۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا

۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها

علی گودرزی
۱۱:۰۲ ۱۳۹۲/۱۰/۰۵
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا

صنعت بازی های رایانه ای برای ما گیمران واقعا عزیز است؛ چون ما گیمرها به واسطه این صنعت است که شاهد اتفاقات بزرگی در فکر و تفکر و خلق و خوی خود، حتی در زندگی خودمان هستیم.

همانطور که خودتان هم درجریان هستید یکی از مهم ترین بخش های بازی های رایانه ای بخش افتتاحیه یا همان بخش آغازین بازی است که واقعا نقش مهمی را برای گیمری که در حال انجام بازی است را ایفا میکند؛ به طوری که اگر فصل افتتاحیه بد باشد حتی اگر بازی واقعا بازی غنی و خوبی هم باشد ، مخاطب را از دست میدهد . به همین دلیل به تازگی شاهد فصل های افتتاحیه هایی بی نظیر برای بازی های رایانه در طی دهه اخیر بوده ایم که واقعا عالی کار شده بودند و واقعا هم جای تقدیر دارند به طوری که کمتر شاهد ریزش مخاطبان به دلیل فصل های افتتاحیه بد نیستیم.


برای اینکه یک فصل افتتاحیه خوب داشته باشیم به تازگی بازی سازان از یک روش در بازی هایشان استفاده میکنند که من به آن میگویم: چسبیدن یقه مخاطب!!
این روش به تازگی مرسوم شده است که در همان لحظات اولیه بازی مانند بازی Dead Space 2 شاهد اتفاقات شگفت انگیز برای شخصیت اصلی هستیم که اغلب در پایان بازی ها یا در فصول آخر و پرده سوم داستان گویی بیشتر شاهد آن بودیم اما به تازگی بازی سازان گوشه ای از توانایی های خود را در به تصویر کشیدن صحنه های بسیار هیجان آور را به رخ مخاطب میکشند تا مخاطب هرچه بیشتر برای ادامه دادن بازی و به پایان رساندن آن بازی ترغیب شود و برای دیدن سکانس های بعدی بازی لحظه شماری کند.
همه ی ما تا این لحظه بازی های بسیار زیادی را به اتمام رسانده ایم و از انها خاطرات بسیار زیادی داریم که بخش اعظمی از آن ها برمیگردد به بخش افتتاحیه آنها؛ با بعضی از آنها اشک ریختیم و با بعضی از آنها هم وحشت کرده ایم و در بعضی از آنها غرق شده ایم!

×××

1

Dead Space 2

واقعا یکی از جالب ترین بخش های افتتاحیه را این بازی دارد. در ابتدای بازی در حالی که همه چیز به خوبی و خوشی به سر میبرد و شما در حال مشاهید credit یا همان نام اعضای تیم سازنده بازی هستید که یکدفعه با توهمی عجیب از آیزاک طرف میشوید!!! این تازه ابتدای ماجراست و چند لحظه پس از آن وقتی که آیزاک به حالت عادی برمیگردد خود را در میان موجی عظیم از نکرومورف های مهربان!! می یابد که باید با فرار کردن از دست آنها جان خودش را نجات دهد که واقعا عالی کار شده است.

×××

2

Limbo
جالب ترین و آرام ترین و فسفر سوز ترین بازی در طی ۴ سال اخیر همین بازی بود. در فصل افتتاحیه این بازی سازنده بازی تکلیف خود را با مخاطب با استفاده از تمامی اتمسفر های محیط روشن میکند ؛ یک بازی خسته و دلگیر که مخاطبان خاص خودش را دارد. در فصل افتتاحبه بازی هیچ موسیقی نمیشنویم و فقط صدای چند قطره آب و خش خش چیز های مختلف را میشنویم و با باز کردن چسم پسرک مفلوک!! با او در سرنوشتش در این برزخ لعنتی همراه میشویم.

×××

3

Far Cry 3
دیوانه وار ترین بازی ای که من در این ۳ سال اخیر تجربه کرده ام. این بازی با داشتن داستانی فوق العاده که سیر تحول یک پسر ناز پرورده آمریکایی را به یک شکارچی بزرگ و سلطان جنگل شدن را نشان میداد، گیم پلی عالی و صداگذاری و موسیقی بسیار زیبا هم از دیگر شاخص های این بازی بودند. اما عنصری که باعث میشود که داستان بازی عالی شود جناب واس است. در فصل افتتاحیه بازی شاهد یک فیلم از دوران خوش شخصیت اصلی بازی(جیسون) در این جزیره همراه با دوستانش هستیم که با پایان فیلم جناب واس وارد حالت سخن وری اش میشود و با یک سخنرانی زیبا جزیره را توصیف میکند . در ادامه با فرار از دست ماموران واس و کشته شدن برادر جیسون در این راه همراه میشویم که واقعا تاثیر گذار است و در پایان هم با یک حادثه شاهد عبارت ubisoft presents خواهیم بود!!

×××

4

Batman Arkham City
در روایت ها آمده است که بهترین بازی سال ۲۰۱۱ این بازی است . این بازی دارای یک بخش افتتاحیه واقعا عالی است. بروس وین برای سخن رانی به شهر آرکام یا همان بخش فقیر نشین گاتام رفته است تا یک سخن رانی ضد شهر آرکامی داشته باشد که در انتهای سخنرانی اش ماموران هوگو استرنج(آنتاگونسیت) او را بیهوش کرده و با خود میبرند. پس از آن بروس وین خود را در برابر هوگو استرنج میابد. هوگو میداند که بروس بتمن است و با گفتن این موضوع او را شوکه و صد البته تهدید میکند. پس از آن بروس وین مانند تمامی زندانی ها وارد این شهر میشود و با یک مبارزه جانانه با ماموران پنگوئن آن هم با کت و شلوار اتو شده همراه میشود. سپس با پوشیدن لباس بتمن خود را برای یک شب طولانی و تلخ آماده میکند.

×××

5

The Elder scrolls 5: Skyrim
بدون شک حماسی ترین بازی سال۲۰۱۱ دارای حماسی ترین فصل افتتاحیه نیز است. در فصل افتاحیه این بازی بزرگ شما طبق معمول این سری بازی در حال رفتن به سوی محل اعدام خود به دلایلی هستید…..نفر اول اعدام شده و از صفحه روزگار محو میشود….نفر دوم وحشت میکند و سعی برای فرار میکند اما کمان داران از او پذیرایی کرده و او را میکشند…..نفر سوم شما هستید……. نامتان خوانده میشود …. با خوانده شدن نامتان صدای اژدهایی به گوش میرسد….جلاد به بالای سرتان میاید و اماده برای کشتن شماست…..اما….. وقتی که میخواهد شمشیرش را بالای سر ببرد و سر شما را مثل دیگر زندانی ها قطع کند آن اژدها وارد میشود!!! و باعث فرار کردن شما میشود. آن اژدها با فراری دادن شما در واقع شما را به مبارزه میطلبد و یک حماسه ای دیگر اما این بار در …اسکایریم آغاز میشود.

×××

6

Red Dead Redemption
فصل افتتاحیه این بازی واقعا شاهکار به تمام معناست. در ابتدای بازی شاهد تبعید شدن شخصیت اصلی بازی به مک فارلند هستیم . جان دستانش بسته شده و توسط آن دو آدم…. که در انتهای بازی جان را میکشند او را سوار بر قطار میکنند. بخش اعظمی از زیبایی فصل افتتاحیه بازی بر دوش همین قطار است. مسافران این قطار همه و همه در بازی دارای نقشی هستند و با صحبت هایی که میکنند به نوعی خودشان را برای ما معرفی میکنند به همین علت شاهد شخصیت پردازی آنها به بهترین شکل ممکن هستیم.

×××

121

Uncharted 2: Among Thieves
این قسمت از بازی های آنچارتد به نظر من در سگانه اش دارای بهترین فصل افتتاحیه است. در فصل افتتاحیه این بازی شاهد یک بخش پر تنش و استرس هستیم. قطار از مسیرش خارج شده و از کوهی که کنارش است در حال سقوط است. حال ناتان هم که همه ی ماجرا ها زیر سر اوست باید از قطار وارونه شده بالا برود و خود را از این مخمصه نجات دهد. واقعا طراحی مرحله و موسیقی در این مرحله به عالی ترین شکل ممکن پیاده سازی شده است؛ قطار وارونه است و به همین دلیل باید از صندلی هایی که در حالت عادی روی آن مینشستید بالا بروید . به این میگویند طراحی مرحله ناب ناتی داگی!!!

×××

bioshock infinite five minutes gameplay

Bioshock: Infinite
یکی از دلایل معروف بودن سری بازی های بایوشاک تا کنون، علاوه بر داستان معرکه و گیمپلی فوق العاده جذاب، داشتن فصل های افتتاحیه و اختتامیه محشر است. در این قسمت شاهد بهترین فصل افتتاحیه و اختتامیه در این سه گانه بوده ایم. بازی با این جمله اغاز میشود: بوکر، ایا تو از خدا میترسی؟ نه ، من از تو میترسم!!!
بوکر در قایق نشسته و به سخن های نا معلوم آن دو نفر که روبرویش نشسته اند گوش میدهد و هیچ چیزی هم متوجه نمیشود……رسیدیم!! دو باره یک فانوس دریایی مرموز….. دختره رو واسه مون بیار قرض هات رو ساف کن؛ جمله ای که مدام در ذهن بوکر در حال تکرارو بر روی درب ورودی آن فانوس نوشته شده است وصد البته انگیزه اش برای ادامه راه است. درب فانوس را باز کرده و پس از چند دقیقه به بالا ترین نقطه آن میرسد. صندلی ای مرموز تر به استقبال او می آید که مانند آسانسور او را به شهر آسمانی کلمبیا میبرد. بوکر بر روی صندلی مینشیند……۳…..۲….۱…پرتاب؛این پرتاب همانا و غرق شدن ما در آسمان بیکران کلمبیا همان. در این بخش از بازی سازندگان واقعا گل کاشتند و با استفاده از موسیقی فوق العاده بازی اثر گری شایمن توانسته اند که ما را در همان لحظات اولیه بازی مات و مبهوت کنند. حال در این لحظات شاهد داستان گویی محیطی هستیم و تمام عقاید و ایدئولوژی های سازنده کلمبیا یعنی زاخاری کامستاک را بر روی تمامی اجسام معلق در آسمان از جمله اتوبوس های هوایی و … شاهد هستیم.

×××

444

The Walking Dead
بهترین بازی سال ۲۰۱۳که در بخش افتتاحیه نیز واقعا عالی ظاهر شد و توانست مخاطبان بسیار زیادی را در همان لحظات اولیه بازی مات و مبهوت سازد.
در ابتدای بازی شاهد انتقال لی(شخصیت اصلی فصل اول بازی) به زندان توسط یکی از نیروهای پلیس هستیم. پلیس در حال رانندگی کردن است و لی نیز در صندلی عقب نشسته است. در جمله هایی که میان این دو نفر رد و بدل میشود ما شاهد شخصیت پردازی لی به بهترین شکل ممکن توسط سازندگان بازی هستیم.بعد از چند دقیقه شاهد عبور ماشین ها و بالگرد های پلیس در جهت مخالف ماشین انتقال لی هستیم. در این لحظات این سوال برای ما پیش می آید که چه اتفاقی افتاده است که ناگهان با تصادف کردن ماشین با یک زامبی که در وست خیابان ایستاده است پاسخمان را به بهترین شکل ممکن میگیریم. پس از این رویداد شاهد اتفاقات شگفت انگیز و شوکه کننده از جنس واکینگ دد خواهیم بود.

×××

317720 10151674866026803 2042872220 n

The Last Of Us
و اما به بهترین بخش از این مقاله رسیدیم…بهترین فصل افتتاحیه بازی های رایانه ای که بدون شک هم باید همین طور باشد و اما شرح وقایع افتتاحیه این بازی عظیم:
هوا دیگر تاریک شده و دیگر از نیمه شب گذشته است. جول به دمبال کار میگردد و نمیداند که امشب تولد اوست. دخترکی نازنین به نام سارا بر روی کاناپه نشته است و هدیه ای را هرچند ناچیر برای پدر زحمت کشش آماده کرده است. جول به کنار دختر می آید و بدون توجه به شوق و ذوق دخترش مشغول تماشای مسابقه فوتبال میشود. دخترش این روز را به او یاد آوری میکند و به او هدیه ای (ساعت ترمیم شده جول) را به او میدهد . جول که از آن مدل آدمهایی است که همیشه خوشحالی شان را مخفی میکنند ساعت را گرفته و با شوخی بحث را عوض کرده و به سارا میفهماند که الان موقع خوابه جول دخترش را میخواباند . سارا از خواب بیدار میشود و با جواب دادن گوشی تلفن به دنبال پدرش میگردد اما پدرش را پیدا نمیکند. در حالی که شهر در خواب است اما . گویا نوعی بیماری گیاهی از نوع قارچ “Cordyceps” وارد بدن انسان‌ها شده و ژنتیک‌شان را تغییر داده و آن‌ها را به موجودات ترسناکی تبدیل کرده است. این ماده مستقیم از قسمت راست جمجمه وارد می‌شود و در آن‌جا رشد پیدا می‌کند؛ به‌طوری که تمام سر را می‌گیرد و دیگر آن فرد اختیار رفتارهای خودش را ندارد. جول سراسیمه به خانه برمیگردد و همراه با تامی (برادرش) و سارا تصمیم میگیرند از شهر فرار کنند. در بین راه تامی از جول و سارا جدا میشود و جول و سارا ادامه راه را دو نفره میروند. اما در بخش خروجی شهر و دقیقا لحظه ای که آن دو فقط چند قدم با آزادی فاصله دارند ماموری امنیتی تا دندان مصله شده ای دیده میشود. او فکر میکند که جول و سارا آلوده هستند و با تیم پشتیبانبی هم صحبت میکند او که میبیند بچه ای خردسال همراه مردی میان سال است به تیم پشتیبانی میگوید که بچه ای هم هست نمیشه….. ولی اودستور را میپذیرد و تصمیم میگیرد که به آن دو شلیک کند ….. جول که تصمیم آن سرباز را دریافته است تصمیم به فرار میگیرد اما دیگر دیر شده ……… سارا مورد اصابت گلوله قرار میگیرد.به زمین میفتد. تامی بالاخره خودش را به آن دو میرساند و آن مامور را به درک واصل میکند…….سارا اشک میریزد و گریه میکند…. از او خون به مقدار زیادی رفته است…..ترسیده است…..
-عزیزم این کار رو با من نکن خواهش میکنم …. سارا …. خواهش میکنم که این کار را با من نکن…
-سارا اشک میریزد و در حالی که میخواهد از پدرش خداحافظی کند ……..جان میدهد
حال نوبت استاد گوستاوو سانتاولابا است که با هنر نمایی خود اشک را بر گونه ما جاری کند و با موسیقی متن بازی که هنگام credit اولیه بازی میشنویم اشک بر گونه هایمان جاری میشود .

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا
۱۰ سکانس شروع برتر بازی‌ها - گیمفا