کریتوس، افسانه خشم، رنج، مرگ و درد..|بررسی مجموعه اول و دوم سری God of War
نقش مهم افسانه ها و اسطوره ها در زندگی ما انسان ها غیرقابل انکار است. اسطوره هایی که زمانی نقشِ عظیمی در زندگی جوامع نسانی به عهده داشته اند، و افسانه هایی که نماد و نشانگر فرهنگ ها و جلوه های ظهور ارزش های یک جامعه هستند. اهمیت این پدیده های فرهنگی که خودشان زاده انسان ها هستند و در جهتی هم سازنده رفتارهای آنان، به قدری زیاد است که اسطوره شناسی را به یکی از مهمترین علوم انسانی بدل کرده است. علمی که سعی و تلاشی در شناخت اسطوره ها و روابط علت و معلولی آن ها با زندگی اجتماعی انسان ها دارد. اسطوره ها و افسانه ها نمادی هستند از ان چه که انسان ها در زمان قبل از شکل گیری جوامع مردن امروزی بوده اند. آن ها شامل هویت ها، ارزش ها و هنجارهای بسیاری هستند که درون مایه های فرهنگ امروزی بسیاری از جوامع را هم شکل می دهند و به مثابه زیربنای فرهنگی یک جامعه عمل می کنند. اما تحولی که در میان اسطوره ها و افسانه های یک جامعه رخ می دهد، خود نشانگر رشد اجتماعی انسان است. رشدی که همه جلوه های خودش را در قالب افسانه ها و اسطوره هایش نشان می دهد. اسطوره نمادِ ذهن بشر و پیچیدگی های ان است. این نمادِ بزرگ که هنوز هم راهش را در زندگی روزمره ما باز می کند، سمبل دگرگونی های وسیع ذهن و روح بشر و به دنبال آن جوامع بشری است. جوامعی که با پیچیده شدن مدام، در روند تحولی عظیم خود که رو به عقلانیت نهاده، رد پاهایش را به طور مداوم در افسانه هایش به جای می گذارد و به این نحو، گذرگاهی می سازد برای انسان، که راه رفته گذشتگانش را شناخته و در مسیری که ان ها پیش گرفته بودند قدم بردارد تا شاید، شاید پس از تحولات عظیمِ امروزی جوامع، راه خروجی بیابد از این عبث دویدن های مدامش. البته تعبیر تلاش های جوامع برای پیشرفت به دویدنی بیهوده، کمی زیاده روی است، اما همواره شاهد این هستیم که با گرایش عظیم نظرات عمومی به سمت مجازی شدن، جامعه بشری در حال ضعیف شدن است و امروزه حتی تغییرخواهی هایش را هم نه در خیابان، بلکه به روش هشتگ نشان می دهد. اما شاید، شاید با شناختی که گذشتگان اسطوره ها برایمان به جا گذاشته اند، بتوانیم راهی بیابیم تا این تحولاتِ عظیم ذهن بشر را هرچه بهتر درک کنیم. زیاده گویی ها از جوامع در مقدمه به این دلیل است که نقش پررنگ اسطوره و علم اسطوره شناسی بهتر درک شود. علمی که در پی یافتن الگوی روابط میان اسطوره ها و افسانه ها با جوامع بشری و روند تحول ان هاست و از همین جهت، حداقل برای پیشربرد اهداف اجتماعی کارکردی بسیار دارد. و این در حالی است که چنین علم بزرگی حداقل در میان ما گیمرهای اهل ایران، ارزش چندانی ندارد. یا حداقل آنقدر ارزش ندارد که پیاش را بگیریم و کتاب به دست به دنبال شناخت تک تک اسطوره ها، ورق های کاهی را چندین و چند بار مرور کنیم. دلیلش بماند اما اگر کتاب نخواندیم، ما، به معنای خاص گیمر بودن، مزیتی بی نظیر نسبت به دیگر اقشار جامعه داشته ایم، مزیتی انکار ناپذیر که بی همتاییاش را در ذهنمان ثبت کرده و هیچ گاه، از یادمان نمی رود.
قضیه از این قرار است که شاید، ما هیچ گاه اسطوره شناس نبوده ایم، اما به لطف علاقه عجیبمان به بازی های رایانه ای، همواره در میان اساطیر کبیر تاریخ قدم زده ایم، با آن ها جنگیده ایم و یا در بهترین حالت ممکن، ما گیمرهای کز کرده در کنج اتاقِ به تعبیر دیگران منزوی، خودمان، بله خودِ خودمان اسطوره بوده ایم. آن هم نه میان کتاب ها و صفحه هایش، ما در میانِ ذهنیتی مصور و تجسم یافته از اساطیر بوده ایم، نزاع های بی همتایشان را به چشم دیده ایم و یکبار، تا جایی که به خاطر داریم، یک بار، به همه خدایانِ اسطوره ای یونان، آموختیم که انسان بودن، فانی بودن یعنی چه. و تو، که فانی بودن را به خدایان اموختی؛ به سلامتی ات …
اسطوره ای به نام خشم
شاید زمانی که استدیو سانتامونیکا سونی، در حال خلق اسطوره ای نو بود. بسیاری از بازیباز ها تصور جنگیدن با خدایان را هم به ذهنشان راه نمی دادند. حداقل برای من که تصور شمشیر کشیدن در مقابل زئوس کبیر، حتی در میان خیل فیلم های هالیوودی و گرایش عجیبشان به اساطیر یونان، سخت و دشوار بود. زئوس خدای خدایان بود و المپیوس هنوز، بهشتی دست نایافتنی برای فانیان. اما سانتامونیکا با اسطوره ای نو، خدایی جدید برایمان آفرید. خدایی که جنگ را به مبارزه دعوت کرد، خدایی که از هیچستانِ گذشته تباهش، انتقامی ساخت به وسعت قله بهشت گونه المپیوس و آن جا، در کشاکش بزرگ ترین نبردی که تاریخِ بی ازل خدایان به خود دیده بود، او پایانی ساخت برایشان و ارام، کنار کشید تا شاید، ما بازیباز ها یادمان بماند که نامیرایان را هم پایانی است.
استدیو نام آشنای سانتا مونیکا (Santa Monica) در سال ۲۰۰۵ غوغایی را بر بستر عظیم کنسول بی نظیر سونی، پلی استیشن ۲ به پا کرد، غوغایی که زعم بسیاری از بازیبازها، شروع دوران تازه ای برای سبک هک اند اسلش بود. آن هم در نسل ششم. نسلی که بسیاری از بهتری های این سبک را به خود دیده و اینجاست که وسعت و گستره موفقیت ساخته اصیل سانتا مونیکا، خودش را نشان می دهد. این استدیو با خلاقانه ترین روش های ممکن، به سراغ داستانی رفت که همتایش را حداقل در میان بازی های هم سبکش نداشتیم. سانتا مونیکا شخصیتی خلق کرد که حتی حرف زدن هم بلد نبود( چرا که مدام فریاد می زد)، اما خوب می دانست چطور خدایان را به فرش بکشاند و با دستان آغشته به خونش، جانِ نامیرایان را بخشکاند تا شاید، کمی از خشمِ ناآشنا برای جهانش را آرام کند. کریتوس افسانهای، با انتشار نسخه اول از سری بازی های خای جنگ در سال ۲۰۰۵ از سوی سانتا مونیکا، بر روی کنسول افسانه ای سونی پلی استیشن ۲، ماجرایش را آغاز کرد. ماجرایی که دنباله عظیمی از آن را در نسل هفتم و برروی پلس استیشن ۳ شاهد بودیم. دنباله ای که هرچند در میان بحث ما جایی ندارد اما به خودی خود، یکی از بهترین بازی ها در سبک هک اند اسلش است. سری بازی ها خدای جنگ با داستان بی پروا و بی هراسی که روایت می کردند، در دنیای اسطوره های یونان غرق شدند. و انقدر این دنیا را با دستانِ خونینشان کندند که در نهایت ته کشید. موضوعی که باید به ان توجه کرد اما این است که روند سیر اصلی روایت اساطیر یونان در این بازی بزرگ، دچار تغییرات بسیاری می شود. و محور اصلی همه این تغییرات بزرگ، کسی نیست جز شخصیتی که در دنیای بازی های ویدئویی ماندگار شده. کریتوس خشمگین و بی اعصاب خودمان. مردی که با بی رحمی تمام، خشمِ حاصل از خیانت خدایان را تبدیل به انتقامی کرد که روند تاریخی اساطیر را به چالش کشید. سانتامونیکا با این کار بزرگ، به همه نشان داد که برای ساخت یک داستانی حماسی، نه نیازی به تفتیش عقاید دارید و نه نقش آفرینی های کبیر، حماسه را می شود در قالب داستان های اساطیر هم روایت کرد و داستانی ساخت که در آن، مردی از تبار نیمه خدایان، تبدیل شود به قصابی خونین و المپیوس را به خاک و خون بکشد. قبلاً هم گفته ام که فرمول اساسی حماسه سازی (حرف بنده نیست) در استفاده درست و ترکیب بندی دقیق داستانی است و نه وسعت زیاد داستان. در همین جا باید گفت که سری خدای جنگ، هرچند که داستان خدایان را روایت می کند، اما آن چنان هم که به نظر می رسد پیچیده و گسترده نیست. داستان این بازی سرراست و زیباست، روایش نظم دارد، دقیق و استوار و می داند که به کجا می رود. این موضوع ساده، در کنار عناصر بی نظیر گیم پلی و البته گرافیک همیشه پیشرو سری، کاری کرده که در قالب یک بازی خطی و بسته در سبک هک اند اسلش، یکی از بزرگ ترین حماسه ای دنیای بازی های ویدئویی را شاهد باشیم. حماسه ای که در میان اساطیر یونان رخ می دهد و اسطوره ای می سازد، به نام خشم.
از اسپارتا تا المپ، از انسان تا شبح؛ در راه انتقامی که پایانی به خودش نمی بیند
آخ که چقدر دلمان برای کریتوس و ماحرایش تنگ شده، برای فریاد هایش و خشمی که همیشه همراهش بود. به راستی می شود فراموش کرد که با چه میزانی از نفرت دشمنان را تبدیل به تلی از گوشت و خون می کردیم؟ ما شاهد ساخته شدن خدایی نو بودیم، کریتوس، مردی خشمگین که با راهنمایی آتینا (الهه خرد و ساخت و ساز) در شهر آتن به دنبال جعبه پاندورا می گردد. وسیله ای مرموز که کلید اصلی شکست دادن خدای جنگ، ارس را در خود مخفی کرده. اما این همه دشمنی از کجاست ؟ ما نمی دانیم کریتوس کیست و چرا به دنبال نابودی خدای جنگ است. و همین جاست که بازی با فلش بک هایش داستان غم انگیز شبح اسپارتا را برایمان بازگو می کند. کریتوس، یک سرباز اسپارتان که به فرمان خدایان در جنگ های بسیاری شرکت کرده است و در یکی از نبرهایش توسط ارس، خدای جنگ از نابودی نجات پیدا کرده است. اما نجات دادنی که از جانب خدایانی حریص باشد، زندگانیات را می رباید، چرا که ان ها، نجاتت می دهند تا جانت را برای خودشان داشته باشند. کم کم می فهمیم که ارس با فریبی بزرگ کریتوس را مجبور کرده تا خانواده خودش (همسر و دخترش) را به قتل برساند و حالا، اسپارتانِ رنگ پریده و خسته ما، غرق در کابوس هاییست که سوخت انتقامش را میسازند و با داغی نابشان، شمشیرهای عظیم او را تکان می دهند. در بازی اول، کریتوس به کمک آتینا، ارس را نابود کرده و انتقام بزرگش را می گیرد. در همین ماجرای بی نظیر انتقام و خشم که با چاشنی فریاد های بی مثال کریتوس همراه شده. معنا و مفهوم پرداخت درست شخصیتی خشمگین مثل کریتوس را می آموزیم. سانتا مونیکا با زیرکی تمام، شخصیت که طبق کهن الگوها باید ساده، خشمگین و بی مغز باشد را چنان می پزد و به خوردمان می دهد که با تک تک فریادهای بلندش، جانمان داد بزند و انتقام بخواهد، سانتامونیکا همذات پنداری را به حدی می رساند که سلاخی کردن خدایان را به لبخندی کج و پر از خشم، جشن می گیریم. ما، در پشت صفحه های کوچکِ تلویزیون های متصل شده به کنسول نسل ششمی (با اندازه صفحه و نرخ فریمی که اهمیت نداشتند)، از نیچه هم بیشتر خدا کشته ایم (تفاوت این دو بسیار است، چه در معنا و چه در مفهوم، فقط به دلیل زیبایی متن استفاده شده و منظور خاصی ندارد).
در بازی دوم اما، داستان بسیار جلوتر می رود، پس از صعود خشمگین کریتوس به المپ و پایان نبردهای خونینش، او حالا جای اروس کشته شده را گرفته و خودش، شبح سرگردان اسپارتا، مبدل شده به خدای جنگ. خدایی که از قدرت و خشم بسیاری بهره برده و حالا، دست به جنگ های بسیاری می زند،. کریتوس هیجگاه، از شرِ گذشته تاریک و پر از دردش رهایی نیافته، چرا که انتقام، دردی را دوا نمی کند و مرگ اروس، نه کریتوس را آرام کرده و نه مارا. شماره دوم که بازهم دستپخت سانتامونیکای کاربلد است، در سال ۲۰۰۷ و همچنان برای کنسول پلی استیشن ۲ منتشر شد. کنسولی که مدتی از پایان عمر مفیدش هم گذشته بود و حالا، می بایست نزاع عظیم خدایان و تایتان ها را میزبانی می کرد. پلی استیشن ۲ پیر و خسته اما به همه نشان داد که :” آهای، دود از کنده بلند می شود”
داستان شماره دوم، همچنان رنگ و بوی انتقام به خودش دارد. چرا که سری خدای جنگ، به معنای مطلق روایت یک انتقام دنباله دارد است. داستان مردی که آرامش را با کشتنِ همه هستی هم نمی یابد اما همچنان می کشد تا شاید، شاید لحظه ای آرام بگیرد. کریتوس، در شماره دوم نشان می دهد که از چیزی که فکر می کردیم هم بی هدف تر است. او هیچ انگیزه ای برای زنده بودن ندارد. هیچ انگیزه ای جز جنگیدن. او شاید شبیه کهن الگوها باشد، اما در عمق به قدری خوب پرداخت می شود که پوچی مطلقش را به شدت نمایان و واضح و البته لخت، به مخاطب نشان می دهد. این پوچی اما چنان قدرتمند و دقیق است که مخاطب را به دنبال خودش می کشد و کریتوس را هرچه بیشتر به حقیقت نزدیک می کند. او هیچ چیز برای بازیافتن ندارد و همه دوست داشته هایش را با دست های خودش نابود کرده است. کریتوس حتی انتقام هم گرفته و حالا، نمی داند که چرا زنده است. و اینجاست که جرقه اصلی داستان وارد می شود. شاید بعضی این جرقه ساده و خیانت زئوس به او را دلیلی آبکی برای شروع زنجیره ای بی وقفه از کشتار ها بدانند. اما درواقع این اتفاق، جرقه ای است برای کریتوس تا دوباره با هدف بجنگد و این، اوج هنرنمایی سانتامونیکاست. خدای جنگ ۲، داستان بی پروایی از نزاع میان تایتان ها و خدایان را روایت می کند. نزاعی عظیم که در میانه هایش می فهمیم کوچک تر از ان هستیم که درگیرش شویم اما، برای فهمیدنش دیگر دیر شده و حالا، مانده ایم و کریتوس و خشم بی پایانش. داستان شماره دوم، یکی از مهمترین و جذاب ترین داستان های اصیل اساطیر یونان یعنی نزاع میان تایتان ها و خیانت های بی وقفه زئوس به آن ها را با داستان انتقام کریتوس در هم می آمیزد و در این بین، مارجرایی می سازد که دقیقاً مانند شماره اول شباهت کمی به روایت های اصیل دارد. این تغییرهای بزرگ در اصالت قصه اساطیر بی پروایی نویسندگان بازی و توانایی بالای آن ها در خلق شخصیت هایی قدرتمند بر اساس اساطیر را دارد. آن هم شخصیت هایی که شاید قبل تر بارها با خصوصیاتشان آشنا شده باشیم. اما توانایی این تیم در پرداخت شکل و شمایل جدید و منحصر به فرد خدایان است. آن ها همه چیز را از نو خلق کرده و به سبک خودشان تغییر داده اند و باز هم همه چیز، به شدت اصیل به نظر می رسد.
کریتوس که با وجود هشدار های آنتا بازهم به جنگ رفته، اسیر حمله غافلگیرانه عقابی بسیار بزرگ می شود، عقابی عظیم که قدرت های خدای گونه کریتوس را از او گرفته و مجسمه بزرگ کلوسوس را زنده می کند. در این بین کریتوس که باید برای زنده ماندن به جنگ کلوسوس عظیم برود. شامل لطف زئوس شده و تیغ های المپیوس را از او دریافت می کند. سلاحی که با قدرت خدایان شکل گرفته و با کمک دست های پرتوان کریتوس می تواند هر هیولایی را نابود سازد. در مبارزه عظیم کریتوسِ انسان و کلوسوس عظیم، پیروز میدان، قهرمان ماست، اما زخم هایی خورده که جبران ناپذیر به نظر می رسند. پس از کشتن کلوسوسِ سنگی، عقاب عظیم هیبت اصلی خودش را نشان می دهد. او کسی نیست جز پدر کریتوس، زئوس، خدای خدایانِ یونان، او فرصتی دیگر به کریتوس می دهد تا برای خدایان خدمت کند، اما کریتوس که تا ساعتی پیش خود خدایی عظیم بوده این پیشنهاد پست را نمی پذیرد. زئوس که خشمگین شده، او را کشته و خود به المپ باز می گردد. اما در این میان، گایا، مادر زمین، کریتوس را در مسیر رفتن به دنیای مردگان نجات داده و از داستان خیانت های پیایپی زئوس آگاه می کند و حالا، کریتوسِ بی اعصاب، آماده است تا دوباره دست به انتقامی خونین بزند. انتقامی که اینبار، می توانست به مرگ خدای خدایان بیانجامد. اما آتینا، رب النوع خرد، خودش را فدا می کند تا نظم حاکم بر جهان را حفظ و زئوس را نجات دهد. در این پایان بندی به شدت هیجانی و تقریبا گنگ است که ما از هویت اصلی کریتوس مطلع شده و علت خیانت زئوس به او را درک می کنیم. زئوس می ترسیده که کریتوس، همانند او، پدرس را از عرش پایین بکشد. چرا که سال ها قبل، این زئوس بوده که کرونوس، پدرش را شکست داده و جهان را با برادرانش تقسیم کرده است. و این ترس، و این ترسِ حاصل شده از خباثتی عظیم، شروعی است بر پایان خدایانی که روزی قرار بود نامیرا باشند.
داستان شماره دوم گسترده تر شده، زیباتر شده و به شدت هم خشن تر دنبال می شود. خشم پوچ کریتوس این بار دامن زئوس را می گیرد و می تواند حتی به جهان پایان دهد. شبح اسپارتا که هیچ برای از دست دادن دارد، بدون قدرت های خدای گونه اش به جنگ خدایانی می رود که او را که نیمی از وجودش از تبار انسان هاست، در میان خود نمی پذیرند. اما کریتوسِ عزیزما، هیچ وقت زیربار زور نمی رود، چرا که خودش از همه قدرتمندتر است.
کریتوس یک نماد هم هست، نماد و سمبل یک طبقه خاص از اجتماع، زیرا همان طور که در مقدمه گفته شد، اسطوره ها و افسانه ها، سمبل هایی هستند برای تحول جوامع، و کریتوس نمادِ طبقه ای از جامعه است که به دنبالِ تغییر و تحولی عظیم می گردد. طبقه ای ظلم شده و مظلوم که با همه خدمت و کرنش هایش به خدایانِ عصر جدید، همواره خوار و ذلیل شمرده می شود و روزی، روزی که از چنگ نیرنگ های خدایان (که خدمت به اریس در بازی استعاره از آن است) رهایی یابد و به آگاهیِ برسد، دست به انقلاب و انتقام خواهد زد. کریتوس از منظر نگرش هایی خاص، نماد یک طبقه اجتماعی است که هنوز هم در جامعه یافت می شود، اما کمتر به مرحله ای می رسد که بتواند اربابانش را به زیر بکشد. کریتوس، شخصیتی است که مستقیم از دل کهن الگوها به درآمده، اما همچنان از آن ها جداست و هویت خاص خودش را دارد. کریتوس به خوبی پرداخت شده، به زیبایی خلق شده و مهم تر از همه … به زیبایی انتقام می گیرد و انقلاب می کند. قهرمان ما اما حتی با رسیدن به مرحله خدا بودن هم مقبولیت نمی یابد، چرا که نظام بسته اجتماعیی دورانش، اجازه رشد یافتن به او نمی دهد. او حتی با خداشدن هم متعالی نمی شود و باز، با نیرنگی دیگر که حاصل عدم آگاهی خودش است، به طبقه پست خودش باز می گردد. و اینجاست که نویسندگان، فلسفه دقیق اثرشان را نشان می دهند و در پس پرده ای از خشم، حرف هایی خطرناکی می زنند. حرف هایی که با به زیر کشیدن خدایان و اربابان، طعم تلخ پست بودن را به آن ها یادآور می شود، وقتی که در مقابل یک انسان زانو می زنند.
به طور کلی داستان شماره اول و دوم خدای جنگ، آنقدر پر کشش، زیبا و جذاب است که می تواند به عنوان یک کلاس درس در میان بازی های هم سبک شناخته شود. این بازی، داستانی عالی دارد. شخصیت پردازی هایش با همه حجم عظیم خشونت و بی مغزیِ عظیمی که واردش شده، همچنان عالی و بی نقص است و درگیرِ کهن الگو ها نمی شود. حتی با اینکه اساس بازی را اسطوره ها و کهن الگوها شکل می دهند. و این نقطه اساسی قوت سری است. سانتامونیکا اساطیر را به دنیای جدید می کشاند و هویتی نو به آن ها می دهد. هویتی که با همه تجددش، هنوز هم اصالتش را به همراه داد. اما با نگاهی تفکیک شده، شماره اول، نظم و روایت بهتری دارد، بازی اول شخصتیش را می شناساند، هدفش را به وضوح به نمایش می گذراد و ما را در راه رسیدن به این هدف همراه خودش می کشاند. در پایان هم با رسیدن به هدف، کاری می کند که با کنار گذاشتن دسته، مخاطب حس رضایتی عظیم را با خودش ببرد. اما در مقابل شماره دوم کمی بی نظم تر است. با اینکه شخصیت پردازی های شماره دوم بهتر صورت گرفته اند. اما داستان به علت ماهیت اصلی شخصیت کریتوس و بی هدف بودنش کمی دچار تزلزل می شود. البته این لغزش فقط و فقط در در مقایسه با شماره اول قابل مشاهده است و در مقابل دیگر بازی های هم سبک، به هیچ وجه خودش را نشان نمی دهد. در کنار این، پایان بندی بازی دوم، و خشم کریتوس و نجات پیدا کردنِ زئوس، حالتی کلیف هنگر گونه می سازد. پایان بندی بازی دوم با همه زیبایی هایش، و با همه هیجان بی نظیرش ناقص و ناتمام و البته گنگ است. این گنگی با عرضه شدن بازی سوم رفع شده است. اما در زمان به پایان رساندن شماره دوم و فرار کردن ئوس و ناتمام ماندن انتقام خونینمان، ما آنقدر تشنه بودیم که دسته را زمین نمی گذاشتیم. مگر می شد بازی اینجا تمام شود؟
این پایان به شدت عالی است، مخاطب را تشنه می کند و زمینه سازی است برای بازی سوم. اما آیا استفاده از چنین پایان بندی سریال گونه ای برای یک بازی ویدئویی بزرگ مناسب است؟ کلیف هنگر ها در پایان سریال های هفتگی و یا روزانه عالی هستند، چرا که به مدت یک هفته مخاطب را در تب و تاب داستان اثر نگه می دارند. اما استفاده از این تکنیک و گنگ کردن پایان بندی یک بازی بزرگ، چندان درست نیست، و همانطور که می دانید، ما برای دیدن ادامه ان ماجرا، سه سال صبر کردیم. سه سال تمام، آویزان از یک صخره در انتظار انتقام.
آه… نظاره کن به خون غلتیدنِ خدایان را، که شاید، هرگز تکرار نشود…
و اما گیم پلی، کلی از داستان سری و خوبی هایش گفتیم، و آنقدر گفتیم که شاید تصور کنید این داستان بوده که سری خدای جنگ را به آن چه که هست بدل کرده اما، در حقیقت، هرکه این عنوان را تجربه کرده باشد، می داند که برگ برنده سری، در گیم پلی بی نظیرش نهفته است. اما نکته اصلی این است که چطور امکان دارد در یک سبک که بازی هایش از قوانینی به شدت مشابه پیروی می کنند، یک عنوان تاج سلطنت را به سر بگذارد (از نظر من سری خدای جنگ در این مورد با سری شیطان هم می گرید مشترک است). موضوع اصلی پیروزی خدای جنگ بر دیگر رقبایش در سبک هک اند اسلش، در عنصری نهفته شده که شاید در نگاه اول به چشم نیاید، چرا که با همه خوبی های شماره اول، این عنصر در بازی دوم به کمال می رسد. عنصری که در ساختار گیم پلی یک بازی ویدئویی، قطعاً یکی از اساسی ترین بخش هاست. طراحی مرحله. عنصری که در خدای جنگ، و به طور اخص در شماره دومش به کمال رسیده است. طراحی مرحله سری به شدت هوشمندان و زیباست و کاری می کند که گیم پلی به مرحله ای از برتری برسد. مرحله ای که رقبایش در نسل ششم را محو کرده و تا سال های سال استاندارد های سبک را تعیین کند. در سری خدای جنگ طراحی مرحله با ادغام درست اکشن، پازل و استراحت، کاری می کند که بازیباز در تمام دقایقی که بازی را تجربه می کند، هیجان را در تپش قلبش حس کند و در عین حال، آرامشی حاصل از قدرت را در ذهنش ترسیم کند. و به همین دلیل است که با حالتی مختلط از ترس و اعتماد به نفس به نبرد با خدایان می رود. بازیباز می داند که شکست خوردنی وجود ندارد اما از طرفی با اشتباه می تواند همه زحمت هایش را از بین ببرد. در کنار این موضوع، پازل های محیطی و معماهای عالی بازی کاری می کنند که در عین بی مغزی بازی، مقدار بسیاری فسفر هم بسوزانید.
گذشته از طراحی مرحله عالی که در شماره دوم به اوج خودش می رسد، این سرعت گیم پلی و تعداد بسیار زیاد کمبو ها در کنار صحنه های دکمه زنی (QTE) هستند که خدای جنگ را به اوج می رسانند. مبارزات بازی به شدت سریع و خشن هستند. نه اشتباه نکنید، این سرعت و خشونت برخلاف نامش، در کنار یک پلات خوب و کارگردانی عالی نشسته و کلی احساس درونش دارد و فقط با خون و مبارزه پر نشده. خدای جنگ در بخش گیم پلی سبکش را چند قدم به پیش برده. بازی به مانند هر عنوان دیگری در سبک هک اند اسلش، ضرباتی دوگانه در خدمت بازیباز قرار می دهد. که ادغام درست و به موقع آن ها می تواند زنجیره ای از کمبو ها و ضربات را بسازد. در این زمینه، خدای جنگ یک شاهکار به تمام معناست چرا که کریتوس در هر دو شماره، به غایت نیرومند و البته کارکشته است. او توانایی اجرای تعداد بسیاری از فنون را داشته و می تواند با حرکاتش شما را حسابی متحیر کند. در زمینه مبارزات، دو شماره ابتدایی خدای جنگ، شبیه به یک شاهکار است. از مبارزات سریع و بی وقفه بازی که در عین سرعت، ساده و گیج کننده نیستند گرفته، تا صحنه های دکمه زنی که هیجانی بی نظیر را به جانتان تزریق می کنند.
گذشته از کمبو ها و زنجیره فنون ناب کریتوس، گستره ای از سلاح های در بازی وجود دارند که بنا با تغییرات حاصل شده، کمبوهایی مختلفی را می سازند. به همین دلیل می توان گفت که بازی در این زمینه کامل است. خدای جنگ سرعت و دقت اجرای فنون را در سبک هک اند اسلش به اوج رسانده، در این بازی تمام حرکاتتان پر معنا و پر آسیب هستند. از پریدن ها و فنون روی هوا گرفته، تا ضربه های سنگینی که با صدای فریاد کریتوس فرود می آیند. این سرعت و دقت توامان که در بازی اول فقط رخ نشان می دهد، در شماره دوم به اوج خودش می رسد. شماره دوم درواقع در بخش گیم پلی، تغییرات چندانی به خودش ندیده و جز اضافه شدن چند سلاح جدید و توانایی استفاده از جادو، نسبت به نسخه اول، تفاوت های چندانی ندارد. اما در پشت پرده، و در هسته اصلی گیم پلی، تفاوت های بازی بسیارند. شماره دوم از طراحی مرحله بهتری بهره می برد، و این تفاوت به قدری است که مکان هایی ناب را در بازی خلق می کند. این موضوع با گسترش محیط های مبارزات و محیط های بازی بیشتر هم به چشم می آید. به طور کلی محیط های سری خدای جنگ بزرگ و عظیم هستند و یکی از دلایل اصلی هیجان انگیز بودن بازی شمرده می شوند. البته دلیل استفاده از چنین محیط های حیرت آوری در بازی کاملاً واضح است. چرا که وقتی صحبت از خدایان و عرش آن هاست، باید محیط هایی به غیت عظیم بسازید تا اسطوره ها را زنده کنید.
سلاح اصیل کریتوس در دو شماه اول، به طور قطع همان شمشیرهای متصل به زنجیر هستند که با دست های قدرتمند کریتوس پیوند خورده اند. این شمشیر ها با نام های مختلفی ظاهر می شوند، از تیغه های آشوب گرفته تا تیغه های آتینا و المپیوس، این شمشیر های عجیب و غریب، نوع جدیدی از مبارزات را می سازند. کریتوس به لطف زنجیر های متصل به این سلاح ها، می تواند دشمنان را در محدوده بزرگ تری مورد اصابت سلاحش قرار دهد. از طرفی امکان کشیدن و نزدیکی کردن دشمنان در بازی وجود دارد. این سلاح های افسانه ای قابل تغییر هستند و در هر دو شماره کریتوس صاحب سلاح های دیگری هم می شود. اما به لطف طراحی عالی کمبو ها و گیم پلی هیجان انگیز، این شمشیرهای خاص، به عنوان سلاح اصلی بسیاری از بازیباز ها شناخته می شوند. چرا که روند گیم پلی به وسیله این سلاح، به شدت جذاب تر، خشن تر و زیباتر است.
امکان ارتقا و افزایش قدرت سلاح ها، کمبو ها و خود کریتوس در بازی وجود دارد که المان هایی هرچند ساده از سبک نقش افرینی را به بازی کشانده، هرچند که این المان ها دیگر از استاندارد های سبک محسوب می شوند. اما در زمان عرضه خدای جنگ، به عنوان یکی از المان اصلی بازی ذکر می شدند و یکی از برگ های برنده آن را می ساختند. کافی است به سلاح های کامل و ارتقا داده شده دست یابید تا هیچ وقت مزه مبارزات بازی از یادتان نرود.
سیستم پلتفرمینگ بازی، به علت وجود دوربین ثابت، کمی آزاد دهنده ظاهر می شود، تشخیص لبه ها، دیوار ها و بالار رفتن از نردبان ها، بنا به سالی که شماره اول در ان منتشر شده است بسیار خوب است، این روند در شماره دوم بهتر شده و جزییات بیشتری را شامل می شود. پرش ها کریتوس دقیق و زیبا هستند و پلتفرمینگ بازی به طور کلی شرایط خوبی دارد.
تنوع دشمنان در سری خدای جنگ بسیار زیاد است، در شماره دوم این تنوع بیشتر هم می شود و زیبایی های بسیاری به بازی می بخشد. دشمنانی که با طراحی های عالی، از دل افسانه های یونان باستان بیرون امده اند، از هارپی ها و مینهتورها و مدوسا و سایکلاپس ها گرفته، تا سنتورها و مبارزانی که از ارتش مردگان هستند. گستره بسیار زیاد دشمنان در کنار کمبو ها و تمام کننده های بسیار زیاد بازی، تنوع عجیبی به گیم پلی می بخشند. تمام کننده هایی که به شدت خشن و البته پرهیجان هستند. کریتوس با بی رحمی تمام، دشمنانش را سلاخی می کند، از شکاندن گردن گرفته، تا ترکاندن سر یک مدوسا، کریتوس بی رحم است و بی رحمیاش در قالب گیم پلی بازی تجلی پیدا می کند.
اما پس از همه خوبی های ذکر شده، یکی از زیبا ترین بخش های مربوط به گیم پلی بازی، قطعاً وجود غول آخر های بسیار زیاد هستند که در شماره دوم، شمار ان ها بیشتر هم می شود و مبارزاتی به شدت هیجان انگیزتر می سازند. سری خدای جنگ به محیط های عظیم و گسترده اش معروف است، اما غول آخرهای بی نظیر و بی همتایش هستند که بازی را به جایگاه اصلیاش رسانده اند.
به طور کلی، در بخش گیم پلی، هردو بازی بسیار کامل و زیبا هستند، از بخش مبارزات و کمبوهای بی نظیر گرفته تا طراحی عالی مرحله و غول آخرهای بی نظیر، این روند در شماره دوم بهتر شده و پیشرفت های چشم گیری را شامل می شود. اما هسته اصلی گیم پلی همچنان بدون تغییر اساسی باقی مانده و فقط دستخوش بهبودهایی می شود. این موضوع باعث شده که ماهیت گیم پلی در هر دو نسخه یکسان باقی مانده و فقط در جزییات شاهد تغییرات باشیم. در کنار این، شمار بیشتر غول آخر ها، محیط های بزرگ تر و سلاح های بیشتر شماره دوم، تجربه لذت بخش تری از مبارزات را در ذهن مخاطب باقی می گذارد. اما با همه خوبی هایش، بازی یک نقص ساده دارد، و آن تکرار است، شلوغی و سرعت مبارزات در حدی است که گاهی، تصور می کنید به صورت بی هدف فقط در حال فشردن چند دکمه هستید تا از شمار دشمنان کم کنید، البته این موضوع خللی در تجربه بی نظیر بازی ایجاد نمی کند، اما از تبدیل شدن آن به شاهکار؟ چرا!
به زیبایی المپ، به زشتی زمین
گرافیک و صداگذاری خدای جنگ، در هر دو نسخه، عالی است. درست است که بنا به زمان عرضه شدن بازی دوم، شاهد پیشرفت های بسیاری در بخش گرافیک هستیم. اما شماره اول هم در این زمینه سرآمد و بسیار زیباست. محیط های وسیع بازی (نسبت به بازی های هم سبک) عظیم و بسیار زیبا طراحی شده اند، این محیط ها با جزییات بسیارشان قطعاً در ذهن مخاطب باقی می مانند. گفتن از گرافیک هر دو نسخه کار سختی است. اما طراحی کرکترها عالی ست و اوج توانایی سازندگان را می توان در طراحی کریتوس دید، کریتوسی که با طراحی منحصر به فردش صاحب هویت می شود، هویتی که باعث شده او را از روی سایهاش هم بشناسیم. در کنار این طراحی های زیبا، هماهنگی حرکات لب، افکت های تصویری، رنگ بندی عالی و کیفیت بافت های بازی کاری کرده اند که هردو نسخه خدای جنگ، در زمان عرضه از بهترین ها در عرصه بصری باشند.
در زمینه صداگذاری، خدای جنگ از خوب های نسل ششم است، صداگذاری کریتوس و فریاد های بی مثالش از بهترین نمونه های صداپیشگی در دنیای بازی های ویدئویی است که هیچگاه از یادمان نخواهد رفت. همچنین موسیقی های بی نظیر، در هر دو نسخه، که با جو داستانی و اسطوره ای بازی همخوانی دارند در ساخت تجربه ناب خدای جنگ دخیل بوده اند.
به طور کلی باید گفت که در زمینه گرافیکی، بازی ها هیچ چیزی کم ندارند و از بهترین نمونه های زمان خود هستند. کیفیت بافت های بی نظیر کاری کرده اند که نگاه کردن به مناظر بازی، شبیه به خیره شدن به یک تصویر زمینه زیبا باشد. محیط هایی که به لطف قدرت عظیم گرافیکی بازی در نسل ششم بسیار عظیم و حیرت آور طراحی شده اند. طراحی هایی که در نسخه دوم بسیار گسترده تر و زیبا تر به نظر می رسند. همچنین نکته مهم بعدی در مبحث بصری، رنگ بندی زیبای سری است، تداخل رنگ های خشن با محیط های زیبا و پرجنب و حوش بازی، کاری کرده اند که چشمتان به هیچ وجه خسته نشده و با همه تکان های بسیار شدید دوربین کنار بیاید. طراحی شخصیت ها هم عالیست، این را باید در زمان دیدن زئوس، کریتوس، آتنا و دیگر شخصیت ها گفت. ظهور المان های اسطوره ای در چهره شخصیت های به وضوح دیده می شود و طراحی لباس ها به بهترین نحو صورت گرفته، کریتوس شمایلی به شدت خشن دارد، در حالی که زئوس با وقار و پر از نیرنگ ظاهر می شود. همچنین معماری و طراحی محیط ها مشابه آن چه که از یونان باستان می دانیم انجام گرفته و به ساخت اتمسفر و فضای بازی کمک شایانی می کند. به طور کلی هر دو شماره خدای جنگ از نظر گرافیک هنری شاهکارهایی بی مثال هستند که با همراهی گرافیک فنی بی نظیری، توانسته اند به عناوینی بدل شوند که در دوره انتشار خودشان سرآمد عصر باشند.
یونانی ها تمام شدند… پیش به سوی…
در نوشته بالا، به بررسی و نه نقد مجموعه اول و دوم از سری خدای جنگ نشستیم، بازی هایی که به شکل انحصاری برای کنسول نسل ششمی سونی منتشر شدند و توانستند افتخارات بسیاری به دست بیاورند و خاطرات بسیاری برای بازیباز ها خلق کنند. علت بررسی کردن توام این دو بازی بزرگ، تفاوت های بسیار کم ان ها در بخش گیم پلی و گرافیک بوده است. همانطور که شاهد هستید به علت تفاوت های عظیم داستانی، پرداخت به این بخش بیشتر صورت گرفته و بررسی دقیق تری انجام گرفته. هردو شماره ابتدایی خدای جنگ، داستان هایی بی نظیر دارند، در زمینه گیم پلی عالی ظاهر شده اند و جز مشکلات اندک، شاهکارهایی بی مثال را می مانند. در بخش گرافیک هم باید گفت که : می شود به خدای جنگ و گرافیکش افتخار کرد. این سری، قدم در مسیری گذاشت که با انتشار شماره سوم، به مرحله ای بالاتر از تکامل رسید، و در این خصوص باید از سانتامونیکا و کار بی همتایی که به انجام رسانده تشکر کرد. این استدیو قدرتمند، اسطوره ای نو را در عصرنوین خلق کرده،اسطورهای که همچون بزرگان، خدا می کشد و خودش، همچنان در ذهن ها زنده می ماند. به سلامتی ما گیمرها، که فانی بودن را به خدایان هم آموختیم…
پر بحثترینها
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- فیل اسپنسر: تولید کنسولهای ایکس باکس در نسلهای آینده متوقف نخواهد شد
- فیل اسپنسر: STALKER 2 یکی از مدعیان بهترین بازی سال است
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- بازی چندنفره Horizon احتمالاً در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد
- گزارش: Final Fantasy 16 روی PC تنها ۲۸۹ هزار نسخه فروخته است
- رسمی: بستههای الحاقی، ریمیکها و ریمسترها میتوانند کاندید بازی سال در The Game Awards شوند
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
نظرات
نقد بسیار خوبی بود خسته نباشید :yes: :yes:
هر انچه که از این بازی و خاطرات این بازی بگم کم گفتم مگر میشه کنسول ps2 داشته باشی و این عنوان افسانه ای رو بازی نکنی مخصوصا نسخه اول بازی که واقعا سبک هک اند اسلش رو دوباره تعریف کرد بعضی بازی ها هستن که به واسطه علاقه قلبی که بهشون داری نمیتونی بهشون ایراد بگیری و من به واسطه علاقه ای که به این فرانچایز دارم به هر ۳ عنوان نمره کامل رو میدم و هر ۳ نسخه یکی از بهترین و خاطره انگیزترین بازی های عمر من هست انشاالله که قسمت بشه و نسخه چهارم رو هم زنده باشم و بازی کنم
:yes: :yes: :yes: :yes:
ان شاءالله :rose: :rose:
:yes: :yes:
ممنون آقا میثم.متاسفانه موفق نشدم هیچ وقت نسخه ی اول و دوم رو بازی کنم ولی خب میدونم که هر دوشون یکی از شاهکار ها و افتخارات صنعت گیم هستن.فعلا امیدوارم زودتر بتونیم نسخه ی چهارم که مطمعنم عالی میشه رو بازی کنیم
تشکر بابت نقد فوق العادتون!…
شاید باور نکنید ولی در حال حاضر آرزمه که ای کاش ps2 افسانه ای رو حدود هفت سال پیش نمیفروختم تا الان بتونم دوباره با کریتوس توی نسخه اول و دوم تجدید دیدار داشته باشم… 🙁
ولی حماقت که شاخ و دم نداره…یه همچین کنسول بیاد موندنی ای رو مفت فروختم رفت…
دقیقا منم پشیمونم خیلیم ارزون دادم رفت باید پی اس ۱ و ۲ سگا و میکرو رو نگه میداشتم الان میفهمم چ ارزشی داشتن
لایک
بهترین بازی تاریخ . بهترین بازی عمرم . هرچی از این فراشاهکار بگم کم گفتم
فقط چجوری به این بازی ۹٫۶ دادین 😐 این بازی ۱۰ نگیره بازی های دیگه باید چند بگیرن ؟
واقعا درست میگی داداش وقتی خدا و بهترین بازی هک ان اسلش تاریخ ۱۰ نگیره بازیهای هم سبک دیگه باید چن بگیرن؟ 😐 البته نظر لقای عبداللهی محترمه ولی وقتی مبنای هک ان اسلش ۱۰ نگیره بازیهای هم سبک دیگش باید زیر ۹ بشن
بهترین بازی که روی ps2 انجام دادم همین دو شماره خدای جنگ بود……..کاش یه فیلم هم از روش بسازن..یا سریال……یچیزی تو مایه های بازی تاج و تخت میشه ولی بهترش. 😀
اولین بازی بود که تموم کردم :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: عشقه عشق
ده ها بار تمومش کردم آشنایی من با دنیای گیم فقط با کریتوس بود 😎
منم همینطور
وای من دوباره براش هایپ شدم
_______________________
دوستان :kissing:
قابل توجه اونایی که GOW chains of olympus و ghost of sparta رو بازی نکردن :
با شبیه ساز psp میشه رو پی سی زغالی هم با کیفیت عالی بازیش کرد :evilgrin:
حجمشون هم کمه از دستش ندین :yes:
اونا رو هم تموم کردم 😎 😎 کالکشنشو بعد از کلی جستو جو تو شهر ری از یه کلوپ پیدا کردم درسته گرافیکش کم بود ولی داستانش باحال بود مخصوصا گوست اسپارتا که بعد مرگ برادرش قسم میخوره از خدایان انتقام بگیره و گاد اف وار دو ادامه ی همون نسخه ست
:yes: :yes:
کاملا موافقم :chic:
ای ول چه عالی… جزییاتش رو میگی یکم کدوم شبیه ساز رو باید نصب کنم؟ فایل گیم چطور؟
اسم شبیه سازش ppsspp هستش
یه سرچ کنی راحت میتونی دان کنی (نسخه موبایلش هم هست)
شبیه سازش کلی هم امکانات در اختیارت میزاره عالیه
_____________________________________________
بازی ها رو هم راحت می تونی دانلود کنی (بازی های psp به صورت iso هس همون جوری دانلود کن) گمونم حجمش هرکدوم یه گیگ باشه
اینم لینک (امیدوارم تایید بشه !)
http://www.ppsspp.org
_______________________________
http://novagamme.com/tag/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-psp/page/8/
اینم بازیش
ممنون. دانلود کردم نصبم شد. ولی تو سیو کردن بازی مشکل دارم سیو نمیکنه اصلا.
راستش من که به مشکلی بر نخوردم
تازه میشه هرجای بازی ها که خاستی سیو کنی
(Esc بزن گزینه سیو و لود هم داره)
بابت نقد ممنون خاطرات من رو زنده کردین یادمه تا از مدرسه میومدم میشستم از اول میرفتم تا جایی که بتونم این بازی حداقل برای من بهترین بازی تاریخ هستش و با بقیه هم کاری ندارم و فقط به عشق این بازی ps4 خریدم ای کاش تاریخ انتشارش رو بگن تا همه از خماری دران
به نام خشم به نام کریتوس کبیر ❤❤❤
جالبه بدونید دیوید جفی خالق god of War ایده فوقالعاده عجیب و غریب برای god of War 3 داشته
در کات سین اول تایتان اقیانوس (تایتانی یه حالتی مثل همون حالت خدایی پوسایدون) هرمس را کشته و کریتوس در همان رویارویی اول با زئوس با او مبارزه کرده و او را می کُشد . سپس پرتالی در کوه المپ باز می شود که توسط آن خدایان مصر و اسکاندیناوی به آنجا فرستاده می شوند و جنگی بین تایتان ها ، یونانی ها و خدایان مصر و اسکاندیناوی شکل می گیرد تا به خاطر از بین رفتن خدایان المپ مشخص کنند در میان باقی خدایان که وجود دارند چه کسی قدرت بیشتر و توانایی حکمرانی بر دنیا را دارا است . کریتوس که قدرت جا به جایی زمان به عقب و جلو را داراست (چیزی که توی ۲ بدست آورد و سازنده ها توی ۳ به کل فراموشش کردن !) می تواند بین این مناطق , یعنی مصر و یونان و اسکاندیناوی خود را جا به جا کند . در ادامه کریتوس با Stheno به عنوان باس فایت روبرو شده و بعد از کشتنش ، سر او را برمیدارد (مثل مدوسا) . در باس فایت بعدی کریتوس می تواند با Sphinx (!!!!) روبرو شود . کریتوس از سر Stheno برای خشک کردن او استفاده کرده و سر انجام با سنگ کردن او موفق به شکست دادنش می شود . به دلیل همین امر است که ما امروز Sphinx را به صورت یک مجسمه ی سنگی میبینیم ! کریتوس می داند که به دلیل ضعیف شدن اعتقاد مردم به خدایان است که در حال مقابله با آنهاست . چون در واقع برنامه ی کریتوس به این دلیل بود که خدایان سرگرم رقابت بر سر حکومت بر جهان بودند و به انسان ها اهمیتی نمی دادند . بنابراین به خاطر این مبارزات انسان ها به دلیل حوادث طبیعی ای که رخ می دهد از بین رفته و کم کم اعتقادشان به خدایانی که باعث ضعیف شدن آنها شده اند را از دست می دهند . کریتوس و تایتان ها باقی خدایان را از بین می برند . بعد از اتمام جنگ کریتوس با Blades of Athena دست های خود را از مُچ قطع کرده و طی سفری به آندرورلد پیش همسر و دخترش می رود . با تمام شدن ماجراجویی کریتوس ، در کات سین نهایی ۳ مرد از طرف ستاره ی قطبی رویت می شوند که در نهایت باعث ایجاد ادیان جدید می شوند
همین بهتر که نشد بنظر من که خیلی چرت میشد
اشتباه نکن خدای جنگ ۳ الان چرته ما در خدای جنگ ۲ شاهد این بودیم که کریتوس انتقامشو از زئوش گرفت ولی ب دلایلی اتنا باعث شد که زئوس از مهلکه فرار کنه کل داستان خدای جنگ ۳ رو ی انتقام بیخود تباه کردن ولی در واقع نیت و قصد کریتوس پایان دادن ب دوران خدایان و تبدیل شدن ب یگانه خدای جهان بود طبق دیالوگ خود کریتوس در اخر خدای جنگ ۲ طوری تو خدای جنگ ۳ طوری صحنه سازی کردن که کریتوس انتقامشو گرفت بعد از باز کردن جعبه پاندورا دید امیدی داخل جعبه نیست خودشو خلاص کرد و دست ب خودکشی زد مورد بعدم این که من اصلا خدای جنگ ۳ خوشم نیومده تکرار روال خدای جنگ ۲ بوده یعنی اینکه اول همه چیزت کامل باشه بعد همه چیتو از دست بدی و بازی از اونجا شروع میشه این خط داستانی رو ما تو گاد ۲ دیدیدم تو گاد ۳ ی اتفاقای تازه ای اتظار داشتیم ببینیم
Myron
خدای جنگه سه چرته واقعا این حرفت خنده داره
اتفاقا ۳ به خاطر همین انتقام بود که عالی شده بود . اصلا وقتی بازی میکردی انگار خود کرتوس بود و میخواستی همه رو بکشی وتنها هدفت انتقام و پایان دادن به خدایان زورگو بود.
:yes: :yes: :heart:
عالی تشکر اقای میثم واقعا نقد زیبایی بود
خوب با یکی از قدرتمندترین بازی های تاریخ گیم طرف هستیم این بازی از همون اول هم اومد وارد قلب های گیمرها بشه این سانتا مونیکای تمام نشدنی
خیلی خوب بود نقدتون من نسخه ۳ بازی را روی کنسول ps4 بازی کردم این بازی واقا عالی هست و ارزش چندین بار بازی کردن را داره نسخه چهارمش ایشالا مثل قبلیاش عالی باشه هر چند کلمه عالی برای بازی هایی مثل این بازی و انچارتد و لست اف اس کلمه ی کمی چون این بازی ها به عنوان بازی ویدویی بی نهایت خوب هستن
مجموعه GOW از بزرگترین و حماسی ترین آثار دنیای گیم هستش که زبانم قدرت وصفش رو نداره :inlove: :inlove:
و وقتی در حال بازی هستی به خودت افتخار میکنی که یکی از کنسول های سونی رو خریدی
امیدوارم روزی همه بتونن بدون مشکل مالی در کنار پلتفرم مورد علاقه خودشون یکی از کنسول های سونی رو تهیه کنن و این مجموعه زیبا رو تجربه کنن
با تشکر فراوان از نویسنده عزیز 🙂
:yes: :yes: :yes: :yes:
عااالی بود . خسته نباشید
حیف که نسخه اول و دوم رو نتونستم برم ولی اولین عنوانی که با ۴ زدم کریتوس کبیر بود که واقعا تجربه خوبی بود هر چند که یکسری از دوستان نسخه سوم رو به اندازه دو نسخه اول قبول ندارند
بیصبرانه منتظر نمایش جدید این عنوان در e3 و تاریخ انتشارش هم در همین ۲۰۱۷ 😎 :yes:
واقعا دوست دارم گاد ۱ و ۲ رو روی PS4 تجربه کنم ، از بس که شاهکار بودن این بازیا .
و یه چیز دیگه خدایی پایان گاد ۲ اصلا گنگ نبود |:
حتی من که اونموقع زیاد سنی نداشتم و انگلیسیم خوب نبود فهمیدم چی به چیه ، رو چه حسابی میگید گنگ بود؟
اتفاقا منم با نظر شما موافقم منم بعد پایان ۲ خودمو آماده شماره بعدش کردم که ببینم چی میشه
خدای جنگ :heart: خدای هک ان اسلش :heart: .تشکر بابت نقد و بررسی
گاداف وار و کریتوس یعنی خون تو رگهای من به عشق گاد کبیر نفس میکشم
ولی من به عشق ریکور نفس میکشم . عمو گفته به من چه 😀
جیب خالی من و نسخه بعدی :waiting:
وای چه خاطراتی داشتیم با این شاهکار. من هر دو نسخه رو چند بار رفتم . ولی متاسفانه نسخه سه رو نتونستم برم. همون یک و دو کافی بود تا به عظمت این بازی پی ببرم. ممنون بابت نقدتون آقای عبداللهی پور
نقدتون شاهکار بود.
کریتوس تا ابد تو ذهنم هک شده.
باور کنید تو شماره ۱ تو یه قسمت از بازی ۳ سال تمام گیر کرده بودم
هیچ وقت فراموشت نمیکنم کریتوس.
سابقه من با این کچل بی اعصاب ۱۳ سال هست
شما چطور دوستان؟
کجا بازی سه سال گیر کرده بودی؟
تو قلعه که روی کرونوس هست وارد شدی
بعد داخل قلعه که رفتی اونجایی که یه شمشیر آبی رنگ بزرگ بت میده .بعد از این جلوتر که میری وقتی مارهای آبی رنگ رو کشتی جلو یه راهروی کوچیک هست انتهای همین راه رو یه جعبه بزرگ سنگی هست.
خو سنگ رو میبری دقیقا سمت چپت یه راهروی کوچیک هست تو همون جا وقتی سنگ رو سرجاش میزاری یه در میچرخه (خود درب به حالت گودی میره)و وقتی هم سنگ رو ور میداری در به حالت اولش برمیگرده (برعکس میشه)
?:-) :hypnotized:
کاری ک نداره باید سنگ و ببری پیش در و یهو حلش بدی در باز که شد قلت بخور تو در
آره یادمه. باید وایستی کنار در سنگ رو محکم هل بدی تا دره باز شه. منم اونجا گیر کرده بودم
شاهکار بی همتا با اومدنش سبک hack & slash رو حسابی متحول کرد
با شماره ۲ زندگی کردم بهترین بازی عمرم بود :yes: :yes: مرسی اقای میثم نقدفوق العاده بود :yes: :yes: :chic: :inlove: :inlove:
با ۱ و ۲ خیلی حال کردم ولی با ۳ زیاد نه
ممنون از مقاله ی خوبتون :yes: :yes: :yes: :yes:
😐 😐 😐 از نظر خیلی از سایت ها ۳ بهترین هک اند اسلش تاریخه . اما بنظرم دو از همه بهتره
وااای وقعا ممنون بابت نقد
همین ۳ روز پیش بعد از ۷ سال رفتم ps2 مو از کمد دراوردم زدم به تلویزیون و سی دی گاد ۱ توش بود روشن کردم وشروع کردم به بازی کردن اول با خودم گفتم بهتره بازی نکنم چون الان دیگه عمرا حال بده ولی وااای از لحظه ای که وارد بازی شدم اصلا دیگه نفهمیدم چی شد که دیدم رسیدم به اونجاش که میریم پشت کرونوس
یعنی نزدیک ۷ ۸ ساعت یه ضرب بازی کردم الانم اخراشم و امشب تمومش میکنم میرم سر نسخه ۲ واقعا این که سانتا مونیکا چطور چنین اثر جذابی رو ساخته که بعد از ۱۲ سال هنوزم ادمو میخوب میکنه پای خودش جای ستودن داره برای من بدون شک برترین فرانچایز عمرم همین مجموعست که هر کدوم از ۶ نسخشو بالای ۵ بار تموم کردم واقعا زمان عالی این نقدو گذاشتید وقتی که من بعد از سال ها رفتم سر نسخه ۱ خیلی ازتون ممنونم بابت نقد.
باس فایت اژدها اول بازی هنوزم فوق العاده جذاب متفاوت و هیجان انگیز معماهای بازی بی نظیرن و تو کل مجموعه گاد بهترین معماها برا همین نسخه ۱ گرافیک بازی خارقلعادس واقعا کافیه هم زمان چندتا بازی ps2 رو تجربه کنید تا به عمق گرافیک قوی این بازی نسبت به بقیه بازیای ps2 پی ببرید اکشن بازی خیلی خوبه ولی خوب نسبت به نسخه های بعدی خودش کاملا ابتدایی و ساده به نظر میاد گاد تو هرنسخه اکشنشو کامل تر و بهتر کرده بازی کلا ۳ تا باس داره ولی واقعا جذابن هم اژدها اول بازی هم اون گاوه غول پیکر و هم اریس که واقعا نبرد باهاش به یاد موندنی امشب میرسم به اریس 😀 خلاصه این بازی کلا سبک هک اند اسلش رو تکون داد!
نمیدونم چندمین باره دارم نسخه ۱ بازی میکنم ولی هنوزم تازه و جذابه.
تا جا داری اریس رو بزن دمت گرم
جای توام میزنمش :rotfl:
به رایز کبیر(!!!)نمیرسه :rotfl:رایز تو این سبک الگو هست:-D
۱۰۰%
مگه از رایز هم شاخ تر داریم تو حساب کن گرشاسپ از گیم اسپات ۵ گرفته رایز ۴ ببین چقدر این بازی شاخه اخه :-(( :-((
حیف
دو تا شاهکار به تمام معنا. بعد از گذشت این همه سال دومین بازی خدای جنگ بهترین بازی عمر منه و هر موقع فرصت کنم باز میرم و دوباره بازیش میکنم. البته با اینکه گفتین داستان شماره ۲ به شدت گنگه اصلا موافق نیستم. درود بر کریتوس کبیر. اسمش تو قلبمه و عکسش تو صفحه لپ تاپ و گوشیمه. هیچکسی مثل و اونو بتم به من انژی نمیده. دورود بر سونی بخاطر خلق این شاهکار
داستان گنگ نیست، پایان بندی مناسب یک بازی بزرگ نیست و مخاطب رپ منتظر نگه میداره، در نقد به طور کامل توضیح دادم.
بله البته منم اشتباه نوشتم پایان بندی مناسب نیست. ولی به نظر من خیلی پایان بندی مناسبی بود. یکی از خدایان که آتنا باشه رو میکشه و شروع میکنه به جنگ با بقیه خدایان به کمک تایتانها و مخاطبش رو تشنه ادامه ماجرا نگه میداره. در ضمن خواهران سرنوشت هم که نابود شدن دیگه قدرتی نیست که بتونه مانع پیشرفت کریتوس بشه و همه چیز رو همون طور که میدونیم میریزه به هم.
بحث اینکه که با کلیف هنگر بودن پایان بندی مشکل دارم، تموم کردن یک بازی با چنین بلاتکلیفی بزرگی آزاردهنده ست و صبر کردن برای نسخه بعدی رو سخت میکنه، این نوع پایان در سریال که پخش هفتگی داره خیلی جذابه، اما ما برای دیدن ادامه ماجرا تقریباً سه سال صبر کردیم. جذابه اما به شدت آزار دهنده!
آره صبر کردن به شدت سخت بود برای ادامش. انگار که جنگ بعدی هم همین الان درحال جریانه بیاد ادامش رو بازی کنیم! ولی من موافقم با تصمصمیشون چون جای دیگه ای نمیتونست داستان رو تموم کنه مگر اینکه تو همون ۲ با بقیه خدایان هم میجنگید. گیم داستانش رو شروع کرد و هدف اصلیش ر گذروند ولی تو کشتن زئوس ماجرا عوض شد وگرنه همونجا که آتنا خودش رو انداخت جلو میتونست همه چیز تموم بشه.
نقد خیلی خوبی بود
ولی نمره به نظرم باید کامل میگرفت چون گاد خدا هست تو سبکه خودش وایراداتی که گرفتید رو نمیفهمم.
یعنی چی قسمت دوم گنگ ساخته شد؟یکی از بهترین سری داستان بود و باید اخرش اینطوری تموم میشد که شاهد خلق سه گانه باشیم و بدانیم که کریتوس هنوز تموم نشده
ولی بازم مرسی
دو نکته منفی گفتید ک با اولی موافق هستم ولی با دومی نه
داستان نسخه دوم جوری تموم شد ک بازیباز برای عرضه نسخه سوم تشنه تر باشه ب نظرم من ک اخر داستان نسخه ۲ واقعا شاهانه تموم شد
بازی نکردم ولی حدس میزنم یکجورایی شبیه Prince of Persia 4 باشه.چون اونم تو مبارزات با غول ها همش باید کلیدها رو میزدیم.
با تمام ارزشی که برا پرنس میذارم اصلا قابل مقایسه نیستن :-((
در ضمن این دوبازی اساسا هیچ شباهتی به هم ندارن به ویژه به پرنس ۴ که کلا فازش یه چیز دیگه بود! :pain:
بنظر میرسه شما فقط اسم شاهزاده ایرانی رو شنیدی بنده هر ۵ نسخه رو بازی کردم و نسخه چهارم تنها نسخه ای است که شما همش باید با غول ها درگیر بشی برعکس بقیه نسخه هاش که همش با سربازها درگیر بود و خیلی کم جایی بود که باید با غول درگیر میشدیم.گاد او وار هم خب همه دشمناش غول هستن دیگه.در ضمن سیستم کلیدزنی در نسخه چهارم پرنس کاملا استوار بود و تو بقیه نسخه هاش تقریبا خبری از کلیدرنی نبود.
داداش اولا پرنس اف پرشیا تمام نسخه هاشو بازی کردم
دوما تمام دشمنای تو doom_gears of war_god of war غولن یعنی الان این سه تا بازی سبکشون یکیه 😐 😐 😐 😐 😐 😐 😐 😐 😐 😐
پرنس و گاد واقعا شباهتی به هم ندارن اینو از یکی مثل من که تمام نسخه های این دو بازیو تموم کردم بپرس نه از خودت که هیچکدوم از نسخه های گاد رو بازی نکردی :-/
اگه بحث کلید زنی هم باشه resident evil 6 هم غول داره هم کلید زنی الان یعنی با گاد تو یه سبکن!!
من که اسمی از کلمه ” سبک ” نبردم!!!! این کلمه رو از کجای جملاتم دراوردی؟!!!! :struggle:
بعلاوه من چند دفعه با پسر عمه ام اینو بازی کردم نمیدونم کدوم نسخه بود البته رو PS2 .از قضاوت عجولانه پرهیز کنیم.
(((بازی نکردم ولی حدس میزنم)))
این جمله خودته 😐
اول میگی بازی نکردی بعد میگی بازی کردی بالاخره کدومو باور کنیم 😛
اون چند دفعه هر دفعه اش نیم ساعت بازی کردم سر هم میشه دو ساعت .واسه دو ساعت از یک نسخه بگم بازی کردم وقتی نمیدونم حتی داستان بازی چیه؟!!!
نگفتی کلمه سبک رو از کجا اوردی؟
این ۲ عنوان شباهتی به هم ندارن! البته پرنس یک سری المان های هک اند اسلش داره ولی در کل یک اکشن ادونچر/پلتفرمر هستش.این دو عنوان کاملا متفاوت هستن…
بنام جنگ و خدای آن….
میثم جان باید بگم فوق العاده بود، تک تک کلمات این مقاله رو با عشق تمام خوندم و تک تک خاطرات و لحظه های بازی رو یادم انداخت…. فقط باید بگم وای بر زمان که چه ساده لوحانه گذشت….
رو راست باشم، سال عرضه این عنوان هیچ خبری ازش نداشتم، داخل بازی فروشی رفتم، با دیدن کاورش اونو گرفتم و تبدیل شد به لیست ۱۰ بازی برتر زندگیم….
خدای جنگ یک بازی ساده فلسفه پیش پای افتاده نیست، مطئمنا اگه پای فلسفه این عنوان بشینیم مقالات زیادی در این باب میشه نوشت….
و در پایان خدایان یونان مردند و جای خود را برای زندگی به هنر بخشیدند…. :yes:
من نسخه ۱ و ۲ و ۳ رو چند بار بازی کردم ولی همچنان تشنه بازی هستم
عالی عالی عالی !
دستتون درد نکنه!
بازی که سبک هک اند اسلش رو متحول کرد (البته اگه سایت همسایه برا بالا رفتن مخاطبش نخواد ضد نقد بزنه 😀 )
امیدوارم این موفقیت رو سری ۴ هم داشته باشه !
به امید دیدار سلاخ خدایان در شماره ۴!
وقتی پلی ۱ داشتم عکس جلد قسمت یکو دیدم نگرفتمش اما قسمت ۳ ریمسترو تجربه کردم گفتم عجب اشتباهی کردم با این قضاوت مسخرم بابت عکس روی جلدش !! جنگ با باس ها و دکمه زنی با اون صحنه های دیوانه وارش نهایت هیجان بود اما بعد از تجربش گفتم ای کاش گیم پلیش مثل دلست بود
بعدش دقیقا همونی که میخواستمو توی معرفیه قسمت جدیدش دیدم
بازیای سونی یکی از یکی بهتر
اولا این بازی اولین نسخش سال ۲۰۰۵ روی Ps2 اومده و رو Ps1 هیچ نسخه ای ازش وجود نداره :-/
دوما شخصا اون گیم پلی فوق العاده ۶ نسخه قبلیرو رو به هر نوع سبک و گیم پلی ترجیح میدم
اگرم میبینی سازنده ها اومدن از بیخ بازیو عوض کردن از سر ناچاری چون دو نسخه اخر این سری یعنی Ghost of Sparta و Ascension کاملا توسط منتقدین تحت حمله قرار گرفتن که تکراری شدن و نواوری ندارن :pain: درحالی که من شخصا حاظر بودم تا ۲۰ نسخه دیگه با اون سبک بیاد ولی خوب سازنده ها اگه میخواستن بازی با اون سبک باز بسازن قطعا متا بازی دیگه از ۸۰ بالاتر نمیومد 😕
با این حجم مخالفت اعضا (با چی موافقن که این دومیش باشه) پس حتما من اشتباه کردم و روی پلی ۲ بوده خیلی سال پیش بود منطقیه حضور ذهن نداشته باشم
درمورد گیم پلی شما با اون سیستم حال کردی خب خوشبحالت !
حقیقت اینه که دلست اف اس دید بازیسازای بزرگ رو یه سطح بالاتر برد، کوری بارلوگ بازیسازی نیست که مجبور بشه و از روی اجبار بازیه مورد علاقشو بخاطر نظر منتقدین تغییر بده، تجربه کرده واقعیتو لمس کرده که گیم پلی دلست بهترین نوع گیم پلی هست و بهترین کار همین تغییر سبک گیم پلی بود، اینجوری گیمر خودشو توی وجود کریتوس حس میکنه توی اندک کات سینی که نمایش داشت دوربین بازی جوری با تک تک حرکات و قدم های کریتوس هماهنگ بود که نهایت نزدیکیه گیمر به شخصیت بازیرو نشون میداد
فقط با تجربه ی قسمت ۳ پی بردم کریتوس عجب شخصیته بزرگ و خفنیه واقعا حیف بود توی گیم پلیش انقدر ریز دیده میشد و فقط توی مبارزات سنگینش هیجان داشت اما دشمنای کوچیک با یک چرخش زنجیر نابود میشدن اما توی قسمت جدید کشتن سه تا دشمن کوچیک فک برانداز بود تصور کن گله ای بریزن سرش با این نزدیکیه دوربین روی شانه های کریتوس چه هیجان باورنکردنی رو بوجود میاره
اولا شما قطعا درک درستی از سبک هک اند اسلش نداری اساس هک اند اسلش به همین دور بودن دوربین دوما چون last of us شاهکار بود باید fifa و call of duty و assassins creed شبیهش بشن ایا؟ ?:-)
دلیلی نداره چون لست شاهکاره پس مثلا god of war هم بیاد شبیه اون بشه
دلیل اصلی تغییر گاد هم دقیقا منتقدین و رو به تکرار افتادن بازی بود شکی هم توش نیست چون دیگه واقعا اون سبک بیشتر از نمیشد روش مانور داد!نسخه Ascension در تمام جهات شاهکار بود ولی متاش ۸۰ شد دقیقا به خاطر روند بدون نواوری بازی!!
شما که فقط نسخه ۳ این رو بازی کردی قطعا برات این بازی سبکش مهم نیس منی که ۱۲ ساله دارم با ۶ نسخه این مجموعه زندگی میکنم قطعا این حجم از تغییر هضمش برام سخته ولی در هرصورت ادم کاربلدی پشت این تغییرات و من بهش ایمان دارم!
اره هیچ درکی از این اسما ندارم نمیخامم داشته باشم تو نسل هشت تازه همچین اسمی رو شنیدم چون واسم جزئی از حاشیه ی گیم بحساب میان
شما خودتو با این اسما درگیرو سرگرم کن منم با خوده بازیش
نظرتم تحمیل نکن ok ?
اره هیچ درکی از این اسما ندارم نمیخامم داشته باشم تو نسل هشت تازه همچین اسمی رو شنیدم چون واسم جزئی از حاشیه ی گیم بحساب میان,
شما خودتو با این اسما درگیرو سرگرم کن منم با خوده بازیش
نظرتم تحمیل نکن ok ?
ب هرحال چ منتقدا چیزی می گفتن یا نمیگفتن هم گیم پلی بازی ب ناچار باید عوض می شد بخاطر دسته گلی که تو خدای جنگ ۳ زدن و دیدیم بعد از ب قتل رسیدن زئوس زنجیرا پاره شد
آتشی که از شمشیرهای کریتوس موقع چرخوندنشون موج میزنه هیچ گاه قرار نیس که برای ما قدیمی بشه
بهترین سری صنعت گیم فقط همینو میشه گفت در وصفش ! :yes: :yes:
درود و خسته نباشی به اقا میثم عباللهی پور :yes:
نقد بسیار بسیار زیبایی بود و جای خالیش در سایت حس می شد.
بهترین هک اند اسلش تاریخ (نظرشخصی) 😀
نظر شخصی نیست واقعیته 😉
اگه تو کل دنیا یک نفر با نظر من و شما مخالف باشه باید بهش احترام گذاشت :yes:
من اون یک نفر هستم و بشدت با این بازی مخالفم.چون اصلا باب سلیقه من نیست و دوستش ندارم.بازی واسه من یعنی Need For Speed شاهکار ریسینگ دنیا.بزرگترین فرانچایز ریسینگ دنیا محصول EA بزرگترین و یکی از قدیمی ترین شرکت های بازیسازی دنیا. :kissed:
بازی های سبک هک اند اسلش بازی نمیکنم.پس واسم فرقی نداره تو سبکش بهترین هست یا نه.
تو توی این پست چیکار میکنی؟! ||:
خب این پست که در مورد مسابقات ریسینگ و مقایسه اونا نیست … کریتوسم که راننده مسابقات ماشینی نیست ?:-) ?:-) ?:-) ?:-)
انقلاب کردن این ابر شاهکار ها هیچ چیزی در وصف این بازی ها ندام بجز فوق شاهکار
بهترین بازی عمرم . بهترین بازی تاریخ . هرچی بگم کم گفتم از این بازی .
فقط چجوری به این بازی ۹٫۶ دادین 😐
لطفا نقد NFS The Run هم بذارید. :kissed:
ممنون و خسته نباشید مقاله جالبی بود ماشاالله به این هنر نویسندگیتون واقعا با کلمات بازی کردین تو این مقاله
اخ قلبم کریتوسم 😥
جان؟؟؟؟کریتوسم؟؟؟؟کریتوس مگه فقط مال شماست که میگی کریتوسم؟؟؟؟
اره ماله خودمه تو هم میخوای 😉
پایان گاد او وار دو که خیلی خوبه چطور ازش ایراد میگیرین؟
اون ایراد اول هم در برابر کوهی از نکات مثبت به چشم نمیاد پس ۱۰/۱۰
اقای پور عبدالههی اگه پایان گنگ ی ایراده پس پایان نسخه دوم جنگاوری مدرن هم ی ایراد داره چون ما نمیدونیم که مکتاویش جونشو از دست میده یا که می تونن نجاتش بدن
البته فقط با نگرش شما نه ما
Myron
داداش گاد سه از هر نظر از تمام گاد ها بهتره تو چطور میگی گاد سه خوب نیست چون کارگردانش کوری بارلوگ نیست اینو میگی کشتن خدایان مبارزه با هادس مبارزه با هرکول.تو گاد سه خشونت ده برابر گاد دو شده مبارزه با کرونوس و یادت میاد.ببین من از تغییرات گاد جدید بسیار خوشحالم و واسه من که شیش نسخه ی گادو نزدیک ب صد بار رفتم این گاد جدید و مبارزه با تبر به جای اون دوتا شمشیر بسیار رضایت بخش تره.تو گاد سه زنجیراشو از دست داد تا دیگه گیم پلی و عوض کنن که کردند و همه چیز با نسخه ی جدید جور در میاد.تو چطور میگی گاد سه خوب نیست در صورتی که از نظر منتقدین بهترین بازی سبک هک اند اسلش گاد سه شناخته شده.اصلا سلاحی که از هرکول میگیره بهترین سلاحیه که من تو کل گاداف وارها دیدم البته سلاح خودش که رو تخم چشم ما جا داره.و همینطور سلاح هادس.
داداش گلم تو نقد گاد ۳ خیلی چیزا می شه گفت یکیش همین که ما منتظر بودیم بعد از سه سال زئوس ب قتل برسه ولی کارگردان نسخه سوم بیخود داستانو کش داد و از فرمول گاد۲ استفاده کرد و مارو ۱۲ ساعت بعد از شروع بازی ب زئوس رسوند در حالی که زئوس می تونست همون اول بازی ب قتل برسه و ما نبرد تن ب تن خدای جنگ و خدای خدایان رو همون اول بازی تماشا می کردیم درست همون لحظه ای تشنه دیدن این نبرد بودیم
داداش اگه زئوس اول بازی کشته میشد بازی اون شورو هیجان رو نداشت گاد سه از همه ی لحاظ شاهکاری بی همتاست
زیبا ترین چیزی که من گاد۱ دیدم:
تو گاد یک ما نظاره ی این بودیم که یک انسان یک انسان درست شبیه ما عمیق ترین زخمی رو که میتونه ی نفر برداره رو برداشت ولی بالخره بعد از ده سال تونست بخودش بیاد و بلندبشه و انتقام خودشو بگیره
زخمی که اگه من یا تو برداریم حتی با داشتن یک زندگی نامیرایی هم قادر ب ترمیمش نیستیم
زیبا ترین چیزی که تو گاد ۲ دیدم:
درست قبل از مبارزه با کراکن وقتی کریتوس ب دیدار محبوبش میره و شاهد از دست رفتن همه چیزش میشه ولی درست در همون لحظه ما شاهد این هستیم که یک لشکر تک نفره برا مقابله با زئوس تشکیل میشه لشکری که از یک خدای سقوط کرده بوجود اومده یک خدا با تمام ترس ها و شک شبهه هاش و نا امیدیاش
ایا ما تو گاد ۳ تجربه نزدیکی مثل این دو مورد بالایی داریم ؟؟؟البته که نداریم
کل بازی با خشونت بی مورد پر شده و اصلا از اون قهرمانی که ما در گاد ۲ شاهد بوجود اومدنشون بودیم نیست
داداش داستان گاد یک و دو بیشتر رو شخصیت کریتوسه وما تو گاد دو هر چه به اخرای بازی نزدیک میشیم میبینیم که خشونت کریتوس داشت بیشتر میشد وقتی دو گاد دو سوار بر گایا از کوه المپ بالا میرند خشونت و حس انتقام و تو کربتوس میبینیم و این خشونت دیگه تو گاد سه به اوج رسیده و میره واسه انتقام و درست گاد سه همون چیزیه که باید میبود.
گاد دو شروع گر خوبی بود با اون وداستان فوق العادش که بعد همه چیز واسه گاد سه فراهم باشه.اصلا مبارزات تو گاد سه واقعا تکرار نشدنیه
در کل چیزی که من از خدای گاد ۳ و گاد ۲ برداشت می کنم اینه که گاد ۳ ب عنوان ادامه دهنده گاد ۲ تضاد های خیلی زیادی با گاد ۲ داره
البته نظر شما هم برای ما محترمه
منظورت نسخه سومشه درسته؟
اره دیگه گاداف وار سه بهترین گاداف واره تو این شیش نسخه البته نمیگم گادهای دیگه خوب نیست چون من با هر شیش نسخه بسیار خاطره دارم.ولی اون دوستمون نوشته بود گاد سه یه چرت و پرته که به ما خوروندند
منظور من جنگاوری مدرن ۳ است و در جواب کاربر Myron گفتم.
نه دو ۲ رو میگم
مک تاویش که تو نسخه سوم کشته میشه عزیز.
God of war واقعا برام عجیبه که ضعیفترین نسخه ی بازی رو قوی ترین میدونی. نسخه ی به صورت واضحی از نسخه ی دوم عقبتر بود.
گاداف وار سه بهترین بازیه طول عمر منه و خیلیای دیگه بهترین خاطرات و با گاد سه دارم و کشتن خدایان اصلا مشتایی که اخر بازی زدم تو صورت زئوس و هنوز نمیتونم فراموش کنم اخر خشونت و هیجان
حیف واقعا حیف… چقد اساطیر قشنگ و هیجان انگیز داریم که میشه چند برابر خدای جنگ بهتر ازشون بازی در اورد ولی بازی سازا ترجیح میدن کالاف دیوتی رو ۱۳ بار اساسین رو ۱۰ بار تکرار کنن با داستانایه ابکی ولی یه شاهکار اینجوری نسازن…
فقط سانتامونیکا میتونه از اساطیر بازی بسازه مثل خدای جنگ
اگه بازی خدای جنگ نبود هرگز به اساطیر یونان علاقه مند نمی شدم.
والله امروزا گیمفا شده یادآور شاهکارای دنیای بازی … نویسنده مطلبم که ایول داره … قشنگ روحمو صیقل داد با این بازی … والله گرفتاری و میزان درآمدمون اجازه نداد از کنسول PS2 فراتر برم … ای کاش منم مثل کریتوس میتونستم زمانو عقب جلو ببرم و دوباره برم به دورانی که با کنسول های آتاری دستی ، میکرو ، سگا ، PS1 و PS2 بازی میکردم … اما افسوس که روزای خوب بچگی و نوجوونی برنمیگرده … سری ۳ رو هیچوقت نتونستم بازی کنم ولی سری اول و دومش برام کافی بود که به این اثر بگم شاهکار بدون تکرار …
عمرت بر فناست عزیزم بازی کن اره ۲ خوب بود مخصوصن خواهران تقدیر
ما تو بهترین دوران تاریخ گیم زندگی میکنیم زیرا ما بازی هایی رو ت
جربه کردیم و میکنیم که بعد ها از اون ها با لبخند یا د میکنیم و میگیم که من یه شب تا صبح کنسول رو روشن گذاشتم که بتونم گاد اف وار ۲ بازی کنم بازیی که هیچ وقت فراموش نمیشه و شخصیتی که زمانی که فریاد میزد خودمونم دلمون میخاست فریاد بزنیم به همراش 😀 🙂
یک اثر تکرار نشدنی
لاست ۲ با گاد اف وار ۵ و دترویت و انچارتد ۴ همراه با dlc و گرن توریسمو اسپرت و… با رزولوشن ۴k و hdr و ۳۰ فریم قلف و جزییات در اخرین حد روی تلوزیون lg49uh850 خودم در سال ۲۰۱۸ چه شود :inlove:
لاست ۲ با گاد اف وار ۵ و دترویت و انچارتد ۴ همراه با dlc و گرن توریسمو اسپرت و هاریزون زرو داون و… با رزولوشن ۴k و hdr و ۳۰ فریم قلف و جزییات در اخرین حد روی تلوزیون lg49uh850 خودم در سال ۲۰۱۸ چه شود :inlove:
بهترین gow که مشخصا سومیش نیست! ۱و ۲ خیلی بهتر بودن. ۳ فقط از همون رویه ی قبل الگو برداری کرد.
ضمن اینکه نوع پایان یافتن ننسخه ی دوم به هیچ وجه نقطه ضعف به حساب نمیاد.
به سلامتی ما گیمرها، که فانی بودن را به خدایان هم آموختیم…
.
.
.یونانی ها تمام شدند… پیش به سوی…
کسی هنوز اینجاست؟ :D
چند وقت پیش داشتم نقد بازی halo 1 رو میخوندم دیدم چند تا به قول خودمون ps فن اومدن زیر پست میگن این بازی به پای خدای جنگ نمیرسه :laugh: :laugh:
به نظرم شما یه سر به تاریخچه بازی ها بزنید میفهمید gow هیچ نقشه توی دنیای گیم نداشته هیچ بلکه از بازی های دیگه دزدی کرده تا بتونه موفقیت جزئی کسب کنه البته از داستان که هیچ فکری روش نشده و با الهام گیری از خدایان و قتل عام کردن اونا هیچ جذابتی نداره مگر اینکه شما boss کشتن رو جذابیت بدونید
از سلاح هم که بگیریم از بازی Castlevania کش رفتن حالا خواستن یه جذابیتی بهش بدن بهش میگن اشوب :laugh: :laugh:
این بازی بجز کشتن هیچ جذابیتی نداره و ماشالا و خدارو شکر goty نشده که اینهمه بهش مینازید
زیاد خودتونو جدی نگیرید اینا همش حرفه انحصاری هاتون هم به رخ نکشید که به جز کمبو و بکش بکش هیچی نداره
اگر چه منم عاشق این بازیم اما دیگه زیاد از حد بهش افتخار میکنید :laugh:
جای قلم زیبای آقای عبداللهی پور خیلی خالیه. از خوندن مقاله بینهایت لذت بردم. یاد مجله بازی رایانه بخیر که مقالات ایشون رو تا انتها با شور و شوق بسیار مطالعه میکردم. هر جا هستن سلامت باشن
خیلی فوقالعادست نه؟ دوباره بازگشتن به این صفحه، که مثل یک بخش گیرافتاده از زمان میمونه. انگار که شنهای زمان تکون نمیخورن. حالا که شما یادش رو زنده کردید، منم ادای احترام میکنم به میثم عبداللهی پور عزیز که با اومدنش به گیمفا، تاثیر مهمی روی تیم گذاشت. باعث افتخار بود اون سال و مدتی که همه تو تحریریه، یکی از بهترین تیمهای تاریخ گیمفا رو تشکیل دادیم.
شما هم که جای تعریف ندارید دیگه! از قدیمیهای گیمفا. ممنون که اینهمه مدت بودید و هستید. و اینکه در آینده امید دارم که گیمفا بتونه دوباره برگرده یا حداقل نزدیک بشه به این حالتی که دیده بودید قبلاً. و امید دارم که خیلی زود این اتفاق بیفته.