روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا

روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII

سامرند قهرمانی
۰۹:۲۵ ۱۳۹۵/۰۵/۳۱
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا

سری Final Fantasy از جذاب‌ترین و معروف‌ترین عناوین ژاپنی است. سری که نسخه‌های فراوانی دارد و هر نسخه با ارائه شخصیت‌هایی متفاوت، به‌یادماندنی و قدرتمند، به عنوانی به‌یادماندنی تبدیل می‌شود. سری، داستانی جذاب و پیچیده ارائه می‌دهد و هنر ژاپن در لایه لایه آن پیداست. هنری متفاوت در ارائه داستانی ترکیب شده با احساسات متفاوت از قبیل عشق، غم و شادی دیده می‌شود. این سری یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین سری‌ها در بین بازی‌بازان است و نسخه‌های فراونی دارد. یکی از بهترین نسخه‌ها را می‌توان نسخه ۱۳ نامید. نسخه‌ای که از جذابیت فراوانی برخوردار است و با ارائه شخصیتی بسیار محبوب و دوست داشتنی به نام لایتنینگ (Lightning)، محبوبیت خود را به دست آورد و به یکی از برترین نسخه‌های سری تبدیل شد. خوشبختانه این نسخه نیز داستان بسیار جذابی ارائه داده است که بازی‌باز را در خود غرق خواهد کرد. البته این سری در بیشتر زمینه‌ها خصوصاً ارائه داستانی زیبا، بسیار موفق هستند و این نسخه نیز به خوبی نمایان‌گر آن است. نسخه ۱۳، نسخه‌ای زیبا و حائز اهمیت است که در بیشتر زمینه‌ها موفق عمل کرده و طرفداران زیادی دارد. البته نسخه ۱۳ را می‌توان نسخه‌ای متفاوت نامید. طرفداران نسخه‌های کلاسیک سری، زیاد به این نسخه توجهی نداشته و از آن به خوبی استقبال نکرده‌اند. در این مقاله، به نقد و بررسی این نسخه می‌پردازیم و به آن نگاهی نزدیک‌تر کرده و جزئیاتی را ذکر خواهیم کرد.

عنوان Final Fantasy XIII، یک عنوان نقش آفرینی است که توسط اسکوار انیکس (Square Enix) برای پلی‌استیشن ۳ و ایکس باکس ۳۶۰ و کمی بعد برای رایانه‌های شخصی، ساخته و منتشر شد. این بازی در دسامبر ۲۰۰۹ در ژاپن و در مارچ ۲۰۱۰ در بقیه کشورها منتشر شد. این عنوان یکی دیگر از نسخه‌های سری معروف Final Fantasy است، سری که با ارائه داستانی زیبا و گیم‌پلی عالی در میان بازی‌بازان معروف شده است. این نسخه نیز مثل دیگر نسخه‌ها توسط اعضای ماهر اسکوار انیکس ساخته شده است و تا حدودی تجربه‌ای متفاوت و زیبا را ارائه می‌دهد. این نسخه، به خاطر شخصیت اصلی آن، لایتنینگ بسیار معروف است و طرفداران زیادی این نسخه را بهترین نسخه سری می‌دانند! این نقد، تجدید خاطره‌ای از سری و آماده سازی برای پیش نمایش آخرین نسخه آن، یعنی Final Fantasy 15 (XV) است.

دنیایی غرق در آشوب و ترس

maxresdefault 2

شخصیت‌های اصلی داستانی و قابل بازی این نسخه. طراحی آنان و شخصیت‌پردازی‌شان، بسیار عالی صورت گرفته است.

داستان این نسخه، بسیار زیبا و عالی صورت گرفته است و فرمول همیشگی سری که روایت متفاوت آن است را در پیش گرفته است. روایتی که در ابتدا چیزی را برای بازی‌باز مشخص نمی‌کند و به مرور و با پیشرفت در بازی اطلاعات داده می‌شود و می‌شود گفت که با به پایان رسیدن بازی، اطلاعات کامل می‌شود. این روش در کل سری دیده می‌شود و یکی از جذاب‌ترین روش‌های روایت داستان است. در واقع با این شیوه روایت، شما از ابتدا اطلاعاتی در مورد شخصیت‌ها و قصد آنان ندارید ولی بعد از پیشرفت و جلو رفتن در بازی، متوجه گذشته و قصد شخصیت‌ها خواهید شد. داستان این نسخه بسیار جذاب و تا حدودی پیچیده است. هر شخصیت گذشته و قصدی دارد و هر کدام برای دلیلی مبارزه می‌کنند. داستان بازی طی فلش‌بک‌هایی به گذشته مشخص می‌شود. شهر ککون (Cocoon)، شهری بزرگ است که توسط منبع زیرزمینی آن یعنی پالس (Pulse) کنترل می‌شود. در واقع ککون شهری شناور است و مسئولیت این شناور بودن به عهده موجوداتی با قدرتی بسیار زیاد به نام فالسی (fal’Cie) است. آن‌ها به غیر از شناور نگه‌داشتن شهر، مسئولیت تامین برق و آب مورد نیاز آن را نیز دارند. در ککون نیز فالسی‌هایی وجود دارد و که هر کدام کاری مربوط به خود را انجام می‌دهند. یکی از خطرناک‌ترین توانایی‌های فالسی‌ها، به دست گرفتن کنترل مردمی که در پالس یا ککون زندگی می‌کنند را دارند و آن‌ها را به صورت خدمتکار خود در می‌آورند. این خدمتکارها، لسی (l’Cie) نام دارند و هرکدام سمبلی دارند که نشان می‌دهد از ککون هستند یا از پالس. لسی‌ها دارای یک ماموریت اصلی هستند که به عنوان تمرکز (Focus) شناخته می‌شود. اگر یک لسی ماموریت اصلی خود را انجام دهد به کریستال تبدیل می‌شود و زندگی ابدی درون آن به دست می‌آورد و اگر برای مدت طولانی سراغ ماموریت خود نرود، به یک هیولای بدون مغز تبدیل می‌شود که سیث (Cie’th) نام دارد. لسی‌ها اطلاعات زیادی در مورد ماموریت اصلی‌شان ندارند و توسط رویایی‌ها هدایت می‌شوند که بایستی در مورد آن‌ها تحقیق کند. قبل از اتفاقات بازی، در نزدیکی شهر بودهام (Bodhum)، یک فالسی دیده می‌شود و دولت مردم آن‌جا را به سرعت تخلیه می‌کند. خواهر شخصیت اصلی، سارا (Sarah) اتفاقی آن فالسی را پیدا کرده و به یک لسی تبدیل می‌شود. پس لایتنینگ برای نجات خواهرش به پالس می‌رود. داستان بسیار جذاب است و اتفاقات رخ داده در آن بسیار جذاب و تاحدودی پیچیده هستند.

lightningfarronfull666317

لایتنینگ، یکی از جذاب‌ترین شخصیت‌های بازی است. او بسیار قدرتمند است و شخصیت‌پردازی بی‌نظیری دارد.

شخصیت‌پردازی بسیار عالی صورت گرفته‌است و مشکلی در آن دیده نمی‌شود. همه شخصیت‌ها از شخصیت‌پردازی بی‌نظیری برخورداراند و دارای گذشته‌ای منحصربه‌فرد و رفتارهایی کاملاً مناسب به خود هستند. اخلاق آنان نیز کاملاً منحصربه‌فرد و عالی است. برای مثال لایتنینگ بسیار قدرتمند است و از چیزی نمی‌ترسد؛ او در بیشتر مواقع زود عصبانی می‌شود و تصمیم‌های قاطعانه‌ای می‌گیرد. هوپ (Hope) نیز شخصیتی بچه مانند و ترسو دارد و در بیشتر مواقع خود را پشت لایتنینگ یا ونیل (Vanille) مخفی می‌کند. پیچش‌های داستان نیز بسیار عالی هستند و حقایق بازی بسیار زیبا به بازی‌باز داده می‌شوند. داستان سورپرایزهای بسیاری دارد و در این زمینه بسیار عالی عمل کرده است. سورپرایز‌های داستانی کاملاً عالی هستند و بازی‌باز را در بیشتر مواقع متعجب می‌کنند. پیچش زیبای آن نیز کمک فراوانی به بازی می‌کند و داستان را تا حدودی هیجان‌انگیز و عالی جلوه می‌دهد. در کل بخش داستانی این بازی را می‌توان بسیار عالی و بی‌نقص نامید. بازی سعی در ارائه داستانی پیچیده می‌کند که آن را تا حدودی احساسی و عاطفی می‌کند. شخصیت‌های بسیار جذاب آن نیز هر کدام داستانی منحصربه‌فرد دارند که بسیار عالی به تصویر کشیده شده است. در کل می‌توان گفت بخش داستانی بازی بی‌نقص است و بازی‌باز را برای مدت زیادی با ارائه شخصیت‌های متفاوت سرگرم خواهد کرد.

دنیای زخم‌های کریستالی

lakebresha

یکی از محیط‌های یخی بازی. طراحی این محیط، زبان انسان را بند می‌آورد!

گرافیک بازی، بسیار عالی است و طراحی‌های شگفت انگیزی دارد. طراحی چهره و لباس شخصیت‌ها بسیار عالی و پر جزئیات است. جزئیات بی‌نظیر قیافه‌ها در بازی بیداد می‌کند و چهره را بسیار متفاوت و پویا نشان می‌دهد. لباس‌ها نیز عالی طراحی شده‌اند و رنگ‌بندی زیبایی دارند. لباس لایتنینگ و هوپ بسیار زیبا است و جزئیات فراوانی دارد. اسنو (Snow) نیز بسیار طراحی زیبایی دارد و موها و کلاه وی بسیار عالی طراحی شده‌اند. در بازی دشمنان نیز عالی طراحی شده‌اند و به مانند شخصیت‌ها، جزئیات ریز و درشت فراوانی دارند. البته زیباترین جزئیات گرافیکی بازی را می‌توان در محیط‌هایش یافت. محیط‌ها کاملاً با هم فرق دارند و هیچ‌کدام شبیه دیگری نیستند. البته بازی محیط‌های فراوانی نیز دارد و برخلاف اکثر بازی‌ها که محیط‌های‌شان مانند هم است، محیط‌های این بازی هیچ‌گونه شباهتی با هم ندارند و بسیار متنوع و زیبا هستند. یکی از زیباترین محیط‌ها، محیط یخی بازی است. کل محیط را یخ فرا گرفته و زیبایی آن در طول مراحل چشمتان را می‌نوازد. گرافیک هنری بازی بسیار عالی و بی‌نقص است و در هر زمینه‌ای کار خود را انجام داده است و انتظارات گرافیکی بازی‌باز را برآورده می‌کند. بازی با توجه به سال انتشار آن گرافیک بسیار خوبی دارد و می‌توان گفت تا حدودی از بیشتر عناوین منتشر شده در آن سال پیشی گرفته است که این را بایستی مدیون موتور قدرتمند خود باشد. بازی با موتور کریستال تولز (Crystal Tools) ساخته شده است و اولین بازی ساخته شده با آن موتور است. گرچه بازی اولین تجربه موتور است ولی بسیار عالی طراحی شده است و مشکلی ندارد. در سال‌های بعد عناوینی نظیر Dragon Quest X و Final Fantasy XIV با این موتور ساخته شدند.

final fantasy xiii hope by juraji

طراحی صورت و لباس‌های هوپ بی‌نظیر است. البته این برای تمام شخصیت‌های قبل بازی صدق می‌کند.

گرافیک فنی بازی نیز عالی است. بازی از نظر مشکلات فنی بی‌نقص است و بهینه سازی بسیار عالی بر روی رایانه‌های شخصی دارد. باگ‌های آن نیز بسیار کم هستند و ممکن است در طول تجربه آن هیچ نوع باگی به چشمتان نیاید. بهینه سازی بازی با توجه به گرافیک آن عالی است و حتی سیستم‌های قدیمی نیز می‌توانند آن را در حالتی مطلوب اجرا کنند. مشکلاتی از قبیل افت فریم، حتی در شلوغ‌ترین محیط‌ها و مبارزات دیده نمی‌شود در حالی که در بیشتر عناوین چنین نیست. حتی در هنگام صحنه‌هایی مانند انفجار و … نیز هیچگونه مشکلی دیده نمی‌شود. افکت‌های بازی نیز عالی هستند و افکت آتش کاملاً زیبا کار شده و بسیار به واقعیت شبیه است. در بیشتر مبارزات آتش دیده می‌شود که به خوبی کار شده و مشکلی ندارد. همچنین دیگر افکت‌ها از قبیل آب که در مبارزات لایتنینگ دیده می‌شود نیز به خوبی کار شده و هیچ‌گونه مشکلی ندارد. بازی از نظر افکت‌ها مشکل خاصی ندارد و بسیار عالی عمل کرده است. میان‌پرده‌های بازی را به جرات می‌توان گفت بسیار زیبا و پرجزئیات کار شده‌اند. زیباترین بخش بازی قطعاً میان‌پرده‌های آن هستند. طراحی موها و انعطاف پذیری آن در میان‌پرده‌ها دو چندان می‌شود. البته میان‌پرده‌ها بار داستانی نیز دارند و بیشتر حقایق داستانی را مشخص می‌کنند. در کل بخش گرافیک بازی نیز بسیار عالی عمل کرده است و با توجه به سال انتشار آن و موتور بازی، بسیار خوب است و مشکلی ندارد.

جنگی برای نجات خواهر

ffxiiibattle

نمایی از مبارزات بازی. مبارزات به صورت نوبتی است و جذابیت بسیاری دارد.

گیم‌پلی بازی بسیار جذاب است و بازی‌باز در ابتدا لذت فراوانی از آن می‌برد. البته فکر یک عنوان شمشیری و هک و اسلش مانند را از سر خود خارج سازید! این بازی یک نقش آفرینی نوبتی است. مبارزات نوبتی در بسیاری از بازی‌ها دیده می‌شوند و بسیار جذاب‌اند نسخه ۱۳ سری فاینال فانتزی نیز این شیوه بهره می‌برد. البته مبارزات این نسخه بسیار پیشرفته‌تر و جذاب‌تر شده‌اند و هوش دشمنان نیز افزایش یافته است. در بازی قدرت‌های خود شخص و اسلحه وی و نیز قدرت‌های لسی وجود دارد. لسی‌ها سبک مبارزه منحصربه‌فردی دارند و از چیزی همانند جادو استفاده می‌کنند که البته برای هر کدام این جادوها متفاوت است. در مبارزات نوبتی، بایستی قبل از حمله خوب فکر کرد و میزان آسیب به دشمن و نیز آسیب حملات او به خود را در نظر گرفت و سپس اقدام کرد؛ اگر این چنین نباشد، بازی‌باز ممکن است در مبارزه با باس‌ها و یا موجودات قدرتمند شکست بخورد. باس‌های بازی نیز طراحی متفاوتی دارند بسیار قدرتمند هستند. در هر محیط باسی بسته آن به وجود دارد. مثلاً در محیط یخی ممکن است با موجودی یخی و در محیط جنگل با یک حیوان به عنوان باس روبرو شوید! تنوع آن‌ها نیز بسیار زیبا و عالی‌ است. شخصیت‌های قابل بازی متنوع‌اند و هر کدام قدرتی دارند؛ برای مثال لایتنینگ از شمشیرش استفاده می‌کند و اسنو از مشت‌های قدرتمندش. سبک مبارزه، تکنیک‌ها و قدرت هر شخصیت با دیگری متفاوت است و این باعث می‌شود بازی از خسته کننده بودن خارج شود. در طول یک مرحله چندین بار شخصیت‌ها عوض می‌شوند و شما در نقش بیشتر آن‌ها قرار می‌گیرید و تجربه مبارزه با سلاح‌ها و تکنیک‌های آنان را کسب می‌کنید.

manasvin warmech

این اولین دشمنتان در بازی است! تنها یک نگاه به جثه وی کافی است تا ترس را در وجودتان ثبت کند!

تکنیک‌ها و مبارزات به دو صورت انجام می‌گیرند. انجام تکنیکی خاص و یا مبارزه اتوماتیک. در مبارزه اتوماتیک شما شیوه مبارزه را انتخاب می‌کنید و بازی یکی از قدرت‌های این شیوه را استفاده می‌کند. برای مثال شما تعیین می‌کنید که از جادو استفاده شود و بازی خود به صورت اتوماتیک یکی از جادوها را انتخاب می‌کند. البته به جای استفاده از این می‌توانید خود به صورت دستی یکی از قدرت‌ها را که صدمه بیشتری به دشمن وارد می‌کند انتخاب کنید. البته استفاده از یک قدرت قوی از میزان استقامت (Stamina) شخصیت می‌کاهد و اگر استقامت به صفر برسد، شما دیگر نمی‌توانید هیچ حرکتی بکنید و باید نوبت را به شخصیتی دیگر یا به دشمن واگذار کنید. در بازی اگر شما ۳ نفر باشید، نوبت به هر ۳ نفر خواهد رسید. یعنی هر ۳ شخصیت و در نهایت دشمن حمله خود را انجام می‌دهند. بازی آیتم‌های قدرتمند و جذابی نیز دارد که در بعضی جاها و یا با کشتن دشمنان می‌توان آنان را به دست آورد. از مهم‌ترین آنان می‌توان به آیتم بازگردانی سلامتی اشاره کرد. این آیتم در مبارزه بسیار کاربرد دارد. البته استفاده از آیتم‌ها یک نوبت حمله شما را می‌گیرد. یعنی در یک نوبت یا می‌توانید حمله کنید و یا از آیتم استفاده کنید. البته سلامتی مانند استقامت خود به خود پر نمی‌شود و در هنگام مبارزات حساس در برابر باسی قدرتمند شانس مردن شما بالاتر می‌رود و استفاده از این آیتم فکری بسیار عاقلانه و هوشمند است. بازی آیتم‌های فراوانی دارد و تاثیرات آن‌ها نیز عالی است. آیتم‌ها بسیار متنوع‌اند و حتی برخی آن‌ها صدمات دشمن به شما را کم و یا صدمات شما به او را زیاد می‌کنند! بازی دشمنان متوعی نیز دارد و در هر محیط دشمنان مخصوص به آن را می‌بینید. مبارزه با آنان به خصوص باس‌ها بسیار لذت بخش است و نیازمند تفکر است. یعنی مبارزات بازی شما را مجبور به فکر کردن و نقشه کشیدن می‌کنند. بازی سیستم ارتقا سطح نیز دارد و آن هم به خوبی کار شده است. با بالا رفتن XP شما، سطح نیز بالا رفته و توانایی‌های جدیدی برای‌تان باز می‌شود. تنها ایراد مبارزات بازی، خسته کننده شدن آنان است. بعد از این که دیگر قدرت جدیدی باز نمی‌شود، مبارزات حالت یکنواخت به خود می‌گیرند و از لذت‌شان کاسته می‌شود و حتی تغییر شخصیت‌ها نیز این را جبران نمی‌کند. البته این اتفاق در مراحل آخر رخ می‌دهد و می‌توان آن را نادیده گرفته و تحمل کرد. اگر خسته کننده شدن گیم‌پلی را در نظر نگیریم، این بخش نیز عالی عمل کرده است ولی متاسفانه خسته کننده شدن می‌تواند دلیلی باشد که به تجربه بازی‌باز از بازی تا حدودی آسیب برسد و بازی‌باز از آن لذت نبرد که البته این ایراد چون در مراحل آخر است زیاد به چشم نمی‌آید.

نجوای دنیای کریستالی

موسیقی بازی، بسیار عالی است. در گیم‌پلی، در میان‌پرده‌ها و …، به خوبی شنیده می‌شود و بازی‌باز از آن لذت می‌برد. در لحظات احساسی بازی، این موسیقی بسیار گوش‌نواز و جذاب شده و تاثیر زیادی در القای حس آن صحنه به بازی‌باز دارد. در مبارزات نیز موسیقی هیجان انگیزی پخش می‌شود که آدرنالین خون‌تان را بالا برده و عمق مبارزه را دو چندان می‌کند. در لحظات معمولی بازی نیز موسیقی آرام پخش می‌شود که با توجه به محیط‌ها، عوض می‌شود. موسیقی بسیار عالی است و نوازندگان، به خوبی از پس آن بر آمده‌اند. در هر صحنه، احساسی که لازم است که بازی‌باز القا می‌شود و این بار را تا حد زیادی موسیقی به دوش می‌کشد. نجواهای زیبای موسیقی دلنواز بازی، بسیار عالی هستند و در این زمینه نقصی ندارند. صداگذاری بازی عالی صورت گرفته است. صدای شخصیت‌ها کاملاً مناسب به خودشان است و مشکلی در آن دیده نمی‌شود. صدای هوپ، کاملاً مناسب سن او است و ترسو بودنش را به خوبی نشان می‌دهد. صدای لایتنینگ نیز عالی است و احساس کهنه سربازی قوی و باتجربه را به بازی‌باز می‌دهد. صداگذاری‌ها عالی کار شده‌اند و احساسات یک شخصیت را به خوبی نمایان می‌کنند. این بخش نیز عالی کار شده است و بایستی به خاطر چنین موسیقی و صداگذاری به‌یادماندنی، به سازندگان آفرین گفت.

پایان دنیای کریستال‌های صورتی

ffxiii party crystal stasis

نمایی از کریستال‌های بازی. زیبایی آن‌ها به قدری چشم‌نواز است که در تماشای آنان غرق خواهید شد!

عنوان Final Fantasy XIII، نسخه‌ای متفاوت از سری بود که دست به تغییراتی جذاب زد. عده‌ای برچسب جدا شدن از ریشه‌ها را به آن زده و عده‌ای دیگر عاشقش شدند. این بازی سلیقه‌های بسیاری را پوشش داده و از نظر بسیاری از افراد، دچار مشکل بزرگی به نام جدا شدن از ریشه‌ها شده بود. خوشبختانه این نسخه طرفداران زیادی را برای سری دست و پا کرد و توانست نسخه‌ای جذاب و حائز اهمیت باشد. ممکن است نتوانسته باشد برخی از طرفداران اصیل سری را راضی نگه‌دارد ولی طرفداران جدیدی را برای سری جذب خود کرد. این عنوان را به افرادی که عاشق نسخه‌های کلاسیک سری هستند، پیشنهاد نمی‌دهیم زیرا ممکن است لذت چندانی از آن نبرند ولی برای افرادی که عاشق مبارزات نوبتی و نقش آفرینی‌های خوش‌ساخت ژاپنی هستند، به شدت پیشنهاد می‌شود. افرادی که داستانی زیبا و پیچیده نیز می‌خواهند، این عنوان مناسب‌شان است و قطعاً از آن لذت خواهند برد. این عنوان همان‌طور که ذکر شد سلیقه‌های زیادی را پوشش می‌دهد و این را می‌توان برترین نکته‌اش نامید. در نهایت، اگر زمانی خواستید به تجربه نقش آفرینی ژاپنی در کنار داستانی پیچیده بپردازید، این عنوان به شما توصیه می‌شود.

final fantasy xiii

KhafiRuby

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا
روزی روزگاری: کریستال‌های تیره، قلب های یخ‌زده | نقد و بررسی Final Fantasy XIII - گیمفا