این داستان مردگان است | نقد و بررسی The Walking Dead: Michonne EP.3
درک کردن دنیای آخرالزمانی و حمله زامبیها همیشه سخت و است و نمیتوان خود را در آن موقعیت قرار داد. افراد بزرگسال و با تجربه در این شرایط عقل خود را از دست میدهند؛ حال فرض کنید که یک کودک ۱۰ ساله چگونه میتواند این دنیا را درک کند؟ بیایید این دنیای آخرالزمانی را از دید او بنگریم. قطعا دیوانه کننده است. حال فرض کنید که این کودک خانوادهای داشته باشد و حضور این خانواده به او قوت قلب بدهد و مانع از اندیشیدن او به دنیای بیرون شوند. حتی یک درصد هم فکر نکنید که این کودک نسبت به دیگران خوشبخت است؛ مادر او بر اثر افسردگی در اتاق خواب خود خودکشی میکند، برادر او توسط گروهی مهاجم گروگان گرفته و کشته میشود و در حالی که پدرش (تنها خانوادهای که برایش باقی مانده است) را از پشت پنجره با لبخند نگاه میکند، ، در کسری از ثانیه مغز او را متلاشی شده میبیند. این داستان یک کودک ۱۰ ساله در The Walking Dead: Michonne است که در پس زمینه داستان میشون روایت میشود. این داستان مردگان است، نه داستان زندهها…
اگر یادتان باشد در هنگام نقد قسمت اول The Walking Dead: Michonne، یک فصل کوچک از دنیای The Walking Dead، نظر مثبتی به آن نداشتم و در اکثر بندهای نقد، آن را کوبیدم و از عمیق نبودن داستان و ضعف در شخصیت پردازی شخصیتهای جانبی صحبت کردم. در نقد و بررسی قسمت دوم، ریتم سریع بازی و هیجان ناشی از آن باعث شد تا کمی دید بهتری به بازی داشته باشم و مشکلات عمده در داستان بازی خیلی به چشم نیایند. حال، قسمت سوم این فصل کوچک با نام What We Deserve عرضه شده و داستان در آن به پایان میرسد. آیا قسمت سوم The Walking Dead: Michonne توانسته باز هم مسیر پیشرفت را طی کند و از دو قسمت قبلی بهتر باشد؟ با ما در ادامه مطلب همراه باشید.
خطر اسپول داستان
قهوه الکلی
در انتهای قسمت دوم تصمیم سرنوشت سازی در انتظار شما بود که تاثییر زیادی بر قسمت سوم میگذارد. این انتخاب، بر سر کشتن یا نکشتن رندال بود. شاید در هنگاه گرفتن این تصمیم، به قدری خشمگین و عصبانی هستید که کار رندال را یک سره کنید اما وقتی وارد قسمت سوم میشوید، شاید کمی نظرتان عوض شود. نورما، آدم بد قصه (که پرداخت افتضاحی دارد) با میشون تماس میگیرد و و پیشنهاد تعویض برادرش، رندال را با دوستان میشون و پیت میدهد اما وقتی رندال تبدیل به واکر شده است که دیگر معاوضهای در کار نیست (این قسمت، انتخابی است). قسمت سوم با همین معادلات و حسابها و چه کنم چه کنمها خوب آغاز میشود و بازیباز را به خود جلب میکند. نیمه اول قسمت سوم آرام است و به نوعی یادآور آرامش پس از طوفان است زیرا همه میدانند که جنگی درخواهد گرفت.
برای کسانی که از دست دادهام
پس از مسلح کردن همه و صحبت با برخی شخصیتهای بازی، لحظه مهم و هیجانی بازی آغاز میشود. نورما آمده تا برادرش را پس بگیرد و دوستان میشون و پیت را پس بدهد. در این سکانس، نکته بسیار مهم بازی که شاید یکی از بزرگترین نقاط ضعف آن نیز هست خودنمایی میکند. پس از مدتی گفت و گو، یاران نورما که از کارهای میشون و پیت عصبانی هستند، به دو نفر از دوستانمان شلیک میکنند و جلوی چشم میشون و بقیه افراد، آنها را به قتل میرسانند. آن نکته مهم همین جا است. شاید بازی خواسته تا با این کارها، سکانس احساسی و زیبایی را خلق کند اما وقتی شخصیتهای جانبی بازی پرداخت درستی ندارند، چگونه میتوان با مرگ آنها غمگین شد؟ در طرف دیگر شخصیت پردازی بد، نورما قرار دارد که سردسته گروه مهاجم است. شخصیتهای منفی بزرگی مانند Corver در فصل دوم The Walking Dead را به خاطر بیاورید و تنها مقایسه کنید؛ آن وقت است که به ضعف عمیق شخصیت پردازی بازی پی خواهید برد. شاید با خود بگویید که این یک فصل ۳ قسمتی است و فصل دوم سری، یک فصل ۵ قسمتی، اما این را در نظر داشته باشید که شخصیت Corver نیز تنها در ۳ قسمت از آن ۵ قسمت حضور داشت اما چنان خود را به یک شیطان تبدیل کرد که هر لحظه آرزوی مرگش را داشتید.
تا لحظه آخر مبارزه کن
بخش پایانی قسمت سوم تنها اکشن نفس گیر است. اگر به یاد داشته باشید در قسمت قبل درباره کارگردانی خوب صحنههای اکشن بازی صحبت کردم و آن را یکی از نقاط قوت بازی نامیدم. در این قسمت نیز صحنههای اکشن عالی کار شدهاند. به محض اینکه بازی اکشن میشود، Letterbox نمایان میشود و باید منتظر صحنههای نفس گیر و قاب بندیهای فوقالعاده باشید. البته کارگردان هر سه قسمت بازی یک نفر نیست و کارگردان و نویسنده هر قسمت متفاوت است. قسمت اول را Kent Mudle، قسمت دوم را Sean Manning و قسمت سوم را Jason Latino کارگردانی کردهاند که میشود گفت بر خلاف نویسندههای بازی (Meghan Thornton و Nicole Martinez قسمت اول، Zack Keller و Andrew Hanson قسمت دوم و Nicole Martinez ،Erica Harrell ،Desirée Proctor و Joshua Rubin قسمت سوم)، موفق عمل کردهاند. شاید هم تل تیل در The Walking Dead: Michonne تنها این هدف را داشته که هیجان خلق کند و خیلی این عنوان را عمیق نسازد.
رستگاری سیاهپوست زنده
اما داستان The Walking Dead: Michonne وجه دیگری نیز دارد و آن درگیریهای ذهنی میشون است. اینطور که در قسمت سوم مشخص میشود (والبته در کامیکها و سریال نیز به آن اشاره میشود)، دو دختر میشون در هنگام وقوع اتفاق آخرالزمان در خانه تنها بودهاند و پیش از این که میشون از سر کار بازگردد، کار از کار گذشته است. حال، میشون عذاب وجدان شدیدی گرفته و گاه و بیگاه در بازی توهمی از دو دختر خود میبیند. این درگیری ذهنی از ابتدای بازی وجود دارد اما در قسمت سوم جزئیات و علت آن را درک میکنیم. قطعا موضوع درگیری ذهنی میشون و فلشبکهایی که به زمان حادثه زده میشود، علاوه بر جذاب تر کردن داستان، باعث میشود تا بفهمیم که میشون تنها یک ماشین کشتار با کاتانا نیست و او نیز مثل خیلیهای دیگر فرزند و احساس داشته است. این درگیری ذهن میشون در قسمت آخر و با رستگاری میشون، به پایان میرسد.
The Walking Dead: Michonne قطعا یک فصل کوچک خوب و راضی کننده است و کسی نمیتواند پس از اتمام آن بگوید که بازی بد بوده است اما با توجه به پتانسیلهای موجود در شخصیت پردازی یا روایت عمیق تر داستان، امکان عالی بودن برای این عنوان وجود داشت که متاسفانه به ثمر ننشته است. این بازی هیجان دارد، صحنههای اکشن عالی دارد، یک شخصیت اصلی فوقالعاده به نام میشون دارد اما ضعف در شخصیت پردازی شخصیتهای جانبی و روایت نصفه و نیمه داستان، قطعا به آن صدمه زده است. در هر حال، بی صبرانه منتظر فصل سوم The Walking Dead هستیم و امیدواریم تا در هنگام نقد آن عنوان، تنها تعریف و تمجید کنیم.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۵؛ تریلرهای مورد علاقه شما از مراسم The Game Awards 2024
- منبع داخلی: دوران عناوین انحصاری ایکس باکس به پایان رسیده است
نظرات
اینطور که پیداس بازی جالبی از آب در نیومده برعکس فصل اول و دوم ، با این حال منتظر فصل سوم هستم.
مشکل اینه که انیمیشنی ا ست.
مشکلش این نیس.این سبک با همین گرافیک طرفدارای خاص خودشو داره….
منم خوشم نیومد ازین اپیزود و کلا این سری فرعی.منتظر فصل ۳ هستم همچنان 🙁 و نا امید 😐
جووون تو فقط بگو سبک
همین که همیشه میگم حق Dishonored را خورد این بازی. :yes:
اگه اون سال The Walking Dead به نا حق گوتی نمیشد. :shout:
شایدم این شرکتم اینقدر اشال ساز و پول پرست نمیشد. :no:
باورم نمیشه چنین بازی مسخره ای گوتی شد :silly: :X-P: 😕
ولی هیچی به مسخرگیه سریالش نمیرسه اون دیگه شاهکاره
اگه ندیدینش حتما نگاش کنید
بازی مسخره! 😐
خیلی نوبی! اگه بازی کرده بودی میدونستی که چه شاهکاریه و اینجوری حرف نمیزدی. فصل یک دو فصل دوش عالی بودن. اینم یه سری فرعیه که جز قسمت های اصلی حساب نمیشه.فصل یک و دو واکینگ دد و همچنین ولف آمونگ آس جز بهترین روایت کننده های داستان بودن و تصمیماتی که توی بازی هم میشد گرفت خیلی جذاب بودن.
تا بازی رو تجربه نکردی نظر نده راجبش لطفا
داداش برفرض که مسخره نیس ولی از dishonored دیگه تو اون سال شاخ تر نبود !
بازی های شاهکاری مثل دیس آنرد و فارکرای ۳ و اساسین ۳ اومدن و همه شانس گوتی رو این سه تا بازی میدونستن.یه دفعه این واکینگ دد سر و کلش پیدا شد گوتی شد :reallypissed: :reallypissed:
اینم یه چیزی مثل her story :silly:
ادب داشته باش :idk:
ینی چون از بازیش خوشم نمیاد نوبم 🙄
اتفاقا بازیش کردم که میگم مسخرست مثل خودت کوچولو
خواهشا عکس پروفایلتو عوض کن 😐
باورم نمیشه چنین آدم نوبی فن بتل باشه :smug:
از بازیش خوشت نمیاد دلیل نمیشه بهش بگی مسخره!
عکس پروفمم ب تو ربطی نداره عمویی 😐
هه کی ب کی میگه نوب!
خداییش فارکرای :yes: اون سال ترکوند.
حیف که به مراسم نرسید.چه بسا اگر میرسید گوتی میشد.
بهر حال dishonored :yes: یک کم بیشتر بهتر بود.
سریال مردگان متحرک مسخرست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
18 میلیون بیننده داشته قسمت ۱۵ فصل ۶
حالا شما میگی مسخرست؟؟؟!!!
Top gear فصل ۲۰ رکورد ۳۳ میلیون بیننده رو شکوند
*نمیدونم چه ربطی به بحث داشت حرف از بیننده شد
این فیلمش خیلی بهتره .
تو سبک وحشتناک وبرای تجربه داستان درگیر کننده dead space گزینه خوبیه
اسپویل!!!
آخر قسمت ۳ چه انتخاب مسخره بود!
با دخترات که توهمی بیش نیستن بمون و بمیر تو آتیش یا با سم برو بیرون از خونه 😐 😐
من واقعا نمیدونم کی گزینه ۱ رو انتخاب کرده؟ 😐
قسمت ۳ تا وسطاش خیلی کسل کننده بود همش داشتن حرف میزدن ولی از قسمت معاوضه یکم هیجان داشت.
زنه هم گذاشتم در عذاب بمیره 😀
پس چه شد
این دوباره اومد چی میخواد عق رواعصابی ها دقیقه ای یه بار پس…..
آبشو کشید چلو شد 😐
اسپویل
باهاشون میموندی هم نمیمردی فقط سم میومد تو رو نجات بده خودش میمرد.
آها چه بد میشد 😐
جالبه فک کنم ۴۰% هم این انتخابو کردن! 😐
متاسفانه گیمفا به شدت تحت تاثیر نمرات متا هست.وقتی شما به دوستان میشون در بازی میگویید شخصیت پردازی ضعیف پس در ۸۰ ٪بازی ها شخصیت پردازی دوستان شما ضعیف هست.در مورد دشمنان بازی هم باید بگم که یکی از جالب ترین شخصیت پردازی ها را داشتند.مخصوصا شخصیت رندال.و وقتی هم به QUANTUM BREAK نمره کمی به داستان بازی میدهید و میگویید کلیشه ای است پس قطعا ۲۰٪داستان بازی رو فهمیدید.در کل من از این بازی به شدت لذت بردم.
در کل سری خوبی بود به خصوص قسمت سومش که به نظرمن باید امتیاز بیشتری بهش داده میشد .
قسمت ۳ هیجانی بود و انتخابا تقریبا تاثیر زیادی داشتن :yes:
خیلی بازی قشنگی بود من دو روز بعد بازی فکرم توی اخر بازی بود
من اخر بازی از خونه فرار کردم
اگه میموندم میمردم؟ :struggle:
یعنی دختراش وقتی میگفتن بمون میموندم