۲۰ بازی برتر سال ۱۳۹۳ از دید گیمفا | قسمت اول
سال ۹۳ با تمام اشک ها و لبخندهایی که داشت به اتمام رسید.شاهد بسیاری از اتفاقات عجیب و غریب دنیای بزرگ بازی های رایانه ای بودیم، از جهانی شدن عناوین کوچک و گمنام گرفته تا تاخیرهای ناراحت کننده ای که بازی های رایانه ای به خود دیدند.حال وقت آن است که جمع بندی بر این یک سالی که گذشت داشته باشیم و طبق سنت های پیشین، ۲۰ بازی برتر منتشر شده در سال ۱۳۹۳ را به انتخاب گیمفا در دو مقاله معرفی نماییم.با ما همراه باشید.
گیمفا طبق عادت سالیانه، امسال نیز اقدام به انتخاب ۲۰ بازی برتر سال ۹۳ کرده است .این ۲۰ بازی پس از انجام رای گیری های متفاوت بین کادر تحریریه گرد و جمع آوری شده و تنها نظر یک فرد خاص نیست.این مقوله به دو بخش تقسیم می شود که در بخش اول به معرفی عناوین قرار گرفته در رتبه ۲۰ الی ۱۱ و در بخش دوم به عناوین موجود در جایگاه ۱۰ الی ۱ خواهیم پرداخت.قابل به ذکر است که عناوین موجود در این لیست بدون هیچ تعصب و طرفداری از عنوان خاصی، انتخاب شده اند.
نام: Valiant Hearts: The Great War
سازنده: Ubisoft Montpellier
ناشر: Ubisoft
سبک: معمایی-ماجراجویانه (Puzzle Adventure)
پلتفرم ها : Microsoft windows، Xbox live arcade، Play Station Network
کم و بیش عناوین ساخته شده پیرامون جنگ جهانی با واژه ” کلیشه ای ” لقب داده می شوند؛ نیاز به یک تغییر و تحول اساسی بود؛ تحولی که پنجره جدیدی را به سوی اتفاقات تلخ جنگ جهانی می گشوند و درست اینجا بود که Valiant Hearts: The Great War پا بر صحنه گذاشت.در بخش داستانی دیگر شما آن تکاور بزن بهادر نیستید ولی پتانسیل بسیار بالا و نهفته در شخصیت ها شما را مدهوش خود می کند.شخصیت پردازی کم نظیر سبب این علت است.۴ شخصیت با نام های کارل، امیل، فِردی و آنا در طول بازی نقش آفرینی می کنند.هر کدام به دلایل خاصی وارد این جنگ سیاه و سهمگین شده اند.”کارل” به همراه پدرش ” امیل ” به اجبار ارتش خانواده خود را وداع می گویند، “فِردی” به قصد انتقام خون همسرش و در نهایت “آنا” -که یک پزشک می باشد- برای مداوای مجروحان قدم بر میدان جنگ نهادند.همان طور که گفته شد، داستان از پتانسیل بسیاری بالایی برخوردار است و با ایجاد صحنه های احساسی و چالش بر انگیز، کمتر جایی با یکنواختی روایت مواجه خواهید شد.اگر به دنبال گرافیکی همچون نبردهای سری COD یا MOH هستید، این بازی مناسب شما نیست.شرکت امتحان پس داده ی Ubisoft Montpellier با ساخت عناوینی نظیر Rayman Legends، ZombiU و Beyond Good & Evil توانایی های خود را ثابت کرده است.به لطف طراحان خلاق شرکت نام برده شده، Valiant Hearts: The Great War دارای گرافیک کارتونی بسیار زیبا و تماشایی است و پس زمینه های تعبیه شده خودنمایی قهرمانانه ای در مقابل سایر رقیبان می کند.جلوه های بصری در عین سادگی، پر چزئیات و باکیفیت می باشند و مغز هر جنبنده ای را بی شک درگیر خود می سازد.یکی از عوامل موفقیت این بازی موسیقی بی رقیب آن است؛ موسیقی متناسب با اتمسفر حاکم بر محیط بدون تردید بازیبازان را احساسی می کند.اگر تاکنون عنوان Valiant Hearts را تجربه نکرده اید، دیگر صبر نکنید و همین حالا اقدام به انجام این بازی نمایید.
نام بازی: Total War: Attila
سازنده: Creative Assembly
ناشر: SEGA
سبک: استراتژی دوره ای / همزمان، Turn-based / Real Time Straregy
پلتفورم: PC، Linux
Total War: Attila (توتال وار آتیلا)، از سال ۳۹۵ بعد از میلاد شروع می شود. هر سال بازی نیز به ۴ دوره تشکیل شده و هر دوره نماینده یک فصل است. تقریبا خود آتیلا که بازی بر اساس شخصیت او ساخته شده، تا سال ۳۲۰ چندان حضور ندارد و بعد از آن نقش خود را نشان خواهد داد. سازندگان بازی ظاهرا می خواهند در چند عنوان مختلف تاریخ اروپا و بخش های غربی آسیا و شمالی آفریقا (بخش هایی که در گذشته نقش اساسی در جهان داشته اند) را شبیه سازی کنند؛ آنان از دوران شکوه روم در قبل از میلاد شروع کرده اند و حال با این عنوان می خواهند دوران سقوط و افول روم (و مخصوصا روم غربی) را به نمایش بگذارند تا بوسیله این مقدمه وارد دوران های بعدی اروپا (نظیر قرون وسطی) بشوند.آتیلا رئیس قبیله (امپراتوری) هون در حدود سال های ۴۲۰ تا ۴۵۳ بود. از او به عنوان یکی از فاتحان بزرگ (و البته شاید خونریزِ) تاریخ نام برده می شود. او مناطق زیادی از اروپا را در دوره ی فرمانروایی خود ویران کرد و تا نزدیکی قسطنطیه در روم شرقی و رم در روم غربی هم پیش رفت ولی این دو شهر را فتح نکرد. شاید یکی از مهم ترین نبرد هایی که در آن آتیلا شکست می خورد، نبرد دشت کاتالونی (The Battle of the Catalaunian Plains) باشد.بازی در زمینه پیاده سازی جزئیات تاریخی-معماری بازی نسبت به دیگر عناوین مشابه، فوق العاده عمل کرده است. لااقل برای حکومت ساسانیان که ما خودمان تا حدی از آن اطلاع داریم، شاهد جزئیات فوق العاده ای هستیم. پادشاه ایران در آن زمان بهرام چهارم است. ساختمان های درون شهر ها، با دقت بسیار بالایی و تا جایی که برای سازندگان ممکن بوده، مطابق تاریخ طراحی شده است. ساختمان های خاص آن دوران ایران نظیر بادگیر، آتشکده های زرتشتی و یا حتی برج سکوت (برج خموشان) نیز در بازی وجود دارند. به علاوه اسامی افراد نیز تقریبا مطابق با اسامی رایج در آن زمان است و بازی احساس حضور در آن دوران را به خوبی به شما منتقل می کند. توتال وار آتیلا از نظر تاریخی، لااقل در بخش ایران، یک سر و گردن بالاتر از دیگر بازی های تاریخی قرار می گیرد.۵ تا از فکشن اولیه بازی، مهاجر هستند و در ابتدای بازی، سرزمین مشخصی ندارند و حتی ممکن است تا آخر بازی هم بتوانند همین گونه پیش بروند. اساس کار این گروه نابود کردن (Raze) و غارت کردن (Sack) شهر هاست که در ادامه به این مکانیک به طور مفصل خواهیم پرداخت. این حکومت ها، می توانند از طریق خود ارتششان نیرو تعلیم دهند و از طریق قرار گرفتن در حالت نظامی Raid، با غارت زمین های دشمن (بدون حمله به شهر) پول بدست بیاورند. آنان همچنین می توانند در یک مکان اتراق کرده و چادر بزنند. این چادر ها تقریبا مانند شهر عمل می کنند و قابل ساختن و ارتقا دادن هستند تا بتوان از طریق آن ها نیرو های جدید تعلیم داد ولی با این حال، مانند شهر ها مکان ثابتی ندارند و نمی توان آن ها را شهر به حساب آورد.سیستم محاصره ی شهر ها هم کمی دچار تغییر شده است و سیستمی به نام Siege Escalation را در این نسخه شاهد هستیم. در این سیستم شما با طولانی کردن محاصره یک شهر، در هر دور باعث آسیب زدن به ساختمان های شهر، کاهش روحیه دشمن و فرار مردم عادی از شهر می شوید و این باعث می شود که فتح آن شهر برای شما کار راحتی باشد. البته عیب این کار نیز این است که با این کار، شما یک شهر نسبتا خراب شده (البته نه کاملا ویران) را بدست خواهید آورد و باید برای بازسازی آن مقدار نسبتا قابل توجهی پول خرج کنید و این موضوع باعث ایجاد تعادل می شود و امکان سوء استفاده از این قابلیت وجود نخواهد داشت.عنوان Total War: Attila همانند تمام نسخ سری بازی های توتال وار، یک عنوان جذاب و سرگرم کننده و با درون مایه تاریخی غنی است. این نسخه تغییرات بسیاری را در جهت بهبود این عنوان انجام داده است که اکثر آن ها نیز موفق بوده اند. با این حال این بازی یک عنوان انقلابی نیست و نمی توان تغییرات آن را بسیار کلان ارزیابی کرد. با تمام این اوصاف، Total War: Attila با برخورداری از گیم پلی عالی، گرافیک بهینه و خوب، موسیقی مناسب و البته فضای تاریخی غنی، می تواند طرفداران سبک استراتژی و همین طور بازی های تاریخی را راضی کند. پس اگر از جمله این دسته افراد هستید و یا می خواهید به این دسته بپیوندید، این بازی را تهیه کنید.
نام عنوان: Child of Light
سازنده اصلی: Ubisoft Montreal
ناشر: Ubisoft
سبک: پلتفرمر – RPG
پلتفرم ها: PC – Play Station 4 – Play Station 3 – XBOX ONE – XBOX 360 – WII U
گاهی اوقات موفقیت در ریخت و پاش های آن چنانی و هایپ هایی بزرگ نهفته نیست و می توان با کم ترین هزینه، بیشترین سود را بدست آورد؛ کاری که استودیو Ubisoft Montreal با ساخت بازی Child of Light به ارمغان آورد.در این عنوان خلاقانه شاهد بهترین ها بودیم؛ از داستانی درگیر کننده و چالش بر انگیز گرفته تا گیم پلی روان ولی چالش بر انگیز.Child of Light بازیباز را به سرزمین افسانه ای Austria، جایی سرشار از لبخند و شادی و ساخته شده از نور و روشنایی دعوت می کند.در بازی کنترل دخترکی به نام Aurora را در دست دارید؛ وی دختر پادشاه و ملکه سرزمین نام برده شده می باشد.در یکی از روزها، ملکه تاریکی به شهر حمله کرده و عنصر نور و روشنایی را از آنجا می رباید؛ حال Aurora می بایست با استفاده از قدرت های اندکی که در اختیار دارد، باری دیگر روشنایی را به سرزمینش باز گرداند؛ از این رو به سفری خطرناک و چالش بر انگیز می رود.Child of Light در کمال سادگی دارای گیم پلی حرفه ای می باشد و با در اختیار گذاشتن گزینه های فراوان، مبارزه های دلنشینی را برای بازیباز فراهم می کند.وجود معماهای گوناگون خود عاملی بر تنوع بیشتر در این بخش می شود و فکر بازیباز را همواره درگیر خود می کند.سازندگان به خوبی آگاه بودند که برای جلوگیری از یک نواختی می بایست در بخش موسیقی سنگ تمام بگذارند؛ مطابق با هر قسمت موسیقی تدارک دیده شده که بازیباز را غرق در خود می کند.در نهایت اگر از عناوین شلوغ و پر حاشیه خسته شده اید، Child of Light بهترین گزینه پیشنهادی ما به شماست.بهتر است سخن را با یک ضرب المثل به اتمام برسانیم.از قدیم گفتند ” فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه! ”
عنوان: The Talos Principle
سازنده: Croteam
ناشر: Devolver Digital
پلتفرم: PC، PS4، Linux و Android
سبک: ماجراجویی اول/سوم شخص
به طور کلی انسانیت مفهومی بسیار پیچیده است و نمی توان تعریف واحدی از آن داشت. اما می توان یک ربات که بلوک ها، فن ها و لیزرها را جا به جا کرده تا بتواند راه حلی برای پازل ها پیدا کند و همواره تحت نظر یک هوش حاضر در همه جا است، را انسان نامید؟ کارهای او چه فایده ای دارد؟ زندگی برای او چه معنایی دارد؟ آیا از ارزش ها و اهداف باخبر است؟پاسخ این سوالات را در انتهای این عنوان پازل اول شخص فوق العاده خواهید یافت. بررسی، تفکر، خلاقیت، و آزمون، چهار عنصر اصلی بازیهای پازل هستند. بارها پیش آمده با دستی در زیر چانه ساعت ها به دنبال راه حل در فکر فرو رفته اید. گزینه های مختلف را در ذهن تصور و بررسی کرده اید. The Talos Principle از آن دسته عناوین پازلی است که تا ساعت ها شما را محو در خود کرده و گذر زمان را از یادتان می برد.هسته The Talos Principle را پازل ها تشکیل می دهند. The Talos Principle بی تردید اولین عنوان پازل با این ساختار نیست. در نگاه اول به یاد Portal یا Quantum Conundrumخواهید افتاد. ترکیب پازل و دید اول شخص بارها دیده شده. نوآوری نقطه قوت این عنوان نیست. اکثر این پازل های ارائه شده هدفی اصلی و مشابه یکدیگر دارند: پیدا کردن راهی برای رسیدن به Sigil، در انتهای هریک از اتاق های پازل. در ابتدا پازل ها ساده بوده و تنها تعداد کمی ابزار در دسترس بازیباز قرار دارد. رفته رفته پازل ها پیچیده و گیج کننده تر می شوند. در اغلب موارد پازل ها و فلسفه هویتی مستقل دارند. با اینحال ممکن است تعدادی از بازیکنان، موضوعاتی کهTom Jubert و Jonas Kyratzes(نویسنده های این عنوان) در بازی گنجانده را نادیده گرفته و تنها بر روی پازل ها تمرکز کنند. با این وجود که این دو بخش وابستگی ندارند، اما این دوگانگی مانعی در برابر سخت و عذاب آور بودن The Talos Principle است. بعد از صرف تمام انرژی و منطق بر روی پازل ها، می توانید اندکی در مورد زندگی تفکر کنید. The Talos Principle چیزهای مهمی برای بازگو کردن دارد. حتی کسانی که نمی خواهند به موضوعات فلسفی فکر کنند، می توانند این را حس کند. بعد از درک تمامی جوانب مختلف این دنیا، احتمالا همچنان به هیچ نتیجه ای نرسیده اید. واضح است که مفهوم انسانیت مشخص نشده. اما با جمع آوری Sigilها از دانش گذشتگان برای آینده خودتان استفاده کرده اید. ایما و اشاره هایی که QR codeها ارائه می کند، در حل پازل های دشوارتر به کار می آیند.این عنوان را می توان تلاشی تحسین برانگیز در سبک پازل نامید. شاید حس کنید که در این دنیا تنها هستید، اما در واقع نیستید. بزرگترین پیروزی The Talos Principle در ارائه شرایط حقیقی زندگی انسان است. انسانی که همواره درگیر کنجکاوی، تفکر، حیرت، ترس و آرزوی دانستن ناشناخته ها می باشد. مفاهیم فلسفی ارائه شده فراتر از یک بازی هستند، و تا مدت ها فکر شما را مشغول خواهد کرد. مفاهیم مذهبی و اجتماعی بسیار هوشمندانه در لایه های زیرین گنجانده شده اند. در حالی که اکثر بازی ها قدرت بالای فیزیکی را القا می کنند، The Talos Principle شما را درقالب سقراط قرار می دهد.
عنوان: Sunset Overdrive
سازنده: Insomniac Games
ناشر: Microsoft Studios
سبک: اکشن – تیراندازی سوم شخص
پلتفرم: انحصاری Xbox One
اگر از دست بازی های تکراری و شخصیت های بیش از حد احساسی خسته شده اید، Sunset Overdrive دقیقا همان بازی است که می تواند روحیه شما را شاد کند. این بازی بسیار رنگارنگ است و از شخصیت های شاد با طراحی کاریکاتور مانند مختلفی بهره می برد. هر چند مکالمات در Sunset Overdrive مضحک و رکیک هستند اما بر خلاف برخی بازی ها که خیلی تند رفتار می کنند، این بازی طوری عمل می کند که چنین چیزی طبیعی جلوه کند تا اینکه اجباری در کار باشد. همین مسئله باعث شده که فضای بازی خیلی جدی نباشد و خود این مسئله برای چنین بازی، اصلا مورد بدی نیست. تجربه خود بازی نیز با توجه سیستم حرکت و اسلحه های تخیلی بسیار لذت بخش است. این بازی است که ترجیح می دهد عوض ایجاد قوانین و لحظات احساسی، سرگرمی را به ارمغان آورد. Sunset Overdrive هیچ وقت عذر و بهانه ای برای این نمیارد که شما از یک آسمان خراش به سمت پایین شیرجه بروید و یک دسته از هیولاها را تار و مار کنید.شخصیت های Sunset Overdrive چندان بی نقص هم نیستند. برخی ها به قدری فحاشی می کنند که دیگر از استایل مخصوص خود خارج می شود. خوشبختانه بر خلاف اکثر بازی ها که چنین رویه ای را در پیش می گیرند، Sunset Overdrive در این زمینه طبیعی جلوه می کند. از طرفی هم صداپیشگان عملکرد بسیار درخشانی را از خود به نمایش می گذارند و مهارتشان را به رخ می کشند. به توجه به بحران رخ داده، لابد شما فکر می کنید که کلیت بازی باید دائما غرق در غم و اندوه باشد اما اینطور نیست و شخصیت های درون بازی، فضایی کاملا تضاد را در برابر چنین چیزی ایجاد می کنند که شادی آور است.مسلما زمانی که شما در سطح شهر به گشت و گذار می پردازید، برخی جزئیات رو از دست خواهید داد اما به قدری سرتان گرم خواهد بود که چنین چیزی را فراموش می کنید. یکی از بهترین نکات مثبت Sunset Overdrive، سیستم جابجایی آن است که با هدف سرگرم کننده بودن، بسیار آزاد و منعطف می باشد. تقریبا هر سطح و جسمی در محیط برای شما یک فرصت محسوب می شود که از زمین فاصله بگیرید و همین مسئله، باعث شده تا شما با سرعت و زیبایی در محیط حرکت کنید. شما می توانید بر روی لبه ساختمان ها، سیم های تلفن و ریل ها سر بخورید و پرش بر روی هواکش ها هم مانند یک تشک ترامپولین عمل می کند و شما را به آسمان می فرستد. لازم به ذکر است که شما می توانید بر روی دیوارها نیز بدوید یا اینکه در هوا جهشی را هم انجام دهید.انجام حرکات مختلف در کنار همدیگر نه تنها باعث می شود که شما سریع و ایمن به مقصد خود برسید، بلکه کاملا هدف بازی Sunset Overdrive را نیز بیان می کند. گاهی اوقات هدف از دست شما فرار می کند اما بازی در برابر از دست رفتن فرصت ها بسیار سخاوتمندانه عمل می کند. وقتی که بر روی هر حرکت تسلط کافی را بدست آورید، می توانید از یک نقطه شهر تا مکانی دیگر را، بدون آنکه حتی زمین را لمس کنید بپیمایید. متاسفانه یکی از مشکلاتی که این بازی از آن رنج می برد، میزان تنوع ماموریت ها است. برای مدتی شما چنین حسی خواهید داشت که دائما برای مردم بار می آورید. یک نفر تقاضای آذوقه می کند و شما هم می روید آن را تهیه می کنید. خیلی خوب است که سیستم حرکت در محیط بازی و اسلحه ها انقدر سرگرم کننده هستند منتهی پس از انجام ده ها ماموریت فرعی، شما آرزوی انجام یک بخش تازه را می کنید. البته اگر کمی صبور باشید و به بازی زمان بدهید، چالش های مختلفی را برای حرکات خود دریافت خواهید کرد و مبارزات بسیار سرگرم کننده ای را تجربه می کنید تا اینکه منابع مورد نیاز خود را بدست آورید.Insomniac Games یک بازی عالی را با Sunset Overdrive به ارمغان آورده است. این عنوان از یک سری مشکلات کوچک مبرا نیست اما به قدری سر شما شلوغ است که اصلا توجه نمی کنید. شما می توانید این بازی را با عناوینی همچون Crackdown ،Tony Hawk’s Pro Skater و Ratchet and Clank مقایسه کنید اما به این صورت که بهترین عناصر را از هر یک گرفته و در یک بازی با استایل rock and roll ترکیب کنید. محصول نهایی چیزی است که تماما بر پایه افتخارات خود می ایستد. این بازی یکی از بهترین ها برای Xbox One است و شور و نشاط تازه ای را به همراه می آورد.
نام: Wolfenstein: The New Order
سازنده: MachineGames
ناشر: Bethesda Softworks
پلتفرم ها: PC، PS3، PS4، Xbox 360، Xbox One
سبک: شوتر، اول شخص
نژاد برتر، نژاد آلمان ها است و اگر این را نمی فهمی، به تو خواهم فهماند. ما بر جهان برتریت داریم و به سرپرستی فرمانروای زمین، هیتلر، جهان را در آتش می سوزانیم و نسل جدیدی از انسان ها را به وجود می آوریم. هیچ نژادی جز نژاد آلمان ها حق ندارد در زمین زندگی کند. جهان، خرد شدن خود را خواهد دید و نوای مرگ رو خواهد شنید. تو دو راه داری. یا به ما ملحق می شوی یا تکه های بدنت را در کوره های داغ و آتشین پیدا می کنی. سخن هیتلر، سخن الهی است و او پیامبر ما نازی ها است. ما دستور الهی را دریافت کرده ایم و آن، نابودی ملت ها و برپایی جهان بر نژاد آلمانی است. این هدف الهی ما است پس زنده باد هیتلر…داستان بازی به جنگ جهانی دوم بر می گردد اما با اندکی تغییر. تغییر کوچک بازی، این است که این بار، آلمان نازی در جنگ جهانی دوم پیروز شده است! این شور و هیجان بازیکنان برای اینکه متوجه شوند جهان پس از پیروزی آلمان ها به چه شکل می توانسته است ادامه پیدا کند، بعث شد که داستان بازی از همان اول مورد تمجید همگان قرار گیرد. این دفعه با پیروزی آلمان ها، تکنولوژی پیشرفت چشمگیری کرده است. داستان اصلی بازی، در سال ۱۹۶۰ جریان دارد و یک پیروزی غرورمند و زیبا برای آلمان ها، ترسیم شده است اما به چه قیمت؟ آمریکا پس از اینکه مورد اصابت بمب های اتمی آلمان ها قرار گرفت، تسلیم شد، مسکو در آتش به خاکستر تبدیل شد، گروه ضربت چین به کلی از بین رفت و جهان در برابر آلمان ها، زانو زد. هیچ شخصی جرئت ندارد در برابر آلمان ها کوچکترین مقاومتی نشان دهد به جز یک مرد. یک مرد که کشورش را می پرستد و همچنان با نازی ها مبارزه می کند. شخصی با نام William “B.J.” Blazkowicz. او قصد مقاومت دارد تا عبرتی برای دیگر ملت ها شود.در نهایت گفت بازی از داستان بسیار غنی برخوردار است و وجود دو داستان مختلف بر اساس انتخاب شما، باعث می شود شما دوبار بازی را به اتمام برسانید. زیبایی و شکوه پیروزی نازی ها همراه با خرابی هایی که به بار آورده اند نیز، باعث می شود که شما حس کنید که اتفاق های بازی، دقیقا همان چیزهایی است که اگر واقعا نازی ها جنگ را پیروز می شدند، اتفاق می افتاد.در شروع اکثر ماموریت ها، شما توانایی آن را دارید که به صورت مخفی کاری در بازی عمل کنید. پشت دشمنان بروید و با چاقو آنها را از پا در آورید و یا از اسلحه های صدا خفه کن دار استفاده کنید. مخفی کاری، چیزی است که بسیاری از بازیکنان عاشق آن هستند و اگر قرار است شاهد یک مخفی کاری باشند، انتظار دارد که یک مخفی کاری به تمام معنا را تجربه کنند. در این بازی، مخفی کاری های زیادی با توجه به سلیقه ی بازیکن، وجود دارد. متاسفانه بزرگترین ضعف بازی، در قسمت مخفی کاری آن است. هوش مصنوعی دشمنانتان در حین مخفی کاری، به شدت ضعیف است و باعث می شود که بازی به طرز مسخره ای در این حالت ها، آسان شود. برای مثال دو دشمن از رو به رو در حال صحبت با یکدیگر هستند و وقتی یکی را از پای در می آورید، ناگهان دشمن دیگر را در جایی دیگر می بینید که حتی متوجه شما هم نشده است.محیط بازی، گسترده است و اشیای زیادی در محیط بازی پنهان شده است. همین امر باعث می شود تا بازیکن به گشتن در محیط بزرگ بازی، ترقیب شود. شما مانند اکثر بازی های اول شخص، با حرکت بر روی اسلحه دشمنانتان، خشابی بدست نمی آورید بلکه باید بر سر اسلحه هر کدام از دشمنانتان بروید و تیر جمع آوری کنید. هر اسلحه هم معمولا حدود ۸ یا ۷ تیر دارد پس در استفاده از گلوله نیز، نباید افراط کنید. کم بودن تیر اسلحه دشمنان، باعث می شود که شما در محیط بازی به جستجوی تیر بپردازید که اکثر مواقع، ۴۵ یا ۳۰ گلوله در محیط به طور یکجا پیدا می شود. در این بازی، شما قابلیت پوشیدن زره دارید اما نه به گونه ای که در اکثر بازی ها می بینید. یک قسمت از صفحه، مقدار زره شما را نوشته است و با هر تیر خوردن، مقدار آن کم می شود. پس باید در محیط به دنیال زره نیز بگردید. اینگونه شانس بیشتری در مبارزات دارد.در واقع یکی دیگر از عواملی که باعث شده است این بازی مورد توجه قرار بگیرد، بهره مندی از یک گرافیک قدرتمند است. محیط بازی، گرافیک بالایی را دارد که یاعث می شود بازی از قبل هم جذاب تر شود. البته مهم ترین مشکل گرافیک بازی، دیر لود شدن تکسچرهای بازی است. برای حل این مشکل،در همان روز اول یک پچ منتشر شد ولی به علت حجم زیاد آن، شاید بسیاری از افراد توانایی دانلود آن را نداشتند چرا که حجم این پچ، حدود ۵ گیگابایت است. در واقع این یک ضعف به شمار می آید چرا که با دانلود نکردن این پچ، گرافیک بازی تا حد بسیار زیادی شما را آزار می دهد و در قسمت های مختلف، بازیکن را اذیت می کند. با این حال این پچ در همان روز اول منتشر شد و بسیاری از بازیکنان، به اجبار آن را دانلود کردند و عده ای نیز، به ناچار با مشکلات بازی دست و پنجه نرم کردند.موسیقی در بازی ها، یکی از عوامل پیش برنده ی بازیکن در بازی است و بسیاری از بازیکنان، به دلیل موسیقی است که آن بازی را تمام می کنند. در این عنوان نیز، موسیقی در سطح قابل قبولی در بازی گنجانده شده است. موسیقی جالب در منوی بازی، یکی از موسیقی های جذاب بازی است که باعث می شود از همان ابتدایی که وارد بازی می شوید، حس و حال بازی وارد شما بشود! در حین بازی، موسیقی به میزان کمتری وجود دارد اما کاملا حذف نمی شود. صد در صد در بازی شوتر اول شخص، موسیقی در حین گیم پلی، خیلی معمول نیست پس نبودن موسیقی فراوان در حین گیم پلی، نکته ی منفی حساب نمی شود. در کل، موسیقی بازی نیز در حد قابل قبول است و به میزانی که بازی نیاز دارد، در آن موسیقی وجود دارد.در نهایت باید گفت که عنوان Wolfenstein: The New Order، توانست تا حدودی انتظارات را برآورده کند. این بازی از لحاظ اکشن بودن و داشتن هیجان، کاملا بی نقص است و یک شوتر واقعی به حساب می آید. امتحان کردن این عنوان جذاب، هرگز خالی از لطف نیست چرا که تقریبا تمام آلمان های یک شوتر ایده آل، در این بازی نهفته است.
نام : Call of Duty : Advanced Warfare
سازنده : Sledgehammer Games
ناشر : Activision
سبک : First-person shooter
پلتفرم ها : PS3، Xbox 360، PS4، Xbox One، PC
۱۲ سالی می شود که با محبوب ترین بازی Activision، سری بازی Call Of Duty بر روی پلتفرم های مختلف سر و کار داریم.ندای وظیفه به خاطر القا حس جاه طلبی و دارا بودن صحنه های حماسی، همیشه بازیبازان زیادی را به سوی خود جذب می نماید.در نسخه Advanced Warfare بازیباز با جنگی پیشرفته برخورد می کند؛ جنگی که در آن سلاح و تکنولوژی حد و مرزی نمی شناسند و در هر لحظه ممکن است دشمن با سلاحی فوق پیشرفته و محرمانه به سوی شما یورش بیاورد. بازی در سال ۲۰۵۴ آغاز می شود و بازیکنان در نقش یکی از سربازان ارتش ایالات متحده ی آمریکا یعنی Jack Mitchell قرار می گیرند. در این زمان، تکنولوژی نقش بسیار مهمی در ارتش ایفا می کند و سربازان با استفاده از پوشش ویژه ای به نام EXO دارای قدرت و توانایی بیشتری هستند. Mitchell همراه با دوست صمیمی خود یعنی Will Irons و گروهبان Cormack وظیفه دارند تا به سئول، پایتخت کره جنوبی بروند و از این شهر در برابر حمله ی ارتش کره ی شمالی دفاع کنند. در واقع داستان بازی با یکی از مهم ترین کشمکس های سیاسی عصر حاضر یعنی تنش میان کره ی شمالی و کره ی جنوبی آغاز می شود و بر اساس اعتقاد نویسندگان داستان، در آینده سرانجام این دو کشور وارد جنگ می شوند. Mitchell و گروهش وظیفه دارند تا به یک تیم دیگر کمک کنند تا Gunship های کره ی شمالی را نابود سازند. آن ها دیر می رسند و متوجه می شوند که تیم دیگر همگی کشته شده اند اما گروهبان Cormack به انجام این کار مصمم است و به تیمش دستور می دهد تا آن ها این کار را انجام دهند. تیم موفق می شود اما در آخرین لحظه دسته Will Irons در Gunship گیر می کند و Mitchell نیز نمی تواند به او کمکی کند. در انفجار Gunship، دوست صمیمی وی یعنی Will کشته می شود و دست چپ Mitchell نیز قطع می شود و او به اجبار از خدمت در ارتش معاف می شود در حالی که احساس شرم می کند که چرا نتوانسته صمیمی ترین دوستش را نجات دهد. در مراسم خاکسپاری Will، با پدر وی یعنی Jonathan Irons با نقش آفرینی کوین اسپیسی آشنا می شود. Jonathan Irons به او می گوید که Will همواره از وی به عنوان بهترین دوستش یاد می کرده و حال او می خواهد به Mitchell یک شانس دوباره بدهد. وی به Mitchell پیشنهاد عضویت در کمپانی نظامی خصوصی خود یعنی Atlas را می دهد و به او می گوید که می تواند در آنجا با استفاده از تکنولوژی های پیشرفته، جایگزینی برای دستش پیدا کند.نویسندگان به خوبی توانسته اند داستانی باب میل طرفداران بنویسند؛ مانند گذشته تحول داستانی نقش بسزایی در روایت دارد و هر لحظه ممکن است جریان بازی با رخ دادن اتفاقی تغییر نماید که این خود جای تحسین دارد.COD: AW دارای سلاح های متفاوتی است.همان طور که گفته شد، داستان بازی در سال ۲۰۵۴ جریان دارد؛ از این رو سلاح های پیشرفته ای در اختیار بازیباز قرار می گیرد که در این بین می توان به IMR ،Bal-27، AMR9 و HBRA3 اشاره نمود.جدیدترین قابلیت اضافه شده و صد در صد لذت بخش، پوشش EXO می باشد.با استفاده از این ابزار، بازیباز می تواند ضربات محکمی به دشمن وارد نماید و یا اینکه پرش های بلندی انجام دهد که در مبارزات و پیش برد گیم پلی نقش مهمی را ایفا می کند.بدون شک با صداپیشگان بازی آشنایی دارید.کم تر کسی پیدا می شود که آقایان وین اسپیسی و تروی بیکر را نشناسد.صداگذاری شخصیت ها به خوبی صورت گرفته و شاهد دیالوگ های بسیار حماسی در بازی خواهیم بود که شوق و ذوق بازیباز را دوچندان می کند.از موسیقی حماسی به کار گرفته شده نیز نباید به سادگی گذشت چرا که حال و هوای خاصی به بازی می بخشد.تنها ایرادی که بر Call of Duty : Advanced Warfare می توان وارد نمود، افت کیفیت بافت ها و نور پردازی در برخی مناطق و بر روی ساختمان ها است که آن چنان به چشم نمی آید.به طور کلی Sledgehammer Games، استودیو جدید سازنده COD:AW توانست بعد از شکست هایی که نسخه های پیشین متحمل شدند، نقطه اوج دیگری برای این سری باشد.
نام: Watch Dogs
سازنده: Ubisoft Montreal
ناشر: Ubisoft
پلتفرم هاى مقصد: Microsoft Windows، PlayStation 4، PlayStation 3، Xbox One، Xbox 360، Wii U
شیکاگو، شهرى مملو از خلاف و جنایت. شهرى که در گوشه اى از آن مواد مخدر فروخته مى شود و در گوشه اى دیگر انسان! شهرى که حتى مسئولینش هم تو زرد و به فکر خرابکارى و فساد هستند! اما مرز خلاف هاى این شهر، خیلى وقت است که حدّ معمول را گذرانده و در گوشه اى دیگر، هک سلاح عده اى شده است. عده اى که قصد بر قرارى نظم و امنیت را نداشته و خودشان نیز افرادى زخم خورده اند. اما این افراد هکر هاى عادى نیستند. آن ها سازمان و ارگان هاى مختلف را هدف خود مى دانند. به چه دلیل؟ مشخص نیست. به همین علت است که به رنگ خاکستر هستند و از جنس خاکستر، از جنس نابودی.Watch Dogs بسیار تاریک و بى رحم است. هیچ فرصتى براى تبسّم و لبخند وجود نخواهد داشت و مسیر پیشروى داستان، با عناوینى همچون Grand Theft Auto بسیار متفاوت است. شالوده ى اصلى بازى پیرامون هک مى چرخد و هکرى به نام Aiden Pearce. آیدن پیرس یک هکر با تجربه و بسیار توانا است و مى تواند سخت ترین هک ها را در ثانیه اى انجام دهد.اما آیدن به دنبال چه چیزى است؟ چرا از ارگان هاى دولتى خشمگین است؟ آیا این سازمان ها دست به کار خلافى زده اند؟در خیلى از مناطق جهان، نظارت هاى شدیدى بر خانه ها انجام مى گیرد. نظارت هایى که حدّ عادى را گذرانده اند و به گونه اى سیستمى جاسوسى علیه مردم به حساب مى آید. این امر که یک نوع دزدى از حریم خصوصى به حساب مى آید، سبب خیزش آیدن شده است.سال ۲۰۰۳، هکرى به نام Reymond Kenney، ویروسى را در سیستم هاى کامپیوترى مدیران آمریکا منتشر مى کند. با انتشار این ویروس، برق ۵۵ میلیون نفر قطع مى شود و در این بین، ۱۷ نفر به قتل مى رسند. از آن پس سیستم نظارتى آمریکا به Central Operation System تغییر یافت.هدف اصلى این سیستم که به اختصار CtOS نامیده مى شود، کنترل شهر و جلوگیرى از جنایت بود. اما پس از مدتى، CtOS از دست دولت خارج و به دست افراد دیگر افتاد. از آن پس، شیکاگو دیگر امن نبود؛ چرا که افرادى سود جو به سادگى بر زندگى شخصى مردم تسلط داشتند.Aiden Perace یکى از مخالفان اصلى CtOS بود و قصد داشت آن را از دست ارگان هاى خصوصى خارج کند. ارگان هاى خصوصى، خواهر زاده ى ۶ ساله ى آیدن، Lena، را در سال ۲۰۱۲ به قتل رساندند و …خوشبختانه اکثر بافت ها با سرعت بسیار عالى لود مى شوند و مشکل لود شدن بافت ها، به گونه اى دیگر است. گاه در اتوبان یا حتى خیابان، هیچ اتومبیلى از لاین دیگر در حال حرکت نیست اما ناگهان چند اتومبیل ظاهر مى شوند. این امر معمولاً موجب تصادف مى شود.درست است که تکسچر ها جلوه ى بصرى چشم نوازى به بازى مى دهند، اما نمى توان از ضعف در سایه زنى گذشت. سایه هاى اشیایى مانند میز و صندلى، چندان دلچسب نیستند و اغلب گوشه دار ساخته شده اند. این مشکل در شخصیت ها کمتر است اما باز هم موجب آزار و اذیت بازیباز مى شود.Watch Dogs داراى گیم پلى بسیار گسترده اى است و براى گذراندن مراحل، راه هاى بسیارى پیش روى بازیباز است. یدن قادر است آهنگ هایى را هک و به موبایل خود اضافه کند که البته امرى مهم به حساب نمى آید و صرفاً براى پر کردن وقت به کار مى رود.هک هاى پیشرفته ترى نیز در بازى وجود دارند که از آن ها مى توان به Blackout اشاره کرد. با استفاده از Blackout، مى توان براى مدتى برق کل شهر را قطع کرد. همچنین به کمک هک مى توان براى مدتى از دسترس پلیس خارج شد و عملیات فرار را به راحتى انجام داد.Watch Dogs، عنوانى موفق با ایده هایى جدید و مقایسه ى Watch Dogs و GTA V توسط UbiSoft، یکى از علل ضعف نمرات این عنوان بود. شاید اگر Ubi با هایپ بیش از حد، انتظارات مردم را از این عنوان بالا نمى برد، با نمرات بسیار بهتر روبرو مى شدیم. خبر خوشحال کننده، تایید نسخه هاى بعدى این عنوان است. انتظار مى رود که Ubisoft با گرفتن تجربه از اشتباهات خود در این عنوان، نسخه هاى بعدى را بسیار قدرتمند تر بسازد.
نام: The Evil Within
سازنده: Tango Gameworks (شینجی میکامی)
ناشر: Bethesda Softworks
سبک: Survival horror – Single-player – سوم شخص
پلتفرم: PC- XBOX ONE- XBOX 360 – Play Station 4- Play Station 3
تاریخ انتشار: ۱۶ اکتبر سال ۲۰۱۴ میلادی
احساس عجیبی تمام وجودم را فرا گرفته و لرزش پاهایم را به سختی از دید دیگران پنهان می کنم.اوایل تصور می کردم که این نیز یک ماموریت ساده و یکنواخت باشد اما این گونه نبود…امکان ندارد یکی از نوابغ صنعت بازی های ویدویی، کارگردانی عنوانی را بر عهده بگیرد و در ساخت آن ناکام باشد.آقای شینجی میکامی امتحان خود را در سبک ترس و بقا ( Survival horror ) مدت ها پیش با ساخت سری بازی Resident Evil با موفقیت پشت سر گذاشته است؛ لیکن اما و اگری بر توانایی های ایشان در ساخت عناوین ترس و بقا وارد نیست.محوریت اصلی بازی حول کاراگاهی به نام ” سباستین کاستیانوس ” می چرخد.وی کاراگاهی کارکشته و مجرب بوده و دو همکار با نام های “جوزف اودا” و “جولی کیدمن” او را در این سرنوشت تاریک یاری می نمایند.بازی با ورود این سه تن به تیمارستانی مخوف آغاز می گردد و پس از چندی با به روی کار آمدن شخصیت شیطانی و منفی داستان به اوج خود می رسد.ایده ورود به یک تیمارستان تا حدی تکراری می باشد ولی تنها بخش آغازین و کوچکی از بازی را شامل می شود.شخصیت پردازی ها آن طور که باید و شاید صورت نگرفته و جزئیات زیادی در خصوص دو شخصیت همکار سباستین در اختیار بازیباز قرار نمی گیرد که این خود باعث به وجود آمدن سوالات متعددی در ذهن می شود.همان طور که در بازی Resident Evil 4 ساخته شینجی میکامی، مشاهده نمودیم سکانس های سینماتیک و احساسی عالی طراحی شده بود؛ The Evil Within نیز از این امر مهم بی بهره نبوده و دارای صحنه های سینماتیک گوناگونی بوده که بازیباز را به وجد خواهد آورد.در چنین سبکی گیم پلی نقش بسزایی را ایفا می کند.کنترل شخصیت در نسخه های کنسولی به خوبی صورت گرفته و به راحتی می توان به اطراف جست و خیز و به دشمنان صدمه وارد کرد.شاید محدودیت مهمات در نگاه اول عذاب آور گمان شود اما باید دانست که یکی از ویژگی های این سبک همین نبود مهمات فراوان است؛ بازیباز می بایست با برنامه ریزی دقیق و هوشمندانه به سمت دشمن شلیک کند تا با خشاب خالی روبرو نشود.عمل صداگذاری متناسب با فیزیک و خلقیات هر شخصیت بوده و حس عالی به بازیباز منتقل می نماید.در کنار خوبی ها، نگفته نماند که پورت The Evil Within بر روی PC به بدترین پورت سال ۹۳ شمسی و ۲۰۱۴ میلادی تبدیل گردید؛ افت فریم زیاد، کنترل سخت شخصیت و … از جمله نکات منفی این موضوع محسوب می شود.
عنوان: InFamous: Second Son
سازنده: Sucker Punch
ناشر: Sony Computer Entertainment
سبک: Action-Adventure
پلتفرم ها: PlayStation 4
سالی که نیکوست از بهارش پیداست! تاریخ عرضه بازی InFamous: Second Son مصادف با اولین روز سال جدید یعنی ۱ فروردین ۹۳ بود.این به خودی خود هدیه ای بزرگ برای تمام PS4 بازان ایرانی محسوب می شد.بی شک علاقه مندان به سری بازی Infamous با شخصیت جنجالی و محبوب دو نسخه اول یعنی ” کول ” آشنایی لازم را دارند؛ در نسخه Second Son دیگر شاهد نقش آفرینی شخصیت نام برده شده نیستیم و طراحان برای دوری از یکنواختی، تحولاتی را در بخش روایت داستان ایجاد کرده اند.شخصیت اصلی بازی دلسین رو ( Delsin Rowe ) نام دارد؛ وی یک سرخ پوست آمریکایی بوده که دارای قدرت ماورا الطبیعی می باشد.طبق گفته سازندگان، هدف از تغییر شخصیت اصلی در نسخه PS4، تزریق روح و جانی دوباره به محور روایت بازی می باشد چرا که بازیبازان انتظار اتفاقات جدید را دارند و نه تکرار ماجراهای گذشته.همانند قبل ریش و قیچی دست شما بوده و این شما خواهید بود که تعیین می کنید که Delsin Rowe شخصیتی شرور و یا قهرمان داشته باشد.سیستم XP Points کاربردی تر عمل می کند و مطابق با رفتارها و هنجارهایی که رعایت می کنید و یا زیر پا می گذارید، شخصیت شما را به سمت ابر قهرمان بودن یا شرور بودن سوق می دهد.در کل با بخش داستانی نسبتا ساده و تکراری روبرو هستیم ولی شخصیت پردازی عالی بازیباز را مدهوش خود می نماید.InFamous: Second Son را می توان آغاز کننده نسل هشتم برای کنسول PS4 نامید چرا که تا قبل از آن شاهد جهشی چشمگیر از لحاظ گرافیکی نبوده ایم..یکی از اساسی ترین ارکان این عنوان، جلوه های بصری چشم نواز است؛طراحی ساختمان ها، فضای سبز باقی مانده از جنگ داخلی، مناطق تخریب شده و … هر کدام جلوه خاصی را به محیط منتقل و بازیباز را مات و مبهوت خود افکت های به کار گرفته شده می کند.تنوع آن چنانی در بخش موسیقی وجود ندارد و بارها یک موسیقی متن تکراری را خواهید شنید ولی در قسمت صداگذاری به لطف وجود آقای ” تروی بیکر ” با جملات و لحن صحبت زیبایی از سوی دلسین روبرو هستیم.
برای مشاهده ۱۰ بازی برتر کلیک کنید!
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
نظرات
ممنون. 🙂
این بازی های دو بعدی هم خوب میان جلو!!!
acc unity هم خوب بود.(نظر شخصی)
ولی خدایی کالاف دیوتی یکم بی انصافی بود. :sweat: :sweat:
پسر رتبه اول چه بازیه ؟
سال نو مبارک :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: :inlove: امیدوارم سال ۹۴ برای همتون پراز برکت و خیر باشه
عید همه مبارک.ایشالا سالی پر از موفقیت و متای خوب و بازی های عالی بشه که حتما هست.اگه بازی های پلتفرم ios و اندروید هم هست مانومنت ولی (monument valley) هم باید باشه
به نظر من بهترین بازی امسال ori and the Blane بود خداوکیلی با بودجه کم ترکوند البته نظر شخصیمه نظر شما محترمه
The Evil Within بهترینه هم سبک رزیدنت اویل رو داره و هم سبک سایلنت هیل انگار این دوتا با هم قاطی شده اند شده The Evil Within
به نظرم رتبه اول تلو و رتبه ی دوم جی تی ای وی
عناوین Remaster جزو ۱۰ عنوان برتر نخواهند بود
پس رتبه ی اول فارکرای ۴ و رتبه ی دوم شدو آف موردور :-))
واسه من امسال هیچ بازی به قشنگی dying light نبود تقریبا میشه گفت ۹۰ در صد بازیشو کامل کردم
.
به نظر من باید رتبه اول رو بدین به farcry4 چون عالی بود
.
دقیقا
The Talos principle
اگه میشه اینو برای اندروید بگزارید لطفا
یه بار گشتم تو نت چیزی نجستم:/
کجای کالاف قشنگ بود که باید تو لیست ۲۰ تا باشه. بد نبود اما اونقدر خوب هم نبود. همین بازیای کم حجم مثل grow up یا ori امثال ایناها جاشون تو لیست هست. از یه عده هم خندم میگیره که میگن gta یا tlou یا battle 4 آخه شما دوست گرامی حداقل تیتر رو بخون بعد بیا نظر بده. نوشته سال ۹۳…
به نظر من Assassin’s Creed Unity رتبه سوم است :yes:
battlefield 4 رتبه اول است
سلام،،، منتظر ادامه مقاله و ده بازی برتر هستیم،،،
در خصوص نقدتون راجع به بازی شیطان درون ،،،،، و گنگی و نا مفهوم بودن دو شخصیت جانبی بازی جولی کیدمن همکار سباستین در
بازی با اومدن د ال سی بازی این ابهامات داستانی بر طرف شده ،،، همینطور که این دی ال سی ها با نمرات خوب حتی بالاتر إز بازی
مواجه شد،،،
استاد میکامی کار خودشو به بهترین شکل ممکن انجام داده ،،،،
پرچم یوبى بالاس
ادونس جاش اینجا درسته ولی انتظارم خیلی بیشتر بود کشش داستانی افتضاح و بازم تیکه های خفن قسمتای قبلو تو یه قالب دیگه بهمون قالب کرد . شبی اپدیتو بزنم امیدوارم مولتیش دیگه ناامیدم نکنه . ندای وظیفه جاش بالاتر از این حرفاست که توی بازی های نه چندان قوی امسال توی ده تای دوم باشه نه ؟
من کاملا با این رتبه بندی موافقم .
معلومه از هرگونه فن بازی و.. به دور بوده …
بنظرم دراگون ایج رتبه اول !
به نظر من اول gta v هستش دوم دراکون ایج!
Forza MS 5 بهترین بازیی بود که بازی کردم!
سال نو بر همه مردم ایران مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید و بازی های خوبی منتشر بشه :yes: :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
قابل توجه دوستانی که نظر منفی میدن:شماهایی که نظر منفی میدید به این معناست که به نظر شخص دیگه احترام نمیزارید و این واقعا بده.از نظر من اگه شخصی نظرشو اینجا مینویسه حتی یدونه نظر منفی هم نباید بخوره.هرکسی نظر خاص خودشو داره و این دلیل نمیشه هر نظر که باهاش حال نمیکنید رو منفی بزنید.امیدوارم این حرفم در نظر دهیتون تاثیر داشته باشه.شرمنده اگر یکم تند حرف زدم ولی لازم بود.عید همگی تون مبارک باشه و لحظات خوشی رو داشته باشید
۱:GTA V
2:THE LAST OF US
3:THE ORDER 1886
۱:GTA V
2:THE LAST OF US
3:THE ORDER 1886
فقط توتال وار
همشوننننننننننننننننن عالللللللللین . . .
همین
evil within چطوره؟ ارزش بازی داره؟dying light چطور؟
جفتشون ارزش دارند هرچند اگه به این سبک بازی ها علاقه داری.اویل ویتین سبک زامبی کشی تیراندازی هستش و مثل resident evil هستش و دایینگ لایت هم زامبی کشی اول شخص و بیشتر با سلاح سرد هستش و بازیش پارکور هم هست و حرف نداره
سلام،،، بچه ها یه سوْال داشتم عذر می خوام ربطی به مطلب نداره،،،
من تمام آپدیت هارو واسه بازی شیطان درون دانلود کردم،،، حتی یکیش به حجم ۴ گیگ خیلی خوب شد اما گفتن گزینه ای تو منو اضافه
میشه که می تونی نوارهای سیاه بالا و پایین صفحه رو حذف کنی ،،، همچین اتفاقی نیوفتاد،،،
می تونید راهنمایی کنید ؟؟
ممنون میشم،،،،