روزی روزگاری: کابوس در خیابان ترس | نقد و بررسی بازی Silent Hill 2
قبل از هر چیزی از شما یک درخواست دارم؛ می خواهم که کمی فکر کرده و به این سوال ساده جواب دهید: ترس به چه معناست؟ چه چیزی شما را می ترساند؟ پیش از پاسخ گویی، می توانم حدس بزنم که گزینه های متعددی را در ذهنتان مرور کردید؛ ترس از ارواح، ترس از تاریکی، ترس از ارواحی که ممکن است در زمان تاریکی به سراغتان بیایند، یا اگر بخواهیم با دیدی واقع گرایانه به موضوع نگاه کنیم، ترس از توبیخ شدن توسط والدین یا معلمان به دلیل درس نخواندن هم می تواند در طرف دیگر ترازو قرار بگیرد، مگرنه؟ در کنار ترس های روزمره ای که با آن ها سر و کار داریم، هر کدام از ما قطعاً از چیزی وحشت داریم که از دید سایر مردم (حداقل همه آن ها) آن چنان هم وهم آور نیست و اینجاست که باید کمی وارد علم روانشناسی شویم. فوبیا (Phobia) گونه ای اختلالات روانی هستند که در زندگی اکثر مردم جهان تاثیر گذاشته اند. ترس از خون (Haemophobia)، ترس از مرده ها و مرگ (Necrophobia) در طرفی از این دایره قرار دارند و در کنار این ها موارد عجیب و غریب تری مانند ترس از ازدواج (Gamophobia) و ترس از ترس (Phobophobia) نیز وجود دارند! فعلاً از بحث روانشناسی خارج می شویم و دست از سر ترس و لرز های بشر بر می داریم، هر چند مشخص است که شما همین حالا در حال مرور فهرست حشرات و هیولا هایی هستید که از آن ها وحشت دارید!
ترسناک ترین مکان در دنیا، درون ذهن شماست
_R.L Stine، نویسنده
شاید بهتر باشد برای رسا تر کردن مفهوم ترس سری به دنیای سینما بزنیم؛ از شاهکار های کلاسیکی چون درخشش (The Shining) اثر استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) و پرندگان (The Birds) اثر آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) گرفته تا حتی آثار ترسناکی که هر روز در حال انتشارند و هر کدام به نوعی دست روی ضمیر ناخود آگاه ترس هایمان می گذارند. در دنیای بازی های رایانه اما اوضاع کمی متفاوت تر است. در این صنعت عناوینی وجود دارند که به منظور خلق رعب و وحشت ساخته شده اند و قرار هم هست که وظیفه خود را به خوبی انجام دهند. چه ترسی بنا بر قرار دادن شما در یک تیمارستان روانی در کنار صد ها بیمار خطرناک باشد (Outlast) و چه پارانوید کردنتان توسط ایجاد نظریه تنها نبودن در جنگل و تعقیب شدنتان توسط مردی بلند قامت (Slender: The Eight Pages). در سبک بازی سازی مشرق زمین البته اوضاع کمی با غرب متفاوت است. در کشور ژاپن که یکی از بزرگ ترین مهد های پیدایش پدیده ساخت بازی های رایانه ای و همینطور سمبول پردازی و به اجرا در آوردن ایده های دیوانه وار است، شاهد ظهور سبکی متفاوت نسبت به بازی هایی هستیم که امروزه در حال گسترش در صنعت هستند. سبک ترس و بقا (Survival horror) از این دسته بازی هاست که برای اولین بار توسط عنوان افسانه ای شرکت کپکام (Capcom) یعنی Resident Evil محصول ۱۹۹۶ به جهان معرفی شد و چنان در سراسر دنیا به محبوبیت رسید که امروزه شاهد پدید آمدن سبک هایی مختلف بر اساس همین فرمول هستیم. این مجموعه بازی بدون هیچ شکی تا سالیان سال حاکم مطلق سبک وحشت در بازی های رایانه ای بودند، تا اینکه کپکام برای تقویت جایگاه خود در صنعت، تصمیم به خلق یک مجموعه دیگر با همین حال و هوا ولی به شیوه ای متفاوت گرفت. Dino Crisis دقیقاً با پیرویی از پدر خود یعنی Resident Evil به ادامه مسیر موفقیت های کپکام ادامه داد تا اینکه شرکت کونامی (Konami) با ورود به گود بازی های ترسناک و در طی یک حرکت اساسی تصمیم گرفت که خود نیز دستی در این فرمول ویژه ببرد و چاشنی های مخصوص خود را به آن اضافه کند.
اولین نسخه از سری بازی های Silent Hill در سال ۱۹۹۹ برای کنسول PlayStation منتشر شد و با به وجود آوردن دیدی نوین به پدیده وحشت، نظر ما را باری دیگر نسبت به آن توسط یک بازی رایانه ای عوض کرد. زمانی که Resident Evil ها با به کار گیری نکرو فوبیا (همان ترس از مرده ها) و ترس از فضای بسته (Claustrophobia) سعی داشتند تا مخاطبان را به نهایت اوج وحشت برسانند (که البته بسیار هم موفق بودند)، Silent Hill این موضوع را به گونه ای دیگر تعریف کرد. بازی مذکور با به کار گیری جزئیات کوچک در اتمسفر بازی و به کار گیری تک تک وقایعی که می تواند روی هر فردی با فوبیای مختلف تاثیر بگذارد، دست به ساخت عنوانی زدند که به تنهایی می تواند از پس ترساندن افراد زیادی در هر رده سنی و هر ذهنیتی بر بیاید؛ تازه این همه ماجرا نبود بلکه در ساخت بازی موسیقی های استرس زا و داستانی دلگیر در عین حال پیچیده به سبک فیلم سازان سبک روانشناختی، نیز بسیار موثر بودند. نسخه اول بازی Silent Hill بازخوردی بسیار عالی چه از طرف طرفداران و چه منتقدان دریافت کرد و با کسب میانگین نمرات ۸۶ و فروشی چشمگیر (بیش از ۲ میلیون و پانصد هزار نسخه) به کار خود پایان داد. حال پس از گذشت ۲ سال از نسخه اول، با کلی تغییرات و دستکاری های فراوان (مانند تغییر کارگردان بازی از آقای Keiichiro Toyama به آقای Masashi Tsuboyama) دومین نسخه رسمی از سری Silent Hill در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. عنوانی که تا به امروز شایسته ترین و تحسین شده ترین نسخه در سری می باشد. حال که همه چیز را درباره ترس و شیوه برخورد با آن می دانید، فکر کنیم که آماده اید تا پا به درون جهان پیچیده و تاریک Silent Hill وارد شوید؛ ولی قبل از هر چیزی از شما یک درخواست دارم؛ می خواهم که کمی فکر کرده و به این سوال ساده جواب دهید: دقیقاً از چه چیزی می ترسید؟
تولید Silent Hill 2 در ماه ژوئن سال ۱۹۹۹ میلادی شروع شد؛ یعنی درست پس از اتمام نسخه اول بازی. بازی توسط Team Silent ساخته شد؛ گروهی که تحت زیر مجموعه ای از شرکت اصلی توسعه گر کونامی فعالیت می کردند. داستان بازی توسط کارگردان هنری آن یعنی آقای Takayoshi Sato نوشته شد که الهام گرفته شده از رمان نویسنده مشهور روسی Fyodor Dostoyevsky به نام جنایات و مکافات (Crime and Punishment) بود. در کل ۵۰ نفر با کمتر از ۷ میلیون دلار بودجه ساخت بازی را در یک دفتر کوچک شروع کرده و آن را در عرض یک سال به پایان رساندند. داستان Silent Hill 2 به مانند نسخه اول در یک فضای روانشناختی سنگین روایت می شود و سازندگان نیز به خوبی از این موضوع آگاه بودند زیرا تمرکز اصلی خود را در ابتدا بر روی سناریوی بازی گذاشتند. سخت افزار قدرتمند کنسول پلی استیشن ۲ به توسعه دهندگان این اجازه را می داد تا به صورت حرفه ای تری بر روی مه و سایه ها کار کنند. علائم روانشناختی مانند ناپدید شدن وسایل و سمبل گرایی در بازی از چیز هاییست که سازندگان می خواستند درون بازی جای دهند و به خواسته خود نیز رسیده اند. برای بخش هنری بازی، سازندگان نگاه ویژه ای به آثار کارگردانانی چون دیوید کروننبرگ (David Cronenberg)، دیوید لینچ (David Lynch)، دیوید فینچر (David Fincher) و آلفرد هیچکاک (Alfred Hitchcock) داشته و در کنار این ها می شود نشانه ها و شباهت های بسیاری میان بازی و فیلم نردبان جیکوب (Jacob’s Ladder) پیدا کرد. آثار نقاشانی مانند Francis Bacon، Rembrandt و Andrew Wyeth نیز دست خوش الگو برداری هایی در بازی شده است.
سکوت علامت رضاست
معمولاً دلیل ساده ای دارد که از تجربه یک بازی رایانه ای ناراحت یا عصبی شوید؛ مشکلات فنی درون بازی و کار نکردن بخش های مختلف آن که این حس را به شما می دهد که پولتان را دور ریختید. عنوان Silent Hill 2 قطعاً شما را ناراحت و عصبی می کند، با این تفاوت که اینبار قرار است به دلیل طراحی های بی نظیر در عین حال منزجر کننده و دلهره آور بازی و کار کردن تمامی بخش های آن به خوبی، این حس به شما دست بدهد. اما مهم تر از همه فرمول ها که قرار است حسابی حال بازیکنان را جا بیاورد، داستان سورئال، تراژیک و پیچیده بازی است که در کنار روایت زیبا و بی نظیرش، حس بسیار بدی را درون بازیکن به وجود می آورد. پیش از هر چیزی باید بدانید که در Silent Hill 2 شما با یک بازی کاملاً تازه و اورجینال طرف هستید و قرار نیست که هیچ اشاره ای به شخصیت ها، داستان و وقایع نسخه اول شود (البته جدا از شهر تپه خاموش که یک ناحیه مه گرفته و مخوف است). جیمز ساندرلند (James Sunderland) شخصیت اصلی بازی است که یک نامه از طرف همسرش “مری” دریافت می کند، مبنی بر اینکه او را در محل خاصی در محله “تپه خاموش” ملاقات کند. شاید این موضوع از دید شما زیاد عجیب و غریب به نظر نرسد، ولی وقتی بفهمید که مری ۳ سال قبل در اثر یک بیماری مرده است، آن وقت است که اوضاع کمی پیچیده می شود. جیمزِ قصه ما هم که پس از مرگ مری نتوانسته آنطور که باید و شاید با اوضاع زندگی خود کنار بیاید، تصمیم می گیرد که دست به این ریسک زده و به سمت شهر ترسناک و ارواح خیز تپه خاموش حرکت کند.
من الان اینجا تنها وایسادم، توی تپه خاموش؛ جایی که قول داده بودی منو باز هم ببری، ولی اینکارو نکردی؛ منتظرتم.
_مری
از آنجایی که افراد مرده نمی توانند نامه بنویسند، پس این نامه تنها یک معنی می تواند بدهد: دردسر؛ و جیمز نیز به سرعت در حال حرکت به سوی این دردسر است. پس از ورود به شهر، جیمز با موارد عجیب و غیر معمولی روبرو می شود که او را بیش تر از نامه همسر مرحومش نگران می کنند. سفری که جیمز در پیش گرفته پر است از راست و دروغ، فتنه و فریب، معما و راز هایی که با پیش روی در داستان بازی باید از آن ها پرده بگشایید. اکثر مردمی که در طول بازی با آن ها روبرو می شوید، از سلامت روانی متعادلی برخوردار نبوده و در کنار آن ها هم هیولا ها مورد بعدی هستند که قرار است باهاشان سر و کله بزنید. هنگامی که بازی پیش می رود، شما با تعدادی میان پرده سینمایی روبرو می شوید که در عین روایت جالب، نمایانگر قدرت نهفته و بی همتای کنسول پلی استیشن ۲ هستند. در کنار میان پرده های سینمایی، ویدیو های درون بازی هم وجود دارد تا بتوانید دقیق تر با شخصیت های فرعی و نحوه برخورد با محیط بازی، کنار بیایید. به نظر نمی رسد که جیمز بتواند در میان این همه آدم دیوانه و هیولا، درون شهر برای خود دوستی پیدا کند، با این حال چند شخصیت درون بازی وجود دارند که نگذارند در این مسیر دیوانه وار تنها باشید؛ مانند آنجلا که زنیست در جستوی مادرش است و لارا، دختری که گویا از خود شما بیش تر درباره گذشته و آیندتان خبر دارد. در کل داستان بازی چیزیست که تنها برای افرادی نوشته شده که بتوانند کشش تمامی این بار های روانی سنگین را داشته باشند و در زیر فشار عصبی خرد نشوند. نماد گرایی و سمبل های فراوانی نیز در سراسر بازی وجود دارند که با دقت در آن ها می توانند سر از مفهوم پنهانشان در بیاورید. داستان بازی Silent Hill 2 تا به امروز یکی از زیبا ترین داستان های روانشناختی در تاریخ بازی های رایانه ای به حساب می آید.
داستان بازی پس از به اتمام رسیدن، بیشتر با عقل و منطق سلیم انسان جور در می آید تا نسخه اول بازی Silent Hill؛ ولی بر خلاف نسخه اورجینال، هیچ گاه نیاز مبرم به دانستن در همان نقطه شروع را در در بازیکن بر نمی انگیزد که کمی تو ذوق طرفردار درجه یک نسخه اول خواهد زد. در نسخه اول، بازی دارای چندین پایان مختلف می باشد و صد البته خیلی راحت می شود پایان درست را انتخاب کرد؛ ولی در بازی دوم، اگر همچین سیستمی حاکم بود مطمئناً صدای خیلی ها را در می آورد (به دلیل قابل درک بودن بیشتر بازی). در کل شیوه، روایط و پختگی بخش داستان سرایی برای اینگونه بازی ها دارای اهمیت فراوانی است. از آنجایی که بسیاری از بازیکنان برای تجربه اِلِمان های مختلف سبک وحشت یا تجربه و پرده برداری از صحنه های منزجر کننده و خشن پا به این بازی های می گذارند، یک داستان سرایی قوی می تواند تجربه ای برابر با تماشای یک فیلم جنایی و ترسناک کامل را برای آن ها رقم بزند. این نکته را درباره داستان بازی باید در نظر بگیرید که اگر به دنبال همچین تجربه کاملی هستید، Silent Hill 2 می تواند به کمکتان بشتابد، ولی بدانید که داستان این بازی نسبت به نسخه اول کم تر ترسناک (و بیشتر عجیب و غریب) است. برای مثال، یکی از هیولا های نسخه اول، یک موجود نیمی انسان، نیمی سگ بود که شما را در میان گرد و غبار دنبال می کرد و زوزه خشن و دلهره آورش همراه با پوست منزجر کننده اش، این قابلیت را داشت تا موهای تنتان را تا چند لحظه سیخ کند! موجودات Silent Hill 2 شاید به ظاهر نگران کننده و کمی غیر طبیعی به نظر برسند، ولی شما به راحتی می توانید نابودشان کنید آن هم به این خاطر که سد راه شما شده اند و همینطور هم شما کلی مهمات همراه خود دارید که کار را آسان و از بار وحشتناکی آنان می کاهد. مانند بسیاری از فیلم های ترسناک، Silent Hill 2 نیز درجه ای به نام آرامش قبل از طوفان دارد و در ابتدا همه چیز را آرام شروع کرده و از صبوری شما سوء استفاده کرده، در نهایت ناگهان مشکلات متعددی را بر سرتان فرود می آورد. زمانی هم که جو بالا می گیرید، بازی سعی می کند تا با دخیل کردن معما ها و پازل ها، به جای نگه داشتن ضربان قلبتان در بالا ترین حالت تپش خود، فضا را دوباره خاموش کند. پازل های بازی بسیار عالی و بی نقص هستند، فقط اینکه این قطع و وصلی کمی می تواند با اعصاب بازیکن ها بازی کند.
زبان سرخ، سرِ سبز می دهد بر باد
درست است که نام ژانر بازی “ترس و بقا” می باشد ولی در حقیقت شما قرار است تا بیشتر به حل معما ها و جمع آوری اشیای مختلف بپردازید تا تلاش برای بقا در طبیعت وحشی. سیستم حل معما ها و پازل ها (که به مانند نسخه اول از اصلی ترین عوامل گیم پلی محسوب می شود) این بار در این نسخه به شکل پیشرفته تر و دشوار تری پا به میدان گذاشته اند. برخی از پازل ها نیازمند جمع آوری قطعات مختلف و ترکیب آن ها با یکدیگر به منظور ساختن یک کلید هستند. باقی معما ها شما را ترقیب می کنند تا با یافتن نامه ها و اطلاعات متنی، سپس در کنار هم قرار دادن آن ها، به کد یا رمز حل یک پازل دست یابید و مخلوطی از معما های دیگر که در طول گیم پلی بازی به آن ها برخورد می کنید. در کل پازل ها و معما های Silent Hill 2 به خوبی طراحی شده اند و به اندازه کافی سخت هستند تا شما را مقداری به فکر وا دارند تا بتوانید در نهایت از پسشان بر بیایید؛ اما نه در آن حد سخت که مجبور به ترک بازی یا استفاده از تقلب باشید. تنها در یک صورت امکان دارد که در یک نقطه از بازی گیر بی افتید و آن هم این است که یک معما و پازل را فراموش کرده باشید و از دست داده باشید که این مشکل با زیر و رو کردن چند باره یک اتاق بر طرف می شود. سیستم نقشه برداری بازی بسیار عالی و مفید بوده و به راحتی همین مشکل را نیز به صفر می رساند؛ زیرا دقیقاً به شما نشان می دهد که از چه اتاقی بازدید کرده اید، در کدام اتاق ها قفل بوده و پازل هایی که حل کرده اید کجا قرار دارند، یعنی پس از حل آن ها، علامت حل شده بر رویشان برچسب می خورد. از دیگر ویژگی های خوب بازی می توان به این موضوع اشاره کرد که زمانی که در حال عبور از راهرو و یا خیابانی هستید، سر شخصیتتان به سمت نقاطی که اشیاء در آنجا قرار دارد، می چرخد که با کمک این قابلیت، می توانید مقدار زیادی از زمان خود را ذخیره کنید تا اینکه هر منطقه را برای یافتن وسایل زیر و رو کنید.
درست است که به شما آدرس یک بازی ترسناک را داده اند و درون این بازی نیز هیولا های کلیشه ای این سبک وجود دارند، ولی زیاد نگران این موضوع نباشید، زیرا هیولا ها آنچنان خطری برایتان محسوب نمی شوند. درون بازی مقدار زیادی مهمات و جعبه های کمک های اولیه وجود دارد و دشمنان نیز همیشه آنقدر از شما دور هستند که می تونید با حفظ کامل خونسردی خود، پیش از نزدیک شدنشان اقدام به حمله کنید. زمانی که درون خانه هستید، برای عبور کردن و پیش روی در بازی، باید آن ها را نابود کنید، ولی در محیط باز آن ها آنقدر کند و بی حال هستند که می توانید حتی به راحتی از دستشان فرار کنید. در کل در رابطه با سیستم مبارزات در بازی می توان گفت که به هیچ وجه چالش بر انگیز نبوده و حتی با گذر زمان تکراری و خسته کننده می شوند. حتی باس های بازی نیز برای کسانی که پیش از این به تجربه Resident Evil پرداخته اند، مانند کشتن چند زامبی معمولی در بازی است. کنترل پیش فرض بازی Silent Hill 2 بسیار شبیه به عنوان کپکام یعنی Resident Evil بوده که در آن باید ابتدا صورت شخصیت را به سمت مسیری که می خواستید بروید، می بردید و سپس به آن سمت حرکت می کردید. منتقدان این ویژگی را در Resident Evil تخریب کرده اند ولی در این جا زیاد نمی شود به چشم یک ایراد به آن نگاه کرد زیرا این تغییر جهت بسیار سریع و نرم صورت می گیرد. افرادی هم که به این سیستم عادت نداشته و مخالف آن هستند، می توانند با تغییر دادن آن به صورت عادی حرکت کنند؛ ولی بدانید که یکی از دلایل به یادماندنی شدن این بازی و در کل سری Silent Hill و نسخه های کلاسیک Resident Evil و از فرمول های ایجاد ترس، همین سیستم کنترل شخصیت بازی می باشد. علاوه بر باز بودن دست بازیکن در انتخاب سیستم کنترل شخصیت اصلی، بازی همچنین دست شما را برای انتخاب سیستم دشواری حل پازل ها و حتی برخورد با هیولا های بازی نیز باز گذاشته است. کافیست سطح دشواری بازی را بر روی حالت مبتدی قرار داده، سپس می توانید در بازی شروع به قدم زنی کنید، آن هم در حالی که چندین هیولا در تعقیبتان هستند و حتی برای خستگی در کردن مدتی بایستید! خلاف این قضیه نیز جریان دارد که کاملاً برای طرفداران پر و پا قرص بازی های ترس و بقا ساخته شده و قرار نیست هر کسی را راضی و خشنود کند.
در بازی خبری از نقشه کوچک (Mini-Map) یا هیچ گونه HUD دیگری نیست (به مانند نسخه اول) و چیزی مثل سیستم کوله پشتی در Resident Evil بر بازی حاکم است و بازیکن باید اطلاعات خود را از طریق رفتن به منوی مخصوص دریافت کند. بهتر است اشاره ای هم به بخش اسلحه ها در بازی بکنیم. بازیکن برای بقا مجبور به استفاده از اسلحه ها می شود و جیمز نیز در طول بازی به ابزار زیادی بر می خورد که هر کدام با قابلیت خود می توانند به عنوان اسلحه استفاده شوند. تخته میخ دار اولین سلاحی است که به دست می آورید. تخته ضعیف است و توانایی اسلحه ای مثل شات گان را ندارد (که بعداً به دست می آورید). هر چقدر که بازی پیش می رود متوجه می شوید که مبارزه با گروهی از دشمنان می تواند بسیار سخت از مبارزه با آن ها به صورت تک به تک آن ها باشد؛ و اینجاست که شات گان نیز به دلیل کند بودنش به کارتان نمی آید، ولی خوب می تواند تعدادی از دشمنان را در آن واحد زمین گیر کند. کلت ها و تفنگ های دستی نیز می توانند دشمنان را دانه به دانه ناکار کنند ولی قدرت کمی داشته و قوی تر از (باری دیگر شات گان و امثال آن) نیستند. اسلحه های بازی همچنان برد و ارتفاع ضربه زنی مخصوصی دارند و با برد هر یک با دیگری فرق دارد. تخته چوبی میخ دار نمی تواند به خوبی میله فلزی، پرتاب شده ولی توسط میله می توانید دشمنان را از ناحیه دور تر (و البته امن تری) مورد اثابت قرار دهید. توجه کنید که خیلی اهمیت دارد بدانید دشمنتان تا چه حد از شما فاصله دارد تا بتوانید او را بزنید. گاهی اوقات یک اسلحه به دشمن نرسیده و گاهی هم با وجود نزدیک بودن به آن ها باز نمی توانید بزنیدشان زیرا مه مانع دیده شدنشان توسط جیمز می شود.
دریای ابری، آسمان خیس
هر چقدر هم که Silent Hill اول مه آلود و مخوف بود، جهان Silent Hill 2 همچنان وهم آور و جایی بسیار ترسناک برای قدم زدن است؛ همه این ها به لطف طراحی محیط، شخصیت ها و گرافیک هنری بازی است که میسر شده است. طراحی تمامی هیولا هایی که در بازی حضور دارند اتفاقی و تصادفاً این چنین بیگانه و عجب در نیامده و همچی به درستی برنامه ریزی شده و هنرمندانه خلق شده است. برای هر چه بیشتر ترساندن مخاطبان، طراحان از تک تک قطرات جوهر کلمه “تاریکی” به خوبی استفاده کرده اند و تاریکی در بازی گویی به کمال رسیده است. در شهر یا داخل خانه، تعادل خاصی میان تاریکی و روشنایی به گونه ای برقرار است که چشمانتان گیج می شوند تا از روشنایی خیره کننده لذت برده، یا اینکه نگران موجودات خفته درون تاریکی باشند. حتی کوچک ترین و بی اهمیت ترین اشیاء درون بازی نیز به حدی می توانند ترسناک باشند که شما را در صندلی خود فرو ببرند. در سطح شهر، شما ماشین هایی را خواهید دید که بدون حرکت در گوشه ای از امتداد جاده خاک می خورند. ساختمان های متروکی ای نظیر پمپ بنزین، سالن بولینگ و حتی یک رستوران همبرگر فروشی نیز وجود دارند. جاده ها گویی یک بمب اتمی بر رویشان منفجر شده است، تخریب شده اند و گویا حصاری مانع از خروج یا ورود فردی از شهر می شود. راه رفتن در شهر به خودی خود می تواند یک پازل باشد و در اصل چیز زیادی هم برای یافتن وجود ندارد. اکثر شهر به گونه ای طراحی شده که مسیر بعدی تان را مشخص کرده و همه چیز به گونه ای است که انگار بازی به شما می گوید به کجا بروید. دخل و تصرف به مناطق نسخه اول بازی Silent Hill یکی از جسارت های بسیار خوب نسخه دوم می باشد و اضافه شدن یک منطقه کامل که در نسخه اول حضور نداشت یک تصمیم جانانه از طرف سازندگان بود. گشت و گذار درون یک آپارتمان نمور و تاریک یا یک بیمارستان دلهره آور در کنار جستجو درون شهر می تواند ترسناک باشد.
همه چیز دارای سمبل و نماد می باشد؛ از چگونه درخشیدن چراغ قوه تان گرفته تا اینکه چگونه سایه های روی دیوار در پس زمینه بزرگ تر از فرم طبیعی شان هستند. هر چیزی در شهر (چه زنده و متحرک یا بی جان و ثابت) تعادل خاصی را با حرکت های جیمز برقرار می کند. برای مثال، در اول بازی جیمز چراغ قوه ای در اختیار نداشت و خواندن نقشه در نقاط تاریک مانع از دیده شدن کامل نقشه می شد و شما باید شخصیت را به نقطه روشنی می بردید تا بتوانید نقشه را بخوانید! از آنجایی که در شهر خبری هم از مناطق سر سبز و زیبا نیست، پس تاریکی ای که بر چهره شهر تابیده، اوضاع را بیش از پیش بد تر می کند. در ساختمانی که اتاق های تاریک دارد، شما به معنای واقعی کلمه تنها می توانید در همان حدی ببینید که نور چراغ قوه جیبی جیمز نور می تاباند. در خیابان های تپه خاموش نیز مه وجود دارد و همانطور که وظیفه هر مهی ایجاد می کند، باید جلو دید شما را بگیرند؛ با اشاره کردن به موضوع مه ها باید این نکته را هم ذکر کنیم که جلوه جدید مه که کونامی در بازی پیاده کرده شگفت انگیز به نظر می رسد. در کل به نظر می رسد که همه چیز در بازی زنده و پویا می باشد، در حالی که از لحاظ معنوی همه چیز در بازی مرده است!
در Silent Hill 2 همانند نسخه اول، همه چیز از چند ضلعی ها ساخته شده است و شما قادر نخواهید بود تا بافت های پس زمینه از پیش رندر شده ای را در بازی پیدا کنید. همه چیز در رابطه با بافت ها و جای گیری اشیاء در بازی دارای بیش ترین جزئیات است؛ از رنگ های ترک خورده یک دیوار گرفته تا دستشویی کثیف (با تمام جزئیات!). قبلاً به چراغ قوه و شیوه پخش نور آن اشاره کردیم که یکی از واقعی ترین رد های نور را در بازی های رایانه ای در اختیار دارد. گاهی بسیار سخت است که قبول کنیم از این همه جزئیات و زیبایی های بازی برای ترساندن ما استفاده شده و قرار نیست به نیکی از آن ها یاد کنیم! گرافیک کلی بازی، حالتی دارد که انگار از دید یک دوربین هشت میلی متری در حال پخش است و این قابلیت پس از یک بار به اتمام رساندن بازی می تواند خاموش شود. برای توضیح این موضوع که یک موجود عجیب و غریب در یک بازی ترسناک باید چه شکلی باشد، باید خدمتتان عرض کنم که بدترین ها همیشه ماندگار ترین و بهترین می شوند. تعداد زیادی جانوار، موجودات عجیب الخلقه و هیولا در بازی وجود دارد که نام گذاری برای آن ها را به عهده خودتان می گذارم. یک موجود گویا مانند یک جعبه کادو بسته بندی شده و جانوری دیگر، دست های خود را پشت گردن انداخته، گویا جلیقه مخصوص دیوانگان را به تن کرده است. زمانی که جیمز را مجبور می کنید تا بیش از حد به آن ها نزدیک شود، آن ها با تف ها و استفراغ های سمی و اسیدی خود از ولی پذیرایی می کنند. جلو تر که بروید این موجودات حتی روی شکم خود خوابیده و خیزان به سمتتان حمله می کنند. اگر این ها شما را عصبی نمی کند، پس نظرتان درباره یک پرستار بی چهره که جیغ زنان حمله می کند و یک اسلحه هم در دست دارد چیست؟
سکوت بهترین اشتباه ممکن است
صدا نقش بسیار مهمی را در Silent Hill 2 ایفا می کند. بگویید که آیا می توانستید در Resident Evil تشخیص دهید که موقعیت زامبی ها کجاست، اگر به خاطر آن زوزه ها و ناله های معروفشان نبود؟ حال همین موضوع در Silent Hill 2 نیز بر قرار است، با این تفاوت که عنوان کونامی از این قابلیت نه تنها بر روی هیولا ها، بلکه چیز های بیشتری در بازی خود استفاده کرده است. به مانند نسخه اول، فضا سازی بازی با تک تک جزئیات توسط مطالعه سازندگان بر روی پدیده سورئالیسم و وحشت روانشناختی ایجاد شده و این قضیه حتی در بخش صدا گذاری نیز مشاهده (شنیده) می شود. اتمسفر بازی از همان ابتدا بازیکن را به آرامی با صدا های محیطی و نجوا های آرام عادت می دهد. صدا ها اکثراً نگران کننده و غیر قابل تحمل بوده، جوری که دوست دارید تا سریع تر از آن محیط فاصله بگیرید. زمانی که جیمز متوجه واقعیت عجیب و غریب شهر هم می شود، این اتمسفر مرموز نه تنها عقب نشینی نمی کند، بلکه بسیار سنگین تر می شود. تک تک چیز های درون بازی برای مور مور کردن بدنتان دست به کار می شوند؛ خش خش حرکت روی برگ های خشک، شیشه های شکسته، آسفالت و آب، همگی صدایی منحصر به فرد در جهت القای حس انزجار تولید می کنند. موسیقی ساده و نجوا مانند متالیک در پس زمینه هم تاثیر مخصوص به خود را بر بازیکن می گذارند. حتی خش خش امواج رادیو نیز می تواند ترسناک باشد. زمانی که هیولا ها نزدیک باشند، صدای امواج رادیو بلند تر می شود و به شما می فهماند که قرار است چه اتفاقاتی رخ بدهد؛ اما مشکل اینجاست که همین اتفاق ناگهانی نیز در کنار خطر هیولا ها، خود به تنهایی وحشتی جدا در بازیکن ایجاد می کند که بابت تمامی این فضا سازی ها باید به سازندگان تبریک ویژه ای گفت! بازی Silent Hill 2 در کنار نسخه اولش، از معدود بازی هایی هستند که می توانند تنها توسط سیستم صوتی خود شما را بیش از بسیای از بازی های ژانر وحشت بترسانند. در واقع سیستم صدا در بازی گاهی آنقدر با ذهن شما بازی می کند که باعث می شود پارانوید شده و حتی به خود نیز شک کنید. در کنار صدا گذاری، بخش صدا پیشگی نیز قابل توجه است. صدا پیشگی کلیدی است برای انتقال عالی داستان و رخداد وقایع و باید بگوییم که هیچ کمبودی هم در صدا پیشگی جیمز و سایر شخصیت های فرعی یافت نمی شود. Akira Yamaoka آهنگ ساز افسانه ای بازی های رایانه ای، موسیقی بازی را در خانه خود ساخت. وی سه روز را صرف نوشتن قطعه Theme of Laura کرد که موسیقی اصلی متن بازی به حساب می آید و شدیداً زیبا است و ترکیبی از ملودی غمگین با پس زمینه قدرتمند است. آلبوم موسیقی بازی به دلیل محبوبیت قطعات آن، مدتی بعد توسط کونامی در ۸ قطعه منتشر شد.
سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای جایگاه و مخاطبان خاصی دارد و از ابتدا دارای فراز و نشیب های فراوانی بوده است. Silent Hill 2 اثر کونامی در سال ۲۰۰۱ منتشر شد و یک بازی ترسناک است. این بازی در اکثر لیست ها و رتبه بندی ها به عنوان یکی از بهترین عناوین سبک وحشت شناخته می شود و گاهاً دیده شده که در جهت تقدیر از داستان سرایی و اتمسر بی نظیر بازی، در لیست های بهترین بازی تاریخ نیز دارای جایگاهی ویژه است. بازی همچنین بهترین نسخه در سری خودش یعنی Silent Hill نیز محسوب می شود. بازی به آن صورت نیست که با شوک های ناگهانی و ریختن ناگهانی هزاران هیولا بر سرتان قصد ترساندنتان را داشته باشد؛ بلکه با ریز شدن سازندگان در جزئیات مانند صدا های محیط و اتمسفر تاریک و داستان مرموز، از اول تا آخر بازی کم کم ترس حقیقی را به زیر پوستتان تزریق می کند. هنگام تجربه بازی به شدت مراقب باشید زیرا از دیدگاه روانشناسی و سمبولیک، بازی دست بر روی نقاط حساسی می گذارد که برای افراد کم طاقت به هیچ وجه مناسب نیستند. البته اگر به سوالی که در ابتدای مقاله از شما پرسیده بودم در طی این سفر جواب داده باشید، قطعاً آمادگی ورود به دنیای مه گرفته Silent Hill 2 را هم دارید؛ حالا بگویید ببینم: از چه می ترسید؟
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
جریان عکس اخر رو نمیفهمم اما مشتاقم بدونم 😥
Dog Ending…تو نسخه ی ژاپنی ه … آخرش بعد از گرفتن چند تا آیتم اون آخر بازی که تو یه راهرو هستی که دیالوگ ها با اکو میان، یه در رو با آیتم استخوان باز میکنی و بعد :
این سگه همه چیز رو کنترل میکرده! بعد credits میاد و … چیزای باحالی داره خخ
ایستگاه گرفته بوده
پایان سگی بازی هست کامنت دادم رفته بررسی
بعد از تمام کردن بازی در ۳ نوبت به اتاقی میرسید در نوبت چهارم که این سگ داشته کنترل میکرده بازیکن را… 😕
erfunism
اخخخخخ قلبم
اینقدر شوکه نمیشدم اگه ترامپ حمله بکرد که گفتی برا باره چهارم اینو میبینم نه اول
نووکرم کاری که از دستمون بر میاد 😀 😀 😀
بهتره ندونی چون کل بازی رو به مسخره میگیره 😀 :quiet:
ش.ر نگو بابا. از نظر تو کل بازی بیخود هستن
delta 4
ببخشید شما ؟
جناب دلتا شما وقتی به یه بازی میگی مزخرف باید دلیل ش رو هم بیان کنی.همینجوری الکی نمیشه با بهانه آزادی بیان بیای بازی های امتحان پس داده رو بکوبی.
سر این بازی من یه شب که می خواستم از اتاقم برم آشپز خونه همش فکر میکردم pyramid head پشت در آشپز خونست :sweat: :wilt:
واقعا که بهترین سری این بازی همین این قسمت از بازی بود البته نسخه ۴ هم خیلی خوب بود ولی به پای این نمیرسه خسته نباشی اقای کاظمی راستی اقای کاظمی تصویر ۹ واسه دانپور یا برگشت به خانه هست برای نسخه ۲ نیست . اینقدر این بازی رو بازی کردم که نگو ماندگارترین چیز این بازی هم برای من بشخصه موسیقی خیلی زیباش هست. داستان بازی که اصلا همه چی تموم بود… چقدر سعی کردم تموم پایان های بازی رو برم پایان ابکی با این پایان سگی رو رفتم 😀 اما نتونستم پایان یوفو رو برم واقعا یاد قدیما بخیر چه بازی هایی میومدن وجا داره یه یادی بکنیم از کونامی که این سری رو تو بایکوت برد تصور اینکه کوجیما چی میخواست تحویل بده هم هیجان داره واقعا حیف حیف…
تایید لطفا
ممنون اقای کاظمی تموم خاطراتم زنده شده یادش بخیر اصلا هوس کردم دوباره برم بازیش کنم اخر بازی که میفهمی جیمز گناهکار هست واین مجازات جیمز هست واقعا عالیه صدا گذاری هم خیلی خوب کار شده توش یادمه توی یه اطاقی بودم همش صدای شکستن شیشه میومد در حالی که اصلا پنجره نداشت خیلی ترسناک بود بازم مممون اقای کاظمی که یکی از بهترین بازی های تاریخ رو نقد کردید
خواهش می کنم مجتبی جان، خوشحالم که راضی هستید و کاملا موافقم باهاتون
کسری جان واقعاً لذت بردم، یک مقاله عالی که فقط نقد نیست و نگاه تحلیلی زیبایی هم به بازی داره.
جا داره بگم به عنوان یک گیمر، دلم برای دوره ای که بازی ها سرشار از هنر، هدف، پیام و زمینه های فکری بودند تنگ شده، بازی هایی که امروزه همه چیزشون خلاصه شده در گرافیک متاسفانه!
عالی بود و باعث شد خاطرات بسیاری برای من زنده بشه.
متشکرم
ممنونم آقا میثم خیلی خوشحال شدم از اینکه راضی بودید :heart:
اقای کاظمی نظر منو تایید کنید لطفا از صبح همینجوری در انتظار بررسی هست 😐
دستتون درد نکنه آقای کاظمی…نقد خوبی بود :yes:
طرفدار این سبک نیستم و واقعیتش میترسم طرفش برم :sweat: برخلاف بعضی از دوستان که میگن عاشق سبک ترس و بقا هستن بنده اصلا نمیتونم با ترس توی فیلم ها یا ویدیوگیم کنار بیام…آخه بیشتر از اینکه هیجان داشته باشه، استرس و اضطراب داره.
از آواتارتون مشخصه زیاد اهل این بازی ها نیستید 😀
این سبک هم قشنگی های خودش رو داره، بعد از اینکه بازی رو تموم کنی حس خوبی میده انگار از یه دردسر راحت شدی! 😀
:rotfl: :rotfl: :rotfl:
داداش من تو این ۱۵ سال گیمری تنها بازی ترس و بقایی که بازی کردم TLOU بود…یعنی تمام سبک هارو دوست دارم و تجربه کردم ولی این سبک اصلا به دلم نمیشینه.
پس outlast رو اگه میتونی تموم کن . نمیدونی چه حس خوبی داره تموم کردن اینجور بازی ها .
البته outlast آخرش بیخودی بود .
برعکس من عاشق این سبکم.واقعا بعد تموم کردنشون حس میکنی از یه دردسر بزرگ خلاص شدی.outlast و اسلندر از همه خفن تر بودن.البته یادی هم از Alien بکنم که تو ترسیدن برام کم نذاشت
مگه تو کلا چند سال سنته؟ تو ۵ سال هم گیمر نبودی.کلا فکر نکنم حتی ۷ سال سنت باشه.
بهترینی بود یه زمانی
به نظرم این نسخه بهترین نسخه سایلنت هیل بود چون تمام کات سین ها و گیم پلی پر از معنی و مفهوم بودند و همراه شدن کله هرمی هم کمک زیادی به ایجاد ترس در بازیکن کرده بود. واقعا نسل شیش کونامی و کپکام تو اوج بودن. لعنت به کونامی که با سیاست های غلطش این عنوان رو تقریبا نابود کرد. ممنون از نویسنده بخاطر تحلیل شون 😉
یک شاهکار.چه خاطراتی دارم با نسخه ی اولش.دوستانی که سبک وحشت و بقا رو دوست دارن the evil within و dead space 2 رو از دست ندن.
خیلی وقته دلم تنگ شده واسه یه بازی ترسناک با حال که حس ترس و استرسی که از استارز توی اویل ۳ بهمون میداد رو با فضاهای خوفناک و تاریک سایلنت هیل و دیگر بازی های ترسناک قاطی کنه و یه معجون نسل هشتی تحویلمون بده .
واقعا عالی بود تشکر
.
تو ps2 یکی از سخترین و خاطره انگیز ترین بازی هام بود بازم تشکر کسری جان
آقای کاظمی :rose: تحلیل اوضاع بازی فوق العاده بود… پیامهارو به خوبی رسوندین… متشکرم از تحلیل زیباتون..
پایدار بمانید :heart:
خواهش می کنم علی جان، خوشحالم که خوشتون اومد :heart:
عالی بود هرچند من از نسخه سوم و shattered memories بیشتر لذت بردم
چقدر دوست داشتم یه روزی نقد این شاهکار رو تو سایت بخونم که همین طور هم شد خیلی ممنونم
واقعا بهترین نسخه از سایلنت هیل و اوج کار تیم سایلنت نسخه ی ۲ بود…هیچ بازی در طول تاریخ صنعت گیم اتمسفریک تر از این بازی نبوده(کل سری منظورمه) به معنای واقعی کلمه اتمسفر مریضی داشت
خداروشکر میکنم که این بازی رو زمان خودش بازی کردم و واقعا اتمسفر بازی اون زمان خیلی سنگین بود واسم!
خداوکیلی مغز بازی سازهای قدیم رو آدم میبینه به مغز بازی سازهای جدید شک میکنه این حجم از ایده و فضا سازی و داستان و متفاوت بودن رو تو کدوم بازی امروزی میشه دید به قول یکی از دوستان بازی سازهای این نسل مغز خر خوردن(البته با عرض پوزش)
چقدر دوست داشتم یه روزی نقد این شاهکار رو تو سایت بخونم که همین طور هم شد خیلی ممنونم
واقعا بهترین نسخه از سایلنت هیل و اوج کار تیم سایلنت نسخه ی ۲ بود…هیچ بازی در طول تاریخ صنعت گیم اتمسفریک تر از این بازی نبوده(کل سری منظورمه) به معنای واقعی کلمه اتمسفر م.ریضی داشت
خداروشکر میکنم که این بازی رو زمان خودش بازی کردم و واقعا اتمسفر بازی اون زمان خیلی سنگین بود واسم!
خداوکیلی مغز بازی سازهای قدیم رو آدم میبینه به مغز بازی سازهای جدید شک میکنه این حجم از ایده و فضا سازی و داستان و متفاوت بودن رو تو کدوم بازی امروزی میشه دید به قول یکی از دوستان بازی سازهای این نسل مغز خ.ر خوردن(البته با عرض پوزش)
جناب INSIDE 1990 … اقا مرسی از نظرت
تمام چیزایی که بنده میخواستم بگم رو شما به زیبایی گفتی مخصوصا تیکه اخر نظرت که باهات کاملا موافقم…
Silent Hill 2 شاهکار بود… تنها مشکلش گیمپلی بازی بود که تو متن بهش اشاره شد… اونم زیاد به چشم نمی اومد…. اتمسفر بازی وحشتناک سنگین بود… پر از نماد و خلاقیت…. یادمه همیشه اون موقع من و دوستام بازی رو با resident evil code veronica مقایسه میکردیم… اونموقع resident evil code veronica در انحصارکنسول سگا dreamcast بود… اتمسفر resident evil code veronica در مقابل Silent Hill 2 مثل شوخی بود …. از اون ور گیمپلی code veronica کاملا سرتر از Silent Hill 2 بود..
میخوام اینو بهت بگم اگه Silent Hill 2 گیمپلی در حد و اندازه های code veronica میداشت… با این اتمسفر تو تاریخ یگانه میشد!
جناب INSID.E 1990 … اقا مرسی از نظرت
تمام چیزایی که بنده میخواستم بگم رو شما به زیبایی گفتی مخصوصا تیکه اخر نظرت که باهات کاملا موافقم…
Silent Hill 2 شاهکار بود… تنها مشکلش گیمپلی بازی بود که تو متن بهش اشاره شد… اونم زیاد به چشم نمی اومد…. اتمسفر بازی وحشتناک سنگین بود… پر از نماد و خلاقیت…. یادمه همیشه اون موقع من و دوستام بازی رو با residen.t evi.l code veronic.a مقایسه میکردیم… اونموقع code veronica در انحصارکنسول سگا dreamcast بود… اتمسفر resident evil code veronica در مقابل Silent Hill 2 مثل شوخی بود …. از اون ور گیمپلی code veronica کاملا سرتر از Silent Hill 2 بود..
میخوام اینو بهت بگم اگه Silent Hill 2 گیمپلی در حد و اندازه های code veronica میداشت… با این اتمسفر تو تاریخ و داستان یگانه میشد!
تایید لطفا
خیلی ممنون قربان شما لطف دارین…این حرف خیلی از گیمرهایی که اون دوره بازی رو تجربه کردن گیمرهایی مثل من و خودت.
حرفات در مورد گیم پلی درسته ولی به نظرم همین گیم پلی باعث شد ما بیشتر با اتمسفر حال کنیم میدونی مثلا همین که چند بار یه محیط رو میریم یا همین که توی شهر مه گرفته سایلنت هیل برای پیدا کردن یه هتل یا مدرسه میچرخیم یا توی هتل متابیدیم و معماها رو حل میکردیم و کات سین های مبهمی رو میدیدیم و کمبود اکشن توی بازی به نظرم اینا از امضاهای سایلنت هیل هست و نمیشه بهش خرده گرفت شاید اگه گیم پلی خیلی کامل و متنوع بوداتمسفر تا این حد خودنمایی نمیکرد
مثلا توی نسخه های اخیر سایلنت هیل مثل homecoming یا downpoor گیم پلی به نظرم بهتر شده بود ولی حس و حال ۴ نسخه ی اول رو نداشت…به نظرم سایلنت هیل همین الان هم تو تاریخ و داستان یگانه اس و هیچ بازی ترسناکی حتی نزدیکش هم نمیتونه بشه :-*
این بازی بهترین نسخه از سری سایلنت هیله و هر کی که طرفدار سبک ترس و بقاست واجبه که بازیش کنه
(نسخه pc هم داره) در ضمن عکس هفتمی مربوط به silent hill homecoming هستش اگه ممکنه درستش کنید .
سایلنت هیل همواره برای من به مراتب ترسناک تر از رزیدنت اویل بود ، بازی ای که دشمنانی ترسناک تر و همچنین مهمات نسبتا کم تر و هم چنین داستانی پیچیده تر نسبت رزیدنت ایول داشت.
ل،ع،ن،ت به ک،و،ن،امی که نذاشت استاد کوجیما یه بازی شاهکار از این بسازه ،
مقاله بسیار خوبی بود که یادآور بخشی از بهترین روزهای دنیای بازی بود. ولی به نظر من مهمترین دلیل اهمیت بازی به طور کامل نادیده گرفته شده. شخصیت پردازی چند لایه و نماد گرایی متکامل و بسیار پیچیده و البته در خدمت داستان و شخصیت پردازی داستان.
از پرستارها، تا هیولاهای بی جنسیتی که بالا می یارن، یا جابجا شدن مری و ماریا، هیولای روی تخت خواب، همه و همه اینقدر پیچیده و عمیق هستن که در انتهای بازی از خودتون سیوال می کنید آیا واقعا قهرمان داستان به سایلنت هیل سفر کرده بود یا یاسلنت هیل بخشی از ذهنیت خودشه. و از همه غریب تر کله هرمی که انگار بخش جدایی ناپذیر وجود خود جیمز و تمایلش به مجازات و انتفام، نه تنها از خودش، بلکه حتی از همسر مرده اش و تک تک اجزای دنیای اطرافش بود.
به هرحال نوشتن درباره این شاهکار حجم زیادی از کلمه و فصا می خواهد. بازهم متشکر از مقاله.
عالی نوشتید واقعا قلم خوبی دارید ، سایلنت هیلز میدونه مخاطب خود را چگونه بترساند لعنت بر کونامی که نگذاشت کوجیما نسخه جدیدش بسازد
اخه تو آدمی که نظر میدی
نظرت رو تو کاغذ بنویس بنداز سطل اشغال با عرض معذرت
سطح شعور رو میشه از نظرات کاربرا فهمید
انتظار این نقدو نداشتم
هر چند بیشتر به صورت کلی نقد شده.. نمیدونم چرا از آوردن جزییات داستان بازی-که هنوزم یه کلاس درسیه واسه خیلی از بازی های امروزی- خودداری شده
فقط به صورت کلی گفتین عجیب و غریبه.. عجیب نیست.. جمله (آخرین نوع عشق بخشش است) رو خیلی زیبا داره توضیح میده
یکی از تصاویر که برای هوم کامینگ بود :))
تصویر دستشویی هم جز اون نوشته های رو دیوار نکته خاصی نداره.. در طول بازی به کلی نمادگرایی میتونین برخورد کنین.. از اولین مکالمه با آنجلا بگیرین تا مرحله آخر و مواجه با مری
شهر سایلنت هیل هم طبق گفته شما نیست.. یکی از ویژگی های این بازی گیج کننده بودن لوکیشن هاست.. حتی تو نسخه رگبار که به دست یه استودیو غربی ساخته شد این اصل رعایت شده..
در کل خیلی انتظار بیشتری میرفت
این بازی با اینکه هنوز به مکتب سایلنت هیل و اوردر وفادار نیست ولی بازم کلی مفهوم رو میشه نقد کرد.. حس گناه و یا اینکه واقعا جیمز گناه کار بود.. منشا کله هرمی.. دلیل و نمادی که ماساهیرو ایتو واسه هر دشمنی که طراحی کرده به کار برده
ای کاش با دقت و حساسیت و دونستن بیشتر داستان بازی نقد میشد
نسخه های ۲ و ۴ یه طوری مثل ایستگاه نماز و ناهار برای سری بودن خخ
منم وقتی سایلنت هیل ۲ رو شروع کردم با این مشکل داشتم که چرا داستان یهو عوض شد!
دست به قلم عالی ست!
فقط یه ذره باید ویرایش بشه به خاطر اشتباه های تایپی ریز! ///// عکس ۹ از بالا هم از Home Coming ه و از ۲ نیست…
من نسخه ی اول رو خیلی دوست دارم چون واقعا ترسناک بود و برای بعضی چیزا توضیحی در کار نبود!
نسخه ی دوم هم برای خودش ترسناک هست ها ولی یک واقعا خاص بود
واقعا نمیدونم چگونه ازتون تشکر کنم ممنون عالی بود :rose: :rose: :rose: :rose: :rose: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
ترس از درس نخاندن شد ترس :no:
ترس یعنی اینکه تو دلت بگی کی صابخونه وسایلتو میریزه بیرون…
متاسفانه بیشتر کاربران گیمفا زیر ۱۶ سال هستن وکسی بالای ۲۵ نیست…
این بازی هم خوب بود ولی الان چاییده
من برگشتم :-X
خوش اومدی عمو فیل 😉 😉 😉
:yes:
چقدر خوب یه کاربر قدیمی دیگه بر گشت 🙂
چطوری عمو ?:-) کجا بودی این مدت ?:-)
اگه منو شناختی :yes:
خطر اسپویل خیلی بد
قضیه عکس اخری اینه که تمام این ماجراهارو یک سگ کنترل میکند :hypnotized: :hypnotized: :hypnotized: :sidefrown: :sidefrown: :struggle: :struggle: :idk: :idk: :weep: :weep: :wilt: :wilt: :smirk: :smirk: :heh: :heh: :giggle:
دمت گرم اقا کسری :rose: :rose:
تایید لطفا
چرا نظر من تایید نمیشه آیا ناسزا گفتم؟ 🙁
ممنون آقای کاظمی.یکی از بهترین و دلهره آورترین و البته پیچیده ترین ترس و بقایی که تا حالا بازی کردم.هنوزم یادش می افتم تنم میارزه. مخصوصا اون کله هرمی 😕 😕 😕
خطر اسپویل خیلی بد
قضیه عکس اخری اینه که تمام این ماجراهارو یک سگ کنترل میکند
اقای کاظمی نقد عالی بود مخصوصا اینکه داستان رو :yes: اسپویل نکردین :yes: برای من کلی خاطره زنده شد 😥 :-)) :worship:
😉 وقتی صدای رادیو میامد مو به تنم سیخ میشد قلبم سریعتر میزد :reallypissed:
واقعا حیف هست عزیزان گیمر این شاهکار رو تجربه نکن نسل ۶ بهترین نسل صنعت گیم بود و کنسول Ps2 با قدرت پردازنده Emotion Engine کولاک کرد پردازنده ۱۲۸bit عالی بود نهایت قدرت بود اون زمان NVIDIA و AMD جلوی قدرت این پردازنده لنگ مینداختن 😀 نسل ۶ و ۷ قویترین پردازنده ها مال سونی بود و پدر پلی استیشن نشون داده بود کار خودش رو خوب بلده بگذریم…
به نظر من
Silent Hill 2
Silent Hill 4: The Room
Silent Hill
Silent Hill 3
کاری به نسخه های نسل ۷ ندارم اصلا در حد نام این عنوان نبودن…
سکانسهای سینمایی و اتمسفر نسخه ۲ عالی بود یادش بخیر آخر داستان گریم گرفت :yes:
ای کاش به جای ریمستر های پوچ نسل ۸ این عناوین ناب رو ریبوت میکردن
بنظر منم اگه پدر پلی استیشن الان پا بر جا می موند پلی استیشن ۴ چند برابر موفق تر از این بود ولی حیف
واقعا موافقم که به جای ریمستر های پوچ نسل ۸ باید این شاهکار هارو ریبوت می کردن
:yes: :-))
ازت معلومه سرت با pc بی انحصارت گرمه بشین استراتژی بازی کن و عناوین درجه ۳ با کیفیت ۴k و افت فریم ۷ :rotfl:
باکیی؟
با @ Delta 4 بودم
نظرش پاک شد
چرا شهر پر تن هاست پس کوشن سر ها
ایولا داری :yes: :yes: :yes: :yes:
:heart: :heart: :heart:
:yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
ببخشید که نویسندگان از شما نظر نخواستن در نمره دهی! 😐
سلام یک ساعت وقت دارید که cd key رایگان dirt 3 را داشته بازید
داشته بازید!!!!!! یعنی چی.بعدش هم حالا دیگه کی dirt 3 بازی میکنه.اون بازی منقرض شده عمو.
ممنون نقد خوبی بود
بچه ها ما یه گروه بچه های گیمفا زدیم بیاین تو خوشحال میشیم اکثر بچه ها هم هستن برای ورود رو اسمم کلیک کنید