قیام کلاه خاکستریهای سن فرانسیسکو | اولین نگاه به بازی Watch Dogs 2
آزادی مطلق به چه معنی است؟ به طور کلی آزادی امروزه معانی متعددی دارد ولی تقریباً مطمئن هستیم که هیچکس آزادی کامل ندارد. همه به نحوی دربند هستند و کنترل میشوند. همه میدانیم که تحت کنترل قرار داریم ولی این که دقیقاً تا چه حد بقیه بر زندگی ما تسلط دارند مسئلهای مبهم و گنگ است. آیا هنگامی که به خرید میروید از گزند همه چیز و همه کس در امان هستید یا عوامل مختلفی چون دوربینهای مداربسته رفتار شما را کنترل میکنند؟ آیا صورت حساب بانکی شما تنها و تنها توسط خودتان قابل مشاهده است؟ آیا فقط خودتان و اطرافیانتان از اطلاعات شخصی شما همچون تاریخ تولدتان باخبر هستند؟ تا کنون آثار متعددی در زمینههای مختلف مقوله تحت کنترل بودن انسانها را زیر ذره بین برده و درون مایه اصلی خود قرار دادهاند. یکی از این آثار بازی Watch Dogs ساخته شرکت یوبی سافت (Ubisoft) بود که بازارگرمیها و تبلیغات بسیاری برای آن صورت گرفت و در نهایت این بازی که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد نتوانست آن طور که انتظار میرفت عمل کند. البته بازی به طور کلی در سطح خوبی قرار داشت ولی به هیچ وجه انتظارات را برآورده نکرد. حال یوبی سافت که از نتایج کسب شده توسط نسخه اول Watch Dogs تجربیات خوبی به دست آورده است، قصد دارد تا این بار سن فرانسیسکو را مرکز ماجراجوییهای بازیبازان قرار دهد و بار دیگر هکرها را به جان مامورانی بیندازد که تمام ابعاد زندگی مردم را تحت نظر دارند. در ادامه با گیمفا همراه باشید تا نگاهی به Watch Dogs 2 بیندازیم.
ماجراهای یک هکر بیگناه
سازندگان طی تصمیمی هوشمندانه به طور کامل داستان نسخه قبلی را کنار گذاشتهاند و در اصل با Watch Dogs 2 فصلی جدید در این سری از لحاظ داستانی ایجاد کردهاند. ماجراهای ایدن پیرس (Aiden Pierce) در شهر شیکاگو به طور کامل پایان پذیرفتهاند و Watch Dogs 2 از لحاظ داستانی کاملاً از آن بازی جدا است. این بار قرار است به شهر سن فرانسیسکو برویم، شهری در ایالت کَلیفورنیای آمریکا. این شهر پرجمعیت که پس از نیویورک بیشترین تراکم جمعیت را در میان شهرهای آمریکا دارد، تبدیل به دومین شهری گشته که پای سیستم The Central Operating System یا به اختصار ctOS به آن باز شده است. در سن فرانسیسکو از نسخه جدید و بهبود یافته این سیستم با نام ctOS 2 استفاده میشود. هنوز از این که این سیستم جدید چه قابلیتها و ویژگیهای نوین و جدیدی را در اختیار استعمالگران قرار میدهد پرده برداشته نشده ولی مشخص است که نسخه جدید این سیستم با نسخه قدیمی که در شیکاگو از آن استفاده میشد تفاوتهایی دارد. هنوز هم به واسطه ctOS زندگی مردم شهر زیر ذره بین است و هیچ کس به طور کامل از چیزی به نام “حریم شخصی” بهره مند نیست. به راحتی میتوان به تمامی اطلاعات شخصی یک فرد، از شغل و میزان درآمد سالیانه او گرفته تا سن و خانوادهاش دست پیدا کرد و از آنها در جهات مختلفی استفاده برد. خیلی زودتر از آن چه که بتوان فکرش را کرد پیغامی که شخصی به صورت کاملاً خصوصی و محرمانه برای شخص دیگری فرستاده میشود توسط افرادی که موضوع پیام هیچ ارتباطی به آنها ندارد خوانده میشود. همه این مسائل به خاطر وجود سیستمی به نام ctOS است که تمامی راههای ارتباطی و اطلاعات شخصی مردم شهر را تحت کنترل دارد و در حقیقت، شهر را این سیستم به طور تحت سیطره دارد. به خاطر وجود ctOS بستری فوقالعاده برای سودجویان به وجود آمده تا راحت دست به انجام اعمالی چون اخاذی و تهدید بزنند و آرامش ساکنان سن فرانسیسکو به این علت بر هم خورده است. سن فرانسیسکو بر خلاف ظاهر پر زرق و برق و زیبای خود، به خاطر ctOS روزگار نکبت باری دارد. بر خلاف ساختمانهای سر به فلک کشیدهاش که قرار بوده نمایانگر شکوه و جلال انسانها باشند، غرق در فسادی هستند که افراد دون مایه و پست آن را به وجود آوردهاند. همچون شیکاگو، در گوشه و کنار این شهر هم جنایات زیادی ارتکاب مییابند و هر لحظه ممکن است فردی مورد سو قصد قرار بگیرد، چه جانی و چه مالی. داستان Watch Dogs 2 در مورد هکری جوان و سیه چرده به نام مارکس هالُوی (Marcus Holloway) با صداپیشگی رافین پرنتیس (Ruffin Prentiss) است.
اگر بخواهیم نگاهی به این شخصیت بیندازیم و آن را با قهرمان نسخه قبلی یعنی ایدن پیرس مقایسه کنیم به چند نکته جالب پی میبریم. اولاً دیگر خبری از یک شخصیت خشک با طبعی سرد در بازی نیست. مارکس بر خلاف ایدن شخصیتی سرزنده، شوخ طبع و خون گرم دارد و از این نظر شاید بتوان تا حدی او را شبیه به دلسین رو (Delsin Rowe شخصیت اصلی بازی Infamous: Second Son) تصور کرد. او در واقع اهل اُکلَند (Oakland) است. او هکری جوان و باهوش است که سر منشا اختلافاتاش با ctOS و گردانندگان آن یک توطئه و دسیسه به شمار میرود، شاید هم یک اشتباه به خاطر یک باگ نرم افزاری. ماجرا از این قرار است که وقتی مارکس خردسال بوده به خاطر جرمی که حتی تصور ارتکاب به آن را هم در سر نمیپرورانده مجرم شناخته میشود و اطلاعات شخصی او به وسیله ctOS به پرونده آن جرم ضمیمه میشود. مارکس بزرگتر میشود و تبدیل به یک فرد بالغ میگردد. او که از نزدیک شاهد تسلط کامل سیستم ctOS به شهر است تصمیم میگیرد تا یک بار برای همیشه سن فرانسیسکو را از تحت سیطره این سیستم خارج کند. در این مسیر او با گروهی از هکرها به نام DeadSec که آنها را از قسمت اول میشناسیم همکاری کند تا هم سیستم ctOS 2 را از دسترس خارج و هم تاسیسات بلوم (Blume) به عنوان سازنده نسخه ابتدایی ctOS را نابود کند. همان طور که میبینید داستان بازی به اندازه نسخه اول تاریک و شخصی نیست و مارکس علاقه بیشتری به “قهرمان بازی” دارد و هدف اصلیاش کمک به کل ساکنان سن فرانسیسکو است. البته نباید از این نکته غافل شد که احتمالاً انگیزه اول مارکس برای تبدیل شدن به یک هکر پاک کردن نام خود از سیستم ctOS به عنوان یک مجرم بوده است. بر اساس کلیشهها احتمالاً هنگامی که او در حال رسیدن به هدف خویش است متوجه میشود که این سیستم تا چه حد زندگی مردم را کنترل میکند و سپس تصمیم میگیرد تا تبدیل به ناجی شهر شود. هنوز مشخص نشده که آیا خبری از ایدن پیرس در این نسخه هم خواهد بود یا خیر، اما، مشخصاً بازی به طور کامل وقایع نسخه قبلی را دنبال نخواهد کرد و اگر از ctOS و سازنده آن و البته DeadSec فاکتور بگیریم تقریباً هیچ ارتباطی از لحاظ داستانی میان این دو نسخه نمیتوان یافت. البته احتمال آن که در این بازی هم شاهد اشاراتی به نسخه قبلی باشیم اصلاً کم به نظر نمیرسد. در مورد شخصیتهای جانبی هم هنوز هیچ اطلاعات خاصی منتشر نشده است ولی احتمالاً آنها نیز نقش مهمی در بازی ایفا خواهند کرد و به نوعی در کنار مارکس تیمی همه فن حریف را تشکیل خواهند داد. تغییراتی که در زمینه داستانی و شخصیت پردازی این نسخه به خود دیده است تلاشی درخور توجه و قابل قبول از سوی یوبی سافت برای ارتقای سطح کیفی این بازی از لحاظ داستانی به شمار میآید، پس بیایید آن را به فال نیک بگیریم و امیدوار باشیم که مارکس و همقطاراناش بتوانند روسفید شوند و در دل مخاطبان جا باز کنند.
گوشی هوشمند به مثابه مسلسل!
گیم پلی Watch Dogs 2 را میتوان همان گیم پلی Watch Dogs دانست که کمی بهبود یافته است. به عنوان یک هکر، مارکس میتواند به کمک گوشی هوشمند خود بسیاری از وسایل الکترونیکی اطراف خود را هک کند و از آنها در پیشبرد اهداف خود بهره بجوید. در نسخه قبلی هم هک کردن تقریباً مهمترین سلاح ایدن پیرس بود ولی به مرور زمان سیستم هک کردن در بازی جذابیت خود را از دست میداد و تبدیل به عاملی ملالآور برای پیشبرد مراحل میشد. ضمن آن که مکانیزمهای هک کردن در نسخه قبلی بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر میآمدند و به طور کلی با وجود بدیع بودن، نتوانستند آن طور که انتظار میرفت عمل کنند. در حقیقت سیستم هک کردن بازی برای آن بود تا گیم پلی آزادی عمل زیادی به بازیبازان بدهد و آنها را همچون بسیاری از عناوین بازار مجبور به کشیدن ماشه اسلحه نکند ولی Watch Dogs در رسیدن به این هدف ناکام بود. نسخه دوم این سری با هدف جبران کردن ناکامیهای گذشته و گشودن درهای جدیدی به روی سری پا به بازار خواهد گذاشت. اول از هرچیز، مکانیزمهای مربوط به هک کردن تغییراتی به خود دیدهاند. تعداد موارد قابل هک کردن در بازی به شکل چشمگیری افزایش یافتهاند و قرار است در گیم پلی بازی نیز نقش موثری ایفا کنند. این بار از جرثقیلهای عظیمالجثه گرفته تا ماشینهای خیابان، همه را میتوان هک کرد. صحبت از خودروها شد، در این نسخه میتوان به طور کامل با هک کردن یک خودرو کنترل آن را به دست گرفت و با استفاده از گوشی هوشمند آن را کنترل کرد. این یک ترفند بسیار خوب برای پرت کردن حواس مردم به شمار میرود و میتواند مدتی مردم را سرگرم کند تا مارکس بتواند راحتتر و به دور از چشم مردم کارهای خود را جلو ببرد.
نسخه قبلی برای برقراری توازن در بازی از حربهای جالب استفاده کرده بود، اکثر اعمال مربوط به هک کردن یک درجه از شارژ باتری گوشی هوشمند شخصیت اصلی کم میکردند و به این ترتیب بازیباز نمیتوانست هرگاه که دوست داشت دست به هک کردن بزند. این محدودیت البته شامل تمام انواع هک کردن نمیشد و تنها مربوط به تعدادی خاص از آنها بود. از آن جایی که به طور کلی مکانیزم هک کردن در نسخه قبلی ایراداتی داشت، این سیستم هم زیاد به چشم نیامد. میزان شارژ گوشی هوشمند مارکس هم در نمایشهای بازی دیده شده ولی هنوز مشخص نیست که آیا بازی از مکانیزمی شبیه به نسخه قبل استفاده خواهد کرد یا خیر. به هر حال بازی باید از یک سیستم برای متوازن و متعادل ساختن قابلیتهای مربوط به هک مارکس استفاده کند و آن سیستم ساده ولی به شدت کارآمدی که در نسخه قبلی از آن استفاده شده بود هنوز هم میتواند جوابگو باشد.
سیستم مبارزات هم در این نسخه شاهد تغییراتی بوده است. اولاً که دیگر خبری از آن باتومی که ایدن در نسخه اول از آن برای سرنگون کردن دشمنان استفاده میکرد در بازی نیست. آن باتوم خوش دست نسخه قبل جای خود را به یک وسیله عجیب دیگر داده است که مارکس از آن استفاده میکند. این وسیله که شبیه به آونگ است، از یک توپ کوچک فلزی ساخته شده که وقتی مارکس آن را با قدرت تمام تکان میدهد میتواند ضربات سنگینی به دشمنان وارد کند. هنوز مشخص نیست مبارزات تن به تن در بازی هنوز همچون نسخه قبلی تنها با فشردن یک کلید انجام میشوند یا عمق بیشتری یافتهاند، ولی همین تغییر سلاح اصلی شخصیت بازی را میتوان به فال نیک گرفت و امیدوار بود که دیگر جزئیات سیستم مبارزات بازی نیز به همین شکل تغییر یافتهاند. مبارزه با اسلحه گرم نیز هنوز در بازی وجود دارد ولی به نظر سازندگان قصد ندارند تا همچون نسخه قبلی روی آن مانور دهند. مارکس بر خلاف ایدن به دنبال انتقام جویی نیست، از طرفی شخصیت خیلی خشن و خشمگینی هم ندارد، به لطف همین موضوع سازندگان کمی بازی را از مبارزه با اسلحه گرم دور کردهاند. البته هنوز هم اسلحه گرم در بازی وجود خواهد داشت و برای علاقه مندان به آتش بازی جای هیچ نگرانی وجود ندارد. سندی دیگر بر این مدعا که بازی کمتر بر روی مبارزه با اسلحه گرم تمرکز دارد را نیز میتوان در استفاده شخصیت اصلی از یک تفنگ الکتریکی یافت. از این اسلحه تنها برای القای شوک الکتریکی به دشمنان و در نتیجه بیهوش کردنشان استفاده میشود که به هر حال بر خلاف اسلحه گرم، تلفات جانی نخواهد داشت. این مسئله از آن جهت قابل توجه است که طبق ادعای سازندگان این نسخه آزادی عمل بیمانندی را به بازیبازان خواهد داد. طبق گفته آنها بازی را میتوان بدون کشتن حتی یک نفر به اتمام رساند. اگر این ادعا پوچ و توخالی نباشد و سازندگان بتوانند به آن جامه عمل بپوشانند بدون شک دستاوردی بزرگ برای یوبی سافت خواهد بود و میتواند روی بازیهای آینده این شرکت نیز تاثیر بگذارد. البته امیدواریم این مسئله به بازی ضربه نزند و در نهایت تصمیم نهایی برای از بین بردن شخصیتهای منفی به بازیبازان سپرده شود، نه این که به خاطر سازندگان مجبور شویم از کشتن آنها صرف نظر کنیم و بالعکس.
یکی دیگر از مکانیزمهای گیم پلی که پیشرفت زیادی داشته، پارکور است. در نسخه قبلی البته شاهد مکانیزم پارکور نبودیم و ایدن صرفاً توانایی پشت سر گذاشتن موانع بسیار محدودی را داشت که واقعاً نمیتوان آن را پارکور نامید. در این نسخه مارکس میتواند همچون اتزیو آدیتوره (Ezio Auditore) موانع مختلف را پشت سر گذاشته و از بلندیها بالا برود. حرکات او خوشبختانه بسیار نرم و جالب توجه طراحی شده است و دویدن و جست و خیز کردن در محیط بازی حداقل بر اساس نمایشهای بازی بسیار دلچسب به نظر میرسد. یوبی سافتیها در زمینه طراحی مکانیزمهای مربوط به پارکور سابقه خوبی دارند و میتوان امیدوار بود که این تغییر باعث بالاتر رفتن سطح کیفی بازی شود.
یکی از مواردی که در نسخه قبلی اعتراضات زیادی به آن وارد شد، سیستم رانندگی بازی بود که یک افتضاح به تمام معنا به شمار میرفت! با توجه به آن که یوبی سافت استودیو رفلکشن (Reflection) که متشکل از سازندگانی باتجربه در زمینه بازیهای Racing است را نیز در اختیار دارد چنان سیستم رانندگی در Watch Dogs واقعاً عجیب بود. از طرفی تصادفها و به طور کلی فیزیک خودروها نیز اصلاً در سطح قابل قبولی قرار نداشت و اعتراضات زیادی به آن وارد شد. جالب اینجا است که در یکی از مصاحبههای اخیر یکی از سازندگان Watch Dogs 2 به این نکته اشاره شده بود که سیستم رانندگی بازی قبلی شبیه ساز (Simulation) بوده است نه آرکید (Arcade) که مسئلهای عجیب به نظر میآید چرا که به هر حال سیستم رانندگی Watch Dogs کجا و سیستم رانندگی عنوانی همچون DiRT یا Forza Motorsport کجا! اشاره شده است که سیستم رانندگی در این نسخه شاهد تغییرات زیادی خواهد بود و بر خلاف نسخه اول که شبیه ساز به شمار میرفته این نسخه قرار است آرکید باشد. به هر حال از روی نمایشها نمیتوان در مورد سیستم رانندگی بازی نظری داد و باید تا زمان عرضه بازی منتظر بمانیم و ببینیم که در نهایت چه پیش خواهد آمد. همچنین خوشبختانه در این نسخه امکان تیراندازی از داخل خودرو هم وجود دارد، موردی که به طوری عجیب در نسخه اول غایب بود. حالا راحتتر میتوان در صورت تحت تعقیب قرار گرفتن مارکس توسط پلیس یا دشمنان از دست مهاجمان خلاص شد.
این نسخه از بازی در شهر سن فرانسیسکو جریان خواهد داشت، شهری بزرگ و منحصر به فرد در ایالت کلیفورنیای آمریکا. این شهر که به خاطر معماری مدرن و ساختمانها و آسمان خراشهای سر به فلک کشیدهاش معروف است، بستری بسیار مناسب را برای هکرها فراهم خواهد کرد چرا که شهری مدرن و پر از ابزارآلات الکترونیکی به شمار میرود. سازندگان سعی داشتهاند تا یک بازسازی قابل قبول از این شهر را ارائه دهند و در این راه به جزئیات توجه زیادی داشتهاند. آنها تمامی مواردی که در سن فرانسیسکوی واقعی وجود دارند همچون پل گلدن گیت (Golden Gate) را سعی داشتهاند تا در بازی خلق کنند. نسخه قبلی در شیکاگو جریان داشت ولی متاسفانه شهر بازی اصلاً پویا و زنده نبود. در واقع، این حس به بازیبازان القا میشد که در شهر مردگان در حال قدم زدن هستند! خوشبختانه سازندگان در این نسخه توجه به سزایی به محیط بازی و شهر داشتهاند و به نظر دیگر شاهد مشکلات عجیب و غریب نسخه قبلی در این زمینه نخواهیم بود. پویا بودن محیط یکی از ویژگیهای مهم در بازیهای Open World به شمار میرود و سازندگان در این نسخه به آن توجه زیادی داشتهاند. همچنین سن فرانسیسکوی این نسخه دو برابر شیکاگوی نسخه قبل خواهد بود. البته امیدوار هستیم که از این وسعت زیاد بخ نحو احسن استفاده شود و تنها شاهد محیطی بزرگ ولی بلا اسفاده نباشیم.
در بازی یک بخش چند نفره نیز به مانند نسخه قبلی وجود خواهد داشت. البته بخش چند نفره نسخه قبلی حرف چندانی برای گفتن نداشت ولی سازندگان تصمیم گرفتهاند بار دیگر روی این بخش کار کنند تا شاید نتیجه بهتر از نسخه قبلی از آب بیرون بیاید. در این نسخه هر زمان که بخواهید میتوانید در کنار دیگر بازیبازان به صورت Co-Op به تجربه بازی بپردازید. هنوز مشخص نیست که آیا تمامی مراحل بازی را میتوان به صورت Co-Op انجام داد یا مراحل این بخش به طور کلی از بخش داستانی جدا هستند یا حتی برخی از مراحل بخش داستانی را میتوان به این صورت تجربه کرد و باید منتظر ارائه اطلاعات بیشتری در این زمینه از سوی سازندگان بمانیم.
بازی از لحاظ گرافیکی دیگر همچون نسخه اول بازی جاه طلبانه به نظر نمیرسد که البته این موضوع بسیار خوب است چرا که دیگر احتمالاً شاهد افت گرافیکی بازی نخواهیم بود. هنگامی که نسخه اول بازی معرفی شده بود نسل هفتم واپسین روزهای عمر خود را میگذراند و نفسهای آخر را میزد به همین علت سازندگان روی ویژگیهای گرافیکی بازیهای خود در نسل هشتم مانور زیادی دادند. در این زمینه یوبی سافت با بازیهایی چون The Division، Watch Dogs و Assassin’s Creed Unity پرچمدار بود که البته هر سه عنوان نیز در هنگام عرضه از گرافیکی پایینتر از حد نمایشها بهره میبردند، مسئلهای که سر و صدای زیادی را به پا کرد و طرفداران زیادی را خشمگین ساخت. یوبی سافت برای جلوگیری از اتفاق افتادن دوباره این مسائل گرافیک بازی را در حد معقولی نگه داشته تا انتظارات طرفداران بیجهت بالا نرود. البته گرافیک بازی هنوز هم در سطح بسیار خوبی قرار دارد ولی اصلاً انقلابی و پیشرو نیست.
در مجموع Watch Dogs 2 آمده تا اشتباهات نسخه پیشین را جبران کند و درهای جدیدی را به سوی این سری بگشاید. موفقیت یا عدم موفقیت این نسخه نقشی اساسی و مهم در ادامه یافتن این سری خواهد داشت و اگر یوبی سافت میخواهد این سری را هم به مجموعه بازیهای همیشه دنباله دار خود اضافه کند باید در این نسخه سنگ تمام بگذارد. تغییراتی که داستان بازی و تم کلی آن به خود دیده را میتوان به فال نیک گرفت و امیدوار بود که بازی در این زمینه نسبت به نسخه پیشین پیشرفت کند. در زمینه گیم پلی نیز بازی به خود تغییراتی دیده که شاید همگی آنها به مذاق طرفداران خوش نیایند ولی همین که یوبی سافت تصمیم گرفته تا هر بار در بازیهای خود تغییراتی به وجود آورد تا دیگر شاهد اعتراض طرفداران به عدم نوآوری در عناویناش نباشد ارزشمند به نظر میرسد و باید از آن تقدیر به عمل آورد. از لحاظ گرافیکی نیز بازی به اندازه نسخه نخست انقلابی نیست ولی اگر به سرنوشت دیگر بازیهای یوبی سافت که گرافیک آنها در نسخه نهایی بازی با افت همراه بوده دچار نشود، میتوان آن را قابل قبول دانست. Watch Dogs 2 قرار است در تاریخ ۱۵ نوامبر (برابر با ۲۵ آبان ۱۳۹۵) برای پلتفرمهای اکس باکس وان، پلی استیشن ۴ و رایانههای شخصی در دسترس قرار گیرد.
پر بحثترینها
- مایکروسافت به سازندگان خود هشدار میدهد که از طراحی شخصیتهای زن با اندام اغراق شده خودداری کنند
- تعداد بازیکنان Horizon Forbidden West روی PC حدود ۵۰ درصد کمتر از نسخه قبلی است
- تعداد بازیکنان همزمان Horizon Forbidden West در استیم از ۴۰ هزار نفر عبور کرد
- ویدیوی اختصاصی: گیمپلی و معرفی بازی Rise of the Ronin
- ویدیو: تریلر جدید بازی Hellblade 2 را مشاهده کنید
- عملکرد خوب استودیوی Nixxes در پورت PC بازی Horizon Forbidden West
- احتمال عرضه Final Fantasy 16 برای پلتفرمهای دیگر وجود دارد
- فیل اسپنسر: اخراجها در اکتیویژن برای کسب سود ضروری بود
- گزارش: Xbox در مقطعی اکثر عناوین خود را برای PS5 منتشر خواهد کرد
- تاریخ عرضه و قیمت کنترلر جدید Xbox فاش شد
نظرات