نقطه، سر خط | نقد و بررسی The Last of Us: Left Behind
سالی که گذشت یکی از برترین سالهایی بود که این صنعت بیکران میتوانست به چشم ببیند. از طرفی نسل جدیدی از کنسولها آغاز شد و از طرفی دیگر بازیهای متعددی از جمله BioShock: Infinite و GTA V توانستند لیاقت خود را برای نامزد شدن در بخش برترین بازیهای سال ثابت کنند. اما در این میان جدیدترین ساختهی استودیوی Naughty Dog با داستان و شخصیتپردازی جدیدی پا به میدان گذاشت و رکوردهایی را ثبت کرد که خیلیها به خواب هم نمیدیدند. چه کسی فکرش را میکرد داستان ماجراجویی دو زوج بتواند به خلق داستانی حماسی منتهی شود؟ جدیدترین DLC داستانی The Last of Us چند روزی است که منتشر شده و حسابی غوغا به پا کرده است.
نام: The Last of Us: Left Behind
ناشر: Sony Computer Entertainment
سازنده: Naughty Dog
تاریخ انتشار: ۱۴ فوریه ۲۰۱۴
پلتفرم: PlayStation 3
من و بهترین دوستم رایلی
قبل از شروع تعریف پلات داستانی بازی نگاهی به اتفاقاتی که برای الی در بازی اصلی افتاد میاندازیم. حتما یادتان هست که الی و جوئل با هم از دانشگاه شرق کلرادو فرار کردند و زمانی که به بازاری در همان نزدیکی میرسند و به دنبال جعبهی کمکهای اولیه به جستوجو میپردازند تا زمانی که الی هلیکوپتر ارتشی را که برای پخش کمکهای اولیه به آنجا آمده بود ولی سقوط کرده بود را روی سقف میبیند. پس از گذشتن از یک مبتلا به بیماری الی شروع به جستوجو برای پیدا کردن جعبه میکند تا زخم جوئل را درمان کند اما در این میان به یاد اتفاقهایی میافتد که تا چند وقت پیش برایش افتاده است…
منتقد وبسایت Edge: “ناتی داگ شاید بهترین داستان و بهترین بازی این نسل را عرضه کرده باشد. یک بازی تاثیرگذار که تا مدتها در یاد و خاطر علاقهمندان باقی خواهد ماند. فکر و انتظار برای بازیهایی با بودجهی کلان و بازدهی کم و سپس عرضهی یک بازی مثل The Last of Us بهترین لحظهی زندگی گیمرها را رقم میزند.”
سه هفتهی قبل
بعد از این اتفاق الی به یاد اتفاقاتی میافتد که پیش از روبرو شدناش با جوئل برایش رخ داده بود. فلشبک داستانی که داستان را در Left Behind به سه هفتهی قبل میبرد باعث میشود کمی بیشتر با گذشتهی الی آشنا شویم. ماجرا دقیقا از جایی آغاز میشود که الی توسط رایلی بهترین دوست همکلاسیاش در مدرسه از خواب بلند میشود و این در حالی است که این دو به مدت شش هفته است که همدیگر را ملاقات نکردهاند. در همین حین رایلی برای الی فاش میکند که به یک Firefly تبدیل شده است و سپس از الی میخواهد به بازاری که در همان نزدیکیهاست بروند. الی در حین جست و جو کردن بازار از رایلی دلیل بازگشتش را میپرسد و از دیالوگهایی که بین این دو رد و بدل میشود در مییابیم که رایلی به اجبار توسط Fireflyها مجبور به ماندن در شهری غریب شده است ولی به دلیل سفر سریعش نتوانسته از الی خداحافظی کند. داستان بازی از این چند دیالوگ و آببازی این دو دوست قدیمی کلید میخورد و کم کم گرم میشود. شیوهی سینوسوار روایت داستانی که Naughty Dog در خط داستانی بازی اصلی و یا حتی Uncharted 3 در Left Behind پیاده شده است. این روش Naughty Dog برای روایتکردن داستان یک بازی به این شکل، تبدیل به امضای خوش رنگی شده است که باعث میشود دید مخاطب نسبت به آن بازی تغییر کند. درست است که رابطهی الی و رایلی تبدیل به پیوند قوی و شخصیتپردازی فوقالعادهای نظیر الی و جوئل نمیشود اما به عنوان یک DLC داستانی در سطح قابل قبول و خوبی قرار دارد. سکانسهای دراماتیکی که بین این زوج به صورت پیوسته میبینیم باعث میشود از سرگذشت الی و ماجراهایی که قبل از آشنایی با جوئل داشته است بیشتر بدانیم و این نکتهی مثبتی برای چنین محتوایی است که آن را بیش از پیش ارزشمند میکند.
منتقد وبسایت Eurogamer: “عنوان The Last of Us یک بازی عمیق است. یک بازی که عمیقا با احساستان بازی میکند. این بازی محتاط شروع میشود و پر جرئت به اتمام میرسد. این بازی تمام آنچه که انتظار میرود را عرضه کرده است. دنیایی که به پایانش نزدیک میشود و بازیی که نقطهی امیدی برای این سبک است.”
مغز متلاشی کف آسفالت
بهترین چیزهایی که از سازندگان The Last of Us آموختیم و باعث شد که بازی را هر چه بیشتر از قبل ارزشمند بدانیم، وجود مکانیکهای متنوع و غیرخطی داخل بازی بود. فرض کنید که جست و جو کردن یک اتاق خالی و براندازکردن تک تک اجزایش در حالی که یک موجود جهشیافته از پشت شکمش را برای بلعیدنتان صابون میزند چه حس و حالی به مخاطب میدهد. به نوعی این نوع مکانیکها با شخصیتپردازی و پیشبرد داستان گره خوردهاند و باعث کاوش هر چه بیشتر در بازی میشود.
Left Behind این حرکت را تا حدودی پیشرفتهتر از قبل نیز کرده است. جست و جو کردن در جای جای مکانهای بازی و پیداکرنن آیتمهای گوناگون در این محتوا باعث میشوند که Neil Druckmann و تیماش بیشتر از قبل ایمان پیدا کنید. مخفی کاری در این محتوا معنای خاصی پیدا کرده و نسبت به بازی قبلی بیشتر پرداخته شده است اما همچنان رویاروییهای مستقیمی درکنج کنج بازی گماشته شدهاند تا آدرنالین خونتان را بالا ببرند. دشمنانتان به دو دستهی انسانها و مبتلاشدهها (Infected) تقسیم میشوند که هر دو دسته را میتوانید به شیوههای مخفیکاری از بین ببرید به جز برخی از موارد که مستقیما مربوط به خط داستانی میشوند. هر چند که سیستم مبارزات به اندازهی بازی اصلی پیشرفته و گسترده نیست برای مثال تعداد انیمیشنهایی که برای از بین بردن مبتلاشدگان وجود دارند به اندازهی انگشتان یک دست هم نمیرسند و علاوه بر آن دشمنان همواره در خیابانها قدم میزنند به گونهای احمقانه که انگار منتظرند با چوب بیسبال مغزشان را کف آسفالت بریزید!
منتقد وبسایت IGN: “یک بازی بیهمتا و بی رقیب. فراتر از انتظارات و به مراتب قوی تر از سهگانهی Uncharted. داستانی زیبا، گیمپلی قوی و صداگذاری فوقالعاده بدون شک راه این بازی را برای جایزهی بهترین بازی سال ۲۰۱۳ هموار میکند.”
خوشبخانته طرز کاورگرفتن و تیراندازی بازی نیز همچنان پا برجاست و راضیتان میکند اما همچنان به دلیل کمبود مهمات بازی مجبورتان میکند از درگیری مستقیم استفاده کنید اما استفاده از سلاحهای گرم هم لذت خودش را دارد و علاوه بر آن در موقعیتهای خاصی قرار میگیرید که برخورد فیزیکی امکانپذیر نیست بنابراین همیشه باید به فکر پر بودن خشاب اسلحهتان باشید. مکانیک Crafting بازی محدودتر شده ولی کارآمد است و اکثرا مجبور به ساختن و یا تلفیقکردن آیتمهای مختلفی هستید که با توجه به درجه سختیای که انتخاب کردهاید در پیداکردن آیتمهای مختلف محدود و یا آزادتر هستید به همین دلیل بازی ارزش انجام دادن دوباره و یا حتی چندباره را دارد؛ از طرفی گسترشیافتن شیوههای پیشرفتن با دانش مخفیکاری و از طرفی درجههای سختی متفاوتی که مجبورتان میکند واقعا مثل یک مکاشف در دنیای آخرالزمانی بجنگید و برای بقا تلاش کنید.
[jwplayer mediaid=”122172″]
آخرالزمان لعنتی تمامی ندارد
با وجود این که دوران کنسول خستهی سونی به سر آمده است، اما به جرئت میتوان گفت که دستآوردی که Left Behind در زمینهی بصری دارد خارقالعاده است. انیمیشن های فوق طبیعی، عکسالعملهای متنوع دشمنان، فیزیک و تخریبپذیری قابل قبول و صدها دلیل دیگر که فقط با مشاهدی آنها میتوان به این واقعیت پی برد. موتور گرافیکی Naughty Dog Engine 2 که در Left Behind نیز به مانند بازی اصلی از آن استفاده شده است توانسته خروجی خوبی را به مخاطبانش تحویل دهد که بتوان روی بازی لقب بهترین DLC سال را از همین حالا اعطا کرد نه به خاطر وجود سکانسهای سینمایی و یا طراحی چهرهها. چه بسا که اینها فقط ابزاری هستند برای به رخ کشیدن گیمپلی Real-Time بازی و واقعگرایانهی آن.
منتقد وبسایت Guardian: “یقین دارم که The Last of Us از هر نظر تاثیر گذار و فوقالعاده بود. داستانی گیرا، هیجان انگیز، پر احساس و وحشیانه. خشابهایتان را چک کنید. اسلحهتان را بردارید و فقط به این فکر کنید که باید زنده بمانید.”
موسیقی بازی که در چندین ترک حماسی و کوتاه خلاصه میشود ساختهی آهنگساز آرزانتینی بازی یعنی Gustavo Santaolalla است که سال گذشته به خاطر ساخت موسیقیهای این اثر چندین جایزهی مختلف و نشان تقدیر را دریافت کرد که از جملهی آنها میتوان به دو جایزهی اسکار، دو جایزهی بفتا و چند جایزهی Golden Globe و Grammy اشاره داشت. شیوهی تولید نواهنگهای او حس تنها بودن، ترس، آخرالزمان کثیفی را در بر میگیرد که احساسات افرادی غیر احساساتی را هم برمیانگیزد و آنها را متحول میکند.
قیمت بازی در PlayStation Store معادل ۱۲ یورو و نسخهی Season Pass بازی ۱۵ یورو است که برای یک محتوای دانلودی ۲-۳ ساعته مبلغ متوسطی محسوب میشود هر چند که این DLC ارزشش بیش از این ارقام است و میتوان لقب برترین محتوای دانلودی سال را به این اثر داد. آخرین ساختهی Naughty Dog ادامهای است بر یکی از بهترین، حماسیترین و زیباترین عناوین نسل هفتم که درخشش عنوان اصلی این عنوان را بیش از پیش جلوه میدهد.
پر بحثترینها
- مایکروسافت به سازندگان خود هشدار میدهد که از طراحی شخصیتهای زن با اندام اغراق شده خودداری کنند
- تعداد بازیکنان همزمان Horizon Forbidden West در استیم از ۴۰ هزار نفر عبور کرد
- ویدیوی اختصاصی: گیمپلی و معرفی بازی Rise of the Ronin
- عملکرد خوب استودیوی Nixxes در پورت PC بازی Horizon Forbidden West
- احتمال عرضه Final Fantasy 16 برای پلتفرمهای دیگر وجود دارد
- فیل اسپنسر: اخراجها در اکتیویژن برای کسب سود ضروری بود
- ۴ مورد از بیشترین عناوین پیشفروش شده در پلی استیشن، متعلق به ایکس باکس هستند
- گزارش: Xbox در مقطعی اکثر عناوین خود را برای PS5 منتشر خواهد کرد
- کدام نسخه از بازی GTA از همه محبوبتر است؟ + ویدیو
- گزارش: توسعهدهندگان ترد پارتی پتانسیلهای ایکس باکس را زیر سوال میبرند
نظرات