[سینماگیمفا]: ۱۰ سوال مهم پیش از شروع فصل هفتم Game of Thrones
فصل ششم سریال Game of Thrones بسیار طوفانی و حماسی بود. اتفاقات زیادی افتاد و در نهایت دیدیم که شخصیتها برای رسیدن به پایان این فانتزی بزرگ آماده میشوند. دنریس بالاخره با نیرویی عظیم به سمت وستروس حرکت کرد، استارکها در شمال باری دیگر به قدرت رسیدند و سرسی لنیستر شیطانی بر تاج و تخت آهنی نشست! سریال بازی تاج و تخت امسال نامزد بیش از ۲۰ جایزه امی شده است و از الان مشخص است که آمریکاییها قصد دارند بزرگترین و خارقالعادهترین رویداد صنعت تلویزیون خود در سال ۲۰۱۶ را با تمامی عوامل و طرفداران آن جشن بگیرند.
دیگر به آخر سریال Game of Thrones نزدیک میشویم. همانطور که میدانید، تنها دو فصل و یا به طور کلی ۱۳ قسمت از سریال باقی مانده است. فصل هفتم با ۷ قسمت در تابستان سال ۲۰۱۷ پخش خواهد شد و ۸ قسمت باقی مانده در فصل هشتم به این داستان عظیم پایان میدهد. اما الان در مرحلهای هستیم که سوالات زیادی داریم! در این مقاله از سینماگیمفا با مهمترین سوالات طرفداران پیش از فصل هفتم Game of Thrones همراه باشید.
لینک ورود به مقاله: ده سوال مهم پیش از شروع فصل هفتم Game of Thrones
پر بحثترینها
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۸؛ هیتلر: The Last of Us Part 2 بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۹؛ بَک تو بَک
- سازندگان Astro Bot امید زیادی به Intergalactic دارند
- دل نوشتههای یک گیمر خسته؛ نگاهی به حواشی پیرامون The Witcher 4
- گزارش: کنسول جدید کشور روسیه توانایی رقابت با ایکس باکس و پلی استیشن را ندارد
- توسعهدهنده Witcher 4 به استفاده از بات برای کنترل جنجال پیرامون شخصیت سیری متهم شد
- تحلیلگر: آینده درخشانی در انتظار Xbox خواهد بود
- گپفا ۲۷؛ پنج بازی برتر شما در سال ۲۰۲۴
- کارگردان Alan Wake 2: رمدی میخواهد نسخه اروپایی ناتی داگ باشد
نظرات
فصل هفتم اومد ولی من هنوز تا فصل ۳ دیدم :rotfl: :rotfl:
فصل هفتم فروردین میاد
این فصل به علت اینکه میخوان تو زمستون فیلم برداری شه تو تابستون میاد
طبق تایید HBO فصل ۸ فصله آخره ! (۸کتاب-۸فصل)
۱۳ قسمت تا پایانه سریال باقی نمونده که که فصل ۷ با ۷ قسمت و فصل ۸ با ۶ قسمت !
متاسفانه تاخیر چند ماهه داره
اقا اگه دقت کنید جنگ رو بیلیش و واریس میگردونن 😀 و یه جورایی این جنگ بین این دوتاست
جفت اول فیلم ارزوی نشستن رو تخت اهنین رو داشتن
جفت هم الان رفتن با دشمنان لنیستر متحد شدن
بیلیش با شمالی ها
واریس با دنریس و متحدان
😀 😀 امیدوارم بیلیش رو تخت بشینه :heh:
یه سوال دیگه رابطه ی دنریس و جان چطور پیش میره وقتی جان بفهمه دنریس عمشه!!ولی جدیدا سریال یه ضعف پیدا کرده اونم اینه که شخصیت های منفی دارن دوست داشتنی میشن و شخصیت های مثبت دارن کم کم محبوبیتشون رو از دست میدن و این حس انتقام رو در بیننده از بین میبره الان من بیشتر دلم میخواد سانسا بمیره یا دنریس بمیره تا سرسی و جیمی و وایت واکرها!
من همیشه دوست دارم دزدا برنده بشن 😀 😀 البته این سریال به این معروفى رو ندیدم!
دزد 😐 منظور شما نقش منفیه فک کنم چون این سریال دزد نداره 😀 البته بستگی داره نقش منفی چقدر خوب نقششو بازی کنه مثل جوکر ولی این سریالو حتما ببین خیلی خوبه 😉
Play.Dead عزیز … من همون ۵ سال پیشم تو فصل یک از جیمی و سانسا خوشم میومد… سانسا هم بر خلاف جیمی فوق العاده شخصیت پیچیده تری داره… از هموت اولشم از m.o.t.h.e.r of d.r.a.g.o.n.s خوشم نمیومد تا الان که داره وارد فصل ۷ میشه
اتفاقا جیمی و جافری خیلی شخصیت های منفئری هستن جوری که دلم میخاد تیکه پارشون کنم
جیمی این اخر ها ادم خوبی شد که 😐
من از سرسی بدم میومد تا اینکه زد همه رو پاشوند :laugh: :laugh: خیلی حال داد
“Fight Club “عزیز منم از همون اول ازشون خوشم میومد بخصوص جیمی رو این اواخر هم از سرسی خوشم اومده و اصلا دوست ندارم کشته بشه یا تاج و تخت رو از دست بده بخصوص به دست م.ا.د.ر اژدها که خیلی رو اعصابه :reallyangry: …ولی از همه بیشتر تیریون رو دوست دارم به نظرم از همشون نرمال تر و دوست داشتنی تره :inlove:
تیریون خیلی با حاله ولی به نظر باید جافری کشته بشه
فقط میتونم بگم جرج مارتین نابغس، همینو بس.
تا اون جایی که من میدونم فصل هفتم ۷ قسمت و فصل هشتم ۶ قسمته.یه چک کنین پلیز
به نظر من در فصل بعدی شاهد ۲ اتفاق بزرگ باشیم
یکی کشته شدن آریا بدست مانتین در لحظه ای که آریا برای کشتن سرسی میره کینگز لندینگ
دومم شکست خوردن دنریس از لنیستر ها و کشته شدن اژدهایانش و فراری یا کشته شدن خودش
نه دیگه فیلم نامه دست مارتین نیست و افتاده دست جوگیر ها :no: :no:
فکر نکنم دیگه اتفاق بدی توی سریال بیفته و خوب ها برنده میشن
مطمئنا سازنده ها مثل همین فصل اخیر با نویسنده کتاب مشورت میکنن و بر اساس تفکر اون فیلمنامرو مینویسن.خودشون میدونن got با قابل پیش بینی بودن got نشده.
هنوز کتاب فصل جدیدش تموم نشده ، شما از کجا مطمئنی که این اتفاقها میوفته
دو جلد دیگه از کتابش مونده.
برو بابا دیگه سو پر که نیستش!
جالب میشه اگه کالیسی شکست بخوره اما اگه اریا کشته شه واقعا بد میشه 😥
هنوز فصل ۳ام. جاهای خفنش مونده!
راستی ببخشید برای اسپم، ولی دوستداران سریال The Big Bang Theory روی اسمم برای عضویت توی کانالش کلیک کنین. (پول نداریم تبلیغ کنیم خب!)
من فک میکنم جیمی لنیستر بر علیه سرسی میشه بخاطر کار هایی که کرده و میره با دنریس و گریجوی ها.
آریا هم که هر فصل یکی از لیستشو میکشه ببینیم فصل بعد نوبت کیه
جریان جان و ادارد استارک هم شوک فصل بود از نظرم.
خدا لعن.تشون کنه دارن هی فصل هارو کوتاه تر میکنن انتظارو طولانی تر 😐
وایت واکر ها هم زودتر از دیوار رد بشن ببینیم چی میشه 😀 :yes: :yes:
حاجیت edd مثل شییر نایت واچ رو میگردونه
خیالت تخت وایت واکرا کاری نمیتونن کنن :evilgrin:
به نظر من که دنریس و جان متحد میشن و وایت واکرهارو شکست میدن
قبل از هرچیز بیایید نگاهی داشته باشیم به این نقل قول از جورج آر آر مارتین، خالق نغمهی آتش و یخ:
با تمام احترامی که برای تالکین قائلم، و باور کنید احترام زیادی برایش قائلم – او تأثیر زیادی روی من داشته و کتابهای ارباب حلقهها کوهی بزرگ هستند که روی تمام آثار فانتزی که پس از آنها نوشته شدهاند سایه میافکنند و تمام فانتزی مدرن را شکل میدهند – مشکلاتی با او دارم. کلاً این قضیهی لرد تاریک و آدم خوبها که با آدم بدها میجنگند و به طور کلی خیر در برابر شر، در حالی که در دست تالکین فوقالعاده مدیریت شده، در دست بسیاری از خلفهایش تبدیل به نوعی کاریکاتور شده. ما دیگر احتیاجی به هیچ لرد تاریکی نداریم. دیگر گذشتهایم از اینکه بیاییم بگوییم «اینا آدم خوب هان و سفید هستن، اونا هم آدم بدهان و سیاهن. ضمناً خیلی هم زشت و بدقیافهان. خلاصه خیلی بد هستن.»
خب، مسلماً برای نویسندهای که دلش نمیخواهد داستانش لرد تاریک و قطب منفی و طرف شر داشته باشد، آدرها باید لکهی ننگ بزرگی باشد. اگر جای مارتین بودم با وجود آدرها در داستانم هرگز چنین حرفی نمیزدم.
ولی اگر آدرها واقعاً طرف منفی نباشند چه؟
چیزی که از آدرها میدانیم این است که آنها زبان خاص خودشان را دارند، میتوانند از یخ هرچیزی بسازند و سلاحهای یخی خودشان را دارند، جادو بلدند و میتوانند مردهها را زنده کنند و تبدیل به عروسک خیمهشب بازی خودشان کنند و در آخر اینکه استراتژی نظامی سرشان میشود و روی حملههایشان فکر میکنند. خلاصه اینکه خبری از یک دسته شیطان نفهم دیزنیطور نیست که همینطور سرشان را بیاندازند پایین برسند به دیوار که بعد مثلاً ملکهی زیبای قصه با سه اژدهایش شکستشان بدهد و کلاغه هم به خانهاش نرسد. بیشتر به نظر میرسد آدرها یک قوم باشند. یک قبیله یا جامعه یا گروه از موجودات هوشمند با تفکرات و فرهنگ و جهانبینی خاص خودشان. ولی این جهانبینی چیست؟
در دو کتاب اول کاراکتری وجود دارد به اسم ننهی پیر (که در چند اپیزود اول سریال هم هست و بعد با سر کشیده شدن ریغ رحمت توسط بازیگرش، کاراکترش هم به به دلایلی مستقل از پلات غیب میشود). این ننهی پیر دایهی چند نسل از فرزندان استارکها بوده و شاید از تمام سیتادل و کتابخانههای وستروس منبع موثقتری باشد برای تاریخ وستروس. او برای برن و ریکان از فرزندان جنگل قصه میگوید و از آدرها. از داستان آریون تارگارین میگوید و سیمون چشمستارهای و خیلی دیگر از وقایع منقول و مکتوب دیگر که بعداً کمابیش به صحتشان پی میبریم. یکی از داستانهایی که ننهی پیر تعریف میکند(و بعداً هم سمول تارلی در کتابهایش به آن برخورد میکند) داستانی است به اسم «آخرین قهرمان». قضیه از این قرار است که آدرها از سرزمینهای همیشه زمستان به سمت جنوب حمله میکنند و شب بیپایان را به وستروس میآورند و اکثر انسانها را سر به نیست میکنند به جز دستهای کوچک به رهبری فردی که به اسم آخرین قهرمان میشناسندش. آخرین قهرمان به دل سرزمینهای همیشه زمستان میرود تا فرزندان جنگل را پیدا کند و در پی حوادثی که رخ میدهد، آدرها را عقب میراند(در افسانه هرگز گفته نمیشود آنها را شکست میدهد یا حتی رویشان شمشیر میکشد).
تئوری میگوید آخرین قهرمان در واقع یک جنگجوی افسانهای نبوده. بلکه یک دیپلمات بوده که رفته تا با میانجیگری فرزندان جنگل، با آدرها مذاکره کند و به این جنگ طولانی پایان بدهد. نتیجهی مذاکرات مثبت بوده و در پایان، آدرها خودشان به کمک فرزندان جنگل و انسانها و غولها و خلاصه تمام موجودات شمال، دیوار را از جنس یخ و جادو بنا کردهاند، نه برای اینکه آدرها و وحشیها را در شمال دیوار نگه دارند؛ بلکه برای آنکه مرز بین ناحیهی انسانها و ناحیه ی آدرها مشخص شود و هم انسانها از سرمای وحشیانهی شمال در امان باشند و هم آدرها از گرمای جنوب و موجودات آتش زایش مثل اژدهایان. تئوری تا آنجا پیش میرود که میگوید این پیمان صلح مثل هر پیمان صلح دیگری، با یک ازدواج محکم شده و این ازدواج چیزی نبوده جز پیمان همسری میان سیزدهمین فرمانده نگهبانان شب (معروف به پادشاه شب) با یکی از آدرها (فکر بچهها را بکنید). پادشاه شب و داستان ازدواجش با یکی از آدرها جزئی از تاریخ رسمی وستروس است و طبق روایاتی پادشاه شب یکی از استارکها بوده. چه راهی بهتر از محکم کردن پیمان صلح میشناسید از پیوند زدن یکی از آدرهای شمال دیوار با یکی از افراد بزرگترین خاندان جنوب دیوار؟ این تئوری حتی تا آنجا خیالپردازی میکند که میگوید در این فاصله مناسبات اجتماعی و تجاری معمول بین آدرها و انسانهای نخستین هم جریان داشته و بین آدرها و استارکها رفاقتی ایجاد شده. به هر حال این دورانی است مربوط به بسیار قبل و پیش از اینکه تارگارینها یا حتی آندالها پا به وستروس بگذارند، و ضمناً انسانهای نخستین قبلاً هم چنین پیمان صلحی با موجوداتی جادویی بستهاند. جنگ بین انسانها و فرزندان جنگل اینطور پایان یافت که قرار شد تمام مناطق جنگلی در تملک فرزندان باشد و باقی مناطق برای انسانها و پس از آن، فرزندان جنگل و انسانها تا رسیدن آندالها و قتل عام فرزندان و نابودی درختهای مقدس، رابطهی خوبی با هم داشتند. البته تاریخ به ما میگوید پادشاه شب سرکشی کرد و توسط استارکها سرکوب شد. ولی اولاً تاریخ را فاتحان مینویسند و ثانیاً امکان دارد واقعاً پادشاه شب سرکشی کرده باشد و حتی خود آدرها هم در شکستش به استارکها کمک کرده باشند. سوال بعدی این است که چرا همه در داستان مکرراً میگویند:«همیشه یک استارک باید در وینترفل باشد»؟ آیا دلیلش این نیست که استارکها مأمور حفظ پیمان صلح در طرف انسانها بوده اند و حالا در غبار تاریخ این مأموریتشان را فراموش کردهاند ولی یادشان مانده همیشه باید در وینترفل بمانند و صلح باستانی را متضمن شوند؟ و چرا شعار استارکها(زمستان در راه است)، برخلاف شعار تمام خاندانها که نوعی تهدید یا قدرتنمایی است (غرشم را بشنو – قوی رشد میکنیم – آتش و خون – خشم از آن ماست و …) یک جملهی خبری است؟ آیا امکان ندارد شعار استارکها هم در واقع یک تهدید باشد؟ که ای تمام خاندانهای جنوبی! شما به وجود ما احتیاج دارید چون اگر ما نباشیم صلح میشکند و «زمستان در راه است» و به دنبالش آدرها و مرگ و نابودی! و دقیقاً هم میبینیم وقتی استارکها شروع به پرپر شدن میکنند کمکم حرکت آدرها به سمت جنوب دیوار شروع میشود. ولی چطور پیمان صلح شکسته شده؟ میتواند دلیلش این باشد که نگهبانان شب شروع به مداخله در کار شمال دیوار کردهاند و بنابراین آدرها برای حفاظت از سرزمینشان ارتشی راه انداختهاند. یا اینکه وقتی آدرها فهمیدند برندون و ریکارد استارک (برادر و پدر ند استارک) بدست اریس تارگارین دیوانه کشته شده، از قتل دوستان باستانیشان در شمال به خشم آمدهاند و شروع به جمعآوری ارتش برای انتقام کردهاند و وقتی استارکهای بیشتری یکی پس از دیگری کشته شدهاند، دیگر به سیم آخر زدند( توجه کنید منس ریدر سالیان دراز است در حال متحد کردن وحشیهاست با این شعار که باید از دست آدرها فرار کنیم به سمت جنوب. پس آدرها سال هاست مشغول جمع کردن ارتششان و عزیمت به جنوب هستند؛ شاید از دوران شورش رابرت. سرعت حرکت آدرها حتی از سرعت تایپ تکانگشتی مارتین هم کمتر است). یا شاید هم آدرها در قلعه و جامعهی خودشان پیشگویانی دارند که خبر از سر رسیدن سه اژدها در آینده دادهاند که مثل اژدهایان قبلی قرون پیشین در همان جنوب نمیمانند و به سمت دیوار میروند که آنها را در وطنشان نابود کنند.
تئوری البته لایههای بیشتری هم دارد مثل اینکه «شاهزادهی موعود» و «آزورآهای» یک نفر نیستند، بلکه دو نفرند. شاهزادهی موعود کسی است که خون یخ (استارکها که شاید با آدرها در هم آمیخته باشند) و آتش(تارگارین ها که از نسل والرینها هستند) را با هم دارد(بله. همان که فکرش را میکنید است. جان اسنو) و هدفش آوردن تعادل به دو طرف آتش و یخ است و به صلح دوباره رساندن طرفین، ولی آزورآهای، شخصیت منفی پیشگویی است که میخواهد طرف یخ را نابود کند و این تعادل را به هم بزند و جهان را به خطر بیاندازد و او دنریس است. در واقع تئوریپرداز(کاربری به اسم c-forrester-throne) ادعا میکند ریگار تارگارین از موضوع خبر داشته و لیانا استارک را دزدیده تا فرزندی از او بیاورد و جهان را از نابودی به دست خواهر کوچکترش، دنریس نجات دهد. تئوری حتی تلاش میکند آخر داستان را هم پیشبینی کند(مثلا اینکه آدرها جان را زنده میکنند و حالیاش می کنند که «ابله! ما طرف شما استارکهاییم. شمشیرتو بنداز» و بعد جان تلاش میکند با فعالیت در هر دو طرف دیوار، صلح دوبارهای برقرار کند) که ما دیگر وارد این پیشبینیها نمیشویم. فقط همینکه آدرها آنقدرها هم بد نیستند و انگیزهشان نابودی نیست، بلکه صرفاً حبّ وطن است و شاید به جا آوردن رسم رفاقت در حق استارکها.
امتیاز جنونآمیز بودن: ۹ – این تئوری به معنای واقعی کلمه دیوانه است و تمام دانستههایمان از داستان و تصورمان از پایانش را به هم میریزد.
امتیاز احتمالپذیری: ۵ – جزئیات زیادی در تئوری وجود دارند که ممکن است تهش مشخص شود چرند محض هستند. ولی چند سرنخ خوب هم برای محکمکردن تئوری هست و کلاً ایدهی اصلی پشتش که آدرها هم انگیزه و هدفی انسانی داشته باشند و نه شیطانی، از مارتین چندان بعید نیست و حتی محتمل است.
امتیاز تاثیر بر ادامهی داستان: ۱۰ – اگر این تئوری کاملاً و حتی تا چند درصد درست باشد، بیشک تأثیر بسیار بزرگی در مقیاسی عظیم بر ادامه و پایان داستان خواهد داشت.
——————————————————————–
زیاده ولی بخونید !
تا جایی که یادم میاد توی فصل آخر بچه ها اعتراف میکنن برای مبارزه با آندال ها ( انسان ها ) خودشون پادشاه شب با استفاده از شیشه اژدها به وجود آوردن(یکی از کاربردهای شیشه اژدها) پس تئوری غلطه
زمستون واقعا اومده :yes: :yes: حمله وایت واکر ها،دنسیری به سمت وستروس،پادشاه شمال چه شود 😀