مصاحبه با محمد علوی،Level Designer سابق استودیو InfinityWard
محمد علوی…فردی نام آشنا در صنعت گیم و ناشناخته برای ایرانیان…وی در زمان جنگهای تحمیلی عراق علیه ایران به دنیا آمد و در همان سالها خانواده او به آمریکا مهاجرت کردند.محمد علوی کار خود را از سال ۲۰۰۳ با استودیو اینفینیتی وارد شروع کرد و وظیفه ی طراحی مراحل (Level Designing) بازیهای این استودیو را پذیرفت.
طراحی مراحل بازیهایی مانندCall of duty:United Offensive ، Call Of Duty 2و دو قسمت اول سری جنگهای مدرن (ModernWarfare) برعهده ی علوی بوده است.پس از بازی MW2 و کشمکش هایی که بین استودیو سازنده و شرکت اکتیویژن،ناشر سری ندای وظیفه به وجود آمد،اعضای اصلی استودیو و مدیران اصلی به شرکت EA Games کوچ کردند و محمد هم از افرادی بود که به همراه آنها به EA رفت و استودیو Respawn Entartainment را تاسیس کردند.این استودیو در حال ساخت یک بازی اول شخص با پس زمینه ی علمی-تخیلی است و محمد علوی باز هم در این پروژه مسئولیت طراحی مرحله را بر عهده دارد.
در این مصاحبه کوتاه که توسط یکی از اعضای استودیو به نام «آبیه هپه» (Abbie Heppe) با آقای محمد علوی صورت گرفته بیشتر با پیشینه و خصوصیات وی آشنا میشویم.
(این مصاحبه مستقیما از وب سایت رسمی استودیو Respawn Entartainment ترجمه و در اختیار شما قرار گرفته است و اولین بار در شماره ی ۱۵ مجله ی الکترونیکی Gameland (هنربازی جدید) به قلم دانیال نوروزی منتشر شده است)
– خب ، چی شد که به طراحی مرحله (Level Design) علاقه مند شدی ؟
– من کارم رو با دوک نوکم 3D شروع کردم،وقتی این بازی منتشر شد به همراهش یه ویرایشگر هم عرضه شدکه متاسفانه اطلاعات بسیار کمی برای استفاده ی بهینه ازش وجود داشت.ولی خب،من جوون بودم و وقت زیادی داشتم بنابراین نشستم و چیزی حدود ۱۰۰صفحه در مورد نحوه ی استفاده از این ویرایشگر رو خوندم و تونستم یک خونه با جزئیات در محیط اون بسازم.وقتی به دوستام طرح رو نشون دادم بسیار استقبال کردند.اون لحظه با خودم فکرکردم که میشه چه کارهای دیگه ای کرد تا دوستام رو خوشحالتر و شگفت زده تر کنم ؟ بعد از اینکه با ویرایشگر دوک نوکم 3D کار کردم سراغ «کوایک» (Quake) رفتم و بعد از کانتراسترایک ،کار مد سازی با «هالف لایف» مقداری برایم سخت و خسته کننده شده بود.
– شده بود واسه ی دوستات هم طرحی بسازی ؟ سفارشی داشتی ؟
– راستشو بخوای نه،اطرافیانم آنچنان که باید و شاید پیگیر کارهام نمیشدن ،علاقه ای نداشتن،یعنی علمشو نداشتن.الهام بخش ایده های من هم چیزهای احمقانه ای مثل مدرسه ای که میرفتم،محله ای که توش زندگی میکردم و خونه ای بود که توش سکونت داشتم،بود.ولی من به ایده های بلندپروازانه ای هم فکر میکردم.
– پس میشه گفت مثل نویسنده ای بودی که فقط از چیزهایی که میدونست مینوشت درسته ؟
– آره،وقتی به سن هجده ،نوزده رسیدم,اون موقعه بود که طرحهام و فکرهام گسترش پیدا کرد و به نقشه های«مولتی پلیر» امروزی نزدیک شده بود.
– خب میخوام بدونم چی شد که بصورت حرفه ای به صنعت بازی سازی وارد شدی ؟
– من در واقع دانشجوی رشته ی پزشکی بودم .من خیلی جدی داشتم درسمو دنبال میکردم و تونسته بودم ورودیه ۳۲ مرکر آموزش پزشکی رو کسب کنم.در کنار درسم به عنوان سرگرمی کار طراحی مرحله برای انواع مود ها رو انجام میدادم.زیاد هم برای این کار مصمم و جدی نبودم و صرفا به عنوان تفریح به این موضوع نگاه میکردم.همیشه فکر میکردم بازی سازهای دیگه افراد نخبه و بسیار باهوشی هستند و من هیچوقت نمیتونم مثل اونها مطرح بشم. یک روز وقتی صندوق ایمیلم رو چک کردم دیدم موضوعی با عنوان PC GAMER موجود هست.یه مقدار جا خوردم،سریع موضوع رو پیگیر شدم و فهمیدم مقاله ای ده صفحه ای در مورد مود و مودسازی در این مجله وجود داره که موضوع بحث هم در مورد مودی بود که کار ساخت و طراحی مراحل اون بر عهده ی من بوده! چندین عکس هم از کارهای من داخل مجله بود…از تعجب شاخ درآورده بودم! یعنی کارهای من تا این حد خوب بوده ؟فکرشم نمیکردم ! صفحه ی بعدی مجله یک آگهی جذب دانشجو برای دانشگاه Full Sail (یکی از دانشگاه های معتبر آمریکا در زمینه ی آموزش بازی سازی و انیمیشن) بود که توجه منو جلب کرد.تصمیم خودمو گرفتم،راهمو کج کردم و دور رشته ی پزشکی رو خط کشیدم…به این دانشگاه رفتم و پس از اون در استودیو Infinity ward استخدام شدم.من واقعا خوش شانس بودم که این اتفاقات خارق العاده برای من رخ داد.پدر و مادرم به این موضوع روی خوشی نداشتند و سرزنشم میکردند تا اینکه بازی ندای وظیفه ی ۲ که من مسئولیت طراحی مراحل اون رو داشتم عرضه شد و موفقیت های چشمگیری کسب کرد.پس از این اتفاق ،خانواده ی من کاملا روشن شدند و حتی از این اتفاق خوشحال هم شدند.خواهر و برادرم هر دو دکتر بودند…دیگه نیاز به دکتر سوم نبود…
– نگفتی ، چی شد که به استخدام Infinity ward در اومدی…
– خب،داستانش مفصله ،شاید گفت یک شانس بسیار بزرگ بود…همینطورکه گفتم من اول به دانشگاه Full sail رفتم تا واقعا با اصول و قواعد طراحی آشنا بشم.من این کار رو به صورت تجربی بلد بودم و نه بصورت کاملا حرفه ای و FS جایی بود که میتونستم پیشرفت شایانی داشته باشم.اینجا بود که من عاشق برنامه نویسی شدم و به سرعت «جاوا اسکریپت» رو یاد گرفتم.انقدر غرق برنامه نویسی شده بودم که تا یکی دو سال هیچ طراحی انجام ندادم.وقتی دنبال کار رفتم تونسته بودم توجه چندین شرکت رو جذب کنم که یکی از اینها «اینفینیتی وارد» بود.اونها رزومه ی کاریمو بررسی کرده بودن و طراحی های قبلی منو مورد بررسی قرار دادن وگفتن : “خیلی خوبه که ما بتونیم طراحی داشته باشیم که هم با گرافیک و هم اسکریپت آشنایی داشته باشه”.در اون زمان این استودیو به تازگی شماره اول بازی ندای وظیفه رو روانه ی بازار کرده بود و کمتر از ۳۰ کارمند داشت .من تونستم در این استودیو استخدام بشم و اولین پروژه ی رسمی من یک بسته ی الحاقی برای قسمت اول ندای وظیفه به نام United Offensive بود.اینجا بود که بسیار از مهارت های من در کنار بزرگان دیگر کامل شد.
– خب ، خیلی دوست دارم بدونم بازیهای مورد علاقت چی هستن…
– دو بازی هست که بهشون علاقه ی شدید دارم، Shadow of Colossus و Ico
– پس معلومه به سبک خاصی از بازیها علاقه داری نه همه ی بازیها درسته ؟
– راستشو بخوای نه،من همه ی سبکها بازی میکنم و حسابی از بازیی که خوشم بیاد طرفداری و استقبال میکنم ولی در مورد اون دوتا باید اعتراف کنم بهترین و شگفت انگیزترین بازیهای عمرم هستن.سخت منتظر The last guardian هستم.
– Ico Collection رو تهیه کردی ؟
– نه،من یک بازی رو دوبار انجام نمیدم
– واقعا ؟
– آره ! فقط هم من نیستم.یک بار که تک نفره ی بازی رو تکمیل کنم دیگه سمتش نمیتونم برم.من میتونم میلیون ها بار یک فیلم رو تماشا کنم ولی نمیتونم یک بازی رو دوبار تکرار کنم.هیچوقت نمیتونم اون حس اولین بار رو دوباره داشته باشم.
– وقتی که من داشتم این مصاحبه هارو با اعضای استودیو انجام میدادم ،متوجه شدم که شماها بازی هایی که خودتون میسازین رو زیاد بازی نمیکنید،چون خودتون سازنده هستید و روش کار میکنید،خب،یه ذره گیج کننده شد (خنده) یعنی چی ؟
– (خنده) آره…خب من مثل باز یهایی که انجام دادم رفتار نمیکنم !مثلا من اگه مراحل ندای وظیفه رو میساختم بعد از عرضه ی بازی فقط یه نگاهی به بازی میکنم یا حداقل یه دست تمومش میکنم و خلاص…یه عادت بین سازنده هاس…ولی جدا از این قضیه، فقط یک بازی مولتی پلیر هست که شدیدا منو معتاد خودش کرده و هر روز اشتیاق خاصی برای بازی کردنش اونم ۸ ساعت متوالی دارم به نام Amnesia : The Dark Descent.
– محمد شنیدم که به بازیهای ترسناک علاقه خاصی داری.کدوم عنوان بیشتر تورو جذب کرد ؟
– از هر کی بپرسی میگه سایلنت هیل ۲ …ولی برای من بازی «فتال فریم» (Fetal Frame)بود.
– منم فتال فریم رو دوست دارم !
– فتال فریم تا حدی ترسناک بود و هست که بازیکن با دیدن بعضی صحنه ها شلوارش رو هم خیس میکنه (خنده) … میدونی چیه،شما باید تو بازی در یک نقطه بایستی و از ارواحی که بهت حمله میکنند با دوربینت دنبال شکار لحظه ها باشی که ناگهان یه روح ظاهر میشه و اینجاس که وحشت مو برتنتون سیخ میکنه…
– ببینم نظر خوبیه اگه این بازی رو روی کنسول WiiUبسازن و از دسته های تبلت مانندش به حای دوربین استفاده کنیم ؟
– تاحالا بهش فکر نکردم ولی باید جالب بشه !
– خب محمد،وقتی که خیلی بچه بودی با چه دستگاهی بازی میکردی ؟
– محمد: آتاری…یک عکس هم از من تو اون دوران هست.رویه تخت خوابم نشستم،پاهام به زمین نمیرسه(خنده)دهنم باز کاملا جو گرفتم و مات و مبهوت بازی هستم.از اونجا بود که یک طراح مثل من متولد شد !
– برای کسانی که علاقه دارند به صنعت بازی سازی وارد شن توصیه ای داری ؟ البته غیر از ترک کالج پزشکی!؟
– یک سری نکات هست که باید بگم.اول اینکه با خودتون صادق باشید و کاملا با این قضیه کاملا جدی برخورد کنید.راحت بگم،این کار به هیچ وجه آسون نیست،یک شغل سخت محسوب میشه. شنیدم و میدونم خیلی از کسانی که میخوان این حرفه رو شروع کنن میگن ما ایده های بسیاری داریم و …ولی پیاده کردن این ایده ها نیاز به حرفه و تجربه داره.مطمئن باشید این فقط ایده ی شما نیست،شاید هزاران نفر دیگه هم در سر خود یک چنین فکرهای مشابه ای داشته باشن ولی مهم پیاده کردن این فرضیات و ایده هاست.برید به دانشگاه و مدرسه.نمیرید،به یک تیم سازنده ی مود بپیوندید، بازم نمیخواید،میلیونها راه هست که بتونید کار خود رو به نحو احسن دنبال کنید هست .ولی اینجا یک نکته اساسی و مهم میمونه و اونم این هست که : هیچوقت با این فکر که اگه من برم دانشگاه اونوقت میتونم بهترین شغل رو پیدا کنم به دانشگاه نرید! این غیر ممکنه.این شما هستید که به دنبال شغل میگردید نه دانشگاه یا مدرسه.شما یک برنامه نویس موفق و فوق العاده میشید چون تمام تلاش و جون خودتون رو پای این کار میزارید،چون شما عاشق کارتون هستید و نمونه و رزومه ی کارهاتون نشان دهنده این موضوع خواهد بود و فوق العاده مهم است. هر کسی که به طور جدی وارد صنعت بازی سازی میشه چیزی در سرش داره.یه طرح،مود، یا یک سری برنامه که خودش کدنویسی کرده و میخواد حرفه و عمل خودشو با اونا نشون بده و بسیار لذت میبره.هر چی ! ولی اگه شما میخواین پا به این عرصه بذارید در حالی که تا قبلش روی هیچ چیزی کار نکردید و ذره ای تجربه ندارید و با یک مشت فکر و خیال جلو اومدید ، بدونید که راه اشتباهی اومدین و به درد اینجا نمیخورید.
– خب یه سوال بی ربط !در مورد سری فیلمهای هری پاتر چه نظری داری ؟
– وای ! من عاشق هری پاتر هستم.خیلی ناراحت شدم که داستانش تموم شد
– بهترین قسمت هری پاتر ؟
– والا همشون خوبن ،جوابی ندارم
– کتاب مورد علاقت چی هست؟
– من اصلا اهل کتاب خوانی نیستم !(خنده) میدونی چرا ؟ ببین من عاشق فیلم و سینما هستم !وقتم رو برای دیدن فیلم حتما در روز خالی میکنم… یه آرشیو بزرگ فیلم هم تو منزلم دارم.میتونم واست خط به خط دیالوگ فیلم Inception با بازی لئوناردو دی کاپریو رو بگم .من ۲۰۰ بار این فیلم رو تماشا کردم!
– چی؟۲۰۰ بار؟؟
– پنج بار در سینما و پشت سر هم،وپنج بار در روز به مدت ۶ ماه !
– ببینم اصلا میخوابی؟؟(خنده)
– خب، این جزوی از کارمم محسوب میشه ،من دقت بالایی تو تماشای فیلم دارم…برگردیم به هری پاتر…من به هیچ وجه سراغ کتابهای این داستان نرفتم و ازشون دوری کردم.من هیچوقت با مطالعه کردن میونه ی خوبی نداشتم (خنده)
– ولی معمولا فیلمهایی که بر اساس کتاب هستن مطمئنا داستان توی کتابشون جزئیات بیشتر و بهتری از فیلم رو داره…
– میدونم.ولی من به کسایی که کتاب یه فیلمیو قبل از این که بتونم فیلم رو ببینم کاری ندارم!اصلا خوش ندارم داستان فیلم واسم لو بره.پدرم اهل کتاب بود و همیشه در حال مطالعه.منم یک بار تصمیم گرفتم که برم و مقداری مطالعه بکنم و ببینم اینکه میگن کتاب از فیلم جالبتره واقعا همین هست یا نه.اونا خوب بودن،نویسنده به خوبی داستان رو ساخته و پرداخته کرده بود. . .
– آره خیلی خوب نوشتن…
– . . . بنابراین منم رفتم یک کتاب برداشتم،یه صفحه همینجوری باز کردم،یک خط اتفاقی انتخاب کردم و چیزی مثل این نوشته بود : “همینطور که داشتیم سمت قبر دامبلدور راه میرفتیم…” اه ! حالم بهم خورد(خنده)
– مگه نمیدونی طریقه نوشتاری کتابها چطوریه !؟
– من اصلا فکر نکنم با همین یک خط هم کنار بیام !
– ببینم تو حاضری مثلا بری فیلمی رو از آرشیوت به خاطر فقط یک خط دیالوگش پیدا کنی و مثلا ۱۰ Chapter رو رد کنی تا بهش برسی ؟؟
– (خنده)من دیوونه ای واسه خودم هستم.
– خب . . . بهترین فیلم تمام عمرت؟
– Conan the barbarian
– دلیل خاصی داری که این فیلم بهترین فیلم تمامه عمرته؟
– نمیدونم…نمیتونم آنچنان توصیفش کنم درحالی که کسی نمیتونه بگه”فیلمهایی مثل این زیادن.”من علاقه خاصی به بازیگرش دارم.توی خیلی از فیلمها بازیگران زیادی هستن که دیالوگهای طولانی دارند و گاهی باعث ضعیف شدن بازی اون کاراکتر میشه ولی آرنولد شوارتزنگر کلامی در فیلم صحبت نمیکنه،اون فقط مبارزه میکنه و بهترین بازی رو انجام میده.
خب محمد از مصاحبه ای که باهات داشتم بسیار خوشحال شدم و برات آرزوی موفقیت روزافزون میکنم.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
نظرات
من می خوام تو BioWare صداگذار، طراح مراحل، نویسنده، کارگردان، تهیه کننده بشم! همه ی این مسئولیت ها رو هم تو Eidos و Ubi هم داشته باشم! :-(( :-(( :-(( :-(( :reallyangry: :reallyangry: :reallyangry: :reallyangry: :reallyangry:
من خیلی دوست دارم تو BioWare باشم! 😥 😥 😥 😥
منم خیلی دوست دارم طراح بازی باشم. ولی فقط تو خارج میشه ساخت و طراحی حرفه ای بازی ها رو یاد گرفت.
اگه من تو خارج بودم الان تو صنعت بازی برای خودم کسی بودم چون واقعا عاشق Game هستم و مطمئنم توی طراحی و ساخت بازیها هم موفق میشدم. 🙁 😥
راستی یادم رفت ازت تشکر کنم دانیال.
مطلبت عالی بود. خیلی ممنون. 😀 :yes:
ای والله داری
دمت گرم
خدا قوت
اونقت یکی مثل من میره مهندسی شیمی میگیره اصلا هم خوشحال نیست !!!
تازه اگه کارشناسی ارشدم هم رو بگیرم اصلا خوشحال نیستم !!!! 🙁 :-(( 😥
parchame iran balast dash :yes: :yes: :chic:
من که قبلن خونده بودم بازم خوندم واقعا نمیدونستم ی ایرانی طراح مراح مرحلهcod هست دست درد نکنه دانیال 😉
بله دیگه! منم اگه اونجا بودم الان واسه خودم کسی شده بودم؟ (واقعا؟!!!) 😀 😀
manam doost daram tooye ubisoft basham
باعث افتخار ماست من دوست دارم تو EA یا اکتی کار کنم
باعث افتخارمه چنین شخصی هم وطن منه..دمش گرم.. :yes:
دمش گرم چیه :reallyangry:دمش آتیش 😀
دمش گرم که آبرو داری میکنه
ولی دوستان مطلب یه درس بزرگ داشت
اونم این بود که دنبال استعداد ها و علاقه هاتون برید
و اونا رو به اوج برسونید نه چیزی رو که دوس ندارید
مگه آدم چقدر قراره زندگی کنه که بره سراغ کارایی که مورد علاقش نیست
کاش ما هم بتونیم مثل اون موفق شیم :-((
خیلی خوب بود . به امید روزی که محمد رو در ایران ببینیم !
ای کاش این اکادمی های شرکت های خارجی مثله اپیک یکم هم تو ایران سرمایه گذاری می کردن . من که خودم به شخصه کارگردان هنری و داستانویسی در بازی خیلی ترجیخ می دم ولی خوب کو تجربه و کار اینا . :-((
ابران به دلیل تحریم و از همه مهمتر رعایت نکردن قانون کپی رایت جهانی از این جور چیزها محرومه !
بعشدم با رویی مضاعف دوستان در فروشگاههای اینترنتیشون می زنن:بازی X صددرصد اورجینال..۸۰۰۰تومن 😐 😐
جالب بود.کارت درست :yes:
میشناسمش 😀
واقعا دمش گرم.نه به قولYashar دمش آتیش. 😉
مگه اپیک تو ایران سرمایه گذاری کرده ؟
نه دوسته عزیز . من گفتم ای کاش میشد . که اگر میشد به قول مثله ( هنر نزد اسیرانیان استو بس ) خیلی پیشرفت می کرد و سوداوری بالاتری داشت .
من اگه سازنده بازی بودم دوست داشتم با کمترین امکانات بهترین بازی رو بسازم.با کمترین گرافیک بهترین effect ها رو درست میکردم .مثل مافیا ۱
منم دوست دارم برم NAUGHTY DOG البته بازی کردن رو بیشتر دوست دارم تا بازی ساختن رو
جدا دمش گرم :shout: :shout: