جنایت و مکافات، اثر THQ | نقد و بررسی بازی Darksiders: Warmastered Edition
همه چیز از هیچ چیز به وجود آمد. زمانی که تنها سکوت بود و در پایان نیز تنها سکوت باقی می ماند. قطعاً سکوت سرشار از ناگفته ها بوده و خواهد بود؛ تا اینکه…
خداوند در شش روز هستی را آفرید و در روز هفتم به استراحت پرداخت. سپس آدم و حوا و حیوانات را خلق نمود و در باغ عدن سکونت داد اما به آن ها دستور داد که از میوه درخت دانش نباید بخورند. مار آنها را فریب داد و از میوه خوردند٬ پس به فرمان خداوند٬ بر روزی زمین هبوط کردند. در زمین حوا هابیل و قائن را زائید اما قائن که در اسلام قابیل نام دارد هابیل را کشت و حوا برای جایگزینی وی شیث را زائید. از این پس نوع بشر بر روی زمین بسیار شد و دنیا را پر از گناه بشری و نفیلیم نمودند و خداوند برای پاک نمودن زمین از نوح که اینک پیامبر بود٬ خواست تا کشتی سازد و بندگان خداپرست را بر آن قرار دهد و در همین هنگام سیلاب بزرگ واقع شد تا دنیا را از گناهکاران پاک نماید. اما پساز این واقعه نیز نوع بشر دست از گناه بر نداشت و بدین سبب خداوند پساز ماجرای برج بابل٬ انسان ها را بر روی زمین پراکنده ساخت و در زبان آنها تفاوت نهاد تا نتوانند براحتی با هم سخن گفته و در کنار هم زندگی کنند. سپس به ابراهیم دستور داد تا از میان رودان به کنعان مهاجرت کند و در آنجا با ابراهیم پیمان بست که خاندان وی را همچون ستارگان آسمان بیشمار کند و برای نشانهای از این پیمان٬ تمامی فرزندان ذکور ابراهیم ختنه شوند. سپس خداوند لوط را از عذابی که برای قومش در نظر گرفته بود می رهاند. در پایان داستان یعقوب و فروش فرزند دلبندش یوسف به بردگی در سرزمین فرعون و آرزوی وی برای رفتن از مصر روایت می شود.
«چکیده کتاب آفرینش (Book of Genesis)»
پس از پدید آمدن مسیحیت و تمامی اتفاقاتی که از تمامی آن ها با خبر هستید و تلاش برای بازگو کردنشان تنها اتلاف وقت می باشد و نه چیز دیگری، می رسیم به زمانی که شخص عیسی مسیح به صلیب کشیده شده و زمین را به مقصد جهانی دیگر ترک کرد (یا حداقل اینطور به نظر می رسد). به عقیده بسیاری، پدید آمدن کتاب مکاشفه (Book of Revelation) توسط یکی از یاران نزدیک عیسی مسیح یعنی یوحنا نوشته شده است (هر چند که نویسنده کتاب هرگز مشخص نشده است). کتاب مکاشفه دارای مفاهیم و برداشت های بی کرانی در سراسر جهان بوده و همیشه در رابطه با نماد ها و سمبل های مختلف این کتاب بحث های فراوانی وجود دارد. از آنجا که کتاب مذکور در ردهٔ ادبیات رستاخیزی قرار می گیرد و نه تعلیمی یا تاریخی، و تعدادی بسیار از پنداره ها، نماد ها و تمثیل ها را به ویژه در رابطه با وقایع آینده به کار میبندد، در نتیجه باید شاهد اقتباس ها و موضوعات متنوع در صنعت سرگرمی بر اساس موضوعات آن باشیم؛ بالاخره هر چه نباشد با یکی از مهم ترین نوشته هایی سر و کار داریم که توسط بشر نوشته شده است.
از اقتباس های مذهبی و فلسفی کتاب مکاشفه که بگذریم، می توانیم اثری از آثار این موضوع و تاپیک در صنعت دوست داشتنی خودمان یعنی بازی های رایانه ای نیز پیدا کنیم. شاید از دید بسیاری، بازی های رایانه ای تنها و تنها قرار است به چند دکمه زنی ساده ختم شوند و به هیچ وجه نمی توانند به صورت اصولی و کامل روایت گر هیچ داستانی باشند (نه صرفاً کتاب آفرینش یا مکاشفه)؛ اما در پس این باور غلط قطعاً عناوینی مخفی شده اند که حرف های بسیار زیادی برای گفتن دارند. یکی از بازی های معدودی که به طور کامل دست در کتاب مذکور برده و سعی در بازگو کردن یک ورژن کاملاً متفاوت و خاص از داستان می باشد، عنوان Darksiders محصول سال ۲۰۱۰ میلادی است. بازی مذکور پیرو سبک های اکشن نقش آفرینی با اِلِمان های هک اند اسلش می باشد. استودیوی Vigil Games وظیفه ساخت و توسعه بازی و کمپانی THQ Nordic نیز بازی را منتشر کرد. بازی به صورت مولتی پلتفرم برای تمامی کنسول های نسل هفتم به علاوه رایانه های شخصی منتشر شده و توجهات بسیاری به خود جلب کرد، به گونه که با دریافت نقد های مثبت فراوان، موفق به دریافت میانگین نمرات ۸۳ از ۱۰۰ شد. بازخورد خوب مخاطبان (تجربه فروشی بیش از ۱ میلیون نسخه) و منتقدان، سازندگان را مجاب کرد تا دنباله ای برای سری کلید بزنند که آن نیز عنوان بسیار خوبی به حساب می آید؛ و البته متاسفانه پایانی نبر برای مسیر سری بازی های Darksiders می باشد، زیرا ناشر همیشگی این سری یعنی THQ در ژانویه سال ۲۰۱۳ به طور کلی منحل و ورشکست شد. با اینکه پرونده سری Darksiders یک بار برای همیشه بسته شده است و ما نیز از ادامه این مسیر باز مانده ایم، ولی گویا هنوز نیز دیر نشده تا بازیکنان جدید با این سری دوست داشتنی آشنا شوند و با آن انس بگیرند، و اینجاست که پای نامی آشنا و گوش نواز در صنعت بازی ها یعنی «بازسازی» به گوش می رسد. به لطف ریمستر های فراوانی که هر روزه برای بازی های گوناگون رخ می دهد، شاهد این هستیم که بازی دوست داشتنی Darksiders نیز برای نسل هشتم بازی های رایانه ای ریمستر شده است. بازی مذکور Darksiders: Warmastered Edition نام دارد و برای کنسول های نسل هشتمی پلی استیشن ۴ (PlayStation 4)، ایکس باکس وان (Xbox One) و همچنین رایانه های شخصی پورت شده است. در ادامه نگاهی میاندازیم به تمامی قابلیت ها و عوامل جدیدی که به طور کلی به بازی در نسخه بازسازی شده اضافه شده اند، البته در کنار بررسی سایر نکات و بخش های بازی اصلی. با گیمفا همراه باشید.
مُهر هفتم، ناقل طومار وقایع آینده
در درون آسمان دروازه ای گشوده شد. آوایی به گوش رسید که می گفت: «بالا بیا تا وقایع آینده را به تو نشان دهم.» ناگهان روح خدا مرا فرو گرفت و من خود را در آسمان دیدم، بسیار باشکوه بود. تختی دیدم که کسی بر آن نشته بود که همچون الماس می درخشید. گرداگرد تخت او را رنگین کمانی تابان چون زمرد، فرا گرفته بود. دور آن تخت بیست و چهار تخت کوچک تر قرار داشت؛ بر آن ها بیست و چهار رهبر روحانی نشسته بودند که همه لباسی سفید بر تن و تاجی از طلا بر سر داشتند. از آن تخت بزرگ، رعد و برق بر می خاست و غرش رعد طنین افکن بود. در مقابل آن تخت، هفت چراغ نیز روشن بود. این هفت چراغ همان روح هفت گانه خدا هستند. در برابر تخت، دریایی از بلور درخشان به چشم می خورد. چهار موجود زنده نیز در چهار گوشه تخت ایستاده بودند که در جلو و پشت سر خود، چشم داشتند. نخستین موجود زنده، به شکل شیر بود؛ دومی شبیه گاو، سومی به صورت انسان و چهارمی نیز شبیه به عقابی در حال پرواز بود. هر یک از این موجودات زنده شش بال داشتند و میان بال هایشان پر از چشم بود.
«مکاشفه یوحنا، ۴:۱»
برای بررسی و موشکافی داستان بازی، در ابتدا باید مقداری از آن را بازگو کنیم تا کم و بیش از پایه و اساس آن با خبر شوید. اگر همچنان موفق به تجربه بازی نشده اید، نگران نباشید زیرا تا حد امکان از “اسپویل” شدن آن جلوگیری می کنیم و فقط نگاه کلیدی و مهم داستان بازی را ذکر می کنیم. از ابتدای پیدایش کهکشان ها و دنیا های مختلف، امپراطوری های بهشت و جهنم با یکدیگر در جنگ بودند؛ بدون اینکه هیچ یک از طرفین بتواند پیروز میدان شده و به تمامی این ماجرا ها خاتمه دهند. بنابر این برای دست یافتن به یک هدف مشخص، گروهی تحت عنوان شورای سوخته (The Charred Council) به وجود آمد تا وظیفه حفظ نظم و تعادل میان جهان ها را بر قرار کند. برای رخ دادن این موضوع، آن ها انجمنی برادری را از مبارزانی به وجود آوردند و چهار سوار کار آخرالزمان با نام های جنگ (War)، مرگ (Death)، نزاع (Strife) و خشم (Fury) را مامور کردند تا در درگیری های پیش آمده مداخله کرده و قوانین آن ها را در زمان موعود به اجرا در بیاورند. در میان این درگیری ها، نژاد انسان ها به وجود آمد و بر اساس یک پیشگویی، این شایعه به وجود آمد که انسان ها به عنوان کامل ترین موجودات عالم هستی، می توانند آن تعادل و ثبات نهایی را در جهان به وجود بیاورند. شورا، انسان ها را به عنوان سومین امپراطوری جهان و امپراطوری آدمیان معرفی کرد. اعضای شورا با میانجی گری، یک آتش بس موقت بین بهشت و جهنم بر قرار کرده و با خلق هفت مُهر، به انتظار نشستند تا جهان انسان ها یک بار برای همیشه برای پایان دادن به جنگ آماده شوند و با خیزش انسان ها، پیمان مهر هفتم نیز شکسته شود. مدت ها (چندین هزار سال، شاید؟) گذشته و به زمان حال می رویم؛ جایی که جنگ (شخصیت اصلی بازی) به زمین و جایی که ظاهراً نبرد نهایی در حال آغاز شدن است، می رود. ارتش فرشته ها و شیاطین به سختی مشغول نزاع هستند و انسان های ضعیف نیز گویا در این میان گرفتار شده اند. جنگ متوجه می شود که در مسیر بر قراری تعادل تنها بوده و سه همراه وی در این مسیر قرار نیست به او کمک کنند و مهر هفتم نیز شکسته نشده است. زمانی که مشخص می شود آخر الزمان پیش از زمان تعیین شده قرار است رخ بدهد، در نتیجه جنگ به دنبال یافتن عامل و باعث و بانی مشکلات پیش آمده عازم سفری پر خطر می شود و البته که در این مسیر تنها نیست…
داستان بازی همانطور که در ابتدا گفتیم، روایتی متفاوت و به اصطلاح Alternative (جایگزین) برای داستان کتاب مکاشفه یوحنا بوده و همانند بسیاری از آثار تولید شده در صنعت سرگرمی، سعی در تعریف روایتی خاص همراه با جذابیت های ناب هالیوودی دارد. نمی گوییم که مسیر حرکت داستان بازی اشتباه بوده یا روایت آن کلیشه ای و زجر آور است، ولی قطعاً این نکته را بدانید که خبری از پیچش های فوق العاده داستانی و پلات های شوکه کننده در بازی نیست و این موضوع به نظرم به هیچ وجه یک مشکل اساسی برای این بازی که از ابتدا قرار است تنها یک عنوان اکشن و مبارزه ای باشد، نمی باشد. داستان بازی در کنار اکشن های ناب گیم پلی که در ادامه به آن ها می پردازیم، به خوبی خود را نگه داشته و کشش خود را از دست نمی دهد و حتی با افتخار می توان گفت که مسیرش را برای نسخه های بعدی (متاسفانه نسخه بعدی، از آنجایی که به هیچ وجه خبری از نسخه سوم نیست) باز می کند. در رابطه با شخصیت پردازی ها باید کمی جدی تر بحث کنیم؛ از آنجا که بازی از کتاب مکاشفه تنها نام شخصیت ها و یک برداشت کلی از داستان را قرض گرفته است، پس در نتیجه قرار نیست که شاهد برداشتی مو به مو (به اصطلاح اقتباسی) از کتاب مذکور باشیم و نویسندگان با خلاقیت های عجیب و غریبشان، نه تنها در داستان بلکه در ساختار شخصیت ها نیز دست برده اند و با مخلوقات کاملاً متفاوتی رو برو هستیم.
همچنانکه محو تماشا بودم، بره نخستین مهر را گشود. ناگاه یکی از چهار موجود زنده، با صدایی همچون غرش رعد گفت: بیا!.
نگاه کردم و اسبی سفید دیدم. سوار بر اسب، کسی را دیدم که کمانی در دست و تاجی بر سر داشت. او اسب را به جلو می راند تا در نبردهای بسیار، پیروز شود و فاتح جنگ باشد.«مکاشفه یوحنا، ۷-۶:۱»
از آنجا که روایت در رابطه با سواران آخر الزمان در بازی گنگ بوده و تنها می توانیم شاهد حضور شخصیت جنگ باشیم، در نتیجه به تحلیل همین کاراکتر بسنده می کنیم؛ اما این نکته را بدانید که نویسندگان به برداشت خاص خود از شخصیت ها به اندازه کافی راضی نبودند و حتی نام برخی از کاراکتر ها را نیز بر خلاف اسامی کتاب انتخاب کردند: چهار سوار آخر الزمان در کتاب مکاشفه یوحنا (جنگ، نا آرامی، قحطی و مرگ)؛ چهار سوار آخر الزمان در بازی Darksiders (جنگ، نزاع، خشم، مرگ). شخصیت جنگ که پروتاگونیست بازی و ما می باشیم، از مهم ترین مهره های شورا و سرنوشت دنیا محسوب می شود. وی هیکل و اندامی بزرگ و همانند نامش آماده به جنگ داشته و حضور وی در بازی را می توان اینگونه برداشت کرد که تنها راه حل تمامی قحطی ها و نزاع های رخ داده در دنیا، تنها جنگ می باشد و نتیجه ای برای آن جز مرگ وجود ندارد. در نهایت با دانستن این موضوع که قرار نیست ادامه و سر انجامی برای این سری دوست داشتنی وجود داشته باشد، متوجه می شویم که به هیچ عنوان نمی توانیم ایراد خاصی از داستان بازی بگیریم.
نابودی نهایی بابل، گریه و زاری برای بابل، شرح سرنوشت بابل
زمین حالا تبدیل به خرابه ای عظیم شده است که بسیار تعجب می کنید اگر بفهمید که زمانی هم در این مکان زندگی و تمدن جریان داشته است. جنگ خشونت بی حد و مرزش را در طی گیم پلی بازی قرار است هم نثار شیاطین ددمنش و هم ارتش بهشت کند، پس می دانیم که قرار است مبارزات جذاب و سرگرم کننده ای را تجربه کنیم. مبارزات اصولاً شما را مقابل تعداد بی شماری از دشمنان عجیب و غریب و گروتسک قرار داده و مهارت دکمه زنی شما را به چالش می کشند. سبک مبارزات بازی در دسته عناوین هک اند اسلش قرار می گیرد و همه ما می دانیم که هر گاه نام این سبک به میان می آید، چه عناوینی پرچمدار و سر افراز هستند. سیستم و المان های بازی مخلوطی از المان های سه بازی متفاوت (سری God of War، سری The Legend of Zelda و Devil May Cry) می باشد و برای فهمیدن این موضوع که آیا بازی Darksiders تنها یک نسخه کلون از بازی های نام برده است یا اینکه حرف هایی هم از طرف خودش برای گفتن دارد، باید کمی دقیق تر به گیم پلی بازی دقت کرد. بازیکنان با تجربه در این سبک، قطعاً در ابتدا به پیچیدگی مبارزات و درجه سختی بازی توجه می کنند. در این مورد باید بگوییم که مبارزات بازی از نظر پیچیدگی به هیچ وجه حتی نزدیک سری Devil May Cry نشده اند (با اینکه شباهت های فراوانی در این میان وجود دارد) و حتی احساس چالشی که در تک تک لحظات God of War وجود داشت را به شما القا نمی کنند. سیستم کمبو زنی سنگین تر و آرام تر از دو بازی نام برده می باشد و البته نمی توان از آن به عنوان مشکلی اساسی نام برد زیرا همچنان قابلیت های فراوانی برای تجربه و لذت بردن در بازی وجود دارند و حالات و عکس العمل های دشمنان به بهترین نحو ممکن طراحی شده و خوشبختانه خبری از سیستم بی خاصیت و اعصاب خرد کن Quick-Time Event که نمونه فراوانی از آن را در God of War شاهد بودیم، نیست؛ به نظرمان دیگر زمان این موضوع فرا رسیده که از آن دوران فاصله بگیریم. مبارزات در عین پایبند بودن به اصول یک هک اند اسلش کلاسیک، بسیار بخشنده تر و مهربانانه تر از عناوین هم سبک خود هستند و به افراد کم تجربه تر این اجازه را می دهند که با انجام حملات زنجیری و متعدد، از بازی به گونه دیگری لذت ببرند. زمانی که دشمنانتان به آخرین درجه جان خود و مرز نابودی رسیدند (زمان رخ دادن این وقایع توسط علامت کلیدی در بالای سر دشمنان مشخص می شود)، شما می توانید با فشردن یک کلید و به شکل بی رحمانه ای، آن را از وسط به دو نیم تقسیم کرده و به شیوه های دیگری اعدامشان کنید.
جدا از شمشیر عظیم و با ابهت جنگ، وی همچنین می تواند از سلاح های متفاوتی مانند داس مرگبار برادرش مرگ نیز استفاده کرده و جا به جایی اسلحه ها حتی در طی یک نبرد بسیار دیوان وار نیز، کار بسیار ساده ای می باشد. در کنار اسلحه های سرد درون بازی (که تعدادشان کم هم نیست) می توان شاهد وجود سلاح های گرم بسیاری مانند هفتیر بزرگ جنگ با مسلسل دستی بزرگی اشاره کرد که مبارزات را هیجان انگیز تر، در عین حال تا حدودی کم تر چالش بر انگیز می کند. جا خالی دادن از حملات دشمن (یا همان داج دادن) تقریباً توسط هر حمله دشمن امکان پذیر بوده و اگر کمی در این بازی ها توانا باشید، امکان مردنتان در سخت ترین شرایط بسیار پایین می آید (البته خیال نکنید که بازی به همین راحتی ها بوده و با پیش روی در آن، مبارزات طاقت فرسا تر می شوند). جنگ نسبت به هیکل و اندازه اش بسیار زیرک و چموش بوده و به سرعت می تواند از جایی به جای دیگر پریده، قل خورده و حرکت کند.
فرشته ای را دیدم که از آسمان پایین آمد. او کلید چاه بی انتها را به همراه داشت. او اژدها را گرفت و به زنجیر کشید و به مدت هزار سال به چاه بی انتها افکند. سپس در چاه را بست و قفل کرد، تا در آن هزار سال نتواند هیچ قومی را فریب دهد. پس از گذشت این مدت، اژدها برای چند لحظه آزاد گذاشته خواهد شد. اژدها همان مار قدیم است که اهریمن و شیطان نیز نامیده می شود.
«مکاشفه یوحنا، ۲۰:۱»
از مبارزات که بگذریم و از تنگنا خارج شویم، جهانی بزرگ را پیش روی خود می بینیم که منتظر ماست تا در آن به کاوش بپردازیم. اینجاست که الگو برداری بازی از سری محبوب The Legend of Zelda نمایان می شود. چالش های فکری و پازل های فراوانی که اگر بخواهیم در رابطه با ساختار آن ها نظر بدهیم، باید بگوییم که بسیار عالی و هوشمندانه طراحی شده اند و سردابه های بازی که معما های فراوانی نیز در آن ها پنهان شده است، تا حدودی به ما حس و حال یک عنوان نقش آفرینی را القا می کنند. با کند و کاو در هر دخمه، شما می توانید موارد و لوازم بدر بخوری را نیز پیدا کنید که در ادامه سفرتان به کار می آیند. مواردی که در همین دخمه ها به دست می آید شامل بومرنگ تیغ دار، زره های جدید، قلاب، بمب هایی که دیوار ها را منفجر می کنند، کلید و لوازم دیگری است که علاوه بر هموار کردن مسیرتان، در حل معما ها و حتی در مبارزات نیز بسیار به کار می آیند. پازل ها در عین کامل بودن و هوشمندانه طراحی شدن، هیچگاه حس دشوار و غیر ممکن بودن را در شما ایجاد نکرده و شما را زده نمی کنند. در نهایت نیز پس از اینکه به پایان دخمه رسیدید، باید با باسی عظیم الجثه دست و پنجه نرم کنید و از تمامی چیز هایی که طی گذر از آن دخمه یاد گرفتید نیز در این مسیر استفاده کنید. شاید بزرگ ترین مشکلی که در طی مبارزه با یک باس در بازی وجود دارد این است که، طراحی و الگوریتم های آن ها به پیچیدگی و خلاقیت باس های بازی هایی که Darksiders از آن ها الهام گرفته نمی باشد. به یاد دارید که چندین و چند بار در مبارزه با یکی از باس های God of War شکست می خوردیم تا به الگوی مبارزه ای وی پی برده و بتوانیم دخلش را بیاوریم؟ خوب بیایید اینگونه به این موضوع اشاره کنیم که این الگو در Darksiders در زمانی بسیار کوتاه تر از بازی مذکور به دست می آید (ساده ترین راهی بود که بدون تخریب بتوانیم از سیستم باس بتل بازی ایراد بگیریم!). مینی باس هایی نیز وجود دارند که در طی مبارزه سر و کله شان پیدا شود و بار اضافی بر دوشتان باشند و البته میزان سختی آن ها قرا نیست بالا تر از باس های اصلی باشد و نیازی نیست نگران چیزی باشید. در کل می توانید از این موضوع اطمینان حاصل کنید که با تجربه این مبارزات به هیچ وجه چیزی کمتر از لذت بردن را تجربه نخواهید کرد و نا امید نخواهید شد، هر چند که چیزی در درونتان می داند که این پایان ماجرا نیست. شاید Darksiders باید هویتی مشخص برای خود طراحی می کرد و تا این حد به استفاده از المان های عناوین دیگر بسنده نمی کرد تا ما نیز در این میان، انگشت به دهان نمانیم؛ شاید هم نه.
زمین آماده داوری است؛ رویای هفت شیپور
بررسی گرافیک و تفاوت هایی که نسخه بازسازی شده از نسخه اصلی دارا می باشد، هدف اصلی یک نقد از یک نسخه ریمستر بوده است و پیش از اینکه وارد آن بحث شویم، ابتدا باید ببینیم که هسته گرافیک هنری و فنی بازی اصلی به چه صورت بوده و به چه صورت در آمده است. جدا از داستان معنوی و گیم پلی ترکیبی بازی، شاید اولین عنصر از بازی که به محض ورود، توجه بازیکنان را به خود جلب می کند، گرافیک و جلوه های هنری بازی باشد. در ابتدا باید این نکته را بدانید که گرافیک هنری بازی به صورت مو به مو برگرفته از زادگاه و اصلیت بازی که مجموعه داستان های کمیکی به همین نام، نوشته جو مادوریرا (Joe Madureira) می باشد. وی که به عنوان کارگردان هنری و نویسنده اصلی بازی نیز وارد عمل شده، آرت استایل و گرافیک کمیک های خویش را به طور کامل به بازی منتقل کرده و اینجاست که شاهد گرافیکی بسیار متفاوت از سایر عناوین هم سبک هستیم. اگر این شیوه از استایل گرافیکی را چیزی ما بین سری God of War و The Legend of Zelda بگذاریم (باری دیگر هم که به این دو بازی برخوردیم!)، آنگاه به چیزی شبیه به گرافیک Darksiders دست می یابیم. هر چند که آرت استایل بازی را نمی توان به طور کامل در دسته عناوین Cel-Shaded (با گرافیکی تمام کارتونی) قرار داد، ولی با این حال جلوه های ویژه کارتونی و رنگارنگ فراوانی در بازی وجود داشته و خود نمایی می کنند که از قضای روزگار، به هیچ وجه نکته ای منفی برای بازی به حساب نیامده و بر عکس به تمامی خون ها، صحنه های نبرد و همینطور طراحی کاراکتر ها، کمک فراوانی کرده اند. بر همین اساس، باس ها و مناطق بازی نیز طراحی هنری خوبی داشته و کمتر شاهد وجود نقاط نوک تیز و دست و پاگیر در بازی هستیم. گرافیک بخصوص بازی همچنین در خلق انیمیشن های فانتزی نیز بسیار به کمک بازی آمده و شاید اگر از سبک هنری دیگری در طراحی بازی استفاده می شد، نمی توانستیم بال های درخشان جنگ، افکت های نورانی زیبای شمشیر وی و قطعه قطعه شدن فانتزی دشتمنان را به این خوبی شاهد باشیم. طراحی شخصیت ها نیز موضوع بحث دیگر ماست. در ابتدا با دقت به جزئیات شخصیت اصلیمان یعنی جنگ، متوجه ذوق و شوق طراحان برای خلق یک شخصیت بزن بهادر می شویم و نمی توان صد در صد گفت که آن ها در مسیرشان با شکست مواجه شده اند. در دنیای فانتزی Darksiders تمامی شخصیت ها دارای هیکل های بزرگ و قدرت های زیادی هستند و جنگ نیز از این قاعده مستثتاً نیست.
دیدم که آسمان گشوده شد. در آنجا اسبی سفید بود که سوارش امین و حق نام داشت، زیرا به حق و عدل مبارزه و مجازات می کند. چشمان او مانند شعله های آتش بود و بر سرش تاج های فراوانی قرار داشت بر پیشانی اش نیز نامی نوشته شده بود که فقط خودش معنی آن را می دانست. او جامه خون آلودی در بر داشت و لقبش کلمه خدا بود. لشکر های آسمانی که لباس های کتان سفید و پاک بر تن داشتند، سوار بر اسب های سفید، به دنبال او می آمدند. از دهان او شمشیر تیزی بیرون می آمد تا با آن قوم های بی ایمان را سرکوب کند. او با عصای آهنین بر آنان حکمرانی خواهد نمود و با پای های خود، شراب خشم خدای توانا را در چرخشت خواهد فشرد. بر لباس و ران او نیز این لقب نوشته شده بود: شاه شاهان و سرور سروران.
«مکاشفه یوحنا، ۱۹:۱»
این موضوع در رابطه با اسلحه ها نیز ثابت بوده و قطعاً آهنگران زیادی برای ساخت شمشیر غول پیکر جنگ عرق ریخته اند! فرشته ها طراحی زیبایی دارند و شیاطین نیز با ظاهر خشن و ترسناکشان تعادل خاصی در میدان نبرد برقرار کرده اند. قطعاً باید در این بین مشکلاتی در گرافیک فنی وجود داشته باشد و این موضوع چه در نسخه اصلی و چه در نسخه ریمستر برقرار است. به عنوان مثال ما با محیطی بسیار بزرگ و با ابهت طرف هستیم که با مقداری بالا و پایین رفتن در آن، قطعا متوجه تیره و تار شدن و افت شدید نرخ فریم خواهید شد. لازم نیست نگرانی خاصی به خرج دهید، زیرا به هیچ وجه به تجربه خاصی که بازی در اختیار شما قرار می دهد، صدمه ای وارد نمی کنند و باید قبول کنیم که به هر نقطه از صنعت بازی ها سفر کنیم، شاهد این مشکلات فنی خواهیم بود؛ حال از بهترین گرفته تا بدترین محصولات این صنعت. از مشکلات دیگری که می توان به آن ها انتقاد کرد، ترکیب و قرار دهی عناصر سازنده جهان بازی می باشد. هر ناحیه از بازی (که تعدادشان هم کم نیست) قابلیت های مخصوص به خود و استایل خاصی را دارا می باشند، ولی گویا به هیچ وجه به همدیگر مربوط نیستند و ربطی به هم ندارد. خالی بودن بسیاری از نقاط بازی را که می توانستند از آن ها بهتره بهتری ببرند نیز به خودی خود به وجهه بازی ضربه زده است. اگر قرار باشد به صورت پیاده از بین نواحی بازی جا بجا شوید که دیگر به مشکلی عظیم تر بر می خوریم، زیرا فکر نمی کنم حوصله طی کردن این همه مسافت را داشته باشید، ولی خوشبختانه بازی وسیله نقلیه خوبی در اختیارتان قرار داده که همان اسب وفادر جنگ می باشد. در پایان با توجه به اینکه شاهد نرخ فریمی ۶۰fps و بافت های جدید تری نسبت به نسخه اصلی هستیم، با این حال خوب می دانیم که در اعماق، با همان Darksiders کارتونی و زیبای قدیم سر و کار خواهیم داشت و فکر نمی کنم مشکلی در این قضیه وجود داشته باشد. لازم به ذکر است که ساپورت بازی از وضوح تصویری ۴K برای PC بسیار خیره کننده و جذاب می باشد.
صدا گذاری و صدا پیشگی در بازی داستان های جالبی را در خود جای داده است. به عنوان مثال مارک همیل (Mark Hamill) که در دنیای سینما با حظور در نقش لوک اسکای واکر (Luke Skywalker) در سری فیلم های Star Wars شناخته می شود، یک سال قبل از حظور در این بازی، موفق شده بود تا در صدا پیشگی جوکر در بازی Batman: Arkham Asylum خوش بدرخشد و با حظور در Darksiders نیز این موضوع را اثبات کرد که بخشی از دوران کاری و هنری اش متعلق به جهان بازی های ویدئویی خواهد بود. ماجرای جالب دیگر نیز حضور Troy Baker مشهور (که در آن زمان قطعاً حتی اسم وی را هم نشنیده بودید) در نقش Abaddon می باشد. با این حال صدا پیشگان بازی به خوبی از پس ماموریت خود برای جان بخشیدن به شخصیت ها بر آمده اند و ایراد خاصی به آن ها وارد نیست. موسیقی های سمفونیک بازی که بسیار به القای فضای گوتیک وار بازی کمک کرده است نیز از توانمندی های استفاده از صدا در بازی می باشد. برخورد شمشیر جنگ به گوشت تن شیاطین و ضربات حولناک فرشتگان در کنار نجوای آخر الزمانی، همه و همه عنصر صدا گذاری را در بازی تبدیل به یکی از نقاط قوت آن کرده اند.
و در پایان تنها جنگ می ماند. جنگی که هیچگاه تغییر نمی کند. Darksiders عنوانی متعلق به شش سال پیش است. عنوانی که در کنار تمامی انتقادات مثبت و منفی ای که به جان خرید، در نهایت توانست عنوانی رضایت بخش باشد و حتی دنباله ای قدرت مند و بزرگ را به دنیای بازی ها معرفی کند. در واقع اگر کمی با دقت به اتفاقات نسل هفتم بازی های رایانه ای نگاهی بیاندازید، متوجه می شویم که گنجینه گمشده در زیر خاک پنهان شده که پیدا کردن آن ها حتی از عهده Nathan Drake کبیر نیز بر نمی آید. با اینکه نسل هشتم را به عنوان نسل بازسازی های بدون خلاقیت صدا می زنند، ولی به نظر من تجربه عناوین شاهکاری که متاسفانه در حال فراموشی هستند، توسط نسل جدید بازیکنان می تواند نوید از اتفاقی بزرگ تر دهد؛ اتفاقی که رویای بزرگ استودیوی THQ بود و هرگز به وقوع نپیوست. Darksiders: Warmastered Edition نام نسخه باز سازی شده از عنوان سال ۲۰۱۰ می باشد و با عرضه خود، قلب کنسول های نسل هشتم را نشانه رفته است. چه طرفدار قدیمی این سری باشید و چه نا آشنا با سنت های آن، Darksiders: Warmastered Edition با حمل کردن عنوان یکی از بهترین باز سازی های نسل جاری، می تواند شما را راضی کند و قیمت بسیار پایین آن نسبت به بازی های AAA امروزی، دیگر بهانه ای در اختیارتان قرار نمی دهد که همین حالا به سراغ تجربه این شاهکار دوران طلایی نسل هفت که در سال های آینده تبدیل به یک کالت کلاسیک خواهد شد، نروید. شاید و تنها شاید، وجود این نسخه های باز سازی شده، بتواند کمپانی های میلیارد دلاری بازی سازی را در سراسر دنیا به فکر فرو ببرد تا بلاخره ما را با دنباله بعدی سری که سال هاست انتظار آن را می کشیم، یک بار برای همیشه خوشحال کنند؛ شاید…
*نقد و بررسی انجام شده بر اساس نسخه رایانه های شخصی می باشد*
پر بحثترینها
- ۱۵ مشکل بزرگ سری GTA که طرفداران سرسخت نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- ویدیو: مقایسه Call of Duty Black Ops 6 روی PS5 و Xbox Series X/S [زیرنویس فارسی]
- نقدها و نمرات بازی Dragon Age: The Veilguard منتشر شدند
- رسمی: سونی دو استودیوی Neon Koi و Firewalk، سازنده Concord، را تعطیل کرد
- نقدها و نمرات بازی Call of Duty: Black Ops 6 منتشر شدند
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- بیش از ۸۰ بازی برای PS5 Pro بهینه شدهاند
- گزارش: کارگردانان بازی Marvel’s Wolverine نقش خود را رها کردند
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
- تحلیلگر: Ghost of Tsushima ارزش سرگرمی و عدم تحمیل ایدئولوژی را در اولویت قرار داد
نظرات
بهترین مقاله ای بود که تو این چندوقت اخیر خونده بودم……
عالیییییییییییی بود.
کاشکی که ادامشو بسازن……وای پسر هنوز که هنوزه بازیش عالیه و تکراری نمیشه واسم……امیدوارم بسازنش.
ممنون اقای کاظمی
یکی از بهترین های نسل هفت بود
طراحی هنری فوق العاده
موزیک عالی
واقعا حیف شد…
سلام…
اره…یادش بخیر…هنوز که هنوزه بازی Darksiders تکراری نمیشه واسه من! :shy:
هنوزم امیدوارم که Darksiders III رو بسازن…دو شخصیت دیگر مانده تا اشنا بشویم :smirk:
شخصیت Strife و fury
در اخر شخصیت مورد علاقه من Death…هم در کتاب مکاشفه یوحنا و هم در بازی :giggle:
من کرکتر های کتابو ترجیح میدم. چون بحث فلسفیه اما از این نظر بازی واردش نمیشه.میتونه المان های بیشتری از داستان بگیره و بازی در گیر کننده تر بشه.
بایستی ببخشید، در مقدمه مقاله، کتاب پیدایش، که از انجیل، برگرفته شده. متاسفانه دروغهای شاخداری نسبت داده شده به خداوند. برای مثال درخت دانش، یا همان سیب که امروزه در بعضی پوسترها، کتابهایی رو در کنار یک سیب قرار میدهند، و یا آرم شرکت اپل، از این مقوله متاسفانه نشأت گرفته شده!
خود این کتاب پیدایش، ظاهرا از مکاشفات یوحنا هست که شخص پترس، از حواریون به نام و آزاده ی حضرت عیسای نبی علیه الرحمه، شخص پلوس (معلم یوحنا) از یهودیان قاتلی که به ظاهر به مسیح ایمان آورده بود، رو لعنت میکنه. (شخص پلوس کسی که خدای سه گانه رو در انجیل باب کرد).
حالا ببینید یوحنا خودش آدم پلوس بوده، ببین مکاشفاتش دیگه چی چی از آب در میاد!
متشکرم، اگر توضیحات میدانی و همراه با سند و مدرک میخواهید، در خدمتم…
ببخشید اسم پلوس اشتباهی تایپ شده: پولس درست میباشد.
این کتاب پیدایش، هم ازکتب عهد جدید هست که اعتبارش، مورد سؤاله…
این بازی میتونه رقیب جدی دارک سولز در اینده باشه (که میشه)…گرافیکشم که باعث میشه که بیشتر بازیها بهش تعظیم کنن…. 😀 😀 :-* :inlove: :inlove: :yes: :yes: :yes:
مقاله عالی بود ممنون اقای کاظمی
.
یادش به خیر دارک سایدرز چقدر خاطره دارم با نسخه ۱٫ :inlove:
روحت شاد THQ :-((
خیلی عالی بود مقاله :yes: :yes: :yes:
بازی عالی بود یادش بخیر . فکر کنم یه ۳ باری رفتم اینو :yes:
پایان خیلی زیبایی هم داشت 😎 😎 😎
نسخه اول بازی یک حال و هوای خاصی داشت یعنی کاملا متفاوت با هک اند اسلش های دیگر بود طراحی باس فایت ها بی نظیر بود اون کرم بزرگ در بیابان یا عنکبوت ها و…. الحق عالی بودن یا یکی دیگر از نقاط قوت بازی شمشیر کارکتر بود که ضربه زدن باهاش خیلی حال میداد مخصوصا اینکه باز جادو های مختلف هم بهش اضافه میشد و معماهای بازی هم خیلی خوب بود مخصوصا مراحل تقریبا پایانی بازی میشه گفت نسخه اول دارک سایدرز یکی از الماس های نسل قبل بود
خب… اون کرم که شما میگی یه اسکی خیلی خیلی تابلو از Shadow of the Colossus ه… یعنی خیلی خیلی تابلو!
راجع به خود بازی هم بخوام بگم، به شخصه نسخه ی دوم رو خیلی بیشتر دوست داشتم چون هم طولانی تر بود و هم سریعتررررر 😛
واجب شد برم بخرمش باز گیم بسیارر زیبایی بودش
البته به قشنگی لی مین هو که نیست. 😀
واقعا حیف THQ :pain: :-(( 🙁
هم یکش خوب بود هم نسخه دومش
من خودم از بازی دارک سایدرس دو بیشتر لذت بردم خیلی باحال مهصوصا کمبوهاش که زیاد تکراری نبود
یادش بخیر :-((
ممنون آقای کاظمی کارتون حرف نداشت.انتشار ریمستر دو نسخه ی دارک سایدرز نشون میده نوردیک برنامه هایی برای این سری داره.منتظرم ببینم دو تا سوار باقی مونده چه شکلی هستن
نقد خیلی زیبا و کاملی بود؛ نسخه اول این عنوان بینظیر بود، ریمستر این عنوان همچنان عالیه…
:yes: :yes:
عالی بود.
البته من که نه دارک سولز و نه دارک سایدرز هیچکدوم رو تجربه نکردم. 😀
تشکر از نویسنده محترم، مقاله و نقد بسیار خوبی بود. ۶ سال پیش که این بازی معرفی شد. داستانش به اندازه ای برام جذاب بود که همون موقع یک سری مطالعات روی ۴ سوار کار انجام دادم. واقعا خوشحال شدم دیدم نگاه عمیق تری به این داستان داشتید. امیدوارم ادامه ی این سری توسط THQ Nordic ساخته بشه و البته تم بازی هم تاریک تر بشه تا با موضوع آخر زمانی این داستان همخونی بیشتری داشته باشه. تصور کنید ۴ سوار کار بصورت co-op علیه جهان. این رو هم باید بگم که درسته که نسخه دوم بازی خیلی کاملتر بود ولی نسخه یک بازی شروع یک ایده و داستان خیلی خوب بود.
همزمان با این بازی god of war میرفتم ولش کردم چون گاد بیشتر میچسبید پاکشم کردم الان پشیمونم دوباره باید اکانتشو با بدبختی گیر بیارم 😐
بهترین بازی عمرم بود
توی نقد خیلی خوب به این اشاره کردید که باس فایت ها خیلی هم سخت نبودن و تقریبا بعد دو سه دور راحت میشد کشتشون 😐
ممنون بابت نقد
خیلی وقت از زمانی که تجربش کردم میگذره البته نسخه اصلی نه این نسخه. چیزی که یادمه اینه که ریتم بازی خیلی بد بود. سامائل (اگر اشتباه نکرده باشم) شرطش برای کمک به شما اینه که چهار تا باس رو بکشید. مسیری که باید طی کنید تا باس اول رو بکشید چیزی نزدیک به یک سوم یا یک چهارم کل بازیه. خیلی بیش از حد طولانی. اون قدر که فکر میکردم بازی نزدیک به ۱۰۰ ساعت گیم پلی داشته باشه. ولی بعد از کشتن باس اول سه تای دیگه تو زمان به شدت کوتاه تری صورت میگیره و ریتم داستان هم خیلی سریع میشه. جالب اینجاست که توی این مسیر تمام قابلیت های بازی به شما داده نمیشه و بازی کمی کسل کننده میشه. به نظرم خیلی ضربه میزنه این مسئله به بازی. نسخه ی دوم رو به همین خاطر تجربه نکرده بودم اگر چه الان در حال انجام دادنش هستم و باید بگم دوربین بازی افتضاحه که خب به این بازی ربط نداره پس میگذرم ازش.
کاشکی یه گمپانی بدردبخور بیاد ادامه این سری را ساختنش را تقبل کنه
عجب بازی بود ولی نمیدونم چرا هیچ وقت darksiders 2 رو نقد نمیکنید اصلا هیچ مقاله ای درباره این بازی توی سایت نیست.این مقاله خیلی عالی بود ولی من قسمت دومش هزار برابر بیشتر از نسخه یکش دوست دارم شخصیتی که death داشت برای خیلی جذاب تر بود تا war. ولی داستان توی نسخه یک بهتر بود. خیلی ممنون بابت مقاله عالی بود کاملا درست نمره دادید
عجب بازی بود ولی نمیدونم چرا هیچ وقت darksiders 2 رو نقد نمیکنید اصلا هیچ مقاله ای درباره این بازی توی سایت نیست.این مقاله خیلی عالی بود ولی من قسمت دومش هزار برابر بیشتر از نسخه یکش دوست دارم شخصیتی که death داشت برای خیلی جذاب تر بود تا war. ولی داستان توی نسخه یک بهتر بود. خیلی ممنون بابت مقاله عالی بود کاملا درست نمره دادید.
«شیطان تو سیاه چالم داره جیغ می زنه / بشر بازم بخشیده شه گاز به سیب میزنه»
ایول بامداد ! :laugh: :laugh:
واقعــا مقاله جذابی بود
بسیــــار ممنون <۳
من نسخه ریمستر رو دارم میرم
کســـی لینک داستان بازی رو داره؟ ممنون میشم بده