فلسفه و هنر در بازیهای ویدئویی (قسمت دوم)
آن رسالتی که قرار است یک بازی ویدئویی برای کاربرش انجام دهد این است که او را «سرگرم» کند و تردیدی در این قضیهی لازمالتباع نیست. ولی در اینکه چگونه خالق اثر میخواهد مخاطبش را سرگرم کند حداقل در فرنامها و اسمهایی که بهتازگی جوانه زدهاند دچار کجتابی شده، و حقیقتاً که مفهوم و معنای سرگرمی در مقام «هجو» و «هوچیگری» قرار گرفته است. سرگرمی یک مقولهی جداست و هجو هم مقولهای دیگر که نباید بهقصد تجارت یا هر چیزی دیگری کنار هم قرار گیرند. سرگرمیای که اکنون در هنر هشتم میشناسیمش خیلی سال پیش به مدد پیشرفتهای دمدمیاش با حضور مغزهای نبوغآمیز به سطح و سطوح جدیدی راه پیدا کرده است، و دشوار است اگر بازیها را بعد از فرگشتها و تکوینهای دمادمش دوباره به همان عصری برد که تنها بهجهت سپری کردن اوقات فراغت ساخته شده بود. این بار میشود این نگارهی بلوغیافتهی سرگرمی را مالک مباحثی مثل «فلسفه» و «هنر» قلمداد کرد. قسمت قبل بیشتر در باب کشمکشهای این سؤال مهم بودیم که آیا واقعاً میشود بازیها را هم به حتمیت جزو دنیای هنر بهشمار آورد؟ اکنون بعد از ارائهی یک جواب محکمهپسند به این پرسش، میخواهیم استنتاج و استدلالهایمان را با ارائهی چند مثال محکمهپسندتر کنیم. در ادامه با گیمفا همراه باشید.
«یک ضربالمثل قدیمی چینی میگوید: «محققی که عشق به آسودگی و مایه تسلی [دیگران] را گرامی داشته باشد شایسته نیست که اسمش را محقق بگذاریم.» اما انیشتین به شکل دیگری این جمله را میگوید؛ یعنی فقط زندگی و عمری که برای دیگران باشد یک زندگی ارزشمند است.»
— می لینگ
در زندگی مدرن امروز در زیر سایهی آسمانخراشهای برجالعرب تا برجهای دوقلوی فقید و دودهای قارچیشکل که از لولهی کارخانهها حلقهوار بیرون میآیند، رسیدن به سادهزیستی و سادهگرایی سختترین کار است. ما محصور در دنیایی هستیم که درش کامپیوترها، ماشینهای آنچنانی، اینترنت و بهطور خلاصه دنیای صفر و یک حکمفرماست. ما دورمان وسایلی هست که از ذهن انسان هم سریعتر عمل میکنند و فرآیند توسعهی فناوریهای دیجیتال سریعتر از آن. برای اینکه یک قدم به عقب برگردیم و بهدرستی بفهمیم که چه کسی هستیم باید دنبال سادهگرایی باشیم، که با وجود اسامی مذکور چنین کاری طاقتفرساست و نیازمند یک ارادهی قوی. مردان و زنان زیادی در تاریخ توانستند با این موضوع برخورد کرده و آن را درک کنند. اما گاهی ما انتخاب میکنیم که با این حقیقت روبهرو نشویم، ولی گاهی هم این حقیقت خودش بهسراغ ما میآید.
در اولین شمارهی متال گیر سالید، یکی از افرادی که پشت خط دشمن در کدک سالید اسنیک را راهنمایی میکند زنی است به نام می لینگ؛ یک چینی چشمبادامی از دیار شرق که به فلسفهی شرقی و سنتی احترام میگذارد. او در حریان حوادث جزیرهی «شادو موزس» سالید اسنیک را با ضربالمثلها و حکایات چینی راهنمایی میکند و جالب است که این ضربالمثلها در ماْموریت اسنیک بهطور غیرمستقیم اثر میگدارد. او در جای دیگری بین مکالمات کدک میگوید: «اسنیک، به این ضربالمثل لاو-تزو گوش کن که میگوید: «کسی که میداند کافی چیست، کافی است و کافی خواهد بود.»
این ضربالمثلها همیشه به چیزی مرتبط هستند و بسیار سادهاند. حرفهای فلسفهی شرق را میشود شنید و سپس با همین دنیا و چرخهای که میبینیم مقایسه کرد تا به معانیاش پی برد. بروس لی در جایی میگوید: «مثل آب باشید»؛ این عبارت یکی از سادهترین و کوتاهترین جملههایی است که بدون هیچ مغلطه یا حرف اضافهی دیگری اگر تجزیهاش کنید روی شنوندهاش میتواند تاْثیرگذار باشد. در حقیقت، زیبایی نهفتهی فلسفهی شرق در همین مینیمال بودنش هست.
اتوپیا بز وزن دیستوپیا
شاید هدف غایی برای فلسفه، مفهوم و ایدهی اتوپیا (آرمانشهر) است؛ آرمانشهری با یک جامعهی همهچیزتمام و اجتماعی کاملاً آرمانی برای آرمانگرایانی که به این آرمان باور دارند؛ جامعهای کاملاً سفید که حتی یک لکهی خاکستری یا سیاه نمیشود در آن دید و زندگی در آن طوری است که باید باشد. چنین ایدهآلی در متال گیر سالید هم به آن اشاره میشود؛ به تعبیر دیگر ما از طریق کلینگری میتوانیم بگوییم که متال گیر سالید نبرد بین طرفداران اتوپیا (آرمانشهر) و دیستوپیا (پادآرمانشهر) است. استاد سابق نیکد اسنیک یعنی باس، کسی بود که میخواست یک اتوپیای حقیقی درست کند؛ دنیایی بدون اسلحه و سرزمینهایی آزاد و کشورهایی بدون بمب اتمی و ابزارهای کشتار دستهجمعی. همانطور که ونوم اسنیک در پایان مخفی بمب اتمی در این مورد میگوید: «هیچوقت یادم نمیرود که به من چی گفتی باس. ما فردایی نداریم، اما به آینده امیدواریم. میان کشمکشها و جنگهای ما برای بقا در زمان حاضر، ما آن آیندهی [ایدهآل] را از خودمان دورتر میکنیم. آیا من میتوانم آن آینده را در زندگیام ببینم؟ شاید نه، و این یعنی من نباید وقتی را تلف کنم. بالاخره یک روزی میآید که دیگر دنیا به ما [سربازها] نیاز ندارد. نه نیازی به اسلحه و نه نیازی به سرزمینی برای آزادی. من برای ساخت یک آیندهی بهتر، شیطان وجودم را بیرون میکنم. این چیزی هست که من — چیزی هست که ما — باید بهعنوان میراثمان باقی بگذاریم. یک ماْموریت دیگر باس؟»
پروتاگونیستها و آنتاگونیستهای متال گیر همگی خودشان را مدعی همان اتوپیای ذهن باس میدانند، درصورتیکه هیچکدامشان نتوانستند مقصود حرف او را بفهمند و بدتر به شعلههای جنگ دامن زدند. حتی خود بیگ باس که به باس بسیار نزدیک بود نتوانست آرمان دیرینهی باس را با با تشکیل «اوتر هیون» تخقق بخشد. در طول تاریخ هم فلاسفه از زمان افلاطون تا الآن هر کدامشان راهکارهایی برای برپایی یک آرمانشهر پیشنهاد میدهند و دنیای متال گیر هم از سال ۱۹۶۴ همینگونه است و همه از راهی اشتباه دنبال یک اتوپیا هستند؛ یکی از این نمونهها در دنیای متال گیر گروه «میهنپرستان» است که با راه اشتباهش (کنترل همهچیز) بدتر یک پادآرمانشهر درست میکند. در واقع سایفر همان راهی را میرود که سوسیال انگلیسی در رمان ۱۹۸۴ پیش گرفت و تصور میکرد با کنترل همهچیز میتواند اتوپیا بسازد. سایفر با کنترل همهچیز شاید بتواند جلوی هرجومرج را بگیرد، اما زمانی که همهچیز کنترل شده باشند دیگر در آن جامعه راه ورود «آزادی» بسته میشود، و یکی از مهمترین اساسهای یک آرمانشهر زیر سؤال میرود. نمیشود با این شیوهها و راههایی که شخصیتهای متال گیر سالید پیش گرفتند شاهد یک آرمانشهر بود. همانطور که سالید اسنیک در چهارمین نسخهی این مجموعه هنگام شروع بازی میگوید: «نانوماشین به بدنهایشان تزریق میشود و تواناییهایشان افزایش پیدا میکند. زنتیک کنترل میشود، اطلاعات کنترل میشود و همینطور میداننبرد. همهچیز تحت مراقبت و زیرنطرشان است.»
حالا سؤالی که باید از خودمان بپرسیم این است که آرمانشهر چیست؟ اینکه بیاییم صلح را در جهان برپا کنیم؟ یا مایه تسلی و آرامش را در درونمان قرار دهیم؟ شاید هم باید برای اینکه رنگ حقیقت بگیرد هرجومرج را کنترل کنیم؟ یا در حامعه باید آزادی برپا کنیم؟ هیچکدام. آرمانشهر فقط یک آرمان است، به همین سادگی. آرمانی غیرقابل دستیابی — حدافل در حال کنونی — که ممکن است در سودایش باشیم و شاید برایش بجنگیم، ولی هیچوقت به آن نخواهیم رسید. این چیزی است که در متال گیر سالید به تصویر کشیده شد؛ یعنی ما هیچوقت در تایملاین سری بعد از آن همه خونوخونریزی و خیانتها و عوامفریبیها و امثالهم آخر دیدیم که هیچخبری از تحقق یافتن آرمان باس و آرمانشهر نیست. جنگیدن برای چیزی که به آن باور داریم تنها کاری هست که میشود انجام داد. شما همیشه دنیای ایدهآل را تصور میکنید و آرمانشهر همان جایی است که همه آن چیزی را باور دارند که میخواهند باور کنند.
منطق اخلاق
«فالاوت ۳»، آمریکا و واشنگتن بایر و بیآب و علفی را نشان میدهد که در آن آشکارا میشود هرجومرج و فساد جامعه ابزاری را در آن دید. البته اینکه یک بازی در هنر هشتم بیاید قطععضو و خشونت عریان را به این صریحی در مضامینش نشان دهد ارتباطی به فلسفه ندارد؛ زیرا بازیهای خیلی زیادتری هستند که میتوانند خشونت را به چندشترین شکل ممکن روی پرده بیاورند. اما آن نکتهی کلیدی که باعث تمایز خشونت فالاوت ۳ نسبت به باقی همردههایش میشود دیالکتیک خشونتی است که به تصویر میکشد. شما در این بازی مختارید خشونت خرج دهید یا زور بگویید، اما در جهتی دیگر میتوانید اخلاقی رفتار کنید. فالاوت از آن دست بازیهاست که در منطق فلسفی ارسطو قرار میگیرند؛ منطق عملی دانستن این موضوع که چگونه میشود تصمیمی اخلاقی در شرایطی خاص گرفت. بازیهای ویدئویی در یک دنیای مجازی به کاربرانشان این حق تصمیم را میدهند که خودشان انتخاب کنند چگونه در مقابله با دشمنها یا شخصیتهای داستان واکنش نشان دهند؛ آن هم بدون اینکه نگران باشند عواقب این تصمیمشان در دنیای واقعی یا سرنوشت آیندهشان میخواهد چه تاْثیری بگذارد. در حقیقت، هنر بازیها همین حق تصمیمگیری و به چالش کشیدن اخلاق کاربر هنگام انتخابهایش است. نهتنها فالاوت ۳ و بقیهی نسخههایش، بلکه بازیهای بسیاری موجودند که چنین هنری را در کاربرانشان بروز میدهند؛ هنری که نه در نقاشی است نه در سینما و نه در جای دیگری. چنین هنری — که امروزه در بین بازیها دارد گستردهتر میشود — تنها از عهدهی بازیهای ویدئویی برمیآید. بازیهایی مثل فالاوت ۳ که حق تصمیم میدهند حتی گاهی میتوانند یک ابزار آموزشی تقریباً مفید در شکلگیری خلق و خوی افراد باشند؛ این تصمیمها و عواقبی که رقم میخورد همانقدری میتواند روی مخاطب تاْثیر بگذارد که یک گیمپلی یا یک صحنهی تکاندهنده و حتی خشونتآمیز میتواند اثر بگذارد. زمانی که کاربر بین نجات یا به قتل رساندن چند نفر در جریان بازی اخلاقی تصمیم میگیرد و سعی میکند اخلاقمدارانه رفتار کند، یا حتی برعکس آن غیراخلاقی، قبلش سعی میکند شرایط را بسنجد و این یک هم یک شیوهی تمرین برای فعل و انفعال با محیط و شرایط است. همانطور که در دیدگاه و منطق ارسطویی، قرار گرفتن در شرایط تصمیمگیری اخلاقی — یا غیراخلاقی — باعث میشود تا آن آدم در مقابل تصمیمگیریهای اخلاقمدارانهی آیندهاش به شکلی آگاهانهتر استراتژیاش را بچیند.
نوشتهی حمزه سروری: دیافراگمهای انتقال هنر
سرآمد هنرنامه نویسی در دنیای بازیهای ویدیویی میان چند تن از بزرگان به اشتراک گذاشته شده. لوین، کوجیما، فومیتو اودا، میازاکی و لیستی که برخلاف بسیاری از لیستهای مکتومالحال پایانی مشخص دارد و طولش به درازا نمیکشد. در باب استمرار و در امتداد نامهای عرض شده، چند نفری که نامشان به چشم خواهد خورد همانند کوجیما یا لوین میتوان بر روی موفقیت عناوینشان قسم خورد و قماری بهراحتی نوشیدن آب کرد. گیبل نویل هم از نوابغ این صنعت است که دستش به هر چه بخورد هنر در رگهای آن تزریق میشود و در عرشه آن لیست جایگاهی از پیش تعیین شده دارد. گیب نویل نامی است که اگر به اندازه افراد فوقالمذکور اعتبار نداشته باشد، کمتر هم ندارد. سری «نیمه-جان» و «پورتال» سندی گرانمایه بر اثبات این ادعا هستند.
در این متن مؤظفم تا آنچه در پورتال با درونمایه هنر یا فلسفه گذشت را مورد بررسی قرار دهم و به اندازه خوشحالی و حس نویی که از گذر شعفآور مرغ لذت بر فوقِ روزهای پژمردهکننده پرش از این درگاه به درگاهی دیگر در عنوان پورتال دستگیرم میشد را به روی کاغذ آورم. این عنوان که مغز را به چالشی شیرین دعوت میکند، یک اکتشاف الگوریتمیک در روند خود دارد. این جستوجوی پلهبهپله نبرد یک انسان را در مقابل پروسه محاسباتی شرکتی فناوریخواه در دنیای تخیلی سری نیمه-جان، نشان میدهد؛ نبردی که انسان را همانند پرندهای آزادیطلب به سوی پنجره امید و رویا میراند. شخصیت اصلی بازی که با نام «چل» میشناسیماش، موشی آزمایشگاهی برای انجام یک تسهیلات علمی است. به وی وعده آزادی از طرف GLaDOS – یک ربات هوشمند که توضیحات لازم را ارائه میکند — ابلاغ شده، تمام مراحل باید تکبهتک به اتمام برسد تا منتظر رسیدن زمان موعود باشیم. در طی این آزمایشهاست که سادهلوحی، امید و اعتماد آدمی به چالش کشیده میشود. سال گذشته بود که فیلم «اکس مشینا» با همین فرمول به بازار ارائه شد و با مضمونی جذاب همانند پورتال سعی در نشان دادن اعتماد و احساسات انسان در مقابل هوش مصنوعی را داشت؛ فلسفهای که امروزه آسان پنداشته میشود، ولی مطمئناً همانقدر که پروسه پیشرفت در امر بهبود و ساختن هوش مصنوعی پیشرفت میکند، همانند توجه و اهمیت در وجود منطق و احساس در هوشهای مصنوعی مهم شمرده خواهد شد. در پورتال فرایند گذر کردن از مراحل بهتنهایی انجام میشود؛ تنهایی افسرده کنندهای که یارای رقابت با پوچی موجود در «دارک سولز» اثر هیدتاکا میازاکی را دارد. تنها مونس و همدم کاربر در پورتال سلاحی شگفتآور است. تکامل این شگفتی زمانی فرا میرسد که تکتک موارد استفاده از این سلاح خوشدست و ناب با گیمپلی نوین بازی گره میخورند؛ زمانی که همه چیز قشنگتر بهنظر میرسد. هنر گیبل نویل و زیردستانش در «ولو» به ساختن گیمپلیای کاملاً مرتبط و تمام و کمال منتهی نمیشود. در پورتال نوعی مینیمالیسم (سادهگرایی) به کار گرفته شده که نظیر آن در صنعت بازیهای ویدیویی به زحمت یافت میشود. کمینهگرایی استفاده شده در همه جای بازی قابل رویت است و خودش را بیشتر در قالب چینش آبجکتها در محیط، دشمنان ساده و محیطی که توازن رعنایی در به تصویر کشیدن دو رنگ سفید و آبی دارد، نمایان میکند. به پیش بردن یک اکتشاف در دنیای ساده و نو پورتال لذتبخش است، زمانی که هنر هم آغوشش را بهروی شما باز میکند دیگر رها شدن از بازی کاری میشود بس دشوار!
هنری که در پورتال مد نظر است، نه با داستانِ دراماتیک و نه با صحنههای تمیز و شسته رفته شده که در آن درامی خالص به صفحه نمایشگر پا میگذارد، نظاره نمیشود. هنر پورتال در توازن فوقالعادهای است که گیمپلیاش به نمایش میگذارد. تنها یک سلاح در بازی موجود است! از این گذشته این سلاح هیچگونه فشنگ و مهماتی ندارد. تیر خلاص هم بزنم، فقط دو نوع شلیک دارد! البته شلیکهای زندگی، دو نوع شلیک که به وسیله آنها دو دیافراگم ایجاد میشود؛ دیافراگم مقصد و دیافراگم مبدأ. شاید در نگاه اول بهنظر برسد که بازی هیچ تنوعی ندارد. تازه اگر آن محیطی مینیمالگرای بازی را هم اضافه کنید، شاید هیچ میلی برای انجام بازی در وجودتان رسوخ نکند. ولی همین جاست که هنر معنی میشود؛ جابهجایی میان دو روزنه و مکانهایی که میتوان آنها را ایجاد کرد، کاملاً هنرمندانهاند. هیچ نقصی در راستای روزنهها نمیتوان یافت چرا که توازن فوقالعاده بازی در هر چیزی آن را به این شکل در آورده. یک محیط نهچندان بزرگ در هر تستی که بر روی چل انجام میگیرد، پیش روی مخاطب قرار دارد. به هر نحوی که شده باید راهی برای رسیدن به اتاق پایان مرحله که آرامشی عجیب برای معمایی سختتر یا به اصطلاح «آرامش قبل از طوفان» در آن وجود دارد، رساند. زمانی که چشمانداز نگاهتان را جابهجا میکنید و به طراحی این محیط کوچک مینگرید، بهراحتی متوجه میشوید که برای ساختن سانتیمتر به سانتیمتر مکان وقت و فکر گذاشته شده. همهچیز گیمپلی تحسین برانگیز است. هنری متفاوت و خاص در پورتال جریان دارد.
با اینکه که پورتال در زمینه هنری نو و شگفتآور است، ولی نمیتوان آن را در زمره و سردمدار فلسفهپردازی در بازیها دانست. با اینحال رگههایی از فلسفه در بازی جریان دارد که میتوانند معلمی نمایان در برابر بازیباز باشند. معلمی که در مورد زندگی به ما میآموزد و مواردی مبهم و محّرک از آنرا برایمان مشخص میکند. پورتال بازی خوبی برای وجودگرایی است.
پروفسور مایکل ابوت – از اساتید کالج واباش –، از عنوان پورتال به عنوان پایهای اساسی در کلاس «سوالات پایدار»ـش استفاده کرد و در این زمان متوجه شد که دانشآموزانش در حین کنترل چل پاسخهای عاطفی مشاهده میکنند و بهنوعی تحت تأثیر بازی قرار میگیرند. با کپیهای بازی از طرف ولو، دانشآموزان آقای ابوت وارد دنیایی از روشنگری و پر از مسائل تفکر برانگیز شدند. پیشرویهایی که در بازی ایجاد میشد، پروفسور را به یاد کتابی از دکتر گافمن به نام «ارائه فرد در زندگی روزمره» میانداخت. این کتاب از دکتر گافمن نشان میدهد که افراد در موقعیتهای مختلف چگونه نسخههایی از خود را بروز میدهند و تصویر اجتماعیشان در نزد هر فرد چگونه است؛ به عنوان مثال زمانی که ما در میان افراد و درون یک جمع هستیم با نسخه خود در زمان تنهایی سر تا پا متفاوتتریم؛ یا به عبارتی دیگر رفتارهای ما بسته به موقعیتهای مختلف متفاوت است که این موقعیتها باعث میشوند افراد از ما دیدگاهی منحصر به فرد داشته باشد. گاهی اوقات جملهای به کار میرود با این زمینه: «او مرا بهتر از خودم میشناسد.» برای این جمله نمیتوان ارزش چندانی قائل شد، چراکه انسانها با هیچکس بیشتر از خودشان صادق نیستند و هر چهقدر هم از رازهای زندگی خود را برای دیگران فاش کنند، باز هم چیزهایی میماند که شاید انسانها با خودشان بهگور میبرند و پیش کسی نم پس نمیدهند.
هارمونی بین مکانیکهای بازی و داستاناش و همینطور سکوت چل هنگام کار با سیستم، احساس ناامیدی بازیکن را در جریان بازی تضمین میکند. برخلاف بقیهی کارهای هنری، پورتال نهتنها خودش تلاطم و هیجان خلق میکند بلکه به بازیکن اجازه میدهد تا خودش هم به این هیجان دست یابد؛ مثلاً زمانی که روایت بازی شل را در کنار GlaDOS قرار میدهد، خود بازیکن هم مایل است تا از کنترل شدن توسط GlaDOS خارج شود؛ یعنی اهداف خود بازیکن و پروتاگونیست در پورتال همسانسازی میشود و به مرور این خودتان هستید که با توجه به موقعیتها میفهمید، چه چیزی مناسب است و چه چیزی نامناسب؛ به عبارت دیگر، سعی کنید بازی «ندای وطیفه» را ثانیهای تصور کنید. شما در خلق موقعیتهای بزن و بکوب بازی نقشی ندارید و بازی احترام چندانی برای هوش شما قائل نیست. و برای کوچکترین کارها لقمه را آماده در دهانتان میگذارد و این رابطکاربری و نوع طراحی مراحل است که شما را به یک صحنهی اسکریپت شدهی انفجاری رسانده و مخاطب را به قهقرای تلاطم و هیجان میبرد. اما در پورتال اینچنین نیست و ولو با احترام به ذکاوت کاربرش، او را مسئول خلق هیجان و شعف بعد از حل پازل میداند، نه خودش را! در باب این امر و تکامل توضیحم باید جواب نهایی دانش آموزانِ آقای ابوت در خصوص شخصیت چل و انگیزهاش در بازی را سپر کنم. پس از پایان بازی، بعضی از دانشآموزان وی میگفتند که با شخصیت اصلی همزات پنداری کردهاند و خواستار و امیدوار رهایی او بودند. بعضی دیگر هم احساسی متفاوت را لمس کرده بودند، جوری که آنها موفقیت شخصیت چل را در مییافتند، طوری هماکنون هم در حال فرار هستند.
GLaDOS، شخصیت معروف بازی که بالاتر توضیح دادم، نمونهای است که به متن کتاب دکتر گافمن بسیار نزدیک است. این شخصیت مثالی کامل از برداشتن لایههای درونی خود تا رسیدن به نزدیکیهای «خوددرونی» است و هرچهقدر در بازی و در تستهای چل جلو میرویم، او را بهتر میشناسیم و لایههای متفاوتی از شخصیت او را میبینیم. تا جایی که متوجه میشویم او واقعاً در خلوت خود چگونه است؛ یک حقهباز و ضد-قهرمانِ شوخ کامپیوتری!
پورتال عنوانی بود که در نگاه اول ساده به نظر میرسید ولی اگر به لایههای درونی آن رسوخ کنیم میتوانیم چکیدههایی از فلسفه به همراه هنری واقعی را دریابیم. در تکمیل حرف باید سخنی از پیکاسو را به میان آورم و با جمله معروف بازی تطابق دهم:
«ما همه میدانیم که هنر حقیقت نیست؛ هنر دروغی است که حقیقت را به ما میفهماند.»
— پابلو پیکاسو، هنرها (۱۹۲۳)
«کیک یک دروغ است!»
— پورتال، ولو، ۲۰۰۷
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- گزارش: GTA 6 وضوح فوقالعادهای روی پلی استیشن ۵ پرو خواهد داشت
- سازنده STALKER 2 به دنبال بررسی بازخوردها و رفع سریع مشکلات بازی است
- بازی STALKER 2 در عرض دو روز بیش از ۱ میلیون نسخه فروخت
نظرات
عالی بود آقا یونس دست درد نکنه
عمیق ترین داستانی که تو عمرم دیدم داستان سری متال گیر بود یعنی خدا میدونه تو سر استاد کوجیما چی می گذره!
آقای بهرامی واقعا شما مقاله هات در حد استاندارد های جهانیه. از وقتی مقاله های شما رو میخونم واقعا دیدم نسبت به خیلی چیزا عوض شده. خیلی ممنون از تمام زحماتتون.
بروس لی در جایی میگوید: «مثل آب باشید»؛ این عبارت یکی از “سادهترین” و “کوتاهترین” جملههایی است که بدون هیچ “”مغلطه”” یا “”حرف اضافهی دیگری”” اگر تجزیهاش کنید روی شنوندهاش میتواند تاْثیرگذار باشد!!
———————————-
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان
من یه فیلم درست کردم ،جدیده ، روی نام کاربریم کلیک کنید.
روی General کلیک کنید لطفا.
░░░░▄▄▄▄▀▀▀▀▀▀▀▀▄▄▄▄▄▄
░░░░█░░░░▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒░░▀▀▄
░░░█░░░▒▒▒▒▒▒░░░░░░░░▒▒▒░░█
░░█░░░░░░▄██▀▄▄░░░░░▄▄▄░░░█
░▀▒▄▄▄▒░█▀▀▀▀▄▄█░░░██▄▄█░░░█
█▒█▒▄░▀▄▄▄▀░░░░░░░░█░░░▒▒▒▒▒█
█▒█░█▀▄▄░░░░░█▀░░░░▀▄░░▄▀▀▀▄▒█
░█▀▄░█▄░█▀▄▄░▀░▀▀░▄▄▀░░░░█░░█
░░█░░▀▄▀█▄▄░█▀▀▀▄▄▄▄▀▀█▀██░█
░░░█░░██░░▀█▄▄▄█▄▄█▄████░█
░░░░█░░░▀▀▄░█░░░█░███████░█
░░░░░▀▄░░░▀▀▄▄▄█▄█▄█▄█▄▀░░█
░░░░░░░▀▄▄░▒▒▒▒░░░░░░░░░░█
░░░░░░░░░░▀▀▄▄░▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒░█
░░░░░░░░░░░░░░▀▄▄▄▄▄░░░░░█
لینک کامنت بالا مشکل داره لینک اصلاح شد ، روی نام کاربری General این کامنت کلیک کنید.
داداشی عالی بود واقعا با استعدادی عالییییییییییییییییییییییییییی
مخلص شما هم هستیم ، خجالت ندید ، 😕
جنرال دمت گرم از خنده ری..م :laugh: :laugh: 😀 😀 :clap: :clap:
Skull @
نمیدونستم انقدر تاثیر داره :rotfl: :rotfl: :rotfl:
——————————————————–
از کاربر های دیگه خواهش میکنم ، روی نام کاربریم کلیک کنید ، فیلم کمتر از ۲ دقیقه هستش و در اپارات اپلود شده .
جنرال از زور خنده دل درد گرفتم دمت گرم بابا
جنرال دمت گرم صبحمونو ساختی :laugh: :yes:
SHEROCK HOLMES @
خوشحالم خندیدی ، و خوشت اومد
rebel snake @
از این حرفتون واقعا خوشحال شدم (:
عالی بود جنرال
ممنون دیدی 🙂
———————————-
از کاربر های دیگه خواهش میکنم ، روی نام کاربریم کلیک کنید ، فیلم کمتر از ۲ دقیقه هستش و در اپارات اپلود شده .
داداش جنرال عالی بود. عالیی خیلی خندیدم :rotfl: :rotfl:
پیشنهاد میدم کمیک بعدیتو با محوریت کاربر اوس علی بذاری. عکسشم عکس هیتلر بذاری 😐 خیلی جور در میاد 😀
ماموریت بعدی: osali
شرح ماموریت: اول با آجر میزنی تو کلش بعد با اره نصفش میکنی بعد یه بمب فرو میکنی تو حلقش بعد به اسماگ(من 😀 ) میگی بیاد آتیشش بزنه. 😐 😀 😀
:rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
پولت نقده !؟ :laugh:
از شوخی گذشته ممنون که دیدی خیلی ممنونم 🙂
جون من خیلی با حال میشه 😀
اوس علی، هیتلر…
خیلی شبیه همن لا مص.ب 😀
راست میگه اوس علی هیتلر پولمم نقده
ممنون بابت مقاله عالیه لذت بردم
سلام داش پوریا ریکوست فرستادم قبول نکردی :idk:
جدی؟؟؟؟
کجا ؟ psn?
اقا شرمنده بابت اسپم چرا نقد بلاد اند واین رو نمیذارید؟؟؟ مردیم از بس صیر کردیم 🙂
رفع اسپم:متال گیر ۳ واقعا شاهکار بود هرچی بازیش میکنم سیر نمیشم 😎
واقعا عالی بود خیلی سخته که مو به مو تمامی موارد بازی ها که باید درک شه رو بنویسی ممنون بابت مقاله
مقاله هاتون عالیه
بسیار لذت بردم
به شخصه به قدری با پورتال ۲ حال کردم و ارتباط برقرار کردم که خودمم تصورشو نداشتم . به نظر من یکی از بهترین بازی های تاریخ برای من بود. اقای بهرامی بسیار ممنونم از این مقاله عالیتون سرزنده باشید
__________________________________________________________________________________
اسپم:من نه دیگه میتونم لایک کنم نه میتونم نظرات محبوب و ضعیف یا اصلا تعداد لایک ها و دیسلایک هارو ببینم عایا کسی مثل من این مشکلو داره
دیروز مشکل پیدا کرده بود مثله اینکه موقت بستنش تا درست شه
امیدوارم کلا برداشته شه…
همه همینطورن
اگر در بازی تصمیم بگیرید کسی را بکشید آیا واقعن کسی را کشته اید؟؟!
چون نفس عمل به انجام هر کاری اینه که تصمیم به انجام آن کار بگیرید.
این سوالیست که تا به حال جواب سر راست بهش جواب داده نشده.
——
منتظر این مطلب بودم
ممنون
دوست عزیز مطالب که ابنجا مطرح شده مثبت یا منفی نیست.
مطلب شما هم درسته.
صنعت گیم انقدر نفوذ داره که بیان سرمایه گذاری کنند و افکار خودشان را انتقال بدن.
مهم اینه که ما مخاییم چکار کنیم.
ببخشید که این جا چنین سوالی را می کنم ولی اگر می شود کمک کنید امروز gta v رو نصب کردم وقتی توی luncher می رم یک همچین اروری می ده (۰xc00007b) وفتی توی ویچر ۳ هم رفتم چنین اروری داد directx نصب کردم ولی باز هم نشد لطفا کمک کنید
yon.ir/8fl5
برو به این لینک
درود
به لینک زیر بروید و برای افزوده شدن زبان پارسی به PS4 رای دهید .
http://share.blog.us.playstation.com/ideas/2015/05/25/persian-language-for-ps4/
از مدیران میخوام که این گفتگو را جزء گفتگو های مهم کنند تا زودتر زبان پارسی به PS4 افزوده شود .
اگر تونستید با چند نام کاربری PSN به این سایت برید و رای بدید .
این لینک برای اضافه شدن زبان عربی بوده که سونی پس از آن زبان عربی رو به PS4 افزود .
http://share.blog.us.playstation.com/ideas/2014/05/20/want-arabic-keyboard/
تعداد همه ی رای ها کنار دکمه ی منفی ـه و اون به معنی تعداد منفی ها نیست برای شمردن منفی ها ، رای های مثبت را از همه ی رای ها (که کنار دکمه ی منفی است) کم کنید .
یک راهی برای بالا بردن مثبت ها با یک اکانت پیدا کردم . شما باید تمام کوکی های سایت playstation.com و سایت sonyentertainmentnetwork.com را از مرورگر خود پاک کنید و وارد همون لینک درخواست پارسی کردن بشید و به پی اِس اِن لاگین کنید . رای بدید .
کسانی که مرورگر فایرفاکس دارند مراحل زیر رو طی کنند :
۱- وارد صفحه ی درخواست بشید
۲- راست کلیک کنید
۳- روی view page info کلیک کنید
۴- روی تب Security کلیک کنید
۵- روی view Cookies کلیک کنید
۶- روی Remove All کلیک کنید
*******۷- از قسمتی که Search نوشته شده sony بنویسید
*******۸- روی Remove All کلیک کنید .
۹-دوباره وارد صفحه درخواست بشد و لاگین کنید و رای بدید .
البته مرحله ۷ و ۸ برای محکم کاریه و بعد از ۶ میتونید مرحله ۹ رو انجام بدید .
تاکنون همه ی رای ها ۱۷۹۱ تا و رای های مثبت ۱۷۰۷ تا و رای های منفی ۸۴ تا است .
همچنین به صفحه ی توییتر یوشیدا https://twitter.com/yosp ، رئیس بخش سرگرمی های سوتی به آدرس زیر بروید و پیام زیر را برایش توییت کنید .
Hello Mr Yoshida Please Add Persian Language for PS4 and Persian Language Subtitle for Exclusive PS4 Games.*Persian language Speakers
مقاله ی فوق العاده ای بود .واقعا برای نگارش این مقاله عالی عمل کردید .مخصوصا راجع به بازی فوق شاهکاری مثل پورتال که از اون دسته بازی هایی بود که بعد از تموم کردنش یه احساس درد متعالی در خودم حس کردم که منو به دوباره تموم کردنش سوق میداد .این بازی (هردو قسمتش) بعد از تموم شدن مثل فیلم های کریستوفر نولان آدمو بدجوری به فکر وامیداره که چطور ممکنه که بازی که هیچ زود خوردی درش نیست اینقدر به آدم هیجان بده و با این که هیچ دشمن ترسناکی توش نیست اینقدر بهت استرس فوق العاده ای وارد کنه .
بازهم به خاطر مقالتون ممنون.
هوشیارانه و بی نقص جمله های تطابق عالی بودن ممنون
@shank10
جالب بود ممنون یه سریش میدونستم یه سریش نه
wow 😯 😯 :yes: :yes:
عجب مطلب حرفه ای و قشنگی بود. واقعا ممنونم آقای یونس بهرامی. :inlove: :inlove: :yes: :yes:
قسمت نقد متال گیر در عین مختصر بودن قابل درک هست و اینکه اثر طولانی رو مختصر و ساده و قابل فهم عمومی نقد کرد مهارت منتقد رو نشون میده.
یه مفهومش واقعا موشکافانه و قابل تقدیر بود :این که اونایی که بیشتر از همه داد آزادی و آزادی خواهی سر میدن و شعار دنیای بی جنگ رو میدن بیشتر از هر کسی مرتکب جنایت و خون ریزی شدن و هیچ گاه بر شعاری که دادن عمل نمیکنن.
“شما همیشه دنیای ایدهآل را تصور میکنید و آرمانشهر همان جایی است که همه آن چیزی را باور دارند که میخواهند باور کنند” این همون شکستی هست که نظام آرمانی غرب بهش دچار شد.یعنی غربیا فکر کردن که تونستن آرمان شهر بی نقص افلاطونی رو راه بندازن و این اتفاق بزرگی هست که در مطرحترین آثاری مثل بایوشاک و آنچارتد ۴ خودشون دارن میگن آرمان شهر ما سقوط کرد که واقعیت فرو پاشیده غرب به خصوص از لحاظ اقتصادی هم امروز همینه.
البته میگم غرب چون به غیر از اونا نه اندیشه ما و نه اندیشه دیگری در این راستا تا به حال آرمان شهری به پا نکرده که ابعاد و نتیجه اونا هم معلوم بشه.
دوسته من یک بار با امثال شما بحث کردم بن شدم ولی مهم نیست
فقط یک چیزی میگم((عرضه دارید کشور خودتون رو درست کنید انقدر به غرب گیر ندید بی لیاقتی خودتون رو تقصیر غرب ندازید)) در ضمن اینجا جای این حرفا نیست مگه امدی سایته س.ی.ا.س.ی/؟؟
ممنون از اقا یونس
لایک
اولا که بازیا خودشون سیاسین ثانیا خود نقد هم به شدت مسائل سیاسی رو باز کرده بود.ثالثا سایت خوبی هست تقریبا اکثر نظراتم رو بعد بررسی همیشه ثبت میکنن و گاها هم نمیکنن اونوقت شما چی میگی؟
دو.لت هایی که سر کار اومدن بعد جن.گ اکثرشون لی.برالی بودن اقتصاد همشون هم لی.برالی بود
به خاطر همینه که وضعمون این
مقاله عالی بود
بازی پورتال یکی از بهترین بازی های عمرمه یادمه اولین بار که بازیش کردم هیچ میلی نداشتم ولی به مرور زمان با اون معماهاش بدجوری منو ترغیب میکرد که بازیرو ادامه بدم و درست جایی که بازی تکراری میشد یه چیزی جدید می اومد جاش و از حالت تکراری درش می اورد و از نظر من پورتال جزو ۱۰ بازی برتر تاریخه هف لایفم که جای خود دارد
گیبل نویل پدر pc gaming هم که دیگه کاملا همه قبول دارن که جزو بهترین کارگردان هاست و موتور ژانر اول شخص رو ایشون روشن کرد و به جلو حرکت داد.
ــــــــــــــ
یادم میاد سایت همسایه یه مقاله داده بود بیرون که میگفت بازی پورتال یه بازی معمولی بیش نیست =|
کدوم سایت بود؟؟؟ :pissedoff: :pissedoff: :pissedoff:
فقط آواتارت و دیگر هیچ
please@
دقیق یادم نیست 😀 ولی نگران نباش سایت مهمی نبود اصلا :laugh:
sepehr23@
مرسی داداش :inlove: :inlove:
واقعا آرتاس بهترین بهترین هاست مخصوصا با اون شمشیر فوق العادش که از نظر من و چند سایت بزرگ دیگه بهترین شمشیر بازیهای ویدیویی ِ رو اسم کلیک کن یه عکس باحال ازش هست 😀
یه کتاب در موردش هست فک میکنم اسمش ظهور لیچ گینگ باشه (مطمعن نیستم دقیقا) که اونجا داستان آرتاسو از بچگی روایت میکنه که واقعا خیلی جذابِ و بیشتر علاقه ی منم به آرتاس به خاطر خوندن همین کتاب بود :inlove:
ایول مثبت منفی هارو برداشتن خوب شده
واقعا عالی بود :yes: خسته نباشید
چرت و پرت
بله وقتی چشمت ببندی چرت و پرت
اره شما خوبید همه جارو زیرو رو می کنه که به چشم پیدا کنه ربطش بده به ف.راما.سون
مقاله بسیار خوب و پرمفهوم بود، اما این موضوعی که شما باز کردید خیلی خیلی گسترده و مضامین پشتش بسیار عظیمه. شاید این یک مقاله برای وصفش کم بود (امیدوارم قسمت بعدی هم وجود داشته باشه)
با در نظر گرفتن اینکه حرف شما صحیحه، سوالی که ذهن منو درگیر میکنه اینه که آیا سازنده آثار هنری (و بخصوص بازی هایی مثل پورتال و نه متال گیر که مفاهیمش بی پرده ارائه میشند) واقعا قصد داشتن چنین چیزهایی رو به ما برسونن؟ یا به سادگی وقتی این همه فریم و تصویر که نقطه به نقطش خودش میتونه یک اثر هنری باشه (با هنر هشتم میشناسیمش) در کنار هم قرار میگیرند هرشخصی می تونه یک برداشت خاصی از اون داشته باشه و یک بی نهایت رو بوجود بیاره؟
در هر صورت، نگاه جالبی بود، خسته نباشید. همچنان منتظر ادامه مقاله ۲+۲ هستیم.
باز نشد ببینیم چیه
به نظرم بایوشاک خیلی به درد این مقاله میخوره
پر از مفاهیمی که با تامل میشه خیلی چیزا رو از داستان و جزءیاتش اگاه شد
بسیار عالی . منتظر قسمت سوم هستم و اگر شد از portal باز هم توضیح بیش تری قرار بدید ممنون میشم.در کل همیشه اینجوری درگیر شدن با “هنر” رو بیش تر دوست دارم تا فقط لذت زود گذرش رو !.باز هم ممنون و امیدوارم بازی های بیش تری رو به این صورت توضیح و تفسیر بدید.کلمه به کلمه این نوع مقاله ها رو دوست دارم.
ممنون بابت مقاله عالی بود
شاید خیلیا نظر منو قبول نکنن اما به نظر من هنر بازیسازی از نظر من خیلی بزرگتر از فیلم سازی هست من الان خیلی وقته دیگه فیلم نمیبینم همش سر بازیم و واقعا تا حالا تو سینما داستانی ندیدم که زیباییش حتی به نصف متال گیر هم برسه (و امثال این بازی که کم نیستن) و مهم تر از اون اینکه ما با بازی ها بهتر درک میکنیم تا فیلم ها چون ما خودمون همون شخصیت اصلی رو کنترل میکنیم. و مهم ترین نکته اینه که تو داستان بازی رو میسازی و نمیشینی تماشا کنی که چه اتفاقی می افته.
امیدوارم که این هنر بزرگ همیشه موفق باشه و نمین طور بزرگتر شه
سلام دوستان عزیز گیمر،(خودشون میدونن طرف صحبتم چه کسی هس.).
بعد از مدتی که کامنت نمیزاشتم والبته سایت رو دنبال میکردم تو این پست ی چن تا نظر حالمو بد جوری خراب کرد،در حدی که الان به شخصه فک میکنم روان پریش هستم،ببینید دوستان ی چن نفر از هم وطنای عزیز اومدن و میگن که این جور بازی ها که مثلا فلان شکل در بازی هس مربوط به شی طان پرستی و ف را م ا سونری هستش،خدایی خیلی حالم خراب میشه که یارو میاد میگه خط قرمز روی چشم چپ کریتوس،ح را م زا د گ ی کریتوس،کلمه ی والهالا،شمشیر های کریتوس،رنگ بدن کریتوس،نوع شکل های رو ی سلاح اون غولی که تو تریلر دیدیم و خیلی چیز های دیگه رو به این جریانات ربط میدن،واقعا برا خودم متاسفم که بین چنین مردمی دارم زندگی میکنم،اخه عزیز من چرا تو هر چیزی رو میبینی به تک چشم ربط میدی،چرا فک میکنی همه اومدن د ین تو رو تخریب کنن،چرا سرگرمی رو به ضمیر ناخوداگاه مربوط میکنی؟چرا میخای تنها سرگرمی برو بچ ایران رو ازشون بگیری و اونو خراب کنی؟ حالا ما سرگرمی جز گیم نداشتم میرفتیم معتاد میدشم خوب بود؟ اون موقع شما میومدی بگی فازی که با فلان مواد میگیری چیه و شکلاس چطوریاس؟اگه خیلی ادعای دانایی و طرفداری از حقت میشه این فیش های میلیاردی رو درس کن و به انسانیت افرادی که ادعای انسانیت میکنن برس،من به شخصه دارم از پرستش خدای یکتا پشیمون میشم چون افرادی مثل تو دارن اونو میپرستن،افرادی روان پریش که از کلمه ی چتر به واژگان انگلیسی داستان عربی و عبری میسازن و از ی کلمه که مربوط به اسکاندیناوی هس به الل ه عربی ربطش میدن،اگه شما ادعای داناییت میشه اول خودتو درس کن که نباید به فرد ی د ینی توهین کنی البته اگه از اونا نباشی که به قول معروف میگن ی بچه چارتا کتاب تاریخ میخونه جو میگیرتش،راستی فک نکن من و امثال من این چیزا رو نمیدونیم ما خیلی بیشتر از شما پای اون حرفای استاد هایی که ی زمانی برای بازی کلش اف کلنز داستان میساختن میگفتم اینفرنو تور تک چشمه و دو تا اینفرنو تور در بازی هس که بزاریشون جفت هم میشه ۱۱ و این عدد فلانه،ایکس بو فلان نماده،نشستم،حتا داشتم به جنون میرسیدم که چرا این افراد از هر چیزی ی چیزی در میارن،تمام دنیای اطرافمو به شکل میدیم(الان حال شما رو درک میکنم عزیزم)،الانم دارم به خاطر خودت میگم که فکرتو مشغول این چیزا نکنی و این شک در وجودت نباشه که بگی هه اره تمام دنیا میخای د ین منو خراب کنن،نه عزیز من کسی به فکر شما نیس و به قولی شما خود درگیری داری،زیاد گفتم سر خودمو درد اوردم ،خلاصه بگم،
کسی به فکر این نیس که د ین کسی رو خراب کنه و اگرم هس از بی عقلیشه!ما به گیم از دید ی سرگرمی نگا میکنی و ته چیز دیگه،اگه خدای بابا سرتو میپرستی نمیخاد بیای اینجا و این حرفارو بگی برو همون خدا رو بپرس که همه به سمتش برمیگردیم و این چیزا ی حرف بیش نیس و خودتو خسته نکن
در اخرم به تمام دوستان بابت معرفی شدن بازی افسانه ای و اساطیر گاد اف وار تبریک میگم و حتما ی سه گانه ی دیگه رو خاهیم داشت با این بازی و طراحی زیبای محیط بازی به منظور دلچسب کردن بیشتر ان.
نظرمو تایید کنید لطفا
اگه نظرم تایید نشد این عکسو ببنید لطفا
www*8pic*ir/images/inlzgant5jrj99epstyz*png
جای ستاره ها نقطه بزارید
دلم خون شد چی میکشی شما از دست این متوهمین.
ما ایرانی ها برای دین و مذهبی به خودمون فشار میاریم که هیچ کمکی به ما نکرده و فقط و فقط عامل بد بختیو عقب موندگیمون بوده…اگر این دینی که مردمون دارن همون دینیه که خدا گفته نه خدارو میخوام نه دینشو…زندگی واقعی تو این دنیاست .. دنیارو زیبا کنید… ارزش زندگیتونو بدونید
به جای این که از امسال فرام.اس.ون ها نارحت باشین که دارن صنعت گیم و بقیه چیزا رو بگند می کشن از هم وطناتون ناراحت میشین که واقعیت ها رو می گن
کسی نمی گه بازی نکنید ولی بفهمید چه بلایی می خوان سرمون بیارن همین باعث خنثی شدن خیلی از کاراشون میشه
اینا به مردمی که بهشون حکومت می کنن رحم نمی کنن چه برسه به بقیه
ب.میر
سپهر جان این کار شما رو درک نمی کنم آیدی تلگرامم می دم تو پی وی، با هم صحبت کنیم اگر دوست داشتی یا شما من متقاعد می کنی یا من شما رو
مقاله سنگین و باارزشی بود
برای درک کامل مجبور شدم دوبار بخونمش
خیلی ممنون و امیدوارم ادامه دار باشه
یکی از آینده این موضوع مهم فلسفه و با ارزش رو می خوانده :yes: