شعله های سوزان جنگ | پیش نمایش Total War: Warhammer
تقریباً تمامی افرادی که به بازیهای استراتژیک علاقه دارند، با سری Total War آشنا هستند. این سری از همان ابتدا با سبک خاص خود که تلفیق دو سبک استراتژی همزمان و نوبتی بود و ساخت بازی بر اساس دورههای تاریخی پر حادثه، عناوینی بسیار باکیفیت و متنوع را عرضه کرد؛ این عناوین طیف گستردهای از دورههای تاریخی را شامل میشدند، از روم قبل از میلاد گرفته تا نبردهای ناپلئون در ۲۰۰ – ۳۰۰ سال گذشته؛ اما وجه اشتراک همهی این عناوین، وقوع آنها در دنیای واقعی بود. حال برای اولین بار، این سری قرار است پا به دنیای عناوین فانتزی بگذارد و این کار قرار است در دنیای سری بازیهای Warhammer انجام شود که در ادامه به بررسی دانستههایمان از آخرین نسخهی این سری که کمتر از ۲۰ روز دیگر عرضه خواهد شد، میپردازیم.
————————————————
نام بازی: Total War: Warhammer
سازنده: Creative Assembly
ناشر: Sega
پلتفرم: PC
تاریخ انتشار: ۲۴ مه ۲۰۱۶ | ۴ خرداد ۱۳۹۵
سبک: استراتژی همزمان / نوبتی
————————————————
اولین تأثیری که ساخت بازی بر اساس یک فرنچایز دیگر بر روی این سری میگذارد، در بخش داستان است. سری Warhammer از جمله عناوین فانتزی (های فانتزی یا High Fantasy) است که داستانهای بسیار غنی و گستردهای دارد آنقدر گسترده که خود تبدیل به دو عنوان Warhammer و Warhammer 40000 شده است. سری Warhammer 40000 در آیندهی خیلی دور اتفاق میافتد و تا حدودی مبتنی بر نبردهای فضایی روی سیارات دیگر و… است ولی سری Warhammer تماماً روی یک سیاره اتفاق میافتد و در واقع میتوانید فکر کنید Warhammer، ارباب حلقه هاست و Warhammer 40000 مخلوط ارباب حلقهها و جنگ ستارگان!
اما Total War: Warhammer همان طور که از اسم آن هم بر میآید، در دوره زمانی Warhammer اتفاق میافتد و همان طور که گفته شد، مهمترین تأثیر این اتفاق در داستان بازی است. برخلاف نسخههای قبلی Total War که داستان خیلی کاملی نداشتند و صرفاً شما را در یکی از برهههای تاریخی قرار میدادند، در این نسخه به داستان توجه بیشتری شده است. مأموریتهای زیادی پیرامون داستان بازی به شما داده میشود که خیلی هایشان مربوط به رویدادهای مهم در دنیای Warhammer هستند و هر چند میتوانید این مأموریتها را انجام ندهید ولی انجام دادن آنها، بدون شک روند متفاوتی به ادامهی بازی خواهد داد. مثلاً در مأموریتی مربوط به گروه امپراتوری شما باید چکش افسانهای زیگمار (Hammer of Sigmar) را به دست بیاورید که به دست آوردن این چکش، قدرت بسیار بالایی به شما و همچنین امپراتور کارل فرانز میدهد و روند داستانی بازی را به کلی متحول خواهد کرد. در اصل داستان بازی در این نبرد، نیروهای امپراتوری پیروز میشوند ولی اگر در روند داستانی شما، گروه سبز پوستها (Greenskins، این گروه متشکل از ارک ها و گابلین هاست) پیروز بشوند، مطمئناً روندی کاملاً متفاوت و جالب در داستان بازی طی خواهد شد.
علاوه بر این، شخصیتهای این عنوان تحت عنوان قهرمان خوانده میشوند و نوع خاصی از آنها قهرمانان افسانهای هستند که نقش مهمی در داستان ایفا کرده و البته قابل کشته شدن هم نیستند. این افراد شخصیتهای مهم داستانی بازی هستند که هر کدام ویژگیهای خاص و متفاوتی دارند که نظیر چنین چیزی در سری Total War کم نظیر بوده است. در نسخههایی نظیر Napoleon یا Attila، افرادی نظیر خود ناپلئون و آتیلا بودند که چنین وضعیتی داشتند ولی اولاً که چنین افرادی فقط محدود به همین چند نفر بود و دوما این که این افراد تواناییهای خیلی متفاوتی با سایر نیروها نداشتند و نهایتاً کمی قدرت دفاعی و تهاجمیشان بیشتر بود؛ اما قهرمانان این نسخه، شخصیتهایی کاملاً متفاوت با سایر نیروها هستند که تواناییهایی کاملاً منحصربهفرد داشته که در هیچ نیروی دیگری شاهد آنها نخواهیم بود و از آن جایی که همهی آنها نقش داستانی بسیار بالایی نیز ایفا میکنند، شاهد یک بازی بهمراتب هیجانانگیزتر خواهیم بود و حس واقعی کنترل کردن شخصیتهای افسانهای داستان به شما دست خواهد داد.
اگر به یاد داشته باشید، در نسخ قبلی افرادی نیز بودند که تحت نام مأمور یا Agent شناخته میشدند و در واقع نام کلی همهی آنها در این نسخه، قهرمان است ولی تنها یک یا دو نوع آنها، فرماندهان و ژنرالهای جنگی هستند و بقیه به امور دیگری میپردازند و مثلاً در حکم راهبهایی هستند که در نسخ قبلی آیین سرزمینی را در سرزمین دیگر ترویج میکردند؛ اما در این نسخه مطمئناً ما انتظار نداریم که یک انسان جادوگر (که حکم همان راهبهای نسخهی پیش را برای انسانها ایفا میکند) را به میان ارک ها بفرستیم تا آیینهای انسانی را میان ارک ها ترویج کند، چون بدون شک ارک ها در همان اول، هر انسانی را که ببیند، از بین میبرند؛ از این رو راهبهای نسخ قبل، در این عنوان وظایف دیگری دارند. آنها میتوانند به ارتشهای شما ملحق شوند تا روحیه سربازان را بالا ببرند و از آن مهمتر، این افراد به طور ویژه در نبردهای حضور خواهند داشت و وظیفه اجرای یکی از مهمترین مکانیکهای تازه اضافه شدهی بازی یعنی جادو بر عهدهی آنها خواهد بود.
جادو یکی از مهمترین مکانیکهای این نسخه است که برای اولین بار در این عنوان به سری Total War اضافه شده _و قطعاً امکان وجود چنین چیزی در نسخههایی که بر پایه تاریخ هستند، وجود نداشت_ و با استفاده از این قابلیت جدید، روند مبارزات به طور کلی میتواند دستخوش تغییر بشود. جادوهایی که جادوگرها (البته نام این افراد در هر گروه فرق دارد ولی به طور کلی به آنها در این بخش از متن جادوگر میگوییم) وظیفهی اجرای آن را دارند، جادوهای معمولی که صرفاً نقش یک سلاح دوربرد را داشته باشند نیست. این جادوها، سلاحهای تخریب هر گروه است و نقش اسلحه کشتارجمعی (!) را ایفا میکند. با اجرای این جادوها، بخش بزرگی از میدان تحت تأثیر جادو قرار گرفته و نیروهای زیادی که در آن محدوده قرار دارند، همگی کشته خواهند شد. مثلاً جادویی نظیر Comet of Casandora که توسط جادوگر سماوی انسانها (Celestial Wizard) اجرا میشود، یک جرم آسمانی بسیار بزرگ (یک ستاره دنبالهدار) را بر میدان جنگ فرود میآورد و همهی افراد حاضر در یک محدوده را از نیروهای خودی گرفته تا دشمن، به کلی نابود میکند. این جادوها برای هر گروه متفاوت بوده و علاوه بر این که باعث تنوع بسیار بالای بازی میشوند، بازی را از نظر گرافیکی نیز ارتقا میدهند و مطمئناً در نسخ قبل، شاهد انفجار یک دنبالهدار روی میدان مبارزه نبودیم و هیچ گاه افکت انفجارهایی با این ابعاد در نسخ قبل وجود نداشته و برای اولین بار در این نسخه شاهد آن هستیم.
جادو یکی از چیزهایی است که در تغییر مبارزات همزمان بازی نقش زیادی ایفا میکند اما بدون شک تأثیر تغییراتی که در نیروهای صورت گرفته، بسیار بیشتر است. وقتی عنوانی در فضای فانتزی اتفاق بیفتد، قطعاً باید انتظار هیولاها و موجودات افسانهای مختلفی را داشت و این بازی نیز از این قاعده مستثنا نیست. نیروهای بسیار متنوع و مختلفی برای این عنوان طراحی شده است که هیچ گاه شاهد چنین حجم عظیمی از تفاوت در ساختار نیروها در سری Total War نبودیم. در عناوین قبلی، نهایتاً برخی ویژگیهای ظاهری نیروهای سرزمینهای مختلف با هم فرق میکردند اما همه انسان بودند و شکل کلی اسکلت بندی بدنشان یکسان بود؛ اما در این نسخه اوضاع کاملاً متفاوت است. انسانها فقط یکی از نژادهای بازی هستند و ارک ها، ومپایر کنت ها، دوآرفها و ارتش آشوب (Chaos) هر کدام طراحی منحصر به خود را میطلبند. بدون شک، طراحی چند شوالیه متفاوت میان سرزمینهای مختلف، کاری بهمراتب آسانتر از طراحی ارک هاست که آناتومی کاملاً متفاوتی با انسانها دارند. همین مورد باعث میشود که دست آورد گرافیکی سازندگان در این نسخه بهمراتب قابل توجه تر از نسخ قبلی باشد که تنها تمرکز اصلی طراحی نیروها، روی انسانها و نهایتاً چند اسب و کشتی بود.
حتی نوع نیروها نیز نسبت به عناوین قبلی تغییر کرده است. در عناوین قبلی، نیروها همگی سایزی معمولی و تقریباً برابر با هم داشتند ولی در این نسخه، به دلیل وجود موجودات افسانهای شاهد موجودات غول پیکری هستیم که به راحتی نیروهای دشمن را نابود میکنند. علاوه بر آن اضافه شدن نیروهای هوایی یک تحول در این سری محسوب میشود و به خصوص نبردهای هوا به هوا، باید فوقالعاده جذاب و بدیع باشند. همین موضوع باعث میشود که از نظر گرافیکی سازندگان کار سختی را در پیش داشته باشند و این طور که پیداست و از تریلرهای بازی بر میآید، این کار را به خوبی انجام دادهاند.
این موضوع نه تنها در طراحی شخصیتها که در گیم پلی نیز تأثیر فراوانی میگذارد. نیروهای هر ارتش به طور کامل با هم متفاوتاند و همین موضوع باعث میشود که ارزش تکرار بازی بهمراتب بالاتر از نسخ پیشین باشد چون این بار بازی در نقش هر گروه نیاز به استراتژی کاملاً متفاوتی دارد و هیچ گروهی شبیه گروه دیگر و حتی نظیر گروههای Total War های قبلی نخواهد بود. تنها گروهی که شبیه عناوین قبلی است، گروه The Empire است که مردمان آن را انسانها تشکیل دادهاند و سایر گروهها سبک و سیاقی کاملاً متفاوت را دارند.
برای بررسی بازی در این زمینهها، به بررسی تکتک نژادهای بازی میپردازیم و ویژگیهای اصلی هر کدام از آنها را بررسی میکنیم تا بدانیم چه چیزی باعث شده که این نژادها با هم تفاوت داشته باشند.
The Empire
پیشینه:
امپراتوری از آغازین لحظات تشکیلش، با جنگ عجین بوده است و هم اکنون نیز که آخرین پناهگاه انسانهاست، درگیر جنگ است. از اولین روزهایی که زیگمار (Sigmar) قبیلههای اولیه را متحد کرد تا امپراتوری را تشکیل دهد، آنها مجبور بودند که با هوشیاری تمام برای بقای خود بجنگند. با وجود این که دوران امپراتوری زیگمار سالها پیش به پایان رسیده است ولی همچنان امپراتوری از قدرت بالایی برخوردار است. حتی در دوران چنگ هم، پایه امپراتوری را سربازان حرفهای و تعلیم دیده تشکیل میدهند. قدرت اصلی امپراتوری هم از تنوع نیروهای قوی و شجاعشان ناشی میشود. این مردان شجاع حاضرند جانشان را برای عزیزانشان بدهند. امپراتوری پناهگاهی برای فرهنگ و آموزههای انسانی است و همچون نوری است که هر طرف با تاریکی دشمنانش که سعی در خاموشی آن دارند، احاطه شده است. سرزمین امپراتوری بسیار وسیع بوده و از جنگلهای خطرناک و مزارع حاصلخیز گرفته تا شهرهای فوقالعاده بزرگ را شامل میشود. حتی مردمان این سرزمین نیز اقشار بسیار گوناگونی دارند. از جادوگر، کنت، نجیب زاده و شوالیهها گرفته تا مردمان عادی، همگی در خیابانهای شهرهای امپراتوری که معماری گوتیک دارند قدم میزنند. شهرهای امپراتوری آنقدر بزرگاند که قصرهای بزرگ، باغهای زیبا و بازارهای شلوغ آن پر از افراد مختلفاند، از راهبهای مذهبی گرفته تا آدمکشانی که مخفیانه به دنبال اهداف خود میگردند. خوشی و بدبختی، مرگ و زندگی؛ همه در خیابانهای شهرهای امپراتوری با هم به چشم میخورند. حال فردی جدید به عنوان امپراتور این سرزمین انتخاب شده است. هر چند این فرد به تازگی حکومت خود را شروع کرده اما شهرت دلاوریهای نظامی او و تواناییاش در کشورداری در سرتاسر امپراتوری پخش شده است. نام او کارل فرانز است و مردم او را جانشین زیگمار میدانند. او مردی است که شایستگی امپراتوری و در اختیار داشتن چکش جنگ (Warhammer، چکش زیگمار) را دارد. او مردی است که باید امپراتوری را باری دیگر زیر یک پرچم متحد کند.
قهرمانان افسانهای:
بازیباز در ابتدای شروع کمپین از بین دو شخصیت زیر یکی را به عنوان قهرمان اصلی انتخاب میکند:
Emperor Karl Franz:
کارل فرانز، شاهزادهی آلتدورف (Altdorf) و کنتِ ریکلند (Reikland) محسوب میشود و هم اکنون به مقام امپراتوری رسیده است. او به باور بسیاری بزرگترین سیاستمدار جهان کهن (The Old World) است. علاوه بر این، او عاشق علم و هنر است و جنگجویی است که نام او، لرزه بر تن دشمنان میاندازد. با دانش بالای او در زمینه استراتژیهای جنگی و تواناییهای نظامی و رزمیاش که بسیار بالاتر از سایر انسانهاست، او انسانهای زیادی را زیر پرچم امپراتوری متحد کرده است. با در اختیار داشتن یک گریفون وفادار به نام Deathclaw و در اختیار داشتن چکش زیگمار که Ghal Maraz، او بدون شک فرماندهی مقتدر در نبرد خواهد بود.
مزیت: انتخاب این شخصیت، باعث کاهش قیمت به خدمت گیری سربازان و ساخت ارتشهای وسیع میشود.
Balthasar Gelt:
از همان سنین کم، بالتازار گلت به دانشهای جادویی مربوط به فلزات (Lore of Metal) علاقهمند بود. کسانی که به مطالعهی این دانشها میپردازند، قادر خواهند بود که مواد اولیه خام را به فلزاتی با ارزش تبدیل کنند. او از بدو ورودش به آلتدورف، ثابت کرد که اعجوبهای با علاقهی شدید به یادگیری علم و دانش است. بالتازار به سرعت به مقامهای بالایی در آلتدورف دست یافت و مورد تشویق مدارس مهندسی امپراتوری به دلیل کشف فرمولی جدید برای ساخت پودر سیاه قرار گرفت. با این وجود و طی حادثهای، او به شدت آسیب دید و به سختی جان سالم به در برد. عدهای گفتند که پوست طی این حادثه به طلا تبدیل شد و عدهای هم گفتند که پوست او به شکل بسیار زشتی در آمد. به هر حال بعد از آن حادثه او همیشه ماسک طلایی و ردایی سرتاسر تشکیل شده از فلز را میپوشد. این حادثه نه تنها او را از مسیر جادو منحرف نکرد، بلکه عطش او را برای تسلط بر روی جادوهای فلزی بیشتر کرد. تلاشهای او باعث شد که او به مقام رئیس اعظم کالج جادو برسد. در نبرد او تنها باید دستان خود را تکان دهد تا گردانهای دشمن تا ابد تبدیل به مجسمههایی از طلا بشوند. با چنین قدرتی، او مسبب بسیاری از پیروزیهای امپراتوری شد. با این وجود او هیچ وقت به طور کامل مورد اعتماد قرار نگرفت. بسیاری میگویند که میهن پرستی و شجاعت او، صرفاً وسایلی هستند که ذات واقعی او را پنهان میکنند.
مزیت: انتخاب این شخصیت، هزینه ساخت ساختمانهای جادویی و تعلیم نیروهای جادوگر را کاهش میدهد و باعث میشود که شما در نبردها تمرکز بالایی بر مبارزات داشته باشید.
شیوهی انجام بازی و نیروهای اصلی:
انتخاب امپراتوری طیف گسترده و انعطافپذیری از نیروهای را در اختیار شما قرار میدهد و استراتژیهای مختلفی توسط این گروه قابل پیادهسازی هستند. ضمن این که این گروه شبیهترین گروه به کشورهای نسخ قبلی سری است و در اوایل کار، بخش اعظم بازی را با نیروهای انسانی سپری خواهید کرد. این گروه از ادوات و ماشینهای جنگی بسیار قوی و توپخانهی مجهزی بهره میبرد که اگر این توپخانه به همراه جادوگران مورد استفاده قرار بگیرد، یک ترکیب مرگبار را شکل میدهد.
وظیفه اول شما در ابتدای بازی، متحد کردن کنت های Elector خواهد بود ولی بعد از مقداری کشور گشایی، شما در صف اول حملهی سربازان آشوب در شمال قرار خواهید داشت و باید در مقابل این حملات مقاومت کنید.
نیروهای زیر از جمله نیروهای اساسی این گروه هستند:
Warrior Priest:
پیروی از آیین زیگمار ایجاب میکند که سربازان، هم از نظر ایمانی و هم از نظر توان نظامی قوی باشند از این رو اکثر ارتشهای امپراتوری تعدادی Warrior Priest با خود به همراه دارند. این نیروها، جنگجویانی قوی هستند که از تواناییهای روحی و اعتقادی بالایی برخوردارند و هم نیروهای را فرماندهی کرده و به آنها روحیه میدهند و هم حواسشان هست که نیروها توسط فساد دشمنان آلوده نشوند.
Celestial Wizard:
کالج سماوی به دانش جویان خود، دانش جادوهای بهشت (Lore of Heavens) را آموزش میدهد. این نیروهای که گاهی به آنها آسترومنسر (Astromancer) هم میگویند، ساعات زیادی را به بررسی وضعیت حرکات اجرام سماوی میپردازند. به همین دلیل، انتظار میرود که آنها بتوانند حوادث آینده را پیش بینی کرده و روی آن تأثیر بگذارند. در میدان نبرد، این اشخاص توانایی فراخوانی دنبالهدارها و صاعقههای قوی را دارند و از این رو میتوانند جمع زیادی از نیروهای دشمن را بکشند.
Demigryph Knights:
در میان همهی هیولاهایی که در جنگل ریکوالد (Reikwald Forest) گشت میزنند، هیچ موجودی چشمگیرتر، نجیبتر و وحشیتر از دمیگریف ها وجود ندارد. این موجودات که نیمی از بدنشان از بدن عقاب و نیم دیگر از بدن شیر است، در عالیترین رتبهی شکارچیان قرار دارند. طوفانی که از حملات پنجه، چنگال و عضلات این هیولا به وجود میآید، هر چیزی را در یک چشم بر هم زدن میدرد. تنها شجاعترین شوالیههای امپراتوری جرات فکر کردن به آنها و رام کردنشان به عنوان مَرکَب را به خود میدهند. برای بعضی از انجمنهای شوالیهها، چالش نهایی شوالیه رام کردن این موجودات است. افرادی که موفق به این کار شده اند، به زخمهای ناشی از پنجههای این حیوان افتخار میکنند و آن زخمها را نماد افتخار، شجاعت و مهارت جنگی خود در مبارزه میدانند.
Steam Tank:
این ماشینهای غول پیکر، اولین بار توسط مخترع معروف، لئوناردو از میراگلیانو (Leonardo of Miragliano) اختراع شدند. تنها ۱۲ تا از این وسایل ساخته شدند و هم اکنون ۸ تا از آنها باقی مانده است. این وسیله به همراه پیستونهای قدرتمندش، دود داغی که از آن خارج میشود و غرش ناشی از شلیک توپهایش به یک سلاح غیرقابل مهار در نبردها تبدیل میشود. با این وجود، شرایط بسیار سخت کار درون این وسایل و احتمال انفجار درون موتورهای داغ آنها باعث میشود که تنها ماهرترین مهندسان حاضر به کار در چنین وسیلهای بشوند.
Luminark of Hysh:
از ترکیب جادو و مهندسی، Luminark of Hysh متولد شده است. این وسیله یک ماشین جنگی جادویی بسیار قوی است که توسط جادوگران کالج روشنایی ابداع شده است. این وسیله از مجموعهی پیچیدهای از آینه و عدسی تشکیل شده و خدمهی آن از این وسایل برای متمرکز کردن جادوی Hysh (روشنایی، Wind of Hysh، Wind در سری Warhammer به شاخههای مختلف جادو اطلاق میشود) استفاده میکنند. این انرژی بالا، بهوسیلهیک گوی جادوگری (Orb of Sorcery) آزاد میشود و سپس از طریق عدسیهای مختلف متمرکز شده و در نهایت بهصورت یک اشعهی فوقالعاده پر نور آزاد میشود که میتواند هر چیزی را در مسیر خود تبخیر کند.
The Dwarves:
پیشینه:
دوآرف (کوتوله) ها از نژادهای قدیمی دنیای قدیم هستند و زمانی، امپراتوریهای بسیار با شکوه و سرزمینهای بزرگی داشتند اما هم اکنون آنها را از دست دادهاند. حالا انگیزهی آنها انتقام گرفتن از بانیان این واقعه است و با وجود مشکلاتشان، همچنان روحیه مبارزه خود را حفظ کرده و تسلیم نشدهاند. دوآرفها از انسانها چاقتر و کوتاهتر هستند، شانههایی پهن و ریشهایی بسیار بلند دارند. با این حال ویژگی اصلی آنها طبیعت خشن و لجبازشان است. این لج بازی ذاتی آنها حتی در تاریخ آنها و افسانههایشان نیز تأثیر گذاشته و گاهی باعث خوش شانسی و گاهی نیز باعث خلق تراژدیهای تلخ شده است. این سختی ذاتی آنها درون ارتششان نیز به چشم میخورد؛ ارتش آنها از طرفداران سرسخت تاکتیکهای دفاعی تشکیل شده و پیادهنظامشان زرههای سنگین و غیرقابل نفوذی میپوشند و از نیروهای کمان دار و دوربردِ مرگبار آنها، پشتیبانی میکنند. بهعلاوه، آنها توپخانه و ماشینهای جنگی فوقالعاده پیشرفتهای دارند که با مهندسی دقیق ساخته شدهاند. با این وجود این گروه سوارهنظام ندارند و به جز یکی دو مورد معدود، نیروهای کندی هستند.
دوآرفها مردمانی کینهای هستند و نه تنها کینه را فراموش نمیکنند، بلکه آن را در وجود خود تقویت میکنند. کلمهای برای بخشش در زبان آنها وجود ندارد. اگر شخصی با ارتشی از دوآرفها دشمنی بکند، خودش و نوادگانش تا آخر عمر دشمن دوآرفها خواهد بود. دوآرفها هر گونه تخلفی نسبت به سرزمینشان را ثبت میکنند و هر قلعه، کتابی موسوم به کتاب کینهها (Book of Grudges) دارد. این لج بازی آنها ثمرات مثبتی نیز داشته است و باعث شده که مقاومت و استقامتی مثال زدنی داشته باشند و به هیچ وجه، تسلیم دشمن نشوند. همچنین آنها مردمانی بسیار وفادار هستند و با وجود خطراتی که در طول قرنها ممکن است متوجه آنها باشد، به سوگندشان وفادارند.
دوآرفها در کوهستانهای سخت و خشن منطقهی کوهستانهای گوشه جهان (World Edge Mountains) رشد کردهاند و در زیر قُلل این منطقه، معدنها و سرسراهای های بزرگی را برای خود درست کردهاند. آنها به این مکان کاراز آنکور (Karaz Ankor) میگویند که به معنی “عالم ابدی” است. با وجود این که هم اکنون بسیاری از استحکامات و قلعههای آنها به ویرانه تبدیل شده و لانهی موجودات تاریک است ولی آنها شکوه گذشتهی خود را فراموش نکردهاند. درون قلب سنگی هر دوآرفی، انگیزهای عمیق و سوزان برای انتقام گرفتن از دشمنانشان وجود دارد. انگیزهای برای پس گرفتن سرزمینهایی که روزی متعلق به آنها بود…
قهرمانان افسانهای:
بازیباز در ابتدای شروع کمپین از بین دو شخصیت زیر یکی را به عنوان قهرمان اصلی انتخاب میکند:
High King Thorgrim Grudgebearer:
ثورگیم، پادشاه اعظم فعلی دوآرفهاست. او همیشه در ذهن خود به فکر بازپسگیری شکوه قدیمی دوآرفها بوده است. به عنوان حاکم اصلی دوآرفها، کتاب بزرگ کینهها به او سپرده شده است. داستان دلاوریهای او و کینههای بزرگی که از دشمنان دارد به سربازان ترسناک او امید میدهد و همین امید، میتواند کلید پیروزی دوآرفها باشد. ثورگیم در تاج و تخت قدرت (Throne of Power) به دنیا آمده و تبر گریمنیر (Axe of Grimnir) را در نبرد با خود حمل میکند. دوآرفها او را در صف مقدمی افرادی میبینند که قرار است پیروزی بزرگی را برای دوآرفها رقم بزنند. دورهی تسویه حساب با دشمنان فرا رسیده است. هدف ثورگیم، انتقام گرفتن از همهی کسانی است که نامشان در کتاب قطور کینهها آمده است.
مزیت: انتخاب این شخصیت باعث میشود که نیروهای آسیب دیده و کشتهشدهی شما، به سرعت بازیابی یا جایگزین شوند و بعد از جنگ، ارتش شما سریعتر برای نبرد آماده خواهد شد.
Slayer King Ungrim Ironfist:
آنگریم مشت آهنی، هم یک پادشاه و هم یک جنگجوی قوی و بیرحم (Slayer، این لقب به قویترین مبارزان دوآرف داده میشود) بوده و به نظر میرسد، آخرین پادشاه جنگجوی کاراک کادرین (Karak Kadrin) است. به عنوان یک جنگجو، او سوگند خورده است که از مرگ در مبارزه با مرگبارترین دشمنان نترسد ولی به عنوان یک پادشاه، وظیفهی او دفاع و محافظت از مردم است. به همی دلیل او نمیتواند به دنبال مرگی که Slayer ها آرزویش را دارند باشند، ولی او در طول سالیان تبدیل به فردی خستگی ناپذیر شده و کاراک کادرین را درگیر جنگهای زیادی با دشمنان خونی دوآرفها کرده است. او کسی بود که اژدهای قلهی سیاه را کشت و محاصرهی قلعه شاه بلگار (King Belgar) را که توسط Queek Headtaker رهبری میشد، در هم شکست. او کسی بود که اُگِر (Ogre) مزدور گلفگانگ آدمخوار (Golfgang Maneater) را شکست داد و در نبرد The Battle of High Pass جلوی ارتش بزرگی از سپاهیان آشوب را گرفت. بسیاری معتقدند که او در نهایت روزی با افتخار در نبرد کشته خواهد شد.
مزیت: انتخاب این شخصیت، هزینهی به خدمت گیری Slayer ها و نیروهای دیگری از دوآرفها را کاهش میدهد.
شیوهی انجام بازی و نیروهای اصلی:
انتخاب این نژاد به درد بازیبازهایی میخورد که علاقهمند به استقامت بالای نیروها، توان دفاعی بالا و همچنین سلاحهای گرم فوقالعاده قوی هستند. در اختیار داشتن یک گروه دفاعی تفنگدار که توسط پیادهنظام قوی حمایت شوند و همچنین توپخانه مناسب، بیشتر حملات را آسان میکند ولی باید همیشه حواستان به جناحین باشد زیرا حملهی دشمن از جناحین، آرایش نیروها را به هم ریخته و نیروهای دوربرد را مجبور به مبارزه از راه نزدیک میکند که باعث شکست آنها میشود.
دوآرفها افراد بسیار وفاداری هستند و شورش در میان آنها اتفاق نمیافتد. سطح نظم عمومی هم همیشه در حد خوبی قرار دارد. دوآرفها به سیستم جابهجایی زیرزمینی هم دسترسی دارند که امکان دسترسی به میانبرهایی را در زمینهای غیرقابل دسترس به شما میدهد؛ البته استفاده از این سیستم بدون ریسک نیست. در ضمن بازیبازها باید همیشه حواسشان به کتاب کینهها باشد، از بین بردن افرادی که نامشان در این کتاب است، پاداشهای خوبی را به همراه دارد و باید توجه کنید که نام دشمنان به راحتی وارد این لیست میشود.
نیروهای زیر از جمله نیروهای اساسی این گروه هستند:
Ironbreakers:
این نیروها برای نبرد در زمینهای تنگ و بسته تعلیم دیدهاند و به راحتی در تونلهای کم عرض به مبارزه میپردازند. در این مکانها، آنها در موقعیت دفاعی بسیار خوبی مستقر شده و با سپرهای دشمن، همچون تخته سنگی غول پیکر جلوی موج حملات دشمن را میگیرند. این افراد سپری غیرقابل نفوذ و مستحکم را در مقابل ترس و وحشت ناشی از نیروهای تاریک دشمن شکل میدهند. به ازای هر نبردی که این افراد در زیر نور ماه یا خورشید انجام دادهاند، دهها نبرد در اعماق کوهستان توسط این افراد انجام گرفته و از این رو در نبردهای کوهستانی تخصص خیلی بالایی دارند.
Irondrakes:
اولین بار اتحادیه مهندسان سلاح Drakegun را اختراع کردند؛ سلاحی که با مواد شیمایی مخصوص یک گلوله آتشین و پر انرژی را شلیک میکند. Ironbreaker هایی که در زمینه کار با این سلاح از خود استعداد بالایی نشان دادند، مورد تعلیم قرار گرفته و تبدیل به نیروهایی جدیدی تحت نام Irondrakes شدند. هنگامی که دوآرفها با دشمنی قوی مواجه شوند، Ironbreaker ها مسیر را بازی میکنند و در پشت سر آنها، این نیروها، با گلولههای آتشین خود به استقبال دشمن میروند.
Longbeards:
دوآرفها به استثنای کسانی که در جنگ کشته شوند یا دچار بلایای این چنینی شوند، عمر بالایی دارند. طول بلند ریش یک دوآرف بیانگر سن او در نتیجه میزان داناییاش است. Longbeard (ریش بلندها) افرادی هستند که در نبردهای زیادی شرکت داشته اند، دشمنان بیشتری را کشتهاند و بیشتر از هر دوآرف دیگری توانستهاند در مقابل سختیها مقاومت کنند. سبز پوستها دشمنان قسمخوردهی دوآرفها هستند و گاهی اوقات از زبان ریش بلندها شنیده میشود که در روزگار آنها گابلین ها بزرگتر و قویتر از گابلین های امروزی بودند و هیچ چیزی در این زمان مانند قبل به خوبی ساخته نمیشود. این نیروها مانند یک موج شکن عمل کرده و محکم و استوار در مقابل دشمن میایستند و از سایر نیروها حمایت میکنند.
Slayers:
این نیروها عجیبترین و کشندهترین گروه از سربازان دوآرفها هستند. در زمان نبرد آنها دست از وحشی گری قدیمی خود کشیده و به ارتش پیوستند تا به خاطر هدف اصلی دوآرفها بجنگند. هدف آنها پیدا کردن و نابود کردن بزرگترین دشمن ممکن است و در این زمینه عزمی راسخ دارند. این افراد به زره و سپر اهمیت چندانی نمیدهند و از این رو معلوم میشود که شکارچیانی بسیار نترس هستند. هدف نهایی آنها مرگ در جنگ است و البته افرادی نیستند که عمداً بد بجنگند تا خود را به کشتن بدهند و با بیشترین توان سعی در نابودی دشمن دارند.
Gyrocopter (Steam Gun):
گیروکوپتر ها ماشینهای پرندهای هستند که پروانههای چرخندهی شان با موتورهای سبک وزنی که با مهندسی و هوش و ذکاوت بسیار بالا ساخته شده اند، کار میکنند. آنها میتوانند به صورت عمودی شروع به پرواز کرده و به همین شکل فرود بیایند و ضمناً میتوانند در هوا شناور باقی بمانند. جنگافزار اصلی این دستگاه، سلاحی با نام Steam Gun یا تفنگ بخار است. هنگامی که محفظههای این سلاح باز میشوند، بخاری بسیار داغ از آنها خارج میشود که دشمن را میسوزاند. در طول سالیان دراز استفاده از این سلاح، به این جنگافزار امکان استفاده از قابلیتهای انفجاری هم اضافه شده است. معمولاً خلبانان این وسیله نیز بمبهایی را بر سر دشمن میاندازند که کمک بیشتری به نابودی دشمنان میکند.
Flame Cannon:
کمتر سلاحی مانند Flame Cannon میتواند ترس و رعب و وحشت زیادی را به وجود دشمنان بیندازد. در داخل این سلاح ترکیبی فرار از روغن داغ و قیر مذاب با هم مخلوط شده و سپس هوا وارد محفظههای این سلاح میشود؛ سپس فشار درون محفظه به شدت بالا رفته و شرایط را برای حمله فراهم میکند. دشمنانی که با آتش درون این سلاح رو به رو شوند، به سرعت آتش گرفته و بعد از چند لحظه فقط استخوان سوخته از آنها باقی خواهد ماند.
The Greenskins
پیشینه:
مجموعهای از دندانهای تیز و پوستی سبزرنگ؛ سبز پوستها بربرترین و نیرومندترین غارتگران دنیای کهن هستند. این گروه از یک نژاد خاص تهیه نشده و جمعی از چندین زیر-نژاد مختلف است که به دلیل شباهت همهی شان از نظر فکری و درنده خویی بسیار بالا، کم هوشی و تمایل به کشتار در کنار هم جمع شده اند. این گروه متشکل از ارتشهای عظیم ارک ها که در سرزمینهای Badland به غارت مشغولاند و گابلین های شب (Night Goblins) است که در تونلهای زیرزمینی و در تاریکی به جا به جایی و نقشه کشیدن برای اهداف شومشان مشغولاند. آنها به هر جایی که دلشان بخواهد میروند و در آن جا با ارتشهای بسیار بزرگ شهرهای سایر نژادها را غارت و ویران میکنند. بعد از قتل عام ساکنان یک شهر، آنها دیوارهای شهرها را به رنگهای بسیار زشت و غیر زیبایی رنگ میکنند و سپس هر وقت که دوباره دلشان برای خونریزی تنگ شد، به جایی دیگر حمله میکنند. این گروه از حکومت خاصی برخوردار نیستند و طبق طرز فکر آنها، قویترین شخص بهترین تصمیم را میگیرد و از این رو همیشه کثیفترین و مکارترین افراد در بالاترین درجهی ممکن قرار میگیرند. قدرت تهاجمی و وحشی گری بالاتر ارک ها آنها را تبدیل به نژاد فرمانده و حاکم کرده است و گابلین ها به عنوان زیردست و در ازای امنیت و محافظت برای ارک ها کار میکنند. ترول ها، غولها و سایر موجودات پَست هم با وعدهی نبرد، به دست آوردن غارت و همچنین خوردن تعدادی از گابلین های ضعیف به این گروه ملحق شده اند. تنوع و توانایی تطبیقپذیری بالای این گروه و همچنین قدرت بالای افرادش، ضعف این گروه از نظر هوشی و دیپلماسی را پوشش میدهد.
افراد این گروه همیشه در حال نزاع هستند، چه از درون و چه از بیرون. این افراد همواره به دنبال رقیبانی شایستهاند تا با آنها مبارزه کرده و شکستشان دهند. سرپرست هر گروه از این افراد شخصی است که جنگسالار یا Warboss خوانده میشود. تنها راه رسیدن به این درجه، کشتن جنگسالار قبلی است. چنین جایگاهی توسط بزرگترین و کثیفترین ارک های گروه کسب میشود. سبز پوستها برای نبرد زندگی میکنند و اگر جنگسالار آنها نتواند جوابگوی علاقهی آنها برای نبرد باشد، رفتهرفته از تعداد آنها کم میشود. هنگامی که سخن از یک جنگسالار واقعی و بزرگ میشود، به سرعت جنب و جوش میان سبز پوستها به وجود میآید و سعی میکنند به ارتش او ملحق شوند. با هر پیروزی، سبز پوستهای بیشتری به ارتش جنگسالار ملحق میشوند. در نهایت این ارتشها جمع میشوند و یک WAAAGH! (بالاترین رتبهی قبایل و نهایت خشم و قدرت ارک ها و سبز پوستها تحت این نام شناخته میشود) را شکل میدهند.
قهرمانان افسانهای:
بازیباز در ابتدای شروع کمپین از بین دو شخصیت زیر یکی را به عنوان قهرمان اصلی انتخاب میکند:
Grimgor Ironhide:
علاقه شدید گریمگور پوست آهنی به خشونت، حتی به عنوان یک ارک سیاه هم بیش از حد است. اگر یک روز بدون نبرد سپری شود، او چشم بهسوی ارتش خودش میدوزد و با شروع کردن مباحثههای مختلف و شرورانه میان آنها، سعی میکند تا نبردی میان ارتش خودش راه بیندازد تا از این طریق، خستگی مبارزه نکردن از تنش در برود. اگر دو روز بدون نبرد سپری شود، او نمیتواند جلوی خشم او را بگیرد و هر کس که در مقابل او بایستد کشته خواهد شد، شاید تنها همراهان شخصی خودش که از نوع ارک سیاه هستند و با نام Immortulz شناخته میشوند، بتوانند زنده بمانند. این افراد بادیگارد های فوقالعاده ماهر او هستند و در نبردهای زیادی او را همراهی کردهاند. آنها خونریزی را دوست دارند و مهارت بالایی هم در این کار دارند. هنگامی که Immortulz با او هستند، تبر جادویی و همیشه تیزش که Gitsnik نام دارد در دستانش است و لشکری از سبز پوستها در پشت سر او هستند، گریمگور شروع به کار برای رسیدن به هدف اصلیاش خواهد کرد: جنگ کردن تا جایی که سیلی از خون دشمنان روی زمین جاری شود.
مزیت: استخدام افراد برای گریمگور و تشکیل قبایل خیلی بزرگ برای دستیابی به یک WAAAGH! واقعی راحتتر است.
Azhag the Slaughterer:
آژاگ در میان ارک ها بسیار عجیب و غیرمعمول است و همین موضوع باعث ترسناک شدن او میشود. در حالی که بیشتر ارک ها بر تواناییهای وحشیگریشان تمرکز میکنند تا به موفقیت برسند، آژاگ از آینده نگری و توانایی تفکر استراتژی بالایی برخوردار است و از این توانایی برای کشتار دشمنانش استفاده میکند. در اختیار داشتن چنین مغز تاکتیکی در میان سبز پوستها بسیار نادر و کمیاب است. با وجود این که سبز پوستهایی زیادی از قرار داشتن تحت فرماندهی چنین شخصی که در هر نبردی که انجام میدهد، پیروز میشود بسیار خوشحالاند و او چنین استعداد بالایی دارد، اما چیزی عجیب در مورد او وجود دارد. او به زبانی صحبت میکند که دیگر سبز پوستها متوجه نمیشوند. گاهی نیز هالهای سیاه در چشمانش پدیدار میشود. گاهی نیز او در وضعیتی عجیب و در حال بحث و گفت و گویی متناقض با خودش دیده شده است. شایعاتی وجود دارد که میگوید تاج آهنی که بر روی سر او قرار دارد، یک عتیقهی قدیمی است و توسط یک موجود پلید و قوی تسخیر شده است. بهوسیله این عتیقه، آژاگ توانسته همراهی تاریک پیدا کند که ذهن ساده و ضعیف او را با ویژگیهایی نظیر آینده نگری و مکر و حیله که ارک ها از آن بیبهرهاند ترکیب کند و از این رو او به فرماندهی قوی تبدیل شده و توانسته از این طریق لقب مخوف سلاخی گر را برای خود دست و پا کند.
مزیت: انتخاب این شخصیت باعث میشود به دلیل وجود تاریکی که درون او قرار دارد، امکان برقراری ارتباط با حکومتهای تحت سلطه آندد (Undead) ها راحتتر باشد.
شیوهی انجام بازی و نیروهای اصلی:
ارتش سبز پوستها مخلوطی از ارک ها و گابلین ها به همراه نیروهای دیگری نظیر ترول ها، غولها و عنکبوتها میشود. از این رو و به دلیل این تنوع بالا در نیروها، ارتش سبز پوستها در همهی زمینههای مبارزه قدرت تطبیقپذیری و هماهنگی بالایی دارد. با انتخاب این گروه باید حواستان به روحیه جنگی این افراد باشد. باید مدام به دنبال گروهی برای جنگیدن باشید و در جنگها هم پیروز شوید. اگر مدت زیادی را بدون پیروزی و جنگ سپری کنید، در داخل ارتشتان جنگ شده و نیروهایتان را از این طریق از دست میدهید. در ضمن قبایل مختلف سبز پوست نیز با هم در جنگ و درگیری هستند و اگر بتوانید نزاع میان آنها را آرام کرده و آنها را زیر یک پرچم متحد کنید، میتوانید خشم اصلی آنها را در قالب یک WAAAGH! واقعی آزاد کنید و بدین طریق دشمنان خود را به راحتی نابود کنید.
نیروهای زیر از جمله نیروهای اساسی این گروه هستند:
Night Goblin Shamans:
شمن های گابلین های شب، به راحتی با کلاههای خاصشان قابل شناسایی هستند. آنها زمان زیادی را داخل غارها و تونلها میگذرانند و تنها در شب از این مکانها بیرون میآیند. آنها در این مکانهای تاریک انواع و اقسام قارچهای سمی را پرورش میدهند و بدون شک ماهرترین افراد در این زمینه هستند. این افراد حجم عظیمی از قارچها را در معجونها و مراسم عجیب خود، مصرف میکنند و از این رو به عنوان افرادی دیوانه شناخته میشوند.
Trolls:
ترول ها موجوداتی غول پیکر هستند که ظاهر قوز دارشان تا حدودی قدرت واقعی آنها را مخفی میکند. این موجودات با وعدهی خوردن گابلین های کوچک و رسیدن به وسایل غارت شده، شرکت در نبردها و دستیابی به شکوه بهاجبار به ارتش سبز پوستها پیوستهاند. آنها بسیار به تف کردن روی دشمنانشان علاقهمندند و باید بدانید که اسید معدهی آنها میتواند فلزات را هضم کند؛ مطمئناً کمتر روشی بدتر از مرگ به این شکل است. جدا از خطرناک بودن این موجودات، کشتن آنها نیز بسیار سخت است زیرا گوشت آنها به سرعت بعد از آسیب دیدن بازیابی میشود. حتی در صورت کنده شدن سرهایشان آنها قادر هستند که سر جدیدی به دست آورند. حتی ترول هایی که به شدت در نبرد آسیب دیدهاند ممکن است روز بعد صحیح و سالم باشند. برای همین اگر شما در گروه مقابل سبز پوستها هستید باید همیشه حواستان باشد که ترول ها را در همان نبرد بکشید زیرا اگر تمامی آنها را کاملاً نابود نکنید، احتمالاً تا نبرد بعدی آنها دوباره صحیح و سالم آمادهی نابود کردن ارتش شما خواهند بود.
Arachnarok Spiders:
از میان عنکبوتهایی که جنگها را تصرف کردهاند، عنکبوتهای آراکناروک با اختلاف زیاد جزو بزرگترین عنکبوتها هستند. آنها موجوداتی بسیار قوی و غیرقابل مهار کردن هستند و گاهی اوقات جثهای بزرگتر از ساختمانهای کوچک امپراتوری دارند. تارهای این عنکبوتها هم از ساعد یک ارک قطورتر هستند و میتوانند یک کلاه خود را کاملاً درون خود جای دهند. گابلین های جنگلی روزگاری از این موجودات میترسیدند ولی بالاخره گروهی از گابلین ها سعی کردند به این موجودات احترام گذاشته و با کشتن افرادی به خاطر این موجودات و اجرای جادوهای شمنی، اتحادی میان این گابلین ها و عنکبوتها به وجود آمد. حال وقتی یک گابلین جنگلی عمداً کنار لانهی عنکبوتهای آراکناروک اردو بزند، آنها سعی میکنند شرایط را برای آرامش گابلین فراهم کنند. بعضی از آراکناروک ها رشد میکنند تا زندگی خوشی در کنار گابلین ها داشته باشند و گابلین ها غذای آنها را تأمین کنند و در عوض این کار به گابلین ها اجازه میدهند که مانند بچههایشان پشت آنها سوار شوند. شجاعترین گابلین ها بر پشت این عنکبوتها سکوهایی برای مبارزه میسازند و این موجودات تبدیل به سلاحی بسیار قوی چه از نظر دوربرد (به خاطر سکوها و گابلین هایی که روی سکوها مستقر میشوند) و چه از نظر نبردهای راه نزدیک (به خاطر خود عنکبوت) تبدیل میشوند.
Doom Diver Catapult:
این سلاح اولین بار برای بررسی اوضاع توسط گابلین های صحرانشین اختراع شد ولی به سرعت تبدیل به سلاحی مخوف در نبردها شد. این منجنیقها، سلاحهایی نسبتاً کوچک ولی با قدرت بالا هستند که معمولاً طناب و جسم کشسان آنها رودهی یک ترول است. این وسیله گابلین ها را به هوا پرتاب میکند و سپس آنها بهوسیلهی یک سری بالهای دست ساز، بر بالای سر دشمنان پرواز کرده و سپس بهتدریج سرعت بالایی پیدا کرده و به سمت دشمنان با فریادی که از ترس میکشند، حمله برده و سپس با سرشان که مجهز به یک کلاهخود شاخ دار شده، به درون دشمنی که هدف گرفتهاند هجوم برده و البته خودشان نیز متلاشی میشوند. گابلین های کمی هستند که برای چنین کاری تعلیم میبینند و البته هیچ کدامشان از حمله به دشمن، زنده برنگشتهاند!
Giant:
این موجودات نوادگان Sky-Titan ها هستند که مدتهاست فراموش شده اند. غولها موجوداتی بزرگ (بزرگتر از ترول ها) هستند که در مکانهای مختلف دنیای قدیم به دنبال غذا و فرصتی برای نبرد میگردند. معمولاً ابتدا نبرد پیش میآید و در نتیجهی نبرد آنها غذا هم به دست میآورند. آنها به راحتی به استخدام ارتش سبز پوستها در میآیند زیرا از این طریق به منبعی قطعی از غذا و نبرد دسترسی دارند. برای یک سبز پوست، هیچ چیزی ارزشمندتر از دیدن لحظهی له شدن دشمنان زیر پای غولها نیست. معمولاً قبایل رقیب بر سر یک غول با هم مبارزه میکنند و گروه برنده این موجود غول پیکر را به خدمت خود در آورده و غول هم سربازان کشتهشدهی هر دو ارتش را میخورد!
Vampire Counts
پیشینه:
در سرزمینهای متروک سیلوانیا (Sylvania)، ارتش آندد (Undead) های کنت های ومپایر در کنار هم برای اجرای نقشههای شومشان جمع میشوند. از میان مردابها و زمینهای بایر، موجودات تاریکی که قرنهاست کابوس انسانها هستند، از میان سنگقبرهای قدیمی و آرامگاههای فرسوده خارج میشوند. موجوداتی که هم زمین را به سیاهی میکشند، هم هنگام پرواز، با بالهای سیاه و تاریکشان جلوی نور ماه را میگیرند. در میان تاریکی جاودانهی مقبرههای قدیمی، صدای به هم خوردن استخوانها، نالههای وحشتناک و برخورد زرههای زنگ زده به یک دیگر به گوش میرسد. در این زمان، لشکری عظیم از اجساد احیا شده با جادوهای سیاه و نکرومنسی (Necromancy) که تحت ارادهی پلید کنت های ومپایر هستند، به راه میافتند. حضور مردههای متحرک و زنده شده با جادوی سیاه به خودی خود فساد و پلیدی میآورد و هر زمینی که آنها به آن پا گذارند، به مکانی مرده و نابود شده تبدیل میشود. پیشروی آنها در مه غلیظی انجام میشود که هیچ بادی توانایی جا به جا کردن آن را ندارد، در این مه درختان به خود پیچ و تاب خورده و از شدت درد و رنج، خم میشوند. در نبرد، آنها موجوداتی ترسناک هستند. ارتشی از سربازان که پوستهای پوسیده شده و پارهپاره دارند، بدون ترس و درنگ، به دشمنان خود حمله میکنند و در همین حین جانوران خفاش مانند و غول پیکری در آسمان، به هر کسی که جرات ایستادگی مقابل آنها را داشته باشد، هجوم میبرند.
همه چیز در مقابل اربابان غیرزندهی سیلوانیا (ومپایر ها) به لرزه در میآید، کسانی که مخالف کامل طبیعت و انسانیت هستند. کسانی که سعی میکنند در مقابل یورش وحشیانهی این افراد مقاومت کنند به زودی در مییابند که سرنوشتی وحشتناکتر از مرگ انتظارشان را میکشد. ومپایر ها، استادان جادوی سیاه و نکرومنسی هستند و کسانی که به دست آنها کشته شوند، به زودی و به عنوان سربازان آنها، دوباره با جادوی سیاه زنده میشوند. کسانی که روزی در مقابل این افراد شجاعانه دفاع میکردند، به عروسکهای خیمه شب بازی تبدیل میشوند که تنها از این هیولاهای وحشتناک (ومپایر ها) فرمان میگیرند.
قهرمانان افسانهای:
بازیباز در ابتدای شروع کمپین از بین دو شخصیت زیر یکی را به عنوان قهرمان اصلی انتخاب میکند:
Mannfred Von Carstein:
منفرد فون کارستین، ومپایری است که علاوه بر قدرت و سرعت خاص ومپایر ها، یک خصیصه دارد که او را بسیار خطرناک میکند. این خصیصه، حیلهگری اوست. در حالی که بسیار از اعضای خاندان او عمر خود را به مبارزات درون خانوادگی پرداختند و در حال نابود کردن خاندان خود بودند، او وقت خود را صرف یاد گرفتن دانش جادوهای تاریک و نکرومنسی کرد. او شروع به سفر کردن به مکانهای تاریکی نظیر مقبرههای باستانی نِهِخارا (Nehekhara) و شعر فراموششدهی لاهمیا (Lahmia) کرد؛ جایی که اسرار راهبهای لیچ (لیچ نوعی نژاد جادوگر و پلید است) بر روی پاپیروس و پوست کنده شدهی موجودات مختلف نوشته شده است. در این زمانها، او میتوانست تواناییهای تاریکش را با جا زدن خود بهجای یکی از فرماندهان امپراتوری مخفی کند. تنها ردی که او از خود بر جای میگذاشت، صداهای وحشتناکی بود که بعد از عبور او از اجساد شنیده میشد و این که مردم با فرماندهی ثروتمند ملاقات میکردند که هیچ کس تا به حال چیزی در مورد او نشنیده بود. بعد از بازگشت از این سفرها، او هویت واقعی خود را آشکار کرد و در این زمان دیگر چهرهی او قابل شناسایی نبود، او تبدیل به موجودی با صورت جسد مانند شده بود که از جادوهای تاریک و نکرومنسی آگاهی کامل یافته بود.
مزیت: با انتخاب این شخصیت، نیروهای شما سریعتر بر روی نقشه حرکت کرده و هزینهی نگهداری Grave Guard ها و Black Knight ها کمتر خواهد شد.
Heinrich Kemmler:
گفته میشود که هدف نهایی کسب قدرت، خود قدرت است. هیچ موجودی در دنیای کهن بیشتر از هاینریش کملر به این موضوع باور ندارد و این موضوع در شخصیتش نهادینه نشده است. او از جوانی مشتاق یاد گیری هنرهای نکرومنسی بود و زمانی که سنش بیشتر شد، تواناییهای او در استفاده از جادوهای زشت و وحشتناک بسیار بیشتر از سایر افراد بود. شور و اشتیاق او برای کسب این دانشهای ممنوعه باعث شد که او به مقبرههای بسیار قدیمی بی حرمتی بکند. رقیبان او با هم متحد شدند و شکستی را به او تحمیل کردند و از این رو هاینریش از نظر جسمی و ذهنی آسیب بسیار دید. او که عقل خود را تا حدودی از دست داده بود، در حالی که روزگاری به خود لقب Lichemaster را داده بود، سالهای زیادی را در کوههای خاکستری به عنوان یک فقیر (یا شخصی با وضعیتی کمی بهتر از یک فقیر) گذراند. در این مدت که در کوههای خاکستری پرسه میزد، روزی نیرویی تاریک و ناشناخته او را به آرامگاه تاریک یکی از قهرمانان ارتش آشوب رساند که در بالای یک تپه قرار داشت. در این مکان، او پیمانی تاریک را با موجودات شرور بست. آنان سلامتی و قدرت او را بازگرداندند و در عوض او به وسیلهای برای کشتار و نابودی تبدیل شد. حال بار دیگر او به موجودی تبدیل شد که در همهی داستانهای ترسناک، نقلی از او وجود داشت و از این طریق، به کابوسی برای انسانها تبدیل شد.
شیوهی انجام بازی و نیروهای اصلی:
یکی از مهمترین عناصر جدید بازی در مورد همین گروه است. فساد ومپایری (Vampiric Corruption). افراد این گروه برای این که بتوانند بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارند باید در مکانهایی حرکت کنند که فساد ومپایری در آن جا پخش شده باشد. این فساد توسط قهرمانان این گروه که کنت ومپایر (Vampire Count) نام دارند گسترده میشود و البته بعضی از ساختمانهای آنها هم میتوانند این فساد را در مناطق مجاور گسترش دهند. در صورتی که این فساد وجود نداشته باشد، رضایت مردم (!) این گروه و نظم عمومی پایین آمده و امکان شورش وجود دارد. در عوض اگر این فساد را در مناطق دشمن پخش کنید، رضایت و نظم عمومی مناطق دشمنان فوقالعاده پایین میآید و به راحتی امکان نابودی آنها فراهم میشود. ارتشهای این گروه اگر در مناطقی که این فساد وجود ندارد حرکت کنند، در اثر زمان دچار مرگ و میر شده و تعدادشان کم میشود و بنابراین بهتر است که در مکانهایی که فساد وجود دارد، حرکت کنند. در عوض دشمنان با حرکت در این مکانها که فساد وجود دارد، نیروهای خود را از دست میدهند و در نتیجه نفوذ به پایگاههای ومپایر ها حتی بدون درگیری با آنها نیز تلفاتی برای دشمن به همراه دارد. این فساد بر روی محیط و گرافیک هم اثر گذاشته و مناطق دارای فساد به رنگ تیره در آمده و گیاهان منطقه به شکل وحشتناکی خشک شده و درختان نیز تبدیل به هیبتهای ترسناکی در تاریکی سرزمینهای دچار فساد میشوند.
از نکات قابل توجه دیگر در مورد این گروه نداشتن نیروهای کمان دار و دوربرد است. این گروه هیچ گونه نیروی دوربردی ندارد ولی در عوض پیادهنظام قوی، سوارهنظام سریع، واحدهای ترسناک که روحیه دشمن را از بین میبرند، جادوهای بسیار قوی، عدم وجود ترس در نیروها (یعنی امکان فرار نیروها در اثر کاهش روحیه وجود ندارد) و نیروهای پروازی قوی این گروه، ضعف یاد شده را جبران میکنند. البته به هر حال اگر شما در طرف مقابل این گروه باشید، میتوانید از این ضعف به بهترین شکل بهره ببرید زیرا اگر شما به نیروهای دوربرد دسترسی داشته باشید تا زمانی که آنها مجبور به نزدیک شدن به نیروهای شما هستند، میتوانید آنها را تیرباران کنید و از آن جایی که آنها نیروهایی ندارند که جلوی تیرباران شما را از دور بگیرند، مجبورند که به نیروهای شما نزدیک شوند و در این میان قطعاً تلفات نه چندان کمی خواهند داد.
این گروه به دلیل توانایی استفادهی فرماندهانش از نکرومنسی و جادوی سیاه، توانایی احضار زامبی و اسکلت را در هنگامهی نبرد دارند که میتوانند در زمانی که فکر میکنید راهی ندارید با احضار این موجودات خود را از مهلکه نجات دهید. ضمناً این قابلیت آنها در بخش نوبتی بازی هم باعث میشود بتوانید در صورت نیاز به تکمیل سریع ارتش، به سرعت و از این طریق ارتش خود را کامل کنید.
نیروهای زیر از جمله نیروهای اساسی این گروه هستند:
Grave Guards:
روی دیوارهای قلعههای تسخیر شدهی سیلوانیا، سربازی نامیرا که زره زنگ زده و پوسته شده بر تن دارند، بدون خستگی در حال گشت زدن هستند. این محافظان وحشتناک با نام محافظان قبر (Grave Guards) خوانده میشوند. مردمی بیچاره که بهوسیله جادو از مقبرههای خود برخاسته و مشغول محافظت از ومپایر ها هستند. آنها افرادی هستند که سالها پیش مردهاند و بدنشان فاسد شده است. حال این محافظان ترسناک، متشکل از استخوانهایی هستند که در طول زمان سفید شده و گوشتی پارهپاره دارند. این موجودات توسط یک جادوی نکرومنسی برای سالیان متمادی زنده نگه داشته شده اند و نبردهای زیادی را به چشم دیدهاند.
Crypt Horrors:
در سخنان انسانهایی که وظیفه محافظت از شهرها را در شب دارند، از این موجودات با ترس و وحشت یاد میشود و خوشبختانه معمولاً خیلی دیده نمیشوند. آنها در واقع Crypt Ghoul هایی هستند که در طی یک عملیات تبدیلِ وحشتناک به شکل فعلی خود در آمدهاند. تنها راهی که یک ومپایر میتواند یک Crypt Ghoul پست را وادار به تبدیل شدن به چنین موجودی بکند این است که خون جاودانه و آلودهی خود را مستقیماً به این موجود بدهند. به همین دلیل Crypt Horror ها موجوداتی هستند که همه به جز اعضای وحشی انجمن اشراف زادگی نیمه شب (Midnight Aristocracy، انجمن ومپایرها) از آنها متنفرند. حتی اگر قدرتشان را هم در نظر نگیریم، توانایی بالای آنها در بازیابی و سم کشندهای که در میان پنجههای خونیشان جریان دارد باعث میشود که آنها به موجوداتی نفرت انگیز تبدیل شوند که حتی بسیاری از اربابان آندد ها هم جرات نزدیک شدن به آنها را نداشته باشند.
Varghulfs:
درون روح هر ومپایر، اشتهایی بسیار زیاد برای کشتن و خون ریزی وجود دارد. تنها چیزی که تا حدی جلوی این اشتها را میگیرد، اندک انسانیت باقی مانده در وجود آنهاست. ومپایر ها برای این که جلوی این اشتها را بگیرند، معمولاً از روشهای خاصی از هنرهای رزمی و اشرافی گری استفاده میکنند و سعی میکنند با توجه بیشتر به اندک خوی انسانی خود، کمی این خوی حیوانی را کنترل کنند. با این وجود بعضی از آنها این وضعیت حیوانی را ترجیح میدهند و به این خوی حیوانی اجازه میدهند که بر انسانیت آنها غلبه کرده و کاملاً وضعیت انسانی خود را از دست میدهند و به موجودی زشت با عضلاتی فراوان، پنجه و دندان تبدیل میشوند که میتوانند یک ارابه را مانند یک ورق کاغذ متلاشی کنند.
Vargheists:
گفته میشود که Vargheist ها شکل آشکار شدهی روح تاریک ومپایر ها هستند. هم نیاهای ومپایر ها اگر مستقیماً توسط خود آنها کشته نشوند، به دخمههایی در پایین قلعههای فون کارستین برده شده و در تابوتهایی قرار میگیرند. هنگامی که آب آلوده وارد این دخمهها شده و به تابوتها ورود پیدا میکند، تغییری وحشتناک صورت گرفته و آنها بعد از این تغییر، دیگر یک فرمانده آندد ها و ومپایر نخواهند بود. بلکه تبدیل به جانور و هیولایی بسیار وحشی با بال هایی از جنس چرم میشوند. هنگامی که این موجودات از دخمهها بیرون میآیند، از نظر بدنی بسیار قویتر شده اند ولی از نظر ذهنی قدرتهای بالای خود را از دست میدهند. اندیشههای انتقام از محبوس کنندگان آنها (یعنی ومپایر های اصلی) دیگر مدتهاست که به عطشی سری ناپذیر برای کشتن تبدیل شده و دیگر آنها به ومپایر ها خدمت میکنند تا موجودات بیشتری را بکشند.
Terrorgheists:
در مکانهای مخفی سیلوانیا، خفاشهایی به اندازهی اژدها به قصد شکار اسب، کاروان و پگاسوس ها از غارهای خود خارج میشوند. این خفاشها با نام Terrorgheist خوانده میشوند و در واقع باقیماندهی مادی خصیصههای هیولایی هستند که اربابان ماهر به نکرومنسی به ارادهی خود افزودهاند. در طول زندگی، آنها بسیار وحشتناکاند و بعد از مرگ هم غیرقابل توقف میشوند. این موجودات با بالهای پاره شده و تن استخوانی و ترسناکشان، در آسمان پرواز کرده و به سواران خود، برتری بالایی در نبردهای هوایی میدهند و هر موجود دیگری را که در هوا مشاهده کنند، نابود میکنند.
نتیجهگیری نهایی:
Total War: Warhammer عنوانی کاملاً متفاوت در سری Total War است. اولین ورود این سری به دنیاهای فانتزی و غیر تاریخی، با تغییرات بزرگی همراه بوده و برای اولین بار در سری، مبارزات هوایی وارد کار شده اند. اولین بار است که جادو نقش پررنگی را در آن ایفا میکند و اولین بار است که به معنای واقعی کلمه، هر چهار نژاد اصلی بازی شیوهی بازی کاملاً متفاوت و خاصی را ارائه میدهند که بخش زیادی از این موضوع هم مدیون تنوع فوقالعاده بالای نیروها در هر گروه است. تقریباً بین چهار گروه اصلی بازی، هیچ نیروی یکسانی را شاهد نیستیم. بازی از نظر گرافیکی هم همان طور که در متن گفته شد، از نظر طراحی مدلهای شخصیتها پیشرفت شگرفی کرده است.
به هر حال آن طور که تجربهی منتقدانی که تا به حال توانستهاند نسخهی آزمایشی بازی را انجام دهند و تریلرهای پخش شده از بازی نشان میدهند، قرار است با عنوانی فوقالعاده رو به رو باشیم که کیفیتی بسیار بالایی دارد؛ و به هر حال همهی شواهد حاکی از کیفیت بالای بازی هستند ولی با این حال باید حدود دو هفتهی دیگر صبر کنیم تا ببینیم اولین ورود سری Total War به جهان سری Warhammer و عناوین فانتزی، چه طور از کار در آمده است.
پر بحثترینها
- رسمی: Death Stranding Director’s Cut برای ایکس باکس عرضه شد
- آیپی Death Stranding دیگر متعلق به سونی نیست
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- دیجیتال فاندری: پلی استیشن ۵ پرو نمیتواند برخی بازیها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا کند
- دیجیتال فاندری: کیفیت Horizon Forbidden West روی PS5 Pro معادل با قویترین رایانههای شخصی است
- سونی از ۲۰۲۵ به بعد سالانه بازیهای انحصاری تکنفره بزرگی را برای PS5 عرضه خواهد کرد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
نظرات
عجب پیش نقد تپلی! خسته نباشید. شکی تو موفقیت این عنوان نیس. مبارک پی سی بازای نازنین و همیشه در صحنه! :yes:
هر چی این اسکرول رو میدم پایین مگه تموم میشه :hypnotized:
تازه این پیش نمایش بود … ایول
حالا این DLC روز اول عرضه بازی دیگه چه صیغه ایه 😕
وای فکر کنم بیش از حد انتظارم بترکونه.
ما پیسی بازا بازی میکنیم واسه شمام تعریف میکنیم کونسولیا 😛
مورد انتظار ترین بازی ۲۰۱۶ برای من توتال واره
این فرا تر از بازیه … بازی های دیگه ۱۵ ساعت گیمپلی خطی و چیزی که کارگردان برای تو طراحی کرده دارن اما تو این بازی باید با فکر خودت بقیه رو متحد کنی و تو یه فرصت مناسب از پشت بهشون خنجر بزنی و … :evilgrin:
همون گیم پلی ۱۵ ساعته هدف توش هست هیجان توش هست حس تعلیق نه اینکه فقط موس ورداری به زمین کلیک کنی تا اونا با هم درگیر شن خودت وایسی نگاه کنی این چه هیجانی داره پس خودت چی وقتی داری تیر اندازی می کنی با مشت لگد دهن دشمن صاف میکنی بیای فقط موس تکون بدی
شما خودشو اذیت نکن 😀 😀
از هیجان بازی استراتژی چیزی نمیفهمی 😎 😎
آقا توی توتال وار وارهمر هم میشه مثل آتیلا با یه قبیله برای خودمون کشورگشایی کنیم یا همش داستانه (بخش grand campaign )
فک کنم میشه
خیلی ممنون بابت نقدِ کاملتون خیلی عالی و خوب بود :inlove: :chic:
از نظر من دنیای واهمر یکی از غنی ترین دینا هایی که خلق شده, من این دنیا رو کمتر از دنیایِ وارکرفت و امثالهم نمی بینم چون واقعا بی نظیره و فضای تاریک و سنگینش , اتفاقای ناگوار و تلخش باعث شده که بهترین دنیا واسه من بشه
مثالتون هم در مورد وارهمر(ارباب حلقه ها) و وارهمر ۴۰۰۰۰(ارباب حلقه ها + جنگ ستارگان) خیلی قشنگ بود. 😛 😀
هر چی بازی تو دنیای وارهمر ساخته بشه رو دوست دارم توتال هم یکی از اونهاس که امیدوارم موفق شه 😎
خسته نباشید بابت نقد
پی سی بازا حالشو ببرین از جمله خودم 😀
کاش جنگ جهانی میساخت :-((
coh هست اما جالب نبود تمام شد
یکی دیگه باید بزنه
این که کپ ارباب حلقه هاس :idk:
برای اون دوره بهترین ها اول همون Coh (نسخه ی اول) هست و بعد اون هم Men of war (یکسری بازی های دیگه هم هستن مثل rise of nations که تقریبا تمام دوره های ها رو دارن و بسته به ارتقاع هاتون زمان تغییر می کنه و تکنولوژی آزاد می کنید و غیره).که اگر از نسخه ی اول Coh خوشتون نیومد که دیگه کلا بیخیال این به قول خودتون جنگ جهانی بشید بهتره.
توتال وار هم که با تم جنگ جهانی اصلا معلوم نیست چی در بیاد…
یه پیش نمایش عالی از یه بازی عالی.
در مقابل عظمت بازی باید یه دقیقه سکوت کرد.
وجود همچین بازی هایی باعث میشه که آدم به گیمر بودن خودش افتخار کنه.
فقط امیدوارم که سگا برای خالی کردن جیب گیمرا به بازی لطمه نزنه و بزاره استدیو کار خودش رو بکنه.
از لباس امپراتوری خیلی متنفرم چون یه ساپورت زرد یا قرمز یا سفید میپوشن بعد از روی اون دامن اصلا یه لباس جنگی به نظر نمیاد و بیشتر شبیه لباس خاله بازیه تا یه لباس جنگی :reallyangry: :reallyangry:
سلام دوستان
میدونم اینجا جاش نیست
ولی کسی خبر نداره ببینم تام ریدار کی واسه پلی ۴ میاد؟ اصلا میاد؟
بد شانسی یک دفعه هر چی بازی گردن کلفت بود برای همین یکی دو سال تایید شد.به فکر جیب ملت نیستن!…فعلا Xcom 2 و Dawn of war 3 گزینه های مهم تری برای خرید هستن و بعد اون دو بازی سراغ اینهم میریم !…
خیلی شبیه Age Of Wonders هست خیییلی
Xcom 2 بدون شک برترین استراتژی سال هست اینقد این بازی باحاله
این بازی هم خیلی خوبه متاش زیر ۸۰ نمیشه
مرسی از مقاله خوبتون
توتال وار واقعا نیاز به یک نوآوری اساسی داشت به این بازی خیلی امیدوارم
من از کل توتال وار فقط empire و attila رو قبول دارم این هم بنظر جذاب میاد اماCA الان باید با داستان سرایی دست و بنجه نرم کنه کاری که تا حالا با توتال وار نکرده
به اینا نیست
پس چه شد
خودش جواب خودشو میده :-/ :-/
یکی از دلایلی که pc میخرم همینه توتال وار
آخ جون total war :inlove: :inlove:
عجب نقد خفنی! خسته نباشید آقای نامجو
من که هنوز اخبار گیمفا فصل پاییز پارسال رو دارم میخونم! خیلی از خبرا عقبم ولی متا های جدید رو در جریانم
خدایا این همه از رفیقامون معاف کردن خودشونو از خدمت، هم من یکی باید میرفتم؟!؟!
دقیقا روز انتشار بازی روز اتمام مرخصی ایم هستش! 😐 مرخصی بعد مگر متوجه متای این بازی بشم!
به به شهاب خان 😀 چه کم پیدایی :-*
ایشالله زودتر تموم میشه راحت میشی از این سربازی 😎
نشناختم برادر،اگر میشناسمت بهم PM بده با توجه به آواتارت از دوستای PC گیمر قدیمی باید باشی
عجب پیش نمایشی . عجب اطلاعاتی .واقعا خسته نباشید . با این پیش نمایش کلا با سری توتال وار خیلی بیشتر اشنا شدم
این بازی عالیه مطمعنم موفق میشه
یکی دیگه از بازیهایی که خیلی دوست داشتم امسال بیاد command and conquer بود که فک نکنم معرفی بشه
خیلی ممنون اقا نامجو عالی بود
خیلی ذوست دارم بازیش کنم امیدوارم دنوو (گر درست گفته باشم) نداشته گر چه داشته باشم هم شاید اورجینال خریدم اتیلا واقعا عالی بود مخصوصا فکشن ساسانی سه ماه بازی میکردم عالی بود فقط روی ویندوز ۱۰ خیلی مشکل داشت مجبور شدم ویندوز رو عوض کنم ولی ارزش داشت
امید وارم این عنوان هم موفق شه . لطفا خبر بیشتری درباره توتال وار بدید.