چند روز مانده به: گرگ سپید! | قسمت آخر

سلام و شب بخیر.

بالاخره به قسمت چهارم و آخر این “چند روز مانده به” هم رسیدیم!

مطمئنم که سه قسمت قبلی رو تا الان خوندید و حالا آماده ی این هستید که در این قسمت همراه من و گرالت بشید برای صحبت درباره ی وقایع ۲ نسخه ی قبلی بازی!

در ادامه همراهم شوید!

یک لحظه صبر کنید! اگر هنوز سه قسمت قبلی رو مطالعه نکردید، همین الان از اینجا، اینجا و اینجا قسمت های اول، دوم و‌سوم رو بخونید!

دیشب پرسیده شد:

• میشه بیشتر در مورد خود گرالت و گذشته اش صحبت کنیم؟
• مهمترین اشخاص زندگی گرالت؟
• ینفر، سیری و تریس کی هستن؟
• دوستان صمیمی گرالت کیا هستن؟

و اما امشب:

اون اسامی که دیشب معرفی کردی رو‌ یادته؟ اونقدرم زیاد نبودنا!

درسته؛ البته غیر از اونا کلی شخصیت قابل ذکر‌ دیگه هم هستن که بعضیاشونو در این قسمت میشناسیم و بقیه رو خود بازی به بهترین نحو معرفی خواهد کرد!

اما اگر اجازه بدی، امشب بیشتر در مورد دو نسخه ی اول بازی صحبت کنیم؟

عالی به نظر میرسه!

بگذار همین اول یه چیزو مشخص کنم! اصلا نه، قبلش فایل صوتی زیر رو‌ گوش کن:

دانلود به حجم ۵.۵ مگابایت

خب، حالا میتونیم به سوالاتت بپردازیم! همونطور که گفتم، بین نسخه ی اول و سوم بازی اصلا ارتباط چندانی وجود نداره و اگر خودت هم نسخه ی اول رو تجربه کرده باشی، پس از اتمام نسخه ی سوم متوجه صحبت من میشی!

بیشتر داستان و اتفاقات نسخه ی اول در مورد حمله ی گروه شروری بنام Salamandra به Kaer Morhen در ابتدای بازی هستش؛ این گروه پس از حمله به مقر ویچرهای پیرو مکتب گرگیسم (!)، معجون ها و داروهایی رو -که اجازه تربیت ویچرهای جدید رو می داده- از اونجا میدزدن و عمده فعالیت گرالت که در شهر Vizima میگذره مربوط میشه به پیدا کردن این دزدها و پس گرفتن داروها!

ویزیما؟ همونجایی که امپراتور نیلفگاردین در نسخه ی سوم گرالت رو میبینه؟

آفرین به حافظه! آره، همونجاست. به هر حال، با اینکه یک سری مورد کوچیک دیگه هم در نسخه ی اول اتفاق میفته، ولی واقعا اصل داستان همینه که گفتم و تقریبا اواخر بازی گرالت یک سری رویا از پادشاه Wild Hunt میبینه و تقریبا گذشته اش با اون هارو دوباره متوجه میشه. بالاخره، در انتهای بازی هم گرالت سر از دربار پادشاه Tameria در میاره و وقایع داستان نسخه ی دوم از همینجا شروع میشه…

فکر نمیکردم اینقدر نسخه ی اول رو زود توضیح بدی!

بذار یه اعترافی کنم! من هیچوقت نسخه ی اول بازی رو به اتمام نرسوندم؛ البته برای شروع کامل نسخه ی سوم هیچ‌ نیازیم به اینکار نمیبینم! حقیقتا پس از به پایان رسوندن نسخه ی سوم، خودتم به این نتیجه خواهی رسید، اما به هر حال اونقدر ویدیوی گیم پلی از نسخه ی اول‌ دیدم که تقریبا از همه جاش خبر دارم و با اطمینان بهت میگم برای درک ۱۰۰ درصدی نسخه ی سوم، هیچ نیازی حتی به تجربه ی نسخه ی اول نداری!

بسیار هم عالی! بریم سراغ نسخه ی دوم؟

مطمئنا! عنوان نسخه ی دوم چیه؟ Assassins of Kings! و بازی چجوری شروع میشه؟

به قتل رسیدن یک پادشاه؟

دقیقا! با اینکه گرالت از اون نوع آدمایی نیست که یکجا ساکن بمونه و بدون هیچ هیجان و تحرکی به استخدام کسی در بیاد، اما در آغاز نسخه ی دوم متوجه میشیم که پس از وقایع نسخه ی اول بازی، گرالت در حکم مشاور نظامی و‌ تریس هم بعنوان جادوگر و‌ مشاور سلطنتی پادشاه Foltest، حکمران Tameria، در خدمت اونن و از این راه زندگیشونو میگذرونن!

ناگهان یک ویچر از ناکجا آباد ظاهر میشه و پس از یک سری صحنه ی سینماتیک جذاب، پادشاه رو به خفن ترین راه ممکن به قتل میرسونه و تمریا رو به آشوب و بی نظمی میندازه! این وسط همینجوری الکی الکی گرالت گناهکار شناخته میشه و حالا ورنون روچ (که قبلا بهش اشاره کردم) بعنوان رهبر نیروهای ویژه ی تمریا از گرالت بازجویی میکنه!

بالاخره پس از کلی بازجویی، ورنون از بی گناهی گرالت مطمئن میشه و به شرط اینکه گرالت در پیدا کردن قاتل اصلی به ورنون و گروهش کمک کنه، اونو آزاد میکنه!

بالاخره پس از مدتی گرالت میفهمه که قاتل هم یک ویچر از مدرسه ی افعی بوده که نه تنها پادشاه فالتست رو کشته، بلکه پادشاه Aedren رو هم به همین سرنوشت دچار کرده!

خب پس، Leth همون قاتل پادشاهان عنوان بازی هستش؟

آره. گرالت برای پیدا کردن Letho و کسی که اونو استخدام کرده کلی تحقیق میکنه و دست آخر میتونه پس از مدتی گشت و‌ گذار ردپای قاتلو نزدیک رود پونتار پیدا کنه. بالاخره گرالت Letho رو پیدا میکنه و هرکاری‌ میکنه که بتونه هدفشو متوجه بشه، موفق نمیشه و پس از یک مبارزه ی جانانه، Letho با زرنگی (اینجا هم داستانش طولانیه و بر‌میگرده به گذشته که باعث میشه جنگ اینجا تموم نشه) از دست گرالت فرار میکنه و تا گرالت به خودش میاد و به شهر بر میگرده، متوجه میشه که Letho، تریس رو‌ هم دزدیده و با خودش برده!

گرالت از این در به اون در میزنه تا تریس مو‌قرمز رو‌ پیدا کنه، ولی همین موقع هستش که با Iorveth (یک الف که رهبر گروه شورشی هست که بعدا بهش اشاره میکنم) برخورد میکنه و‌متوجه جنگی‌ که بین یوروت و روچ بزودی اتفاق میفته، میشه و‌ اینجاست که میتونید بین یوروت و روچ یکی رو انتخاب کنید؛ انتخابی که به کلی محیط آینده بازی رو‌ عوض میکنه و این حرکت سی دی پراجکت در موقع عرضه ی بازی، دهن همه رو باز گذاشت!

اوه… خیلی پیچیده به نظر میاد!

کلا نسخه ی دوم بازی از این‌هم پیچیده تر میشه و واقعا داستانش پیچیدگی های خارق العاده ای داره! بزار برای راحتی درکش از یک سری جزئیات ریز‌ و بی اهمیت بگذریم و‌ به اصل مطلب بپردازیم! اصل مطلبم اینه که Letho توسط پادشاه نیلفگاردها، Emhyr var Emreis، برای ترور دیگر پادشاهان امپراتوری های شمالی استخدام شده و هدف‌ این کار هم ضمن نا امن کردن منطقه، تضعیف پایه های سایر حکومت هاست که نتیجه اش همین جنگ و نبردی هستش که در نسخه ی سوم میبینیم!

چه زرنگ!

آره! گرچه یک سری چیزای دیگه هم در نسخه ی دوم تا به اینجا اتفاق افتاده اما مربوط ترین قسمت داستانش به نسخه ی سوم بازی همین فرمول Letho+ امپراتور‌نیلفگاردها + توطئه برای کشورگشایی هستش.

تا به‌اینجا؟

آره دیگه! هنوز نقشه ی شوم سورسررها و عاقبت تریس مونده!

خب منتظرم؟

بالاخره گرالت میتونه دختر موقرمز محبوبشو پیدا کنه و البته متوجه میشه که تمام این مدت تریس در مجسمه ی شیشه ای که گرالت نصف بازی‌همراهش بوده زندانی شده بوده! آره، قبل از اینکه بپرسی باید بگم که ظاهرا ممکنه همچین چیزی تو دنیای ویچر اتفاق بیفته!

مثل سیندرلا!

واقعا؟ خیلی فکر نکنی بهتره!

داستان سورسررها چیه؟

ما تا اینجا فقط به ۲ قسمت اول نسخه ی دوم بازی پرداختیم و هنوز قسمت سومش مونده؛ قسمتی که حول جلسه و‌ گفتگوی دیپلماتیکی در Loc Muinne جریان داره.

خلاصش اینه که جادوگرا به همه ی رهبران امپراتوری های شمالی پیشنهاد برگزاری یک‌ جلسه برای توافق سر موضوعات مورد اختلافشون و در نهایت تشکیل شورایی از مهمترین رهبران جادوگرها، حکومت ها و دیگر گروه های بخش شمالی قاره رو میدن.

اینکه خیلی خوبه!

آره خیلی خوبه، اما همه ی داستان این نیست! جادوگرها هدف اصلیشون این بوده که با جمع کردن تمام رهبران در یکجا،‌ بتونن همه شون رو از بین ببرن و خودشون قدرت رو در دست بگیرن!

به هر حال، گرالت از هدف اصلی اون ها آگاه میشه و‌ جلوشونو‌ میگیره؛ یعنی همه ی رهبران به سلامت از اونجا خارج میشن و جادوگران هم یا خاکسترشون با باد همراه میشه و‌ یا اینکه مثل باد فرار میکنن!

بالاخره در انتهای بازی گرالت با Letho هم‌روبرو میشه؛ اما در اینجا به عنوان آخرین و‌ بزرگترین تصمیم‌ بازی میتونید پس از شنیدن دلایل Letho و‌اینکه چرا پادشاه نیلفگاردها بهش دستور قتل دیگر پادشاهان رو داده؛ اون رو پس از یک‌ مبارزه جانانه بکشید یا بگذارید که راهشو پیش بگیره و بره!

یعنی میشه اجازه بدیم کسی که از اول بازی دنبالش بودیم بزاره و بره؟

آره؛ بازی دریایی از این انتخاب هاست! البته Letho در انتها به گرالت یادآوری میکنه که ینفر هنوز زنده اس و توسط اون و دوستاش محافظت میشده؛ اما متاسفانه اونم مثل گرالت دچار فراموشی شده!

خب تو چه انتخابی کردی؟

قرار نیست که تصمیممو بهت بگم و تو هم همونو انتخاب کنی! لطف بازی به همین‌ تصمیماتش هست و از اونجایی که در نسخه ی سوم میتونی تمام انتخاب های نسخه ی دوم رو اعلام‌ کنی، پس بهتره خودت با کمک دوستانت و گوگل تصمیم بگیری!

راست میگیا! چیز دیگه ای هم‌هست که باید بدونم؟

فقط چندتا شخصیت هست که بهتره توضیحشون بدم.

اولین شخصیت Síle De Tansarville، یکی از مهمترین سورسررهای نسخه ی دوم بازی، هستش. Síle در قسمت اول بازی برای از بین بردن هیولای بزرگ رودخونه به گرالت کمک‌ میکنه اما در آخر قسمت اول فرار میکنه و دوباره در قسمت سوم بعنوان یکی‌ از مغزهای متفکر توطئه ی جادوگرها علیه حاکمین پیداش میشه! تو قسمت آخر وقتی که نقشه اش لو‌ میره دوباره قصد فرار میکنه، اما دستگاه Megascopeاش -که برای جابجایی در قاره و ارتباط با سایر سورسررها استفاده میشه- دچار مشکلی هستش و اگر گرالت بهش اطلاع نده، در نهایت Síle در دستگاه خودش کشته میشه!

یکی‌دیگه از سورسررهایی که معرفیش میتونه بعدا به دردت بخوره، Philippa Eilhart، مشاور پادشاه Vizimir دوم، حکمران ردانیا، هستش‌. فیلیپا هم در کنار Síle از عوامل اصلی توطئه ی سورسررها به شمار میاد که پسر پادشاه ویزیمر دوم، رادووید (که در نسخه ی سوم‌ هم پادشاه ردانیا هست)، بخاطر توطئه و‌خیانتش دستور در آوردن چشم هاش رو‌میده! گرچه فیلیپا باز هم فرار میکنه، اما بالاخره از دست دادن چشمهاش درس عبرت خوبی میشه براش!

Sigismund Dijkstra هم یکی‌دیگه از مشاورین پادشاه ویزیمر دوم بوده که پس از قتل پادشاه، در کنار فیلیپا به اداره کشور میپردازه؛ اما فیلیپا به اونم خیانت میکنه و از همون موقع Sigismund Dijkstra از کشور فرار کرده و پیدا نشده!

Dudu هم گرچه در دو‌ نسخه ی اول بازی حضور نداشته، اما بد نیست کمی دربارش صحبت کنیم. اون یک تغییر شکل دهنده (Shapdshifter- یاد سوپرنچرال و‌ گریم افتادی؟-) هستش که میتونه شبیه هر خانوم  و‌ آقایی بشه! در یکی از کتابای ویچر گفته شده که Dudu به شکل خود گرالت در اومده و‌پس‌از کلی سوء تفاهم بالاخره گرالت از بین میبرش و کارش‌ تموم‌ میشه!

Eskel و Lambert هم دو تا از ویچرهای مدرسه ی گرگ هستن که در نسخه ی اول به گرالت کمک‌ میکردن. هردوشون از شاگردای استاد Vesemir بودن و بخاطر جوونی و کم تجربگی Lambert، حضور‌Eskel -که با سن و سال تر و با تجربه تر هستش- باعث حفظ تعادل گروه میشه.

Crach an Craite هم حاکم با سن و‌سال قبیله ی Craite، قویترین قبیله ی جزایر Skellige، هستش. گرالت و اون دوستای قدیمی هستن و با اینکه خیلی وقته همو‌ ندیدن، اما از حال و‌هوای هم دیگه با خبرن!

خب، یکی‌دیگه از مهمترین شخصیت های نسخه ی دوم باز Iorveth هستش که رهبر گروه شورشی Scoia’tael رو هم بر عهده داره. همونطور که قبلا هم‌گفتم، در انتهای قسمت اول بازی شما میتونید بین اون و‌ روچ‌ یکی رو‌انتخاب کنید و وقایع بعدی بازی رو‌کاملا تغیر بدید!

و بالاخره تموم شد!

جدی؟ حیف شد که!

آره‌دیگه! هر سلامی یه خداحافظی داره و این قصه ها دیگه…

من خیلی سعی کردم که یک‌ خلاصه ی کامل درباره ی دنیای ویچر و بازیهای قبلی رو برات طی ۴ قسمت آماده کنم تا نه چیزی بمونه که نگفته باشم و‌نه حوصله ات سر بره! مطمئنا با جست و جو در اینترنت و مطالعه ی کامل ویکی ویچر میتونی به اطلاعات خیلی بیشتری هم دست پیدا کنی، اما‌ هدف ما در اینجا -همونطور که گفتم- تهیه ی یک ویکی‌ نبود؛ بلکه آماده کردن شما برای شروع درست و حسابی نسخه ی سوم.

به هر حال، هر سوالی که داری رو در بخش نظرات همین پست مطرح کن و یا هر وقت خواستی (حتی چند سال دیگه!) از طریق ایمیل alireza@gamefa.com سوالاتت رو‌ مستقیما ازم‌ بپرس!

منتظر راهنمای سانتی متر به سانتی متر بازی که توسط خودم نگاشته میشه و نقد کاملش از سمت گیمفا باشید و همینطور اگر هنوز بازی رو‌نخریدید تا تابستون‌ برای مسابقه ای که جایزش ۳ عنوان ویچر‌ برای پلی استیشن ۴، اکس باکس وان و‌ رایانه های شخصی هست منتظر بمونید!

در ضمن، ما در حال مذاکره با سازنده و‌ ناشر بازی برای تهیه ی زیرنویس فارسی بازی و انتشار اون بصورت یک آپدیت رسمی هستیم. انشالله منتظر اخبار تکمیلی باشید!!

در قسمت نظرات منتظرتوتم و شب بخیر!