۶پایان تاثیر گذار

بازی های خوب همیشه علاوه بر گیم پلی عالی باید داستان گیرا و زیبا داشته باشند تا مخاطب را راضی نگه دارند و بازی های معدودی در این امر موفق شده اند…

چیز مهمی که در این پایان این بازی هاست این است که بازی میتواند حس یک فیلم سینمایی را به ما بدهد و ما را تا سر حد گریه هم ببرند.
در ادامه با ۶ پایان تاثیر گذار در دنیای بازی با شما همراه خواهم بود.
۶-چاقوی سرنوشت(call of duty modern warfare2)

مجموعه بازی های ندای وظیفه همیشه جزو بازیی های بوده اند که از روایت داستانی عالیی بر خوردار بوده و واقعا می توانند حس یک فیلم را به مخاطب القا کنند.
شرح پایان:چاقویی در شکمتان است.
دردی پایان ناپذیر دارید.
نفرتی زیاد.
از کسی که این کار را کرده.
از کسی که تمامی اتفاقات زیر سر اوست.
و حالا دارد دوستتان را میکشد.
سعی میکنید چاقو را بیرون بیاورید.
اما بیرون نمی آید.
اما ناگهان!
نفرت و درد با هم قاطی میشوند.
و چاقو در می آید و آن را به طرف شپرد پرتاب میکنید.
او می میرد و پرایس زنده است.
و در آن هنگام میتوانید هم خنده کنید و هم گریه.
بررسی:پایان بازی با پیچش های زیاد داستان واقعا زیبا بود مخصوصا وقتی که چاقو را پرتاب
میکنید موسیقیی زیبا پخش میشود و انسان را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
در آن هنگام احساس سر بلندی میکنید و به تماشای پایان بازی مینشینید و ناگهان آهنگ
اچیومنت و یا تروفیتان در می آید و خوشحال میشوید!
۵-سرخپوستی که نخواهد مرد(Red dead redemption)

بازی سرخپوست مرده یکی از بهترین بازی های تاریخ است که به دلیل داستانش توانسته است عده ی زیادی را شگفت زده کند.
بازی های شرکت راک استار همیشه روایت کننده ی داستانی زیبا بوده اند و در آن شکی نیست.
شرح پایان:با خانواده ات راحت در خانه نشسته ای.
در آرامش و سکوتی زیبا.
ولی ناگهان!
نظامی ها حمله میکنند
شما،عمو و فرزندتان از خانه دفاع میکنید تا همسر و خانه آسیب نبینند.
شلیک میکنید.
میکشید.
ولی
عمویتان تیر میخورد و می میرد.
شما اوضاع را بد می بینید.
پس همسر و فرزندتان را با اسب میفرستید.
ناگهان سربازان شما را محاصره میکنند(عکس)
و شما راهی به غیر از مرگ ندارید.
می میرید
اما پسرتان باز میگردد
شما را دفن میکند
و سال ها بعد که مادر می میرد
برای انتقام می روید.
بررسی:هنگام داع از خانه باران غم انگیزی میبارد و همین موضوع پایان را به ما میرساند
همینطور موسیقی در این تکه از بازی غوغا میکند و شما را از ناراحتی به گریه می اندازد.
۴-خنده ی تلخ(Batman arkham city)

بازی بتمن شهر آرکام به نظر من یکی از بهترین بازی های تاریخ بازی سازی است که واقعا شیوه ی روایت داستان عالیی دارد و مخاطب را درگیر آن میکند.
همین طور شرکت رمدی یکی از معدود شرکت هایی است که در داستان حرف اول را در ساخت بازی میزند.
شرح پایان:فریب خورده اید.
عشقتان مرده است.
حس انتقامی را دارید.
که تا بحال نداشته اید.
همه ی اینها پشت یک دلقک است.
دارد از درد بیماری می میرد و دارو میخواهد.
شما چه میکنید.
دارو را میدهید و یا میگذارید او بمیرد.
بتمن این کار را نمیکند.
جوکر می مرد.
و بتمن از کرده ی خود پشیمان است
و یا شایدم نیست
به هر حال جنازه اش را در آغوش میگیرد.
مثل دو برادر که دیگری آن را کشته است.
بی توجه به حرف دیگران جنازه اش را بر زمین میگذارید و میروید.
توضیح:موزیکی غم انگیز پخش میشود و شما را کم کم به گریه می اندازد که چرا این اتفاق افتاد؟
از غم مرگ جوکر حس دوباره بازی کردن را هم ندارید.
۳-طمع شیرین سیگار(call of duty MW3)

واقعا شیوه ی روایت داستان در بازی های ندای وظیفه زیباست و به همین دلیل دو تا از رتبه های ما را به خود اختصاص داده است.
شرح پایان:جنایتکار کثیف
دوستم را کشتی
دنیا را به تباهی کشاندی
ولی نه!
من نمی گذارم
تو را دار میزنم
و بر سر جنازه ات
سیگار کوبایی ام را میکشم!
توضیح:واقعا حس زیبای انتقام را در این لحظه از بازی حس میکنید.
موسیقی نهایت جنون را دارد وهیچ چیز شیرین تر از دیدن سیگار کاپیتان پرایس نیست!
۲-ماری که رئیسش را کشت(Metal gear solid 3 snake eater)

صحبت درباره ی متال گیر و هیدئوکوجیما سخت است ولی هر دو آنها بهترین ها در دنیای بازی ها هستند به طوری که گفته میشود کوجیما کارگردان سینما میشد!
فقط یک خط از شرح پایان را بخوانید اشکانتان در می آید:
به تو یاد دادم
چطور بجنگی
چطور زنده بمانی
بزرگت کردم
همانند پسرم
همه چیزم را به تو دادم
و جانم را میخواهی
کشتی مرا
به جرم خیانت به کشورم
ولی به آن خدمت کردم
و حالا آمدی بر مزارم
جک(بیگ باس خودمان)
اشکالی ندارد
باز هم مثل یک مادر دوست دارم.
توضیح:تمامی این جملات طی یک دموی طولانی و غم انگیز نشان داده شد که موسیقی آن من را به گریه انداخت
هنگامی که اسنیک بر سر مزار رئیس آمد تا احترام نظامی بگذار،همزمان با او بلند شدم و احترام گذاشتم.
قلبم سراسر غم بود و حس بدی داشتم.
میدانم همه ی این ها بازی است ولی یک دقیقه سکوت کنید برای رئیس.
۱-درد، چیزی که من اسمم است(Max payne 1)

(قبل از توضیح هر چیز لطفا نگید زیاد مکس پین دوست دارم و طرفدارش هستم دوستان باور کنید این بازی حسی که به من  داد که تا سال ها درگیرش بودم و برای همین این بازی انقدر ستایش میکنم)
مکس پین
بازیی زیبا با حسی نوآر
انتقام گرفتن از کسی که خانواده ات را کشته را به خوبی نشان میدهد
شرکت رمدی سازنده ی این بازی بود.
شرح پایان:
هورن(شخصیت منفی اصلی بازی)
کشتی
زن و بچه ی بیگناهم
به دلیل هیچ
و حالا داری فرار میکنی
با هلیکوپترت
ولی درد چیزی است که با همه ی انسان هاست
پس درد خود درد را ببین
هلیکوپتر منفجر میشود.
مکس پین این رئیس پلیس جیم براوو است که با تو صحبت میکند
دستانت را بر روی سرت بگذار و تسلیم شو.
مکس:چیزی دیگر برای از دست دادن نیست
مکس دستگیر میشود
و در ماشین پلیس(عکس) جمله ی زیر را میگوید:
ما هردو پیروز شدیم(پلیس ها و مکس)
توضیح: در قسمت آخر بازی هورن که با هلیکوپتر فرار میکند مکس ناگهان نا امید میشود
ولی در نا امیدی بسی امید است.
مکس نارنجک انداز را بر میدارد وبا آن به دکل روبروی هلیکوپتر شلیک میکند و هورن منفجر میشود.
ناگهان موزیک قدیمی بازی نواخته میشود بازی به پایان میرسد.
نتیجه گیری:تمامی بازی های ماندگار به دلیل داستان خوب توانسته اند جایی در خاطرات ما
داشته باشند.
با تشکر
سجاد سعیدی.