خونبازی با قلمموی نوستالژی | نقد و بررسی بازی Shadow of the Beast
نوستالژی حس قدرتمندی است که اکثر مردم به هیچ وجه نمیتوانند در برابر آن مقاومت کنند و همواره به آن دلبستگی دارند. همین که میگوییم “قدیم همه چیز بهتر بود” ، “قدیم حتی خوراکیها خوشمزهتر بود” ،”قدیم دوستیها محکمتر بود”، “قدیم آب و هوا بهتر بود” و… همگی مربوط به حس نوستالژی است که ما را در سراسر زندگی شیفته گذشتهها میکند. Pink Floyd افسانهای در ترانه بینظیر و فوقالعاده زیبای High Hopes که اساسا در مورد حس نوستالژی است میگوید: “The Grass was Greener” ، “The Light was Brighter”، “The Taste was Sweeter” ، “علفها سبزتر بودند، نور روشنتر بود، مزه ها شیرینتر بودند”.
به طور کلی وقتی به گذشته باز میگردیم انگار همه چیز برای ما خوشایندتر بوده است. واقعیت داشتن و نداشتن این احساسات دقیقا مشخص نیست زیرا شاید برخی از آنها درست و برخی کاملا احساسی و نادرست باشند ولی به هر حال برای ما همگی واقعیت دارند و در درون خود به صحت تکتک آنها اطمینان داریم و همیشه گفتهایم، میگوییم و خواهیم گفت: “یاد قدیم بخیر، چقدر زندگیها بهتر بود”.
در بازیهای رایانهای نیز نوستالژی حضور فعال و قدرتمندی دارد و همگی مدام در حال صحبت در باره این موضوع هستیم که فلان بازی را که در کودکی بازی کردیم چقدر جذابتر از بسیاری از بازیهای کنونی و حتی شمارههای بعدی همان فرنچایز بوده است. حال این که دلیل این لذتبخشی بیشتر، کودکی ما بوده است یا بازی واقعا بهتر بوده است مهم نیست، زیرا بازی در نهایت باید هر چه بیشتر و بیشتر ما را سرگرم کند و وقتی یک بازی ما را بیشتر سرگرم کرده است پس برای ما بازی بهتری هم بوده است.
شاید قدیمها ما نسبت به بازی ها اینقدر مانند اکنون حساس و ریزبین و دارای دید منفی نبودهایم و بازی را انجام میدادهایم تا فقط لذت ببریم، نه این که تمام توجه خود را به نرخ فریمریتی که حتی نمیتوانیم تشخیصش دهیم، دیر لود شدن یکی دوتا از تکسچرها، ایراد در ایجاد سایهها و اندازه آن ها نسبت به منبع نوری، داشتن گرافیک فوق عالی و این قبیل موارد معطوف کنیم و مدام از هر بازی که منتشر میشود بنالیم و غر بزنیم و گلایه کنیم. در این جا دیگر بدون در نظر گرفتن نوستالژی باید گفت “واقعا قدیم بازی کردن لذت بیشتری داشت”. چرا که فقط بازی میکردیم نه نقد. اما اکنون برخی از منتقدان و بازیبازان انگار قانونی را برای خود وضع کردهاند “هر بازی که منتشر میشود ضعیف و سطح پایین است مگر آن که خلافش ثابت شود”.
این مقدمه را از آن جهت خدمت شما عرض کردم که مطلب امروز در مورد نقد و بررسی عنوانی است که بسیاری از بازیبازان قدیمی خاطرات خیلی خوبی با آن دارند و اکنون همان عنوان نوستالژیک لباس نسل هشتم به تن کرده است و مانند بسیاری از دیگر Remake ها مثل Ratchet and Clank که اخیرا منتشر شد به طور انحصاری برای کنسول پلیاستیشن ۴ عرضه شده است.
Shadow of the Beast اریجینال یک عنوان دو بعدی اکشن سایداسکرولینگ بود که نخستین بار در سال ۱۹۸۹ و در دوران طلایی بازیهای ۲ بعدی برای سوپر نینتندو و کومودور ۶۴ و … منتشر و موفق شد تا توجه بسیاری را به خود جلب و محبوبیت بالایی را بین بازیبازان کسب کند. اکنون و با منتشر شدن نسخه بازسازی شده این عنوان که چند روز قبل اتفاق افتاد، قصد داریم تا به نقد و تحلیل این نسخه جدید بپردازیم و آن را از زوایای مختلف با یکدیگر بررسی کنیم. پس در ادامه این مطلب با من و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.
شما در بازی در نقش Aarbron ظاهر میشوید (موجودی که از نظر ظاهری ترکیبی بین Khal Drogo در سری محبوب Game of Thrones و زنومورف های Alien است!)، یک دیو کریه منظر که به عنوان کودک دزدیده شده است و توسط یک شیطان مرموز به اجبار به یک زندگی پر از قتل و کشتار کشانده شده است. بعد از یک بیداری، Aarbron تصمیم به انتقامگیری از کسانی میکند که وی را به این مسیر کشاندهاند و اینجاست که شما وارد داستان بازی میشوید و در ادامه آن را پیش خواهید برد.
داستان بازی کاملا کلیشهای است و به هیچ وجه مناسب یک بازی امروزی نیست. درست است که این عنوان در حقیقت بازسازی بازی اوریجینال با این نام در سال ۱۹۸۹ است ولی به هر حالدر سال ۲۰۱۶ منتشر شده است که عناوینی با داستانهای بینظیر به بازار عرضه میشوند و نمی توان از عنوانی که داستانش تنها دلیلی برای توجیه گیمپلی آن است به راحتی گذشت و از آن عبور کرد. در واقع باید گفت در سال ۱۹۸۹ هیچ نمرهای بابت داستان Shadow of the Beast از آن کم که نمیشد هیچ، بلکه شاید نقطه قوت هم محسوب میشد ولی اکنون و در نسل هشتم بابت چنین داستانی از هر عنوانی که باشد امتیاز کسر خواهد شد.
اگر بخواهیم یک خلاصه بسیار کوتاه از گیمپلی عنوان Shadow of the Beast ارائه دهیم باید گفت: “رقصان در محیط حرکت کنید و زنجیروار، زمین را از خون دشمنانتان رنگین کنید.” همین طور که در بازی پیش می روید و دورنماها و مناظر بازی را که به طرز بیمارگونه ای زیبا طراحی شده اند را تماشا میکنید با خیل عظیمی از دشمنان و باس هایی که طراحیهای فوقالعاده و منحصر به فردی دارند مواجه میشوید و باید تکتک آن ها را لت و پار و به درک واصل کنید.
سایه دیو عنوانی است که در آن باید حملاتتان را زنجیروار به یکدیگر متصل کنید و هر کدام را به حداکثر دقت و آسیب زدن برسانید و در همین حین شاهد امعاء و احشاء و اعضای کنده شده دشمنان باشید که در آسمان مانند پرندهها به پرواز در می آیند! در این بازی قلع و قمع کردن دشمنان یک هنر است و همچنین اگر بتوانید این لت و پار کردن را به صورتی انجام دهید که کوچکترین خراشی هم به شما وارد نشود احساس رضایت بسیار زیادی هم به شما دست خواهد داد و همین مسئله این بازی را تبدیل به یک جانشین و وارث خلف برای بازی اریجینال Shadow of the Beast سال ۱۹۸۹ میکند.
مبارزات بازی به اندازه کافی سرراست هستند و شما پس از مدت کوتاهی با کنترلهای پایه بازی و مبارزات آن کاملا آشنا میشوید. ۴ فرمان اصلی در مبارزات بازی وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید. استفاده از این فرمانها و حملات در زمان صحیح باعث میشود که زنجیره کمبوهای شما تشکیل شود و هر چه بیشتر و بیشتر امتیاز کسب کنید و نهایتا میتوانید این امتیازات را در بخش Wisdom of Shadows که بعدا در مورد آن توضیح بیشتری خواهم داد خرج کنید.
از پای در آوردن دشمنان با حملات به هم پیوسته و زنجیرهای که از ضربات گیجکننده، دفاع، پرتابی و choreographed، یک جریان هیجانانگیز و زیبا از مرگ ایجاد میکند که مخصوصا اگر موفقیت آمیز اجرا شوند حس رضایت بسیار بالایی را به شما منتقل میکنند. همچنین جلوتر در بازی حملات Wriath را نیز به دست میآورید که به شما اجازه میدهند حدود ۲۰ تیغ مرگبار را از زمین احضار کنید تا محوطه وسیعی را پوشش دهند و همه دشمنان را در مسیر خود نابود کنند.
گمان نکنید که کار به همین راحتی است که دکمهها را پشت سر هم بفشارید و کمبوها تشکیل شوند و همه دشمنان را بکشید زیرا دشمنانی هستند که نمیتوانید بلافاصله به آنها حمله کنید. برخیها سپر دارند که باید به پشت آنها بروید و برخی دیگر بلافاصله خود را به سمت شما پرتاب میکنند و باید قبل از فرود آوردن تیغ به سینهشان، آنها را گیج کنید. همینطور باسهای بازی هر کدام کاملا بحث جدایی دارند و با یکدیگر بسیار متفاوت هستند که این نکته مثبت و جذابی است که استودیو Heavy Spectrum به آن دست یافته است. هر دشمنی که با آن مبارزه میکنید چیز جدیدی رو میکند و عمق جدیدی به مبارزات بازی بخشیده و باعث میشوند تا مبارزات بازی هرگز و به هیچ وجه تکراری و خسته کننده نشوند.
خون، سرمایه مبارزات شماست و هر چه بیشتر در بازی کشت و کشتار کنید نوار خون شما پرتر خواهد شد. نگاه داشتن نوار خون در یک حد مشخص به وسیله کمبوهای مناسب، باعث می شود تا شما بتوانید به یک سری حملات ویژه که شامل حملات معمولی به همراه R2 هستند، دسترسی پیدا کنید. همچنین اگر نوار خون شما پر باشد باعث میشود که بتوانید به حالت “خشم” دسترسی یاببد که با فشردن همزمان R1 و L1فعال میشود. این حالت به شما اجازه میدهد تا خیل عظیمی از دشمنان را یکی پس از دیگری از بین ببرید با فشردن پشت سر هم دکمه مربع در زمان درست. اگر شما مربع را در زمان صحیح نفشارید و دیرتر یا زودتر این اتفاق بیافتد باعث میشود که زنجیره کمبوهایتان قطع شده و شما مجددا مجبور شوید تا نوار خون را پر کنید. حالت خشم یک قابلیت بسیار جذاب در بازی است و زمانی که بیش از ۳۰ دشمن شما را در بازی احاطه کردهاند استفاده از آن یک امر حیاتی محسوب می شود و لزوم وجود آن را هر چه بیشتر درک خواهید کرد.
همچنین در بازی یک سری موارد کوچک و جذاب دیگر نیز مانند summon sealها، سرمینهای سایه و اربهای پیشگویی به برخی مراحل بازی اضافه شدهاند که باعث جذابیت بیشتر آن میشوند. summon sealها را میتوانید به منظور آزاد کردن شانس خرید طلسم ها بشکنید، سرزمینهای سایه وقتی ظاهر میشوند که شما به بقایای دیگر اشخاص میرسید و میتوانید به آنها هدیه دهید یا روح آنها را به منظور کسب امتیازات و جوایز بیشتر، ببلعید. اربهای پیشگویی نیز میتوانند به وسیله حملات Wraiyh شما شکسته شوند و ویدئوهای سینماتیک جذاب و کوچکی را آزاد میکنند که قسمتی از داستان را شکل میدهند و کمک می کنند تا بیشتر به عمق داستان و بازی فرو روید.
Wisdom of Shadows بخشی است که در آن میتوانید امتیازاتی که به سختی کسب کردهاید را خرج کنید تا خط سلامتی و حملات خود را ارتقا دهید، طلسمهایی که برخی قابلیتهای خاص را به شما میبخشند و همچنین دیگر مزایا را به دست آورید. همچنین قادرید تا یک سری مهرههای ممنوعه را خریداری کنید که قابلیت ترجمه بر خی زبانهای خاص شخصیتهای بازی را به دست آورید. در برخی کات سینهای کوتاهتر بازی، دشمنان با شما صحبت میکنند و شما اصلا متوجه نمیشوید که آنها دارند چه به شما میگویند (اینجا میتوانید به آنها بگویید “من که نمیفهمم چی میگی ولی محض احتیاط ….!)، بنابر این یاد گرفتن زبان متداول آنها به شما کمک میکند تا تکههای بیشتری از داستان را متوجه شوید. همچنین یک ویکی پدیای دیوی! نیز در بازی وجود دارد که میتوانید در آن اطلاعات گوناگونی را در مورد هیولاهای مختلف بازی از قبیل خود شما و یا دشمنانی (مانند جادوگر شیطانی، Zalek) که با آنها روبرو میشوید کسب کنید.
یکی از بهترین و جذابترین مواردی که شما میتوانید در بازی آزاد کنید، حالت اریجینال بازی (نه خود بازی اصلی) در سال ۱۹۸۹ است که بر روی بازی بازسازی شده آزاد میشود و وقتی آن را آزاد کردید میتوانید هر چقدر که بخواهید در این حالت خاطره انگیز و نوستالژیک به بازی بپردازید. همچنین شما میتوانید موسیقی بازی اوریجینال و آرتورکهای آن را نیز خریداری کنید. از آن مهمتر این که میتوانید خود بازی اصلی را نیز در بازی خریداری کنید ولی باید بگویم که همان بهتر که با حس نوستالژیک آن خوش باشید زیرا که بازی اصلی به قدری کند است که روی مغز و اعصابتان راه میرود.
Shadow of the Beast یک بازی اکشن ماجرایی ساید اسکرولینگ پلتفرمر بسیار زیباست و برای بازیبازان قدیمی که عنوان اصلی آن را بازی کردهاند کاملا نوستالژیک است و در یک کلام برای این قشر، لذت خیلی بیشتری دارد. تنوع دشمنان و المانهای مختلف و جذابی که در گیمپلی بازی وجود دارد بسیار هیجانانگیز است و من را کاملا شیفته خود کرد. باسفایتهای بازی به معنای واقعای حماسی و جذاب هستند. سازندگان بازی در استودیو Heavy Spectrum کاملا میدانسته اند که میخواهند چه کاری انجام دهند و موفق شدهاند تا به سطح توقعاتی که از خود و بازی خود داشتهاند دست یابند هرچند که بازی میتوانست با پرداخت بیشتر به بخشهایی از آن مانند داستان، بسیار بهتر از این هم باشد.
اگر سنتان آنقدری هست که بازی اریجینال را انجام داده باشید که تجربه این عنوان جدید برای شما ضروری است ولی اگر هم با بازی اصلی آشنایی ندارید مطمئن باشید که با هزینه کردن ۲۰ دلار، تجربهای را کسب خواهید کرد که به مراتب بیشتر از این مقدار لذت برای شما به همراه خواهد داشت آن هم در زمانی که بازیهایی با محتوای بسیار کم قیمتهای ۳۰ دلاری و بیشتر دارند.
پر بحثترینها
- خالق Nier: استودیوهای ژاپنی نمیتوانند با تکنولوژی غربیها رقابت کنند
- سونی ممکن است اجرای بازیها با نرخ فریم ۳۰ روی PS5 Pro را قبول کند
- سیستم مورد نیاز Ghost of Tsushima مشخص شد؛ اولین بازی که روی PC از تروفیها پشتیبانی میکند
- طرفداران GTA 6 حاضرند حتی بیشتر از ۷۰ دلار برای این بازی بپردازند
- چطور میتوان Starfield را به بازی بهتری تبدیل کرد؟
- شایعه: رئسای سابق استودیوی ۳۴۳ کمپین Halo Infinite را نابود کردند
- کنسول یا PC؟ مقایسه تجربه بازی و قیمت
- محبوبیت بتای Sea of Thieves روی PS5 سرورها را مختل کرده است
- پیشنهاد رئیس سابق Blizzard به بازیکنان: پس از به پایان رساندن یک بازی به توسعهدهندگان انعام دهید
- نسخه PS5 بازی Starfield به مدت ۴ سال در دست توسعه بود
نظرات