هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا
هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا
هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا
هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا

هنر گرافیکی، گرافیک هنری | ۲۶ بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم)

سعید آقابابایی
۰۹:۰۰ ۱۳۹۵/۰۷/۲۳
هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا

نمی دانم دقیقا کی بود که خوره گرافیک و رزولوشن و … به جانمان افتاد و هر چه بیشتر پیش رفت لذت بازی ها را برای ما کم و کمتر کرد. نمی دانم کی بود که وقتی بازی را اجرا کردیم به جای لذت بردن از محیط و گیم پلی بازی سریعا بر روی فریم ریت دقیق آن و مقایسه آن با کنسول رقیب و پی سی زوم کردیم. واقعا یادم نمی آید که این آفت کی گریبانمان را گرفت، اما یک چیز را می دانم،… “گرفت”، بد جوری هم گرفت. چند سالی است که بازی برایمان تبدیل شده به یک نمره متای متحرک که در جیبمان می گذاریم تا در سایت ها با آن پز دهیم یا بقیه را آزار دهیم. بازی تبدیل شده به یک وسیله برای سنجیدن قدرت دستگاهمان و نه چیز دیگر. چند سالی است که بازی واقعا همه چیز هست غیر از بازی. با بازی همه کار می کنیم غیر از لذت بردن. حتی جدیدا آن ها را آتش می زنیم و در قابلمه می اندازیم و می پزیم تا چند نفر بیایند و ویدئوی ما را در آپارات ببینند. این کار حالم را به بهم می زند. متنفرم از این افراد و این طرز فکر. این خیلی از گیمرهای امروزی هستند. کسانی که ذره ای احترام برای بازی قائل نیستند و فقط به جان هم می افتند. نمی خواهم زیاد به این موضوع بپردازم زیرا مطلب ما چیز دیگری است. منظور از این صحبت ها این بود که نگاه ما به بازی ها عوض شده است. دیگر به دیده یک دوست سرگرم کننده به آن ها نگاه نمی کنیم و آن ها را پتکی می بینیم که با نمره خود یا بر سر دیگری می کوبیم یا بر سر خودمان کوبیده می شود. می دانید دلیل اصلی این دور شدن از اصل بازی ها چه بود؟ می دانید عاملی که بیش از همه چیز ما را منحرف کرد و بسیاری از بازیبازهای امروزی را کلا از راه خارج کرده است چه بود؟ گرافیک. گرافیک لعنتی، فربم ریت، سایه زنی، نور پردازی، وضوح تصویر، واقعیت مجازی، ۴k. از وقتی که همه چیزمان شد گرافیک روز به روز بیشتر به قهقرا رفتیم.

lara2

به هیچ وجه نمی توان گفت اکنون که گرافیک بالاتر رفته است لذت از بازی بیشتر شده است. بلکه شاید زمانی که سازندگان بیشتر به گیم پلی توجه می کردند لذت بازی ها بیشتر هم بود.

اشتباه برداشت نکنید. گرافیک خیلی موضوع مهم و خوبی است مخصوصا اگر در مورد گرافیک هنری و طراحی باشد. گرافیک یکی از انگیزه دهنده های مهم به بازیباز برای ادامه بازی است اما نه زمانی که شرط لازم و کافی برای شکست یا موفقیت یک عنوان باشد. به هیچ عنوان قصد ندارم تا در این مطلب از ذات گرافیک بد بگویم بلکه برعکس، اصل این مطلب در مورد گرافیک و جلوه های بصری معرکه است. در مورد هنر به کارگیری گرافیک و گرافیک شکل گرفته از هنر. در مورد زیبایی که مدتی است آن را برای خود به زشتی تبدیل کرده ایم . به جای لذت حرص می خوریم. بازی زیباست، لذت بخش است، مخصوصا اگر گرافیک و طراحی هنری خوبی هم داشته باشد. این عامل لذت است نه باعث و بانی ذلت عده ای بازیباز به این خاطر که گرافیک بازیشان یا دستگاهشان مقداری کمتر است. از بدی موضوع بگذریم و به قسمت خوبش وارد شویم. بیایید افتخار کنیم که چنین دنیای دوست داشتنی پر از بازی های رنگارنگ با زیباترین و هنرمندانه ترین طراحی ها و گرافیک دنیا را داریم. زیبایی گرافیکی بازی تنها به فلان قدر عمق تصویر یا رزولوشن فلان و سایه زنی های بهمان نیست. زیبایی گرافیکی بازی آن چیزی است که وقتی بازی را شروع می کنیم بگوییم وای خدا چقدر زیباست. چقدر هنرمندانه است. حال می خواهد این زیبایی در قالب یک عنوان با محیط واقع گرایانه و نظامی باشد مانند Crysis و Battlefield و یا یک شاهکار هنری که تنها با طراحی های بی نظیر و رنگ بندی های فوق العاده می تواند کاری کند که بازیباز پلک نزند مانند Trine  با Ori. این ها یعنی گرافیک بازی. این ان گرافیکی است که اهمیت دارد و به بازی زیبایی و ارزش می بخشد. کلیت گرافیک بازی باید زیبا باشد نه این که فقط بر روی یک بخش کوچک زوم کنیم و از آن ایراد بگیریم و انگ ضعیف بودن به گرافیک بازی بزنیم.

bbnzjjt

می دانید طراحی تنها یک شخصیت با کیفیت بالا چقدر زمان بر و دشوار است؟

در طی سال ها و سال ها که بازی های رایانه ای در دنیا تولید می شوند، طی نسل های مختلف و با پیشرفت بسیار زیاد تکنولوژی روز به روز کیفیت بصری بازی ها نیز افزایش یافته است که این به لطف ایزار قدرتمندتری است که پیشرفت تکنولوژی در اختیار سازندگان خوش ذوق بازی قرار داده است. زمانی که بر روی کنسول پلی استیشن ۱ با افتخار و خوشحالی تمام بازی فوتبال آن را به پدر و مادرم نشان می دادم که “ببینید چقدر چهره بازیکنان طبیعی و واقعی است” هر گز فکر نمی کردم که روزی به آن تصویر نگاه کنم و به هیچ وجه نتوانم چیزی جز چندین پیکسل زشت و بزرگ ببینم. هر نسل گمان می کردیم که دیگر آخرش است و از این بهتر نمی شود اما شد و می شود و خواهد شد. هر چه جلوتر رفتیم کیفیت گرافیکی بازی ها بالاتر رفت و پای به قلمروهای جدید تری گذاشتیم تا جایی که همانگونه که در مقالات قبلی خدمت شما عرض کرده ام،  اگر اکنون به ما بگویند که ۱۰ سال دیگر خودمان به واقع وارد دنیای بازی می شویم (مانند فیلم Gamer) دیگر برای ما عجیب و غیر قابل هضم نیست زیرا چیزهایی دیده ایم که ما را به این باور نزدیک کرده اند. صحبت اصلی ما در این مطلب در مورد گرافیک و جلوه های بصری است که بازی ها را زیبا می کنند اما نه فقط ان نوع گرافیک فنی بی نظیر و واقع گرایانه، بلکه هر نوع جلو های بصری که باعث می شوند تا چشم ما به صفحه نمایش خیره بماند و از دیدن تک تک صحنه های بازی لذت ببریم. در واقع همیانطور که از نام مقاله بر می آید در این مطلب هم به بازی هایی که سازندگان آن ها هنر استفاده از گرافیک عالی را بلد بوده اند می پردازیم و هم به بازی هایی که سازندگان آن ها خالق گرافیک هنرمندانه ای شده اند. به طور واضح تر باید گفت در این مطلب هم بازی هایی که از لحاظ گرافیک فنی و قدرت اجرا و … عالی هستند را لحاظ می کنیم و هم عناوینی که با طراحی هنری و گرافیک هنرمندانه ای که خلق کرده اند هر بازیبازی را میخکوب می کنند و البته بازی هایی که هر دوی این موارد را دارند مانند Bloodborne.

not many great game because too much concentration on graphics bower days o 1039942

گیم پلی مهمتر است یا گرافیک؟

قبل از شروع این مطلب باید نکاتی را ذکر کنم که از شما عزیزان خواهشمندم آن ها را مطالعه نمایید تا شک و شبهه ای برای شما دوستان پیش نیاید. در این مقاله به دیگر بخش های بازی های قرار داده شده در لیست هیچ توجهی نشده است و اصلا در رده بندی کیفیت آن بخش ها مانند گیم پلی و … لحاظ نشده است و تنها زیبایی بصری و چشم نواز بودن بازی چه از لحاظ گرافیک فنی و چه طراحی هنری است که ملاک قرار گرفته و شاید عنوانی با تمام بخش های بی نظیر در رتبه ضعیف تری از یک عنوان معمولی در سایر زمینه ها که فقط در بخش گرافیک و زیبایی بصری شاهکار است، قرار گرفته باشد. منظور از زیبایی بصری و گرافیک عالی در این مطلب مجموع آن چیزی است که در نهایت چشم ما به عنوان بازیباز از بازی می بیند و اصلا به موارد جزئی تر و ریز به ریز توجهی نشده است. همین که عنوانی دارای یک طراحی هنری معرکه باشد و بسیار چشم نواز و آرامش بخش به چشم بیاید برای حضور در این لیست کافی است. در این مطلب هیچ توجهی به کوچک و بزرگ بودن یا مستقل و AAA بودن بازی ها نشده است و زیبایی هنری و گرافیکی یک عنوان تنها برگ برنده عناوین مختلف در برابر هم هستند. زیبایی گرافیکی و بصری شاید طراحی یک دنیا یا شهر فوق العاده با معماری بی نظیر باشد و یا یک عنوان سیاه و سفید ساده که همین سادگی اش هزاران حرف دارد و یا حتی یک عنوان بزرگ و مشهور که با گرافیک عالی و دیگر بخش های فوق العاده خود شناخته شده است.

evoliucia na kompiuturnite igri prez godinite 1952 2015

گرافیک، وقتی که از بعد هنری به آن نگاه کنیم و در اصل طراحی هنری بازی را بسنجیم ارزش خیلی بیشتری پیدا می کند تا توجه به وضوح تصویر و فریم ریت.

رتبه بندی و ترتیبی که در این لیست برای بازی های مختلف لحاظ شده است کاملا نظر شخصی نویسنده است و هیچ معیار و میزانی برای درست یا غلط بودن ان وجود ندارد زیرا پای سلیقه مطرح است البته سلیقه منطقی، نه این که مثلا کسی بازی DARK را بیاورد و در صدر لیست برترین گرافیک ها قرار دهد و بگوید این سلیقه من است زیرا که این توهین به شعور مخاطب است. عناوین این لیست بازی هایی هستند که قطعا نه هیچ کدام از شما و نه هیچ کس در دنیا در زیبایی بصری آن ها شکی ندارد، تنها می ماند رده بندی آن ها که در اینجا سلائق و علائق با هم متفاوت است و بر اساس تجربه و خاطراتی که هر شخص دارد جایگاه ها را تعیین می کند. پس در نظر داشته باشید که عنوانی که من در رتبه ششم قرار داده ام دلیلی بر این نیست که ان بازی حتما ششمین بازی برتر از لحاظ زیبایی بصری در دنیاست بلکه برای من این گونه است و شاید برای شما اول یا دهم باشد. نکته بعدی این که تمامی عناوین این لیست بر اساس داشته ها و اطلاعات نویسنده گرد آوری شده اند و در این مطلب قرار گرفته اند. شاید شما عقیده داشته باشید که مثلا بازی دیگری می توند به جای فلان بازی از این لیست قرار بگیرد و یا جایگاه بازی فرق کند. در اینجا نیز معیار و میزان ثابتی نداریم و عقل و منطق در کنار احساس و خاطرات است که در ذهن هر شخص با هم ترکیب می شوند و اسم هایی از بازی های مختلف را به عنوان خروجی بیرون می دهند. قطعا وقتی شما فلان بازی از لیست من را بازی نکرده اید آن را در لیست خود نخواهید آورد و البته برعکس این مورد نیز صادق است. پس بهتر است تا این مطلب را به عنوان یک مقاله سرگرم کننده که به همراه آن با برخی بازی هایی که اصلا نمی شناختید نیز آشنا می شوید، نگاه کنید. با بیان این نکات اگر تا کنون به خواندن مقاله ادامه داده اید از شما دعوت می کنم تا در ادامه مطلب “۲۶ بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش اول)” با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.

۱۳ – Rise of the Tomb Raider

سازنده: Crystal Dynamics

پلتفرم مقصد: PlayStation 4, Xbox One, Xbox 360, Microsoft Windows

rottr forest png

می دانید گرافیک شگفت انگیز یعنی چه؟ یعنی Rise of the Tomb Raider!

Tomb Raider یکی از بزرگترین فرنچایزها در تاریخ بازی های رایانه ای و لارا کرافت نیز محبوبترین شخصیت مونثی است که تاکنون این هنر و این صنعت به خود دیده است. بسیاری از ما بازیبازان قدیمی تر با عناوین اولیه و بی نطیر این سری محبوب بزرگ شده ایم و ساعت ها، هفته ها، ماه ها و سال ها را پای آن صرف کرده ایم. زمانی که متوجه شدیم قرار است تا این فرنچایز یک ریبوت و شروع مجدد را تجربه کند استرس بسیاری داشتیم که مبادا با یک بازی سطح پایین و ضعیف تمام حیثیت و پیشینه این سری خاطره انگیز را به گند بکشند. گویا سازندگان و ناشر توانمند بازی در استودیو کریستال داینامیکس و اسکوئر انیکس هم از این سطح توجه و زیر ذره بین بودن خود آگاه بودند و زمانی که بازی Tomb Raider در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، تمام طرفداران در دنیا نفسی به راحتی کشیدیم و فهمیدیم که کار به دست کاردان سپرده شده است و کیفیت بازی به حدی بالا بود که حتی خوشحال هم شدیم که این بازی ریبوت شده است. پس از موفقیت نسخه اول بازی و بعد از مدتی سازندگان بازی نسخه جدید این فرنچایز را برای کنسول های نسل هشتم و رایانه های شخصی با نام Rise of the Tomb Raider معرفی کردند که این بار از بین پلتفرم های نسل هفتم بنا شده بود تا تنها بر روی ایکس باکس ۳۶۰ منتشر گردد و دیگر شاهد نسخه پلی استیشن ۳ نبودیم. طی حرکتی بسیار ناخوشایند، سازندگان اعلام کردند که این بازی که در نسخه قبل مولتی پلتفرم بود و همگی از آن کلی لذت برده بودند، اکنون انحصاری زمانی است و تا یک سال تنها بر روی کنسول ایکس باکس وان قرار خواهد داشت که یکی از بدترین و زننده ترین تصمیمات ممکن در سال گدشته بود که به لطف مایکروسافت و اسکوئر انیکس حاصل گردید و موضوعی مسخره به نام انحصاری زمانی طولانی مدت را مطرح کرد که در ادامه هم شاهد انحصاری شدن کنسولی استریت فایتر ۵ بر روی پلی استیشن ۴ بودیم و روندی آغاز شد که دودش فقط در چشم بازیبازان می رفت و باید با برخی عناوینی که مدت ها از آن خاظره داشتند را یا تا مدتی طولانی یا برای همیشه خداحافظی کنند که این اصلا صحیح و زیبا نیست. بگذریم… عنوان Rise of the Tomb Raider نیز منتشر شد و توانست تا به مانند نسخه قبلی یک بازی فوق العاده عالی و یک تجربه بی نظیر را برای بازیبازان به ارمغان بیاورد. در زمینه مورد بحث ما یعنی گرافیک، باید گفت Rise of the Tomb Raider از یک گرافیک شگفت انگیز و فوق العاده بهره مند است درست به مانند نسخه قبلی خود.

۲۸۰۹۲۵۲ ۱۴۲۴۱۱۱۵۷۵ ۱۰

واقعا حتی در عکس ها، انسان از کیفیت طراحی و گرافیک این عنوان شگفت زده می شود.

عنوان Rise of the Tomb Raider نیز به مانند بازی سال ۲۰۱۳ که یکی از برترین گرافیک ها و جلوه های بصری نسل هفت را داشت، یکی از برترین و چشم نواز ترین عناوین نسل هشتم تا کنون محسوب می گردد و چشم های بازیبازان را خود خیره کرد. خلق دنیایی بی نظیر و وسیع با تنوع محیط های مختلف و آب و هوای مختلف از جنگلی گرفته تا کوهستانی و یخ زده، باعث شد تا بازی جلوه خاص و بی نظیری بیابد و حتی در تک تک تصاویری نیز که از این بازی مشاهده می کنیم کاملا به وضوح سطح بالای گرافیکی بازی مشخص است، مانند همین دو تصویری که در این مطلب برای شما دوستان قرار داده ایم. بازی علاوه بر گرافیک فنی قدرتمند که باعث اجرای روان و بدون مشکل، عدم وجود باگ، فریم ریت ثابت و … شده اند در زمینه گرافیک هنری نیز در سطح فوق العاده بالایی عمل می کند و شاهد یکی از چشم نوازترین و زیباترین دنیاهایی هستیم که بازی های رایانه ای تاکنون به خود دیده است و همچنین یکی از برترین بازی ها از لحاظ گرافیکی در نسل هشتم. کیفیت بافت ها و تکسچرها در این عنوان شگفت انگیز است و وقتی به برف و یخی که بر روی کوهستان ها پوشیده شده است و بر روی آن راه می رویم نگاه کنید گویی که در حال مشاهده برف و یخ واقعی هستیم و اوج کیفیت را در خلق آن مشاهده می کنیم که این واقعا قابل تحسین است. Rise of the Tomb Raider طی مدت کوتاهی دیگر برای کنسول پلی استیشن ۴ نیز با اضافات و بهبودهایی منتشر خواهد شد تا دارندگان این پلتفرم نیز بتوانند از یکی از زیباترین بازی های نسل هشتم لذت ببرند. Rise of the Tomb Raider در تمامی بخش های خود یک عنوان بسیار لذتبخش و جذاب است اما اگر هیچ یک از این بخش های جذاب و قدرتمند را نداشت نیز تنها گرافیک و جلوه های بصری آن کافی بودند تا سری به دنیای آن بزنیم و از مشاهده زیبایی ناب بصری لذت ببریم.

۱۲ – Trine 2

سازنده: Frozenbyte

پلتفرم مقصد: PC , PlayStation 3. PlayStation 4, Xbox 360, Wii U

screen800x500

Trine 2 به دنیا می گوید بازی های رایانه ای یعنی هنر ناب، یعنی تابلوی نقاشی، یعنی عشق…

بعضی بازی ها هستند که برای به رخ کشیدن هنری که در صنعت بازی های رایانه ای وجود دارد ساخته شده اند و انگار یک تابلوی نقشی متحرک هستند تا یک بازی. بازی هایی که از نقاشی و فیلم و تابلو و موسیقی هم زیباترند و در واقع انگار ترکیب تمامی این ها با هم هستند. می دانید منظورم چه عناوینی است؟ بازی هایی مثل Trine 2 یا Ori and the Blind Forest. اینها بازی هایی هستند که می توانیم به هر کسی که ادعا دارد بازی های رایانه ای یک هنر نیستند نشان دهیم و آن ها ساکت کنیم. بازی هایی با طراحی هنری و جلوه های بصری و رنگ بندی خارق العاده. از لحظه ای که اولین تریلر از بازی Trine را دیدم نوعی وابستگی عجیب روحی به این بازی در من ایجاد شد و محو زیبایی آن شده بودم. تا مدتی طولانی روزانه حتی چند بار به مشاهده تریلرهای محتلف این عنوان می پرداختم و با دیدن زیبایی آن گویی روحم به پرواز در می آمد. نسخه اول این عنوان در سال ۲۰۰۹ منتشر گردید و چشم ها را به خود خیره کرد و نام استودیو Frozenbyte را بر سر زبان ها انداخت و موفق شد تا امتیاز متای ۸۳ را کسب نماید. سپس سازندگان با مقداری کار بیشتر و رفع ایرادات نسخه اول و بازخوردهایی که از طرفداران بازی دریافت کرده بودند، نسخه دوم را با جلوه های بصری، موسیقی و گیم پلی قویتر از قبل معرفی و منتشر کردند که این بازی نیز به موفقیت بالایی دست یافت و موفق شد تا امتیاز متای ۸۵ را کسب نماید که برای عنوانی در اسن سبک آن هم از یک استودیوی نه چندان شناخته شده یک موفقیت بی نظیر به شمار می رفت. اما می دانید اصلی ترین عامل موفقیت این عنوان چه بود؟ همان عامل مورد نظر ما در این مبحث… گرافیک

trine enchanted edition forest1 bridge

بدون تعارف می گویم، در تمام طول دوره بازیباز بودنم گرافیک هنری و رنگ بندی مانند آن چه که در Trine 2 مشاهده می کنیم، ندیده ام. تابلویی زیباتر از این بازی ندیده ام

نقطه عطف و برگ برنده بازی Trine 2 بدون شک جلوه های بصری و طراحی هنری شاهکار آن بود که روح و قبل هر بیننده و بازیباز و منتثدی را تسخیر می کرد. گرافیک بازی بسیار آرامش بخش، چشم نواز و لطیف است و هنوز که هنوز است بعد از چند سال وقتی به آن نگاه می کنیم همان حس تازگی اول را دارد زیرا تمرکزش بر روی گرافیک فنی و فریم و … نیست، بلکه گرافیک هنری اش است که بی نظیر است و هنر هم هیچ گاه خسته کننده و تکراری نمی شود و در گذر زمان رنگ کهنگی به خود نمی گیرد. وقتی به تصاویر و تریلرهای بازی Trine 2 نگاه می کنیم نوعی حس صمیمیت و زیبایی در آنها وجود دارد که بازیباز را به خود جذب می کند و هر ذات طالب هنری را مشعوف و شادمان می کند از این زیبایی. یکی از عوامل اصلی زیبایی گرافیکی این عنوان بدون شک رنگ بندی فوق العاده زیبای آن است که رنگ و بوی خاصی را به طراحی های زیبای این بازی بخشیده است و حتی در برخی موارد با استفاده از اغراق در رنگ آمیزی مثلا در رنگ بنفش یا سبز، باعث خلق مناظر و صحنه هایی بدیع و بسیار زیبا شده است که به معنای واقعی کلمه چشم نواز و زیبا است. در بازی اگر بخواهید آن را به صورت تک نفره پیش ببرید کنترل یک شوالیه، یک جادوگر و یک دزد را بر عهده دارید که باید با سوئئچ کردن بین آن ها از مراحل و موانع مختلف بازی عبور و برخی پازل های محیطی را حل نمایید. شوالیه بیشتر برای مبارزات کاربرد دارد، دزد برای تیراندازی به دشمنان از راه دور و طناب زدن به نقاطی دور از دسترس و جادوگر نیز برای خلق پلتفرم ها و تسهیل پیشروی در بازی و برداشتن موانع محیطی به کار می اید و با ترکیب آن ها می توان کارهای بسیار جالبی را انجام داد و به چندین روش مختلف معماهای مختلف را حل نمود. Trine 2 عنوانی است که تنها و تنها به خاطر گرافیک و طراحی هنری شاهکارش هم که شده باید آن را تجربه نمایید، هر چند وقتی که وارد بازی شوید می بینید این بازی حرف های دیگری هم به جز بخش گرافیک برای گفتن دارد.

۱۱ – Dark Souls III

سازنده: FromSoftware

پلتفرم مقصد: PlayStation 4, Xbox One, Microsoft Windows

هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا

نگاه کنید! همین یک منظره برای اعطای لقب شاهکار طراحی به دارک سولز ۳ کافی است. واقعا چکار می کنید طراحان بازی؟ در ذهنتان چه می گذرد که این طراحی ها از آن خلق می شوند.

نمی دانم چند بار تا به حال در مورد بازی Dark Souls III مطلب نوشته ام اما خوب می دانم که در مورد هر بخش بازی می توانم دوباره همانقدر بنویسم و بنویسم. تنها به دو تصویری که در این مطلب از این بازی قرار داده ام و دو منظره ای که وجود دارند نگاه کنید. در هیچ عنوان خارج از سری عناوین سولز و یلادبورن امکان ندارد چنین منظهر و دورنمایی را با این طراحی مشاهده کنید. مناظر زیادی در بازی های مختلف وجود دارند که حتی بسیار هم زیبا هستند اما تحت هیچ شرایطی تا کنون در عنوان دیگری چنین مناطری با این اتمسفر و جو تاریک و زیبایی که در آن وجود دارد را مشاهده نکرده ایم. این طراحی، جادوی عناوین سواز است. این طراحی شاهکار هنری محدود به مناظر نیست. در بازی تک تک شخصیت ها، دشمنان، باس ها، محیط ها، ساختمان ها و هر چیز دیگری که در بازی می بینید همین طراحی شاهکار را دارند و یکی از نکاتی که باعث می شود تا هیچ بازی دیگری غیر از عناوین فرام سافتور و میازاکی نتواند در این سبک مانند آن ها باشید، همین طراحی هنری بی نظیر این عناوین هستند که محدود و منحصر به ذهن طراحان و خالقین عناوین این فرنچایز هستند. هر قدمی که در بازی بر می دارید دوست دارید تا اگر دشمنان به شما مجال دهند بایستید و بارها دوربین بازی را بچرخانید و به مناظر و دورنمای بازی و محیط اطراف خود نگاه کنید تا هنز طراحی را تمام و کمال درک نمایید. طراحی که به واقع بازیباز را مات و مبهوت می کند و در دراز مدت وی را طوری وابسته خود خواهد کرد که محیط دیگری در هیچ عنوانی به چشم شما چنین نمی آید که در عناوین سولز دیده اید.

dark souls 3 wallpapers hd 2016

به احترام طراحان فرام سافتور باید برخاست و ساعت ها تشویق کرد.

Dark Souls III به مانند تمامی نسخه های دیگر این سری از هر نظر بی نظیر و فوق العاده بود. گیم پلی فوق العاده و اعتیاد آور، مبارزات هاردکور و چالش برانگیز، موسیقی فوق العاده، داستانی مرموز و زیبا، همه و همه باعث شده اند تا یک بازی بسیار موفق دیگر در کارنامه این سازنده و این سری رقم بخورد اما نکته ای که در اصل و در کنار گیم پلی، باعث خاص شدن عناوین این فرنچایز شده است، طراحی و گرافیک هنری شاهکار بازی است که چه در مورد محیط ها، چه در مورد دشمنان بازی و مخصوصا در مورد باس ها، از هر عنوان دیگری متمایز است و این سری را یک یا جتی چند پله بالاتر از اکثر عناوین هم سبک از لحاظ گرافیک هنری قرار می دهد. جدا از موارد مربوط به گرافیک فنی مانند افت فریم و باگ و … که خوشبختانه در نسخه سوم اصلا وجود ندارند، گرافیک هنری بازی است که باعث شده تا Dark Souls III از این فرنچایز در لیست ما قرار بگیرد زیرا در عناوین قبلی بعضا شاهد افت فریم و .. بودیم که در این نسخه رفع شده اند. شاید محیط و گرافیک هنری نسخه دوم و بسته های الحاقی آن از بازی سوم برتر باشند اما از آنجا که در این لیست، صحبت ما از کل گرافیک است و یعنی گرافیک فنی را نیز لحاظ می کنیم، بنابراین Dark Souls III که از این لحاظ هم در سطح بسیار بالایی قرار دارد را در این رده بندی قرار داده ایم. نکته بسیار جالبی که همیشه در طراحی های محیط و مناطق مختلف عناوین سولز از جمله  وجود دارد نوعی حس غربت و تنهایی و عدم امنیت است که در شکل و ذات طراحی های هنری این عناوین وجود دارد و حتی زمانی که هیچ خطری هم شما را تهدید نمی کند حس نا امنی و غربت شما را رها نمی کند که این کاملا به صورت عمد توسط طراحان در بازی قرار گرفته است و نشان از هنر بالای آنان در طراحی محیط دارد. دلایل بسیار زیاد و متعددی وجود دارد که برای لزوم تجربه کردن این بازی توسط شما آن ها را برشماریم اما بدون شک یکی از اصلی ترین آن ها گرافیک بازی و طراحی هنری آن است که مانند آن را هیچ گاه در بازی دیگری ندیده اید و حتی فقط به همین خاطر نیز Dark Souls III ارزش بازی کردن را دارد.

۱۰ – Shadow of the Colossus

سازنده:  Team Ico, Sony Interactive Entertainment, SIE Japan Studio

پلتفرم مقصد: PlayStation 2, PlayStation 3

second colossus shadow of the colossus

یاد Shadow of the Colossus به خیر. چه باس هایی، چه مبارزاتی، چه طراحی باس هایی…

پلی استیشن ۲ لیستی بسیار طولانی از عناوین شگفت انگیز داشت که هر کدام برای خودشان یک عنوان تعیین کننده و دلیلی برای خرید یک کنسول بودند. قدرت انتخاب بسیار بالایی در تمام سبک های موجود برای علاقمندان وجود داشت و همه نوع بازی برای مخاطبینش بر روی پلی استیشن ۲ موجود بود و کسی بدون پیدا کردن بازی و سبک موردعلاقه اش نمی ماند. همیشه بین تمامی برتر ها، برخی برترین ها هم وجود دارند و در لیست قدرتمند بازی های بسیار عالی و بزرگ کنسول پلی استیشن ۲ نیز برخی بازی ها از بقیه برتر بودند و جزو سردمداران عناوین کنسول پلی استیشن ۲ قرار می گرفتند. بدون هیچ شک و شبهه ای یکی از این سردمداران، عنوانی اکشن ماجرایی بی نهایت زیبا به نام Shadow of the Colossus بود که در سال ۲۰۰۵ توسط استودیو Team Ico (که خالق یکی دیگر از برترین عناوین کنسول پلی استیشن ۲ یعنی Ico در سال ۲۰۰۱ بود) و با همکاری Sony Interactive Entertainment و SIE Japan Studio ساخته شد و به صورت انحصاری برای پلی استیشن ۲ منتشر گردید. این بازی نیز به مانند دیگر شاهکار قبلی این سازنده بسیار مورد تحسین و تمجید منتقدین و بازیبازان در سراسر دنیا قرار گرفت و تبدیل به یکی از برترین عناوین تاریخ پلی استیشن ۲ و همچنین یکی از برترین انحصاری های تاریخ کنسول های پلی استیشن، گردید و جوایز بسیار زیادی را نیز از جمله  BAFTA Games Award for Artistic Achievement و BAFTA Games Award for Action & Adventure دریافت نمود و موفق به کسب امتیاز متای ۹۱ شد.

phalanx

محیط بازی، اسب، باس های غول پیکر، دشت ها و کوه ها و … همه و همه در اوج زیبایی ساخته و طراحی شده بودند.

Shadow of the Colossus عنوانی بود که از هر نظر خاص بود و شاید باید گفت در کل نسل ششم و شاید بعد از آن عنوانی با این سبک و سیاق وجود نداشته یا بسیار متفاوت تر از این بازی بوده است. بازی در حقیقت فقط باس فایت بود و دشمنانی که با آن ها مبارزه کنید و … وجود نداشتند. شما در نقش یک سوار شجاع و مبارز به نام Wander بودید که برای پس گرفتن زندگی عشقش Mono به سرزمین peninsula که Forbidden Land یا سرزمین ممنوعه نام داشت آمده بود و تنها همراه و کمکش در بازی اسب وفادارش Agro بود و البته کمک هایی نیز از جانب یک ماهیت وجودی مرموز که Dormin (برعکس نام وی”Nimrod” است )نام داشت نیز به وی می رسید. افسانه ها می گفتند که وی توانایی زنده کرده مردگان را دارد و برای همین نیز Wander به سرزمین ممنوعه قدم گذاشته بود. وی شمشیری باستانی را در اختیار دارد که تنها سلاحی در دنیاست که قابلیت از بین بردن colossi ها را داراست. Dormin به Wander قول می دهد که در ازای از بین بردن ۱۶ colossi توسط او، Mono را زنده کند و Wander با این که Dormin به او هشدار می دهد که باید برای زنده کردن Mono بهایی بسیار سنگین را بپردازد اما باز هم آن را می پذیرد و پای به میدان نبرد می گذارد و… گرافیک هنری و طراحی های بازی به ویژه colossi ها بی نظیر و شگفت انگیز بود و از موجوداتی عظیم الجثه و بسیار غول پیکر با فرم بدنی انسان گونه گرفته تا فرم های حیوانات و پرنده و … را شامل می شد که گاها در زیر اب بوده یا در آسمان پرواز می کردند و باید نقطه ضعف آن ها را پیدا می کردید تا بتوانید طی نبرهایی حماسی و دشوار شکستشان دهید. بازی در زمان عرضه خود یکی از خوش گرافیک ترین بازی ها محسوب می شد و اسب سواری در دنیای بزرگ بازی با آن گرافیک زیبا و حرکت یال های اسب، یکی از برترین جلوه های گرافیکی بود که تا آن زمان تجربه و مشاهده کرده بودیم. در واقع یکی از دلایل اصلی زیبایی فوق العاده بازی همین گرافیک هنری و طراحی بسیار عالی و خاص دنیای بازی و مخصوصا colossi ها بود که آن را از هر عنوان دیگری متمایز می کرد و ترکیب این گرافیک هنری زیبا با گیم پلی جذاب و داستانی بسیار عالی، Shadow of the Colossus را تبدیل به یکی از برترین های این صنعت نمود. Shadow of the Colossus عنوانی است که تنها برای تماشای گرافیک هنری و طراحی زیبای دنیای آن و colossi ها هم که شده باید حتما آن را تجربه نمایید.

۱۰ – Ori and the Blind Forest

سازنده: Moon Studios

پلتفرم مقصد: Xbox One, Xbox 360, Microsoft Windows

۲۵۶۲۳۸۴ ori screenshot17

Ori and the Blind Forest هم به مانند Trine 2 یک اثر هنری محض، یک تابلوی نقاشی شگفت انگیز و نشانه ای از عشق است. عشقی آرام بخش…

چند شماره بالاتر و در توضیح مربوط به بازی Trine 2 خدمت شما عرض کردم که برخی بازی ها اصل و ذات هنر را در خود دارند و بیشتر یک اثر هنری یا یک تابلوی زیبا و خوش رنگ و لعاب هستند تا صرفا یک بازی. در این شماره نیز یکی دیگر از همین عناونی را داریم. از همین دست بازی هایی که دوست دارید در بازی همه چیز را رها کنید و تنها و تنها به مناظر و محیط بازی بنگرید و لذت ببرید و غرض در دنیای زیبا و محیط چشم نواز آن شوید. Ori and the Blind Forest یکی دیگر از همین بازی هست که دقیقا با توضیحاتی که دادیم مطابقت دارد و از لحاظ بصری بسیار بسیار زیباست. Ori and the Blind Forest که یک عنوان در سبک پلتفرمر ماجرایی دو بعدی تک نفره است توسط استودیو مستقل Moon Studios ساخته و در سال ۲۰۱۵ توسط مایکروسافت منتشر گردید. پلتفرم های این عنوان شامل Xbox One ،Xbox 360 و Microsoft Windows بودند و اتفاقا بر روی هر ۳ آن ها نیز با بازخوردهای بسیار مثبتی روبرو گردید و موفق شد تا امتیاز متای ۸۸ را کسب نمیاد. این عنوان به خاطر طراحی و گرافیک هنری چشم نواز خود بسیار مورد تحسین قرار گرفت و جوایزی مانند BAFTA Games Award for Artistic Achievement و The Game Award for Best Art Direction را نیز از آن خود کرد که نشان دهنده گرافیک هنری فوق العاده آن هستند.

ori and the blind forest definitive edition preview screens 03

در بازی دوست دارید دائما بایستید و به طراحی و محیط های بازی خیره شوید. واقعا که به غایت زیباست.

شما در بازی کنترل Ori را به دست می گیرید که یک روح سفید محافظ است. وی قابلیت پرش روی دیوارها و بالا رفتن از آن ها و همچنین جفت شدن با یک روح دیگر به نام Sein را داراست. Sein “نور و چشمان” درخت روح جنگل است و قادر است تا شعله های روح شلیک کند. در طراحی گیم پلی بازی سازندگان از عناوینی مانند Rayman و Metroid الهام گرفته اند. برای پیشروی در بازی باید از روی پلتفرم های مختلف بازی عبور کنید و معماها را حل نمایید. همچنین بازی از یک سیستم ذخیره به نام “soul links” و یک سیستم آپگرید برای ارتقای توانایی ها و مهارت های Ori، بهره می برد. بازی داستان زیبایی نیز دارد که به گفته سازندگان الهام گرفته شده از داستان های  The Lion King و The Iron Giant است. Ori and the Blind Forest به محض انتشار بازخوردهای بسیار مثبتی را دریافت نمود و بسیار از سوی منتقدان و بازیبازان به سبب گیم پلی جذاب، استایل هنری، داستان زیبا، سکانس های اکشن و طراحی محیط بی نظیر، تحسین شد و طبق گفته سازندگان، بازی در همان چند هفته اول پس از عرضه به سوددهی رسید که این نشان از موفقیت بسیار بالای Ori and the Blind Forest دارد. البته باید به این نکته اشاره کرد که هر چند بازی داستان و گیم پلی و … بسیار عالی دارد اما نقطه قوت و دلیل اصلی توجه بسیار زیاد و خاصی که به آن شد، استایل هنری و طراحی محیط بازی است که آن را به یکی از زیباترین و چشم نواز ترین عناوین از لحاظ گرافیک هنری تبدیل کرده است. Ori and the Blind Forest از آن بازی هایی است که اگر آن را تجربه نکنید واقعا یک لذت ناب بصری را از دست داده اید. عنوانی که روح هنر در آن جربان دارد و ذره ذره محیط و دنیای بازی و هر آنچه در آن می بینید در نهایت زیبایی و ظرافت و لطفات خلق شده اند و با بهترین و با کیفیت ترین انتخاب رنگ ها، رنگ آمیزی شده اند. گرافیک هنری Ori and the Blind Forest چیزی مانند معجزه است.

۸ – Ōkami

سازنده:  Clover Studio, Ready at Dawn, HexaDrive

پلتفرم مقصد: PlayStation 3, PlayStation، Wii

okami hd screenshot

حیف است که عنوانی از نظر منتقدان و بازیبازان شاهکار باشد ولی در بخش اقتصادی موفق عمل نکند. Ōkami در تمام زمینه ها از جمله گرافیک و طراحی هنری یک شاهکار است.

دردناک تر از این که یک بازی خوب مورد بی مهری منتقدها قرار گیرد ان است که یک بازی بی نظیر که منتقدها هم همگی آن را تحسین کرده اند با شکست تجاری روبرو شود و نفروشد. بازی Ōkami بارزترین مثال این عناوین است. شاهکاری که با متای ۹۳، انتخاب به عنوان بازی سال ۲۰۰۶ در وبسایت های معتبر مثل IGN و کسب جوایزی مانند BAFTA Games Award for Artistic Achievement و BAFTA Games Award for Original Score، متاسفانه از نظر تجاری موفق عمل نکرد. Ōkami یک عنوان اکشن ادونچر است که توسط Clover Studio و تحت نظر یک بازیساز توانا به نام هیدکی کامیا ساخته شد و توسط کپکام منتشر گردید. بازی در سال ۲۰۰۶ در ژاپن و آمریکای شمالی و در سال ۲۰۰۷ در اروپا برای کنسول افسانه ای پلی استیشن ۲ عرضه شد. سپس در سال ۲۰۰۸ برای کنسول Wii نیز منتشر شد که البته ساخت این ورژن بازی را استودیو Ready at Dawn (خالق عناوین God of War کنسول PSP و بازی The Order 1886)، کپکام و Tose بر عهده داشتند. این بازی در سال ۲۰۱۲ برای کنسول خانگی نسل هفتم سونی یعنی پلی استیشن ۳ نیز منتشر گردید. هر چه زمان بیشتر و بیشتر گذشت ارزش و منزلت Ōkami بالاتر رفت و زیبایی آن بیشتر نمود پیدا کرد تا جایی که اکنون از Ōkami به عنوان یکی از برترین بازی های که در تاریخ این هنر و صنعت ساخته شده است یاد می کنند.

vx9tn6v

طراحی های این عنوان را در هیچ عنوانی و در هیچ زمانی ندیده ایم.

Ōkami از لحاظ طراحی هنری یک شاهکار محض است و محیط ها، رنگ آمیزی، شخصیت ها و تمامی مواردی که در دنیای بازی مشاهده می کنید طراحی کاملا خاص و منحصر به فردی دارند که هر بیننده ای را به تحسین وا می دارد. گرافیک بازی حالتی مانند کار با آبرنگ و همچنین Cell Shade دارد و شبیه به انیمه های ژاپنی جوهری است که با استایل های هنری گرافیکی دیگر ترکیب شده است. به واقع باید گفت نظیر گرافیک هنری و طراحی Ōkam را در هیچ بازی دیگری نه در زمان خود و نه تا به امروز مشاهده نکرده ایم. در بازی شما کنترل یک گرگ سفید رنگ زیبا که در حقیقت یک الهه است و Amaterasu (در افسانه های ژاپنی الهه خورشید است) نام دارد را عهده دار هستید. گیم پلی بازی ترکیبی است از سبک اکشن، پلتفرمر و پازل و همان طور که بسیاری از منتقدها در نقدهای خود از این عنوان اشاره کرده اند از لحاظ استایل گیم پلی و پیشروی در بازی شبیه به عناوین The Legend of Zelda است. Ōkami عنوانی است که از هر لحاظ در سطح بسیار بالایی قرار دارد و در مجموع تمامی بخش هایش یکی از با کیفیت ترین عناوینی است که تاکنون ساخته شده است اما خاص ترین بخش آن بدون شک گرافیک هنری و طراحی های بی نظیر آن است که بازی را در سطح یک شاهکار هنری بالا برده است و یکی از چشم نواز ترین عناوین در حوزه بازی های رایانه ای را رقم زده است.

۷ – The Last of Us

سازنده: Naughty Dog

پلتفرم مقصد: PlayStation 4, PlayStation 3

ellie and joel at university with monkeys 1080p

چه می شود در مورد گرافیک The Last of Us گفت؟ اصلا چه می شود در مورد کل بازی گفت؟

رک و پوست کنده می گویم. همه می دانیم که The Last of Us برترین بازی نسل هفتم بازی های رایانه ای است. نسلی که وقتی به تعداد بازی های بزرگ و بسیار با کیفیت ان نگاه می کنیم، معنی این که می گوییم یک بازی بهترین بازی نسل هفت است را بیشتر درک می کنیم و می فهمیم که چقدر این بازی بزرگ است. شاهکار بی نظیر ناتی داگ در سال ۲۰۱۳ به صورت انحصاری برای کنسول پلی استیشن ۳ منتشر گردید و بلافاصله و پشت سر هم شروع به درو کردن نمرات ۱۰/۱۰ و جوایز مختلف و انتخاب شدن به عنوان بازی سال و … کرد و از همان ابتدا مشخص بود که The Last of Us یکی از بهترین عناوین تاریخ است. بازی سرانجام با امتیاز متای بی نظیر ۹۵ به کار خود در نسل هفتم پایان داد البته بارها و بارها و بیش از ۲۰۰ بار توسط معتبرترین وبسایت های فعال در بازی های رایانه ای، جایزه برترین بازی سال را دریافت کرد. بعد از موفقیت شگفت انگیز و خارق العاده این عنوان در نسل هفتم، سازندگان تصمیم گرفتند نسخهٔ جدید و ریمستر شده از لحاظ گرافیکی این بازی به نام  The Last Of Us Remastered که البته بسته الحاقی Left Behind را نیز در خود داشت، برای کنسول پلی‌استیشن ۴ منتشر کنند که در سال ۲۰۱۴ این اتفاق نیز افتاد و عنوانی که زیباترین و چشم نوازترین گرافیک های فنی و هنری در نسل هفتم را داشت، باز هم بهبودهای بیشتری از لحاظ گرافیک به خود دید و در نسخه The Last Of Us Remastered که به نسل هشتم آمد، شاهد عنوانی باز هم زیباتر از قبل بودیم.

the last of us giraffe scene

یکی از زیباترین و احساسی ترین صحنه های بازی… در این دنیای وحشی هم زندگی هنوز در جریان است.

The Last of Us یک عنوان اکشن ماجراجویی وحشت و بقا با زایه دوربین سوم شخص است که در آن ما کنترل جوئل را به دست می گیریم. وی در دوره ای که دنیا توسط یک بیماری قارچی از بین رفته و انسان ها تبدیل به قاتلینی وحشتناک یا بیمارانی زامبی مانند شده اند، طی اتفاقاتی با دختری نوجوان به نام الی همراه می شود که گویا کلید حل این بیماری مخوف است و نسبت به آن مقاوم می باشد. جریان و اتفاقاتی که در سفر این دو رقم می خورد و رابطه ای که بین آن ها ایجاد می شود، داستان بازی را شکل می دهد و یکی از احساسی ترین و زیباترین روایت های داستانی که تاکنون در بازی ها دیده ایم را به ما هیده می دهد. The Last of Us در تک تک بخش های خود و حتی در توجه به ریزترین جزییات نیز یک شاهکار محض است که گرافیک نیز از این قائده مستثنی نیست. بازی چه از لحاظ گرافیک فنی و چه هنری، برترین یا یکی از دو عنوان برتر (که دیگری نیز متعلق به ناتی داگ است) نسل هفتم از لحاظ گرافیکی است و به حدی زیبا و چشم نواز است که تماشای آن بر روی کنسول پلی استیشن ۳ هنوز که هنوز است از بسیاری بازی های جدید نسل هشتم هم لذت بخش تر و با کیفیت تر است و باید طراحان و سازندگان بازی در ناتی داگ را تحسین کرد. The Last of Us بازی است که نه تنها فقط به خاطر گرافیکش هم که باشد باید قطعا ان را تجربه کنید، بلکه به خاطر تک تک بخش هایش نیز به مانند گرافیک ارزش بازی کردن را دارد چه برسد به این که می دانیم تمامی این بخش ها در کنار یکدیگر هستند و ترکیبی از چند شاهکار در بخش های مختلف داستان و گرافیک و گیم پلی و موسیقی و .. با هم عنوانی را به نام The Last of Us شکل داده اند.

۶ – Bloodborne

سازنده: FromSoftware

پلتفرم مقصد: PlayStation 4

۸۰۵۱۹۱

این طراحی ها فقط از دل نبوغ بیرون می ایند. از ذهن طراحانی نابغه…

طراحی بی نظیر و گرافیک هنری شگفت انگیز همواره حرف اول را در عناوین هیدتاکا میازاکی می زنند اما به هر حال در عناوین این سازنده هم یک بازی از نظر گرافیک فنی و هنری بهتر و قدرتمندتر از بقیه است و البته این عنوان نه دارک سولز است و نه دیمونز سولز، بلکه قطعا Bloodborne است. عنوانی که توسط استودیو From Software با کارگردانی میازاکی ساخته شد و در سال ۲۰۱۵ توسط سونی انحصارا برای کنسول پلی استیشن ۴ منتشر گردید تا یکی از قدرتمند ترین عناوین انحصاری تاریخ برای این کنسول ثبت شود و فرنچایزی خلق شد که در آینده می توان به ساخت دنباله هایی قدرتمند برای آن امیدوار بود. مخصوصا اکنون که به نظر می رسد تا چند سالی شاهد عنوانی از سری سولز نخواهیم بود. Bloodborne بعد از انتشار با اقبال عمومی بازیبازان و تحسین دسته جمعی منتقدان روبرو شد و در لیست کاندیداهای برترین بازی سال ۲۰۱۵ نیز قرار گرفت که تنها رقیی مانند ویچر ۳ می توانست از ]آن بالاتر قرار بگیرد که البته به حق هم بود. بازی در زمینه طراحی هنری بسیار تحسین شد و جوایزی مثل British Academy Games Award را برای طراحی بازی و گرافیک هنری آن دریافت نمود. Bloodborne و بسته الحاقی فوق العاده آن یعنی The Old Hunters یکی از بی‎نقص ترین عناوینی است که در نسل هشتم منتشر شده است و در تک تک بخش های خود از گرافیک و گیم‌پلی گرفته تا صداگذاری و … کیفیت فوق العاده بالایی دارد. به مانند همه این بخش‌ها، این کیفیت در طراحی و پیشینه‌پردازی شهری که بستر وقوع اتفاقات بازی است نیز کاملا واضح و مبرهن است و شهر Yharnam یکی از مخوف‌ ترین شهرها و محیط‌ هایی است که تا به حال بازی ‎های رایانه ‎ای به خود دیده‌ اند. Yharnam دارای طراحی و معماری برگرفته از لندن ویکتوریایی است با ساختمان‏‌ هایی بلند، متروک و کثیف، با فضاسازی بسیار سیاه و مرده که نشانگر اتفافاتی است که در آن رخ داده است. کار طراحان و سازندگان بازی در استودیو From Software و در راس آنها هیدتاکا میازاکی در طراحی و فضاسازی شهر Yharnam چیزی از خلق یک شاهکار کمتر نیست و خلق این شهر را باید جزو Master Piece های این استودیو به حساب آورد.

bloodborne 10

یکی از بی نظیرترین گرافیک ها و طراحی های هنری در نسل هشتم.

اتمسفر شهر Yharnam به دلیل نوع معماری خاص آن که برگرفته از لندن ویکتوریایی است بسیار تاریک تر و مخوف‌ تر از اکثر مناطقی است که تاکنون در دیگر عناوین میازاکی مثل سری سولز مشاهده کرده‌ ایم و به طور کلی باید گفت فضاسازی و اتمسفر شهر Yharnam به قدری حزن‌ انگیز، تاریک، ناامید‌ کننده و مرده است که Bloodborne را تبدیل به تاریک‌ ترین عنوان میازاکی تاکنون کرده است. طراحی هنری بازی به حدی زیبا و فوق‌ العاده انجام شده است که امکان ندارد بازیباز از این سطح از حرفه ‎ای‌گری که در طراحی شهر به کار رفته است شگفت زده نشود و طراحان بازی را تحسین نکند. خیابان‌ های سنگفرشی کثیف و پر از سیاهی، موجودات بدشکل و بدفرم مثل ترکیب سگ و کلاغ، هیولاهای غول پیکر، انسان‌ های مجنون و دیوانه، دیو هایی که به شکل انسان در‌ آمده‎ اند، ساختمان‎ های رنگ و رو رفته و دوده گرفته و کثیف، وسایل و لوازم رها شده در خیابان‎ها و کوچه‎ها مثل کالسکه‎ها و …، هوای سیاه رنگ و آلوده، محیطی مرده و فاقد هر گونه شادابی، همه و همه باعث شده‎اند تا بازیباز کاملا در محیط و جو بازی قرار بگیرد و هر چه بیشتر در داستان بازی غرق شود. در واقع محیط شهر Yharnam کاملا منطبق و مکمل داستان بازی و داستان نیز کاملا در راستای طراحی محیط شهر است و این باعث هر چه بیشتر قدرتمند شدن Bloodborne شده است. جو Yharnam طوری است که حتی وقتی هیولا و دیو و دشمنی نیز در محیط حضور ندارد و شما مشغول قدم زدن در آن هستید هم احساس ناامنی و استرس به شما دست می ‎دهد و حسی دارید مانند این که هر لحظه یک نفر مشغول پاییدن و زیر نظر داشتن شماست و انگار محیط شهر، خیابان‎ ها و ساختمان‎ ها شما را جوری در بر گرفته ‎اند که حالت خفگی به شما دست می‎ دهد. در جای جای محیط شهر حس غم و اندوه و مردگی موج می‎زند و این‎طور به نظر می‎ رسد که شهر بغضی در گلو دارد و مدت ‎هاست که غمی بزرگ و کهنه در دلش خانه کرده است که هر لحظه بیم انفجار آن می ‏‌رود. باید اعتراف کرد که در زمینه طراحی محیط، شهر Yharnam بالاتر از طراحی محیط‎های سری سولز، به عنوان برترین کار طراحان FromSoftware شناخته می‌ شود. درست است که سری عناوین سولز همواره گرافیک هنری و طراحی های فوق العاده ای داشته اند و دارند اما طراحی و اتمسفر سنگین و تاریک موجود در Bloodborne و تم ویکتوریایی یارنام نابود شده، بسیار گیراتر است و تاثیر بیشتری را روی بازیباز می گذارد. اگر فقط و فقط بخواهم به یک دلیل بازی کردن Bloodborne و بسته الحاقی زیبای آن یعنی The Old Hunters را به شما توصیه کنم، آن دلیل، مشاهده طراحی محیط بی نظیر، دشمنان و باس های دیوانه‌ وار . در واقع تجربه گرافیک فنی و هنری بی رقیب بازی است که قطعا بعد از دیدن ان و تجربه بازی، چیزی به داشته های ذهنی شما افزوده خواهد شد.

۵ – Crysis

سازنده: Crytek

پلتفرم مقصد: Microsoft Windows, PlayStation 3, Xbox 360

crysis console screenshot0114

عنوانی که در زمان انتشار خود قدرتمندترین کامپیوترها را به چالش کشید.

اگر زمانی یک بازی منتشر شود که حتی قدرتمندترین سیستم های رایانه شخصی بازیبازان در آن زمان نیز قادر به راحت اجرا کردن آن نباشد و به چالش کشیده شود تنها دو دلیل می تواند داشته باشد. یا با یک بازی بی نظیر از لحاظ گرافیکی در دوره زمانی خود طرف هستیم و ای این که شاهد یک بازی هستیم که به هیچ وجه درست بهینه سازی نشده و بر روی هر سیستمی مشکلاتی را به وجود می آورد. زمانی که در سال ۲۰۰۷ بازی Crysis برای رایانه های شخصی منتشر گردید قطعا جزو دسته اول از عناوینی که ذکر کردیم بود و شاهد یک بازی بی نظیر و بی رقیب از لحاظ گرافیکی در آن زمان بودیم و برای قدرتمندترین سیستم های بازی نیز اجرای آن روی بالاترین کیفیت کاری بسیار سخت و دشوار بود. Crysis عنوانی در سبک شوتر اول شخص بود که توسط استودیو Crytek و بر اساس انجین گرافیکی قدرتمند CryEngine 2 ساخته شد و در سال ۲۰۰۷ توسط Electronic Arts برای رایانه های شخصی منتشر گردید. البته نسخه ای از این بازی در سال ۲۰۱۱ برای کنسول های نسل هفتمی پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ نیز منتشر گردید که برای این نسخه، بازی را به انجین CryEngine 3 آورده بودند.

maxresdefault 1

چنین گرافیکی برای زمان عرضه بازی چیزی مانند معجزه بود.

Crysis در سال انتشار خود و حتی تا چند سال بعد از ان نیز به عنوان یک میزان و شاخص گرافیکی برای بازی ها محسوب می شد و بسیار از سوی منتقدان و بازیبازان تحسین گردید. وقایع بازی در زمان آینده رخ می دهند که یک ساختار بیگانه که در کوهستان واقع در جزیره ای در سواحل شرقی فیلیپین دفن شده است پیدا می شود. در بخش تک نفره بازی شما در نقش یک سرباز دلتا فورس ارتش آمریکا با نام Jake Dunn که در بازی با نام رمزی اش یعنی Nomad شناخته می شود. وی با انواع اقسام تجهیزات و سلاح های آینده مجهز شده است که در راس آنها “Nanosuit” قرار دارد که در واقع نشان و نماد این سری است که لباسی است که از روی یک طرح واقعی برای سربازهای ارتش آمریکا الهام گرفته شده است. مبارزات بازی که دشمنانی از کره شمالی و … در محیط های مختلفی در جزیره انجام می شوند بسیار جذاب و نفس گیر هستند و گرافیک فوق العاده بازی که هنوز هم بعد از چند سال قدیمی نشده است، نقش بسیار زیادی در جذاب تر کردن بازی دارد. محیط های فوق العاده زیبای جزیره با طراحی های عالی و جنگل های سرسبز و نورپردازی بسیار واقعی بازی، همه و همه باعث می شدند که باور این که Crysis در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است بسیار سخت باشد و این گونه نام استودیو Crytek و انجین گرافیکی CryEngine 2 بر سر زبان ها افتاد. Crysis عنوانی است که هنوز هم بعد از ۹ سال اگر آن را بر روی بالاترین کیفیت گرایکی بازی کنید از جلوه های بصری ان لذت می برید و قطعا اگر بخواهیم تنها یک دلیل را برای تجربه این بازی برای شما بیان کنیم، آن دلیل گرافیک فوق العاده زیبای بازی است.

۴ – BioShock Infinite

سازنده: Irrational Games, 2K Marin, Aspyr Media, Inc., 2K Australia

پلتفرم مقصد: PlayStation 4, PlayStation 3, Xbox One, Xbox 360, Microsoft Windows

bioshock infinite columbia

کلمبیا مظهر طراحی زیبا و ساخت یک شهر ارمان گرایانه در دل ابرهاست. شهری که در زیر این زیبایی بسیار فاسد و کثیف است

وقتی که ذهن خلاق یک نابغه به نام کن لوین از اعماق اقیانوس ها به فراتر از ابرها برود، به جای رپچر شهری به نام کلمبیا و عنوانی با نام BioShock Infinite ساخته می شود. عنوانی بی نظیر که به مانند نسخه اول این سری در همه زمینه ها و مخصوصا جلوه های بصری و طراحی هنری فوق العاده کار کرد و یکی از برترین بازی های نسل هفتم بازی های رایانه ای را رقم زد. BioShock Infinite عنوان در سبک شوتر اول شخص است که توسط استودیو Irrational Games ساخته و در سال ۲۰۱۳ توسط ۲K Games برای پلتفرم های پلی استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ و رایانه های شخصی منتشر گردید. البته این بازی در کالکشنی که اخیرا از این سری برای کنسول های نسل هشتی پلی استیشن ۴ و ایکس باکس وان نیز عرضه شد، قرار دارد. این عنوان بعد از انتشار با سیلی از تحسین طرفداران و منتقدان مواجه شد و به عنوان یکی از برترین بازی های آن سال معرفی گردید و حتی در برخی موارد به عنوان بازی سال نیز انتخاب شد. این عنوان موفق گردید تا امتیاز متای ۹۴ را کسب نماید گه کاملا هم شایسته این شاهکار فوق العاده بود. BioShock Infinite انواع و اقسام جوایز مختلف را نیز در بخش های مختلف دریافت کرد که  از این جوایز می توان به VGX Award برای بهترین آهن در بازی، VGX Award برای بهترین شوتر، VGX Award برای بهترین شخصیت سال، BAFTA Games Award برای بهترین موسیقی سال و Kerrang! Award برای برترین بازی سال، اشاره کرد که همان طور که مشاهده می کنید این عنوان موفق گردید تا در انواع و اقسام بخش های مختلف خود جایزه دریافت نماید تا نشان دهد که در تک تک قسمت های خود فوق العاده ظاهر شده است.

sdpahr

گرافیک بازی بی نظیر است و از زیبایی نمی توان چشم از آن برداشت

گرافیک هنری و طراحی شهر کلمبیا یک شاهکار محض بود. به تصاویر بازی نگاه کنید تا این موضوع را تمام و کمال درک نمایید. تماشای شهری بر فراز ابرها و در دل آسمان با ساختمان های عظیم و مجسمه هایی غول پیکر، ریل های هوایی معلق در آسمان، کشتی های پرنده و…. همه و همه باعث شده اند تا کلمبیا به شهری تبدیل شود که یکی از زیباترین ها در دنیای بازی های رایانه ای است و از نظر گرافیک هنری واقعا معرکه است. از لحاظ گرافیک فنی نیز این عنوان بسیار عالی عمل کرده است و مشکل خاصی در اجرای بازی از قبیل افت فریم، باگ، دیر لود شدن تکسچرها، بافت های بی کیفیت، مشکل در عمق دید و … وجود ندارد. نورپردازی در BioShock Infinite نیز با توجه به این که بازی در آسمان دنبال می شود بسیار مهم و حیاتی بوده است که سازندگان نیز قطعا از این امر آگاه بوده و شاهد یکی از برترین نورپردازی ها در عناوین نسل هفتم هستیم. وقتی سوار بر ریل های معلق در کلمبیا در حال حرکت به مناطق مختلف شهر هستید از تماشای مناظری که می بینید به وجود خواهید آمد و از دیدن ابرها و طراحی زیبای آن ها لذت بسیاری می برید. همه چیز در بخش گرافیکی بازی BioShock Infinite چه از لحاظ فنی و چه هنری در سطح فوق العاده بالا قرار دارند و شاهد یکی از زیباترین شهرها در تاریخ بازی های رایانه ای هستیم و یک بایوشاک واقعی. بدون شک یکی از اصلی ترین دلایل برای تجربه BioShock Infinite تماشای گرافیک فوق العاده و طراحی زیبای هر کلمبیا است که به مانند رپچر یک آرمان شهر مرده است، اما یک ارمان شهر مرده در اسمان بر اساس رویای آمریکایی…

۳ – Uncharted 4: A Thief’s End

سازنده: Naughty Dog

پلتفرم مقصد: PlayStation 4

۸۴۳۱۲۶ uncharted 4 a thief s end playstation 4 screenshot stopping

باورتان نمی شود، شاید نیم ساعتی همین بالا ایستاده بودم و اسکرین شات می گرفتم. آخر زیبایی تا چه حد؟

تنها به دو تصویری که در این مطلب از بازی Uncharted 4: A Thief’s End قرار داده ام خوب نگاه کنید و دیگر واقعا نیاز به توضیح اضافه و زیادی نیست. گرافیک Uncharted 4: A Thief’s End به طرزی عجیب و غریب و غیر قابل باور معرکه است. تا به حال هیچگاه در نسل هشتم چنین گرافیک فوق العاده ای را ندیده ایم و زمانی که مشغول بازی کردن بودم بارها و بارها و بارها ایستادم و به فوتو مد رفتم و اسکرین شات گرفتم. Uncharted 4 چه از لحاظ فنی و چه از منظر طراحی هنری یک بازی کاملا بی نقص است. لحاظ تکنیکی، فنی و همین طور از لحاظ هنری عنوان Uncharted 4: A Thief’s End یک technical masterpiece (شاهکار تکنیکی) و یک Art Masterpiece (شاهکار هنری) مطلق است و بس. بازی از لحاظ ثبات در نرخ فریم ریت نیز بسیار مقتدر عمل می کند و به هیچ وجه در بازی با افت فریم مواجه نخواهید شد. از دیگر جهات فنی نیز بازی در بهترین کیفیت ممکن قرار دارد و هیچ گاه مواردی مثل دیر لود شدن برخی تکسچرها که امروزه گریبانگیر بسیاری از بازی های بزرگ دنیا نیز هست را مشاهده نمی کنید. از لحاظ «عمق دید » نیز بازی فو ق العاده زیبا عمل می کند و شاهد مناظر بسیار زیبا و چشم نوازی در دوردست ها هستیم. همانگونه که قبلا نیز در نقد و بررسی این بازی خدمت شما عزیزان عرض کرده ام سازندگان به طرز وحشتناکی بر روی تمامی جزئیات گرافیکی بازی اعم از تکسچرها و طراحی چهره‌ها و … وقت گذاشته‌اند و با وسواسی خاص آن‌ها را به بهترین شکل در بازی پیاده کرده‌اند.

city 04

از ضعف های بازی، زیبایی شگفت انگیز گرافیکی آن است که باعث می شود دائما به Photo mode بروید و اسکرین شات بگیرید. شاهکار گرافیکی…

جزئیات صورت شخصیت‌ها و حالات چهره آن‌ها هنگام صحبت کردن و گشت و گذار در محیط فوق‌العاده دیدنی از کار درآمده‌اند. افکت‌های نورپردازی به قدری بی‌نقص و طبیعی و در اوج زیبایی کار شده‌اند که گاهی در بازی می‌ایستید و به تلالو اشعه‌های نور از بین شاخ و برگ درختان و یا تابیدن آن‌ها بر روی صورت شخصیت‌های جاافتاده و پخته‌تر شده شخصیت‌های بازی می‌نگرید و کار سازندگان را تحسین‌ می‌کنید. Uncharted 4: A Thief’s End اگر نصف گرافیک فنی و هنری که در حال حاضر دارد را دارا بود باز هم می توانستیم آن را به خاطر گرافیکش هم که شده به شما توصیه کنیم چه برسد به این که اکنون زیباترین گرافیک نسل هشتم را در اختیار دارد. اگر گرافیک Uncharted 4: A Thief’s End به تنهایی ارزش این که شما را مجبور کند آن را تجربه کنید ندارد، پس چه عنوانی دارد؟ هیچ عنوانی بدون شک. Uncharted 4: A Thief’s End شاهکار گرافیکی نسل هشتم تاکنون است و تجربه آن برای کسی که پلی استیشن ۴ دارد مانند لزوم تجربه God of War 3 و Unchated 2 برای کسی است که پلی استیشن ۳ دارد. Uncharted 4: A Thief’s End بازی نیست که آن را برای کنسولتان بخرید بلکه عنوانی است که باید برای تجربه همین یک بازی هم که شده کنسول بخرید!

۲ – The Witcher 3: Wild Hunt

سازنده: CD Projekt RED

پلتفرم مقصد: PlayStation 4, Xbox One, Microsoft Windows

۵۲۷۷۸۶

زیباترین و چشم نواز ترین گرافیک نسل هشتم بدون شک متعلق به گرگ سپید و ماجراجویی اوست. دنیایی عظیم با زیباترین طراحی ها و بالاترین کیفیت ممکن.

The Witcher 3: Wild Hunt برای من برترین بازی سال ۲۰۱۵ نیست، بلکه برترین، لذت بخش ترین و زیباترین بازی در تمام طول دوره بازیباز بودنم است. تنها عنوانی در تاریخ که موفق شد از جایگاهی که سری عناوین سولز و بلادبورن در قلبم دارند هم بالاتر برود و تبدیل به بهترین برای من گردد. نمی دوانم اگر اسم The Witcher 3: Wild Hunt بازی است پس چرا بسیاری از عنوان های دیگری که نام آن ها هم بازی است حتی در سطح مقایسه با آن هم نیستند و مقایسه نوعی توهین به Witcher 3 محسوب می شود. این بازی هیچ گونه نقصی نداردو مخصوصا بعد از آپدیت های منتشر شده برای آن که تعدادی باگ ها و ایرارات گرافیکی را رفع می کرد. به واقع بازی The Witcher 3: Wild Hunt یک “شاهکار محض” است، چه از لحاظ هنری، فنی، گیم پلی، موسیقی، صداگذاری، داستان، تصمیم گیر و انتخاب، ماموریت های جانبی و … عنوانی که داستان ماموریت های جانبی آن از داستان اصلی پوترهای پوشالی این روزها برتر و وزیباتر است و شخصیت های نه چندان مهم آن شخصیت پردازی عمیق تری نسبت به شخصیت های اصلی خیلی از بازی های روز دارند. The Witcher 3: Wild Hunt بازی است که حتی یک لحظه هم نمی توانید از آن چشم بردارید و نه تنها تا چندین وقت بعد از بازی کردن آن در یادتان می ماند و به ان فکر می کنید، بلکه تا اخر زندگی تان نیز این شاهکار جادویی را از یاد نخواهید برد و شاید هر مدت یکبار به سراغ آن بروید و دوباره بازی را تجربه نمایید. مخصوصا با دو بسته الحاقی بی نظیری که برای بازی با نام های Hearts of Stone و Blood and Wine منتشر گردید که هر کدام شاید از بازی اصلی هم زیباتر بودند و به اندازه یک بازی کامل، گیک پلی و ماموریت و موارد جدید در خود داشتند. در مورد این که این عنوان در وجوه مختلف خود کاملا بی نقص است بارها و بارها صحبت کرده ایم اما در این مطلب تمرکز ما بیشتر بر روی جلوه های بصری The Witcher 3: Wild Hunt است.

۳۰۶۰۶۷۰ the witcher 3 wild hunt blood and wine toussaint is full of places just waiting to be discovered rgb

از دیدن این همه زیبایی واقعا غبطه می خورم که دیگر شاید نتوانیم در ماجراجویی دیگری با گرالت همراه شویم

همین قدر بگویم که کافیست تا مقداری به مناظر مختلف این بازی نگاه کنید و سوار بر اسب چرخی در دنیای آن بزنید تا برای همیشه شیفته زیبایی بصری بازی شوید و با خود بگویید “این بازی چیز دیگری است”. به واقع هم همین گونه است و بازی از لحاظ طراحی هنری و گرافیک در سطح بسیار بسیار بالایی قرار دارد و همین که در جایگاه دوم لیست ما از این نظر قرار گرفته است تائیدی بر این نکته است. حنی جا داشت تا این بازی را در رده اول برترین جلوه های بصری نیز قرار دهیم اما از آنجایی که از نظر بنده طراحی هنری و خاص بودن، پراهمیت تر از گرافیک فنی و زیبایی کلی بازی است، پس تنها یک بازی بود که از دیدگاه بنده از این منظر بالاتر بود وگرنه بدون شک از لحاظ گرافیک فنی و هنری The Witcher 3: Wild Hunt یک بازی بدون رقیب در دنیاست. وقتی با گرالت در محیط بازی قدم می زنید تنها به لباس وی و جزئیاتی که در طراحی ان به کار رفته است دقت کنید تا متوجه کیفیت گرافیکی بازی شوید. بافت ها و تکسچرهای موجود در دنیای بازی همگی در اوج کیفیت قرار دارند آن هم در چنین عنوانی با دنیایی بسیار بزرگ و وسیع، که این طراحی بازی را بیشتر از قبل ارزشمند می سازد و باید سازندگان را به خاطر این سطج از کیفیت آن هم در یک نقش آفرینی جهان ازاد تحسین کرد و ستود. دست اندر کاران بازی در استودیو سی دی پراجکت رد علاوه بر این که از بهترین و قدرتمندترین سازندگان بازی در دنیا هستند، در زمینه احترام به مخاطب و طرفدارانشان نیز حرف اول را می زنند و از لحاظ نوع انتشار بازی، ارائه بسته های الحاقی رایگان، قیمت گذاری و کیفیت مناسب بسته های الحاقی خریدنی، بسیار هوای طرفدارانشان را دارند. همچنین علاوه بر این ها، سازندگان بازی از لحاظ کیفیت عرضه بازی به مخاطب خود نیز بسیار وسواس دارند و حتی کوچکترین و ریزترین کم کاری در بخش گرافیک فنی و طراحی هنری بازی که در این مطلب بحث ما بر روی آن است، صورت نگرفته است و تمامی محیط ها و به طور کلی دنیای وسیع بازی در بالاترین سطح از کیفیت گرافیکی و همچنین تنوع ساخته شده اند. The Witcher 3: Wild Hunt و دو بسته الحاقی زیبای آن با نام های Hearts of Stone و Blood and Wine از برترین و چشم نوازترین تجربه های بصری در نسل هشتم تاکنون هستند و حتی قط به خاطر کیفیت بصری آن ها هم که شده بازی کردنشان ضروری و لازم است.

۱ – BioShock

سازنده: ۲K Games, Irrational Games, Feral Interactive, Digital Extremes, 2K Australia, 2K Marin, 2K China

پلتفرم مقصد: PlayStation 4, Xbox One, PlayStation 3, Xbox 360, PC

bioshock 2 2010 38

رپچر برترین طراحی و گرافیک هنری را بین تمامی عناوین نسل های مختلف بازی های رایانه ای دارد. یک ارمان شهر مرده… یک شاهکار گرافیکی و طراحی

می دانید چرا BioShock در جایگاه اول لیست بازی هایی که تنها گرافیکشان برای بازی کردن آنها کافیست قرار گرفته است؟ این به خاطر گرافیک فنی و تکسچرهای بی نقص و … نیست. و گرنه در این بخش ها عناوینی مثل ویچر ۳ و آنچارتد ۴ از BioShock برتر هستند اما نکته ای که این بازی دارد و هیچ بازی دیگری در این سطح از آن برخوردار نیست طراحی بی نظیر، بی نقص، چشم نواز، شگفت انگیز، ترسناک، پند دهنده و عجیبی است که BioShock و شهر رپچر دارند. شهری به مانند رپچر در دنیای بازی های رایانه ای وجود ندارد که تا این حد از نظر طراجی هنری بی نقص و لایق بارها و بارها و بارها دیده شدن باشد. همان نمای گرافیکی رپچر در ویدئویی که از سطح اقیانوس و لا به لای ماهی ها به پایین می رویم و ناگهان نورهای کلان شهری در زیر آب را می بینیم از هر منظره گرافیکی و هنری در هر بازی دیگری زیباتر و شکفت انگیز تر است. همان طور که قبلا نیز خدمت شما عزیزان عرض کرده ام خلق کردن یک چنین شهری تنها و تنها از ذهن یک نابغه با دیدی وسیع نسبت به مسائل اجتماعی، عرف، ارزش‎ها، ضد ارزش‎ها و هنجارها بر می‎آید که خاطری نگران دارد. شخصی که همواره پیچش مو را می‎بیند و می‎تواند عمق فاجعه و کنه مطلب را درک کند. خلق چنین شهری در دنیای بزای های رایانه ای مطابق همان کاری بوده است که اندرو رایان در بازی انجام داده است. با این تفاوت که آرمان شهر اندرو رایان شکست می خورد و موفق نمی شود اما آرمان بازی کن لوین کاملا جواب مثبت می دهد و یکی از برترین بازی های تاریخ این هنر و صنعت خلق می شود. کن لوین خود به نوعی اندرو رایان بازی است اما از نوع موفقش. وقتی که به طراحی شهر رپچر، مناظر آن، دنیای زیر آب از پشت شیشه های شهر، ماهی ها، مردم دیوانه و قاتل شهر، مکان های تخریب شده شهر، بیگ ددی ها و همین طور لیتل سیسترها و هر چیز دیگری که در بازی است نگاه می کنیم در می یابیم که این بازی با هر بازی دیگری از نظر طراحی و گرافیک هنری متفاوت است؛ گرافیک هنری که هیچ بازی دیگری نتوانسته است در آن سطح، محیط و شهری را با این خصوصیات و المان ها و این سرنوشت و جو عمناک و مخوف را برای ما به نمایش در آورد و BioShock در این زمنیه بی رقیب است.

rapture bioshock

طراحی شهری در اعماق اقیانوس، ایده ای بسیار جاه طلبانه است که کن لوین به طرزی بی نظیر آن را عملی کرده است. انگار که کن لوین خود اندرو رایان است.

از در و دیوار رپچر غم واندوه می‎بارد. تصور این که قبل از قضایای بازی BioShock شهر چگونه بوده است و دیدن این که اکنون به چه روزی افتاده است بسیار دردناک است. از زیبایی تا زشتی، از سپیدی تا سیاهی، از امنیت تا ترس و از عرش به فرش. ساختمان‎های شیک و زیبا، تالارهای پر طمطراق و اعیانی، نماهای جذاب و که در جای جای رپچر به چشم می‎خوردند، همه و همه حکایت از آرزوهای بزرگی داشت که اندرو رایان برای این شهر و ساکنین آن در سر می‎پرورانده است و قرار بوده تا بهنرین جامعه انسانی که تاکنون در دنیا وجود داشته است در اعماق اقیانوس شکل بگیرد و سرنوشت نسل بشر را تغییر دهد، اما چه زود این رویاها، کابوسی مرگبار شدند و چه زود آرمان‎های شکل دادن تمدن ایده‎آل تبدیل به آرزویی محال شدند. شهر پر از فیلم ها و تابلوهایی تبلیغاتی است که نشان از اطمینان بنیانگذران شهر به موفقیتشان است و تبلیغات انواع و اقسام Plasmidها Gene Tonicها و مزایای استفاده از آن‎ها را با حالتی طنز و جذاب برای مردم توضیح می دهد و آن‌ها را تشویق به استفاده از این قابلیت‌ها می کند.  در و دیوار خراب و پنجره های زخمی، شیشه های شکسته و ریخته در همه جای شهر، مغازه های ویران غارت شده، انواع و اقسام آشغال ها و لوازم به دردنخور که در شهر پخش شده‎اند، انسان هایی وحشی مانند که مانند حیوانات حمله می کنند و خیابان‎هایی که مانند میدان جنگ است و پر از گانگسترها و نواع اسلحه ها و خون و خونریزی و جنازه و اعضای کنده شده بدن است. در این شرایط چه زیبایی مجال دیده شدن می یابد؟ این همان شهری است که از زیبایی‌اش گفتیم و قرار بوده ایده‎آل‌ترین شهر برای ایده‎آل‌ترین زندگی باشد. اکثریت بازی ها هر چقدر هم که بزرگ باشند معمولا عنوان یا عناوینی شبیه به خود یا با همان حال و هوا دارند اما BioShock بازی است که هیچ مشابهی ندارد و تاکنون بازی با این طراحی هنری که رپچر دارد ساخته نشده است، مگر این که یک BioShockدیگر مثل BioShock Infinite و شهری مثل کمبیا باشد که تا حدی کیفیت طراحی هنری که در رپچر شاهد هستیم را تکرار کند. همان طور که گفتم از نظر کیفیت گرافیک فنی عناوینی مثل ویچر یا آنچارتد ۴ بسیار بالاتر از BioShock قرار می گیرند اما هیچ کدام شهری مانند رپچر یا آن پیشینه داستانی و آن طراحی محیط ها ندارند و از آن جا به عقیده بنده گرافیک هنری و طراحی بازی حرف اول را در بخش گرافیکی می زند BioShock در رتبه نخست این لیست قرار می گیرد. چه بسا بازی هایی که گرافیک فنی بسیار ساده یا حتی پیکسلی داشته اند اما با طراحی هنری و فضاسازی خوب خود تبدیل به یک بازی بسیار موفق شده اند اما اگر عنوانی گرافیک فنی خیلی بالایی هم داشته باشد ولی به هیچ وجه طراحی و محیط ها و فضاسازی خوبی نداشته باشد چندان مورد توجه قرار نخواهد گرفت و در حقیقت گرافیک بالای آن به هدر رفته است. BioShock عنوانی است که حتی اگر بدترین گیم پلی دنیا را می داشت نیز فقط به خاطر گرافیک و طراحی هنری و فضاسازی رپچر هم که شده بایستی بدون شک آن را تجربه می کردیم، حال چه بهتر که این عنوان گیم پلی فوق العاده عالی نیز دارد.

۵fa372d3eb2ae041619a0d249fa3d8f2

طراحی بیگ ددی ها یکی از برترین ها در تاریخ بازی های رایانه ای است.

۴۰۷۵ bioshock

از عجیب ترین روابط در تاریخ بازی های رایانه ای.

𝗔𝗿𝗶𝗮 𝗛𝗮𝗺𝗶𝗱𝗶𝗮𝗻Final seyed

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا
هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا
هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا
هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا
هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

هنر گرافیکی، گرافیک هنری | 26 بازی که گرافیکشان برای لزوم تجربه آن ها کافیست (بخش دوم) | گیمفا