برق تیغ های رقصان، آبدیده از پولاد و آتش | ۱۵ شمشیر برتر در بازی های رایانه ای
شمشیر یک سلاحِ یخ زده و سرد است، که گویی هیچ روحی را در تیغه براق و تیزش جای نداده، اما همین شیء بی روح، همیشه مانند یک دوست و یاورِ وفادار، در سختی ها و خوشی ها کنار انسان بوده است و پیوند محکمش باعث شده تا در تمامی جلوه های زندگی او نفوذ پیدا کند. یکی از مهمترینِ این جلوه ها افسانه ها و اسطوره ها هستند، جایی که شمشیر ها نقش مهم دارند و گاهی حتی درون ظاهر سختشان به روحی عظیم جای داده اند.
شاید وقتی مرلین (Merlin) جادوگر، شمشیر افسانهای شاه آرتور (Arthur) کبیر را در دستانش نگاه داشته بود، تصورش را هم نمی کرد که این سلاحِ ساده، بتواند سرنوشت یک ملت را از نو بنویسد و کاری کند تا نام خودش، شاه آرتور و البته تمامی شوالیه های میزگرد، در تاریخِ اسطوره ای انسان ها ثبت شود. مرلین شمشیری که به گفته بسیاری با نفس اژدهایان ساخته شده بود را به شاه آرتور، پادشاه به حق انگلستان هدیه میدهد تا در جنگ ها از قدرت قابل اتکای آن بهره ببرد. بعضی از افسانه ها اما اکسکالیبر (Excalibur) را همان شمشیری میدانند که برای سال ها در دل یک سنگِ سرد جا خوش کرده بود و هیچ مردی قادر به خارج کردن آن نبود. در آخر اما آرتور، مرد جوانِ پاکدل از میان مردم برخواست و این شمشیر را به سادگی از سنگ بیرون کشید تا مقامِ پادشاهی بریتانیا را از آن خود کند. اما در بعضی از افسانه ها هم اکسکالیبر به طور کامل با شمشیر افسانه ای در سنگ (The Sword in the Stone) متفاوت است. در این افسانه ها آمده که این شمشیر هدیه ای از جانب مرلین کبیر به شاه آرتور بوده، آرتور از شمشیر بهره می برد و در یک نبرد بسیار عظیم، فقط با یک ضربه تمامی سپاهیان دشمن را نابود می کند. آرتور شمشیر را بر زمین یخ زده ای می کوبد که نبرد عظیمی رو آن در جریان است. و دشمنان غافل از اینکه روی رودخانه ای یخ زده در حال جنگیدن هستند، با شکستن یخ رودخانه به کام مرگ سقوط می کنند. به این ترتیب آرتور و شوالیه های بزرگش، فقط و فقط با یک ضربه در نبردی عظیم پیروز می گردند تا به نام ناجیان کبیر انگلستان شناخته شوند.
در بعضی افسانه ها آمده که این شمشیر قدرتمند، در کملوت (camelot) ، پایتخت یوتوپیایی آرتور وجود دارد و منتظر است تا سلحشوری باز هم آن را به دست بگیرد. (این افسانه به خودی خود برداشتی غیر مستقیم از یکی از مهمترین اسطوره های نورس است)
همانطور که از افسانه اکسکالیبر برداشت می شود، شمشیر ها و البته سلاح های عظیم و افسانه ای همیشه در تاریخ شفاهی انسان ها و اسطوره های آنان نقشی پررنگ را ایفا می کردند. به نوعی که اگر در افسانه های ملل مختلف جست و جو کنید، قطعا به شمشیر ها و سلاح هایی برخورد خواهید کرد که علاوه بر ایفای نقش یک سلاح، با نیرویی ماورایی سرنوشت قوم و یا ملتی را نیز رقم زده اند. گاهی هم این سلاح های افسانه ای معیاری بوده اند برای سنجش میزان پاکی دل و شجاعت افراد، تا فقط مردان و زنای لایق و شایسته را به مسند قدرت برسانند و سرنوشت مردم را به دست هرکسی نسپارند. این سلاح های باستانی به قدری در میان اسطوره ها اهمیت یافته اند که اکثراً پایشان به جهان امروز و رسانه های مربوط به سرگرمی هم باز شده است. به عنوان مثال می توان با اشاره به اسطوره های نورس، از پتک افسانه ای ثور (Thor) خداوندگار آسمان و تندر نام برد. ثور اما علاوه بر اینکه یکی از خدایان نورس است، در جهان عظیم کمیک بوکی کمپانی مارول هم به عنوان یک ابرقهرمان و خداوندگار، نقشی پررنگ و موثر دارد. اما نکته مهم در مورد این رب النوع این است که پتک افسانه ای او میولنیر (Mjollnir) دارای اراده ای است که فقط اجازه می دهد مردان و زنان شایسته آن را به دست بگیرند و به این ترتیب اجازه سوء استفاده از قدرت بی همتای یک رب النوع را به هر موجودی با هر نیتی نمی دهد. علاوه بر این در افسانه های ایران باستان هم سلاح هایی مهم و جاودان وجود دارند.
با توجه به مثال ها، همه ما می توانیم به این اتفاق نظر برسیم که گاهی این تکه های پولادی که در میان آتش به دست خودمان ساخته می شوند، می توانند تعیین کننده سرنوشت ما باشند. علاوه بر این باید بگویم که گاهی این سلاح های سرنوشت ساز، به عنوان نماد های مهم در تاریخ هر ملت ایفای نقش می کنند. به عنوان مثال در داستان های شاهنامه، ضحاک به فریب اهرمن پس از کشتن جمشید شاه، بر تخت حکومت ایران زمین می نشیند، او که طمع قدرتی بیشتر دارد، بازهم فریب اهرمن را می خورد، اهرمنی که در قالب یک انسان بوسه بر دوش های او می زند و از جای دو بوسه شومش، دو مار سر بر می آورند. و ضحاکِ ماردوش برای آرام کردن مارهایش باید هر روز مغز سر یک انسان را غذای آن ها کند. شبی اما ضحاک پریشان از خواب بیدار می شود و مُعَبِر ها وعده می دهند که تعبیر خواب او مربوط به مردی عادل است که حکومت ظالمانه او را از میان خواهد برد. سال ها بعد، آفریدون که به لطف شیر گاو برمایه جوانی تنومند گشته، همراه سلاح افسانه ای اش، گرز گاو سر! به حکومت ضحاک ستم گر پایان می دهد. این گرز هرچند همانند اسطوره های نورس و سلتی از خود اراده ای ندارد، اما نمادی است از آزادگی و ایستادگی مردم ایران در مقابل ظلم که همراه درفش کاویان در تاریخ اسطوره ای ما جاودان شده است.
باید گفت که اهمیت بالای سلاح ها در افسانه ها و تاریخ شفاهی ملل، باعث شده که سلاح ها راه خود را به انواع مختلف رسانه ها باز کنند و در دنیاهای سینمایی، کتاب ها و حتی بازی های رایانه ای شاهد سلاح های افسانه ای و تاریخچه های زیبای آن ها باشیم. این امر به قدری در آثار سبک فانتزی و البته گاهی علمی تخیلی نفوذ کرده که نمی توان به سادگی از کنار آن ها گذشت، چرا که همین آثار بزرگ فانتزی دست مایه اقتباس های بسیاری در دنیای بازی های رایانه ای شدند.
برای مثال باید رجوع کنیم به شاهکار مطلق تالکین، سه گانه ارباب حلقه ها (البته در آثار تالکین آنقدر شمشیر ها و سلاح های منحصر به فرد وجود دارند که به تنهایی می توانند یک ده برتر عالی بسازند) در طول رخداد های ارباب حلقه ها متوجه آن می شویم که شمشیر افسانه ای ایزیلدور، کسی که سائورون را شکست داده و حلقه را از او ربوده، به وارث حقیقی او خواهد رسید. و این وارث حقیقی در واقع پادشاه به حق گاندور و شهر سپید است. این شمشیر باستانی که شکسته شده، توسط الراند و الف ها بازسازی می شود تا به دست صاحب اصلی اش، یعنی آراگورن پسر آراتورن برسد. او به وسیله شمشیر هویتش را ثابت می کند و ارواح نفرین شده را در نبرد سرنوشت ساز نهایی (جنگ حلقه) همراه خود می برد و روند جنگ را تغییر می دهد. آراگورن برای همراه کردن ارواح به شمشیر نیاز دارد چرا که فقط وارث حقیقی ایزیلدور می تواند نفرین ارواح مردان کوه سپید را از بین ببرد.
مثال دیگر این موضوع که به علت کم بودن یا بی کیفیت بودن بازی های ساخته شده در مورد آن در لیست جایی ندارد، شمشیر قدرتمند و افسانه ای ادارد استارک، یخ است. این شمشیر هرچند که حضور چندانی در مجموعه رمان های نغمه آتش و یخ ندارد، اما قطعا نمادی بزرگ و مهم از سری محسوب می شود.
در واقع شمشیر ها، در روند ساخت و شکل گرفتن یک قهرمان، نقشی اساسی ایفا می کنند، این شمشیر و ابزار جنگ است که هر قهرمانی را آماده سفر دور و درازش برای رسیدن به هدفی بزرگ می کند، ابزاری ساده اما قابل اتکا که می تواند جان بسیاری را نجات دهد و در مقابل خون بسیاری را بریزد و شاید برای همین است که هرکسی شایستگی به دست گرفتن شمشیر های قهرمانان را ندارد. در سیر تحول یک انسان عادی و تبدیل شدن او به قهرمان یک داستان، علاوه بر عوامل محیطی و وجود داشتن یک استاد، شمشیر هم به عنوان یک دوست و همراه همیشگی، که هیچگاه قهرمان را تنها نمی گذارد از اهمیت بسیاری برخوردار است. حتی گاهی در برخی داستان ها و اسطوره ها رسیدن و دست یابی به یک شمشیر ارزشمند، خود موضوع اصلی داستان و روایت است، چرا که در دنیای مورد نظر آن شمشیر توانایی خاص و یا کارایی منحصر به فردی را دارد که قهرمان برای نیل به اهدافش حتما باید دست به قبضه شمشیر برساند.
با همه این ها می توانیم به این نتیجه برسیم که قطعاً، در بازی های رایانه ای و داستان هایی که تعریف می کنند، رد پاهای بسیاری از همه این اسطوره ها می توانیم بیابیم. اما موضوع مهم تر این است که نویسندگان و فعالان عرصه بازی های رایانه ای در خلق بصری تخیلاتشان هیچ گونه محدودیتی ندارند و همین امر باعث می شود که در دنیای بازی های رایانه ای شاهد شمشیر ها و سلاح هایی به مراتب عجیب و غریب تر و البته قدرتمند تر باشیم. جایی که هیچ حد و مرزی برای قدرت و تخیل وجود نداشته باشد، قطعاٌ قهرمانانی یافت می شوند که با شمشیر هایشان خدایان را سلاخی می کنند و به کین خواهی سرگذشت ناگوارشان تیغ روی گردن پدرشان می کشند. در دنیای بازی های رایانه ای علاوه بر اقتباس های زیبا، شمشیر هایی وجود دارند که در طول سال های بسیار، به عنوان نماد و آیکون بسیاری از فرانچایز های بزرگ شناخته می شوند. و این نماد ها به قدری گسترش یافته اند که پایشان را فراتر از دنیای خودشان می گذارند و حتی با گذشت چندین سال از اولین حضورشان، در ابعاد دیگری از رسانه ها حضور پیدا می کنند.
با وجود این نقش مهم که شمشیر ها در عرصه های گوناگون زندگی بشر داشته اند، بر آن شدیم تا با تهیه یک مقاله هرچند کوتاه، از بعد دیگری به نقش شمشیر های مهم در بازی ها رایانه ای بنگریم، این شمشیر ها به طور قطع نقش سرنوشت سازی در داستان بازی ایفا کرده اند و همراه شخصیت های اصلی داستان فراز و نشیب های زیادی را پیموده اند و گاهی با ایجاد کردن گره های داستانی کاری کرده اند که برای همیشه در ذهن ما جاودان بمانند. هرچند که بعضی از این شمشیر ها ممکن است نقشی کوتاه در داستان داشته باشند، اما به طور قطع اطمینان داشته باشید که همان نقش کوتاه هم بسیار موثر و حیاتی بوده است. باید گفت که در لیستی که تهیه شده، به طور خاص فقط به سلاح شمشیر توجه کرده ایم و سلاح های دیگر جایگاهی در لیست ندارند، هر چند که قطعاً سلاح های ارزشمندی جز شمشیر ها در تاریخ بازی های رایانه ای ایفای نقش کرده اند و خاطرات خوشی برایمان ساخته اند.
لیستی که مقابلتان قرار دارد، چندان هم که به نظر می رسد سلیقه ای نیست و با تحقیق و بررسی بسیار نوشته شده است، البته نمی توانیم به طور کامل انکار کنیم که سلیقه هیچ نقشی در ترتیب قرارگیری این شمشیر ها نداشته، اما تا حدودی می توانیم بگوییم، ارزش هر شمشیر بیشتر از همه با عناصر داستانی بازی ای که در آن حضور پیدا کرده در ارتباط است و کمتر شمشیری را در لیست می یابید که به علت قدرت بیشتر و یا طراحی زیباترش رتبه بهتری کسب کرده باشد. همراه گیمفا باشید با ۱۵ شمشیر برتر بازی های رایانه ای.
۱۵
لایت سیبر (Lightsaber)
Star Wars Series
شاید حضور داشتن پرطرفدار ترین سلاح در تاریخ سینما، به عنوان پانزدهمین شمشیر در لیست کمی تعجب برانگیز باشد، اما باید گفت که این سلاح آنقدر که در دنیای سینما و کمیک بوک ها غوغا کرده، در دنیای عظیم بازی های رایانه ای قدرتمند ظاهر نشده است.
وقتی برای اولین بار در سال ۱۹۷۷ و در اولین فیلم از سری ماندگار جنگ ستارگان (Star Wars) با لایت سیبر ها (یا شمشیر های نوری) مواجه شدیم، بی شک دلمان می خواست که یکی از این شمشیر های عجیب و غریب را داشته باشیم تا بتوانیم مثل اوبی-وان کنوبی (Obi Wan Kenobi) و لوک اسکای واکر (Luke Skywalker) قهرمان مردم یک کهکشان شویم. البته باید اشاره کنم که معدود کسانی هستند که در زمان اکران فیلم حضور داشتند و حالا خواننده این مطلب هستند (از جمله خودم). شمشیر های نوری سری جنگ ستارگان، بدون شک یکی از تاثیر گذار ترین سلاح ها در ژانر علمی تخیلی محسوب می شوند، سلاحی سرد که مخصوص نبرد های نزدیک طراحی شده و حتی ذات درونی صاحبش را با رنگ تیغه اش نمایش می دهد. این شمشیر های عجیب و غریب به وسیله کریستال هایی کمیاب ساخته می شوند و سلاح اصلی جدای ها (Jedi) هستند. محفل جدای ها سازمانی باستانی و بسیار کهن است که همیشه با نظم و ترتیب خاصی به محافظت از جهان عظیم جنگ ستارگان پرداخته است. در مقابل اما نیرو های سیث (Sith) حضور دارند که توانایی استفاده از شمشیرهای نوری را هم دارا هستند.
این شمشیر های افسانه ای در تمامی قسمت های سری حضور دارند و نقش بسیاری مهمی ایفا می کنند. در اولین قسمت از فیلم ها شاهد این هستیم که لوک اسکای واکر دوست داشتنی درگیر ماجرای بزرگ مقاومت در مقابل امپراطوری می شود. او که فقط پسری کوچک در سیاره ای دور افتاده است، با پیدا کردن یک اندروید (R2D2 خودمان، با آن صداهای عجیب و غریبش) و دریافت پیامی از شاهزاده لیا (Princess Leia) راهی سفری دور و دراز می شود که از او یک قهرمان می سازد. و این روند قهرمان شدن قطعاً بدون وجود یک نماد و آیکون غیر ممکن است. لوک در شمشیر زنی استاد می شود و توانایی استفاده از شمشیرهای نوری را به خوبی از استاد یودا می آموزد. و تبدیل به یک جدای واقعی می شود. همانطور که پیداست نقش این شمشیر در شکل گیری شخصیت یک قهرمان بزرگ در دنیای سینما انکار ناپذیر است.
با توجه به قدرت رسانه ای و فرهنگی سری جنگ ستارگان قطعاً در طول زمان شاهد بازی های رایانه ای بسیاری بر اساس این سری بوده ایم و می توان گفت که در اکثر این بازی ها توانایی استفاده از یکی از این شمشیر های معرکه را داشته ایم. باید گفت که یکی از آرزو های بزرگ هر طرفدار جنگ ستارگان، ایستادگی در مقابل استورم تروپر ها به کمک یک لایت سیبر خفن است. و سازنده های بازی های رایانه ای به خوبی از این موضوع آگاهند و برای همین، یک لایت سیبر باحال دستمان می دهند تا به حساب همه برسیم. شاید حضور این شمشیرها به طور کلی در دنیای بازی های رایانه ای بسیار کمتر از سینما باشد. اما قطعاً نقش بسیار مهمی به عنوان یک سلاح در تمامی عناوین مرتبط با جهان جنگ ستارگان دارند.
مگر می شود صدای دلنشین فعال شدن این شمشیرها از یادمان برود؟
۱۴
شیردل (Lion Heart)
Final Fantasy VIII
سری فاینال فانتزی به اندازه کافی در میان بازی باز ها شناخته شده و آشنا هست که نیازی به معرفی کردن دوباره نداشته باشد، یکی از مهمترین المان ها در طول این سری از بازی های پرشمار به طور قطع سلاح ها و ابزار هایی است که ذات یک بازی نقش آفرینی خوب را شکل می دهند. اما در فاینال فانتزی به علت رخ دادن داستان در فضاهای منحصر به فرد و مخصوص سری، همیشه شاهد سلاح هایی با طراحی غیرمعمول و گاهی حتی عجیب و غریب هستیم. سلاح هایی که شاید حتی اسلحه قدرتمندی در بازی نباشند، اما به علت طراحی خاص و البته نقشی که در داستان دارند، در ذهن ها ماندگار شده اند. یکی از این سلاح های مهم، قطعا تفنگ/شمشیر ها (GunBlade) هستند. این شمشیر ها که به نوع عجیب و غریبی سلاح های سرد و گرم را به هم پیوند داده اند، پس از شماره هشتم، نقش مهمی در سری داشتند. اما در میان همه این گان بلید ها شیردل، سلاح نهایی اسکوال لیونهارت (Squall Leonhart)، از شهرت بیشتر بر خوردار است. این شمشیر فوق العاده در واقع قدرتمند ترین گان بلید در کل سری است و حتی در بازی هم به سختی به دست می آید.
این شمشیر منحصر به فرد با طراحی خاص اش واقعا همه را متعجب کرده است. در ابتدا یک دسته بسیار شبیه به یک روولور یا هفت تیر طرف هستیم که به علت وصل شدن تیغه شمشیر به آن از قوص کمی برخوردار است و به سمت پایین تمایل ندارد. در جایی که باید محافظ دست قرار گرفته باشد هم با یک مخزن گلوله یا خشاب مواجه می شویم که بر خلاف ظاهر هفت تیر گونه اش براساس اسلحه خودکار M16 طراحی شده است و بدون وجود لوله ای به یک تیغه پهن و مثلثی شکل متصل می شود. قطعا وقتی این شمشیر را می بینید باخودتان می گویید :” چطوری با این می جنگیده آخه؟” در جواب باید بگویم در دنیای فاینال فانتزی همه چیز ممکن است.
مواد اولیه این اسلحه که بسیار هم کمیاب هستند از سراسر جهان جمع آوری شده اند. به همین دلیل حتی یافتن این شمشیر در جریان داستان بازی هم کار ساده ای نیست. البته باید گفت که اسکوال یک گان بلید به عنوان سلاح اصلی اش به همراه دارد، اما شیردل در واقع شکل نهایی و حالت پرقدرت آن شمشیر است.
این شمشیر خاص و عجیب، استارتی بود برای طراحی گان بلید های منحصر به فرد سری که در شماره های بعدی همیشه حضوری فعال داشته اند. طراحی شیردل الهام بخش طراحی گان بلید های بهتر و به مراتب کاربردی تری در سری بوده که از مهمترین آن ها شمشیر لایتنینگ در فاینال فانتزی ۱۳ است.
این سلاح به عنوان شمشیر اصلی اسکوال که در ماجراهایش همراه اوست، به نمادی ماندگار از شجاعت و وفاداری در سری تبدیل شده و البته در تمام جهان هم به عنوان بهترین نمونه گان بلید شناخته می شود و به حق مستحق جایگاه ۱۴ در این لیست است. چرا که یک نماد ماندگار از سری فاینال فانتزی محسوب می شود.
۱۳
یاماتو (Yamato)
Devil May Cry
چه چیزی بهتر از یک کاتانای افسانه ای است؟ آن هم وقتی توی دست های یک موجود عجیب و غریب باشد. یاماتو کاتانای بی همتای اسپاردا، شمشیری که در واقع کلیدی است برای گشودن دروازه های جهنم. اسپاردا آنقدر شمشیر های مختلف و خفن داشته که به راحتی این یکی را بدهد به پسر جاه طلب و مرموزش ویرژیل، برادر دو قلوی دانته. این شمشیر قدرتمند همانطوری که کلید دروازه جهنم است، در واقع یک سد قدرتمند و مانعی محکم است که دنیای ما انسان ها و شیاطین را از هم جدا می کند.
یاماتو در واقع یکی از نماد های مستحکم تمدن ژاپن در سری Devil May Cry است، سری بازی های هک اند اسلشی که به عنوان یک بازی جریان ساز و بسیار موفق شناخته می شوند. تم و فضای کلی سری اما حال و هوایی غربی دارد و از فرهنگ و تمدن ژاپن فاصله گرفته است، اما با توجه به ژاپنی بودن سازنده ها قطعا می بایست منتظر حضور مهم یک عنصر از دل فرهنگ این کشور می بودیم و این نماد چیزی نیست جز یاماتو ای که همیشه در دست های ویرژیل خود نمایی می کند. تیغه ای کشیده شده با محافظی طلایی که درون یک غلاف مشکی جا خوش کرده است. تیغه ای جادویی که هیچ ماده ای تاب مقاومت در مقابلش را ندارد و به راحتی بریدن کره (!) همه چیز را می برد. البته نمی توانیم از توانایی های استفاده کننده این شمشیر هم بگذریم. ویرژیل به قدری در استفاده از این شمشیر مهارت دارد که به ضربه مخفی “برش عدالت” دست یافته. در این ضربه یاماتو به قدری سریع حرکت می کند که حتی هیچ ردی از آن در فضا باقی نمی ماند، چه برسد به اینکه بخواهیم ببینیم اش. البته معمولا قبل از زدن این ضربه ورژیل یک تکان کوچک به خودش می داد تا بدانیم قرار است یکی را بکشد. درست بعد از آن تکان و برگرداندن یاماتو به غلافش بود که دشمن های ویرژیل تکه تکه می شدند و پخش زمین. راستش این حرکت ویژیل در Devil May Cry 3 یکی از خفن ترین فنون شمشیر زنی در تاریخ بازی های رایانه ای است. یک پسر جوان با آن صدای باحال و شمشیر خفن اش می آمد و همه را می کشت، بدون اینکه تکان بخورد. هرچه باشد ویرژیل بود ها، مگر می شود برادر دانته باشی و خفن نباشی؟
البته یاماتو سرگذشت تلخی دارد، ویرژیل که به نظر می رسد جاه طلبی اش همیشه به عقلش می چربد قصد می کند به واسطه این شمشیر برج شیطان را فعال و دروازه جهنم را باز کند، اما خوب، سر و کله دانته پیدا می شود و اوضاع کلا برهم می ریزد. ویرژیل و شمشیر افسانه ای اش به دنیای شیاطین سقوط می کنند، جایی که برادر شجاع دانته به جنگ موندوس می رود اما شکست می خورد و در قالب نلوآنجلو (Nelo Angelo) باز میگردد. در این میان بنا به دلایلی که هنوز هم مشخص نیست یاماتو می شکند و به دست محفل شمشیر می رسد. همان گروهی که در Devil May Cry 4 قصد دارند دروازه های جهنم را باز کنند. این فرقه که گویا پرستنده های اسپاردا هستند قصد دارند تا او را به دنیای انسان ها بازگردانند. اما نیرو (Nero) به این دلیل که یکی از وارثین اسپاردا است (گویا پسر ویرژیل) یاماتو را به دست می گیرد و حسابی هم قوی تر می شود. اما همانطور که می دانید این جوانک دست و پا چلفتی در آخر باعث می شود دروازه باز شود و باز هم دانته مجبور می شود مداخله کند و همه چیز را درست کند.
یک بار هم شاهد این هستیم که دانته بامزه قصد دارد برش عدالت را اجرا کند، البته نتیجه کار چندان هم بد از آب در نمی آید، هرچه باشد برادرند و از یک خون.
یاماتو کلید اصلی ماجرهایی شماره سوم و چهارم سری است و به همین دلیل به طور قطعی مسحق جایگاه سیزدهم در این لیست.
۱۲
آشوبخوار (Choaseater)
DarkSiders
سری دارک سایدرز (Dark Siders) یکی از زیبا ترین و پر طرفدار ترین بازی های سبک هک اند اسلش هستند. این سری با وجود المان های نقش آفرینی بسیار قوی، گیم پلی غنی و داستانی که واقعاً زیبا و جذاب نوشته شده و پر است از اشاره های اسطوره ای، توانسته به یک جایگاه محکم و ثابت بین بزرگان این سبک برسد.
اما یکی از دلیل های اصلی موفقیت این سری وجود پروتاگونیست های پرداخت شده و البته بزن بهادر و خفنی مثل خود شخص شخیص جنگ و البته مرگ است. این دو برادر که بنا بر مکاشفات یوحنا سواران آخرالزمان هستند، علاوه بر شخصیت های باحالشان، صدا های خیلی خوب و البته سلاح های فوق العاده ای دارند. از آنجایی هم که سلاح اصلی مرگ یک شمشیر نیست. راهی جز انتخاب آشوبخوارِ جنگ نداشتیم. یک شمشیر پهن که برای حملش نیاز به هردو دست دارید (جنگ ندارد) این شمشیر خشمگین که تشنه نابودی است به عنوان آورنده عدالت و یک محاکمه کننده قدرتمند هم شناخته می شود و یار و یاور همیشگی جنگ در نبرد بی پایان میان بهشت و جهنم است. البته بعد از خرابکاری آقای جنگ به مدت ۱۰۰ سال از صاحبش جدا می افتد اما وقتی جنگ به زمین می آید، Choaseater هم به او می پیوندد.
تیغه آشوب خوار در حالت عادی خاموش و به رنگ سیاه است، اما بر روی آن چهره های بسیاری رسم شده اند که در حال فریاد زدن و زجر کشیدن هستند، تیغه شمشیر یک تکه است اما طراحی پیچیده و ناموزن اش یک ظاهر ترسناک به آن هدیه داده. این شمشیر افسانه ای با مرگ اهدافش انرژی یا در واقع آشوب موجود در روحشان را می خورد و جذب خودش می کند، به این ترتیب جنگ با دریافت مقدار بسیاری از آشوب می تواند وارد حالت خشم و یا آشوب شود و دیگر هیچ! در این حالت فوق العاده قدرتمند که ظاهر جنگ را تحت تاثیر قرار می دهد آشوبخوار هم به شکل نهایی و اصلی اش با یک تیغه سرخ می رسد و قدرت واقعی اش را آزاد می کند.
در طول مراحل بازی این شمشیر فوق العاده را می توانید با پیدا کردن اضافات و ابزار ها ارتقا دهید و یا حتی جادو های متفاوتی بررویش اجرا کنید که باعث می شود رنگ تیغه پهن و یک تکه اش را تغییر دهد. آشوبخوار به علت طراحی منحصر به فرد و ظاهر فوق العاده اش، به طور قطع یکی از بهترین شمشیر ها در تاریخ بازی های رایانه ای است و علاوه بر این در داستان بازی هم نقش مهمی دارد و یار و یاور قهرمان ما، جنگ (چطوری است که جنگ قهرمان می شود؟) است. این مخلوق افسانه ای قطعا به حق در جایگاه دوازدهمین شمشیر نشسته است. چرا که مثل صاحب خشمگینش تشنه نابودی است و خرابی.
۱۱
خنجر زمان (Dagger of Time)
Prince Of Persia
دستان یا پرینس یا شاهزاده! این قهرمانِ فراموش شده یوبی سافت را با هر اسمی که می خواهید صدا کنید، اما حق ندارید دوران پرشکوه و ماجرا های بی همتایش را زیر سوال ببرید. مردی از سرزمین پارس (البته به قول سازنده ها، آن اوایل که ما هیچ چیز پارسی ای در سری ندیده بودیم) که هر طوری به داستانش نگاه کنید، کم از شخصیت های زجر کشیده ای مثل مکس پین ندارد (نه تا این حد) شاهزاده درگیر ماجرایی می شود که همیشه برایش باخت و بیچارگی به همراه داشته، او همراه لشکر پدرش به هند حمله می کنند، جایی که وزیر مهاراجه با خیانت کردن به او و تسلیم کردن کشور به پادشاه پارس، غنیمت های سرزمین هند را پیشکش پارسیان می کند. وزیر قصد دارد با این کار، آثار باستانی مربوط به زمان را تصاحب کند و به قدرت بی حد و حصر آن ها برسد اما شاهزاده بخت برگشته ما خنجر زمان را به عنوان غنیمت برمی دارد و وزیر هم هیچ کاری نمی تواند بکند. جز اینکه مثل یک فکر جاری مدام در گوش پرنس بخواند تا شن های زمان را آزاد کند.
خنجر زمان یکی از مهمترین عناصر در سه گانه شن های زمان شاهزاده پارسی است، سلاحی که در واقع کلید ساعت شنی (HourGalss) است، یک مخزن بزرگ پر شده از شن های زمان. با آزاد شدن این شن ها همه انسان های در معرض آن به موجودات شنی تبدیل می شوند و شاهزاده باید زمان را به عقب بازگرداند تا همه چیز را درست کند، آن هم وقتی که دلش را به دختر مهاراجه، فرح باخته است.
خنجر زمان، جز ساعت شنی تنها وسیله ای است که به اندازه کافی، برای ذخیره کردن شن های زمان قدرتمند است. شاهزاده به وسیله این خنجر می تواند در سیر زمان خلل ایجاد کرده، آن را کند کند، به عقب باز گرداند و حتی به طور کامل متوقف کند. خنجر به لطف وجود شن های زمان در درونش، صاحبش را در مقابل عواقب برخورد این شن ها حفظ می کند و دارنده این خنجر تنها کسی است که در برخورد با شن ها تبدیل به یک موجود شنی نمی شود.
این خنجر سحر آمیز، علاوه بر توانایی کنترل زمان، هدیه ای به صاحبش می دهد که شاید بتوانیم آن را یک نفرین هم نام گذاری کنیم. استفاده کننده از خنجر، تمام خاطرات مربوط به هر خط زمانی ای که ایجاد می کند را به یاد دارد. خاطراتی که هیچ کس حتی از وجود داشتنشان هم آگاه نیست. این خاطره های کشنده و دردناک هستند که باعث می شوند شاهزاده قصه را با شخصیت های رنج کشیده ای مثل مکس پین مقایسه کنیم (هرچند این مقایسه غلط است). از یک طرف دیگر، شاهزاده بیچاره ما به خاطر اینکه این خنجر را دارد، از تمام بلاهایی که سر زمان می آید هم آگاه است و اگر کسی با وسیله دیگر زمان را جا به جا کند، خبر دار می شود.
شاهزاده در آخر موفق می شود وزیر را بکشد و به ساعت شنی دست پیدا کند و با برگرداندن زمان به قبل از لحظه آزاد کردن شن ها، جان همه آدم ها را نجات دهد. اما همانطوری که حدس زدید دیگر شاهزاده فرح را شیفته و عاشق خودش نمی بیند. شاهزاده خنجر را به فرح می سپارد تا از آن محافظت کند.
در سومین شماره از بازی متوجه می شویم که این خنجر، تنها سلاحی است که می تواند به موجودات شنی، آسیب برساند و این موضوع هم با یک عنصر بسیار جذاب، در گیم پلی پیاده می شود. صحنه های کلید زنی بسیار هیجان انگیز که در زمان عرضه بازی واقعا ما را شگفت زده می کرد. خنجر زمان به طور قطع یکی از خطرناک ترین سلاح ها در تاریخ بازی های رایانه ای است، چرا که می تواند هر حریفی را با کند کردن و یا نگه داشتن زمان شکست دهد. این خنجر قطعا مهمترین سلاح در سری شاهزاده پارسی هم هست، چرا که نقش بسیار مهمی در سیر داستان دارد و به عنوان یکی از المان های اصلی داستانی مهم از آن یاد می شود. این خنجر اسرار آمیز، از جزیره زمان به غنیمت گرفته شده، جایی که ملکه زمان و البته محافظ دهشتناکش داهاکا حضور دارند تا از ایجاد شدن خط های زمانی متفاوت و پارادوکس های زمانی جلوگیری کنند. کاری که شاهزاده ما دقیقاً در اولین ماجراجویی اش به آن دست می زند و دچار نفرینی ابدی می شود، نفرینی که همه داشته هایش را از او می گیرد.
۱۰
شمشیر فرکانس بالا (High frequency blade)
Metal Gear Rising
مگر می شود در یکی از بازی های کوجیما شمشیری باشد و در ده برتری حضور نداشته باشد؟ این بازی ساز نابغه واقعا هر چیزی را به بهترین نحو می سازد، شک دارید؟ کافی است به شمشیر های فرکانس بالا در سری Metal Gear Solid نگاه بیاندازید. این شمشیر ها به لطف تکنولوژِ پیشرفته ای که درشان به کار رفته دارای یک جریان متناوب در فرکانس بسیار بالایی هستند که موجب می شود پیوند های مولکولی هر ماده ای که با آن ها برخورد داشته باشد از هم بپاشد. به همین دلیل این شمشیر های همه فن حریف تقریباً هر ماده ای که در جهان موجود باشد را می برند.
شمشیر های فرکانس بالا با یک لبه برنده و نوک تیز توانایی برش دادن و البته فرو کردن شمشیر را به صاحبشان می دهند و گستره وسیعی از حملات متفاوت را پوشش می دهند همچنین به علت وجود آلیاژ های خاص در تیغه، به شدت مستحکم و مقاوم هستند، تیغه این شمشیر ها به راحتی نمی شکند و می تواند در مقابل هر نوع حمله ای مقاومت کند، مثلا یک بار شاهد این هستیم که رایدن با تیغه شمشیرش ضربه یک اره برقی فرکانس بالا را دفع می کند و شمشیر حتی خراش هم بر نمی دارد، از این جالب تر وقتی است که ضربه های متال گیر عظیمی را فقط با تیغه شمشیرش دفع می کند، همه این ها نشان از قدرت بالای این شمشیر ها دارند.شمشیر های فرکانس بالا تقریبا در شماره های زیادی از سری حضور داشته اند، اما اساسی ترین و اصلی ترین حضور فرکانس بالا ها مربوط می شود به Metal Gear Solid 2 و نینجای محبوب اش، یعنی رایدن. اما در واقع درست و حسابی ترین زمانی که از این شمشیر ها حسابی بهره کشی کرده ایم برمیگردد به شاهکار پلاتینیوم گیمز، یعنی Metal Gear Rising، جایی که همراه رایدن سایبرگ شده باید به مواجهه با گروه خلافکار و تروریستی دسپرادو می رفتیم. مزدورانی که قصد داشتند با ایجاد نا امنی در یک کشور قدرت را به دست بگیرند. در این نسخه، به لطف هوش فراوان شخصیت Doktor و تکنولوژی ای که اختراع کرده بود، شمشیر فرکانس بالای رایدن توانایی این را داشت که با هر ضربه سلول های انرژی سایبرگ های دیگر را جذب و آن ها را به طور مستقیم به بدن رایدن تزریق کند، به این ترتیب همیشه با یک رایدن سرحال و البته سریع سر و کار داشتیم که اصلا هم اعصاب نداشت. به لطف وجود داشتن توانایی Blade Mode در بازی، این اختیار به بازی کننده ها داده شده بود که با آهسته کردن زمان، از نهایت توانایی این شمشیر فوق العاده در بریدن بهره ببرند و دشمنان را تکه تکه کنند. این حالت همچین اجازه می داد که باطری مرکزی سایبرگ ها را از بین سطون فقراتشان با یک برش دقیق بیرون بکشیم و سریع تر از حد معمول رایدن را شارژ کنیم. بگذریم که سازنده ها با استفاده از همین مکانیک ساده چه چالش های زیبایی در بازی آفریدند.
در Rising دریافتیم که حتی شمشیر های عادی هم با وجود تکنولوژِی روز می توانند به یک تیغه فرکانس بالا مجهز شوند، شمشیر سرخ سم که یک کاتانای قرن شانزدهی است، با یک سری اضافات و متعلقات تبدیل به یکی از قوی تری شمشیر های فرکانس بالا در سری شده که بعد از به دست آوردنش واقعا می توانید غوغا به پا کنید. این شمشیر خاص با تیغه سرخ و حالت قوص دارش یکی از زیبا ترین شمشیر ها در بازی های رایانه ای است.
با توجه به نقش مهم نینجا سایبرگ ها در سری متال گیر و اسلحه مورد انتخاب آن ها، همچین توانایی منحصر به فرد این شمشیر ها، یعنی برش دادن همه چیز، واقعاً تجربه به دست گرفت آن منحصر به فرد و بسیار خاص بوده است و باعث شده یکی از بهترین شمشیر ها را در بازی ها تجربه کنیم. باید گفت که کوجیما حتی شمشیر ها را هم عالی می سازد.
۹
سول اج (Soul Edge)
Soul Calibur
کمتر پیش می آید که داستان یک سری بازی دنباله دار بر حول یک شمشیر و توانایی هایش شکل بگیرد، اما سری بازی های مبارزه ای سول کالیبر، تمام عناصر داستانی و ماجراهایشان را مدیون یک شمشیر افسانه ای و البته بسیار قدرتمند هستند. سول اج، شمشیری که در ابتدا ساخته شده بود تا مانند همه تیغ های دیگر در خدمت انسان باشد. اما این شمشیر به همه نشان داده که حتی پولاد سرد هم تحمل خباثت های انسان در جنگ را ندارد. سول اج شمشیری است که به علت غرق شدن در کشتار و نفرت انسان ها کم کم تبدیل به موجودیتی اهریمنی می شود و جسم سردش میزبان یک روح شیطانی. این شیطان که درون شمشیر شکل گرفته و جا خوش کرده در میان مردم به اینفرنو (Inferno) معروف می شود.
اراده و قدرت سول اج به قدری زیاد است که مثل یک موجود انگلی و مرموز بر ذهن و فکر صاحبش سایه می اندازد، این سلاح اهریمنی، نفرینی سخت و ابدی به همراه دارد که هیچ انسانی تا به حال از چنگالش نگریخته است چرا که این نفرین ابدی مثل یک انگل ذهن را تسخیر کرده و امیال خودش را به صاحبش تحمیل می کند و رفته رفته از سلحشوری که روزی برای عدالت شمشیر می کشیده یک دیوانه می سازد. نفرین سول اج به قدری دردناک و قدرتمند است که در طول سالیان زیاد مردم نام شمشیر شیطان را روی آن گذاشته اند، شمشیری که به گفته خیلی ها صاحبش را در خود حل می کند و روح بزرگش را می بلعد و از موجود تهی باقی مانده می خواهد تا قربانیان بیشتری برایش شکار کند. سول اج از صاحبش قاتلی خونریز و دیوانه می سازد که در خدمت شیطان، روح ها را به کام مرگ می فرستد.
اما همیشه هستند کسانی که با ذهن قدرتمند و قلب پاکشان بر اراده شیطانی این شمشیر غلبه کنند. شاه الگول کبیر اولین کسی بود که به راحتی اراده و خواست خود را بر سول اج تحمیل کرد و توانست کنترل این سلاح شیطانی را به دست بگیرد. اما حتی پادشاه های عادل هم ضعف هایی دارند که بر همه پوشیده نیست، الگول پسری طمعکار و حریص داشت که در آخر شمشیر شیطان را از پدرش دزدید، اما به نفرین آن گرفتار شد و عقلش را از دست داد. الگول برای نجات مردم هم که شده به نبرد پسرش و البته سول اج رفت و آن ها را شکست داد. شاهزاده در این نبرد جانش را از دست داد و سول اج هم به نحو عجیبی ناپدید شد. شاه الگول قسم خورد که از این شمشیر شیطانی انتقام بگیرد. او بزرگترین استادان شمشیر ساز را گردهم آورد و با تکه های به جا مانده از سول اج و به قیمت روح پاک خودش شمشیری ساخت که سول کالیبر نام گرفت. یک شمشیر مقدس که توان مقابله با سول اج شیطانی را داشته باشد. این دو رقیب باستانی و دیرینه به عنوان نماد هایی ابدی از خیر و شر نبردی پایان ناپذیر در سری بازی های سول کالیبر دارند.
اما نکته جالب تر در مورد سول اج شیطانی این است که با وجود یک چشم بر روی آن، این شمشیر هیچ وقت شکل و شمایل ثابتی نداشته و همیشه بنا به درخواست صاحبش تبدیل سلاح متفاوتی می شود و مدام شکل عوض می کند. سول اج شمشیری است که علاوه بر روح، تمام داشته های یک انسان را هم میدزدد.
۸
شمشیر آب (Water Sword)
Prince of Persia
باید باز هم برگردیم سراغ شاهزاده پارسی و ماجراهای غم انگیز اما پر هیجانش، این سری بازی ها، مخصوصا در شماره دوم، میزبان تعداد بسیار زیادی از شمشیر ها بودند که همگی با طراحی منحصر به فرد و فوق العاده و البته چندضرب های صریح و مخصوص خود در خاطرمان مانده اند. اما شاید تاثیر گذارترین شمشیر در این سری بازی ها (شمشیر و نه خنجر!!!) شمشیر آب باشد. یک سلاح قدرتمند و کمیاب که در جزیره زمان مخفی شده است.
پس از اتفاقات بازی اول و تغییری که شاهزاده در روند زمان به وجود آورد، زندگی اش آشفته شد و کابوس هایی عجیب به سراغش آمدند، در این کابوس ها شاهزاده مدام توسط موجودی هولناک تعقیب می شد و هیچ توان مقاومتی هم نداشت. پیرمردی دانا منشاء تمام این کابوس ها را گذشته شاهزاده می داند و به او می گوید برای از بین بردن نفرین زمان باید به جزیره زمان سفر کند، جایی که ملکه زمان در آن حضور دارد.
شاهزاده به همراه خدمه کشتی راهی جزیره زمان می شوند، یک جزیره مرموز و مه آلود که هیچ کس از رمز و رازهای نهفته درونش خبری ندارد. شاهزاده پس از رسیدن به جزیره در میابد که آن موجود هولناک کابوس هایش درواقع داهاکا (Dahaka) نگهبان زمان بوده است و قصد دارد تا با کشتن او تغییراتی را که در زمان ایجاد شده از میان ببرد.
در این جزیره و در راه رسیدن به ملکه زمان شاهزاده ما شمشیر های متفاوت و بسیاری به دست می آورد که در طراحی یکی از یکی بهتر و خفن تر هستند، به کمک این شمشیر ها هم می شود بازی را به پایان رساند، اما برای دیدن پایان مخفی و البته اصلی بازی (زیرا شماره بعدی بر اساس این پایان مخفی ادامه پیدا می کند) شاهزاده پارسی باید شمشیر آب را بیابد، تنها شمشیری که به قدر کافی قدرت دارد تا به مقابله با نگهبان زمان، یعنی داهاکا برود.
به دست آوردن این شمشیر در بازی اما اصلا آسان نیست، در طول بازی به طور مجموع ۹ ارتقاء برای شاهزاده در نظر گرفته شده اند که همگی در پشت تله های بسیار و در محل هایی عجیب و غریب مخفی شده اند، این ارتقاء های ارزشمند علاوه بر بیشتر کردن خط سلامتی شاهزاده، تنها راه دستیابی ما به شمشیر نهایی و قدرتمند بازی هستند. با یافتن تمامی این ۹ ارتقاء و بازگشت به استراحت گاه ملکه زمان می توانید شمشیر آب را بیابید. شمشیری که تمام مشکلات شاهزاده ما را حل می کند.
در مورد جایگاه این شمشیر در لیست باید توضیح بدهیم که به علت ادغام شدن یک سلاح خاص با روند داستانی و حتی ایجاد کردن یک پایان متفاوت در یک بازی با سبک ماجراجویی و هک اند اسلش، ( که چندان سابقه ندارد) این شمشیر قطعا در بین سلاح های بسیار مهم در تاریخ بازی های رایانه ای جای دارد و به درستی اسحقاق بودن در جایگاه هشتم این لیست را دارد.
۷
سول ریور (Soul Reaver)
Legacy of kain
در مورد خون آشام ها و دنیایشان آنقدر داستان های متفاوت و بی سر و ته شنیده ایم که دیگر حالمان را برهم می زنند، از سریال های شبکه هایی خاص(!) گرفته تا رمان هایی که با فروشی بی سابقه مواجه شدند. قطعا این حجم عظیم پرداخت به خون آشام ها و قصه هایشان دلزدگی خاصی را بین ما به وجود آورده، اما باید بگویم قبل از همه این ها، سری میراث کین، چهره ای بی نظیر و فراموش نشدنی از خون آشام های باستانی و دنیایشان برای ما رسم کردند. این چهره به قدری عمیق و زیبا طراحی شده بود که سری میراث کین را تبدیل به یکی از ماندگار ترین بازی های تاریخ کرده است.
اما این بازی زیبا بیشتر دارایی هایش را مدیون داستانی غنی و البته بسیار پیچیده است که حول یک شمشیر بی نظیر می چرخد.
این شمشیر در ابتدا متعلق به ویلیام عادل بوده است، مردی که هزاران خون آشام را با دست های خودش و به وسیله این شمشیر افسانه ای به قتل رساند، اما کین تاب این همه کشتار را نداشت و از آینده و با سول ریور خودش، به گذشته رفت و ویلیام را کشت و سول ریورش را تصاحب کرد (این ساده ترین روایت داستان این بازی است! تعجب نکنید) بعد از تصاحب کردن این شمشیر کین به چنان قدرتی دست پیدا کرد که سرنوشت سرزمین نازگات را تغییر داد. کین با سفرهای بیشتر در زمان و تغییر چهره تاریخ، انسان ها را در نازگات تضعیف می کند و امپراطوری عظیمی برای خون آشام ها می سازد. او برای قدرت بیشتر ستوان ها و زیردست هایی برای خودش در نظر می گیرد که همگی خون آشام هستند. یکی از این زیردست ها رازیل نام دارد، کسی که مورد خیانت برادر ها و پدرش (کین) قرار می گیرد و زمانی که بال هایش در می آید در کنار گودال مرگ اعدام می شود، کین بال های رازیل را جدا می کند و او را در پرتگاه مردگان می اندازد. اما خشم رازیل ۵۰۰ سال بعد و به شکل یک روح سرگردان باز میگردد تا نقش خیلی مهمی در سرنوشت سول ریور و کین داشته باشد. رازیل سعی در کشتن کین دارد اما شکست می خورد و درست لحظه ای که کین سعی دارد آخرین ضربه را به او وارد کند، سول ریور در دست هایش می شکند و با روح رازیل ادغام می شود، و این لحظه یکی از تاریخی ترین اتفاقات در سری رخ می دهد.
سول ریور به شکل خیلی زیبایی با داستان سری پیوند خورده و به نوعی کلیدی ترین عنصر در تمام داستان میراث کین محسوب می شود. این شمشیر افسانه ای تیغه ای قوص دار دارد و با جمجم یک خون آشام روی دسته اش تزیین شده است. طبق افسانه ها سول ریور توانایی کشیدن و مکیدن خون قربانیانش را دارد. البته پس از ادغام شدن با روح رازیل سول ریور توانایی جذب کردن روح قربانیان و توانایی های آن ها را هم به دست می آورد. شاید سول ریور تنها شمشیری در تاریخ بازی های رایانه ای باشد که در دو تجسم مختلف حضور دارد. یک حالت روحانی که به روح رازیل پیوند خورده و در دست راستش قرار دارد و دیگری بعد جسمانی اش که هنوز هم در اختیار کین، پادشاه خون آشام هاست. نبرد بی نظیر این دو شخصیت که هردو یک شمشیر را در دست دارند یکی از به یاد ماندنی ترین داستان ها در تاریخ بازی های رایانه ای را روایت می کند. ضمن اینکه داستان عشق این شمشیر به صاحبش، هنوز هم عاشقانه ای بهتر از سری گرگ و میش (Twilight) است!
سول ریور در تمامی بازی های سری میراث کین حضور دارد و اکثر اوقات هم سلاح اصلی کین محسوب می شود، این شمشیر افسانه ای از موادی ناشناخته ساخته شده و از قدرت بسیار زیادی برخوردار است. چه جایگاهی بهتر از هفتم برای این شمشیر افسانه ای در نظر دارید؟
۶
کلیدشمشیر (KeyBlade)
Kingdom Hearts
شاید کمتر کسی فکرش را می کرد که ایده عجیب پیوند زدن دنیای شاد و شنگول دیزنی با قصه های بی نظیر فاینال فانتزی چنین حاصلی داشته باشد؛ سری بازی های موفق و البته زیبای قلب های پادشاهی. تصورش را بکنید، قطعاً اگر قبل از ساخته شدن این بازی کسی می گفت که قرار است کاپیتان جک اسپارو و میکی و دار دسته اش با کلود و اسکوآل همراه شوند و ماجراجویی کنند، دیوانه خطاب اش می کردیم. راستش اصلا باورمان نمی شد که حتی چنین ایده ای از ذهن کسی عبور کرده باشد. اما حالا، باید بگوییم که نه تنها این ایده موفق بوده، بلکه حتی یکی از عناصر داستانی اش را چپانده در لیست شمشیر های برتر ما.
شمشیرکلید ها یا کلیدشمشیر ها سلاح هایی هستند که هم در جنگ های تن به تن کارایی دارند و هم در جنگ های معنوی، این سلاح های باستانی نماد قلب های پاک هستند، و از چنان قدرتی برخوردارند که می توانند سرنوشت یک سرزمین را تغییر دهند. داستان پیچیده و سراسر هیجان بازی حول این شمشیرکلید ها و البته صاحبانشان شکل می گیرد. کسانی که وظیفه دارند از جهان های متفاوت در مقابل رویا خوارها و بی قلب ها محافظت کنند.
” این چیزیه که تاریکی رو روشن می کنه، یه شانس برای شاد کردن همه”
کلید شمشیر ها اراده ای درونی دارند که صاحبانشان را به وسیله آن انتخاب کرده و برای همیشه در کنار آن ها می مانند، وفاداری این شمشیر های افسانه ای به حدی است که در دست های هیچ کس جز صاحبشان نمی مانند. حتی جک اسپارو(!) سورا یکی از معروف ترینِ این صاحب هاست، کسی که به علت یک تصادف توانایی داشتن شمشیرکلید را به دست آورده و حالا وظیفه ای خطیر دارد. به گفته افسانه ها این شمشیر ها هزاران سال قبل در نبرد کیبلید ها در مقابل تاریکی ایستاده اند و تاریکی را از سرزمین ها پس زده اند.
کیبلید ها همانطور که از ماهیت و شکل و شمایلشان پیداست، بیشتر از آن که شمشیر باشند کلید هستند، کلید هایی قدرتمند که هر قفلی را در جهان باز می کنند، از اتاق ها و صندوقچه ها گرفته تا قفل هایی که سد های میان جهان های بسیار هستند. این کلید های بی همتا به وسیله قدرت نور از هر سدی عبور می کنند و هیچ مانعی را برای صاحبانشان باقی نمی گذارند. توانایی های این شمشیر ها اما به اینجا ختم نمی شود، صاحبان کیبلید ها می توانند هر شکل و شمایکی که دوست دارند به شمشیرشان بدهند، از ماشین ها و وسایل نقلیه گرفته تا سلاح های دیگر. همنچنین این صاحب های خوش قلب می توانند جانشین و وارث شمشیرشان را انتخاب کنند تا خدای ناکرده قدرت بی همتای کیبلید ها به دست نااهلان نیفتد.
کلید شمشیر ها با وجود ظاهر ساده و بی خطرشان، یکی از قدرتمند ترین شمشیر ها در بازی های رایانه ای هستند، توانایی ایجاد کردن دروازه بین دنیاهای دیگر، تغییر شکل و البته افزایش قدرت به وسیله زنجیر هایی که می توان به آن ها متصل کرد، از این شمشیر های خوش چهره، سلاحی خطرناک ساخته که نباید به دست آدم بد ها بیفتد. جدا از همه این ها تاثیر مستقیم و البته بی نظیر این سلاح بر داستان سری قلب های پادشاهی غیرقابل انکار است و از این شمشیر نمادی ماندگار برای پاکدلی و صداقت ساخته، نمادی به شکل یک کلید.
۵
ربلیون (Rebellion)
Devil May Cry
نوبتی هم که باشد نوبت دانته است، راستش ترسیدم اگر او را در این لیست قرار ندهم بیاید سراغم و از آن جایی که اصلا هم آدمی نیست که بتوانید با منطق نظرش را عوض کنید، تصمیم گرفتم هرطور شده یک جا در این لیست برای شمشیرش باز کنم. شمشیری که مثل یاماتو در کلکسیون بی پایان شمشیر های اسپاردا قرار داشته، پدر این دوقولوی مو سفید و نامیرا!
ربلیون نه مثل یاماتو یک کلید مخفی و جادویی است که دروازه های جهنم را باز کند و نه مثل خیلی از شمشیر های دیگر در این لیست یک عنصر مهم داستانی است. اما به طور قطع یکی از مهمترین شمشیر های تاریخ است، فقط و فقط به این دلیل که مال دانته است. به همین سادگی!
اسپاردا برای محافظت از پسرش این شمشیر را به او هدیه می دهد، شمشیر قدرتمند و البته سنگینی که مثل خود دانته خیلی هم خفن است. این شمشیر با آن نام باحال، یک جورهایی نمادی از احساسات درونی دانته است، پسری ناسازگار با دنیای ما که از قضای روزگار قلب مهربانی دارد. ربلیون با یک تیغه پهن و کشیده، لبه ای صاف و یک قوص زیبا در انتهای تیغه قطعاً ظاهر بسیار زیبایی دارد، اما عنصر اصلی در طراحی این شمشیر شکل و شمایل ناجور و ترسناک محافظ اش است که گویی نمادی است از قدرت بی حد و حصر پسر اسپاردا، قاتل شیاطین. جمجمه یک انسان در یک طرف و جمجمه یک شیطان هم در طرف دیگر، تیغه شمشیر هم درست از جایی که باید ستون فقرات این موجودات بخت برگشته باشد، به دسته وصل شده است.
ربلیون آنقدر ها هم که به نظر می رسد از داستان بازی جدا نیست، در Devil May Cry 3 و طی نبرد حماسی دو برادر زیر نور ماه اتفاقی رخ می دهد که باعث بیداری دانته و البته شمشیرش می شود. در این نبرد طولانی و هیجان انگیز که خون را توی رگ هایمان خشک کرد، ویرژیلِ نامرد با کمال بی رحمی حساب دانته را رسید و بعد هم او را با شمشیر خودش میخ کرد به دیوار! انگار نه انگار که این یارو برادرش است. البته بعد ها فهمید که غلط اضافی کرده و اوضاع را برای خودش خراب تر. با این اتفاق ربلیون با خون دانته تماس پیدا می کند و به دلیل ذات شیطانی هردو، شمشیر بیدار می شود و دانته هم به حالت اصلی اش یعنی Devil Trigger دست پیدا می کند، تصورش هم مو به تن آدم سیخ می کند، این شمشیر و یک دانته کاملا شیطانی، بیچاره ورژیل!
شکل و شمایل ربلیون بعد از بیدار شدن کمی تغییر می کند، مثلا جمجمه هایی که در دو طرف محافظ قرار دارند انگاز عذاب بیشتری می کشند و شروع می کنند به فریاد زدن و البته محافظ دست شمشیر که تا قبل از آن خوابیده بود بی هوا بیدار می شود. این تغییرات باعث می شوند ظاهر ربلیون از قبل هم ترسناک تر شود.
ربلیون شمشیر قدرتمندی است و توانایی های خیلی باحالی هم دارد، از چند ضرب های فول العاده سریع دانته گرفته تا فرستادن یک موج انرژی که نشانه قدرت دانته است. این شمشیر شیطانی می تواند هر ماده ای را از بین برده و برش دهد اما ظاهرش ترسناکش باعث می شود دانته معمولا آن را توی یک کیف مخصوص گیتار پنهان کند.
۴
شمشیر های آشوب (Blades of chaos)
God Of War
این خدایان و اساطیر یونان کی می خواهند یاد بگیرند با انسان ها یکی به دو نکنند؟ نمی دانم! اولش که پرسیوس افتاد به جان تایتان ها و همه شان را لت و پار کرد و بعدش هم که … یک مرد کچل بی اعصاب! من اگر جای خدایان یونان بودم دور انسان ها را به طور کامل خط می کشیدم و می نشستم بالای آن کوه المپ لعنتی و نکتار می زدم به بدن، چه کاری است که سر به سر امثال کریتوس بگذاری؟ البته قطعا دلم نمی خواهد جای هرمس یا هرکول بخت برگشته باشم ها، این دوتا مال خودتان!
وقتی کریتوس در یکی از جنگ هایش وضعیت را نامساعد و برهم ریخته می بیند، دست به دامان خدایان می شود، همان هایی که گفتم یاد نمی گیرند. آرس، خدای جنگ (معادل مارس در اساطیر روم) به درخواست کریتوس پاسخ می دهد و او را به عنوان قهرمان خودش انتخاب می کند، اما چه قهرمانی؟ یه خدای خوب مگر قهرمانش را عذاب می دهد؟
نشانه این انتخاب اما شمشیر هایی هستند که در قعر دنیای زیرین، جایی که هیدس خدای مرگ و برادر زئوس حضور دارد ساخته شده اند. این شمشیر های پر قدرت و بی همتا به وسیله زنجیر هایی جادویی با بدن قهرمان آرس در هم می آمیزند و برای همیشه با او یکی می شوند. مشخص است که آرس عقیده داشته قهرمانش باید سلاح های خفنی داشته باشد.
کریتوس قافل از اینکه با فروختن روحش در دام آرس گیر افتاده به کمک شمشیر های آشوب، سلاح های افسانه ای اش، به پیروزی می رسد. اما پس از این پیروزی است که آرس سرنوشت او را به دست می گیرد و به عنوان قهرمانش از کریتوس سواستفاده می کند، او حتی کریتوس بیچاره را مجبور می کند در حالتی که بسیار خشمگین است با دست های خودش و با همین شمشیر ها همسر و فرزند خودش را به قتل برساند. سرنوشت شومی که بخاطر زیاده خواهی و درخواست های نابه جا از خدایان گریبان گیر کریتوس شده است.
شمشیر های آشوب اما بسیار پر قدرت هستند، این شمشر ها با آن زنجیر بلند به کریتوس این قدرت را می دهند که اهداف با فاصله زیاد را مورد حمله قرار دهد، همچنین هرچیزی که با این تیغ های جادویی برخورد کند آتش می گیرد و می سوزد. شمشیر های آشوب مثل یک نفرین جاودان برای همیشه به دست های صاحبشان می چسبند و او را رها نمی کنند تا یادآور زخم هایی باشند که بر روح خودش زده.
طراحی منحصر به فرد و جاودان این سلاح و قدرت بی حد و حصری که دارد قطعا آن ها را تبدیل به یکی از ماندگار ترین سلاح ها در تمام دوران بازی های رایانه ای می کند، سلاح هایی که در شماره دوم از سری بازی های خدای جنگ جایشان را به شمشیر های آتینا می دهند، چرا که آرس وقتی کریتوس را در راه انتقام می بیند، شمشیر هایش را از او پس می گیرد.
این شمشیر ها در طول بازی قابلیت ارتقاء دارند و با هر ارتقاء حالتی قدرتمند تر و البته ترسناک تر به خودشان می گیرند، شمشیر های آشوب نمادی از رنج ها و البته خشم پایان ناپذیر قهرمان رنج کشیده ای هستند که پا در مسیر بی انتها و تلخ انتقام می گذارد، درست است که کریتوس همه خدایان یونان را به انتقام رنج هایش مجازات می کند، اما روحش که در اسارت است هیچ وقت آرام نمی گیرد.
۳
شمشیر شمشیر ها (Master Sword)
The Legend of Zelda
گول ظاهرش را نخورید، این شمشیر ساده و زیبا که برعکس اکثر سلاح های لیست، بسیار معمولی به نظر می رسد، یکی از قوی ترین و البته قدیمی ترین شمشیر ها در بازی های رایانه ای است. مسترسورد افسانه ای شاید برای مخاطب های ایرانی کمتر شناخته شده باشد و شاید بعضی از ما خوشمان نیاید که در جایگاه سوم قرار بگیرد، (گذشته از این که در نظر بعضی ها حنی مستحق جایگاه اول هم هست) اما باید گفت که شمشیر مقدس لینک، تنها سلاحی است که تا به امروز از چنین شهرت و البته قدرتی برخوردار بوده است. این شمشیر فوق العاده نماد و نشانه ای خدشه ناپذیر از سری عظیم افسانه زلدا است که به علت شهرت بسیار و نقش مهمی که در داستان ایفا می کند، از یادها فراموش نمی شود.
مستر سورد، توسط الهه قدرتمند هیلیا (Hylia) ساخته شده تا از سرزمین هایرول (Hyrule) در مقابل شیاطین دفاع کند، این شمشیر زیبا و منحصر به فرد تنها سلاحی است که می تواند تجسم حقیقی شیطان در سری بازی های زلدا یعنی گانون (Ganon) را نابود کند. مسترسورد هم مثل خیل از سلاح های افسانه ای دیگر صاحبش را با اراده خودش انتخاب می کند، چرا که روحی پاک و خالص به نام فی (Fi) در کالبد سرد آن زندگی کرده و تصمیمات مهمی می گیرد. مسترسورد اراده ای استوار دارد و فقط به دست های کسی می رسد که از آزمون های بسیاری سربلند عبور کرده باشد و شجاعت، درایت و قدرتش را به همه ثابت کرده باشد. در سری بازی های افسانه زلدا این شمشیر اکثرا در دست های قهرمان های ساکت و خوش قیافه سری، یعنی لینک(ها) جا خوش می کند و به او کمک می کند تا شیاطین را از سرزمینش دور کند.
مستر سورد توانایی های بسیار زیادی دارد، آنقدر زیاد که حتی شمارش آن ها هم سخت است، این شمشیر افسانه ای در طول ماجراجویی های لینک با روش های بسیار زیادی به او یاری رسانده است. مسترسورد توانایی محو کردن کامل شیطان را دارد و می تواند همه نیروهای اهریمنی را به طور کامل از بین ببرد، همچنین این سلاح به لطف قدرت گرفتن از شعله های پاکی که توسط خدایان طلایی ایجاد شده اند می تواند حتی شیطانی را که از تمامی قطعات تریفورس (یک قطعه باستانی که توسط خدایان طلایی ساخته شده و شامل سه بخش شجاعت، قدرت و خرد است) استفاده می کند را نابود کند. یکی دیگر از توانایی های این شمشیر شکستن هر نوع سد و مانع جادویی است که سر راه قهرمان ما قرار بگیرد.
اما شاید مهمترین قدرت از مستر سورد زمانی خودش را نشان می دهد که این شمشیر را در معبد زمان قرار دهیم، در این حالت مسترسورد می تواند پورتال هایی ایجاد کند که سفر در زمان را ممکن می سازند. این توانایی منحصر به فرد شمشیر افسانه ای بازی را تبدیل به سلاحی می کند که می تواند سیر های زمانی متفاوت، موازی و پارادوکس های زمانی ایجاد کند. دیگر چه چیزی از یک شمشیر انتظار دارید؟ زنده کردن مرده ها؟
مسترسورد قطعا یکی از قدرتمند ترین شمشیر های تاریخ است، اما چیزی که آن را از تمامی سلاح های حاضر در لیست متمایز می کند، حضور بی همتایش در سری افسانه زلدا و البته ارتباط جدانشدنی اش با داستان این سری از بازی ها است، به طور کلی هیچ کس نمی تواند انکار کند که این شمشیر حتی تاثیرات بسیاری بر بازی های رایانه ای دیگر داشته است.
۲
باسترسورد (Buster Sword)
Final Fantasy VII
مگر می شود صحبت از شمشیر باشد و سر و کله کلود (Cloud) پیدا نشود؟ مگر می شود در حال نوشتن یک لیست پانزده تایی از بهترین شمشیر ها باشیم و فاینال فانتزی فقط یک نماینده داشته باشد؟ (آن هم در حالی که DMC و POP هرکدام دو نماینده داشته اند) مگر امکان دارد که حرفی از موثر ترین عناصر در تاریخ بازی های رایانه ای گفته شود و صحبت از باسترسورد به میان نیاید؟
این شمشیر بی نظیر و بی همتا، نه تنها نماد و نشانه ای است از سری فاینال فانتزی است، بلکه به عنوان پرچم دار بازی های رایانه ای هم شناخته می شود. باسترسورد اما بیشتر از اینکه نماد سری باشد، نوعی ادای احترامِ با ثبات است به ارزش ها و احساساتی که در بین انسان ها جریان دارد. این شمشیر نه تنها یک سلاح کشنده است، بلکه میراثیست که برای همه ما یادآور شجاعت، دوستی، از خود گذشتگی و مهم تر از همه فداکاری است. یک شمشیر پهن با تیغه ای شبیه به تیغ موکت بری و دسته باریکش، به همه ما ثابت کرده که می تواند شاهدی باشد بر رنج های مردانی که حتی از جانشان گذشتند، اما شرافت و غرورشان را زیر پا نگذاشتند.
قصه این شمشیر عجیب با تلخی ها و شیرینی هایی پیوند خورده که در بطن داستان سری هفتم فاینال فانتزی رخ می دهند، می گویم سری، چرا که در تمام بازی ها و نسخه های مربوط به شماره هفتم باسترسورد حضوری فعال دارد. قصه این بازی به قدری گسترده و البته قابل درک بوده که هنز هم می توانیم خاطرات زیبایش را در ذهنمان جست و جو کنیم و گاهی لبخند بزنیم و گاهی حتی اشک بریزیم. چطور ممکن است کسی لحظه مرگ زک را فراموش کند؟ و یا جمله ای که گفت …
باستر سورد در ابتدا شمشیر آنجیل بوده، یکی از سربازان پروژه SOLDIER و استاد زک فیر (Zack Fair) زمانی که آنجیل قصد پیوستن به شینرا را داشت، پدرش مقدار زیادی پول قرض می گیرد و این شمشیر را با دست های خودش برای فرزندش می سازد. اما به علت همین بدهکاری ها جانشان را از دست می دهند. به همین دلیل این شمشیر ارزش بسیار زیادی برای آنجیل دارد و یادآور عشق پدر و مادرش به اوست. آنجیل به ندرت از این شمشیر استفاده می کند، چرا که می ترسد نماد عشق پدر و مادرش به او در جنگ ها دچار آسیب شود. باستر سورد همیشه همراه آنجیل است و او را یاری می کند، در لحظات آخر زندگیاش اما آنجیل باسترسورد را به زک هدیه می دهد. شمشیری که به گفته خودش نماد همه آرزو هایش است، نماد غرورش.
زک برای مدت کوتاهی از این شمشیر استفاده می کند، چرا که آنقدر ها هم فرصت زندگی کردن ندارد و درست خارج از شهر میدگار، جایی که بدنش با گلوله های بی رحم سربازان شینرا نقش زمین می شود این شمشیر را به کلود می بخشد تا نمادی باشد برای آروز های بر باد رفته اش. زک درحالی که نفس های آخرش را می کشد، رو به کلود می گوید: زنده بمون! تو میراث زنده منی…
باستر سورد در طول بازی Final Fantasy VII شمشیر اصلی کلود است، با یک تیغه یک تکه و بلند و دو حفره برای قرار دادن متریا، اما استفاده از این شمشیر به همین جا ختم نمی شود، در فیلم سینمایی نجات کودکان شاهد این هستیم که کلود شمشیری بسیار شبیه به باستر سورد را حمل میکتد که می تواند به چندین و چند شمشیر متفاوت تبدیل شود و فیوژن سورد (fusion sword) نام دارد. در آخر هم متوجه می شویم که او باستر سورد را به عنوان یک نماد در محل کشته شدن زک، در زمین فرو کرده است.
باستر سورد بیشتر از آن که یک سلاح باشد، به عنوانِ یک نماد فراموش نشدنی، شناخته شده. این شمشیر قطعا نماینده اصلی و بی رقیب تمام شمشیر های سری فاینال فانتزی است که در رسانه های بسیاری حضور پیدا کرده. از فیلم های سینمایی و بازی های رایانه ای دیگر گرفته تا سری انیمیشن های Adventure Time.
در آخر باید اضافه کرد که این شمشیر، نه توانایی خارق العاده ای دارد و نه به اندازه همتا هایش در لیست قدرتمند است، اما بار سنگینی از خاطرات و قصه هایی را به دوش می کشد که قطعا می تواند کمر یک شمشیر را هم بکشند، چه برسد به ما گیمر های احساساتی.
۱
فراستمورن (Frostmourne)
World of Warcraf
“باشد که تا ابد قدرت را در اختیار بگیرد آن که این شمشیر را به دست می آورد، آنگاه که جسم را تسخیر کند، قدرتش روح را نیز میدرد”
آه! بگریزد که فراست مورن گرسنه ترین است. نفرین شده ترین تیغ تاریخ، میراث لیچ کینگ. می گویند لیچ کینگ افسانه ای می تواند از نگاه هر کسی که این شمشیر را به دست گرفته باشد، به پهنه این دنیا نگاه کند. پادشاه افسانه ای تباه سرزمین های یخ زده و صاحب بی چون و چرای سریر یخین، روحِ هرکه با دست هایش فراست مورن را لمس کند خواهد بلعید، باشد که قدرتش را با او شریک شود.
این شمشیر نفرین شده، وقتی ساخته می شود که شرور ترینِ تاریخ، Kil’jaeden، از باقی مانده های شمن اورک، Ner’zhul، لیچ کینگ را خلق میکند تا لشکر نامردگان را به پا خیزاند و بر پهنه گسترده آزراث بتازد. فراست مورن همراه زرهی بی نظیر ساخته می شوند تا کنترل کننده قدرت های لیچ کینگ باشند. اما وقتی که لیچ کینگ به همراه فراست مورن، یار وفادارش در سریر یخین زندانی می شود، به اربابش Kil’jaeden خیانت می کند و با فرو کردن فراست مورن در سریر یخین، منتظر می ماند تا آرتاسِ خائن، شاهزاده لودران (Loedaeron) شمشیر نفرین شده را بیابد و با او، ارباب تاریکی ها یکی شود.
آرتاس، اولین شوالیه مرگ لیچ کینگ، پادشاه سرزمین های سقوط کرده لردران؛ برای نجات سرزمین مادری اش حاضر است هر نفرینی را قبول کند، او با قتل عام مردم شهر Stratholme و با یک دروغ ساده، مسیری را برای خودش و سرزمین آزراث رقم می زند که یکی از عجیب ترین سرگذشت های تباهی در بازی های رایانه ای است. شاهزاده لودران و شوالیه دست نقره ای که روزی برای نور می جنگید، چنان دچار ناامیدی و تباهی می شود که خودش را تبدیل می کند به یکی از بزرگترین شخصیت های شرور در دنیای وارکرفت و همینطور دنیای بازی ها.
در نهایت آرتاس در جست و جویش برای فراست مورن، به محل شمشیر نفرین شده می رسد، جایی که نگهبان هم سعی می کند او را از رسیدن به شمشیر منصرف کند، چرا که شمشیر نفرین شده لیچ لینگ، روح هرکسی را که به آن دست بزند را خواهد بلعید. آرتاس اما در تصمیم شومش مصمم است و نگهبان را از سر راه کنار می زند، او از روح حاضر در محل می خواهد که فراست مورن را آزاد کند، چرا که آرتاس حاضر است “هر چیزی را فدا کند و هر بهایی بدهد تا مردمش را نجات دهد” فراست مورن آزاد می شود و با در دست گرفتنش، آرتاس بدل می شود به قهرمان لیچ کینگ.
فراست مورن شمشیری است که بیش از حوصله این متن و بیشتر از تمامی شمشیر های این لیست پیشینه تاریخی دارد، این شمشیر افسانه ای به قدری قدرتمند است که هرکسی توانایی نزدیک شدن به آن را هم ندارد و فقط و فقط مردانی با نیرویی بی همتا می توانند آن را در دست بگیرند. نفرین این شمشیر روح هر کسی را که آن را لمس کند به خدمت لیچ کینگ در می آورد و آرتاس، حاضر بود هر بهایی بدهد تا مردمش را نجات دهد، قافل از اینکه بهایی که قرار بود از او گرفته شود، جان پدر و تمام مردم آزراث بود.
پس از تسخیر روح، فراست مورن ممکن است کسی را به عنوان قهرمان برگزیده اش انتخاب کند و روح او را با روح لیچ کینگ پیوند دهد، شمشیر نفرین شده روحی را انتخاب میکند و قدرت هایش را با او پیوند می زند، و این روح کسی نیست جز آرتاس، لیچ کینگ.
فراست مورن بی شک هم یکی از قدرتمند ترین شمشیر ها در بازی های رایانه ای است و هم به اندازه ای با داستان سری پیوند خورده که به عنوان یکی از عناصر اصلی شناخته شود. اما نکته مهم در مورد این شمشیر افسانه ای، قدرت تسخیری است که باعث می شود شاهد یکی از زیبا ترین و در عین حال غمگین ترین فروپاشی ها و خیانت ها در طول تاریخ باشیم و نه فقط تاریخ بازی های رایانه ای، داستان آرتاس بی شباهت به داستان آناکین آسکای واکر و تغییر کردن او به دارت ویدر نیست، اما قطعا وجود داشتن عنصر داستانی قدرتمندی مثل فراست مورن، روایت ماجرای تباهی آرتاس را به مراتب زیبا تر، حماسی تر و البته کامل تر از داستان آناکین می کند. آرتاس فقط و فقط به علت انتقام و یا خشم نیست که دست به فراست مورن می زند، بلکه او حاضر است روحش را به شیطان بفروشد تا مردمش را نجات دهد، آرتاس خائن، از فرط ناامیدی و امید توامان تبدیل به موجودی می شود که از خاطر بازیباز ها پاک نخواهد شد، هرچند که مرده باشد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
واقعا جالب و خوندنی بود………..
مرسی بابت زحمتی که کشیدین……
مرسی از مقاله . جالب بود
راستی در عنوان مقاله کلمه * در * ظاهرا جا به جا نوشتید . نوشته شده *۱۵ شمشیر در برتر بازی های رایانه ای* فکر کنم میخواستید بنویسید ۱۵ شمشیر برتر در بازی های رایانه ای . اگه خواستید تصحیح کنید 🙂
سایرون روی تخت گیم اف ترونز!
توی عکس مقاله 😐
ممنون بابت مقاله
مقاله خیلی خوبی بود ممنون
ولی شمشیر الیمپوس هم میتونست باشه به نظر من
😐
احتمالا از سرزمین میانه فرار کرده 😀
تصحیح شد، متشکرم که اطلاع دادید
اصلی ترین شمشیر در واقع رای الشیطان است که تو بازی batman arkham city متعلق بهras al ghul بود که فکر کنم معنی هر دو یکی باشه.
یادش بخیر دانته و پرنس حیف که دنباله هیچدوم ساخته نشد . دویل ۳ و پرنس ۲و۳ نسخه های بعدی مثل قبلیا نبودن
داداش شماره ۱۲ , CHAOS
مقاله جالبی بود رتبه بندی هم خوب بود
به خودم میگفتم حتمن یکی از شمشیر های وارکرفت باید توی رتبه بندی باشه حالا میتونه فراتسمون ارتاس باشه یا اشبرینگر تیریون شایدم بلیدهای الیدان
تا رتبه ۲ که رسید دیگه ناامید شدم گفتم احتمالن خبری از وارکرفت نیست که یه دفعه فراتسمون رو دیدم و یاد دیالوگ معروف ارتاس افتادم
Let them come Frostmourne hungers
داستان تباهی آرتاس اینقدر بزرگ و تاثیر گذار نوشته و پرداخت شده که فراستمورن رو نسبت به تمام شمشیر ها برتر جلوه میده! بدون شک
هیچ گونه تباهی توی وارکرفت وجود نداره
وارکرفت اصلن خوب و بد معنی نداره
ارتاس به خاطر نجات مردمش، مردمش رو رها کرد ولی به جاش خدای یه ملت دیگه شد
داستان ارتاس واقعن بی نظیر بود
در مورد بی نظیر بودن این داستان کاملا موافقم، اما دقیقا یک سیر رو مشاهده کردیم که از یک موجود پاک، پادشاهی بسیار تاریک ساخته، همه جا خوب و بد معنا داره، چطور همچین چیزی ممکنه، درسته آرتاس به چیزهای بسیاری رسید اما عزت و شرافتش رو از دست داد، و این یعنی تباهی! چطور ممکنه وقتی یک قهرمان در داستان به شخصیت شرور تبدیل میشه نگیم تباه شده !
با شما مخالفم!
اگه کتاب Chronicle خونده باشین متوجه میشید که اصلن تباهی وجود نداره
فرق دنیای وارکرفت با بقیه دنیاها همینه
خوبی و بدی براش معنا نداره
اگه کسی عضو اندد ها یا ارتش تازیانه بشه یا حتی عضو لژیون اتش بشه دلیل به بد بودن یا تباهی شدنش نیست
هر گروهی توی وارکرفت هدف هاش خودش رو داره و تازه اگه از نظر اونا به دنیا نگاه کنی میتونی بگی همه کاراکتر ها خوبن!!!
من هم با شما مخالفم، ولی نیازی به بحث نیست، نظر هر فرد محترمه! درکل متشکرم که مطالعه کردید.
درکل توی وارکرفت هر کاراکتر هرچند باورنکردنی طرفدار داره منم واقعن خوشحالم که با این دنیا اشنا شدم
منم متشکرم که تا حالا به حرفام گوش دادین
متشکرم که مطالعه کردید
مدت ها منتظر یه همین مقاله ای بودم.
چه روز هایی که با اینا تو جا های مختلف افراد مختلف رو به سزای اعمالشان رسوندیم.
ولی آرزوی لجند اف زلدا رو دلم مونده.
نوستالژی اش کلفت بود ممنون. :yes: :yes:
خوشحالم که خوشتون اومده
یادش بخیر سره quest فراستمورن چه زجر ها که نکشیدیم :disdain:
مقاله ی جالبی بود :heart:
متشکرم که مطالعه کردید
شمشر وار عالی بود ولی ارزشی که برام خنجر زمان داره فوقالعاده بالایه
ممنون برای مقاله
لطف دارید
خدایی با شمشیر کریتوس چه سلاخی ها که نکردیم!
خنجر زمان pop هم عالی بود :yes:
عجب مقاله مَشتی بود
خوشحالم که خوشتون اومده
کل مقاله رو خوندم تا توی رتبه اول و دوم دوتا شمشیر معروف ff7 رو ببینم یکی رو که قرار دادید ولی واقعا مگه میشه شمشیر سفیروث نباشه!! 😐 😐 شاید هست من نمی بینم واقعا فکر نمیکنم همچین لیستی بدون ماسمونه باشه . هر چند به سلایق بقیه سعی میکنم احترام بزارم ولی شما مطمئنید گزینه اصلی اشتباها فراموش نکردید؟!
علی جان، من شما رو به عنوان یک طرفدار دو آتیشه سری فاینال فانتزی میشناسم، علاقه من به این سری بیشتر از شما نباشه کمتر نیست، به شدت هم با خودم کلنجار رفتم تا دو شمشیر از یک بازی ( نه یک سری از بازی ها) در لیست قرار بدم، اما نشد. به هیچ وجه نمی شه گفت با وجود نداشتن شمشیری در این لیست از ارزش اون شمشیر کم میشه. و اینکه قطعا ماسامونه به اندازه باسترسورد ماندگار نیست.
بله درسته باستر انقدر حرف داره که یه جورایی یه نماد محسوب میشه خصوصا توی بازی crisis core ارزش معنویش چند برابر شد و ماسمونه در حد اون خاطره انگیز نیست ضمنا خوشحالم شما هم مثل من طرفدار این سری هستی
واقعا جالب و زیبا بود آقای عبداللهی
شمشیر فرکانس بالا (High frequency blade)
Metal Gear Rising
عاشق این شمشیرم :inlove:
با تشکر بابت مقاله اما بنظرم شمشیر های دیگری هم بودن که لیاقتشون بیشتر از ایناییه که تو لیست هست
قطعاً همینطور هست که شما میگید، به هر حال یک لیست هرگز کامل نیست و نمی تونه تمامی سلایق رو راضی کنه. حتی لیست هایی که توسط سایت های جهانی نوشته شده.
مقاله خوبی بود و رتبه بندی ها هم خوب بود به جز خنجر زمان شاهزاده ایرانی که خیلی درحقش کم لطفی شده کلیت داستانی سری شااهزاده ایرانی روی این خنجر میچرخه و این خنجر توی اکثر بازی سلاح اصلی کرکتر اصلی بازیه در نتیجه رتبه ۱۱ خیلی براش معقول نیست
علت تعلق گرفتن رتبه ۱۱ به این سلاح، شمشیر نبودن این سلاح هستش. شمشیر ها اولویت بیشتری داشتند.
۱۵ شمشیر در برتر بازی های رایانه ای :sweat: :sweat:
بنظرم تیتر مشکل داره!
نباید باشه
۱۵ شمشیر برتر در بازی های رایانه ای
؟
در کل خسته نباشید جالب بود
ممنونم که اطلاع دادید، اصلاح شد
مقاله جالبی بود مرسی!من خودم از شمشیر های گرالت خیلی خوشم میاد!
اسپم:دوستان چند وقتیه یه گروهی توی تلگرام زدیم تا کاربرای گیمفا رو دور هم جمع کنیم (همون اعضای گروه جمهوری خودمختار) ازتون دعوت میکنیم که یه سری به ما بزنید
در ضمن این گروه کاملا توسط کاربرا اداره میشه و مدیر های وبسایت گیمفا نقشی در تشکیل گروه ندارند
با تشکر
گرالت صد میلیون تا شمشیر داره اما دو تا شمشیر توی سری ویچر هست که اینقدر قشنگ و جالب طراحی شدن که میشه یه صفحه کامل فقط داستان اینها رو نوشت:
Iris:Hearts of stone (اگه پایان خوبه رو بگیرید)
Aerondight: Blood and Wine که رسما قشنگ ترین شمشیر کل بازی و جزو قشنگ ترین شمشیر هاییه که دیدم….
علت اینکه از بازی های نقش آفرینی شمشیری در لیست وجود نداره، تعدد بسیار زیاد اون ها و عدم دخالت کافی در سیر داستانی هستش، این موضوع در مقدمه توضیح داده شده.
متشکرم
به نظر من تصمیم درستی گرفتین…
اما نمیشه به راحتی از شمشیر های Lords Of The Fallen گذشت :-/
اقا لطفا منو از حالت بررسی در بیارید هم نظرام میره تو بررسی
آقای عبداللهی پور خدا قوت :rose: :rose: :rose:
.
من معمولا مقاله های مورد علاقم رو آشیو میکنم …
.
“برق تیغ های رقصان، آبدیده از پولاد و آتش” به این آرشیو اضافه شد …
متشکرم، خوشحالم که خوشتون اومده از مقاله
دم شما گرم
Chaos و دیگر هیچ
مقاله بسیار خوبی بود.ممنون
با شماره ۸ بیشتر حال کردم،کلی وقت گزاشتم تا به دستش بیارم
واقعا عالی بود مخصوصا شمشیر لیچ کینگ در وارکرفت یادش بخیر قدرت مطلق بود این شمشیر فراستمورن
همه یه طرف
شمشیر های آشوب هم یه طرف
به buster sword نمیرسه 😎
جای شمشیر الیمپوس خیلی تو لیست خالیه!
کاش Ashebringer رو هم میزاشتین، از Frostmourne قویتر نباشه، ضعیفتر نیست…
جدیدا خیلی مقالات زیبایی داره نوشته خیلی ممنون…
انتخاباتون خیلی خوب و بجا بودن جای خالی claymore از ds و the blade of olympus از gow واقعا حس میشه
امیدوارم باز هم از این مقالات جدید و متنوع بزارین تشکر
خوشحالم که از مقاله خوشتون اومده.
بسیار جالب بود…ممنون آقای عبداللهی پور :yes: شمشیرهای کریتوس و پرنس برام بسیار خاطره انگیزن :inlove:
خدایی که شماره یک واقعا انتخاب درستی بود
این بازی تمومی نداره
شمشیر المپیوس نیست 😯 این شمشیر قدرتی داشت که فقط با یه تکون دادنش کل لشکر اسپارتان تار و مار شد حداقل باید دومی میبود ولی در کل ممنون بابت مقاله
یادش بخیر ۱۰ سال پیش POP 2 رو بازی میکردم مثه سگ از اون یارو دهاکا میترسیدم :rotfl: :rotfl: :rotfl:
بدون شک شمشیر در بحث بازی های یارانه ای، بیشتر ادمو یاد بازی های هک اند اسلش میندازه( حداقل من که اینطوری فکر می کنم) ، اما متاسفانه بازی های هک اند اسلش کم کم دارن به فراموشی سپرده می شن ، و بازی های شوتینگ همواره دارن بیشتر و بیشتر می شن، امیدوارم بازی های هک اند اسلش ب دوران اوجشون برگردن درست مثل نسل شیش که پر بود از این گونه بازی ها ، امیدوارم کپکام و یوبیسافت و کونامی هم از خر شیطون پایین بیان و یک نسخه ی جدید از دویل می کرای و پرینس او پرژیا و متال گیر رایزینگ یا کسلوانیا بیرون بدن .
با تشکر از مقاله خوبتان.
آماده بودم اگه شمشیر دارکسایدرز تو لیست نبود بهتون حمله کنم 😛 ولی بود :inlove:
ممنون بابت مقاله :yes:
نمیشد نباشه!
Frost mourne…
چقد دنبالش گشتم اما تو این سرور های ایرانی یا کلا سرور های فرعی پیدا نمیشه حتما باید توی سرور Blizzard بازی کرد منم که از نسخه ی Burning Crusade به اینور توی سرور Blizzard نبودم
frost mourne هیچ وقت جزو آیتم هایی که بشه داشت یعنی از باس بیوفت یا … نبوده و اخر کار هم شمشیر میشکنه و لیچ کینگ میمیره واقعآ این اخرش زد حال بود من همیشه دنبالش بودم
ولی تو بازی میتونی یه تعداد qeust بری که در اخر یه تبر به اسم shadow mourn میده که نسخه خیلی ضعیف شده frost mourn هستش
یکی از دوستام بهم گفت که یه چیزی شبیه FrostMourne رو دست چند نفر دیده منم واسه همین گفتم و گرنه مطمئنم بودم که امکان نداره من بعد از ۴-۵سال WoW بازی کردن یه همچین چیزی رو از دست بدم!
حالا این کوئست ها کجا هستن؟تو نورثرن لابد..
تو اینس (icc(icecrown citadel هستش و برای کلاس های paladin و warrior و death knight هست
خیلی هم سخته این quest ها
عه پس شمشیر بابای پرنس کو :-/ ?:-)
مقاله بسیار جالب و خوبی بود ممنون از نویسنده عزیز البته جای خیلی از شمشیر های دیگه خالی تو این لیست ولی خرده ای نمگیریم به نویسنده و تشکر میکنیم ازش به شخصه با شمشیر های سری دویل می کرای مخصوصا قسمت سوم خاطرات بسیاری دارم که فراموش نمیشن و صد البته در سری گاد آف وار هم شمشیر هایی وجود داشتن که به تنهایی داستان بازی رو رقم زد اشاره به قشمت دوم و درباره سری میراث کین هم شمشیر هایی زیادی بودن که کین و رایزل بغیر از سول ریور ازشون استفاده کردن برای کشتن هم ولی تو این سری حق رو به کین میدم رایزل عقده ای بود
در ابتدا تشکر می کنم که مطالعه کردید، اما اگر قرار بر این بوده باشه که تمامی شمشیر هایی که در یک سری از بازی ها وجود داشتند رو در لیست بیاریم که با یک لیست بلند بالا مواجه می شدیم، سعی شده مهمترین شمشیر ها در هر سری مورد بررسی قرار بگیره.
باز هم متشکرم از شما
وای فوق العاده بود. من هیچ وقت شمشیر فراستمورن رو یادم نمیره. عالی بودددد
درود بر تو وارکرفت باز غیور فتبارک الله
به به :rose:
دستتون درد نکنه آقای عبداللهی عزیز… واقعا مطلب فوق العاده زیبایی نوشتید :rose:
رتبه بندی همچنان فوق العاده زیبا و عالی بود… درود بر شما… خلاصه نیچه رو خوشنود کردید 😀
اگه منم لیستی تهیه کنم، مطمئنا همینا توش جا میگیره با کمی تفاوت رتبه بندی و قرار گرفتن ماسامونه ( شمشیر سفروث) در جای شمشیر آب در نسخه دوم شهزاده پارس میبود….
متشکرم جناب نیچه! بنده هم خوشحالم که شما خوشنود شدید، در مورد ماسامونه توضیح کوچکی دادم، نمیشد دو شمشیر از یک بازی ( و نه یک سری) در لیست جا داشته باشه و بین این دو باستر سورد رو ترجیح دادم.
متشکرم که مطالعه کردید.
واقعا مقاله ی زیبا و خوندنی بود.
کلا سری بازی wow اونقدر داستان طولانی و گسترده ای داره که براحتی میشه فقط درباره ی پچ Wrath of the Lich King چندین هزار صفحه داستان نوشت.
واقعا عالی بود خسته نباشید
متشکرم از شما که مطالعه کردید، بله داستان سری وارکرفت و وسعتش به هیچ وجه قابل انکار نیست.
عاشق شمشیر آشوبه god of war و شمشیر آب پرنس و شمشیر فراستمورن هستم
اوف خدای جنگ :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove:
واقعا فراستمورن درجایگاه اصلیشه :yes:
Frostmourn hungers
به نظرم Sword های ایلیدن هم می تونست تو لیست باشه
تو wow سلاح های قدرتمند زیادی هست.حالا از وارگلیو او ازیناث بگیر تا شملین و اشبرینگر
ولی فراستمورن واقعا یه چیز دیگس
آقای عبدالهی پور خسته نباشید ، ممنون از مقاله ی زیبا ولی شمشیر قورباغه هه تو chrono trigger و شمشیر Ryu Hayabusa تو ninja gaiden چی ؟ 😥 😥 😥
هیچ لیستی کامل نیست، دقیقا شمشیر اژدها ریو یکی از نقطها ضعف های لیست بنده هست و واقعاً می پذیرم.
متشکرم که مطالعه کردید
درباره قدرت های frostmuorne هیچی نگفتید
من میگم هر چیزیشو که یادمه برای دوستانی که شاید ندونن
مهم ترین قدرت frostmurne گرفتن روح افرادیه که کشته و دوباره زنده کردنشون به عنوان undead و وفادار به لیچ کینگ هست و اینجوری ارتش قدرتمند لیچ کینگ شکل میگره
قدرت دیگه قدرت یخ زدنه که این شمشیر داره
لیچ کینگ با این شمشیر میتونه صدای ارواح بشنوه و اونارو ببینه
میتونه با هر ضربه و گرفته ارواح بیشتر قدرت ضربات بعدی رو بیشتر کنه
و…
خسته نباشید. ایست جالبى بود که هر چه جلوتر مى. فت بیشتر غافلگیر مى شدم که جرا این شمشیر رو از یاد بردم. اما جدا لیست بدون شمشیر آسمانى؟ Heavenly sword جداً جاش خالى بود.
خسته نباشید جناب عبداللهى پور.بنظرم انتخاباتون خیلى خوب بود مخصوصا ۴تاى اول.با انتخاب اولتون خاطره ى ما WOWبازا رو از بهترین پچ WOW زنده کردین
متشکرم که مطالعه کردید
مقاله خوبی بود
فقط blade of olympus از سری گاد کجاست؟انتظار داشتم اونم باشه تو لیست
فقط rebellion و دیگر هیچ
المپیوس هم از نظر اهمیت داستانی هم از نظر قدرتی هم از نظر ظاهر هم از نظر محبوبیتش باید جایگاهی تو لیست میداشت (۳ تا اول)
ولی به قول خودتون هیچ مقاله ای نمی تونه کامل باشه…ولی خدایی المپیوس رو تو کتم نمیره نزاشتین…المپیوس از شمشیرای کی آس هم مهم تر بود و داستان سوارش بود ولی شمشیرای کی آس فقط توی نسخه ی اول بودن و نقش داستانی خاصی نداشتن… :yes:
درسته، ولی داستان اساسی سری با شمشیر های آشوب شروع میشه، در اکثر لیست ها هم شمشیر های آشوب اهمیت بیشتری نسبت به الیمپوس دارند.
اقای میثم عبداللهی پور مقاله عالی بود لطفا راجب ۱۰ یا ۱۵ حرکت برتر شخصیت های بازی های رایانه ای مقاله بنویسید . با تشکر 🙂 🙂 :yes:
اهههههه یادش بخیر پسر چه دورانی داشتم با مرحله های وارکرفت یادششش بخیر
آرتاسم که واسه من بهترین شخصیت تاریخ گیمه خیلی دوستش دارم
یه عکس باحال از آرتاس با فراست مورن:
uupload.ir/files/ajiu_the_frozen_throne.jpg
از نویسنده ی این مقاله هم تشکر می کنم
راستش هنوز وقت نکردم مقاله رو کامل بخونم ولی آخره شب حتما این کارو میکنم
خیلی وقت بود که کلا گیمفا نیومده بودم این مقالتون خیلی منو یاد بچگی هام انداخت
اصلا کلا وارکرفت یه بت شده واسم :دی
بت رو خوب اومدی 😀 :yes:
کی گفت به شمشیره من دست بزنید؟ ?:-) ?:-) :pissedoff: :pissedoff: :pain: :pain:
خسته نباشید عرض میکنم نقد خوبی بود
واقعا frostmourne عالیه ولی وقتی عالی میشه که تو دستای lich king باشه
به حق که فراستمورن اوله
واقعا عالی بود الحق که فراست مورن لایق اول بودنه
مقاله خیلی خوبی بود.خسته نباشی اقا میثم عزیز.
خیلی دوست داشتم یه پرنس دیگه مثله ۳ نسخه اول بزنه یوبی سافت.خدایا یعنی میشه!؟ ?:-)
و خاطره انگیز ترین شمشیرم برام blades of chaose هستش که هیچوقت از یادم نخواهد رفت.
خیلی خوشحالم که Frostmourne رتبه اول رو گرفت! :yes: 🙂
و بیشتر از اون خیلی خوشحالم که شمشیر War هم تو این مقاله رتبه دار هست (Choaseater)
خاطره ها و اتفاق های خوبی که در دوران Darksiders یک و دو (War &Death) برای من رخ داد تکرار نشدنیه…
مقاله بسایر بسیار عالی بود…
جزو معدود پست هایی بود که من واقعا لذت بردم.
ممنون آقا میثم.
سلام
دوستان کرک بتلفیلد ۱ تو سایت Cpy منتشر شد کسایی که بازی رو دارن یه تست کنن ببینن کار میده یا نه حجمش هم ۳۸ مگابایته
پس شمشیر گرالت کووووو ؟؟؟؟؟
خدایی بهترین طراحی شمشیر ها مال این ژاپنیاس. مخ ادم هنگ میکنه از این همه خلاقیت و نوآوری….
خیلی عالی بود جدا که خسته نباشید. فقط جای void یه کوچولو خالی بود 😀 :heh: 😉