روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا

روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion

کسری کاظمی
۰۹:۰۰ ۱۳۹۵/۰۹/۰۹
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا

دریچه سفر به عجایب و ماجرا های شگفت انگیز، یک بار توسط فرودو بگینز (Frodo Baggins) در سال ۱۹۵۵ در اثر فانتزی ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings) و قبل تر از آن توسط بیلبو بگینز (Bilbo Baggins) در سال ۱۹۳۷ در اثر هابیت (The Hobbit) گشوده شد. هر دو آثار نام برده شده از مهم ترین و با ارزش ترین بخش از ادبیات فانتزی می باشند. این نوع از ادبیات بیش از ۲۰۰ سال است که به دل و جان مردم نفوذ کرده و همچنان از دلچسب ترین کاغذ هایی هستند که مردم این روز ها مطالعه می کنند. فانتزی سبکی روایی و داستانی است که عناصر سحر و جادو را پایه و اساس خود قرار داده است و درون مایه آن را ویژگی های دیگر ماوراء بشری نیز می توانند شامل شوند. اکثر کار هایی که در این سبک به نگارش در می آیند، درون دنیایی خیالی روایط می شوند که در آن اژدهایان، غول‌ها، موجودات افسانه ای، قصرهای عظیم و مجلل، پادشاهان، ملکه‌ها و در نهایت مردی شمشیر به دست که یک تنه قرار است سرنوشت کل داستان را به دست بگیرد، حکمرانی می کنند.

۰۷

از این هزار تو عبور کنید، تعدادی غول و گرگینه را پشت سر بگذارید، با اژدها دست و پنج نرم کرده و سپس آماده ملاقات شاهدخت رویا هایتان شوید؛ تبریک می گوییم، شما درون یک دنیای فانتزی گم شدید.

در فرهنگ عامه، سبک فانتزی بسیار رایج بوده و در دل تمامی مردم جا باز کرده است؛ این موضوع را می تواند از بین هزاران کتاب فانتزی مانند: سری ترانه یخ و آتش (A Song of Ice and Fire)، سه گانه سرگذشت شاه کش (The Kingkiller Chronicle)، سری هری پاتر (Harry Potter) و… در کنار صد ها اقباس سینمایی و تلویزیونی مانند: سه گانه شاهکار ارباب حلقه ها به کارگردانی و پیتر جکسون (Peter Jackson) و هزارتوی پن (Pan’s Labyrinth) به کارگردانی گیلمور دل تورو (Guillermo del Toro) اشاره کرد. اساطیر باستانی در کنار شایعات و داستان های نقل شده توسط سالمندان به جوانان، از دیگر نشانه های این موضوع هستند که تا چه حد سبک فانتزی در میان مردم محبوب می باشد. حال بیایید تا ببینیم که آیا این ژانر دوست داشتنی درون صنعت محبوبمان یعنی بازی های رایانه ای چه وضعیتی دارد و آیا توانسته بازیکنان تشنه را به درستی سیراب کند یا اینکه ما را تا لب چشمه هدایت کرده و سپس ناامید برمان گردانده است؟

۰۸

افتخار صنعت بازی، افتخار نقش آفرینی ها و پرچمدار داستان های فانتزی در بازی های رایانه ای. عظمتت بسیار فرا تر از این حرف هاست گرگ سفید، ولی امروز با تو کاری نداریم و کار های دیگری برای انجام دادن در پیش است…

با رشد چشمگیر بازی‌ های رایانه‌ ای در اوایل دهه ۷۰ میلادی، اولین زمزمه ورود داستان‌ های فانتزی به این صنعتِ رو به رشد، با سبک‌ های کلاسیک Dungeon Crawl (دخمه‌ ها و سیاه چال‌ ها) و CRPG (بازی‌ های نقش آفرینی رایانه‌ ای) به گوش رسید. عناوین متعددی عرضه شدند و طرفداران بازی ها نیز از اکثر آن ها نهایت لذت را بردند؛ بازی هایی مانند Dungeon Master و Ultima IV: Quest of the Avatar به خوبی پیش زمینه های سبک نقش آفرینی (که پرچمدار و معرف اصلی فانتزی در دنیای بازی های رایانه ای محسوب می شود) را برای آینده ایجاد کردند. با ظهور Diablo در دهه ۹۰ میلادی و دور خیز کردن ژاپن برای تصرف این سبک با شاهکار کلاسیک خود یعنی Final Fantasy VII از دیگر اقدامات مهم فانتزی شدن صنعت بازی در دهه ۹۰ بود. البته عناوین نام برده، بیشتر معرف سبک نقش آفرینی با تعاریف خاص خود بودند تا اینکه به طور کامل فانتزی اصیل را به دنیای بازی ها بیاورند و هنوز یک مهره کم بود. پس از موفقیت‌ های متعدد سبک نقش آفرینی در دوران کلاسیکِ بازی‌ های رایانه‌ ای، حال نوبت آن بود تا شاهدِ سرمایه‌گذاری کمپانی‌ های بزرگ این صنعت بر روی این سبک محبوب باشیم. کمپانی بازی‌ سازی بتسدا (Bethesda) که در کارنامه کاری خود تنها چند عنوان ورزشی و اقتباسی به چشم می‌ خورد، با انتشار عنوان The Elder Scrolls: Arena در سال ۱۹۹۴، اولین میخِ ورود جدی داستان‌ های فانتزی و حماسی را در صنعت بازی‌ های رایانه‌ ای کوبید. با گذر سال‌ ها و هر چه بیشتر جا افتادن این ژانر، استودیو های چیره دست دیگری برای تحمیل کردن داستان خاص خود، وارد گود نقش آفرینی‌ ها شدند. Blizzard با Warcraftش و BioWare نیز با Dragon Age منحصر به فرد خود، یک تکان اساسی به نقش آفرینی‌ های فانتزی دادند. البته نباید فراموش کرد که موفق‌ ترین و حاذق‌ ترین استودیوی بازی‌ سازی در نقش آفرینی‌ های غربی چه آثار شاهکاری از خود به جا گذاشته و اینجاست که وارد بحث اصلی می‌ شویم. پس از عرضه The Elder Scrolls III: Morrowind در سال ۲۰۰۲ توسط بتسدا، سبک نقش آفرینی کاملاً وارد مرحله جدیدی شد که امروزه از آن تحت عنوان دوران طلایی نقش آفرینی‌ ها یاد می کنند. در عنوان مذکور، آزادی عملی که در اختیار بازیکن قرار می‌ گرفت با توجه به بازه زمانی خود، دیواننه کننده بود و قابلیت انجام تقریباً هر کاری که به ذهن بازیکن خطور می‌ کرد، در Morrowind ممکن بود. بتسدا که کاملاً از موقعیت عناوینش در میان بازیکنان با خبر بود و می‌ دانست که باید با یک عنوان نقش آفرینی چه برخوردی داشته باشد، عناصر عناوین پیشین را کلاس کاری خود قرار داده و در نهایت پس از گذشت چهار سال از نسخه سوم، پروژه Oblivion را به پایان رساند.

۰۲

این یک بازی نیست، بلکه یک کلاس می باشد؛ کلاسی برای آموختن، کلاسی برای زندگی کردن و کلاسی برای به باد فراموشی سپردن…

به جرأت می‌ توان گفت که تا آن زمان هیچ نمونه دیگری برای مقایسه با این بازی وجود نداشت. The Elder Scrolls IV: Oblivion تمام آن چیزی بود که طرفداران بازی‌ های رایانه‌ ای و طرفداران سبک فانتزی از یک بازی می‌ خواستند. The Elder Scrolls IV: Oblivion حتی از جد بزرگ خود نیز عظیم‌ تر، شلوغ‌ تر و عمیق‌ تر بوده و به وضوح مشخص است که سازندگانِ بازی پس از خلق هر نسخه از سری The Elder Scrolls، جهشی عظیم در سبک نقش آفرینی برداشته‌ اند و درستی این موضوع پنج سال پس از Oblivion باری دیگر به همگان ثابت شد (خلق یکی از شاهکار های تاریخ بازی های رایانه ای یعنی The Elder Scrolls V: Skyrim). چه مقدار زمان برای اوقات فراقت خود در نظر می گیرید؟ خوب به محض اینکه وارد دنیای Oblivion شوید، مجبور به مصرف بیش از ۲۰۰ ساعت از زمان اضافه خود هستید. بیایید واقع بین باشیم؛ مطمئناً ساعات فراقتتان به اندازه کافی جوابگو نخواهند بود و مجبور به استفاده از باقی زمان و عمرتان برای گشت و گذار در نقش آفرینی حماسی بتسدا خواهید بود. حتی ممکن است از وظایف روزمره خود نیز باز بمانید. با این حجم از مدت زمان گیم پلی، The Elder Scrolls IV: Oblivion بسیار سرسام آور تر از آن چیزیست که فکرش را می کنید. البته این عمق که با این حجم از زمان در بازی ادغام شود ممکن است مشکلاتی را نیز مانند خسته کنندگی به وجود آورد که در ادامه به همه آن ها می پردازیم. البته این اشکالات کوچک باعث شده اند که Oblivion از بزرگ ترین مشکلاتی که امروزه بازی ها با آن ها دست و پنجه نرم می کنند، دور بماند. The Elder Scrolls IV: Oblivion در سال ۲۰۰۶ در استودیوی Bethesda Game Studios ساخته شده و توسط Bethesda Softworks و Take-Two منتشر شد. بازی برای سه پلتفرم ایکس باکس ۳۶۰ (Xbox 360)، پلی استیشن ۳ (PlayStation 3) و رایانه های شخصی در نظر گرفته شد و چهارمین نسخه رسمی از سری The Elder Scrolls محسوب می شود. بازی مذکور به جرئت از مهم ترین و بهترین عناوین سبک نقش آفرینی است که تا به امروز ساخته شده اند. بازی توانست میانگین نمرات ۹۴ را کسب کند و برنده جایزه بهترین بازی سال از جشنواره VGX Award شود. تمام آنچه که از یک داستان فانتزی نیاز دارید را می توانید در این بازی پیدا کنید و اگر به دنبال یک مکان خوب برای زندگی و رها شدن در یک دنیای خیالی پر از موجودات عجیب و غریب و کلی ماجراجویی می گردید، Oblivion از اولین گزینه هاییست که حتماً باید نیم نگاهی داشته باشید. با ما همراه باشید تا نگاهی بیاندازیم به تار و پود و طول عرض The Elder Scrolls IV: Oblivion و ببینیم که چگونه این بازی مرز های بین خیال و واقعیت را به ضرافت هر چه تمام تر از بین برد.

۰۹

بلند شو از جات آهنگر، بلند شو برپا روی پات…

یک سفر غیر منتظره

در ابتدا باید این نکته را روشن کنیم که The Elder Scrolls IV: Oblivion هیچ بخش چند نفره ای ندارد و یک عنوان کاملاً تک نفره است؛ این بدین معنی است که شما کامل کردن ماموریت ها و درخواست ها، تقویت و بالا رفتن سطح و پیش روی در بازی را با یک خط داستانی غنی و کامل یک جا در اختیار خواهید داشت. نداشتن یک بخش چند نفره و آنلاین برای این بازی و در کل سایر عناوین نقش آفرینی می تواند مزیت بزرگی باشد که این بازی ها را از عناوین و بازی های نقش آفرینی تحت شبکه و گروهی (MMORPG Games) مانند عنوان World of Warcraft که پیش زمینه و داستانی به قدرتمندی این عناوین ندارند (یا کلاً داستانی برای ارائه ندارند)، جدا می کند. هر چقدر که در بازی پیشرفت کنید، می توانید به اسلحه ها، زره ها، جادو ها و امکانات بیشتر و بهتری دسترسی پیدا کنید تا به کمک آن ها موجودات و هیولا های بازی را (که بسیار سرسخت و سمج هستند) ساده تر شکست دهید. اگر امکنات بازی شما را به خوبی راضی نمی کنند، بازی چهار کلاس و سطح مختلف درون خود گنجانده تا سر سخت ترین طرفداران این عناوین نیز راه خود را به سمت The Elder Scrolls IV: Oblivion هموار کنند. بازی دارای کلاس های جادوگران (Mages)، دزد ها (Thieves)، مبارزان (Fighters) و انجمن برادری تاریکی (Dark Brotherhood) می باشد که هر کدام دارای قابلیت ها و منحصر به فرد خود هستند و برای تجربه تک تک آن ها شما مجبورید که بار ها بازی را از ابتدا آغاز کرده و بیش از پیش درگیر این زندان نفوذ ناپذیر شوید. The Elder Scrolls IV: Oblivion طراحی شده تا تجربه ای بی پایان به بازیکنان هدیه بدهد و بزرگ ترین برگ برنده بازی برای این ویژگی نیز جهان غول پیکر و گسترده آن است. بازی در منطقه Cyrodiil جریان دارد؛ استانی از سرزمین بزرگ تری به نام Tamriel. می توان اینگونه در مورد گیم پلی بازی توضیح داد که همه چیز از همان ابتدا برای شما قابل دسترس است. شما می توانید در هر مسیری که دوست دارید حرکت کنید، به داستان بازی چسبیده و با سماجت بسیار سعی بر تمام کردن آن کنید، به انجام ماموریت های جانبی پرداخته یا از همه این ها آسان تر، تنها در یک نقطه ایستاده و با خیره شدن به مناظر، کوه ها، مردم و طبیعت، به گونه ای دیگر از این عنوان خارق العاده بهره ببرید. درست است که مهره داستان در این دسته از بازی ها، تا حدودی برگ برنده اصلی برای تمام بازی می باشد، ولی در The Elder Scrolls IV: Oblivion کاملاً این طور نیست. داستان بازی در حالی شروع می شود که دنیا در خطر بزرگی می باشد و شما در تلاش برای نجات آن هستید. تقریباً کلیشه ای ولی قابل اعتماد و زیبا. بزرگ ترین تحدید و جدی ترین خطر برای Cyrodiil و مردم آن، باز شدن دروازه های Oblivion می باشند که سراسر این سرزمین را تحت پوشش خود قرار می دهند. در دو سوی این ستون های سنگی، پورتال هایی به سیاه چال های جهنمی وجود دارند که می توانید اسلحه ها و زره های بهتری را پیدا کنید. اینکه شما وارد آن ها شوید کاملاً به خودتان بستگی دارد، هر چند که برای برخی از ماموریت ها ورود به آن ها ضروری می باشد. در کنار اینکه داستان بازی بسیار زیبا و عالی می باشد، کلی ماجرا و محتویات بی نظیر در بازی وجود دارد که به سادگی ممکن است آن ها را از دست بدهید اگر تنها به بخش داستانی بچسبید؛ به عنوان مثال اتحادیه به خودی خود داستان های جذابی را دارا می باشند. یک میدان گلادیاتوری در شهر سلطنتی وجود دارند که شما می توانید با ورود به مبازره و نبرد تن به تن با یک، دو یا حتی سه دشمن در آن واحد، در اضای پول و طلا به مبارزه بپردازید. با یک بازی خارق العاده و بی پایان در طرف هستید که این کنترل را به عهده شما گذاشته تا انتخاب کنید که می خواهید چه کار کنید.

۰۵

خنجر را غلاف کرده و وارد مهلکه شوید؛ ولی خیلی هم نزدیک نشوید که دخلتان می آید

هر کس که نسخه قبلی سری The Elder Scrolls یعنی Morrowind را تجربه کرده باشد باید به یاد بیاورد که یکی از نکات منفی بازی، نبود زمان سنجی و توجه نداشتن سازندگان به وقت مفید بازیکنان بود که بر طبق این موضوع، بازیکن برای شروع داستان اصلی و ورود به خط بازی باید حداقل ۱۵ ساعت در بازی با افراد مختلف سر و کله می زد تا در نهایت موفق به آغاز بازی اصلی می شد؛ خوب در The Elder Scrolls IV: Oblivion قرار نیست که این مسئله برایمان دردسر ساز شود و با یک طراحی مراحل و خط داستانی به جا و متناسب با یکدیگر، بازی به محض آغاز شدن شما را به سمت ماجراجویی بزرگتان سوق می دهد. زمانی که بازی به شما دستورات اولیه جهت بر قراری نظم در Cyrodiil را ابلاغ کرد و گفت که چگونه جلوی تهاجم نیرو های شیطانی از Oblivion به دنیا را بگیرید، شما هرگز قرار نیست که برای یافتن مقصد بعدیتان دچار مشکل شوید. این موضوع به طور مستقیم مرتبط با طراحی بسیار خوب و ساده بخش ماموریت های بازی است که به گونه ای طراحی شده که هیچ پیچیدگی خاصی برای مخاطب ایجاد نکند. با کلیک بر روی گزینه ماموریت مورد نظرتان، آن ماموریت فعال شده و هر ماموریت در حال اجرایی بر روی نقشه شما با یک فلش مشخص است تا به سراغ انجام آن بروید. فلش های قرمز رنگ به این معنی هستند که شما باید از یک در عبور کنید و فلش های سبز نیز نشان دهنده این موضوع هستند که شما در مکان درست قرار دارید. این فلش همچنین گاهی در پایین قطب نمایتان قرار می گیرید که نشان دهنده حالت های خاص می باشد. اگر احساس می کنید که یک مازوخیست واقعی هستید و به دنبال عذاب دادن خود می باشید، خب کافیست تا تمامی این فلش ها و نقشه را فراموش کرده و خود دست به کار شوید تا مقصدتان را پیدا کنید؛ این هم به نوعی سرگرمی محسوب می شود! در میان تمامی این ها، به شما قابلیت مقدس سفر ها و جابجایی سریع (Fast Travel) اعطا شده که باید به شدت قدر آن را بدانید، آن هم در میان جهان عظیم Oblivion که حوصله و تحمل زیادی برای گشت و گذار در میان نقاط آن نیاز است. تمامی مکان هایی که قابلیت جابجایی سریع را در اختیاتان قرار می دهند، بر روی نقشه قابل مشاهده هستند. برای اینکه بتوانید به سرعت در میان نقاط مختلف دنیای بازی جابجا شوید، ابتدا باید به این نقاط روی نقشه رفته (پیاده) و سپس به سرعت در بازی شروع به حرکت کنید. این نقاط از همان ابتدا در شهرستان ها قابل دسترس بوده ولی در جا های دیگر بازی باید آزاد شوند. پس از اینکه یک نقطه جابجایی سریع در بازی آزاد شد، شما می توانید به نقشه رفته و آن را انتخاب کنید و بلافاصله به آن جا بروید. شاید بخواهید که در نقش یک بازیکن سر سخت بازی های نقش آفرینی رفتار کرده و بگویید که این جابجایی ها برای بازیکنان جدبد و تازه کار ساخته شده اند؛ ولی اگر کمی برای زمان خود ارزش قائل باشید، از این قابلیت به نحو احسن استفاده می کنید. در کنار این موضوع، گاهی اوقات قدم زدن در بین شهر های بازی و خریدن ورد های جادویی و زره هایی که فقط در آن منقطه یافت می شود نیز می تواند برگ برنده ای برای گزینه راه رفتن در بازی باشد ولی بیایید زیاد روی این موضوع تمرکز نکرده و انتخاب را بر عهده شما بگذاریم؛ سیستم حمل و نقل در Oblivion قطعاً طرفداران مختلفی برای خود دارد. این درجه از تنوع از The Elder Scrolls IV: Oblivion عنوانی را ساخته که حتی محتاط ترین طرفداران سبک نقش آفرینی را نیز به سمت خود جذب می کند و این حجم از محتوایات گاهی اوقات می تواند ترسناک هم باشد. بهتر است پیش از اینکه حول کرده و با غرق کردن خودتان در بین عوامل مختلف بازی، از آن زده شوید، ابتدا ذره ذره با همه موارد آشنا شده و سپس شروع به تجربه مجهولات و چیز های تازه کنید.

۰۴

یک نمونه کامل از یک سرباز جنگ های صلیبی؛ البته در این نسخه از داستان، نبرد بین کشیش های کلیسای اژدها و مخالفان آنان یعنی اُرک های صلح طلب می باشد

همیشه اطلاعات زیادی درباره تقریباً همه چیز وجود دارد که به شما بگویند دقیقاً چه کار کنید و به کجا بروید. قطعاً می دانید که هدف اصلی هر بازی نقش آفرینی این است که شخصیتی ساده و کاملاً معمولی به شما تحویل داده تا شما از آن قهرمانی بسازید تا در یک چشم بهم زدن، تمام شهر را با خاک یکسان کرده و هیچ رقیبی برای وی وجود نداشته باشد. برای تبدیل شدن به همچین موجود شکست ناپذیری در The Elder Scrolls IV: Oblivion، راه ها و موارد زیادی برای انتخاب وجود دارند. اما قبل از انجام هر کاری، شما باید شخصیت خود را طراحی کنید. بتسدا قابلیت های فوق العاده ای برای ساخت شخصیت اصلیمان درون بازی قرا داده است که به شما اجازه می دهد تا با دقت هر چه تمام تر، تک تک جزئیات شخصیت خود را شخصی سازی کنید (چه از نظر ظاهری و چه کلاس شخصیت). مهم نیست که شما در قالب یک نژاد خزنده، اِلف جنگلی، فردی چاق و فربه، غولی کریه و زن یا مرد باشید؛ در هر صورت می توانید هر رنگی را که دوست دارید برای پوست شخصیتتان در نظر بگیرید، ساختار صورتش را تغییر دهید، مو هایش را به هر مدلی که علاقه دارید در بیاورید، رنگ چشمانش را تغییر دهید و تعداد زیادی قابلیت دیگر. زمانی که در حال حرکت در منطقه فاضلاب اولیه هستید می توانید همچنین یک کلاس برای خود انتخاب کنید که به مانند شخصی سازی ظاهر بازیکن، کاملاً با تبدیل شدن به آنچه شما در سر می پرورانید هماهنگی دارد. ما می توانیم برای شما از تک تک قابلیت های شخصی سازی این لیست بگوییم یا اینکه به عنوان مثال می توانیم به این مورد اشاره کنیم که شما می توانید یک نیمه جادوگر نیمه دزد طراحی کنید که از قضای روزگار یک اِلف قد بلند با پوست تیره نیز می باشد؛ چشمانی قرمز و موهای سفید را هم که به این ترکیبمان اضافه کنیم دیگر یک مخلوط عالی از شخصیت سازی در اختیار داریم. تمام این سخنان بدین معناست که شما در The Elder Scrolls IV: Oblivion می توانید هر بلایی که می خواهید بر سر شخصیت اصلیتان آورده و آن را دقیقاً همان گونه که دوست دارید وارد بازی کنید. با توجه به ظرافت در طراحی گزینه های متعدد بازی، برخی از قابلیت ها و توانایی ها کاملاً بی استفاده می باشند و توانمندی برخی از قابلیت های مهم بازی از خودنمایی آنان به شدت کاسته است. به عنوان مثال مهارت شانس (Luck) از بی مصرف ترین و افتضاح ترین گزینه هاییست که می توانید برای ۲ مهارت مقدماتی خود انتخاب کنید و از آنجایی که این قابلیت به صورت مستقیم هیچ اثر و خاصیتی ندارد، انتخاب آن می تواند جلوی پیشروی درست و ساده تر بازی را بگیرد. برخی دیگر از این قابلیت ها مانند آکروبات (acrobatic) و قابلیت ورزش های سرعتی (athletic) نیز همانند شانس بی استفاده باقی ماندند در حالی که جزء هفت گزینه انتخابیتان برای مهارت ها هستند. بالا تر رفتن سطح شخصیتتان یا همان Level Up شدنش بستگی به همین مهارت ها دارد نه تجربیاتی که کسب می کنید. هر چه جادو های تخریب پذیر بیشتری را به کار بگیرید، هر چه هیولا های بیشتری را به زانو در بیاورید و هر چه بیشتر خود را شفا دهید، این مهارت ها بیشتر و بیشتر رشد کرده و زمانی که این مهارت ها به حد کافی بالا رفتند، سطحتان آپگرید شده و ارتقاء می یابد و می توانید ویژگی هایتان را افزایش دهید. با در نظر گرفتن بالا و پایین پریدنتان (همان مهارت های ژیمناستیک و آکروبات را می گویم) شاید کسب حد کافی برای رشد این مهارت ها کمی خسته کننده و عجیب و غریب به نظر برسد، پس بهتر است از همان ابتدا به آن ها بی توجهی کنید. اگر شما تعدادی مهارت بی استفاده را انتخاب کنید، به سرعت پس از چند ماموریت متوجه کمبود خاصی در بازی می شوید و می خواهید که هر چه سریع تر از شر آن ها خلاص شوید. زمانی که از اولین سیاه چال خارج شوید دیگر نمی توانید شخصیت خود را همراه با ویژگی هایش تغییر دهید، پس بهتر است پیش از انتخاب چیزی، کاملاً اطلاعاتی که درباره آن نوشته شده را مطالعه کنید تا به مشکلی بر نخورید. بله درست شنیدید، برای ساخت شخصیت خود نیز باید زمان زیادی صرف کرده و تفکراتی را در این میان انجام دهید. اگر فکر می کنید که این قضیه شما را آزار می دهد، پس بدانید که این بازی و به صورت کلی این سبک برای شما ساخته نشده اند و باید به فکر یک عنوان سریع تر و اکشن تر باشید تا حس خشونت، سادیسم و باقی نیاز های خود را در آن ها ارضاء کنید.

۰۱

یکی از زیبا ترین لحظات بازی؛ هر چند که حقیقت نداشته و مقصر اصلی Mod های شیاد می باشند

در کل پیشنهاد ما این است که پیش از ترک کردن سیاه چال، ابتدا بازی را ذخیره کنید تا اگر با قابلیت خاصی از شخصیتتان مشکل داشتید، بازی را از سر گرفته و آن شخصیت را تغییر دهید. به نظر ما که بهتر است هر پنج دقیقه یک بار بازی را ذخیره کنید، زیرا هیچ گاه نمی توان حدس زد که یک دشمن تا چه حد قدرتمند است. شانس کشته شدن به فجیع ترین حالت ممکن در بازی بسیار عادی می باشد، آن هم زمانی که در اطراف Cyrodiil در حال پرسه زدن هستید. پس داشتن یک ذخیره اضطراری می تواند بسیار مفید واقع شود تا اینکه مجبور شوید ساعت ها تلاشتان را که حالا از میان رفته، دوباره از ابتدا تجربه کنید. هر چند که بازی به صورت خودکار ذخیره می شود، ولی داشتن یک ذخیره در مکان و زمان مورد نظرتان همیشه فکر بهتری است آن هم با توجه به این موضوع سیستم ذخیره خودکار هر چند وقت یکبار دوباره دست به کار می شود. زمانی که برای اولین بار از سیاه چال اولیه خارج می شوید، تازه شروع به درک این مسئله می کنید که تا چه حد جهان Oblivion گسترده و بی کران می باشد. تقریباً در همه جای بازی ماموریت ها و فعالیت های مختلفی وجود دارند تا دستتان هرگز خالی نماند و هیچ فشاری بر رویتان نیست که کدام را اول انجام دهید. با تشکر از نقشه بازی و سیستم حمل و نقل سریع، بسیار سریع تر می توانید به هدفی که انتخاب کردید برسید.  در هر نقطه ای از Cyrodiil که پا می گذارید، تقریباً هر کسی کاری دارد که نمی تواند به تنهایی انجام دهد و چه کسی بهتر از یک غریبه که تازه از راه رسیده تا کار های آن ها را انجام دهد؟ هر چند که ماموریت ها دارای استاندارد های همیشگی سبک Dungeon Crawls می باشند، ولی پس از شروع و پیشروی در آن ها، معمولاً دچار پیچ و تاب شده و تغییر ماهیت می دهند. به عنوان مثال، خرید یک خانه با تخفیف و قیمتی مناسب به ظاهر معامله بی نظیری به نظر می رسد؛ این تا زمانی عالی و منصفانه به نظر می رسد که شما در آن خانه مذکور خوابیده و در نیمه های شب توسط ارواح مورد حمله قرار بگیرید. پس از بررسی و تحقیق است که متوجه می شوید زمانی در آن خانه ساحره ای مرده و دفن شده و ارواح نیز آن خانه را به تسخیر خود در آورده اند؛ در ضمن روح خود ساحره نیز چندان خوشحال به نظر نمی رسد. این شیوه توجه به جزئیات در اکثر ماموریت های بازی نیز به چشم می خورد. تعامل با مردم در گوشه و کنار Cyrodiil به شدت واقع گرایانه به نظر می رسد و هوش مصنوعی توانمند بتسدا نیز در این میان به خوبی عمل کرده است. NPC ها (شخصیت های غیر قابل کنترل یا Non-player character) گفتگو های متفاوت و جالبی با یکدیگر بر قرار می کنند که می توانید در حین راه رفتن، فال گوش ایستاده و به گفتگوی آن ها گوش فرا دهید. شخصیت های غیر قابل کنترل می خوابند، در فعالیت های روزمره خود شرکت می کنند و سر خود را با انجام تمرینات شمشیر بازی و سحر و جادو گرم می کنند؛ حتی زمانی به گروهی از سربازان مسلح بر خوردم که مشقول صرف غذا و گفتگو به دور میزی بودند. برخی از این مکالمات تصادفی تا حدودی با آب و تاب و غیر طبیعی به نظر می رسد و مانند یک همچین چیزی آغاز می شود: “هی چه خبر از انجمن جادوگران محلی!” و بیشتر این مکالمات صحبت های آبکی هستند، اما به هر حال بهتر از هیچ هستند. گاهی اوقات مسائل جالب تری بین چند شخصیت های غیر قابل کنترل پیش می آید که با ارزش تر از استراق سمع سخنان آنان می باشد؛ مانند درگیری و دعوا دو شخصیت های غیر قابل کنترل با یک دیگر. در واقع زمانی که بفهمید هر شخصیتی در بازی حرفی برای گفتن دارد، موضوع بحث ها و صحبت ها، آن قدر هم کسل کننده به نظر نمی آید و تا حدودی جذاب می شود. با توجه به تعداد بسیار زیاد شخصیت های غیر قابل کنترل در بازی، این حجم از دیالوگ بسیار قابل تحسین و فوق العاده می باشد.

۱۱

قشنگ بود حرفات آهنگر، ولی زشت شده پچ پچ روزگار…

مانند اکثر عناوین نقش آفرینی با فرمول های مشابه، The Elder Scrolls IV: Oblivion نیز راه های متفاوتی را پیش پای شما قرار داده تا انتخاب کنید که دوست دارید از دید مردم چگونه به نظر برسید. بسته به نوع شخصیتی که با آن در حال تجربه بازی هستید، می توانید از مهارت گفتگوی خودتان استفاده کرده تا به وسیله هنر سخن ورزی، مردم را تحت تاثیر قرار دهید، از طلسم جذابیت برای جذب آنان استفاده کرده یا از همه آسان تر اینکه به وسیله ریختن پول بر سر راه آن ها، نظرشان را جلب کنید. پاداش این عملتان دریافت اطلاعات کافی برای انجام ماموریت هاییست که به طور عادی در اختیارتان قرار نمی گیرد. در کنار چیز های دیگر جلب اعتماد این شخصیت ها، باعث می شود که اعتماد آن ها را نیز جلب کرده و بتوانید یک خانه توسط آن ها بخرید. پس این سیستم همین طوری بی خود و بی جهت نبوده و خدمات آن در بسیاری از مواقع می تواند بسیار مفید باشد. زمانی که به بیابان های Cyrodiil وارد می شوید، این مهارت ها دیگر کمتر به چشم می آیند و تیره تر می شوند. در عوض شما باید بیش از پیش بر روی مهارت های رزمی خود تمرکز کنید. یک انتقاد بزرگ که از بدو شروع به سری The Elder Scrolls وارد بوده، سیستم مبارزه خشک و بی روح آن است. با این وجود The Elder Scrolls IV: Oblivion نشان داده که همیشه می توان به بهبود یک مشکل قدیمی امیدوار بود. مبارزات در بازی بسیار کامل تر و تعاملی تر شده، ولی همچنان عالی نمی باشند. دکمه های زیادی در یک نبرد نقش دارد، از جمله دکمه ای برای دفاع کردن و دکمه ای برای حملات جادویی. گارد گرفتن می تواند تعادل دشمن را به مدت کوتاهی به هم زده تا بتوانید سریعاً به حرکت بعدی خود فکر کرده و راحت تر در مبارزه پیروز شوید؛ هر چند که گارد گرفتن دشمن نیز ممکن است همین بلا را بر سر شما بیاورد. قطعاً متوجه شده اید که مبارزات در این عنوان دیگر اکشن خالص و بکش و جلو برو نیست و برای پیروزی در یک نبرد، حقیقتاً باید از فکر و دقت خود استفاده کنید؛ به موقع جا خالی داده، حملات را بلاک کنید و در وقت مناسب نیز ضربه خود را وارد کنید. در مبارزات تک به تک تمامی این عوامل به خوبی دست به دست هم می دهند و درست عمل می کنند، ولی مشکلاتی در مبارزات گروهی و جنگ ها وجود دارد که از کامل بودن سیستم مبارزه بازی تا حدودی می کاهد. با در دست داشتن یک استراتژی خوب در The Elder Scrolls IV: Oblivion می توانید به راحتی دشمنان را فریب داده و به سوی مرگشان هدایت کنید. برای موفقیت بیشتر در مبارزات، شما باید یک نمای کلی از دشمن خود را در نظر گرفته و از همه جهت به او حمله کنید. زمانی که در یک فضای بسته قرار دارید، اثرات گیج کننده ضربات شمشیر حریف و دفاع های متعدد خودتان، باعث کمی آشفتگی در بازی می شود و نشانه گیری را برایتان سخت می کند. در مقابل این موضوع، اگر در فضای باز باشید، به راحتی می توانید عقب نشینی کرده و پس از بازیابی انرژی خود، دوباره وارد مهلکه شوید. گیر کردن وسط یک مبارزه آن هم درون یک تونا کوچک، خود داستان درازی دارد که نمی شود به این راحتی ها آن را بازگو کرد. این مشکل زمانی شدت می گیرد که در آن تونل ها مبارزات گروهی نیز آغاز شود و مصیبتتان نیز به همراه مبارزه شروع شود. یک نشانه گیری اشتباه می تواند ضربه ای به دوست و همراه خودتان وارد کرده و باعث شروع یک درگیری خودی بین شما و همراهتان شود که از نکات دردسر ساز بازی می باشد. در طی این نبرد گیج کننده، شما به کمک بهترین و در کل تمام اسلحه ها و جادو های خود نیاز خواهید داشت. به لطف سیستم ذخایر بازی، شما قارد خواهید بود تا هشت آیتم را از صندوق مجازی خود انتخاب کرده و آن ها را بدون نیاز به وارد شدن دوباره به صفحه منو، تحت کنترل بگیرید. هنوز جای تعجب دارد که چرا این سیستم تنها به هشت آیتم محدود شده و عمق و سختی احتمالی بازی در آینده در نظر گرفته نشد. به معنای واقعی کلمه، صد ها گزینه، اسلحه، جادو، زره و آیتم مختلف وجود دارد که می توانید از بین آن ها انتخاب کنید و اگر تنها بتوانید از هشت تای آن ها در آن واحد استفاده کنید، بازی تا حدودی غیر منصفانه می شود. چرا این سیستم به گونه ای نبود که بتوانید بین چندین گزینه مختلف در آن واحد رفت و آمد کنیم؟ اینگونه می توانستیم دکمه ای برای استفاده از جادو، یکی برای مبارزه، یکی برای مبارزه با ارواح و یکی نیز برای کماندار داشته باشیم.

۱۲

قانون شماره یک نقش آفرینی ها: اگر مُرد، هر چه که داشت برای شماست؛ تا حدودی شبیه قانون جنگل می باشد، مگرنه؟

کار کاربران رایانه های شخصی بسیار راحت است، از آن جا که تمامی دکمه های بازی بر روی کیبورد واقع شده است و دسترسی به همه آن ها راحت است؛ ولی برای صاحبان ایکس باکس ۳۶۰ قرار نیست که به این راحتی ها باشد و شیوه چینش دکمه ها در کنسول مذکور کمی آزار دهنده می باشد. جهت های چپ و راست به خوبی با دسته تطابق داشته، ولی آیکون هایی که در بازی نمایانگر کلیک بر روی دکمه ای می باشند، بر روی دسته بسیار شلخته انتخاب شده اند. شما در اکثر اوقات پس از فشردن دکمه دفاع در حین مبارزات، دکمه طلسم جان بخشی را فشرده و سر همین قضیه بیشتر جان خود را ممکن است از دست بدهید! مخلوط شدن این دردسر با نبرد های گروهی می تواند باعث تشکیل یک فاجعه شود؛ مگر اینکه صبر و تحمل زیادی داشته باشید تا بتوانید با همچین چیزی دست و پنجه نرم کنید. با در نظر گرفتن این مسائل، باقی بخش های کنترل بازی بسیار نرم و عالی می باشند. بازی به صورت پیش فرض زاویه دید سوم شخص را به شما ارائه می دهد اما تنها استفاده درست و حسابی از این زاویه، تماشای ابهت شخصیتتان و زره و لباسیست که به تن او کرده و اید! تقریباً غیر ممکن است که بتوانید به میدان نبرد بروید و به درستی در حالت سوم شخص یک مبارزه را به پایان برسانید. برخی از انیمیشن های به کار رفته در نمای سوم شخص نیز تا حدودی مسخره و غیر طبیعی به نظر می رسند. همه و همه با این مشکلات، باز هم Oblivion نسبت به The Elder Scrolls III: Morrowind پیشرفت های متعددی داشته ولی هنوز هم جا برای کامل تر شدن وجود دارد.

۱۳

پس از صحبتی که با ایشان داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که…بیخیال شوخی قشنگی نیست، شمشیر خود را فرود بیاورید و قال قضیه را بکنید

ورود به سرزمین آتش سرد و شیاطین نقره ای

تمام عوامل گیم پلی غنی بازی را نیز به کنار بگذاریم، بخش داستانی در The Elder Scrolls IV: Oblivion نیز پرداختی مناسب و درگیر کننده دارد. داستان بازی پس از اتفاقات The Elder Scrolls III: Morrowind رخ می‌ دهد؛ البته بازی به طور مستقیم دنباله‌ ای برای نسخه سوم یا هیچ نسخه دیگری محسوب نمی شود. داستان بازی در حالی شروع می‌ شود که بازیکن برای مرتکب شدن به جرمی نا مشخص زندانی شده است. پس از اینکه امپراطور Uriel Septim VII (با صدا پیشگی Patrick Stewart بازیگر فیلم های X-Men و Star Trek) همراه با محافظان سلطنتی خود تحت عنوان خنجر ها (The Blades) به زندان می‌ رسند، شما متوجه می‌ شوید که او در حال فرار از دست قاتلانی است که سه پسر او را به قتل رسانده‌ اند و حال خود او هدف بعدی است. امپراطور بازیکن را از زندان فراری داده و معتقد است که شما تنها کسی هستید که می‌ توانید دروازه‌ های Oblivion را بسته و جهان را نجات دهید. داستان بازی شامل عناصر کلاسیک قصه‌ های فانتزی است که در آن شاهد نبرد بین نیرو های خیر و شر هستیم که همراه با عواملی چون خیانت و تصرف تاج و تخت، وارد مرحله جدیدی از پیچیدگی داستانی شده‌ اند. بیشتر داستان بازی حول محور فرزند نامشروعِ امپراطور (با صداپیشگی Sean Bean، بازیگر فیلم The Lord of the Rings و سریال Game of Thrones) می‌ گذرد و اینکه چگونه شما تبدیل به قابل اعتماد ترین متحد او شده و قصد دارید تا در کنار هم جهان را از تهاجم نیرو های جهنمی پاک سازید. عنوان بازی اشاره‌ ای دارد به سرزمینی شیطانی که موجودات جهنمی از آنجا وارد Tamriel شده‌اند و قصد تسخیر آن را دارند و هدف اصلی شما بستن دروازه‌های Oblivion و جلوگیری از تسلط اهریمن بر دنیاست. روند داستان بازی به طور کامل به انتخاب های شما بستگی دارد. شما می‌ توانید از روی خوش قلبی به وارث امپراطور کمک کرده یا اینکه برای انگیزه‌ های شخصی خود وارد این ماجرا شوید. این ها تازه شروعی برای ماجرا ها و داستان پیچیده و بی نظیر The Elder Scrolls IV: Oblivion بوده و برای درک بهتر آن باید خودتان قدم به بازی گذاشته و همه عوامل را به هم دیگر گره زده و سر از داستان بازی در بیاورید.
۱۶

تعظیم کن، سپس اطاعت کن؛ کار دیگری از دستت ساخته نیست زیرا سیستم همینگونه کار می کند

هر چند که شما زمان زیادی در The Elder Scrolls IV: Oblivion صرف مبارزات و سایر عوامل متعدد گیم پلی می کنید، با این حال باید یک مقدار زمان مشخصی را هم به تنها ایستادن در یک نقطه و تماشای مناظر و گشت و گذار در محیط بازی اختصاص دهید. نگران نباشید زیرا این اعمال حاصل عکس العمل ضمیر ناخود آگاه شما پس از برخورد با گرافیک و جلوه های هنری بی نظیر بازی می باشند. نمای دور محیط هایی مانند کوه ها و تپه ها شدیداً خارق العاده بوده، نوسان شاخه های درختان حس خوبی به آدم می دهند و نور پردازی و پرداخت به جزئیات در آسمان می تواند نفستان را در سینه حبس کند. محیط بازی به حدی خوب و کامل می باشد که تقریباً غیر ممکن است بتوانید جلوی خود را گرفته و به درون ناشناخته ها شیرجه نزنید. طراحی مدل اسلحه ها و زره ها نیز بسیار پیچیده و با جزئیات دقیق طراحی شده اند؛ شهر ها دارای معماری های معقول ساختمان سازی و استایل مهندسی شده خاصی می باشند. هر چند که طراحی دخمه ها و سیاه چال ها تا حدودی شبیه به هم و تکراری است، با این حال در خلق آن ها نیز کم گذاشته نشده است. پس از همه این ها می رسیدم به مدل سازی شخصیت ها و موجودات درون بازی. جزئیات در طراحی دشمن ها و شخصیت های فرعی بسیار بالا می باشد؛ هر چند که برخی از شخصیت های غیر قابل کنترل دارای ویژگی ها و قابلیت های عجیب و غریب به همراه سخنرانی های سوال بر انگیز هستند. انیمیشن موجودات بازی به طور کلی بسیار خوب است و با توجه به سیستم فیزیکی تعبیه شده در هر کدام از آن ها، برخی از مدل ها می تواند کار های جالبی را در آن واحد انجام دهند. به عنوان مثال یک جانور Daedroth به راحتی می تواند در حین مبارزه با دشمنانش، با یک ضربه آن ها را چندین متر به هوا پرتاب کند و شما می توانید با یک طلسم جادویی دشمنان را در معرض یک انفجار مهیب قرار داده و تمامی آن ها را متلاشی کنید.
۰۳

کاری نکنید؛ فقط یک نقطه به ایستید و به زیبایی احترام بگذارید وگرنه با شما بد تا می کند

متاسفانه گرافیک بازی کاملاً بدون اشکال نیست و اگر به دور دست خیره شوید، سوای نمای زیبا و خیره کننده‌ ای که نسیب‌ تان می‌ شود، پردازشِ بافت‌ های کوه‌ ها بسیار بی‌ کیفیت و سطحی است. زمان بارگذاری بازی نیز تا حدودی اعصاب خرد کن است. بارگذاری هنگام وارد شدن به یک در یا یک جابجایی سریع، مشکلی ایجاد نمی‌ کند، ولی بارگذاری اولیه و همچنین در هنگام سفر به سراسر دنیای بازی، زبان نسخه Xbox 360 به لکنت افتاده و رایانه‌ های شخصی که قدرت پردازش بالایی ندارند نیز ممکن است در بارگذاری کم بیاورند. بازی باید علف‌ ها و عوامل محیطی را به صورت منظم بارگذاری کند و همین موضوع ممکن است باعث دیر بالا آمدن بافت‌ های این موارد بشود. برای جلوگیری از این مشکل می‌ توانید با خاموش کردن برخی تنظیمات گرافیکی، تا حدودی آن را رفع کنید. از دیگر مشکلات عجیب گرافیکی در بازی، ظاهر شدن ناگهانی اشیاء در مقابل چشمان شماست؛ اگر با نظریه خلق الساعه در مورد سنگ‌ ها، علف‌ ها و حتی درخت‌ ها کنار بیاییم، قطعاً توضیحی منطقی برای ظاهر شدن ناگهانی یک خانه در پیش چشمانمان وجود ندارد! از این قبیل مشکلات در بازی فراوانند، ولی این موضوع را فراموش نکنید که تنظیمات بارگذاری برای ثابت نگه داشتن نرخ فریم در بازی تا این حد ظریف طراحی شده‌ اند و در این راه نیز موفق بودند، زیرا در اکثر موارد شاهد نرخ فریمی ثابت هستیم. چهره‌ پردازی شخصیت‌ ها با جزئیات زیادی طراحی شده است. چشمان شخصیت‌ ها کاملاً زنده بوده و بی‌ روحی در آنان مشاهده نمی‌ شود و لب‌ ها نیز به خوبی با جاری شدن کلمات همراه می‌ شوند. نمی‌ توان گفت که شخصیت‌ های بازی واقع گرایانه‌ ترین شخصیت‌ های تاریخ بازی‌ ها هستند، ولی با توجه به زمان خود، شاهد ضعف شدیدی در آن‌ ها نیستیم.

۱۴

خیابان های لوس سانتوس در دنیایی فانتزی به این صورت می باشند؛ ساختمان آن گوشه نیز پاتوق ترور فلیپس در شب ها است!

هنگامی که نگاه‌ تان از قدرتِ نما ها و جلوه‌ های بصری بازی، سرگردان و در حیرت هستند، گوش‌ هایتان نیز به همان میزان سرگرم خواهند شد. بازی با مقدار قابل قبولی گفتگو و مکالمه بسته‌بندی شده که اکثراً به خوبی عمل کرده‌اند. تقریباً هر خط دیالوگِ درون بازی، یک مکالمه کامل را به‌همراه دارد و کیفیت صدا پیشگی بالای بازی نیز این موضوع را وارد یک مرحله جدید کرده است. قطعات موسیقی بسیار عالی و مناسب با فضای فانتزی و قرون وسطایی بازی می‌ باشند. بسته به محیطی که درون آن قرار دارید، موسیقی متفاوتی دریافت خواهید کرد. اگر درون یک روستا قدم بگذارید، به تناسب آرامشی که بر آن حاکم است، یک موسیقی آرامش بخش و زیبا خواهید شنید و همینطور اگر وارد میدان نبرد شوید، یک موسیقی پرتنش و مناسب با آن محیط پخش می‌ شود؛ موسیقی درون سیاه چال‌ ها و دخمه‌ ها نیز فضایی نگران کننده و ریشه‌ ای ترسناک دارند. جلوه‌ های صوتی نیز به همان اندازه چشمگیر هستند. صدای برخورد تیغه فولادی شمشیر ها به یک دیگر، نعره غول ها، زبانه کشیدن آتش و حتی صدای طلسم‌ های جادویی همگی به بهترین نحو ممکن تولید شده‌ اند.

۱۵

شیرینی اشکات آهنگر، شور میشه ریشه بوته ها…

نکته ای که همگی قریب به اتفاق درباره The Elder Scrolls IV: Oblivion قبول داریم این است که، این بازی می داند از کجا مسیرش را آغاز کند ولی پایانی برای خودش پیش بینی نکرده است. این یک بازی نقش آفرینی با حجم نامحدودی از فتنه، نبرد، هیجان، خطر و همچنین پاداشی برای صبور بودنتان می باشد. به معنای واقعی کلمه، تمام چیز هایی که پیش از این در بازی‌ های نقش آفرینی شاهد بودیم، درون Oblivion وجود دارد؛ البته نه به آن خوبی، بلکه بسیار بهتر. تنها بازی های دیگری که بتوانند در حوزه و حد و اندازه The Elder Scrolls IV: Oblivion ظاهر شوند، سایر عناوین سری The Elder Scrolls و برخی بازی های MMORPG می باشند. با این حال The Elder Scrolls IV: Oblivion ضعف بزرگ آن بازی ها را به بزرگ ترین نقطه قوت خود تبدیل کرده است: یک MMORPG هرگز نمی تواند شما را در نقش شما قرار دهد و همین موضوع از این بازی یک شاهکار بی حد و اندازه ساخته است. دنیای بازی بسیار واقعی، بسیار مداوم و بسیار برای شما است تا هر کاری که دلتان می خواهد با آن انجام دهید. این یک Final Fantasy نیست و قرار نیست که در آن به نوبت با دشمنان بازی ملاقات کنید؛ این یک Grand Theft Auto نیست و قرار نیست که یک خمپاره انداز را درون جیب شلوار خود مخفی کرده و به سراغ مردم بروید؛ این بازی یک The Elder Scrolls است که از دل کتاب های فانتزی سر بیرون آورده تا دل تمامی بازیکنان را با بیش از ۲۰۰ ساعت تجربه شگفت انگیز، نرم کند. از کیفیت داستان و تعامل شخصیت‌ ها گرفته تا هیجان خالصِ حاصل از مبارزات و حتی دقت به ریزترین جزئیات درون بازی. مینی گیم‌ های باز کردن قفل در ها، سیستم ساخت معجون، چگونگی فرو رفتن تیر درون بدن قربانی، قابلیت ساخت جادو ها و طلسم‌ های اختصاصی برای خود، تعداد زیادی کتاب که درون بازی وجود دارند و شما می‌ توانید فقط در یک نقطه ایستاده و به مطالعه آن‌ ها بپردازید و صدها قابلیت بیشمار دیگر، از Oblivion عنوانی را ساخته‌ اند که تا مدت زیادی توانایی سرگرم کردن شما را دارد. پس هر چه سریع‌ تر بشتابید و سری به دنیای عظیم و بیکران Oblivion زده، البته مراقب باشید زیرا ممکن است مسیر خود را به سمت دنیای حقیقی فراموش کنید.

the elder scrolls iv oblivion

marioLonesome guy the Mad One77P.morgan 𔓙Amir khan

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا
روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • ........ گفت:

    خیلی ممنون آقای کاظمی نقد جامع و زیبایی بودش.

    • ........ گفت:

      ادامه نظر باز هم درج نشد.
      وقتی کسی در سال ۲۰۱۶ به سراغ این بازی یا morrowind بره قطعا تعجب خواهد کرد که چقدر هسته مرکزی این بازی ها شبیه به اسکایریم و فال آوت چهار هستش. اسکایریم و فال چهار با تمام بزرگی و عظمتشون تمام شالودشون ( به سنگینی کلمه تمام دقت کنید) رو از نسخ قبلی وام گرفتن و تاد هاوارد همون فرمول های همیشگی رو پیاده میکنه. اگر تو اسکایریم یا فال آوت یک غار مخفی اما عریض و طویل پیدا کردید، تو ماروویند و آبلیویان هم دقیقا با تمام نسل شیشی یا پنجی بودنشون همچین چیزهایی وجود داره. سیستم لوتینگ و شاخه های نقش آفرینی دقیقا مشابه نسخه های پیشینه. بثزدا و در راس اون تاد هاوارد بسیار به روح آبلیویان و ماروویند وفادار موندن. چه در قالب فال آوت و چه در قالب الدر اسکرولز.
      ………..
      وقتی اسم از بازی موبایل بثزدا برده میشه همه یاد فال آوت شلتر میوفتن. اما آیا میدونستید که آبلیویان هم یک نسخه موبایل داره؟؟ رو همون موبایل های کشویی و تا شوی قدیمی که خبری از تاچ و این حرفا نبود آبلیویان یک بازی موبایل برای خودش داشت!

      P.morgan 𔓙
  • Abbas گفت:

    شما اسکایریم رو بیشتر میپسندید یا این نسخه رو
    اسکایریم +
    اوبلیویون –

    کفتر گیمینگDragon born(an assasin سابق)Espresso
  • mohammad.bh گفت:

    من از سری elder scrolls فقط اسکایریم بازی کردم که واسه خودش شاهکاری بود. ولی مثل این که بقیه سری هم خوب هستن. این رو حتما تجربه میکنم بعدا. ممنون بابت نقد :yes:

    Espresso
  • hl.gamer گفت:

    وااای با این بازی زندگی کردم. یادم میاد اولین باری که بازیش کردم سیستمم ضعیف بود و نمیتونستم روون اجراش کنم. که مجبور شدم یه مود کاهش گرافیک نصب کنم. وااااای چه روزگاری داشتم با این بازی یادش بخیر 🙂

    Espresso
  • ali gc گفت:

    rpg کامل ترین و تکامل یافته ترین سبک موجوده که خودش زیر شاخه های فراوانی داره و تقریبا بعیده کسی بی نصیب بمونه از این سبک در مورد این بازی و به طور کلی بازی های بتسدا که با دید اول شخص عرضه میشن باید بگم زیاد برام لذتی نداره همیشه حس میکنم یه چیزی کم دارن و البته با گیم پلی اکثر آثارش نمیتونم کنار بیام کلا با این زاویه دید مشکل دارم یه استثناء مطمئنا برای منم وجود داره اونم بازیه thief که بی نهایت لذت بخشه و با گیم پلی فوق العاده و اتمسفر نفس گیر گذر زمان بی معنی میکنه به هر کی این شاهکار تجربه نکرده پیشنهاد میکنم ابدا از دستش نده.
    و البته rpg های سوم شخص هم که کامل ترین عناوین دنیای گیم هستن از هر نظر و البته سری Dragon age که بتسدا واقعا طوفان کرده

    Espresso
  • Ali Nietzsche گفت:

    اشکم ریخت، یاد اون روز ها بخیر با دوستم مینشستیم و نوبتی بازیش میکردیم….. هی روزگار :heart:
    از برترین و کاملترین RPG های تاریخه که اگه بهش ۱۰ هم میدادین بنظرم ایرادی نداشت، بابت نقد زیباتون سپاسگذارم :rose:

    Espresso
  • omid.ba گفت:

    سلام.ببخشید بچه ها بازیهای رایگان ماه دسامبر ps plus کی مشخص میشه؟

  • آرین گفت:

    از تکس یارا هم استفاده کردید :laugh:

  • dimoomid گفت:

    در مورد اینکه تمام نقش افرینیهای بتسدا جز تاریخ سازان گیم هستند شکی نیست مثل oblivion , اسکایریم و fallout اما من اعتقاد دارم بتسدا دیگه باید یه تحول اساسی در نحوه ساخت بازیهاش اجرا کنه از همین ابلیویون چند سال قبل تا اسکایریم و فالوت یک و دو و سه و این اخری که فالوت چهار بود انگار فقط یه موتور بازی سازی واحد با یه نوع گیم پلی خاص فقط تو دنیا وجود داره که بتسدا دست بردارش نیست باید قبول کرد که شاید ابلیویون و اسکایریم در زمان خودشون از نظر بصری قابل قبول بودند( گرچه همون زمان هم بوضوح ایراداتی در این زمینه مشهود بود) اما دیگه دلیلی نداره که فالوت ۴ با همون متد و فرم گیم پلی مکانیکی و بدون ظرافت و گرافیک خشک و بی روح قدیمی عرضه بشه . چون فرمولهای قدیمی جواب دادن ظاهرا بتسدا و تاد هاوارد حاضر نیستند از اون فرمولهای نخ نما شده دست بردارن . توی این یکساله بزرگترین حسرت من این بود که چرا نباید فالوت ۴ با یه گرافیک امروزی و یه موتور پیشرفته تر ساخته بشه هنوز وقتی تو فالوت ۴ حرکت میکنی و میدوی و میپری و … انگار که داری همون ابلیویون یا اسکایریم رو اجرا میکنی . اینها باعث میشن که من درک کنم چرا بعضی از دوستان و گیمرهای حرفه ای برخی اوقات عنوان میکنن که نمیتونن با هیچکدوم از ساخته های دنیای فانتزب بتسدا ارتباط برقرار کنن مثل سری الدر اسکرولز و فالوت و … این حیفه که چنین شاهکارهایی بخاطر موتور گرافیکی عقب مونده و گیم پلی خشک و مکانیکی و تکراری کمتر تجربه بشن …. تصور کنید فالوت۴ رو با گرافیک ویچر ۳ و گان پلی و صحنه های انفجار و تیرانداری نرم و روان مثل بتل یا کالاف بازی میکردی چی میشد واقعا تصور کن !

  • pro gamer2017 گفت:

    تشکر میکنم به خاطر نقد زیباتون آقای کاظمی.خوشحالم که بالاخره این بازی هم تو بخش روزی روزگاری نقد شد.

  • dr.0011 گفت:

    بازی بسیار زیبایی باید باشه

  • Nader13 گفت:

    احیانا البومه بامداد ترکه اهنگر نبود اون تکستا

  • Ehsan.PXP گفت:

    خیلی بازی اعصاب خوردکنی بود اه بدم میاد از elder scrolls

    Meafana
  • mamadii گفت:

    من ۴ سال از عمرم رو صرف این بازی کردم ولی از آخرسن باری ک بازی کردم یادمه ک هنوز نصف بازی هم تموم نشده بود بعد از این ک مراحل بازی رو تموم کنی و به اتفاق برخی مراحل جانبی رو هم تموم کنی باز هم راز های زیادی تو بازی ک هیچ وقت دستت بهش نمیرسه
    راستش فکرش رو هم نمیکردم گیمفا روزی نقد این بازی بزرگ فراموش شده رو بذاره

    Espresso
  • کسی میدونه باس اخر بلاد اند واین رو چطور باید کشت ؟ بخش اول رو میرم بعد که هیولا میشه خیلی زود میکشم لولمم ۴۴ هست

  • OLDBOY. گفت:

    اولش فکر کردم نوشته در جستجوی نیسان :laugh: :laugh:

  • نقد خیلی خوبی بود.تشکر از آقای کاظمی
    من که هنوز نسخه کاملش و اسکایریم هردو به شدت ماد شده نصبن رو سیستم :laugh: :inlove: :inlove: :inlove:

  • amirzade گفت:

    من موندم چرا نویسنده این مقاله میگه world of warcraft داستان نداره…
    ایشون اصلا تابه حال wow رو بازی کرده
    من تو خود سرور بتل.نت با شارژ ماهیانه بازی می کنم و میگم داستان و پیش زمینه داستانی که wow و کلا وارکرافت داره کل سری elder scrolls که به خدای باگ معروفه نداره

    Meafana
  • amirzade گفت:

    من موندم چرا نویسنده این مقاله میگه world of warcraft داستان نداره…
    ایشون اصلا تابه حال wow رو بازی کرده
    من تو خود سرور بتل.نت با شارژ ماهیانه بازی می کنم و میگم داستان و پیش زمینه داستانی که wow و کلا وارکرافت داره کل سری elder scrolls که به خدای باگ معروفه نداره…

    Meafana
  • ALIREZA A.T.A گفت:

    بسیار عالی بود نقدت کسری جان مثل قبلیه

    دوستان من میخوام مد های کنسولی اسکایریم رو فعال کنم
    خود سایت بتسدا با پسوند .net یا باز نمیشه یا به سختی باز میشه بخش ثبت نام هم جدا زدم تو نت اورد با پسوند .com میرم توش میگه ip کشورت بن شده، الان چی کار کنم؟!

  • DoomGuy گفت:

    یادش بخیر اولین بازی rpg بود که بازی کردم البته کلی گیج شدم کلی استخوان جمع کرده بودم میگفتم حتمأ به یه دردی میخوره ممنون بابت نقد کلی خاطره واسم زنده شد

روزی روزگاری: در جست و جوی نسیان | نقد و بررسی بازی The Elder Scrolls IV: Oblivion - گیمفا