فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا

فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall

امیرمهدی نامجو
۱۳:۰۰ ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا

دانه‌ای کوچک سر از زمین بیرون می‌آورد. صدایی او را فرا می‌خواند و او باید مقصد خود را بیابد. به این طرف و آن طرف می‌رود تا این که سر و کله روباهی زیبا و بازیگوش پیدا می‌شود. او به سمت منبع نوری که دیده می‌آید. صدایی که دانه را به بیرون فراخوانده بود، به او می‌گوید که باید وارد بدن روباه شود و دانه نیز این کار را می‌کند…..

————————————————————-

seasons after fall

Seasons after Fall

بازی Seasons after Fall ساخته استودیو مستقل فرانسوی و کوچکی با کمتر از ۱۰ نفر بازیساز به نام Swing Swing Submarine است. برای اولین بار ایده ساخت بازی Seasons after Fall در سال ۲۰۰۹ باعث شد که این استودیو تأسیس شود و بعد از چند سال معلق ماندن پروژه بالاخره ۳ سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۲ بالاخره روند ساخت این بازی آغاز شد. هم اکنون و در سال ۲۰۱۶ بالاخره این بازی و با همراهی شرکت نسبتاً بزرگ Focus Home Interactive منتشر شد و در ادامه به بررسی بازی خواهیم پرداخت.

اول از همه با کوچک‌ترین نگاهی به عکس‌های بازی احتمالاً کلیت فضای بازی دستتان می‌آید. بازی در یک جنگل بزرگ اتفاق می‌افتد و مانند بسیاری از داستان‌هایی که در مورد جنگل هستند، این جنگل نگهبانانی دارد که حیات جنگل را حفظ می‌کنند. بازی را در ابتدا و بدون اطلاع از این که چه وظیفه‌ای دارید، در نقش یک دانه که از درون زمین بیرون می‌آید شروع می‌کنید تا این که سر و کله روباهی پیدا می‌شود. صدایی به شما می‌گوید که باید وارد بدن این روباه شوید و بعد از انجام این کار، کنترل روباه به دستان شما قرار می‌گیرد. در ابتدا شما متوجه می‌شوید که باید به دنبال چهار نگهبان فصل‌ها باشید. پس روباه کار خود را شروع کرده و به سمت اولین نگهبان راهی می‌شود. با رسیدن به اولین نگهبان که یک خرس است، شما با توانایی اصلی شخصیت یعنی تعویض فصل‌ها رو به رو می‌شوید که به طور کلی بازی را متحول می‌کند. بعد از رساندن روح و ذات آن فصل به مکان اولیه بازی، متوجه می‌شوید که آن صدای مرموز می‌خواهد مراسمی موسوم به مراسم فصول (Ritual of Seasons) را اجرا کند و برای همین شما راهتان را برای پیدا کردن سه نگهبان دیگر آغاز می‌کنید و داستان بازی ادامه می‌یابد.

شاید کلیت داستان بازی ساده به نظر برسد و فکر کنید بعد از پیدا کردن نگهبان چهارم بازی تمام می‌شود ولی این طور نیست و وقایع دیگری نیز در طول داستان بازی رخ می‌دهند که باعث می‌شوند تا آخر بازی که البته خیلی هم طولانی نیست، مشتاق ادامه داستان باشید. البته به هر صورت داستان این بازی هر چند به سادگی پیدا کردن چهار نگهبان فصول جنگل نیست ولی در کل داستان خیلی پر جزئیات و پیچیده‌ای نیست که باعث شود آن را به خاطر بسپارید. برخلاف بازی Ori and the Blind Forest شروع خیلی شوکه کننده‌ای هم ندارد ولی در کل برای چنین عنوانی با این ابعاد، داستان را می‌توان قابل قبول ارزیابی کرد. سازندگان می‌خواستند داستانی مینیمالیستی و با مفاهیمی نظیر کنار گذاشتن احساسات منفی همچون ترس، تردید و… ارائه کنند و در این زمینه نیز موفق بوده‌اند و نمی‌توان گسترده نبودن داستان را به عنوان نکته منفی به حساب آورد.

seasons after fall

روباه در کنار نگهبان زمستان

در زمینه مدت زمان انجام بازی باید گفت که این عنوان چیزی بین ۵ تا ۸ ساعت به طول می‌انجامد و در کل نمی‌توان آن را عنوانی طولانی ارزیابی کرد. بخش‌های فرعی چندانی نیز در بازی وجود ندارد و به جز چهار سنگ که باعث یادآوری یکسری خاطرات در طول بازی می‌شود و یک سری گل که چند عکس از روند ساخت بازی از سال ۲۰۰۹ را آشکار می‌کند، چیز خاصی در بازی وجود ندارد که باعث تکرار آن بشود. کلیت بازی نیز روند مشخص و سرراستی دارد که به جز یک بخش بازی که به دلیل نبود راهنمایی کافی در محیط در مورد کاری که باید انجام دهید، بقیه قسمت‌ها چندان باعث معطلی شما نخواهند شد. به هر حال و با وجود این زمان کوتاه، شاید در اواخر بازی کمی خسته کننده بشود ولی قبل از این که چنین وضعیتی باعث رنجش شما بشود، بازی به اتمام خواهد رسید.

اما گیم پلی بازی؛ خوشبختانه سازندگان به خوبی از پس این بخش برآمده‌اند. این بازی یک عنوان پلتفرمر معمایی خالص است و هیچ گونه عناصر سبک‌های دیگر در آن مخلوط نشده‌اند. کوچک‌ترین مقدار خشونت درون بازی وجود ندارد؛ حتی در سری Super Mario هم بالاخره پریدن روی سر دشمنان را می‌توان مصداقی از خشونت در نظر گرفت ولی این بازی حتی در این سطح نیز خشونتی ندارد و به طور کلی هیچ نوع دشمنی در بازی وجود ندارد. حتی موجودی که در بازی کمی بد به نظر می‌رسد، در کل شخصیت بدی نیست و به خاطر یکسری اتفاقات به نوعی شخصیت منفی بازی محسوب می‌شود که باز هم نمی‌توان آن را به معنی واقعی کلمه منفی به حساب آورد. با نبود این نوع خشونت، سازندگان باید تمام تمرکزشان را روی ارائه یک تجربه پلتفرمینگ روان می‌گذاشتند و در این زمینه نیز بسیار موفق بوده‌اند.

همانند بسیاری از بازی‌های پلتفرمر، پریدن مهم‌ترین مکانیک بازی است و سازندگان نیز به خوبی از پس پیاده سازی روان مکانیزم پریدن برآمده‌اند. بعضی از بازی‌های سبک پلتفرمر با مشکلاتی در زمینه پرش رو به رو هستند و با کوچک‌ترین اشتباهی در بازی به زمین افتاده و باید دوباره کارها را انجام دهید ولی خوشبختانه در این جا اندازه موانع و سایر موارد همگی به شکل کاملاً استانداردی قرار دارد که این گونه مشکلات را به حداقل می‌رساند.

seasons after fall

گرافیک هنری بازی فوق العاده است

در کنار مکانیک‌های کلاسیک پلتفرمر، مهم‌ترین چیزی که گیم پلی بازی را متفاوت کرده و باعث جذابیت آن می‌شود، همان چیزی است که در نام بازی نیز به چشم می‌خورد؛ فصل‌ها. مهم‌ترین قابلیت شخصیت اصلی بازی که بیش‌تر معماهای بازی نیز بر اساس آن طراحی شده‌اند، تغییر دادن فصول است. در نیمه اول بازی به تدریج با نگهبان‌های فصل‌ها رو به رو شده و توانایی تغییر فصل‌ها را به دست می‌آورید و در طول بازی باید از این توانایی‌ها استفاده کنید. هر کدام از فصل‌ها به طور کامل ویژگی‌های خاص خودشان را دارند که برای حل معماها باید از آن استفاده کنید. در فصل زمستان آب دریاچه‌ها یخ بسته و امکان حرکت راحت روی آن را فراهم می‌کنند. به علاوه تعدادی آبفشان نیز وجود دارند که آن‌ها نیز در این فصل منجمد شده و می‌توانند به عنوان یک سکو برای روباه عمل کنند تا از روی آن‌ها به نقاط بالاتر برسد. در این فصل تعدادی گیاه نیز وجود دارند که امکان پرتاب گلوله‌های برفی بزرگ را دارند تا از این طریق بازیباز به نقاط مرتفع‌تر دسترسی داشته باشد. فصل پاییز با بادهای شدیدی همراه است و از این طریق در یک سری نقاط بادخیز اجسام به روی هوا رفته و امکان پریدن روی آن‌ها به وجود می‌آید. در فصل بهار باران زیادی می‌بارد و با استفاده از بعضی از گیاهان می‌شود سطح آب را بالاتر آورد تا سپس در فصل زمستان، با حرکت روی آب به بخش‌های دیگری دسترسی داشته باشید، بعضی از درختان نیز بذرشان در این فصل کاشته شده و به سرعت و از طریق یک سری گیاهان آبپاش می‌توانید درختانی از زمین سبز کنید که به شما امکان دسترسی به مکان‌های بالاتر را بدهد. در فصل تابستان نیز گیاهانی نظیر پیچک رشدشان زیاد شده و امکان حرکت روی آن‌ها فراهم می‌شود. به علاوه در تابستان می‌توان از طریق همان گیاهانی که سطح آب را بالا می‌آوردند، آب را کاهش داد.

seasons after fall

بازتاب تصویر محیط درون یخ ها منظره جالبی به بازی می دهد

باید این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که فقط مسئله این نیست که چه فصلی را انتخاب کنید تا به هدفتان برسید بلکه باید ترتیب تغییر فصول را نیز مد نظر داشته باشید و بسته به محیط از فصل‌های گوناگونی استفاده کنید تا به هدفتان برسید. مثلاً سطح آبفشان‌های بازی در فصل پاییز متوسط و در فصل بهار بسیار بالاست؛ حال برای دسترسی به نقطه‌ای با ارتفاع متوسط ابتدا باید از فصل پاییز استفاده کرده تا سطح آبفشان‌ها به حالت متوسط در بیاید و سپس به فصل زمستان بروید تا آن‌ها یخ ببندند. بعد از این کار ممکن است نیاز باشد تا به نقطه‌ای با ارتفاع بالاتر برسید، پس باید این بار به فصل بهار رفته تا سطح آبفشان بالا بیاید و سپس وارد زمستان شوید تا یک آبفشان بلند منجمد داشته باشید تا به هدفتان برسید. در طول بازی نیاز بسیار زیادی به استفاده ترکیبی از فصل‌های بازی دارید و جالب‌ترین معماها و چالش‌های بازی نیز همین موارد مربوط به تغییر فصل‌های متمادی و پشت سر هم هستند.

seasons after fall

تابستان

تمامی معماهای بازی معطوف به پلتفرمینگ نیستند و چند معما نیز در بازی وجود دارند که از طریق مکانیک تغییر فصل‌ها انجام می‌شوند ولی تمرکز اصلی‌شان روی پلتفرمینگ نیست و ساختار دیگری دارند. این نوع معماها هر چند کم هستند ولی تنوع جالبی به بازی داده‌اند و شاید مهم‌ترین مشکل بازی نیز در این بخش، مربوط به این باشد که توضیح خاصی در مورد این حالت نمی‌دهد و ممکن است زمانی بیش از نیم ساعت وقت صرف کنید تا بالاخره متوجه شوید که اصلاً باید چه کار بکنید اما بعد از این که این موضوع مشخص شد، دیگر حل معما کار خیلی سختی نیست. به هر حال این نوع پازل‌ها هر چند باعث تنوع بازی می‌شوند اما همین نبود راهنمایی و توضیح درست در بازی، باعث می‌شوند که زمان زیادی از شما تلف شوند. سازندگان خوشبختانه بخش سخت این معماها را در اواخر بازی قرار داده‌اند و اگر شاید در اوایل بازی این مورد قرار داده می‌شد، خیلی‌ها به خاطر تلف شدن وقتشان در این بخش بازی را کنار می‌گذاشتند ولی چون این معما در اواخر بازی قرار داد و بازیباز وقت زیادی را صرف کرده تا به آن بخش برسد، بازی را رها نمی‌کند و آن را ادامه می‌دهد تا این معما را حل کند.

seasons after fall

بهار

در مجموع باید گفت که سازندگان به خوبی توانسته‌اند مکانیک‌های گیم پلی بازی را پیاده کنند و مکانیزم تغییر فصول باعث جذابیت و ایجاد چالش‌های جدیدی در زمینه معماها شده است. خوشبختانه سیستم پریدن نیز در بازی بسیار خوب پیاده سازی شده و برخلاف بعضی از عناوین پریدن شخصیت در بازی اصلاً باعث آزار و اذیت شما نمی‌شود. با وجود این‌ها معماهای بازی نسبتاً ساده هستند و به جز یک مورد توضیح داده شده در بالا، در بقیه مواقع نمی‌توان آن‌ها را چالش‌برانگیز توصیف کرد و از این رو بازی افرادی را که به دنبال یک بازی پلتفرمر معمایی سخت هستند، ناامید خواهد کرد. به هر حال و در مجموع می‌توان عملکرد سازندگان در این بخش را خوب ارزیابی کرد.

seasons after fall

پاییز

از بحث گیم پلی که بگذریم به گرافیک بازی می‌رسیم. گرافیک هنری بازی فوق‌العاده است. مناظری که در بازی وجود دارند فوق‌العاده زیبا طراحی شده‌اند و امکان تغییر دادن فصل‌ها نیز باعث می‌شود که هر نقطه بازی در اصل چهار شکل کاملاً متفاوت داشته باشد که هر کدام به خودی خود شبیه یک تابلو نقاشی هستند. سیستم بازتاب تصویر روباه از درون آب و یخ نیز به خوبی پیاده سازی شده است و در کنار این موضوع سازندگان به جزئیات ریزی نظیر کنده شدن علف‌ها از کنار پای روباه هنگام راه رفتن نیز توجه کرده‌اند و همه و همه، باعث شده‌اند که مناظر بازی بسیار چشم‌نواز و زیبا از کار در بیایند. علاوه بر این موضوع، باید به طراحی فوق‌العاده زیبای روباه بازی و یکی از نگهبانان که به شکل یک خرس است نیز اشاره کنیم که همگی نشان از حوصله سازنده در طراحی خوب این بخش داشته‌اند.

seasons after fall

زمستان

در زمینه گرافیک فنی، این بازی همانند بسیاری از بازی‌های ساخته شده با موتور Unity بازی چندان سنگینی نیست و با اکثر سیستم‌های متوسط و بالاتر قادر به اجرای بازی خواهید بود. تنها مشکلی که در این بخش وجود دارد این است که بازی به طرز عجیبی روی سیستم‌های خیلی قوی هم باعث فشار به کارت گرافیک می‌شود. این نکته موضوع عجیبی است که کارت گرافیکی نظیر GTX970 روی این بازی به دماهای ۵۰ تا ۶۰ درجه می‌رسد و روی بسیاری از بازی‌های سنگین نیز نهایتاً دمای ۶۵ درجه مشاهده می‌شود. این که این بازی چرا باید تا این حد به کارت گرافیک فشار وارد کند معلوم نیست و در ضمن نکته عجیب‌تر این جاست که بازی مشکلات پرفورمنس نیز ندارد و روی کارت‌های معمولی نیز آن طور که از گزارش‌ها پیداست به خوبی اجرا می‌شود ولی دلیل فشار آوردن آن به کارت‌های گرافیکی قوی معلوم نیست.

به هر حال و با وجود این مسائل، در کل از نظر گرافیکی بازی عملکرد قابل قبولی دارد. از نظر هنری که بازی فوق‌العاده عالی است و در زمینه فنی نیز مشکلات پرفرمنس و موارد نظیر این دیده نشده است و تنها ایراد بازی وارد کردن فشار بی‌مورد به کارت گرافیک است که دلیل آن چندان برای ما معلوم نیست.

در زمینه موسیقی نیز خوشبختانه سازندگان بسیار خوب عمل کرده‌اند. موسیقی بازی تماماً ترکیبی از سازهای زهی آرشه ای نظیر ویولن، ویولا و ویولن‌سل است و تا حدودی نیز به آهنگ‌های ارکسترهای بزرگ شباهت دارد. این نوع آهنگ‌ها واقعاً با حال و هوای خاص بازی که در یک جنگل به وقوع می‌پیوندد، هماهنگی کامل دارند و بسیار خوب طراحی شده‌اند. البته در بخش‌هایی از بازی به طور کلی هیچ موسیقی خاصی به جز یک آهنگ ثابت و معمولی پخش نمی‌شود ولی در بخش‌هایی که موسیقی اصلی بازی پخش می‌شود و سازهای زهی وارد عمل می‌شوند، با موسیقی فوق‌العاده زیبایی رو به رو هستیم.

seasons after fall

دانه ای که جلوی روباه افتاده را می توان کاشت تا از این طریق درختی برای پیشروی بیش تر سبز شود

در زمینه صداگذاری نیز سازندگان سنگ تمام گذاشته‌اند و هر چند کلاً در بازی دو شخصیت هستند که صحبت می‌کنند ولی صداگذاری همین دو شخصیت با استفاده از صداگذاران مجرب و به بهترین شکل ممکن انجام شده است تا داستان بازی که تماماً توسط همین دو شخصیت روایت می‌شود، به بهترین شکل ممکن به بازیباز منتقل شود. در مجموع در بخش موسیقی و صداگذاری سازندگان عملکرد بسیار خوبی را داشتند و هیچ گونه ایراد عمده‌ای به این بخش از بازی وارد نیست.

نتیجه‌گیری نهایی:

بازی Seasons after Fall به عنوان یک بازی مستقل که توسط تیمی کوچک ساخته شده است، عنوان کاملاً قابل قبولی است. مکانیک اصلی گیم پلی بازی که آن را از سایر بازی‌ها متمایز می‌کند تغییر فصول است که خوشبختانه سازندگان به خوبی از پس اجرای آن برآمده‌اند. البته معماهای بازی تا حدودی ساده هستند و برای کسانی که به دنبال یک بازی چالش‌برانگیز در این سبک هستند، نمی‌توانند راضی‌کننده باشند اما در کل کیفیت آن‌ها قابل قبول است با این وجود این بازی خواه‌وناخواه به خاطر تم داستانی مشابه در مقابل Ori and the Blind Forest قرار می‌گیرد و Seasons after Fall نیز از نظر گستردگی و پختگی گیم پلی به هیچ وجه در سطح آن بازی نیست. با همه این‌ها بازی Seasons after Fall عنوانی نسبتاً کوتاه است که در طول مدت بازی‌اش، از انجامش پشیمان نخواهید شد.

seasons after fall 453227716695557638

 

 

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا
فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

فصل های بعد از پاییز | نقد و بررسی Seasons after Fall - گیمفا