یک تئوری دوستداشتنی | نقد و بررسی نسخه بازسازی شده بازی Heavy Rain
Heavy Rain جزو دستهای خاص از بازیهای ویدیویی است که به دل هرکسی نمینشیند. بازیای که هدفش دستهای خاص از گیمرهاست و به جرات میگویم هرکسی نمیتواند از آن لذت ببرد. اما آیا این بازی توانسته انتظارات را برآورده کند و آنطور که باید خودنمایی کند؟ برای گرفتن جواب خود، با نقد و بررسی این بازی همراه گیمفا باشید.
Heavy Rain یک بازی ویدئویی در سبک اینتراکتیو درام و تریلر روانشناسانه است که توسط شرکت فرانسوی کوآنتیک دریم ساخته شده و بوسیله سونی کامپیوتر اینترتینمنت منتشر شدهاست. این بازی توسط دیوید کیج، مؤسس و مدیر ارشد اجرایی کوآنتیک دریم کارگردانی شدهاست. Heavy Rain یک بازی دلهرهآور است که حول محور چهار شخصیت اصلی میگردد که درگیر یک قاتل سریالی مرموز شدهاند.
اولین تروفی که در شروع بازی Heavy Rain به آن بر میخورید یک تشکر ویژه از مردم برای حمایت از این درام تعاملیِ جذاب است! حالا چرا تشکر؟ خب … باید برگردیم به ۵ سال پیش جایی که بازی Heavy Rain در خفا منتشر شد. Heavy Rain در آن زمان فقط اسماً یک بازی بود! چراکه در حقیقت این بازی هدفش نشان دادن یک ایده بود؛ ایدهای که محوریت آن تناسب و ارتباط مستقیم بین دنیای سینما و بازیهای ویدیویی بود.
کسی فکرش را نمیکرد در آن زمان Heavy Rain اینقدر خوب ظاهر شود؛ بازی جنبههای احتیاطی را رعایت کرده بود و معلوم بود که حسابی رویش کار شده است. در یک مدت کوتاه بازی توانست مخاطبان خودش را پیدا کند. البته بازی آنقدر هم نتوانست جهان را تکان دهد (!)و فقط به عدهای از گیمرها بسنده کرد.
Heavy Rain ثابت کرد بازیهای ویدیویی میتوانند بهسرعت رشد کنند و این موضوع برای طرفداران این بازی بسیار خوشحالکننده و در عین حال حائز اهمیت بود. کنترلر دوالشاک بهخوبی با بازی هماهنگ شده بود و تجربه بازی واقعا لذتبخش بود. سازندگان برای شبیهسازی حرکات، از ویژگیهای منحصربهفرد این کنترلر استفاده کردند و باید بگوییم دمشان گرم!
پس از مدتی این بازی برای کنسول پلیاستیشن ۴ عرضه شد و بهبودهای بسیاری به خودش دید. تکسچرهای بازی بازسازی شدند و بخش تکنیکال بازی حسابی تغییر پیدا کرد و شکلی (تقریبا) نسل هشتمی به خودش گرفت. اما در کنار همه اینها، باگهای آزاردهندهای هم به بازی اضافه شدند و چاشنی کار شدند! این باگها بر روی نسخه پلیاستیشن ۳ بازی بههیچوجه وجود نداشتند. این باگها مربوط به انیمیشنهای بازی و گاهی لکنت زبان شخصیتهاست.
Heavy Rain یک بازی اکشن-ماجرایی است و بازیکن باید حرکت یکی از شخصیتها را بدست گیرد و بوسیله تعامل با اشیا یا شخصیتهای دیگر در صحنههای بازی به پیشرفت داستان کمک کند. بازی به بخشهای مختلفی تقسیم شدهاست که در هر قسمت یکی از چهار شخصیت ایفای نقش میکنند. تصمیماتی که بازیکن برای انجام دادن یا ندادن میگیرد در صحنههای بعدی داستان تاثیر خواهند گذاشت.
برای مثال ممکن است یکی از شخصیتها بمیرد و یا بازداشت شود دراین صورت در بخشهای بعدی داستان حضور نخواهد داشت (و همین داستانپردازیِ عالی یکی از نقاط قوت بازی به شمار میرود). در بازی پایانهای متفاوتی بسته به تصمیمات و عملکرد بازیکن وجود دارد. هنگامی که بازی به اتمام برسد بازیکن قادر به بازگشت و انجام دوباره صحنههای پیشین به منظور تغییر وقایع آنها خواهد بود.
در بیشتر قسمتها بازیکن میتواند شخصیت بازی را در محیط اطراف حرکت دهد و همچنین با زدن کلیدی میتواند افکاری که در ذهن شخصیت میگذرد را مشاهده کند. وقتی شخصیت بازی به شیء و یا شخصیتهای دیگری نزدیک میشود آیکونی را مشاهده میکند که باید برای انجام آن کار واکنش نشان دهد. در بخشهای دیگر بازی، بازیکن کنترل کامل شخصیت را دردست ندارد و به جای آن باید خود را برای واکنش در مقابل آیکونی که به سرعت در تصویر ظاهر میشود آماده سازد، همانند مبارزات تن به تن و رانندگی در سمت مخالف بزرگراه! (متشنج کننده است؛ نه؟!)
داستانی تشنجآور؛ چاشنی روند بازی
داستان Heavy Rain با اتان مارس شروع میشود که زندگی مسالمت آمیزی با خانواده خود دارد. او یک معمار جوان است که به همراه همسر خود گریس و دو پسرش زندگی شادی دارد. اما او پسر بزرگ خود، جیسون را در یک سانحه رانندگی در جلوی مرکز خریدی از دست میدهد. اتان با پریدن سعی کرد او را از جلوی ماشین نجات دهد، اما موفق نشد و جیسون جانش را از دست داد و خود او نیز به مدت شش ماه به کما رفت. دو سال بعد، اتان دچار افسردگی شد، از مکانهای شلوغ هراس داشت و به مدت چندین ساعت دچار توهم شده و سنکوپ میکرد. از زن خود جدا شده و از پسر دیگر خود شان نیز بسیار فاصله گرفته بود. در یکی از روزها هنگامی کهشان را به پارکی برده بود، دچار توهم دیگری شد و وقتی بهوش آمد، شان دیگر آنجا نبود و گم شده بود.
گم شدن شان، اتان را مشکوک به قتلهای زنجیرهای قاتل اوریگامی کرد. روش کشتن آن قاتل بدین صورت بود که پسران جوان را در فصلهای بارانی، مانند پاییز میربود و چندین روز بعد جسد آنها در مکانی دوردست پیدا میشد. علت مرگ آنها غرق شدن بود و در دست همه مقتولین یک اوریگامی با اشکال حیوانات، و یک ارکیده بر روی سینه آنها قرار داشت. بعد از ربوده شدن شان، اتان به هتلی نقل مکان کرد تا از دست رسانهها خلاص شود. او نامهای به همراه یک جعبه کفش که داخل آن یک تلفن همراه، اسلحه کمری به همراه پنج شکل اوریگامی وجود داشت، دریافت کرد. در نامه اطلاعاتی درباره یک جعبه رمزدار واقع در ایستگاه قطاری وجود داشت. تلفن همراه، او را برای انجام یک سری مأموریت که بر روی هر یک از اشکال اوریگامی نوشته شده، راهنمایی میکند و در آخر به او میگوید چقدر آمادگی این را داری که برای نجات شان جلو بروی؟ (از روی یکی از جملات معروف این بازی، چقدر حاضری برای کسی که دوستش داری جلو بروی؟) بعد از انجام هر مأموریت یک قسمت از آدرس خیابانی که شان در آنجا زندانی بود به عنوان پاداش به او داده میشود. مأموریتها با جلوتر رفتن سختتر میشوند، از دردهای فیزیکی مانند بریدن انگشتان گرفته تا کشتن یک انسان و یا خوردن جام زهر! در حین انجام این مأموریتها او با مدیسون پیج آشنا میشود که به او در بهبود جسمی و عاطفی بعد از انجام کارهایش کمک میکند؛ همین موضوع مدیسون را نیز وارد داستان بازی میکند.
داستان بازی به مدت چندین روز در اکتبر ۲۰۱۱ اتفاق میافتد. شهری که وقایع Heavy Rain در آن اتفاق میافتد هیچ وقت نامگذاری نشد، اما نشانههایی که بر روی تابلوهای بزرگراه در قسمت «صحنه جرم» وجود داشت، نشان دهنده این بود که بازی در جایی نزدیک به نیویورک رخ میدهد. دیوید کیج مدیر ارشد اجرایی کوآنتیک دریم اشاره داشت که این شهر از روی فیلادلفیا نمونه برداری شدهاست. همچنین در کارت شناسایی جکسون نویل که به مد جک معروف است محل زندگی او در جنوب فیلادلفیا، یعنی پنسیلوانیا ذکر شده است. در دفتر اسکات شلبی نیز نقشه شهر فیلادلفیا وجود دارد. یکی دیگر از مکانهایی که بازی به آن اشاره دارد سواحل شرقی آمریکا است.
در کل به نظر من داستان تقریبا پیچیده بازی بسیار درگیرکننده و جذاب است و به شما قول میدهم از اتفاقاتی که در روند بازی برایتان رخ خواهد داد حسابی متعجب خواهید شد.
۴ شخصیت؛ ۴ ایده!
چهار شخصیت اصلی در این بازی وجود دارند و گیمر در یک زمان کنترل یکی از شخصیتها را بر عهده دارد و معمولاً با شخصیتهای متفاوتی در هر قسمت بازی میکند. هرکدام از این چهار شخصیت ویژگیهای خاص خود را دارند که در زیر مختصرا آنها را برایتان توضیح میدهم:
ایتن مارس (به انگلیسی: Ethan Mars): یک فرد جوان که در ساحل شرقی آمریکا زندگی میکند. دو سال قبل او پسر بزرگ خود را در یک سانحه رانندگی از دست داد که این اتفاق او را به کما برد. او که سابقاً مردی موفق و خوشحال بود، دچار غم و افسردگی شده و ضمن جدایی از همسر، از پسر دیگر خود شان نیز بسیار فاصله گرفت. او همچنان از اثرات بعدی آن سانحه رنج میبَرَد. این مسئله که ممکن است پسر دیگرش، شان، قربانی بعدی یک قاتل زنجیرهای به نام اوریگامی باشد، برایش به مانند کابوسی شد و او را درگیر داستان بازی کرد.
مدیسون پیج (به انگلیسی: Madison Paige): یک عکاس جوان است که به تنهایی در شهر زندگی میکند. او از مرض بیخوابی و کابوسهای وحشتناک رنج میبرد. او اغلب شبها به هتل میرود، چون به نظر میرسد تنها جاییست که میتواند راحت بخوابد و استراحت کند. اگرچه او رابطهای مستقیم با پروندهٔ قاتل اوریگامی ندارد، اما بطور غیر منتظرهای خود را درگیر تحقیقات مییابد. او از خود شجاعت نشان داده و برای پیدا کردن حقیقت، خود را در معرض خطر قرار میدهد.
نورمن جیدن (به انگلیسی: Norman Jayden): نورمن یک پلیس FBI است که برای کمک به نیروی پلیس در تحقیقات درباره اوریگامیِ قاتل فرستاده شده. جیدن متخصص در استفاده از یک وسیله آزمایشی به نام ARI (مخفف «Added Reality Interface») است که بهشکل بینظیری اجازهٔ جستجو در صحنه جنایات و تجزیه و تحلیل مدارک حاصل از تحقیقات را به او میدهد.
اسکات شلبی (به انگلیسی: Scott Shelby): یک پلیس ۴۵ ساله بازنشسته که در حال حاضر بطور خصوصی بعد از ۲۰ سال برای اداره پلیس کار میکند. دو دهه کار در خیابانها از او یک آدم سرسخت و بدگمان ساخته است. لارن وینتر مادر یکی از آخرین قربانیهای قاتل اوریگامی، در قسمتهایی از بازی او را همراهی میکند.
هنرنمایی کوآنتیک دریم در پیادهسازی موسیقی متن
در این بازی موسیقیهای متن بسیاری وجود دارند که یکی از دیگری جذابتر هستند و با سکانسهای بازی بسیار هماهنگاند؛ به جرات میگویم یکی از جذابترین بخشهای بازی Heavy Rain موسیقی متن است که به زیبایی در بازی پیادهسازی شده؛ مطمئن باشید حسابی از موسیقی متن این بازی لذت خواهید برد.
در کنار موسیقیِ متنِ بازی، من شاهد گرافیک خیلی خوبی از بازی بودم. صادقانه میگویم انتظار همچین گرافیک خوبی را از این بازی نداشتم؛ در زمان عرضه بازی بر روی پلیاستیشن ۳ من حسابی از گرافیک متعجب شدم و باید بگویم همین اتفاق بر روی نسخه پلی استیشن ۴ بازی نیز رخ داد. گیمپلی بازی نیز بسیار روان است و با گرافیک، هماهنگ است.
جمعبندی
بازسازی بازی Heavy Rain در این نسل (با توجه به حضور بازیهای بزرگ و نامدار) کار بسیار عجیب و ریسکی بود؛ ریسکی که نتیجهاش مثبت بود و توانست باز هم دل کاربران را بهدست بگیرد. Heavy Rain یک بازی جذاب است که به زیبایی طراحی شده اما خالی از نقص نیست؛ همانطور هم که در ابتدا اشاره کردم همه گیمرها نمیتوانند با این بازی رابطه برقرار کنند و این بازی تنها به دل بعضیها (از جمله بنده!) مینشیند. به هر حال من پیشنهاد می کنم حتما این بازی را تجربه کنید تا به نبوغ کوآنتیک دریم در خلق داستانی جذاب پی ببرید.
پر بحثترینها
- مایکروسافت به سازندگان خود هشدار میدهد که از طراحی شخصیتهای زن با اندام اغراق شده خودداری کنند
- تعداد بازیکنان Horizon Forbidden West روی PC حدود ۵۰ درصد کمتر از نسخه قبلی است
- تعداد بازیکنان همزمان Horizon Forbidden West در استیم از ۴۰ هزار نفر عبور کرد
- ویدیوی اختصاصی: گیمپلی و معرفی بازی Rise of the Ronin
- ویدیو: تریلر جدید بازی Hellblade 2 را مشاهده کنید
- عملکرد خوب استودیوی Nixxes در پورت PC بازی Horizon Forbidden West
- احتمال عرضه Final Fantasy 16 برای پلتفرمهای دیگر وجود دارد
- فیل اسپنسر: اخراجها در اکتیویژن برای کسب سود ضروری بود
- گزارش: Xbox در مقطعی اکثر عناوین خود را برای PS5 منتشر خواهد کرد
- تاریخ عرضه و قیمت کنترلر جدید Xbox فاش شد
نظرات