روزی روزگاری: در مکتب یاغیان بیابانی | نقد و بررسی بازی Mad Max
عنوان Mad Max، دنیای سینما را با بازیهای ویدئویی ترکیب کرد. در مرکز پیوندگاهشان، یک سازنده کاردان وجود داشته و این دلیل، باعث محبوبیت بیچون و چرای این بازی هر چند فیلمگونه شده است. حدود ۳۰ سال پیش، سه گانهای از فیلم Mad Max بر روی پرده سینماها رفته و پس از گذشت سالهای سال، در سال ۲۰۱۵، بالاخره شاهد یک فیلم و بازی جدید از این سری بودیم. Mad Max، یعنی ترکیب دنیای آخرالزمانی و بیابانی خشک و بیآب و علف، دشمنانی که به خون مکس (Max) تشنه هستند و مصائب و دردسرهای وی، در این دنیای آخرالزمانی که نه آبی وجود و نه علفی. مکس در جهنم اندوترم با دشمنانی که از سر تا پایشان را سرتاسر کینه فرا گرفته، تصادم کرده و برای بقا میجنگد. خشونت، جنون و فقر، به وفور در پهنای این سرزمین گرمسیر، مشاهده شده و لازم میشود که با یکایک آنها در روند مراحل، دست و پنجه نرم کنید. بازی Mad Max، مطلقاً، برای تبلیغ فیلم آن خلق نشده؛ بلکه استودیو آوالانچ (Avalanche Studios) که همه ما آن را با مجموعه Just Cause میشناسیم، یک بازی با سبک و سیاق فیلم Mad Max، توسعه داده است. این استودیو، با کمی چاشنی نوستالژی و به احترام جورج میلر (George Miller)، براساس فیلم Mad Max، بازی آن را به بهترین شکل ممکن خلق کرد. Mad Max، از آن دسته بازیهایی است که نمایشش، نوید توسعه یک اثر لذت بخش را داده، که نمونه آن را هیچ کجای دیگر مشاهده نکردهاید. با یک حساب و کتاب ساده، متوجه میشویم که ایده بازی Mad Max، خواه ناخواه، کلیشهای است. از گرافیک فیلمگونه گرفته تا ماهیت جهانباز آن و داستانی که باز گفتنش، از حد و حساب گذشته و نکته جدیدی برای بازیباز به همراه نخواهد داشت. شخص شخیص جورج میلر (George Miller)، استودیو آوالانچ (Avalanche Studios) را برای رسیدن به هدفهایش برای ساخت بازی Mad Max، راهنمایی کرده و در خلق این دنیای آخرالزمانی شریک بوده و نقش مهمی را ایفا کرده است.
بازی Mad Max، اقتباسی از فیلم خلق شده در سال ۱۹۷۹ توسط جورج میلر (George Miller) بوده و بدیهی است که در مقالهمان، به این موضوع اشاره کنیم. داستان Mad Max، این گونه روایت میشود که مکس، در دنیای آخرالزمانی و در دل کویری که گیاهانش توسط تلألو سوزان خورشید، خشکیدهاند، رها شده و به دور از خانواده خود، باید برای بقا و حفظ جانش مبارزه کرده و از تمامی تهدیدات جدی، جان سالم به در ببرد. دشمنانی که رحم در کارشان نبوده و برای رسیدن به هدفشان، تا لحظه آخر شجاعانه مبارزه میکنند. شما در دل این بیابانهای خشک و گرم، فقط یک وظیفه خواهید داشت، بکشید تا کشته نشوید. تئوری و قانون بسیاری از بازیهای ویدئویی با همین اساس نوشته شده و اگر روزی روزگاری: کابوس با هم بودن | نقد و بررسی بازی Left 4 Dead را مطالعه کرده باشید، مشاهده میکنید که یکی از ارکان مهم در روند مراحل به شمار آمده و به خصوص در سبک بقا، این عبارت، آشنا به نظر میرسد. داستان Mad Max، کاملاً از فیلم آن مجزا است و از این بآبت نگرانی وجود نداشته و فقط از عناصر موجود در فیلم استفاده شده که تا حدودی به سنت و ریشههای گذشته هم پایبند باشند. سال ۲۰۱۵، پس از سپری شدن سالهای سال، پذیرای Mad Max با کنسولهای هشتمی بوده و فرصت این را پیدا خواهید کرد که در میدان کارزار Mad Max، نبردی تمام عیار تجربه کنید. مکس با سپری شدن زمان و بعد از کامل شدن چند مرحله، با فردی مکانیک به نام چامباکت (ChumBucket) یا به اختصار چام آشنا شده و به عنوان کمکیار وی، وظیفه ساخت ماشین مکس را به عهده میگیرد. چامباکت بعلاوه آن که در کارهای مکانیکی یاور شما است، در مبارزات هم نقش مهمی ایفا میکند. برای مثال، پشت اتومبیل نشسته و از هر سلاح و ابزاری برای معدوم کردن دشمنان استفاده میکند. بگذارید کمی از تخصص او سخن بگوییم. مشکلاتی من جمله، ایجاد مشکل فنی در ماشین، فقط به دست او حل خواهند شد. هر هنگام که اتومبیلتان نیاز به تعمیر داشته و خرابی در آن حس شد، او به مقابل ماشین جهش کرده و به صورت هوشمندانهای اتومبیل را تعمیر میکند. شعار آب هست، ولی کم است را در سال ۱۲ هزار نفره آزادی شنیدهاید؟ یقیناً، اکنون، علامت سوالی در ذهن شما ایجاد شده که نیازی به ذکرش نبوده و شرح آن، به قول دانیال دهقانی، یعنی «ماستبندی» مقالهمان؛ اما اگر ذرهای به این نکته بیندیشیم، در مییابیم که آب در بازی Mad Max حرف اول را زده و مسلماً کم آبی در سرزمینی که گیاهانش خشکیدهاند، باعث رنجش شما در واقعیت هم خواهد شد، چون خواه ناخواه، حس واقعی بودن در بیابانی خالی از پوشش گیاهی و گرم و خشک، به شما دست داده و به قولی، باید از این سد استوار بگذرید. اما آیا بنزین اتومبیل، خود به خود وارد این صحرای سوزان شده است؟ خوشبحتانه یا متاسفانه باید اعلام کنم، بنزین به وفور در روند مراحل پیدا شده و یافتن آن، چالاک و چابکی لازم نداشته و سلیس و ساده ذکر کنم، بنزین در بازی فراوان بوده و مشکلی از این بابت نیست.
نوار و میزان سلامتی مکس، به نوشیدن آب و صد البته خوراک وی، بستگی دارد. پیدایش آب در بازی امری مهم به شما میرود و مهمتر از آن، خوراک میتواند درصد بسیاری از سلامتی شما را بازگرداند. پس خوراک یا به عبارت دیگر غذا، نقش موثری در حیات شما دارد. عرضم به حضور شما کاربران عزیز گیمفا، قصد دارم ۳۶۰ درجه تصور شما از واژه «خوراک» را در بازی Mad Max تغییر دهم. نه پیتزایی در کار بوده و نه ساندویچ همبرگری که به شخصه تا مرز باور کردن پیش رفتهام. کرمهای خاکی، خوراک سگ و خزندگانی همانند بزمجه بیابانی که در گوشه و کنار بیابان در حال حرکت هستتند، خوراک ویژه شما هستند که گارسونها، زحمت کشیده و سفارش شما را در اسرع وقت تحویل داده و نوش جان میکنید. جدا از شوخ طبعی، یقیناً غذای مکس در بازی، چیزی نیست جز منوی منزجر کنندهای که بازگو کردم و یقین دارم به حالت بیزاری دچار شدهاید؛ اما به قول مجریان تلویزیونی، به گیرندههای خود دست نزنید! مکس آن چنان با میل و اشتها این موجودات را میل میکند که دوست دارید پارچهای رو مانیتورتان کشیده و آن صحنه رو مشاهده نکنید؛ اما، بالعکس، بعضاً دچار گرسنگی کاذب شده و با خود میگویند که یک بار امتحانش میارزد! از این بحث گذشته و پرونده آن را به کل ببندیم تا تصوراتمان از شخص مکس، تغییر نکند! همانطور که در بالا ذکر کردم، حس و حال بازی، ناخودآگاه به شما منتقل میشود. وقتی مکس گرسنه است، ناخودآگاه اشتهای شما هم افزایش مییابد. مکس تشنه است و از آذوقهاش، مقداری آب نوشیده تا سیراب شود، شما هم عطشتان افزایش پیدا کرده و مطلبم را کوته کنم، بازی Mad Max، عنوانی روانشناسانه بوده که هر حالتی را به شما منتقل کرده و و اتمسفر جوگیرایی داشته و حس و حال بازی به شما منتقل میشود. طراحی این صحرای سوزناک، به نحو احسن صورت گرفته و آوالانچ (Avalanche Studios)، توانسته بهترین فضا و محیط را پدید آورده و این محیطی که یاغیان بیابانی در آن پرسه میزنند، مخاطب را جذب خود میکند.
Mad Max، در واقع تلفیقی از دو سبک خاص و متفاوت است. Vehicular combat، ویزگی است که اجازه میدهد، شما علاوه بر مبارزههای رو در رو با دشمنان، با اتومبیل هم به جنگ بپردازید. این قابلیت، قبل از انتشار عنوان Mad Max، مهمترین ویژگی بازی بود و مانور زیادی بر روی این بخش داده شده بود. جالب است بدانید، همین قابلیت نیمی از بخش گیمپلی را تشکیل میدهد. نه تنها گیمپلی، بلکه روند داستانی هم با این قابلیت جذاب ساخته شده و داستان، حکم میکند تا ناچاراً از این قابلیت استفاده کنید. آیا نیمه دیگر بازی بلاتکلیف است؟ خیر، همان گونه که نیمی از بازی، صرف نبرد با اتومبیل میشود، قسمت دیگر را باید با پای پیاده به نبرد پرداخته و کمی کار شما سخت میشود. دشواری بازی برای نبردها نیست، باسها به راحتی کشته شده و نبرد با آنها مانند سری Dark Souls، لذت خاصی به همراه ندارد. سریع قضاوت نکرده و با دقت مطالعه کنید. ما ذکر کردیم که مبارزه با باسهای بازی، مانند نبرد با باسهای مجموعه Dark Souls، لذتی نداشته و این دو بازی را هم مقایسه نکردهایم. روند مراحل بازی آن طور نیست که مانند عنوان جدید کپکام (Capcom)، بازی Resident Evil 7، عبارتی به نام “کنکاش در اسرار و طرح تئوری” داشته باشیم. شما در محیطهای مختلف قدم گذاشته و ماجراجوییهایی خود را از سر میگیرید؛ اما دریغ از یک معمای پیچیده یا نکته عجیب و اسرارآمیزی در بازی Mad Max. مکس به اصطلاح شرطلبی را دنبال کرده و ساده بگوییم، تنش میخارد و دشمنان هم به عمد و با پا در میانی سازندگان، آن قدر کم زور، بی نیرو و ناتوان طراحی شدهاند که مکس، در مقابل دشمنان قلدر جلوه کند. ارتقاء مهارتهای مکس و افزودن قابلیتهای بیشتر به اتومبیل، در ابتدای بازی Mad Max بسیار جذاب به نظر رسیده و بسیاری از بازیبازان به بازی متعهد میشوند؛ اما در ادامه، نتیجه، ۳۶۰ درجه به جهت مقابل میچرخد. روند داستان، تکراری شده و گیمپلی خسته کننده میشود. شروع بازی، رویایی رقم میخورد، به طوری که با خود میاندیشید با بهترین بازی نسل هشتمی و سال ۲۰۱۵ طرف هستید. این درک واقعی ما از بازی است، ولی در ادامه، Mad Max، به کسل کنندهترین بازی سال ۲۰۱۵ تبدیل شده و به یک باره تصورات قبلی شما به هم ریخته و بعد از چند ساعت تجربه بازی، ناگهان دست کشیده و ترغیبی برای ادامه بازی ندارید. این تصورات ذهنی نه این بار مضحک بوده و نه خیال پردازی است. به شخصه، از مرحله اول لذت برده و یقیناً، جذابیت خود را دارا بود. ساعاتی که عذابآور بوده و به اصطلاح حالت «متحمل شدن» به شما دست میدهد.
بدیهی است که روند مراحل تکراری شده و از آن مایوس میشوید؛ اما به جرأت میگویم که در اواخر بازی، اتفاقاتی رخ میدهد که چشمانتان از حدقه در آمده، قلبتان، شروع به تالاپ و تلوپ کرده و شوکه میشوید. در اینجا، سازندگان، ساده لوحی خود را به رخ بازیبازان کشیدهاند. این حوادث، چنان شما را تحت تاثیر قرار میدهند که برای مدتی، غرق در بازی شده و خیره به مانیتور، حس عجیبی به شما دست میدهد. در لحظات پایانی و حوادثی که به شدت شما را تحت تاثیر قرار داده و تا لحظه آخر برای مشاهده پایان بازی استقامت میکنید، با پایانی بسیار معمولی، ضعیف و بی سر و ته رو به رو خواهید شد که خواهشمندیم با کله به دل مانیتور نزده و حتی به صفحه کلید یا به موشواره خود آسیب نرسانید. هر کس خربزه نوش جان میکند، پای لرزش هم مینشیند. این ضرب المثل را برای آنهایی مثال زدم، که به دنبال داستانی متفاوت به همراه گیمپلی درجه یک بوده و بازی Mad Max را تهیه کردهاند. توقع و سطح انتظارتان را باید پایین آورده و پیشروی کنید. بازی هم با این سطح توقع جذاب شده و کمی لذت بخش میشود “کنایه”. شخصیتهایی که اول یا اواسط بازی پیدایشان نبود و به یک باره در انتهای بازی سروکلهشان پیدا شده و شناسه آنها مشخص نبوده و رسالت خاصی در وجود آنها حس نمیشود، بلکه برای پر کردن گودال و فرورفتگی معایب و نکات منفی بازی، قرار داده شده و در نتیجه پایانی ضعیف و شخصیتهایی که مشخص نیست کیستند و از کجا آمده و هدفشان چیست، که برای هر مخاطبی، نتیجه مطلوبی در بر نخواهد داشت.
رانندگی در صحرا، کاری دشوار بوده چون بیابان، جادهکشی و آسفالت نشده و شما رسماً، به دردسر میافتید. به مرور زمان به کنترل اتومبیل عادت کرده و امکان دارد در این بین، به مسیرهای باریک برخورده و مدام با دیوار و صخرهها تصادم کنید که چامباکت مشکل فنی ماشین را حل کرده و مجدداً، به راه خود، ادامه میدهید. به غیر از این راه حل، در گاراژ و شخصی سازی اتومبیل، ارتقاهای کلیدی وجود داشته که به قدرت هندلینگ ماشین، افزوده و بعد از سپری شدن زمان، رانندگی، امری لذت بخش و آسان میشود. غیرممکنهای زیادی در بازی وجود دارد؛ برای نمونه، تا انتهای بازی، بدون ارتقاء اتومبیل، هی کاری از دست بر نیامده و کامل کردن مراحل کاری بسیار دشوار میشود. آیتمهای گاراژ، زیاد بوده و دسترسی به یکایک آنها کمی از جذاب بازی میکاهد. برای ارتقاء اتومبیل و پیچ و مهرههای قطعات ماشینتان، نیاز به دسترسی آیتم قراضه (Scrap) دارید. در مراحل اولیه بازی، نیاز به انتخاب ماشین دارید، از پنج ماشین پیش رو قرار گرفته، باید یکی را انتخاب کرده و دست به سرقت آن بزنید. اگر وقت لازم و کافی در این بخش بگذارید، تا اواخر بازی، اتومبیلتان، تبدیل به یک هیولا شده و قادر خواهید بود، هر چیزی سر راهتان است، معدوم کنید. باید در هر شرایطی به دنبال غراضهها (Scrap) باشید و به جستجو بپردازید. این امر، کار بسیار آسانی است و مشکل اینجا است که در بیابان بازی، اندک هستند. Mad Max، در بعضی لحظات جایزههایی برای شما در نظر گرفته و به صورت خودکار، اندکی Scrap به حساب شما میافزاید. به طور مثال، اگر ۶۰۰ عدد Scrap جمع آوری کرده باشید، گویا، فقط یک ارتقاء در انتظار شما است. همچنین نبود بخش چند نفره یا آنلاین، کمی از جذابیت بازی میکاهد. Mad Max، پتانسیل تبدیل شدن یک بازی آنلاین را داشته و بی شک و تردید، اگر این بخش وجود داشت، بسیاری از نکات منفی دیده نشده و به چشم نمیآمدند. در مبارزات تک به تک، هم میتوانید از سلاح سرد استفاده کنید و هم سلاح گرم. حتی در بیشتر لحظات فنون کشتیکج شما را نجات میدهند. چند دستگی دشمنان، بازی را با کمبود تنوع مواجه نکرده و برای مثال یکی با چاقو به سمت شما حملهور شده و برخی با سپر، خواهان نبرد با شما هستند. جذابترین بخش سلاحها، وجود اسلحهای مرگبار بوده که Thunderstick نام داشته و بسیار کمیاب است. اگر بخواهیم ظاهر آن را شرح دهیم، مقاله به درازا خواهد کشید؛ اما استثنا قائل شده و آن را به تصویر میآوریم. این سلاح، نیزه شکل بوده و یک بمب دستساز در تیزی آن قرار داده شده و برای مثال اگر به چیزی برخورد کند، بلافاصله منفجر میشود و ترکشهایش، نصیب دشمنان و شاید شما شود. کمبوهای بازی فقط با آزاد شدن مهارتها (Skill)، قابل دسترسی بوده و در این صورت مبارزات جذاب و متنوعی از سوی مکس و دشمنانش شاهد هستیم. یک نوع ارتقاء وجود داشته که توسط شخصی، به نام گریفا (Griffa)، به مکس منتقل شده و مهارتهای فردی و نوار سلامتی وی را افزایش میدهند. در Mad Max، باسفایتهایی وجود دارد که بودن یا نبودنشان فرقی نداشته و مبارزه با آنها ساده و نه چندان جذاب است. باسفایتهایی در Top Dog Camp وجود داشته که عیناً شبیه به هم بوده و کارایی خاص و برتری نسبت به یکدیگر ندارند. حتی، طراحی ظاهری و شکل و شمایل آنها مانند هم بوده و این موضوع، کمی تو ذوق میزند
متاسفانه، علاوه بر تکراری بودن روند مراحل، چیدمان آنها بسیار نامناسب کار شده و نحوه دستیابی به آیتمها و آغاز مراحل، رنجآور است. از لحاظ بصری، عنوان Mad Max، عالی عمل کرده و واقعاً زیبا است. حس میکنید خودتان در بیابان قدم بر میدارید و این صحرای بیکران، مناظر فوق العادهای داشته و تصاویرش در اینترنت موجود است. هر چقدر دقت کنید، مشاهده میکنید که این برهوت، چقدر وسیع بوده و واژه «بیکران»، یقیناً، برازنده آن است. آن نکتهای که در این بیابان، تفاوتها را رقم میزند، منطقه گاس تاون (Gastown) بوده و میتوان شعلههای آتش این ناحیه را به وفور مشاهده کرد. سازندگان به ریزترین جزئیات توجه کرده و بی شک، Mad Max در بخش گرافیک همانند Uncharted 4، شاهکار ناتی داگ (Naughty Dog)، عمل کرده و مشاهده میکنید که حتی با وزش باد، شنها تکان خورده و جا به جا شده و ریزگردها بلند میشوند. جای چکمههای مکس بر روی شنها مانده و پس از چند ثانیه محو میشوند. محیط بیابانی بازی Mad Max، آن چنان در شب دلربا است که محوه آن شده و به زیباییهایش، چشم میدوزید. انعکاس نور ماه و مهتاب و ستارگان در شب، بر روی خاک و شنها، دیدنی است و به شخصه، بسیار لذت بردم. جزئیات چهرهها بسیار نامناسب بوده و به هیچ وجه، چنین نکتهای، راضی کننده نیست. در واقع طراحی کاملی نداشته و حتی سلیقهای در طراحی چهره شخصیتها به کار نرفته و نه تنها شخصیتهای بازی برای مخاطب جذاب نیستند، بلکه، خود مکس هم جذابیت کافی نداشته و به کل، سازندگان، در این بخش و طراحی چهره تمامی شخصیتها، من جمله خود مکس، ضعیف عمل کردهاند. در میان پردهها و لبزنی شخصیتها، مشکلات فراوانی مشاهده کردیم که مهمترین آن، جا افتادن دیالوگ بوده و یک بازی نسل هشتمی، باید بهتر از اینها، عمل کرده و شایسته نیست که در کوچکترین نقاط هم در بازی Mad Max، مشکل فنی وجود داشته باشد. از بزرگترین نکات منفی که در بخش گرافیک مشاهده شد، افت فریم ریت بود. البته در صحنههای شلوغ و نبردهای پر هرج و مرج، کاهش افت فریم، کاملاً خودنمایی کرده و به اصطلاح عامیانه، گندش در میآید. در بازی همان طور که از تصاویر معلوم است، مناظر زیبایی وجود داشته که خوشبختانه میتوانید با حالت عکاسی (Capture Mode)، این لحظات زیبا را به ثبت برسانید. نکته قابل توجه اینجا است که ریزگرد و طوفانها، حالت ساکن برهوت را به هم زده و طوفانها بسیار ترسناک و مرگبار بوده و تندبادهای شدیدی به وجود میآیند که در هر حالت و شرایطی، باید به امنترین پناهگاه برسید که اگر پناهگاهی یافت نشد، شانس کمی برای زنده ماندن دارید. البته فقط طوفان و تندباد یست که تن ما را میلرزاند، صاعقههای مرگآوری که مشاهده میکنید به مکانهای مختلف برخورد میکنند و اگر به شما برخورد کنند، باید با پودر مکس به بازی ادامه دهیم “خنده”.
انیمشینها، طراحی خوبی داشته و در سطح نسبتاً متوسطی قرار دارند. اما یک نکته بسیار عجیب بوده و توجه ما را جلب میکند. وقتی دکمه پرش را میفشاریم، مکس نیم متر هم جهش نمیکند، پس این قابلیت، برای چه در بازی گنجانده شده است، در صورتی که مکس، حتی نمیتواند از تکه سنگی هر چند کوتاه جهش کرده یا بالا برود.
وظیفه صداپردازی شخصیت مکس، به عهده برن فاستر (Bren Foster) است. اما بگذارید به صورت تخصصی این بخش را بررسی کنیم. صداگذاری مکس و دیگر شخصیتها، هیچ حس و حالی را به شما منتقل نمیکند. در صداپردازی، هیچ نکته جدید و خاصی وجود نداشته و به کل جذابیتی در این بخش یافت نمیشود. صداپردازان، به اصطلاح این بخش را لاپوشانی کرده و تلاشی برای ارتباط میان شخصیتها با مخاطب نکردهاند. به جرأت میتوانم بگویم، صداگذاری تمامی شخصیتها به جز چامباکت تعمیرکار، ضعیف بوده و همان طور که در بالاتر، تصویرش را مشاهده کردیم، صدایش، با شکل و شمایل عجیب و غریب وی که جنسیتش هم مشخص نیست، همخوانی داشته و مطابقت دارد. در صداپردازی محیط و مکانهای بازی، نقصی دیده نشده و طنین آوای طوفان و گردبادها، صدای موتور و اگزوز اتومبیل مکس در مکانهای بسته مانند تونلها و موسیقی درون گیمپلی که با شناسه بازی همخوانی داشته و یکی از نکات مثبت عنوان Mad Max، به شما میرود. در این بخش، نکته منفی دیده نشد؛ اما، با چشم داشتن به یک موسیقی خاطرهانگیز و فوق العاده، فقط وقت خود را تلف خواهید کرد.
Mad Max، عنوانی که پتانسیل قرار گرفتن در لیست بهترین بازیهای سال ۲۰۱۵ را داشت؛ اما نکات منفی آن، غیر قابل چشمپوشی بوده و تمامی نکات مثبتی که در اوایل بازی پدیدار بودند، بعد از سپری شدن زمان، ۳۶۰ درجه تغییر کرده و نکته منفی بارزی به شمار رفته و یکی از بزرگترین نکات منفی بازی، طراحی بیحد و حصر مراحل تکراری بوده که همین دلیل باعث شد، بسیاری از بازیبازان، بازی Mad Max را تجربه نکنند. گذشت و گذار در برهوت بازی، بسیار لذت بخش بوده و تصور قدیمی محیط تکراری را دور بریزید. جستجو و گردش در بیابانهای عنوان Mad Max، بی شک و شبهه، ارمغانآور تجربه جدید و لذت بخشی است که در هیچ عنوان دیگری تجربه نکردهاید. مراحل آغازین بازی Mad Max، بسیار جذاب دنبال میشوند؛ اما در اواسط، خسته کننده شده و پایانی معمولی و تکراری در انتظار ما بود. تجربه انزجار آوری که به هیچ یک از بازیبازان پیشنهاد نکرده و باید ساعاتی مجبور به انجام کارهایی شوید که علاقه ندارید. در نهایت Mad Max، با تمام نکات مثبت و منفیاش، تبدیل به یک بازی رده متوسط شده و پتانسیل این را داشت که سالها در خاطر بازیبازان بماند؛ اما تبدیل به عنوانی شد، که مسلماً عدهای از نتیجه آن راضی نبوده و استودیو آوالانچ (Avalanche Studios)، با خلق بازی Mad Max، نتوانست نتیحهای مطلوب رقم بزند.
پر بحثترینها
- مایکروسافت هماکنون روی پلی استیشن بازیهای پرفروش بیشتری نسبت به سونی دارد
- خالق Nier: استودیوهای ژاپنی نمیتوانند با تکنولوژی غربیها رقابت کنند
- سیستم مورد نیاز Ghost of Tsushima مشخص شد؛ اولین بازی که روی PC از تروفیها پشتیبانی میکند
- سونی ممکن است اجرای بازیها با نرخ فریم ۳۰ روی PS5 Pro را قبول کند
- شایعه: رئسای سابق استودیوی ۳۴۳ کمپین Halo Infinite را نابود کردند
- نسخه PS5 بازی Starfield به مدت ۴ سال در دست توسعه بود
- پیشنهاد رئیس سابق Blizzard به بازیکنان: پس از به پایان رساندن یک بازی به توسعهدهندگان انعام دهید
- محبوبیت بتای Sea of Thieves روی PS5 سرورها را مختل کرده است
- Fallout 4 پرفروشترین بازی هفته گذشته در اروپا
- شایعه: نسخه جدید Mafia بهزودی معرفی میشود
نظرات