شده است؛ Core، Expresion و Accent. بخش Core هسته اصلی و نوع کلی جادو را مشخص میکند، مثلاً مشخص میکند که جادو از نوع صاعقه باشد یا آتش و یا … . بخش Expresion شیوه اجرای جادو را مشخص میکند، مثلاً معلوم میکند که جادو روی یک نفر اثر بگذارد یا روی ناحیهای مشخص و یا حالتهای دیگر. Accent هم قدرتهای جانبی جادو نظیر آسیب بیشتر و… را مشخص میکند. دو بخش اول برای ساخت جادو اجباری است ولی بخش سوم اختیاری است و میتوان هر تعدادی هم که میخواهید Accent روی جادو بگذارید به این شرط که شخصیتی که میخواهد از جادو استفاده کند، به اندازه کافی قابلیتی که در بازی از آن با نام Lore یاد میشود را داشته باشد و بر این اساس میتواند جادوهای ساخته شده قدرتمندتری را استفاده کند.
در این جا اشاره به قابلیت Lore شد، این قابلیت و بسیاری از قابلیتهای دیگر نظیر استقامت، سلامتی و چالاکی و… از طریق Level Up شدن شخصیت ارتقا داده میشوند. همانند بسیاری از بازیهای نقش آفرینی هر شخصیت با مبارزات بیشتر و گشت و گذار در محیط تجربه کسب میکند و با رسیدن این تجربه به سطح معینی، شخصیت Level Up میشود. با Level Up شدن شخصیت، امکان اضافه کردن به قابلیتها و خصیصههایی نظیر Lore و استقامت که بالاتر اشاره شد برای او فراهم میشود. علاوه بر این موضوع امکان کسب مهارت و Skill های جدید هم برای او مهیا میشود. این Skill ها در اصل همان جادوها و تواناییهایی هستند که پیشتر به آنها اشاره شد و خوشبختانه تنوعشان بسیار بالاست. تقریباً هیچ شخصیتی توانایی مشابه شخصیت دیگر ندارد و قابلیتهای بسیار متنوعی برای شخصیتها پیش بینی شده است که راههای انجام بازی را بسیار گستردهتر میکند.
مورد قابل ذکر دیگر در گیم پلی بازی، سیستم مربوط به Spire هاست. همان طور که پیشتر در بخش داستانی اشاره شد، Spire ها نقش برجهای بلندی هستند که با حضور Fatebinder فعال میشوند و نقش مهمی هم در داستان ایفا میکنند. در بازی برای تصرف این برجها به طور کلی باید یک معما مربوط به کشیدن طرح مشخصی روی زمین را حل کنید که این طرح مشخص هم با گشت و گذار زیاد در محیط و پیدا کردن اثراتی به جا مانده روی زمین قابل کشف است. بعد از دسترسی به هر Spire میتوان آن را به یک کار خاص اختصاص داد. مثلاً میتوان یک Spire را تبدیل به آهنگری کرد و دیگری را تبدیل به کتابخانه. هر کدام از این بخشها قابلیتهای متنوعی نظیر امکان ساخت اسلحه، امکان تحقیق در مورد جادوهای جدید و بسیاری قابلیتهای دیگر را به شما میدهند و باعث گستردگی بازی میشوند. البته اگر کسی نخواهد میتواند بدون توجه به این بخش بازی را به طور کامل انجام دهد ولی قطعاً این بخش باعث زیباتر شدن بازی میشود.
سایر ویژگیهای بازیهای سبک نقش آفرینی نظیر گشت و گذار در محیط، Loot کردن آیتمها و بسیاری از قابلیتهای دیگر هم در بازی وجود دارند و همگی به طور کاملاً استاندارد در بازی پیاده سازی شدهاند. البته شایان ذکر است، گاهی اوقات بازی کمی حالت تکراری و خسته کننده به خود میگیرد ولی این موضوع آن قدر شدید نیست که به کیفیت کلی بازی لطمه زیادی وارد کند. تقریباً ویژگی مهمی از سبک نقش آفرینی وجود دارد که به شکل استاندارد در این بازی پیاده سازی نشده باشد و واقعاً به معنای واقعی کلمه با عنوانی بسیار استاندارد و باکیفیت در سبک CRPG طرف هستیم که قطعاً نظر طرفداران این سبک را میتواند به خود جلب کند.
بعد از گیم پلی بازی نوبت به گرافیک آن میرسد. گرافیک بازی را از دو بعد هنری و فنی میتوان بررسی کرد. از بعد هنری بازی یک شاهکار به تمام معناست. تمامی محیطهای بازی ظاهر منحصر به فرد و بسیار خاصی دارند و بعضاً با طراحیهای عجیب خود کاربر را به خوبی با فضای عجیب و غریب داستانی بازی آشنا میکنند. انواع اقسام محیطهای جادویی، صحرایی، شهری، جنگلی، سیاهچال و بسیاری از مکانهای آشنای دیگر بازیهای نقش آفرینی به سبکی بسیار خاص و پر از جزئیات و ریزه کاریهای فراوان در بازی طراحی شدهاند که بدون شک نمیتوان از کنار آنها سرسری عبور کرد و قطعاً یکی از اساسیترین و اصلیترین نقاط قوت بازی محسوب میشوند.
اما از بعد فنی همانند بازی قبلی شرکت Obsidian Entertainment یعنی Pillars of Eternity این بازی قطعاً جای کار بیشتری داشت. هر چند سبک ترکیب دو بعدی و سه بعدی بازی خود شیوه گرافیکی خاصی است و نمیتوان به آن ایرادی وارد کرد ولی قطعاً امکان طراحی بهتر و پرجزییاتتر مدلهای گرافیکی شخصیتها میتوانست بازی را از نظر بصری بسیار چشمنوازتر کند. به علاوه بافتها هر چند در کل برای این عنوان با این سبک گرافیکی قابل قبول هستند ولی میتوانستد کیفیت و رزولوشن بالاتری داشته باشند تا بازی را از نظر بصری جذابتر کنند. همین طور میشد کمی اجزای متحرک بیشتری را به محیطهای بازی افزود تا شکل و حال و هوای کلی محیطها کمی زندهتر به نظر برسد. در ضمن اگر انیمیشنهای بیشتری برای حرکات شخصیتها طراحی میشد، قطعاً این بعد بازی کیفیت بهتری پیدا میکرد. هر چند در کل این مسائل، خیلی آزاردهنده نیستند و مشکلات عمدهای محسوب نمیشوند اما بهبود آنها میتوانست بازی را بسیار بهتر از چیزی که هست نشان بدهد. نوشتههای بازی هم گاهی اوقات به خاطر فونت، رنگ سفید و اندازهشان چشم را اذیت میکنند که هر چند این موضوع خیلی جدی نیست و شاید به نظر خیلیها نیز این طور نباشد ولی به هر حال ذکر آن لازم بود.
بعد از بحث گرافیک نوبت به موسیقی و صداگذاری بازی میرسد. از نظر موسیقی، عملکرد بازی را میتوان قابل قبول ارزیابی کرد. بازی آهنگهای نسبتاً خوبی دارند که با فضای آن هماهنگی کاملی دارند و قطعاً به خوبی بازیباز را از نظر حسی وارد شرایط بازی میکنند. با این حال شاید این موسیقیها به اندازه موسیقیهای بعضی از عناوین دیگر خیلی به یاد ماندنی نباشند و همین نکته باعث میشود تا نتوان از موسیقی بازی به عنوان یک نقطه قوت کامل یاد کرد.
در ضمن صداگذاری بازی ایراداتی دارد که شاید یک دلیل آن بودجه محدود سازندگان بوده باشد. صداگذاری شخصیتهای اصلی بازی به خوبی انجام شده است ولی متأسفانه سایر شخصیتهایی که در طول بازی مشاهده میکنید تقریباً هیچ نوع صداگذاری ندارند و صرفاً مجبورید از روی متن صحبتهای آنها را دنبال کنید. به هر حال این موضوع برای بازی یک ایراد غیرقابل چشم پوشی محسوب میشود و قطعاً از ارزش کیفی بازی در زمینه صداگذاری میکاهد. هر چند شاید نبود بودجه را بتوان توجیهی برای آن دانست ولی به هر حال نمیتوان از آن گذشت کرد.
نتیجهگیری کلی:
با همه مواردی که گفته شد، باید در کل گفت که Tyranny با وجود ایرادات کوچکی که دارد، یک عنوان بسیار خوبی در سبک CRPG است که قطعاً طرفداران این سبک را راضی میکند. این عنوان بار دیگر ثابت کرد که شرکت Obisidian Entertainment را یکی از استودیوی های بسیار ماهر در زمینه ساخت عناوین نقش آفرینی است که به خوبی قلق این سبک دستش آمده است. بازی Tyranny نیز در کنار Pillars of Eternity شاهدی بر این مدعاست که آنها در جلب نظر طرفداران قدیمی سبک نقش آفرینی نیز موفق بودهاند. این شرکت با ارائه یک گیم پلی استاندارد در Tyranny و همچنین داستان بسیار جدید و با ایدهای نو، قطعاً عنوان بسیار باکیفیت است. پس اگر طرفدار بازیهای نقش آفرینی هستید و در ضمن حوصله خواندن دیالوگهای زیاد را دارید و زبان انگلیسیتان حداقل در حد متوسط قرار دارد، بازی Tyranny میتواند برای شما جالب باشد.
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات
بسیار ممنون آقای نامجو بابت نقدتون. crpg دلم لک زده براش. خیلی وقته که بازی نکرده بودم. با این بررسی دلم خواست.
دوستانی که علاقه دارند به بازی diablo 3 یا pillars of eternity میتونن روی استیم بصورت رایگان بازی path of exile رو انجام بدن.
عالی بود.
اسمش هم نشنیده بودم.جالبه بتازگی هم منتشر شده.
امیدوارم زودتر دو بازی nfs the run و mercenaries 2 هم بررسی بشن. 😉
حتی اسمشم نشنیده بودم. اما بوی خوبی ازش منتشر میشه!! بازی های نقش آفرینی رو باید تجربه کنی تا بفهمی گیم پلی و استراتژی یعنی چی.
تو اینطور بازیا باید با تدبیر و مهارت بری جلو و با مدیریت منابع و زیردستات دخل دشمن رو بیاری.
ترکیب جادو و دستورات، ارتقا و لول آپ شخصیت و مهارت های متنوع و متفاوت هم یه حس و حال دیگه ای داره.
این بازی رو تحربه می کنم.
——————
خیلی لذت بردم از مقاله آقای نامجو طرز بیان شما متفاوت بود. منتظر مقالات دیگری از شما هستم.
خسته نباشید و آرزوی موفقیت دارم براتون.
گرگ سیاه چه ربطی به شیر زرد داره؟!!! 😀
دقیقا مثل جیب و تیپ ظاهریم هستن!!
دقیقا مثل جیب و تیپ ظاهریم هستن!!
زیاد جدی نگیر داداش. ولی عاشق کامنتاتم.
من هم عاشق همه عاشقانم. 😉
نمبدونم چرا از این نوع بازی ها خوشم نمیاد
—————————————–
الان دیس لایک باون میشم من … :laugh: 😀
راستی ممنون برای مقالهی زیبا و قلم خوبتون
دلم لک زده واسه بازی های استراتژیک 🙁
بنظر من بابد یخورده مکانیزم d&d رو شبیه dragon age origins ساده تر کنن تا بازیکن های جدیدم جذبش بشن.من به شخصه دهنم سر یاد گرفتن سیستم pillars of eternity سرویس شد.
ممنون آقای نامجو.tyranny واقعا عالی و سرگرم کننده بود.درسته که شخصیت های کم اهمیت صداگذاری نداشتن ولی صدای شخصیت های مهم عالی بود و احساس رو منتقل میکرد.داستان بازی جالب بود ولی ماموریت های فرعیش یه مقدار خسته کننده و ساده بود.گرافیک بصریش هم حرفی برای گفتن باقی نمیذاره.در کل برای من یکی از بهترین نقش آفرینی های امسال بود.
ولی از نظر من ۸.۸۵ بهتر بود 😀