آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا
آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا
آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا
آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا

آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight

آريا توكلى
۱۲:۰۰ ۱۳۹۳/۰۴/۱۰
آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا

با عرضه عناوینى چون Amnesia، بسیارى از سازندگان که قصد ساخت عنوانى در سطح اول را داشتند و در عین حال، تنها سرمایه ى خود را ایده ى خود مى دانستند، به نحوى موفق به یافتن راه خویش شدند. در ادامه ى راه، عناوینى موفق تر همچون OutLast، ثابت کردند که فقط عنوانى با بودجه اى هنگفت نمى تواند موفق باشد. پس از مدتى کوتاه، شاهد نزول این نوع بازى ها بودیم. Amnesia: A Machine for Pigs اوج این نزول محسوب مى شوند و با نسخه اول این سرى قابل قیاس نبود. پس از این امر، عناوینى با ایده هاى جدیدترى عرضه شدند که مى توان به Among the Sleep اشاره کرد. هر چند این عنوان نیز چندان موفق نبود اما توانست در این دنیاى متلاطم و پر از نوسان، نمراتى متوسط را کسب کند. پس از این همه عنوان مستقل، Daylight عرضه شد. عنوانى که ایده ى خاصى نداشت و هدف آن ترساندن دیوانه وار مخاطب بود. اما آیا Daylight توانست مخاطبان را راضى کند و ترس را به مخاطبان انتقال دهد؟

Daylight Cover Image

کاور بازی Daylight

نام: Daylight
سازنده: Zombie Studios
ناشر: Guy Studios ( Pc ) , Atlus for PS4
موتور گرافیکى: Unreal Engine 4
تاریخ انتشار: ٢٩ آوریل سال ٢٠١۴
سبک: وحشت و بقا ( Survival Horror )
پلتفرم هاى مقصد: PC ، PS4

داشتن ایده و نبود بودجه هاى هنگفت براى ساخت عناوینى در قد و قواره ى Resident Evil 6، سازندگان مستقل را مجاب به ساخت عناوینى مى کند که هیچ فاکتورى جز ترساندن در آن ها دیده نمى شود. معمولاً داستانى ساده با تمى مرموز و گرافیکى متوسط، از ویژگى هاى این عناوین هستند. گیم پلى هیچ جایگاه و اولویتى ندارد و کل آن به راه رفتن و گاه دویدن محدود مى شود. همان طور که اشاره شد، ترساندن مخاطب هدف اصلى است. اما اگر بازى مورد نظر نتواند مخاطب را بترساند، تکلیف چه خواهد بود؟ وقتى هیچ فاکتورى جز ترساندن اولویتى در بازى ندارد، ترسناک نبودن بازى آن را به عنوانى درجه ٣ و پایین تر تبدیل مى کند.

بازیباز در نقش دخترى جوان به نام سارا، در تیمارستانى متروکه و بسیار مرموز ظاهر مى شود.

گنگ بودن بیش از حد داستان DayLight، بازى را بسیار تحت شعاع قرار مى دهد. در واقع Jessica Chobut که وظیفه ى نویسندگى داستان را بر عهده داشت، تنوانست از پس داستان سرایى بر آید. بازیباز پس از مدتى کوتاه، نه تنها به ادامه ى بازى و پى بردن به پایان آن تشویق نمى شود، بلکه از داستان خسته شده و پس از مدتى از ادامه دادن به بازى صرف نظر مى کند.
بازیباز در نقش دخترى جوان به نام سارا، در تیمارستانى متروکه و بسیار مرموز ظاهر مى شود. شخصیتى که به هیچ وجه خوى جنگنده اى ندارد و همانند شخصیت Ashley در Resident Evil 4 است. این امر که سارا هیچ گاه در شرایطى بغرنج قرار نگرفته، مى تواند ترس را در گونه اى متفاوت به بازیباز منتقل کند و بازیباز احساس نا امنى کند. سارا در طول بازى، یک موبایل و در مراحلى یک مشعل را در اختیار دارد. از موبایل به عنوان نقشه و از مشعل براى روشن کردن محیط استفاده مى کند. در طول بازى فردى ناشناس به سارا زنگ مى زند و از او مى خواهد تا نامه و دست نوشته هایى را پیدا کند. این امر، دو بازخورد دارد؛ اولین نکته این است که سارا مى تواند تلفن بزند؛ پس چرا با تلفن درخواست کمک نمى کند؟ نکته ى قابل تأمل بعدى، تقلید یا شاید هم الگو بردارى واضح Daylight از Slender The Arrival است؛ پیدا کردن نامه و دست نوشته!
انتظار مى رفت با پیدا کردن دست نوشته ها، داستان بازى کمى شفاف تر شود. اما این نکته به هیچ وجه صحت ندارد و با پیدا کردن نامه ها، هیچ نکته اى در داستان بازى شفاف نمى شود. به نظر مى رسد براى یافتن کامل داستان، باید چندین بار بازى را به اتمام رساند.

سارا در ادامه متوجه اعدام ١٢ زن جادوگر در سالیان دور در همین تیمارستان مى شود.

سارا در ادامه متوجه اعدام ١٢ زن جادوگر در سالیان دور در همین تیمارستان مى شود. او در ادامه در مى یابد که زن سیزدهمى نیز در کار است و از بخت بد سارا، وى یکى از نوادگان آن جادوگر است. جادوگر سیزدهم از اعدام نشد و از همین رو، ارواح آن دوازده زن، به دنبال انتقامى دردناک از سارا هستند و پایه ى داستان، بر همین قضیه است. حال ممکن است سؤالاتى ذهن بازیباز را درگیر کند و تنها راه رسیدن به پاسخ، به اتمام رساندن بازى براى بار هاى متوالى است که کارى عاقلانه به نظر نمى آید!
در کل داستان بازى آنقدر هم بد نیست که بازیباز را بسیار آزرده خاطر کند، اما روایت داستان به قدرى بد است که پس از تجربه ى اول، هیچ تمایلى براى نزدیک شدن به آیکون بازى در دسکتاپ کامپیوتر نیز به وجود نخواهد آمد!گیم پلى بازى تنها به راه رفتن و دویدن محدود مى شود و هدف اصلى، پیدا کردن نامه و دست نوشته ها است. البته انتظارى هم از گیم پلى این نوع عناوین نمى رود.گیم پلى در اوایل بازى بسیار جذاب است و بازیباز دائما به ادامه ى بازى تشویق مى شود. متاسفانه این هیجان بسیار زود فروکش مى کند تا اواسط بازى دوام مى آورد.سارا از هیچ سلاحى استفاده نمى کند و تنها راه مقابله وى با ترس، فرار است. پیدا کردن مدارک و نوشته ها نقشى کلیدى را در پیش بردن بازى ایفا مى کنند. هر چند داستان را بسیار شفاف و مبرا نمى کنند اما بدون آن ها نمى توان مراحل بازى را گذراند.ترس اصلى مخاطب هنگام پیدا کردن نوشته ها به وى منتقل مى شود. هنگامى که جادوگر به صورت ناگهانى بازیباز را غافلگیر مى کند و با کشیدن جیغى بنفش، برق را از سر بازیباز مى پراند!هر چند به جز ترس هاى لحظه اى، مورد دیگرى ذهن مخاطب را درگیر نمى کند و پیشروى بازى خصوصاً در نیمه ى اول کار، ترسى تدریجى را منتقل مى کند.

براى گرافیک Daylight از Unreal Engine 4 استفاده شده است

درست است که براى گرافیک Daylight از Unreal Engine 4، که موتورى بسیارى قدرتمند است استفاده شده، اما گرافیک چندان پر زرق و برق نیست و طراحى ها به هیچ وجه در اندازه ى نام Unreal Engine نیستند. بهره نبردن از حداکثر قدرت Unreal Engine 4، آن هم هنگامى که پلتفرم هاى مقصد PC و PS4 هستند، امرى اشتباه از سوى Zombie Studios بود.
درست است که گرافیک پر زرق و برق و چشم نواز نیست، اما طراحى تحسین بر انگیز محیط بازى، بازیباز را مضطرب و گاه وحشت زده مى کند. راهرو هاى تاریک، شاید در ابتداى کار چندان به چشم نیایند اما در ادامه الگو بردارى هوشمندانه طراحى محیط از Outlast را شاهد خواهیم بود.
تکسچر هاى موجود در بازى کیفیتى متوسط دارند و گاه در ذوق بازیباز مى زنند. خوشبختانه سرعت لود شدن بافت ها مناسب است و تاحدودى ضعیف بودن بافت ها را جبران کرده.
همچنین نورپردازى نیز خوب کار شده است. مى توان براى مثال به روشن کردن مشعل و انعکاس نور حاصل از آن در محیط را نام برد.

یکى از مهم ترین فاکتور هاى ایجاد ترس، صداگذارى است. هنگامى که هیچ فاکتورى جز موسیقى هاى رعب انگیز و گاه جیغ هاى ناگهانى وجود ندارد، صداگذارى به یکى از مهم ترین اولویت ها تبدیل مى شود.در Daylight نیز از صداگذارى به خوبى استفاده شده و موسیقى ها و على الخصوص صدا هاى غیر عادى، مخاطب را به خوبى تحت تاثیر قرار مى دهد.مى توان به صداى سارا نیز اشاره کرد که همیشه لرزان و پر از اضطراب است و حتى مخاطب را نیز نگران مى کند. البته این امر نشان گر این است که هرگز با شخصیتى چون Lara Croft روبرو نیستیم و سارا کاملاً در “پرِ قو” بزرگ شده است!

در Daylight نیز از صداگذارى به خوبى استفاده شده و موسیقى ها و على الخصوص صدا هاى غیر عادى، مخاطب را به خوبى تحت تاثیر قرار مى دهد.م

Daylight عنوانى است با داستان جالب اما روایت بسیار ضعیف. این امر بزرگترین نقطه ضعف بازى محسوب مى شود و به هیچ وجه نمى توان از آن چشم پوشى کرد. براى درک کامل داستان بازى باید چندید بار آن را به اتمام رساند که این کار به هیچ وجه توصیه نمى شود. تنها توصیه، تمام کردن بازى براى یکبار است.
قطعاً اگر روایت داستان بهتر بود و البته جذابیت در ادامه فروکش نمى کرد، با Daylight موفق ترى روبرو مى شدیم.

 

daylight nomre

این نقد و بررسی با توجه به نسخه PC نوشته شده است

 

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا
آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا
آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا
آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا
آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

آسیب روانى | نقد و بررسى Daylight - گیمفا