محیط سازی و آشنایی با آن در بازیهای ویدئویی
اغلب در دنیای گیم مخاطب بازی با توجه به آن چه که در آن وجود دارد میتواند در بازی پیشروی کند
داستان،گیم پلی،گرافیک و موسیقی مواردی هستند که یک بازی را میتواند موفق کند
اما در اصل فقط بخاطر این موارد نیستش که یک بازی میتواند موفق شود بلکه رابطه ی این موارد باهم هستش که بازی را موفق میکند.
یکی از این موارد محیط میباشد.
شاید در نگاه اول گفته شود که:خب محیط چیز عادی در بازی هستش که وجود دارد و محور گیم پلی
بر روی آن است.
اما این تعریف نادرستی از محیط هستش در واقع محیط سازی یک بازی به رابطه مستقیم داستان و گرافیک و رابطه ی غیر مستقیم داستان با گیم پلی است.
آنچه که باعث تقویت اصلی بازی میشود همین محیط سازی است.
محیط به هرگونه باشد با داستان رابطه دارد گرافیک بازی سازنده ی آن است موسیقی با نوع و جایگاه آن نواخته میشود و گیم پلی با آن همخوانی دارد.
در ادامه میخواهیم بازی هایی که محیط های آن دارای سبک و موفقیت خاصی بودند را بررسی کنیم.
1-محیط های نوآر و تاریک(NOIR)
این نوع محیط ها اغلب بر ذهن مخاطب تاثیر زیادی دارند تا حدی که مخاطب را دچار افسردگی میکند.
این نوع محیط ها اغلب در شب هستند و نشان دهنده بی رحمی و مظلومی شخصیت بازی را میدهد.
اینو نوع محیط ها با استفاده از هر چیز خاصی میتواند تم تاریکی خاصی به بازی دهد.
نمونه ی بارز این محیط ها شاهکار دنیای بازی ها عنوان مکس پین هستش.
این بازی محیط هایش با داستان همخوانی مرگبار و زیبایی داشته و موجب همذات پنداری مخاطب با مکس میشود.
گرچه بازی در قسمت سوم دارای محیط های روز هم بود اما محیط سازی به گونه ای بودش که میتوان تم نوآریسم را در روز هم پیدا کرد.
بازی های دارای سبک ترسناک برای ایجاد دلهره در مخاطب با استفاده از این محیط ها در این امر موفق میشوند.
ویژگی های این نوع محیط ها(ایجاد ترس،سنگین،ناراحت کننده و گریه آور!)
2- محیط های سایبرپانک(Cyber Punk)
محیط هایی که آینده را نشان میدهد.
تعریف کننده ی مسئله ی زیر:پیشرفت علم و ایجاد مواردی جدید در جامعه اما وضعیت همان میماند که میماند!
یعنی پیشرفت علم کسی را نجات نمیدهد بلکه به ضرر بشریت است.
این نوع محیط ها اغلب تم آینده نگری به همراه نوآر معمولی در بازی میباشد و تاثیر زیادی بر مخاطب میگذارد.
نمونه ی بارز این محیط ها عنوان محبوب “شوک زیبست محیطی”(BIOSHOCK)میباشد.
محیط های این بازی در شهری در زیر آب است که تمی سنگین به همراه دارد.
تنوع خاصی سایبرپانکینگ به همراه تمی نوآر آن هم از نوع مکس پین محیط بازی را به شدت
ناراحت کننده میکند.
شهری که زیر آب است.انسان هایی که به یکدیگر رحم نمیکنند.دختر بچه هایی قاتل از ویژگی های سایبرپانک این بازی میباشد.
ویژگی های این نوع محیط سازی(پیشرفت علم اما مردم هنوز خوشبخت نیستند،تم نوآر،سینمایی بودن بیش از حد)
3- محیط های شاد(fun)
محیط هایی که برای بازیهایی که مناسب کودکان میباشد در بازی وجود دارد.
این محیط های اغلب باعث شادی مخاطب و جدایی آن از بند غم و غصه است.
نمونه ی بارز این محیط ها دو بازی پرندگان خشمگین و ریمن:ریشه ها است.
پرندگان خشمگین علاوه بر حالت عادتی خود(پرتاب پرندگان)برای تم شاد آن دچار محبوبیت خاصی شده است.
مکان این بازی ها هرجا که باشد محیط را شاد میکند.
چه در فضا و چه در زمین این بازی ها مخاطب را شاد میکند و تمی زیبا به بازی میبخشد.
ویژگی های این نوع محیط ها(شاد،سرگرم کننده،مناسب برای تمام سنین)
4-محیط های نظامی و جنگی
این نوع محیط ها اغلب برای بازی های اکشن بکار میرود تا با سناریوی آن همخوانی کند.
جنگ ها و محیط سازی در این نوع بسیار رایج است و در بیشتر بازی ها دیده میشود و توضیح خاصی ندارد.
از بازی های رایج این نوع محیط میتوان به قسمت های جنگ جهانی بازی ندای وظیفه نام برد.
ویژگی های این نوع محیط سازی(جنگی بودن،همخوانی با وقایع،تم های غیر سنگین نوآری)
5- محیط های آینده نگری
اغلب این محیط ها مربوط با داستان آینده ی بازی است که همه چی تغییر کرده است
مکان این محیط میتواند همه جا باشد
از فضا گرفته تا زمین فرقی نمیکند دلیل اصلی موفقیت این محیط سازی همین است.
بازی ها موفقی از جمله:چرخ های جنگ،متال گیر ۴،هیلو و… اغلب از این نوع تم ها استفاده میکردند و موفق هم شده اند.
ویژگی های این نوع محیط سازی(آینده نه چندان دور!،سایبر پانک سبک،محیط معمولی)
5-محیط های قرون وسطایی
این نوع محیط های همیشه تاریخی و جذاب بوده و مخاطب را با تمدن های قدیم آشنا میکرده
این نوع محیط در همه سبک بازی میتواند بکار رود و علت موفقیتش هم همین موضوع هستش.
نمونه ی آن سری بازی های موفق فرقه ی اساسین است.
داستانی که با محیط همخوانی دارد و واقع گرایانه خلق شده.
ویژگی های این نوع محیط سازی(تاریخی،داستان با آن همراه است،با تمامی سبک ها همخوانی دارد)
6-محیط های نامعلوم!
محیط هایی که معلوم نیست در چه زمانی و در چه مکانی است.
این نوع محیط ها اغلب با مخلوط کردن تمامی تم ها و سبک ها موفقیت کسب میکنند.
نمونه ی این محیط سازی در بازی شیطان هم میگرید و فاینال فانتزی دیده میشود.
زمانی نامعلوم شخصیت هایی عجیب و محیطی شگفتی آور از ویژگی های این بازی است.
ویژگی های این نوع محیط ها(نوآوری،تم عجیب،همخوانی با همه چی)
7-محیط های معمولی
محیط هایی که بیشتر در سبک بازی های جهان بازی بکار میرود.
با هر زمانی همخوانی دارد و همه چی حد و اندازه را رعایت میکند.
از نمونه بازی های آن میتوان لوس آنجلس نوآر و GTAرا نام برد.
وابستگی به شخصیت و داستان قوی در این محیط غوغا میکند.
ویژگی های این محیط ها(رعایت همه چی،محیطی زیبا)
8- محیط های ترسناک
این محیط ها فقط برای بازی های ترسناک بکار میروند.
در واقع این محیط ها ترکیب دیگر محیط ها بایکدگیر میباشد و حس ترس را از هر جهت میدهد.
نمونه ی این محیط ها سری بازی های تپه ی سکوت و شیطان مقیم است.
حس ترس در هردو بازی بسیار سنگین است و مخاطب را نگران میسازد.
ویژگی های این نوع محیط سازی(ترکیب محیط ها،اختصاصی،مخاطب را نگران میسازد)
سخن آخر:با بررسی محیط سازی و آشنایی با آن میتوان به این موضوع پی برد که چیز های بیشتری برای موفقیت یک بازی وجود دارد.
با تشکر و آرزوی پیروزی.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
- سونی ۳۱۹ میلیون دلار از سهام Kadokawa، شرکت مادر FromSoftware، را خریداری کرد
- فهرست نامزدهای بهترین بازی های سال ۲۰۲۴ گیمفا
نظرات
ببشخید دوستان کم مطلب میزارم سرم شلوغه امیدوارم موفق باشید. 😉 😉
دستت درد نکنه سجاد جان ، حال کردم. :heh:
خیلی ممنون :yes: 😀
خب دوست عزیز آقای سعیدی…این مقاله چندتا مشکل داره که خدمتتون عرض میکنم:
1:شما محیطنوآر رو در اول خوب معرفی کردید .شب و باران و بارانی تن شخصیت!!بله اینا درست اما در ادامه محیطی مثل سایبرپانک رو هم نوآر میدونید و اینجا مسئله نوآر رو برای تم جنگی غیر نوآر در نظر میگیرد؟ یعنی معیار بررسی محیط غیرنوآر بودنشه؟
(برای سایبرپانک بهتر بود از Deus Ex Human Revolution استفاده میکردید چون تمام خصایص یک سایبرپانک درش دیده میشه…مثلا یک نمونه اش هکرها! هکرهایی که در روز حرفی برای گفتن ندارند اما شبها حهان تحت سلطه شون هست!
________________________________
2.محیطهای جنگی نشانه ی خاصی ندارند؟!!!
شما یه سر به Brothers In Arms بزن!محیط سازی جنگی اتفاقا اونقدر باید قوی باشه که خانمان سوزی جنگ رو نشون بده! –محیط سازی جنگی رو از فیلم Saving Private Ryan برات مثال میزنم : اونجایی که دسته وارد شهری میشن که نصف خونه ی یه خانواده ی سه نفره رفته و اونها هنوز تو خونشون هستن!…به این میگن محیط سازی/جوسازی…/یا اگه نظرتون رو تنها محیطه بازیه…همین خونه های خراب و جنگ افزار های منهدم شده و مردم آواره محیط سازی به حساب نمیاد؟
__________________________________
3.اون طور که شما از “آینده نگری” صحبت کردید پس این سبکها با سایبرپانک کوچکترین تفاوتی نداره!…کما اینکه شما تو اون پرانتزه هم نوشتید سایبرپانک سبک!!!!
______________________________________
4.محیطهای قرون وسطا در همه ی سبک بازیها بکار میرود؟…مثلا ما بای اول شخص قرون وسطایی نداریم…قرون وسطا فقط تو استراتژیک و اکشن/ مخفی کاریهای سوم شخص کاربرد داره…
_____________________________________
5.شاهکار مقاله ی شما اینجاست که برای محیطهای معمولی L.A Noire رو مثال میزنید؟!!!
دوست عزیز درسته منم قبول ندارم “نوآر لس آنجلس” در اصل “نوآر” نبود…اما سعی کرده بود باشه!
شما اگه اولین مرحله ی بازی که کول فلپس داخل اون کوچه میره رو دیده باشید..محیط سازیش نسبتا به فیلم های نوآر دهه ی چهل و پنجاه میخوره…مثلا بخار نامعلوم! –محیط مرموز!(خون روی در یک انبار)-سایه های کشیده شده به سبب نور نزدیک و…
حالا این محیط معمولی میشه؟
برای محیط معمولی :زندگی روزمره ی انسان پر از محیطهای معمولیست (همون جی تی ای که مثال زدید)
____________________________
6.در بررسی محیط ترسناک شما نگفتید “سنگین” بودن محیط یعنی چی؟…و اونطور که میگید”نگران میسازد” خب نوآر هم تشویش ایجاد میکنه! پس ترسناکه؟
__________________
و اشکالات نگارشی دیگه ای مثل “هستش”ها و “بودش” ها که جاش توی یه مقاله ی “مثلا” تخصصی آزار دهنده است
امیدوارم از این به بعد بیشتر به چیزهایی که مینویسید توجه کنید…و از منم دلخور نشید!
آخریش هم محیط خشن :reallyangry: :teeth: :shout: :pissedoff: :reallypissed:
خیلی جالب بود دستت درد نکنه
سجاد جان بازم از این خبرا بذار 😀
۱-دیوس ایکس سایبر پانک بود ولی سایبر پانکی مثل بایوشاک شاهکار تر از اون بودش چون تلفیقی از نو آریسم بودش
2-محیط های جنگی تکراری شدن نوآوری دیگه ندارن
3-سایبر پانک آینده ی نوآر هستش ولی آینده نگری آینده ی معمولی هستش
4-اول شخص نباشه بقیه هستش
5-لوس آنجلس نوآر کجاش نوآر بودش؟؟؟؟؟؟علت نمرات کمش هم همین بود
جوابی ندارم برو نقد متین ایزدی راجب این بازی در محله دنیای بازی رو بخون
6-آهان شما بتمن بازی میکردی حس ترس بهت نمیداد بعضی موقه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نوآر کلا حس ترس داره نمیدونستی بودن
7-اشکالات نگارشی صحیح میشه
8-سوال دیگه ای داری بگو.
9-از بنده دلخور نشی ها!
۱.دئوس ایکس پیشنهاد بود نه ضعف!
2.اینکه محیط های جنگی تکراری شدن دلیل بر این میشه که المان خاصی ندارن آهان؟
3.خب …پس تفاوتی نداره!
4.اول شخص جزو “همه” حساب میشه برادر من!
5.من از “نوآر لس آنجلس” براتون مثال زدم…عناصر نوآر یافت میشد اما نوآر کامل نبود…
(والا ما “محله” ی دنیای بازی رفتیم…ایزدی دلایل خودشو داره منم دلایل خودمو دارم)
6.فرق تشویش و تعلیق با ترسناک بودن خیلی زیاده…مثلا یک مثال سینمایی براتون میزنم:
در کل فیلم “روانی” هیچکاک (اگه دیده باشید) مخاطب حس تشویش و تعلیقی داره که مخاطب رو برای تنها لحضه ی ترسناک فیلم (کشته شدن در حمام ) آماده میکنه…این تعلیق برای رسیدن به حس ترسه
اما مثلا در فیلمی مثل “سکوت بره ها”جاناتان دمی سکانسی هست که شخصیت اول فیلم در تاریکیه کامله و دستی داره بهش نزدیک میشه که در آخر هم تماسی باهاش نداره و این تعلیق خالی فقط برای حس ترس در لحضه است! نمیدونم متوجه شدی یانه!
ولی اینکه ما تو اینهمه فیلم نوآری که دیدیم حس ترس ندیدیم! حتما نوآر ما فرق میکنه…بله نوآر هایی که ارز جریان اکسپرسیونیسمآلمان میاد مثل فیلم “نوسفراتو” که سال ۱۹۲۰ اگه اشتباه نکنم ساخته شد بله…اما نوآر بعنوان ژانر ترسناک نیست! …اگه نمیدونی….
ربط اینارو به بتمن هم نمیفهمم…اگه توضیح بدید خوب میشه!
————–
اشکالات نگارشی هم که صحیحی نشد!
سوال دیگه ای نیست جز یه توصیه بعنوان برادر کوچکتر: نوشتن مقاله ی تخصصی در این زمینه ها نیازمند مطالعه و سواد بیشتری است…
(دلخور هم….)
راست میگه ها! ولی من نمی دونم چرا موقع مکس پین بازی کردن خوش حال بودم!!! ولی موقعی که Mass Effect 3 رو بازی می کردم گریه می کردم!!!!! مخصوصا صحنه مردن Dr Mordin Solus، Miranda Lawson، anderson، قسمتی که Banshee ها به شهر Asari ها حمله کرده بودن، یا مثلا اون قسمت که Geth ها می خواستن Quarian ها رو نابود کنن!
ولی انصافا Deus Ex نوار خوبی بود. مخصوصا موسیقی هاش! من اصلا نمی تونستم به موسیقی هاش گوش بدم قلبم از جا کنده می شد! اون قسمتی هم که Faridah Malik بدست Belltower کشته شد خیلی غم انگیز بود یا مثلا بازی آخرش که سه تا راه داشتی یه جوری بود!
ولی Max Payne 2 به نظرم بهتر بود کلا شب بود و حضور Mona Sax هم به جذابیتش کمک می کرد. Max APyne 3 رو صحنه های بیش از حد خشن تاکید داره و به شدت بازی رو سینمایی کرده! مکس پین های قبلی لز طریق کمیک استریپ روایت می شدن.
Batman اگر گرافیکش واقعی تر بود بهتر بود. گرافیکش فوق العاده بود ولی از رنگ های شاد و تند استفاده شده بود! یکم به آدم احساس خوش حالی مس داد!!!!! شاید اگر کمی رنگ های شاد رو کم می کرد بهتر بود! نمی دونم شایدم نبود!
ولی RE4 در خلق محیط وحشت عالی بود من که واقعا می ترسیدم!
سجاد جان ممنون از مقاله ی مفصلت اما . . .
فکر میکنم قشنگتر بود محیط ها رو به این صورت دسته بندی میکردی به عنوان مثال میتونستی به جای محیط های نامعلوم از نام اکسپرسیونیستی یا سورئال استفاده کنی یا به جای دنیای معمولی از رئال استفاده کنی . . .
میشد از دنیای استیم پانک سفر در زمان و دنیای دوراف های وارکرفت صحبت کنی و اونا شرح بدی یا درمورد دنیای اسکای فای و بیگانه محور صحبت کنی . . .
با این حال هیچ کدوم از این کاستی هایی که گفتم از ارزش کارت کم نمیکنه.مقاله ی خیلی خوبی بود ولی بهتر هم میتونست باشه دوست من . . .
هر چند سر اینکه هر بازی چه جور محیطی داره باهات اختلاف نظر دارم . . . :heh:
شما بد گیری به این واژه ی “اکسپرسیونیسم” دادی ها…
این واژه همینطوری بین ادبیات و سینما شبهه داره و برای مخاطب نا آشنا تو این مقاله ی دسته چندم(!) که هیچ چیزش واضح نیست ایجاد سر درگمی زیادی (بیشتر از اینکه هست) میکنه!
نمیدونم چرا امروز اینقد از این واژه زیاد استفاده کردم ولی . . .
قاسم جان این یه مقاله ی تخصصی بود نه یه انشا!پس باید همه چیز اسم دقیق و علمی داشته باشه و مخاصب مجبوره خودشو با این وضعیت تطبیق بده وگرنه مقاله حالت چیپ و ساده پیدا میکنه که اصلا درخور نام مقاله ی تخصصی نیست . . .
البته ایراد بزرگی که به این مقاله وارده نداشتن تعاریف علمی و ادبی از ژآنرها و زیرژانرهاست.چون نویسنده دقیق نمیدونه چه چیزی رو توضیح بده تا مخاصب علم صحیحی نسبت به این موضوع بدست بیاره . . .
بزارید رک و پوست کنده بگم:
“نویسنده سوادش در حد نوشتن این مقاله نبوده”
همین!
زشته حالا یه بحث و بگو مگویی بین شما دوتا پیش اومد ولی دیگه کشش نده . . .
تو سعی کردی ایرادات کار رو بگی حالا اون بنده خدا شاید بد برداشت کرد واسه همین تند صحبت کرد اما تو که نباید ناراحت بشی . . .
در مورد این موضوع هم موافقم هیچ کدوم از ما توانایی نوشتن یه همچین مقاله ای رو نداریم!درسته . . .
نه ببین من قصد توهین ندارم….ظرفیت نقد باید تو چنین محیط هایی بوجود بیاد…نمیشه که مثلا عرض میکنم: یه دوستی هرچی مینویسه چار نفر هم میان (از سر بیسوادی) یه به به و چه چه تحویل میدن و معلوماتمون نه در همون حد بلکه غلط تر و کمتر میشه…و جایی برای پیشرفت نمیمونه…میدونی که چی میگم…اصل اون جنبه ی نقده…نقد هم که تند نباشه نقد نیست!
خوب بات کاملا موافقم اما خودت میگی باید جنبه ی نقد به وجود بیاد ولی با تندی نه تنها به وجود نمیاد بلکه بیشتر هم میشه پس باید همیشه نه تنها اینجا بلکه هر جای دیگه با هر کسی ملایم برخورد کرد.
من به تو ایراد نمیگرم بلکه تشویقتم میکنم چون خیلی خوب از مقاله انتقاد کردی و معلوم شد علمش رو داری اما جواب تندی شنیدی وجواب تندی هم دادی که انتظار نداشتم . . .
مشکل اینجاست که همه ی ما فکر میکنیم چون هزارتا بازی تمام کردیم وصدتا فیلم دیدم خدای هنریم و میتونیم ایده بسازیم و تخریب کنیم در صورتی که اینطوری نیست.همه ی ما فعلا اماتوریم و باید یه چنین اتفاقایی بیوفته تا یه چیزی یاد بگیریم و جدیتر به موضوعات مختلف که یکی از اونها بازیه نگاه کنیم.
بله داداش اینه . . .
“مشکل اینجاست که همه ی ما فکر میکنیم چون هزارتا بازی تمام کردیم وصدتا فیلم دیدم خدای هنریم و میتونیم ایده بسازیم و تخریب کنیم”
برای این جمله دستتو میبوسم…دقیقا منظور من همینه…..
یکی از بزرگان میگفت:
“هرچه بیشتر مطالعه میکنم میدانم که هیچ چیز نمیدانم!”
ممنون قاسم جان . . .
حالا بعدا سر فرصت مفصل میشینیم درمورد محیط و فضاسازی با هم بحث میکنیم . . .
جمله ی اون بزرگم واقعا باس با طلا نوشت . . . 😉
این کادر خیلی داره کوچیک میشه…شما پیام خصوصیتونو چک کنید
اشکالات مقاله زیاد بود ولی باز هم ممنون
به نظر من سروکله زدن واسه همچین بحث هایی ………….
درست نیست
خوب هر کسی باید از یه جایی شروع کنه و موقع نقد هم ناراحت نشه ……..
نمی شه که هیچ کس هیچی ننویسه ……
بالاخره خوب سایت باید یه جوری پیشرفت کنه دیگران بیان نظر بدن و سطح معلومات بالا بره
آقا قاسم و سجاد جان شما ها دست منتقد های Gamespot رو هم از پشت بستین! حالا چرا اینقدر تند!
وقعا راست میگی :struggle:
درسته آدم نباید عیب ها رو مخفی کنه ام نباید منجر به :beatup: شه :quiet:
نه ببین …نقده…نقد هم سازنده است…نقد خوب هم نقد تنده با اصول!
فکر میکنی چرا همه ی سینمایی ها از فراستی بد میگن؟ چون نقدش تنده اما همین سینمایی هایی که فراستی فیلمشونو نقد میکنه بعد از فیلم سعی میکنن اشکالات قبلی رو کمتر کنن…پس نقد جواب میده!
حرفه شما متینه :yes:
ولی نقد نباید موجب درگیری لفظی یا حتی فیزیکیشه(البته از نظره من) :snicker:
من به شخصه هیچ اطلاعاتی در هیچ زمینه ای از گیم ندارم ولی خوب سعی می کنم که یاد بگیرم. خوب اگه قرار باشه اینجوری رفتار شه که دیگه خیلی راحت میشه رفت از یه دانش نامه معتبر این چیزا رو پیدا کرد و این جا هم هیچی نگفت ……
دوست عزیز آقای سجاد سعیدی،بعضی از سر موضوع هایی که به کار بردی به نوعی “من درآری” هست و به هیچ وجه جنبه ی علمی نداره ! انگار که مثلا میخوای خودت یه قانونی رو بنویسی که کاملا هم ناموفق بودی !
من شما رو میشناسم،بسیار هم بازی کردی ولی متاسفانه مطالعتون در این سطح کاری بسیار کم هست و بهتون پیشنهاد میکنم مقالات تخصصی در باب بازی شناسی رو از سایت های بسیار معتبر برای مثال IGN مطالعه کنید ! مثلا در جایی از مقاله اشاره داشتید که محیط های جنگی توضیح خاصی ندارد و در یک جمع بندی کلا بازی های این سبک چیز خاصی از نظر محیطی برای مخاطب ندارد ! خب ! این یعنی چی ؟ شما محیط های Call Of Duty رو فراموش میکنید ؟؟ مرحله ی فرودگاه در کدام یک از بازی های نظامی وجود داره به اون شکل؟مرحله ی یخ نوردی اسنوموبایل سواری به اون شکل در کدوم بازی هست ؟؟ احساسات و محیط هایی که در Brothers in Arm هست در کجا دیدید ؟؟
این مقاله از نظر من به هیچ وجه سندیت علمی ندارد و صرفا جنبه ی شخصی و برداشت شخصی نویسنده بوده است.
کلا گند زدیم رفت.
🙁 🙁
آشنایی کلی بودش علمی تخصصی میخواستم بگم بالای ۱۰۰۰کلمه بودش
از همتون معذرت میخوام واقعا.
خوب بود . استفاده کردیم :yes: