حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا

حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت

Unknown
۰۹:۰۰ ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا

ماهیت «جهان‌باز» به‌خودی‌ خود عیب مبرهنی ندارد که کاسه و کوزه‌ها را به‌سبب متدولوژی‌های خارج از محدوده‌ی «منطق» بر سرش خراب کنیم. قضیه برمی‌گردد به استفاده‌ی گستاخانه و ناصحیح سازنده‌ی X که در بهره‌وری و تمتع موْلفه‌های اولیه‌ی جهان‌باز زنجیروار دچار اشتباه می‌شود. می‌گویند وقتی خشت اول استوار گذاشته نشود، تتمه‌ی خشت‌هایی که سوار می‌شوند فروخواهند ریخت. اما من می‌گویم به هر حال یک دیوار کج تا ثریا می‌تواند به مثابه‌ی ستاره‌ی دنباله‌دار هالی به‌طور مستمر ادامه داشته باشد؛ مقصود این است زمانی که بازی‌ساز در فلسفه‌ی تمهید بازی جهان‌بازش دچار سوءظن شود، تا خاتمه‌ی مسیر غایی بازی‌اش — گذر از مرحله‌ی بتا و رسیدن به گُلد شدن — نمی‌تواند عنوانی بسازد در شأن هستی و چیستی جهان‌باز. پس هنگامی که بازی Y به دست منِ مخاطب می‌رسد به‌‌سبب نرسیدن به وهله‌ی حیاتی «رضایت»، مسبب این نارضایتی را خودِ جهان‌باز می‌نامم و فارغ‌بالانه سازنده‌ را از دادگاه قضاوت تبرئه می‌کنم، و این‌گونه جهان‌باز روی پیشانی‌اش مهر «اتهام» می‌خورد. در همین بحبوحه است که می‌شود این معضل را ریشه‌یابی کرد و این‌طور پرسید: «کجای کار می‌لنگد؟» در باب این پرسش دو گزینه روی میز خودنمایی می‌کند؛ اول، این‌که تمامی این مصیبت‌ها را به‌خاطر جهان‌باز تلقی کنیم. دوم، آن‌که جهان‌باز شدن بازی ارتباطی با ضعف اثر نداشته و همه‌چیز برمی‌گردد به کج‌فهمی سازنده از الفبای این موضوع. من سؤال اول را از بنیان غلط می‌دانم و در مطلب زیر هم نقطه‌ی نظرم معطوف خواهد شد به تفحص پرسش دوم و نکوهش سؤال اشتباه/نخست.

maxresdefault

جهان‌باز یک سبک نیست، اما همان‌قدری روی بازی‌ها تأثیر دارد که یک سبک می‌تواند داشته باشد.

آزادی، بسیار آزادی

نمی‌شود فرگشت هنر هشتم که حالا با جهان‌باز بودن بازی‌ها عجین شده را بلای خانمان‌برانداز دانست و آن را در زمره‌ی فتور و سستی لیست بلندبالای کنسول‌های نسل هشتم قرار داد. در واقع ریشه‌ی ضعف نسل هشتم در گلدان‌های دیگری پنهان شده است؛ در بسته‌های دانلودی با قیمت‌های گزاف، آثاری که ندارند کو نشان از تریلرهای حال‌خوب‌کن‌شان و موارد دیگری که در این مقال نمی‌گنجد. نخستین عیبی که در بازی‌های جهان‌باز امروزه بیش‌تر از همه به اعصاب‌مان جفا می‌کند، مرکزگرایی سازندگان روی وسعت دادن به نقشه است که این مغالطه‌ی اشتباه را «بزرگِ توخالی» صدا می‌کنم؛‌ یعنی سازنده‌ی بازی، نخست این وهم را دارد که هر چه نقشه‌ی بازی‌اش را عظیم‌الجثه کند به عنوانی در مرتبه‌ی یک جهان‌باز باشکوه نزدیک شده است؛ درصورتی‌که این توهم شیزوفرنی‌زده‌ی بزرگ‌سازی که سازندگان در دام سودای عقیم‌اش افتاده‌اند نه امتیازی برای بازی می‌آورد و نه توفیری دارد برای رسیدن محصول به یک اثر همه‌چیزتمام؛ به‌عنوان مثال بازی «متال گیر سالید ۵: فانتوم پین» را به یاد بیاورید تا ملتفت شوید که بخش اعظمی از نقشه‌ی کابل و آنگولا مطلقاً باطل است و مابین گشت‌وگذار در نقشه هیچ لذتی عاید بازی‌کن نمی‌شود. البته که فرنام‌های دیگری مثل Just Cause هم به‌شدت در توهم بزرگ‌سازیِ بی‌موجه‌اند که به خیال خودشان با کپی و پیست کردن یک تکه علف در هزار منطقه‌ی نقشه توانسته‌اند یک شاهکار هنری پست‌مدرن بسازند. درصورتی‌که این توهم رنگ‌ورو رفته‌ی بی‌رمق اساساً قادر نیست تا چشم منِ مخاطب عام را گرد کرده و سودی کسب کند.

در آن‌ور جبهه‌ی بازی‌های جهان‌باز، آثاری چشمک می‌زنند در تضاد مستوفا با صحبت‌هایی که پیش‌تر شد؛ یعنی به‌طور قاطع و محض، آیینه‌ی تمام‌نما و بلندقد یک جهان‌آزاد حقیقی‌اند که درعین‌حال، صحبت‌های گذشته را مستندتر جلوه می‌دهد؛ برای نمونه سری بازی‌های «بتمن: آرکام» با نقشه‌ای محدود به‌درستی نماینده‌ی فرمول و اسلوب یک جهان‌آزاد صحیح‌ هستند. این سری بدون آن‌که دخمه‌ها و آسمان‌خراش‌ها و برج‌های سر به‌فلک کشیده‌‌‌ی بی‌مغز را در هر متر مکعب از نقشه بدون نیت منسوب به منطق ارائه دهد، در عوض می‌آید یک نقشه‌ی کوچک طراحی می‌کند که همان نقشه‌ی محقر به‌راحتی وهم سفسطه‌ی «بزرگِ توخالی» را نقض می‌کند. زمانی‌ که سازنده شش دانگ قوای مدرکه‌اش معطوف شود به نقشه‌ای کوچک، مجال افزون‌تری دارد تا به هر متر از مکان بازی رسیدگی کند. این‌گونه می‌شود به پای نظاره‌ی نقشه‌ای نشست که در هر متر از آن یک ماْموریت اصلی یا فرعی قایم شده است؛ حتی مأموریتی هم در آنجا نباشد گاهی یک آیتم ارزشمند به چشم می‌خورد یا دست‌نوشته‌ای من باب تاریخ ماسبق محیط. می‌شود بازی «فال‌اوت» را به‌عنوان نمونه آورد که هر ساختمان ساخته شده در آن — ولو هیچ ماْموریتی نداشته باشد — حداقل یک ترمینال داشت. با کندوکاو در ترمینال‌ها می‌شد اطلاعات ارزشمندی از تاریخچه‌ی محیطی که در آن هستیم یا بقیه‌ی شخصیت‌ها به دست آورد. سازنده با گزینش قواعد عرفی و ثابت مذکور حالا می‌تواند جهان‌بازی بسازد که جماعت مرافعه‌پسندِ جهان‌آزادزدا هم بی‌بهانه از بازی‌شان لذت ببرند.

batman arkham city gameplay1

ظاهر کوچک اما باطن بزرگ

just cause 3 pc review

نشستن به نظاره‌ی این دسته از محیط‌ها فقط یک مدت کوتاه دل‌ربایی می‌کند. زمانی‌که دوزاری‌تان بیافتد تمامی این محیط‌ها تزئینی‌اند و یک تکه علف هزار جا در مقیاس‌ و ابعاد مختف کپی شده است، ترجیح می‌دهید در همان مَپ کوچک کندوکاو کنید.

اما در امثال همان بازی فال‌اوت یک ایراد غیرمنطقی هست؛ یعنی استعمال بیهوده‌ از مراحل بیهوده‌تر جهت معراج و صعود میزان ساعات گیم‌پلی. سازنده به‌زعم خود تصور می‌کند بازی «خوب» لازمه‌اش یک گیم‌پلی طولانی هست، اما گوش‌اش به این عامل اختلال حیاتی بدهکار نیست که گیم‌پلی طولانی‌مدت به چه سود؟ استفاده از این غاشیه‌ی استتار جهت سرپوش گذاشتن روی یک بازی کوتاه چه مزیت و فلسفه‌ی بزرگی پشتش خوابیده که ما بی‌خبریم و نبایی از آن نداریم؟ در «فال‌اوت ۴» کاراکتر پِرِستون گَروی را به خاطرتان بیاورید که چگونه با مهول کردن تعدادی مرحله‌ی مضحرِ آب‌بندی‌شده‌ برای‌مان خرواری از سناریوهای درجه‌دو را مدام تکرار می‌کرد و آن‌قدر مراحلِ افتاده در ورطه‌ی کلیشه را بازپخش می‌کرد تا صورت به‌ظاهر معصوم جهان‌باز برای‌مان مخدوش می‌شد. البته فال‌اوت مرواریدی است که تلاْلو افزون‌تری نسبت به رقبایش دارد؛ به عبارت دیگر، همچنان سعی می‌کند از توهم «خودبزرگ‌پنداری» دوری کرده و کیفیت را به کمیت ارجح می‌دهد. در واقع، مشکلی که ذکر شد بیش‌تر در باب بازی‌های «یوبی‌سافت» صدق می‌کند؛ شرکتی که رعایت لزومات یک جهان‌باز «درست‌وحسابی» را نمی‌داند و هنوز هم پس از گذشت نسل‌های متمادی در باتلاق جهان‌آزادهای درجه‌دو گیر کرده است. بازی‌های جهان‌آزاد یوبی‌سافت بیش‌ترشان نقشه‌هایی دارند که بسیاری از بخش‌هایش اصلاً‌ لازم نبود وجود داشته باشند. زمانی که نقشه را باز می‌کنیم مأموریت‌های فرعی رنگارنگی قند در دل‌مان آب می‌کند، ولی وقتی در دل مراحل می‌رویم چیزی جز تکرار و کلیشه‌های همیشگی یوبی‌سافت نمی‌بینیم. صددرصد کردن این‌گونه عناوین پوست فیل می‌خواهد و علی‌رغم این‌که مشقتی ندارد ولی به شکل بیهوده‌ای وقت‌گیرند. یک بازی مثل «فارکرای ۴» می‌توانست با نقشه‌ی جمع‌وجورتر و تحرز و امتناع از سناریوهای فرعی سراسر تکراری، جهان‌آزاد خیلی خوبی شود. مطمئناً اگر سازنده‌ها این اصل مهم را درک می‌کردند که جهان‌باز خوب هیچ نیازی به تکرار سناریوهای تکراری‌تر ندارد، درصد شکوه‌ها از جهان‌باز به‌طرز قابل‌توجهی کاهش می‌یافت.

البته مثال‌هایی‌ هم وجود دارند که در رد صلاحیت صحبت‌های بالا — و در ادامه با جهان‌آزادهای یوبی‌سافت — عمل می‌کنند؛ به عبارت دیگر، یک جهان‌آزاد چرب‌وچیلی در عین این‌که می‌تواند نقشه‌اش از بلوک شرق تا بلوک غرب و از شمال تا جنوب کیلومترها به درازا بیانجامد، جهان‌بازی باشد در قداست و ماهیت این نام؛ در ضمن تصدیق این صحبت بهتر است از بازی «اسکایریم» نام ببرم که علی‌رغم نقشه‌ی قلنبه‌اش که با ده‌ها کوئست جورواجور فرآویز شده بود، به‌درستی در قالب و فرم یک جهان‌آزاد حقیقی جا می‌گرفت. هر جای اسکایریم پا بگذاریم روبه‌روی‌مان یک کوئست قد علم می‌کند که برخلاف خیلی از جهان‌آزادهای دیگر پابه‌پای چگالی و غلظت خط داستانی تاخت و تاز می‌کنند و حتی گاهی از آن جلو می‌زنند. خصلت نیک این دسته از جهان‌آزادها که موجب تمایزشان نسبت به عناوین خطی می‌شود، این است که وقتی دیدگان‌مان به جمال تیتراژ پایانی‌شان منور بشود، انگار که تازه بازی شروع شده است؛‌ زیرا به محض این‌که تیتراژ به فرجام رسید، کاربر همچنان با تمام پیشرفت‌هایی که کسب کرده می‌تواند آزادانه و بی‌قید و بند و دور از دیوارهایی که عرصه را تنگ می‌کنند در تک‌تک سوراخ و سمبه‌ها سرک بکشد. جهان‌آزادی که به این اصل مهم پشت‌پا نزند در اکثر اوقات چیز جدیدی برای کشف در محیطش هست که یا در راستای بالا بردن گیم‌پلی است یا در راستای Lore و نشان دادن تاریخچه‌‌ی نقشه.

dark souls 3 preview

هنرِ «یکی به نعل زدن و یکی به میخ زدن»

یکی به نعل، یکی به میخ

۳۲ noscale

مراحل Red Dead Redemption دقیقاً سر بزنگاه کات می‌خورد تا ضرب‌آهنگ و ریتم قصه‌گویی بازی مخدوش نشود. این مسئله خیلی مهم است و عنوانی که روی‌اش مُهر جهان‌باز خورده لازم است مراحل را همان‌جایی کات بزند که باید کات بخورد؛ یعنی نباید وسط مرحله که فلان کاراکتر گروگان می‌شود، مرحله تمام شود و شخصیت هم برود پی ول‌گردی‌هایش در نقشه.

کار از محکم‌کاری عیب نخواهد کرد اگر اسم‌های «بلادبورن» و سری «دارک سولز» در ضمن متن آورده شود؛ هرچند این بازی‌ها را می‌شود شبه‌جهان‌باز خواند، اما به زعم من در زمره‌ی ساطع‌ترین جهان‌بازها قرار می‌گیرند و «طراحی مرحله»شان هم می‌تواند کلاس درسی باشد برای بازی‌های یوبی‌سافت و امثال بازی‌سازهایی که در وهم خودبزرگ‌پنداری بازی‌ خود به سر می‌برند. بازی‌های مذکور به شایسته‌ترین شیوه‌، یکی به نعل می‌زنند و یکی هم به میخ؛ یعنی هم موافقان طراح خطی را راضی می‌کنند و هم خواخواه‌های جهان‌آزاد را و با ترکیب این دو حالت حق مطلبم را ادا می‌کنند. نکته‌ی حائز اهمیت این‌جاست که این بازی‌ها در سرتاسر نقشه‌شان جز تعدادی کوئست لاین در جهت همراهی تعدادی از کاراکترها که آن‌ها هم کاملاً متنوع‌اند — و مستقیماً در داستان اثرگذار — مرحله‌ی فرعی چشم‌گیر دیگری ندارند؛ یعنی در اصل لزومی ندارد که سازنده وقت و بودجه‌ی محدودش را در اختیار گلچین کردن نقشه با مراحل فرعی بگذارد. چه بسا که یک جهان‌آزاد اصلاً نیاز چندانی به آن نداشته باشد. اینجا این تصور مغلوط پدید خواهد آمد که: «با این اوصاف ارزش تکرار و تکاپو در محیط به صفر میل می‌کند»؛ در پاسخ دوباره می‌شود همان بلادبورن و سری دارک سولز را به‌عنوان نمونه آورد که بدون غلت‌های بی‌جا در مراحل فرعی، همچنان از فرط اعتیاد این پتانسیل را دارند که مخاطب‌شان را از کار بی‌کار کنند.

دارک سولز در مقابل اسم‌هایی در خلال این متن آمده، از دور و به‌طور ظاهری تصور می‌شود از کوچک‌ترین نقشه‌ی ممکن بهره می‌برد، اما من به‌طور معکوس فکر می‌کنم که این سری بزرگ‌ترین و متراکم‌ترین نقشه را دارد. اگر مبنای قضاوت‌مان را معطوف به ظاهر کنیم احتمالاً این حرف عجیب به نظر می‌رسد، ولی یک لحظه نقشه‌ی بازی «مد مَکس» را تصور کنید؛ در این مکان ما پیش روی‌مان کیلومترها بیابان بایر خوش‌رنگ‌ولعاب دل‌بری می‌کنند ولی این محیط بعد از مدتی چنان‌ کسالت‌آور می‌شود که کم‌تر به سراغ‌ گشت‌وگذار در آن‌ها می‌رویم و با این وجود فقط در قسمت خیلی کوچکی از نقشه پرسه می‌زنیم. از سوی دیگر، نقشه‌ی دارک سولز به‌خاطر این‌که کوجک طراحی شده سازنده مدت زمان زیادی از وقت و بودجه‌اش را به متراکم کردن محیط‌ها کرده و از این حیث می‌شود جهان‌آزادی را دید که به مثابه‌ی یک بازی خطی محیطش جزئیات دارد. مکان‌ها به یمن معماری‌های استثنایی‌شان چنان دل‌ربا هستند که مخاطب وادار می‌شود تمامی سوراخ و سمبه‌های بازی را بگردد. درصورتی‌که نقشه‌ی بازی مد مکس هیچ رغبتی جهت کاوش باقی نمی‌گذارد و تمامی وقت و بودجه‌ای که صرف شده هم طبعاً دود می‌شود.

مبحث بعدی درباره‌‌ی این است که گمان می‌رود جهان‌باز به داستان و روایت بازی صدمه وارد می‌کند، که این موج بعد از انتشار متال گیر سالید ۵ شدت یافت و تصور می‌شد بازی تنها به‌خاطر جهان‌آزاد شدنش داستان و روایت بدی دارد. اما بازی Red Dead Redemption این صحبت را رد می‌کند و چنان روایت منسجم و پایان‌بندی کوبنده‌ای داراست که امکان دارد خیلی از بازی‌های خطی نداشته باشند. در اصل شاید بهتر باشد نسخه‌ی «سفیر صلح» (Peace Walker) همین سری متال گیر را مثال بزنم که دقیقاً از همان خط مشی فانتوم پین پیروی می‌کند؛ اما در جهت مخالف فانتوم پین حرکت کرده و روایت متال گیری درجه‌یکی دارد. در واقع، دوباره حکایت «سؤال اشتباه» پیش می‌آید و ضعف داستانی فانتوم پین را نمی‌شود این بار به‌ پای جهان‌آزاد شدن بازی گذاشت. چه بسا این موضوع حتی می‌تواند چگونگی روایت داستانی یک قصه را دگرگون کند؛ به‌طور مثال، اگر دارک سولز روایتی کاملاً سربسته و خطی داشت نمی‌توانست به روایت پازل‌مانند و تئوری‌پسندی که دارد برسد. در این سری، در و دیوار و دست‌نوشته‌ها در ضمن خودِ بازی برای مخاطب‌شان داستان‌سرایی می‌کند و اگر آن محیط‌های پیچیده‌ و طراحی مرحله‌ی «زلدا»مانند در هنر بازی تهی بود، احتمالاً نمی‌شد داستان دارک سولز را به شکل امروزی دید.

۶۹۳۴۴۰۹ skyrim wallpaper

ذره‌بین‌تان را روی سال‌های دور و نمودار پیشروی هنر هشتم بگذارید تا ببینید چگونه این صنعت هم مثل هر چیز دیگری دچار فرگشت و تکامل می‌شود.

و این‌گونه حکم می‌کند اقتضائات نوین

«همه‌ی حقایق از سه مرحله عبور می‌کنند؛ اول، مورد تمسخر قرار می‌گیرند. دوم، به شدت با آن مخالفت می‌کنند. سوم، خودآشکار به‌ عنوان حقیقت پذیرفته می‌شوند.»

— آرتور شوپنهاور

ذره‌بین‌تان را روی سال‌های دور و نمودار پیشروی هنر هشتم بگذارید تا ببینید چگونه این صنعت هم مثل هر چیز دیگری دچار فرگشت و تکامل می‌شود. وقتی اولین بار بذر بازی‌های ویدئویی جوانه زد، همه‌چیز ناشیانه و بدوی به نظر می‌رسید. تفکیک‌پذیری زیادی بین سبک‌ها وجود داشت و بازی‌ها تا جای ممکن از محک زدن خود و ناخون زدن به بقیه‌ی سبک‌ها و تجربیات مختلف هراس داشتند. یک زمانی عنوانی ساخته می‌شد در سبک بیلیارد، ولی حالا هنر هشتم آن‌قدر در ورطه‌ی فرگشت افتاده و سبک‌ها دچار گستردگی شده‌اند که دیگر بیلیارد را یک سبک حساب نمی‌کنیم، بلکه همان سبک به‌تنهایی تبدیل می‌شود به یک مینی‌گیم در سری Grand Theft Auto و این یک تندیس واقعی از چهره‌ی فرگشت است. هرچند جهان‌باز یک سبک نیست، اما همان‌قدری روی بازی‌ها تأثیر دارد که یک سبک می‌تواند داشته باشد. جهان‌آزاد باعث می‌شود تا بازی از صحنه‌های اسکریپت شده (از پیش تغیین شده) تا حد نهایت ممانعت کند؛ مثلاً تجربه‌ی دو مخاطب از یک بازی جهان‌آزاد به مثابه‌ی متال گیر سالید ۵ یا GTA هیچ‌گاه شبیه یک‌دیگر نیست و بازی شما را آزاد می‌گذارد تا هر طور که می‌خواهید با مسائل پیش‌رو برخورد داشته باشید. عاقب قدغن شدن صحنه‌های اسکریپ شده به لطف جهان‌آزاد ارزش تکرار و انجام دوباره‌ی مراحل را بالاتر می‌برد؛ زیرا اگر شیوه‌ی بازی‌تان را دست‌خوش تغییر قرار دهید، دیگر قرار نیست تجربه‌ی متجانس با قبل را داشته باشید.

در نسلی که نه هوش‌مصنوعی پیشرفت قابل‌ملاحظه‌ای کرده و نه چیز دیگر، تنها میراثی که نسل هشتم برای‌مان باقی گذاشته همین بازی‌های جهان‌آزاد است. البته نمونه‌های فاخر جهان‌آزاد در نسل هشتم به تعداد انگشت‌های یک دست هم شاید نرسند، ولی به زعم من نمی‌شود این موضوع رو پتکی کرد و مدام بر سر این قضیه کوبید. فرجام، بدیهی است که تمامی نقطه نظرها درباره‌ی این‌که جهان‌آزاد شدن بازی‌ها «خوب» هست یا «بد»، بسته به سلیقه‌ی مخاطب برمی‌گردد و بس.

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا
حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

  • MOANOFTHEMOON گفت:

    واقا همه این بازی ها یه فصل نو رو تو بازی ایجاد کردن از متال گیر فانتوم پین گرفته تا دارک سولز – مقاله خوبی بود – ولی به نظر من بهترین بازی بین اینا متال گیر فانتوم پین است واقا عالیه مخفی کاری های بازی فوق العاده است و همین طور درگیری ها 😎

  • Eghbal گفت:

    خسته نباشید آقای بهرامی
    با عرض پوزش آقای بهرامی،هیچ وقت نتونستم با مقاله هاتون ارتباط برقرار کنم مقاله های شما بنظر من کاملا گنگ هستن و استفاده از کلمات مبهم و سخت باعث میشن خواننده نه تنها درگیر موضوع نشه بلکه کاملا از مقاله زده بشه! مقاله باید ساده و بی آلایش باشه تا مفهوم رو کاملا راحت به ذهن مخاطب برسونه! واقعا استفاده از این همه کلمه و اصطلاحاتی که رواج ندارن با مقاله هایی که هدف خودشون هم گنگ هستن خواننده رو سردرگرم میکنه!
    البته این نظر شخصی منه ممکنه دوستان نظرات دگه ای داشته باشن! امیدوارم به دل نگیرید

    • MOANOFTHEMOON گفت:

      من هم میخواستم همین رو بگم اصلا نمیشه چیز زیادی از جملات فهمید. :reallypissed: کلمات باید ساده تر باشن . فرضا در این جمله : در واقع حکایت سوال اشتباه پیش می اید و ضعف داستانی فاتوم پین را نمیشود خب حالا یعنی چی ؟

    • Ali.game گفت:

      والا به خدا…
      این چه وضع مقاله نوشتنه
      به خدا این یه فلسفه اشتباهیه که بین نویسنده ها باب شده که از جملات عربی غیر استاندارد استفاده کنن
      فقط یه لحظه فکر کنید این مقاله قراره به زبان انگلیسی ترجمه بشه؟؟؟؟؟؟؟
      خواهش میکنم رو نوشتن مقله های بعدیتون این نکته رو رعایت کنید

    • SleepyMan گفت:

      مقاله های آقای بهرامی در دی بازی خیلی هم پرطرفدار بود و همه هم ازش استقبال می کردند کی گفته مقاله حتما باید ساده باشه؟ پس کل مقالات علمی رو بریزید سطل آ ش.غال با این تفکر شما
      مهم سطح افرادی هست که مقاله رو می خونند! آقای بهرامی نمی دونم چرا از اونجا کوچ کردند به این سایت در هر حال من به شخصه لذت بردم آقای بهرامی ولی این مقالات به درد اینجا نمی خوره!

    • Unknown گفت:

      @Eghbal
      مرسی از انتقاد.
      هرچند شفاف‌سازی‌ای که قراره تو ادامه درباره‌ی یه سری از این دست مقالات بکنم ممکنه دوباره برای دوستانی که علاقه‌ای به این سبک ندارن غیرقابل‌هضم باشه، اما خب به نظرم توضیح این قضیه چیز بدی نیست تا کامنت‌های این مقاله هم مثل قبل از هدف اصلی‌ش که بحث درباره‌ی بازی‌های جهان‌آزاد هست خارج نشه.
      کلاً‌ یه سبک و فرهنگی داریم که می‌شه اسمش رو گذاشت دشوارنویسی یا مبهم‌نویسی. این فرهنگ تو بلوک شرق مخصوصاً‌ خیلی ریشه داره و حتی می‌تونم امثال هگل از غرب (آلمان) رو مثال بزنم که علاقه داشتن این سبکی بنویسن. نه فقط هگل، کلاً تاریخ قدیم ایران و کشورهای همسایه تو تاریخ‌شون این موضوع رو داشتن که لیست خیلی بلندی هم دارن. تاریخی که من می‌گم اتفاقاً خیلی هم قدیمی نیست و می‌تونم توی ایران دهخدا رو به عنوان مثال بیارم که یه جنبش نو تو ادبیات بود و سعی کرد ساده‌نویسی رو رواج بده ولی وقتی مثلاً «چرند و پرند» ایشون رو می‌خونیم می‌بینیم اون ساده‌نویسی‌‌ای هم که فکر می‌کنیم نیست؛ یعنی فکر می‌کنم اون سبک هم دوباره تصور بشه که مبهمه. حالا بیایم جلوتر دوباره به یکی مثل جلال آل احمد می‌رسیم که اون هم دوباره همین سبک رو داشتن. (یه ابتکار این آقا قاطی کردن نثر کهن و جدید بود) ولی خب این دسته هیچ‌وقت جزو دشوارنویس‌های قدیمی قرار نمی‌گیرن و با یه مقایسه بین متن‌ کسایی که جزو دشوارنویس‌ها قرار می‌گیرن متوجه می‌شیم این قضیه رو. به نظرم این‌که اجبار بشه فلان نویسنده حتماً بیاد ساده‌نویسی کنه، دست نویسنده بسته می‌شه. اون موقع تفاوت سبک نوشتاری بین آقای X و آقای Y تو یه جمله‌بندی خلاصه می‌شه. به نظرم موردی نداره اگه منِ شبه‌نویسنده یه وقت‌هایی فقط اون هم برای یه سری مقالات خاص از سبک فلان نویسنده‌ی معروف الهام بگیرم. تفاوت نوشتار بین دو تا نویسنده‌ی کتاب یه بخشیش به نظرم برمی‌گرده به این‌که تفاوتی بین دشوارنویسی یا ساده‌نویسی برای اون نویسنده نمی‌ذارن و اون نویسنده اختیار تام داره تا به هر شیوه‌ای که علاقه داره بنویسه. یه نویسنده ممکنه علاقه داشته باشه تو مقدمه‌ی مطلبش مثلاً از سبک «جریان سیال ذهن» استفاده کنه یا از نثرهای برون‌گرا و درون‌گرا و خیلی سبک‌های دیگه که خیلی وقته دست‌نخورده موندن سرجاشون. البته هر کدوم از این سبک‌ها زیبایی‌شناسی و ارزش‌های خودشون رو دارن و بی‌مصرف نیستن. گریز زدن به این سبک‌ها ایرادش چیه؟‌ طبیعیه سبک نوشتن هر نویسنده‌ای همیشه مخالف و موافق‌های خودش رو داره. چه بسا یه نویسنده اصلاً‌ سبک عامی نداشته باشه، ولی خب دلیل نمی‌شه مقاله‌ی اون رو سطحی و بی‌معنی بدونیم. بگذریم که متن‌های من مقابل متن‌هایی که بهش می‌گن دشوار حرفی برای گفتن نداره و قرار نیست فلسفه‌گرایی بشه. یک سری لغات ادبی هست که اون هم به‌خاطر سبک ادبی هست. فکر نمی‌کنم واقعاً‌ یه جاهایی ادبی نوشتن جهت تنوع دادن عیب باشه. ولی خب ممکنه بعضی‌ها ارتباط برقرار نکنن که نظرشون محترمه. من تأکید می‌کنم که تو این متن هیچ لعت فلسفی‌ای استفاده نکردم و اگه احیاناً جایی از مقاله گُنگ بود نمی‌شه گفت پس نویسنده می‌خواسته فلسفی بنویسه.
      درباره‌ی اون هدف مقاله هم که گفتید گنگ هستش متوجه نشدم. ادامه‌ی تیتر کاملاً واضحه و تو این متن درباره‌ی تأثیر بازی‌های جهان‌باز صحبت کردم و این هدف گنگی نیست.
      در آخر بگم اینجا فقط دو تا مقاله بود که کمی سبک غیرمتعارف داشت که فقط همین هست و مقاله‌ی تحلیل داستانی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain. وگرنه این طبیعیه من موقع نوشتن نقد یا پیش‌نمایش که قراره به خواننده اطلاعات رو مستقیم برسونم تا جای ممکن اون دسته از مقالات رو ساده می‌نویسم همون‌طور که مقالات ساده‌نویسی شده‌ی زیادی هست توی مطالبم. (چه اینجا چه جای دیگه). فقط تعدادی از مقالات جانبی اون هم فقط اگه حکم کنه شاید از این سبک استفاده بشه. بااین‌که خیلی اهل مصرف‌گرایی نیستم، اما این‌که اقتضائات مخاطب و عرصه‌ی جهانی حکم می‌کنه همه‌چیز قابل‌درک و ساده‌تر بشه برای مردم یه اصل مهمه که من هم تو بیش‌تر مقالات این نکته رو سعی کردم رعایت کنم. ولی نمی‌دونم چرا یه تعداد مقاله‌ی نیمه پرتکلف که به تعداد انگشت‌های دست هم نمی‌رسن این‌قدر بُلد و یه غول بی‌شاخ‌ودم سنگین شدن. امیدوارم حق مطلب رو رسونده باشم.
      موفق باشید.

      • متاپرست گفت:

        آقا یونس بهرامی :announce:
        ببخشید این رو می گم، می خواید چندتا کلمه نا معمول که زیاد اسنفاده نمی شه رو براتون از همین مقاله در بیارم؟!!
        به هر حال، شما می نویسید که مخاطب سایت بخونه، پس باید جوری بنویسید که مخاطب عام براحتی ارتباط برقرار کنه و جدب بشه، نه برای ترجمه این مقاله به دنبال لغت نامه بگرده! :search:
        وگرنه منم با سواد کمم می تونم کلی کلمات قلمبه سلمبه بار مخاطب کنم
        ختم کلام این که مخاطب عمومی سایت گیم شاید نه علاقه ای داشته باشه و نه آشنایی با چرند و پرند و دهخدا و دشوارنویسی. پس بهتره قبل از نوشتن اول یک نگاه به سایت، مخاطب و بعد محتوا مقاله بندازید. وگرنه ما مخاطبین خواهان بهترین برای گیمفا هستیم. 🙂

        • SleepyMan گفت:

          اصولا مخاطبین به دو دسته تقسیم میشند قشر عام و قشر خاص ( تلقی قشر خاص زیاد جالب نیست ) اصولا یه تفکر اشتباه هست که یک مطلب ثقیل رو برای فهم بهتر مخاطب عام از بار علمیش بکاهیم و همه فهم کنیم در واقع این عمل ضربه به خود جامعه وارد می کنه مخاطب عام هست که باید سعی کنه با کسب علم خودش رو به مقام والاتر برسونه و خودش رو هم ردیف دیگران قرار بده

      • Saman_hk گفت:

        جناب بهرامی ببینید اینجا سایت گیم هست نه مجلس بحث عرفا و ادبا در مورد مساءل عرفانی.به قول دوستمون متا پرست گیمر ها علاقه ای به این جور مقاله های سنگین ندارن و بهتره شما اینو درک کنید.

  • اقای بهرای خسته نباشی مقاله ی کاملی بود
    از بین بازیهای جهان باز فقط با ویچر ۳ تونستم ارتباط بر قرار کنم پرچم ps4 بالاست

  • alegha گفت:

    «همه‌ی حقایق از سه مرحله عبور می‌کنند؛ اول، مورد تمسخر قرار می‌گیرند. دوم، به شدت با آن مخالفت می‌کنند. سوم، خودآشکار به‌ عنوان حقیقت پذیرفته می‌شوند.»
    از این جمله خیلی خوشم اومد.
    این جمله دقیقا حکایت بازی demons souls هستش.
    البته تو این بخش همه ی بازی ها بجز سری souls همچین فیلتری روشون نبود (اگرم بود به مراتب کمتر از souls بود)

  • dc53 گفت:

    مقاله عالی بود درست است که کلمات فلسفه ای به کار بردین ولی بالاخره زحمت کشیدید :yes:
    بچه ها شما هم انقدر بی انصاف نباشید

  • Saman_hk گفت:

    آقای بهرامی یا مقاله ننویسید یا وقتی مینویسید ساده و بی آلایش بنویسید.آدم بعضی وقت ها فکر میکنه دارید عقده های قدیمیتون رو سر مقاله خالی میکنید.(با عرض پوزش)

  • متاپرست گفت:

    من نویسنده مقاله رو دعوت می کنم به رعایت متا :yes:
    جهان باز اگه به جا باشه خوبه، بعضی بازی ها ظرفیت جهان باز شدن نداشتن به همین دلیل شکست خوردن مثل homefront و mirror edge … :pain:
    اما بازی های موفق کم نبودن مثل witcher و dragon age و gta و خیلی های دیگه :yes:
    درسته جدیدا کر%م جهان باز عده ای رو دیوانه کرده و مدام در فکر ساخت هستند، اما به هر حال این طیف از بازی طرفداران جدی خودش رو داره :rotfl:
    در ضمن مقالت انصافا مناسب سایت گیم با مخاطب عام نیست :quiet: :pain:

  • Dr. Freeman گفت:

    آقای بهرامی
    ضمن سپاس از شما
    لطفا مطالب بعدی رو ساده تر بنویسین. من هر جمله رو چند بار خوندم تا یه چیزی بفهمم.آخرم نصف کاره ولش کردم.حیفه که زحمت بکشین و خیلیا نخونن تا آخر

  • armin2100 گفت:

    شاید یه روزی برسه که بازی ها از نظر گرافیگ بصری شبیه به واقعیت بشن ولی از نظر هوش مصنوعی هیچ وقت به اون چیزی که ما گیمرها انتظار داریم نمیرسند،هیچوقت… :-((
    ممنون بابت مقاله

  • جناب بهرامی جدای از اینکه مقالتون پر از جملات سنگین عربی و فلسفی بود از نظر نگارشی هم درست تدوین نشده بود جوری که از وسط یه جمله که مثلا درباره فارکرای ۴ صحبت میشد یهو میپرید رو بازی دارک سولز!!خلاصه من که گیج شدم و نتونستم با مقاله ارتباط برقرار کنم… امیدوارم طی مقالات آینده بیشتر مراعات ما خواننده های(خودمو میگم به کسی برنخوره) بی.سواد رو هم بکنید تا بهتر بتونیم با اون ارتباط برقرار کنیم…

  • راستی این کلمه فرگشت دیگه چیه؟؟؟ من فکر میکردم بازی ها فقط موتاسیون انجام میدن و نمیدونستم از گونه ای به گونه دیگه جهش پیدا میکنن!!!!

    • Dr. Freeman گفت:

      موتاسیون (Mutation) همون جهشه. نیست؟
      جهش به تغییرات ناگهانی گفته میشه
      فرگشت به تغییرات تدریجی

      • فرگشت یعنی تغییرات تدریجی که به وسیله جهش ژنتیکی و با فرایند انتخاب طبیعی رخ میده.
        فرق موتاسیون با فرگشت اینه که موتاسیون تغییرات درون گروهی در محدوده حوضچه ژنی رو میتونه بیان کنه(مثل اشتقاق سگ ها با نژاد های مختلف از یه گونه سگ) ولی فرگشت اونه که میگه این تغییرات میتونن صفت جدید به موجود اضافه کنن مثل بال در آوردن خزنده ها و تبدیل تدریجی اون ها به پرندگان امروزی یا رفتن موجودات از دریا به خشکی!
        مثل این میمونه که بگی fifa 08 در طی زمان کم کم تبدیل میشه به بتمن آرخام نایت!!!!

  • MoHamMaD 1122 گفت:

    آقای بهرامی،خسته نباشید
    به حرفاشون توجه نکنید مقالتون عالیه
    همین طور ادامه بدید 😉
    یه سوال دارم:
    خبری از بخش دوم بررسی mgs v نشد؟
    من به شدت منتظر بخش دومم

  • Mehrdad011 گفت:

    آقای بهرامی عزیز واقعا خسته نباشید خیلی زحمت کشیدید که این همه وقت برای این مطلب گذاشتید.
    ولی از طرف دیگر ممکن است همانطور که دوستان گفتند بعضی از جملات را متوجه نشوند.پس لطفا از کلماتی استفاده کنید که درک آنها آسان تر باشد.
    ولی در هر حال خسته نباشید مقاله جالبی بود و معلوم است خیلی برایش زحمت کشیدید.

  • CR7 گفت:

    باعرض سلام و خسته نباشید خدمت اقای بهرامی که همیشه آدم با مقالات زیباشون لذت میبره…این مقاله هم عالی کار شده…فقط میخواستم بدونم قسمت دوم تحلیل mgs v:tppچی شد….ما همچنان منتظریم قسمت دوم هستیم بعد از ۵خرداد دیگه خبری نیست…با تشکر و سپاس از زحمات و پاسخگویی شما

  • hesam گفت:

    گیمفا شما چرا چرا اکانت هکی تبلیغ می کنید

  • مقاله ی واقعا زیبایی بود علاوه بر اینکه یه خاطره ای زنده شد، یه مروری هم شد به پیشرفت و تکامل جهان باز ها که خیلی هم محبوب هستن.
    ولی همونطور که دوستان گفتن مقاله هاتون یکمی گنگ هستن بخاطر واژه ها و کلماتی که توشون به کار می برید. بنظرم اگه متوسط سن بازدید کننده ها رو در نظر بگیرید میبینید که این کلمات یکم نا آشنا هستن.
    ولی با این حال بازم خیلی عالی بود با تشکر از شما.

  • PC_Gamer گفت:

    من یه چیزی رو تازه کشف کردم
    اینکه به غیر از زبان خارجه زبان فارسیم هم زیر خط فقره خخخ :rotfl:
    ——————————–
    اما بدون شوخی مقاله واقعا عالی بود و سنگینی خاصی داشت. :yes:

  • Amir47 گفت:

    مقاله خوب بود همچنان منتظر قسمت بعدی tpp هستم :yes:

  • pro gamer2017 گفت:

    با تشکر از آقای بهرامی بابت مقاله.مقاله هاتون عالیه ولی لطفا تو مطالب بعدیتون از کلمات معمولی تری استفاده کنید.

  • Ali Sparda گفت:

    آخ، وقتی خوندن متن، قلبم یه جوری شد 😥
    یاد همشکن بخیر

  • کاملا با اقای بهرامی موافقم.بعضی بازیها‌ پتانسیل جهان باز‌ شدن ندارن و متال گیر جزو اوناست.بازی ای که از یه روایت داستان فوق العاده و کات سین های حماسی رسید به نوار های ضبط!!!متاسفانه بعضی ها قبول نمی کنند متال ۵ متال گیر خوبی نبود.حالا شاید از روی جهالت یا تعصب باشه.به هر حال ممنون بابت مقاله ی زیبا.

  • Arashscaletta گفت:

    اسکایریم :inlove: :inlove: :inlove: :inlove:

  • pbernoos گفت:

    مقاله ی بسیار خوبی بود
    بله عزیزان برای دوستان نوب و کسایی که به عمرشون حاظر نشدن ۳ خط کتاب بگیرن دستشون و یکم سرانه ی مطالعرو از ۳ دقیقه یه ۳٫۵ دقبقه افزایش بدن مقاله ی دشواریه :)))
    میخوام بدونم چیه این مقاله گنگه؟ واقعا کتاب جانبی رو کاری ندارم واحد های ادبیات دانشگاه (البته با این وضع کامنت ها مشخصه میانگین سنی این سایت ۴ ساله) یا حتی زبان فارسی رو دستتون نگرفتیت؟
    شرم آوره واقعا همچین مقاله ی فوق العاده ایی تو همچین سایتی که کاربراش ارزش هنری و زیبایی و روانی و ادبیاتی مقالرو درک نمیکنن منتشر بشه
    حد اقل به نویسنده احترام بزارید و یکم زیپ کنید دهنو هیچ اتفاقی نمیوفته!
    جای شرمه که کسی فکری به حال این قارچ گیم ایران نمیکنه ! به عبارتی میرسیم به جمله ی زیبای
    در سرزمین من هرچه را نمیفمند مسخره میکنند
    جای اینکه انقدر از گشادی دهن رنج ببرین یه تیکشون بچسبونین به مغزتون ! و خواهشا با دهن حرف بزنین و کامنت بدین! وقتی چیزی رو نمیفهمید میتونید سکوت کنید و پیجو ببندید نیاز نیست درباره ی هر چی که میبینید نظر نه چندان مبارک و گرامیتونو بروز بدید!
    آدم یاده مهد کودک میوفته

    • متاپرست گفت:

      با این سطح سوادت، متا پشت و پناهت باشه :yes: :yes:

      • AMIR.PC73 گفت:

        @حصین رحمتی
        الان تو خیلی با ادب و با شعوری ؟ اکسیژن برای تو داره به هدر میره . تو کل نظر اون آقا یه حرف رکیک نبود اون وقت بی تربیتی مثل تو میاد اینطوری نظر میده و سطح و ارزش سایت رو میاره پایین . کاری با این مقاله ندارم . کارم با همسال شماست که جز تاسف خوردن کار دیگه ای نمیشه براتون کرد …
        شک ندارم تو جواب کامنت منم میخوای فحش بدی و بی احترانی کنی دیگه .

        • AMIR.PC73 گفت:

          @حصین رحمتی
          الان تو خیلی با ادب و با شعوری ؟ اکسیژن برای تو داره به هدر میره . تو کل نظر اون آقا یه حرف رکی.ک نبود اون وقت بی تر.بیتی مثل تو میاد اینطوری نظر میده و سطح و ارزش سایت رو میاره پایین . کاری با این مقاله ندارم . کارم با همسال شماست که جز تاسف خوردن کار دیگه ای نمیشه براتون کرد …
          شک ندارم تو جواب کامنت منم میخوای فح.ش بدی و بی احترانی کنی دیگه .

          • AMIR.PC73 گفت:

            شرمنده یکم تند حرف زدم آخه حرصم در اومده بود
            سعی کنید تو کامنت هاتون مودب تر باشید عزیزان 😀

          • AMIR.PC73 گفت:

            وقتی اون توهین کنه میشه بی شعور ، پس وقتی تو هم متقابل بهش توهین کنی فرقی با اون داری ؟ !!!!
            جواب توهینو میشه با احترام داد که همه به شعور و ادب پی ببرند . قرار نیست به من توهین کرده باشی تا حرصم در بیاد … البته شک دارم درک کنی
            یا واقعا نمیفهمی ‌‌یا خودتو زدی به نف.همی . پس بحث باهات فایده نداره فقط برات دعا میکنم :yes: :rotfl:

    • PC_Gamer گفت:

      دوست عزیز هیچ کدوم از بچه های سایت نگفتن مقاله بده بلکه گفتن زیاد از اصطلاحات سنگین استفاده شده.
      لازمه بگم انقدر شما ادعا میکنید از ادبیات سر در میارین پس حتما باید بدونبد یه مقاله باید ساده و روان باشه تا روی مخاطب تاثیر بزاره.مقاله ای که در یک سایت برای عموم مردم قرار داده میشه باید همه سنین در بر بگیره و نه یه عده محدود.
      بله برای من و شما که سن بالای بیست داریم بسیار با این کلمات سرو کار داشتیم سخت نیست اما باید به فکر سایر دوستان نیز بود که سن کمتری دارن همه مثل شما استاد ادبیات نیستن برعکس حرف شما مشکل ما ادمایی هستن که حاضر نیستن انتقادی بشنوند و فقط میخوان علم وتجربشونو به رخ دیگران بکشن.
      ——————————–
      باز هم میگم مقاله بسیار زیبا بود و من از بازی با کلمات در این مقاله و پر محتوا بودنش لذت بردم. :yes:

    • Ali Danger گفت:

      تو چرا قاطی میکنی! نرفتیم هر چی از دهنمون در اومده به آقای بهرامی بگیم که! تو پروفسور ادبیات دانشگاهی! اصن ما بی سوادیم. اگه ایشون واقعا بهشون برخورده، (که امیدوارم اینطور نباشه) میان خودشون میگن. درضمن چرا توهین میکنی. تو از کجا میدونی ما کتاب نخوندیم. احترام خودتو نگر دار استاد.

    • PRO..GAMER گفت:

      وای چه فرد با سوادی هستی تو
      افرین یکی جایزه اینو بده بره پی کارش..
      هرکی نمیتونه کلمات قلمبه رو بخونه ن.وبه؟
      ناراحتی برو تو سایتای فلسفی عضو شو
      مقاله موضوع بسیار جالبی داشت و خیلی هم براش زحمت کشیده شده ولی باید کمی ساده تر نوشته بشه دفعه بعد
      در اینستاگرام و تلگرام هم بار ها دیدم که مقاله های شما رو مسخره میکنن(از لحاظ دشواری در خواندن مطلب)
      امیدوارم به انتقاد های دوستان گوش کنید
      با تشکر بابت مقاله

    • اتفاقا من روزی یک ساعت رو کتاب یا رمان میخونم ولی اصلا این کلمه ها رو نمیفهمم :shame:

    • 8Prince گفت:

      خطاب به کاربر محترم، pbernoos عزیز.
      اصلا قصد نداشتم تو بخش نظرات شرکت کنم و تنها دلیل لاگین شدنم، شخص شما بودین! با کمال احترام باید به شما عرض کنم که بین کل جملات موزونِ خودتون و واژه‌ی «چرت» یک مساوی بذارید! آخه مرد مؤمن مگه داریم شاهنامه فردوسی می‌خونیم که نیاز به سواد +لیسانس داشته باشه؟ نکنه شما از نطفگی «استاد ادبیات» به‌دنیا اومدین؟ :-/ خدارو هزار مرتبه شکر که جناب بهرامی با کمال احترام اومدن و جواب کامنت‌هارو با منطق خودشون دادن و نیاز نیست که شما سطح سواد جامعه‌ رو زیر سوال ببری دلبندم. جالبه که «دوستان نوب و کسایی که به عمرشون “حاظر” نشدن ۳ خط کتاب بخونن» حداقل می‌دونن که «حاضر» درسته نه «حاظر»! :no:
      من اصلا نمی‌گم این مقاله گنگه (که البته ممکنه باشه)، اما اگر می‌خواین بدونین که کجای این مقاله گنگه، لطف کنین حداقل مقدمه رو بخونید و بعد بیاین اظهار نظر کنین! بنده خودم چهار ساله کارم انتقاد کردنه و با آدمای مختلفی سر و کله زدم که خوشبختانه جناب بهرامی یکی از بهترین‌هاشونه… و این‌که میانگین سنی یک سایت چندان ربطی به موضوع اون مطلب نداره و به قول عده‌ای «مغلطه کردن»ـه. اگر فهمیدین موضوع این مقاله چیه که خیلی هم عالی! رسالت نویسنده نسبه به کاربران اجرا شده و نیاز نیست به بقیه بی‌احترامی کنی. اگر هم نفهمیدی و می‌خوای خودی نشون بدی، باید بگم که بهتره تو اینجا لاگین نشی! نه بنده و نه خیلی‌های دیگه با محتوای مقاله که بسیــــــار هم موضوع جالبیه کاری نداریم و مشکل از نگارش اون مطلبه که بسیار جملات متکلفی رو تحویل مخاطبای خودش میده! که باید گفت چنین مطلبی قاعدتاً جایی در سایت‌ِ بازی نداره! اگر چه با حرفای جناب بهرامی موافقم و الحق یه جاهایی باید حق داد به ایشون.
      شما احترام کردن به نویسنده رو در نگفتن مشکلات مقاله می‌دونید؟ پس باید گفت که بحث کردن با شما کاملاً بیخودیه! بذارید بنده روشن‌تون کنم. درواقع هدف از انتقاد کردن نسبت به یه مطلب یا نویسنده، نزدیک کردن اون موضوع به ایده‌آل‌هاشه نه بی‌احترامی کردن. کامنت‌های دوستان مصداقِ لطفیه که همیشه نسبت به نویسنده‌ها دارن نه کامنت شما که نمی‌دونم چی شد یهو اومدین و نقش دستمال‌گردن رو بازی کردین.
      و بازهم باید بگم که اینجا کسی با کسی دشمنی نداره عزیزم! چرا بنده در پست‌های دیگه اظهار نظر نمی‌کنم و از مطالب ایراد نمی‌گیرم؟ قصدم کوبوندنه؟ نیت بدی دارم؟ نه مرد مؤمن! تنها نیت عده‌ای که اینجا نظر میدن، کمک کردن به اساتیده. حالا چون کسی تحریریه‌ست دلیل بر این نمیشه که بدون مشکل باشه! (اگر چه خودم هم سبک جناب بهرامی رو قبول دارم و از خوندن مطالبشون لذت می‌برم)
      در آخر هم بگم که اگر قرار باشه به پیشونی کسی «مُهر ندانستن» بزنید، بهتره در انتقاد‌ها دخالت نکنین. چرا؟ چون حقیقتاً اون کسی که واقعا «نمی‌دونه» خود شما هستید نه کس دیگه‌ای… صدبار گفتم و باز هم می‌گم: انتقاد کردن چیز بدی نیست. هدف از انتقاد، نزدیک کردن یک موضوع به ایده‌آل‌هاشه.
      والسلام…

    • amirva گفت:

      اولا : حاظر = حاضر
      کسی که ادعا کتاب خوندن میکنه املاشم درسته
      دوما توی یه مقاله گیم ، از چنین کلماتی استفاده نمیکنن . مقاله ادبی نیست که ، مقاله گیمه گیم.

    • Mehrdad011 گفت:

      جناب استاد شما اگر واقعا اهل کتاب هستید از کلمات زشت و ناپسند استفاده نمی کردید.در ضمن املای شما به این شکل نبود.
      و‌ اینکه هر مطلبی مشکلی دارد که باید اتقاد شود

  • بین همه ی اینا دارک سولز و جاست کاز ۳٫ مقاله خوب بود میتونست بهتر باشه. ممنون :yes:

  • dimoomid گفت:

    جناب اقای بهرامی نویسنده فرهیخته مقاله نمیدونم که در گذشته مطلبی از شما مطالعه کرده بودم یا نه ولی این متن و محتوای اون در کنار نوشتاری حرفه ای واقعا میخکوب کننده بود وسوسه شدم تا تمامی مقالات سایت رو تا جایی که در توان دارم جستجو کنم تا به نوشته های قبلی شما چشمی روشن کنم اقا فوق العاده بود جدی و بی تعارف از بسیاری از مطالب و مقاله های سایت و یا سایر سایتها یه سر و گردن بالاتر بود خواهش میکنم نوشته های ارزشمندتون رو از خواننده ها دریغ نفرمایید. موفق باشید

  • من همین الان مقاله رو خوندم و فوق العاده بود واقعا حرف دل منو زدین آقای بهرامی و با همین طرز نوشتاری هم کارتون رو ادامه بدین بنده به جز چندتا کلمه همه رو فهمیدم و نمیخوام بگم خیلی میفهمم ولی دوستانی که ایراد میگیرن از طرز نوشتاری آقای بهرامی من این کار ایشون رو یه نوع احترام به شعور مخاطب میدونم یعنی ایشون مخاطبشون رو آدم بزرگ و فهمیده ای حساب کرده و اتفاقا حس بهتری داره مقاله با این جور کلمات و قشنگ حس میکنی نویسنده مقاله از ته دلش این حرفا رو زده وبازی رایانه ای رو صرفا یه سرگرمی نمیدونه و ارزش هنری براش قائله…خلاصه آقای بهرامی امیدوارم از اینجور مقالات انتقادی و با این شیوه ی نگارش از شما بیشتر توی این سایت ببینم خسته نباشید دم شما گرم :yes: :yes:

  • mamad .r.f گفت:

    با سلام خدمت شما دوستان عزیز به نظر شما بهتر نیست که این سبک از نوشتن زو ترویج کنیم؟؟ چون با وجود چندیدن میلیون کلمه در زبان ما ما باز هم از کلامات بسیار کمی در مکالمات خود استفاده میکنیم اگر این سبک از نوشتن پا بگیره فکر میکنید برای ما و نسل های بعدی و زنده نگه داشتن و رواج یافتن زبان پارسی بهتر نیست

  • dimoomid گفت:

    قبل از اینکه کامنت قبلی رو بنویسم هبچ توجهی به سایر کامنتها نکرده بودم ولی الان که این متن رو مینویسم بخاطر اینه که سایر کامنتها رو خوندم…. یاد یه مطلبی افتادم که چند وقت قبل در حوزه روانشناسی و جامعه شناسی در خصوص نسل نوجوان و جوان امروز کشورمون نوشته شده بود توی قسمتی از اون متن اومده بود که از خصیصه های بارز این نسل کم سوادی و بی دانشی و کمبود مطالعه عمیق نسبت به جوانان دو سه نسل قبل هستش و نکته شگفت انگیز این بود که به نوعی به این بی سوادی و کم دانشی خودشون در غالب بی تفاوتی افتخار هم میکنن… اوج این بحث هم مربوط به مسابقه های تلویزیونی و یا مصاحبه با تعدادی از هنرمندان جوان بود که ویدئو هاش هنوز هم دست به دست میشه و جای شرمساریه… شرم اور تر و نفرت برانگیز تر از این موضوع اینه که این افراد که خودشون هم با افتخار اعلام میکنن نمره ادبیات یا املا و انشا… شون زیر صفر بوده همیشه اونقدر اعتماد به نفس دارن که ایراد هم میگیرن که چرا کلمات قابل فهم نیست یا چرا ما نمیفهمیم…. شرم اوره… یه روزگاری افراد کم دانش خودشون رو زیر سایه بزرگان و دانشمندا گم میکردن تا با فروتنی تلمذ کنن… امروز باید حضرات پرمدعای کم سواد شاکی باشن که چرا سطح سوادتون رو با ما یکی نمیکنید… همونطور گه گفتم جای شرم داره جای دل سوختن داره. جای نا امیدی داره حالا هم میتونید حمله کنید و شروع کنید به فضل افشانی و جواب من رو مثلا حسابی بدید ولی واقعا یه خرده به این فکر کنید اهل چند تا مجله و روزنامه و کتاب بطور ثابت هستید چند تا رمان و کتاب رو تو این چند سال خوندید چقدر اهل مطالعه عمیق و اندیشمندانه هستید ؟ هنوز میدونید اون الاغه که درسته یا الاق ؟

    • پس بذارید اولین حمله رو بنده شروع کنم!جناب dimoomid اینکه سطح سواد افراد رو منوط به گزینش یا عدم گزینش واژگان نامتعارف فارسی کنید جای بسی تحیر و شگفتیه!اشتباه شما اینه که محصول سواد رو نه عَلمَ بالشعرُ والفهم الدهر که مُقیِد به حصول کلمات مکلف و نطق جملات پر آلایه با درون مایه خلاء میدونید!
      واقعا فکر نمیکنید که از علل کتاب گریزی نسل نوین همین استفاده نا به جا من طرق مقالات حاضر باشه؟
      چرا یه نوجوون امروزی باید مادام کاملیای ترجمه دهه ۴۰ رو بخونه و بعد از متوجه نشدن حتی یه پاراگراف کتابش رو به وصال کتم عدم برسونه؟اگه قرار بود مقالات و نوشته ها برای مردمی بغیر العرضنا نوشته بشه که سابقونی چون جمال زاده و دهخدا بعد از مشروطه نوشته هایی اینقدر نزدیک به محاوره نمینگاشتند.اصلا یکی از محصولات کتابت و بلاغت ساده کاتبان من بعد مشروطه فراگیری عام کتاب خوانی و فزونی سواد جامعه بوده پس پویایی کلام و خواستار اون شدن رو به پای بی سوادی نذارید… حتی همون خسی در میقات جلال آل احمد هم که کتابی تکلف آمیز و گنگ محسوب میشه تو زمان خودش چنین وضعیتی رو نداشته و مخاطبین به سهولت باهاش ارتباط برقرار میکردن…

  • Mobin-Vip گفت:

    ممنون :-)) عالیی بود، اگه دوستان یذره کتاب بخونن به فرهنگ نامه برای ترجمه این مقاله نیاز ندارن ، یک سایت به همیچین مقاله هایی احتیاج داره ، این طور مقاله حتی میتونه سطح ادبی کاربران سایت رو افزایش بده . در ضمن بنده ۱۶ سالم هست ، و هنوز نوجوانم.
    یکی از نمونه های بارز جهان باز غنی ، ویچر ۳ هست ، بازی رو تموم کردم اما فقط تو ناویگراد ۷۰۰ تا علامت سوال مونده ، اصلا تو نقشه راه میرم کویست جدید میده بهم 😐 این کویست ها حتی به زیبابی مرتحل داستانی روشون کار شده و هر کی اونا رو به اتمام نرسونه ،‌نصف لذت بازی رو از دست داده ،کلا وقتی ویچر ۳ تیتراژ پایانیش امد ، علاوه بر بغض 😀 یه صدایی درونم امد گفت ،( وقت رفتنه ،این یک شروع جدیده ، تازه بازی شروع شده) دقیقا همان حسی که برای اسکایریم داشتم :-)) بازم ممنون برای مقاله عالیتون :-))

  • Cpt.G4mer گفت:

    خداییشاین چی بود دیگه ما که فلسفه نخوندیم بفهمیم کلماتو تا اونجایی که من میدونم مقاله باید عامیانه نوشته بشه به تیترش میخورد خوب باشه ولی من که هیچی نفهمیدم چه فایده

  • پرویز گفت:

    درود
    امروز طی همکاری های بسیار زیادی که با برخی کاربران گیمفا انجام داده ایم بلاخره داستان ((گیمفا – جنگ داخلی)) اماده پخش شده است – بخش مقدمه قرار گرفت
    امشب هم قسمت یک قرار میگیره با تشکر از همراهیتون
    برای دریافت مقدمه روی نام کاربریم کلیک کنید یا لینک زیر برید
    htt-p://s2.picofile-com/file/8261897726/moghdame.pdf-html
    جای – نقطه بزارید
    با تشکر
    به عرض معذرت از اقای بهرامی

  • ShahinSky گفت:

    اوه اوه اوههههه عجب عکسی از رد دد گزاشتی :inlove:
    بدجور میخامش
    بعضی بازیا خطی باشن خیلی بهتر میشن
    مثله متال گیر و اساسین کرید مخصوصا اساسین

  • ...Cristiano گفت:

    آقای بهرامی
    واقعا مقاله خیلی عالی بود و حیفم اومد که عضو نشم و واسه تشکر از شما کامنت نذارم.
    درسته مفهوم بعضی از کلمات رو به طور کامل متوجه نشدم اما به طوری نبود باعث صدمه زدن به مفهوم جمله بشه!
    از نظر من مقاله شما باعث تنوع در سایت میان خیلی از مقاله های ساده نوشته شده بود.
    البته به دوستانی که نتوانستند با مقاله ارتباط برقرار کنند میتونم بگم از کنار این مقاله بی اعتنا رد بشند برند به سراغ مقاله های ساده و روان و عالی آقای آقابابایی.
    آقای بهرامی خوشحالم از این که مقالتون ارزش تکرار خوندن بالایی داره مثل شاهکار هیدئو کوجیما!

  • ahmad.mn گفت:

    اول از شما ممنونم بابت زحمتی که کشیدید…
    مقاله رو یه بار به طور کامل خوندم یه برداشتی کردم خواستم برداشتم رو در قالب کامنت قرار بدم گفتم شاید درست نباشه با یه یار خوندن چنین برداشتی و برای بار دوم خوندم و فهمیدم اشتباه نمی کردم. این که متن از نظر نگارشی پر از مشکله که هیچ تردیدی نیست اما در مورد سبک نوشته نمیشه ایرادی گرفت به شرطی که حرفی برای گفتن وجود داشته باشه. به نظرم شما حرف زیادی برای گفتن نداشتید و سعی کردید در پشت جملات غلط و کلمات به ظاهر متفاوت این مسئله رو مخفی کنید که البته اینم خودش یه هنره که یه پاراگراف مطلب رو بتونی در پشت چند صفحه جملات مخفی کنی.
    تبریک میگم بهتون دوست عزیز امیدوارم در مقالات بعدی حرف بیشتری برای گفتن داشته باشید حالا سبک نوشته اش خیلی برای شخص بنده مهم نیست

  • ehsanxxxx2 گفت:

    خخخخ چرت بود ما زبون فارسی عامیانه به زور حرف میزنیم میفهمیم حالا دیگه کلمات فلسفیو اینا خواهشن زیر لیسانس مقاله بده بیرون 😐

  • Iran_gamer گفت:

    نقد بسیار عالی و آموزنده ای بود. خسته نباشین. دمتون گرم. بهترین بازی جهان بازی که بازی کردم و محو دنیاش شدم بازی RED DEAD REDEMPTION بود و بس. تو نقش آفرینی ها هم اسکایریم تا به اینجا از همه بازی های نقش آفرینی در زمینه جهان باز بودن سرتر بود. حتی شاهکار ویچر هم نتونسته تو زمینه تعامل با محیط جهان بازش حرفی واسه گفتن داشته باشه. فانتوم پین هم بزرگترین اشتباه کوجیما بود که اونو جهان باز ساخت.

  • theboss گفت:

    با تشکر از نویسنده توانای متن.
    به شخصه هم از فرم و هم از محتوای متن لذت بردم.
    قطعا بنده سواد کمتری از شما دارم ولی دو نکته دستور زبانی به نظرم رسید که دوست دارم با هم باز آموزی کنیم:
    کلمه “زعم” در اصل به معنی “گمانِ غلط” است. در متن یکبار (اتفاقی) درست به کار برده شده و دو بار غلط .
    عبارت “غاشیه استتار” از دو کلمه عربی و انگلیسی تشکیل شده و در یک متن فارسی به صورت “حَشو” استفاده شده! درعین حال اشتباه، متظاهرانه و غیر ضروری بود.

  • ULTRON گفت:

    مقاله عالی بود 😐 :yes:
    بعضی واژه هاشم سخت بود….

  • amin گفت:

    بازی اپن ورلد فقط جی تی ای … جاس کاس ۳ واقعن توو این زمینه مزخرف عمل کرد

  • ULTRON گفت:

    این کامنت رو فقط مخصوص یاسین یا همون شاد مغز
    مینویسم تا ثابت شه من الترانم
    چهل میلیارد بار بهت گفتم من الترانم باور نکردی
    اینم مدرک 😐
    افتاد؟

  • POOYA Amanita گفت:

    بنظر بنده این مقاله هیچ ارزش تاریخی در مبحث بازی های ویدیویی ندارد و سخنان بیهوده اش را از ترس در پشت کلمات قلمبه سلمبه پنهان کرده . جهان باز یکی از بزرگترین پیشرفت های گیم است و همین پیمودن های مسیرهای دراز یکی از مزیت های این سبک است که به نظر شما بیهوده است .
    فقط امیدوارم با اومدن No man sky سکته نکنی :idk:

  • ali.ght گفت:

    جناب یونس بهرامی همنچنان منتظر ۵=۲+۲ | تحلیل مفاهیم و بررسی تئوری توطئه‌های Metal Gear Solid V: The Phantom Pain (بخش دوم) هستیم و ممنون از این مقاله عالی تان

  • Amirooo گفت:

    با سلام و خسته نباشی به نویسنده مطلب.خواستم بگم آقای بهرامی شما اگه انقدر قلمبه سلمبه حرف نزنی و از این جور کلمات استفاده نکنی کسی نمیگه بی سوادی.با کمال احترام به شخصه معتقدم که در نوشتار متن هاتون یه کمی روان تر بنویسید که کسایی مثل من با خوندن ۵ خط حوصلشون سر نره و صفحه رو عوض نکنند.با تشکر 🙂

  • pas chi shod گفت:

    مقاله عالی بود ممنون

  • Ali Sparda گفت:

    عاشق متن تون شدم آقای بهرامی، واقعن قلم تون طلاست :inlove:

  • majidam گفت:

    مقالتون عالی بود دقیقا حرف دلمو زدی اقای بهرامی من همیشه به این بچه ها میگم فلان بازی ناقصه اما بهم منفی میدن کاملا مقالتون منطقیه وقابل قبوله

  • reza_9 گفت:

    سلام
    شرمنده بابات اسپم دوستان من ps4 رو روشن میکنم بعد خاموش میشه خود به خود
    لطفا راهنمایی کنید

  • a.l.i.r.e.z.a گفت:

    عالی بود . مرسی . ولی جملات قلمبه سلمبه زیاد داشت
    به سختی می شد فهمید معنیش چی میشه . ولی در هر صورت عالی بود مقالتون.

  • nobody گفت:

    «همه‌ی حقایق از سه مرحله عبور می‌کنند؛ اول، مورد تمسخر قرار می‌گیرند. دوم، به شدت با آن مخالفت می‌کنند. سوم، خودآشکار به‌ عنوان حقیقت پذیرفته می‌شوند.»

  • Civil گفت:

    لازمه قبل از هر چیز بگم که بنده چون خودم عاشق شعر و ادبیاتم و شناخت ادبی ام هم در حد خودم بد نیست ، نوشته‌های ادبی رو اصولا می‌پسندم. اما به قول خواجه شیراز: “هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد” بنابراین یک نویسنده توانا همیشه باید توجه داشته باشه که مفاد نوشته‌اش به چه موضوعی می‌پردازه و مخاطبینش چه کسانی هستن. مشخصه که یه جاهایی آدم باید محاوره ای بنویسه (مثل همین کامنتها) ، یه جاهایی معمولی و قابل فهم برای عموم، و یه جاهایی هم ادبی و تخصصی. تلفیق کردن این سبکهای نوشتاری، ضمن اینکه باعث غیر یکدست بودن و عدم انسجام فضای نوشته میشه، انشاء رو به سمت تصنعی بودن و ضعیف شدن میبره و فهم مطلب رو دشوار میکنه. در مورد مقاله بالا که ذاتش نقد مبحث بازی و مخاطبینش هم از نوجوانان تا افراد میانسالی مثل خود من هستن، قاعدتا باید از لحن عامه پسندتر و عامه فهم‌تری برای نوشتار استفاده کرد ولی متاسفانه در بخشهای مختلف این مقاله، هم از سبک و سیاق خودمانی و محاوره ای امروزی استفاده شده، و هم از لغات و مفاهیم بسیار ادبی و بعضا مهجور مربوط به قرن ۴ هجری! انگار که نویسنده خواسته توانایی‌های لغوی و دایره معلومات کلماتی اش رو به هر شکل ممکن به رخ مخاطب بکشه.

حکایت فرگشت هنر و سؤال اشتباه؛ نگاهی به روند افزایشی بازی‌های جهان‌باز و تأثیرشان بر صنعت - گیمفا