رستگاری خونین | نقد و بررسی بازی Red dead redemption
راکستار، شرکتی که بر خلاف رقبایش بیشتر از کمیت به کیفیت اهمیت می دهد. شرکتی که یا یک بازی را نمی سازد یا به بهترین شکل ممکن آن را خلق می کند. حال وقتی شرکتی بدین بزرگی می خواهد یک بازی وسترن آن هم از نوع Open World بسازد، همه و همه انتظار یک شاهکار را خواهند داشت. که اتفاقا خواسته همگان بازهم بر آورده شد. Red Dead Redemption یک شاهکار بود…
نام بازی: Red Dead Redemption
سازنده: Rockstar San Diego
ناشر: Rockstar Games
پلتفرم ها: Xbox 360- Play Station 3
سبک: Action-adventure ، Third person ، Open World ، western
تاریخ انتشار بازی: ۱۸ may سال ۲۰۱۰ میلادی ( ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹)
شکارچی و شکار
همه گیمر های دنیا سری بازی های فوق العاده راک استار یعنی GTA را می شناسند. یک بازی فوق العاده که هم برای گیمر ها و هم از نظر منتقدان عنوانی شیرین و و فوق العاده بوده است. عناوین ساخت شرکت راک استار همواره پر خرج و صد البته پر فروش بوده اند. قاعده ای که Red Dead نیز از آن استثناء نبود. وقتی قرار است دنیایی وحشی به نام غرب و وسترن خلق بشود که از همه نظر در خور عناوین و انتظارات بزرگی که از شرکتی به خوش سابقه ای راک استار می رود باشد، کار قطعا سخت خواهد بود.
می توان به جرأت گفت تمام گیمر ها از تجربه بازی های راک استار لذت زیادی برده اند. چرا؟ چون بازی بیشتر بوی واقعیت می دهد. داستان و شخصیت ها همواره باور پذیرند. گیم پلی همواره در کنار شاهرگ اصلی عناوین این شرکت ، یعنی داستان به خوبی نقش خود را ایفا می کند. اغلب بازی های دنیا به یک دلیل مورد پسند واقع نمی شوند، آن هم توجه نکردن به جزئیات توسط سازندگان است. در دنیای Red Dead شما می توانید آزاد باشید. در حقیقت در خلق دنیای Red Dead به طور کامل از بازی GTA الگو برداری شده است. با یک تفاوت بسیار بزرگ: این بار شما در غرب وحشی هستید…
گیم پلی این عنوان به دلایل مختلفی بسیار مورد پسند واقع شد که می توان از مهم ترین دلایل به تنوع و بزرگی نقشه و مکان های بازی اشاره کرد. در زمانی که این بازی برای کنسول ها منتشر شد، با آن دنیای بزرگی که داشت همه یک موضوع را باور داشتند و آن عملکرد فوق العاده راک استارک در ساخت محیط بود. آن ها دقیقا از سیستم شلیک GTA برای ساختن Red Dead استفاده کردند اما با بهبود های بسیار خوب و پر اهمیت. یکی از مثال های آن باور پذیرتر بودن بازی است. اگر شما عنوان بزرگ شرکت راک استار یعنی GTA V را تجربه کرده باشید، جدا از همه لذت هایی که از این عنوان بزرگ برده اید، قطعا یک موضوع کمی اعصاب شما را خورد می کند و آن نحوه مسلح شدن شخصیت هاست. به طور مثال شما با مایکل فقط با یک تی شیرت ایستاده اید و با نگه داشتن یک دکمه و انتخاب اسلحه ناگهان مایکل مسلح می شود. اتفاقی که گاها واقعا توی ذوق می زند. اما این موضوع در Red Dead بسیار کمتر دیده می شود. سازندگان این عنوان که پنج سال کامل برای ساختش زحمت کشیده اند، ترجیح داده اند که به جای وجود تعداد زیادی لباس متفاوت در همه لباس ها جایی برای گذاشتن اسلحه ها موجود باشد که این موضوع بازهم به طبیعی تر جلوه کردن بازی، کمک بسیار زیادی کرده است. البته این سیستم هم خالی از اشکال نبوده. به طور مثال جان مارستون حدود ۳ نوع اسلحه اسنایپر دارد، در حالی که بر روی کمر او فقط یک مدل دیده می شود. البته نمی توان بدین علت سازندگان Red Dead و GTA V را مورد انتقاد قرار داد، چرا که آن ها برای ساخت چنین عنوان بزرگی در سبک کار های راک استار و بزرگی و متنوع بودن دنیایشان مجبور به فدای برخی چیز ها بوده اند.
یکی از نکاتی که در تجربه گیم پلی عنوان Red Dead خیلی لذت می دهد این است که شما یک ابر قدرت خاص و … نیستید بلکه یک کابوی هستید و همان گونه که شکار می کنید می توانید شکار نیز بشوید. حقیقتی که بسیار خوب در بازی پیاده شده است. در حقیقت کشتن یک پلیس یا یک حیوان یک موضوع دو طرفه است. کافی است شما بدون اسب در بیابان باشید تا ببینید گرگ ها چگونه از خجالتتان در می آیند!
در بازی شما راه های بسیار برای گذراندن گیم پلی دارید. می توانید به یک بار بروید یا آن قدر کارت بازی کنیدتا از بازی های شرطی خسته شوید و پول هنگفتی به جیب بزنید. اگر حوصله تان سر رفت به پلیس ها حمله کنید. اما بعد از آن باید از دست یک لشگر بگریزید و …
سازندگان همه چیز را برای شما ساخته اند که بتوانید از این عنوان لذت ببرید. شما می توانید از انواع وسایل نقلیه استفاده کنید و سوار انواع اسب ها بشوید. تفاوت و طراحی ها تا حدی زیاد و فوق العاده است که هر اسب توان مخصوص به خودش را دارد و در بازی حدودا ۲۰ نوع اسب مختلف دیده می شود. انواع کالسکه ها و گاری های ساده یا حتی مسابقه ای نیز همه و همه فقط برای ایجاد یک چیز در بازی به وجود آمده اند: ایجاد و تفاوت و لذت بیشتر. نقطه ضعفی که همه در این بازی انتظارش را داشتند این بود که چون بازی در زمانی بدون اتوموبیل به سر می برد قطعا حرکت در بازی اتفاقی خسته کننده خواهد بود. در حالی که سازندگان حتی نگذاشتند نقطه ضعف کوچکی باقی بماند و با طراحی و استفاده از نهایت تفاوت بر اساس زمان بازی دنیایی با حدود ۳۰ نوع متفاوت وسیله نقلیه ساخته اند. سرعت هر گاری با گاری دیگر فرق می کند و …
به همه جزئیات پرداخته شده است و همه چیز برای لذت بردن شما از بازی فراهم است. انواع اسلحه ها با توان های متفاوت و هزاران کار فرعی که شما می توانید در نقشه بزرگ این بازی از آن ها بهره مند شوید. راک استار انصافا در بخش گیم پلی غوغا کرده است. تمام انتظاراتی که از یک بازی Open World می رفت بر آورده شده و به علاوه تمام نکات یک بازی فوق العاده سوم شخص شوتر نیز فراموش نشده است. لذت دوئل و به وجود آوردن همه جزئیات در حقیقت به این دلیل است که راک استار می خواهد دنیایش کامل باشد. مثلا کاور گیری یا لیز خوردن ها در بازی نیز به طرز فوق العاده ای کار شده است. مراحل متفاوت مانند پریدن در قطار و سوار یک کالسکه پر از مواد منفجره شدن واقعا لذت بخش است. شما هرگز در این بازی برای پیمودن نقشه بزرگ آن مشکلی نخواهید داشت که البته علت این موضوع مشخص است: وجود basic camp ها. اتفاقی بسیار عالی در بازی که این عملکرد را ارائه می دهد که شما می توانید هر جای راه و بیابان که خواستید آتشی بر پا کنید. بازی را سیو کنید. از جایی به جای دیگر بروید و …
یکی از جذابیت های دیگر بازی وجود ۲ درجه به نام های Fame و Honor است. Fame نشان دهنده شهرت شماست که شما با انجام دادن مراحل اصلی و مراحل فرعی و دستگیری دزد ها و … می توانید دارای شهرت زیادی بشوید. اما Honor در حقیقت نشان دهنده چگونگی شهرت شماست. اگر بخواهیم موضوع را بیشتر باز کنیم می توان این گونه گفت که یک انسان می تواند به بد نامی مشهور باشد و یا به خوش قلبی و پاکی. در حقیقت Honor نشان می دهد شما با چه کار هایی و چگونه بین مردم معروف شده اید. که این درجه بندی یک نو آوری عالی و زیباست.
پس باید با توجه به جزئیاتی که سازندگان برای بازی در نظر گرفته اند باید پذیرفت که این بازی در گیم پلی واقعا فوق العاده عمل کرده است. عملکردی آن قدر طبیعی که شما باید خودتان یک اسب را رام کنید و یاد بگیرید که چگونه سوار انواع اسب ها شوید و حواستان باشد که آن ها رم نکنند و در چه زمانی دکمه را بزنید و نزنید و ممکن است در این حین دشمنان به شما حمله کنند و مجبور شوید از روی اسب به آن ها شلیک کنید و …
حقیقتا بازی در قسمت گیم پلی علی رقم اشکالاتی فوق العاده بوده است.
از دشت های بزرگ و پهناور تا پرواز یک عقاب
باز هم موتور فوق العاده بازی سازی Rage. این موتور که تا به حال برای راک استار خیلی جواب ها را پس داده است این بار هم در ساخت محیطی دیگر هیچ مشکلی نداشت. باید نگاهی به نقشه این بازی انداخت و سپس قضاوت کرد. برای مشاهده کامل نقشه بر روی آن کلیک کنید. به علت کیفیت بالا امکان زوم تا چند برابر وجود دارد.
نقشه ی بازی حقیقتا بزرگ است. حال بیایید این نقشه بزرگ را ضرب در چهل نوع متفاوت حیوان کنید. ضرب در حدود ۱۰۰۰ آدم مختلف. ضرب در انتظاراتی که از طراحی بزرگ غرب وحشی می رود. نتیجه عدد بسیار بزرگی خواهد بود. به خصوص اگر در هنگام نتیحه گیری به یک نکته توجه کنید: بازی در اوایل سال ۲۰۱۰ عرضه شده است. تمام این ها نشان از کار بزرگی دارند. کار بزرگی که باید پذیرفت که عملی کردن آن دشوار است. اما باز هم راک استار از پس این کار بزرگ نیز بر آمد.
یکی از نکات بسیار پر اهمیت در رابطه با گرافیک این بازی تقاوت های موجود در بین حبوانات است. به جز این که در بازی شما ۴۰ نوع حیوان را می بینید. از هر اسب نیز حدود ۲۰ نوع وجود دارد و تمام این ها در حالی است که هر کدام واقعا ظاهری متفاوت دارند. سازندگان از پرواز پرنده تا دویدن یک اسب را واقعا شبیه سازی کرده اند. آن ها برای ۹۰ درصد حرکات شخصیت ها و حتی حیوانات از تکنولوژی موشن کپچر استفاده کرده اند که البته این تکنولوژی بسیار زیبا بر روی کار آن ها تاثیر داشته است. یکی از نمونه های بسیار بارز گرافیک در این بازی دمو های بازی است. شما به دمو های بازی دقت کنید… نکته هایی بسیار خاص رعایت شده است. یکی از مثال های آن تشغخیص مزاج هر شخصیت است. شما به خاطر استفاده از تکنولوژی موشن کپچر می توانید به خوبی انواع حالات احساسی همچون گریه و خنده و شادی و عصبانیت و … و… را در همه کاراکتر ها ببنید. موضوعی که واقعا ارزش این اثر را بالا برده است.
در رابطه با مشکلات بخش گرافیک نیز باید صادقانه سخن گفت. بازی برای طراحی به طور مثال یک دشت از تکسچر هایی با کیفیت متوسط استفاده کرده است. یا باگ هایی در بازی دیده می شود و …
اما باید انصاف را رعایت کرد. شاید تمام این مشکلات در بازی وجود داشته باشند اما وقتی این قدر به کیفیت اهمیت داده شده و همه جزئیات مورد توجه قرار گرفته است و با دنیایی به این بزرگی روبرو هستیم شاید اعتراض ما به این اشکالات کمی ظالمانه باشد. البته قضاوت با شماست.
باید پذیرفت طراحی آن همه محیط واقعا کاری دشوار است. کوهستانی یخ زده. زیر زمین و … و… ! هر جایی که در غرب وحشی وجود داشت را راک استار طراحی کرد. و جالب این جاست که در تمام این محیط ها بدین وسعت باز هم از جزئیات به هیچ عنوان کاسته نشد! به طوری که بازیکن با وحود آن همه مرحله در بازی هرگز از بازی خسته نمی شد و همواره محیط و … جذابیت لازم را برایش به وجود می آورد.
یکی از نکات بسیار خوب گرافیک در بازی طراحی محیط و کوه هاست. در حقیقت شما کیفیتی خیره کننده و جزئیاتی بزرگ را می بینید. به طور مثال زمانی که یک آهو بر روی کوه می دود اگر مکانی که در آن حرکت می کند خاکی باشد از زمین خاک بلند می شود. در حقیقت راک استار با طراحی بسیار زیبای محیط دنیای وسترن کاری شگرف انجام داده است که باید به خاطر این کار بزرگ و توجه به کوچکترین جزئیات یعنی حتی پرواز ۲ نوع مختلف پرنده راک استار را ستایش کرد. شرکتی که همانگونه که از او انتظار می رفت باز هم در هیچ چیز بازی کم نگذاشت…
کیفیت در همه چیز مهمتر از کمیت است… حتی موسیقی متن!
این بازی شاهکار برای هیچ قسمتی کم نگذاشته است. باید این موضوع را پذیرفت. در بخش گرافیک به تمجید وجود ۴۰ نوع پرنده مختلف در بازی پرداحتیم و گفتیم طراحی تک تک آن ها متفاوت و فوق العاده بوده است. نکته ای که دقیقا در بخش صداگذاری نیز رعایت شده است. صدای هر حیوان موجود در بازی کاملا طبیعی است. امکان ندارد شما ۲ حیوان در این بازی بیابید که صدایی شبیه به هم داشته باشند. سازندگان واقعا در این بخش نیز کم نگذاشته اند. در حقیقت برای هر حیوان دقیقا صدای حقیقی او در نظر گرفته شده بدون این که تکرار و یا سمبل کاری مشاهده شود. یکی از نکات بسیار حائز اهمیت این است که اسب های موجود در بازی حدود ۱۰ نوع صدا از خود در می آورند. این موضوع در نوع خود بی نظیر است. در حقیقت برای زمان رم کردن و دویدن و خستگی و … برای هر کدام یک صدای به خصوص آن هم از صدا های حقیقی آن حیوان در نظر گرفته شده است که این موضوع بیش از پیش صداگذاری بازی را لایق ستودن می کند.
در بازی ما شاهد دموها و سخن های بسیار ما بین شخصیت ها هستیم. هر شخصیت صدای به خصوص خویش را داشته و باید گفت بازی در این جا هم عالی عمل کرده است. موضوعی که به شدت احساس می شود این است که صدای افراد گویای حال و حالت لحظه ای وی هستند. در حقیقت آن چنان کیفیت بالاست که غم و شادی شخصیت ها به طور کامل احساس می شود. این یکی از نکاتی است که باید آن را ستایش کرد.
حال به مبحث اصلی این بخش یعنی موسیقی متن می رسیم. در این بخش بازی اصلا به تعداد موسیقی ها توجه نکرده است. یعنی به جای افزایش بی جای تعداد همچون بازی Beyond Two Souls با ۱۶ موسیقی کار خود را انجام داده است. نمی گویم موسیقی های متن عالی هستند. اما باید پذیرفت موسیقی های متن این بازی واقعا زیبا و لذت بخش هستند آن هم در محیط وسترن. البته کمی کم کاری از راک استاری که برای GTA V اش حدود ۶۰ موسیقی عالی ساخته در این جا احساس می شود. چه بسیار موسیقی هایی که می توانست سبک وسترن را شیرین و شیرین تر کند. برای شما یک ویدیوی عالی با تمی از موزیک های بازی برای دانلود قرار دادم ام:
[jwplayer mediaid=”142076″]
دانلود تریلر موزیکال بازی با کیفیت HD
و بالاخره به سراغ شاهرگ اصلی بازی می رویم. بخشی که واقعا می توان از آن لذت برد. بخشی که در این بازی سنگ تمام گذاشت. دوستانی که هنوز این عنوان رو تجربه نکردن به شخصه توصیه می کنم این بخش رو نخونن چون که قطعا برایشان اسپویل موجود خواهد بود.
رستگاری خونین یک انسان…
داستان این بازی جدا از جذابیتش یک برتری بسیار خاص دارد. برتری ای که در بسیاری از بازی ها یافت نمی شود: روایتی جذاب و فوق العاده! روایتی که شخص را به عمق داستان می برد و او را همراه با شخصیت اصلی می کند. داستان جذاب نیازمند روایت جذاب است. روایتی که گنگ نباشد و برای همه قابل درک و پذیرش باشد. یکی از نکاتی که بسیاری از بازی ها آن را رعایت نمی کنند این است که داستان باور پذیر شود… این موضوع حتی در انواع فیلم های سینمایی نیز دیده می شود. به طور مثال اگر بخواهیم موفق ترین فیلم سینمایی ای که داستانش ابر قهرمان باشد را نام ببریم بدون فکر جواب مشخص است: سه گانه بتمن کریستوفر نولان…
این کارگردان مگر چه کار خاصی انجام داده است؟ آیا داستانش و روایتش عالی تر بود و یا صحنه های اکشن فیلم؟ جواب هر ۲ است! در هر دو این موضوعات نکته ای بسیار خاص رعایت شد که در هیچ فیلم ابر قهرمانی دیگری دیده نشده بود. نکته ای که انسان را به درون فیلم می کشد و او خود را در دنیای فیلم تصور می کند. این نکته بتمن بود! نکته این بود که تمام صحنه های سریال باور پذیر بود. دیگر اتفاقی از نیش عنکبوت نمی افتاد. یا یک شخص از فضا نیامده بود. یا با رادیو اکتیو غول نشده بود. یا با تزریق یک آمپول قدرتمند نشده بود. این بار همه چیز متفاوت بود. او هنر های رزمی بلد بود و از تکنولوژی ها استفاده می کرد. تکنولوژی هایی که باید پذیرفت همه شان را می شود پذیرفت چون قطعا هم اکنون علم به این جا رسیده است… این دقیقا کاری است که بازی های موفق انجام می دهند و بارز ترین شرکتی که این کار را انجام می دهد راک استار و صد البته تلتیل است. هر ۲ عناوینشان همیشه موفق بوده و هست. چرا؟ به این علت که در طراحی همه چیز دقت داشته اند و در همه مباحث یک چیز را از یاد نبرده اند: مردم باید با این دنیا ارتباط برقرار کنند! مردم باید با لبخند های شخصیت ها بخندند با آن ها گریه کنند نه این که منتظر لحظه ای برای دوئل باشند! البته هنر اصلی این است که هم داستان عالی باشد و هم گیم پلی و هم موسیقی و هم گرافیک. این یک بازی فوق العاده است… با این تعاریف Red Dead حقیقتا فوق العاده بود. اما اکنون می خواهیم از داستان این بازی روایتی برای شما بگوییم. روایتی که به چه زیبایی وحشی گری دنیای وسترن را به ما نشان داد…
داستان این بازی حول شخصیتی به نام جان مارستن است. ( John Marston) در جایی از بازی وی درباره گذشته خود با فردی به نام رتریک صحبت می کند و بازیباز اینگونه او را می شناسد. در حقیقت وی در گذشته به همراه سه دوست خود یعنی: بیل ویلیامز(Bil Williams) و داچ (Dutch) و خاویر اسکوئلا(Javier Scuella) یک گروه دزدی و راه زنی حرفه ای را تشکیل داده بودند و همواره حاضر به هر کاری از قتل تا دزدی بودند. در حقیقت مسیر زندگی جان مارستن از زمانی متفاوت می شود که آن ها در یک تیر اندازی و درگیری شدید او را تنها می گذارند و فرار می کنند. در حقیقت جان به این علت که دوستانش به او خیانت کردند آن ها را برای همیشه فراموش کرد و زندگی جدیدی را آغاز کرد. او با زنی به نام ابیگی (Abigay) ازدواج کرده و صاحب فرزندی به نام جک می شود. او همه چیز و گروه را فراموش کرده و زندگی عادی اش را آغاز کرده است که ناگهان یک روز ماموران دولت به خانه آن ها حمله می کنند و او را دستگیر کرده و خانواده اش را نیز تهدید به مرگ می کنند اما با سوء استقاده از این موقعیت به جان دو گزینه می دهند: مرگ خودش و خانواده اش یا دستگیری دوستانش. جان قبول می کند که دو دوست قدیمی اش یعنی بیل ویلیامز و خاویر اسکوئلا که هر کدام به صورت جدا در حال فعالیت غیر قانونی هستند را دستگیر کند و در عوض آن ها به او قول محافظت از خانواده اش را می دهند و می گویند پس از انجام این کار دیگر می رود و زندگی اش را می کند…
شما به مکزیک می روید. مکیزیکی که مردمش در حال شورش و انقلابند و همه چیز برای بر انداختن دولت آماده است. جان همواره به دنبال مکان خاویر اسکوئلا می گردد… او در مکزیک دوستان زیادی پیدا می کند و اغلی کار هایش را با انواع کمک های آنان انجام می دهد. جان به فرمانده انقلاب مکزیک یعنی Reyes کمک می کند و او را از مرگ نجات می دهد و در عوض جان مارستن هم یکبار با کمک او از مرگ حتمی نجات پیدا می کند. با هزار بدبختی جان با کمک Reyes موفق به دستگیری خاویر شده و او را به ماموران تحویل می دهد. با همکاری همه دوستانش در نهایت موفق به کشتن بیل ویلیامز شده و وظیفه اش را تمام می کند اما…
او متوجه می شود که هنوز بزرگترین دشمن باقی مانده است. یعنی داچ. کسی که از دو نفر دیگر بسیار قوی تر و وحشی تر است و البته با کمک سرخپوست ها در حال انجام کار های خلاف بسیاری است. گویا داچ کل Black Water را به خاک وخون کشیده است. جان با تحقیق ها و زحمات بسیار بالاخره او را پیدا می کند و وقتی می خواهد او را دستگیر کند وی خودکشی کرده و خود را از بالای کوه به پایین پرتاب می کند. بالاخره ماموریت های جان تمام می شود. او نزد خانواده اش باز می گردد و پسرش را می بیند. دوباره همه چیز شیرین شده است. آن ها کشاورزی می کنند و شکار می کنند و … و … دیگر همه چیز بوی زندگی می دهد. جان به پسرش تیر اندازی می آموزد. او کتاب می خواند. جان بالاخره دارد زندگی می کند. اما این روز های شیرین به طولی کوتاه می انجامد…
ماموران دولت نمی توانستند بپذیرند که مردی مثل جان آزاد باشد. آن ها او را یک هفت تیر کش قاتل خطرناک می دانستند. جان فرق کرده بود اما آن ها این را نمی پذیرفتند. همه چیز ناگهان سیاه شد. آن ها به مزرعه حمله کردند. جان همسر و فرزندش را فراری می دهد. مزرعه دار آن ها کشته می شود. همه در حال مرگ و میر هستند. دیگر همه چیز تاریک است. جان پسر و همسرش را فرای داد و آرام شد. در را باز کرد. با سرنوشت خویش روبرو شد. صد ها تفنگ در مقابل تفنگ او کشیده شده بود. لحظه ای صحنه قرمز شد. هر که را می توانست کشت. جان مارستن تلاشش را برای پاک بودن و زندگی کرد اما تفنگ ها شلیک شد. و چه دردناک و ظالمانه این مرد رستگار شد…
دوستان میدونم الآن همتون گریتون گرفته ولی میخوام آرومتون کنم یکم! راجع به یک مبحثی باید توضیح بدم که در این ادامه ای که از داستان می نویسم متوجهش میشید. احتمالا خیلی ها این مبحث رو تجربه نکردن در این بازی…
بازی ۲۰ سال بعد را نشان می دهد. زمانی که پسرجان یعنی جک یک کابوی مانند پدر خویش شده است و در کنار قبر پدر و مادرش نشسته است. او در هوای بارانی بلند می شود و کلاهش را بر سر می گذارد. او نقشه را می گردد و بالاخره به Black Water می رسد. جک با هر مصیبتی که بود ایگر راس را پیدا می کند.
نکته: ایگر راس در حقیقت رییس پلیس اصلی است. کسی که همیشه پیش جان بود و همه دستور ها را به او میداد و در نهایت هم او را کشت.
بعد از انجام این کار به خانه او رفته اما او را نمی بیند و فقط زن او را می بیند. زن به او می گوید که او و پسرش برای شکار رفته اند و جک هر گونه که شد بالاخره آن ها را پیدا می کند و ابتدا پسر او را که در کنار آتش نشسته است می کشد و بعد از آن به کناره رودخانه می رود. ایگر راس را می بیند و با او دوئل می کند. او را می کشد و انتقام پدرش را می گیرد!
نکته: دوستان البته باید بگم که یکی از جذاب ترین کار ها در بازی این بود که وقتی حرف های زن ایگر راس تمام می شد او را هم می کشتید که من این کار را کردم. نکته دیگر این است که بسیاری فکر کردند بعد از مرگ جان بازی تمام شده است. در حالی که شما با پیدا کردن نقاطی بنفش روی نقشه بالاخره این ماموریت را با جک انجام می دهید و این جاست که بازی رسما تمام می شود و لیست سازندگان دیده می شود. البته باز هم بسیاری ماموریت آزاد وجود دارد که می توانید آن ها را تجربه کنید که به شخصه تجربه تمام مراحل اضافه بازی را به شما توصیه می کنم.
حسن ختام…
دوستان باید پذیرفت که این بازی یکی از بزرگترین بازی های تاریخ بوده و هست که البته از ۹۰ درصد سایت ها نمرات عالی دریافت کرد و برنده بسیاری از جایزه ها شد. عنوانی که همه چیزش عالی بود. همه چیزش را می شد ستایش کرد و همه چیزش را می شد دوست داشت… این یک بازی نبود. همراهی شما با مردی بود که در نهایت چه زیبا رستگار شد…
در بازی شخصیت ها و داستان ها و کار های بسیاری وجود داشته اند که در هیچ مقاله ای نمی گنجد و هیچ قلمی تاب نوشتنش را ندارد. فقط یک کنسول می خواهد و یک دسته و یک گیمر که کل این دنیای وسترن را زیر پایش بگذارد…
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- از صنعت بازی های ویدیویی در سال ۲۰۲۵ چه انتظاراتی داریم؟
- شایعه: کمپانی مادر FromSoftware احتمالا برای جلوگیری از تصاحب خصمانه از سوی یک شرکت کرهای به سونی مراجعه کرده است
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
کبابمون کردی 😀 :yes: :yes:
تشکر :yes:
یکی از ارزروهام اینه که این بازی رو تجربه کنم 😥 :-((
me too 🙁
باهاتون موافقم. :yes:
حصین اگه نمیتونی این رو بازی کنی برو بازی GUN رو انجام بده گرافیک کش کمتره ولی خیلی شبیه اینه
حنوز که حنوزه این بازی تو یادمه البت فک نکنم تو بازار پیدا کنی باید اینترنتی بخری
لطفا یکی بگه بازی titanfall رو چطور میشه تهیه کرد؟
هرچی گشتم دیسکش رو پیدا نکردم …
originalkey.net
پس زامبی چی شد.من فقط قسمت های کمی از این بازی رو بازی کردم.و فقط زامبی دیدم. :hypnotized: :hypnotized: 😕 😮
بخش زامبی ها یک DLC بود که بعدا در قالب یک بازی به اسم RD: Undead Nightmare
عرضه شد
واقعا بازی عالی بود به خصوص گیم پلی و داستانش :yes:
اقا مرسی از نقدت»
ولی از ترس اسپویل جرعت نکردم بخونم :sweat: :sweat: این بازی رو خیلی وقته رو ps3 دارم و حس بازی کردنشو ندارم شاید امروز برم سراغش بازم :blush: :blush:
من که با xbox تا جایی که میکشنش رفتم و عالی بود :yes: :yes: :yes:
ما که نتونستیم این شاهکارو تجربه کنیم :-/
خسته نباشی
واقعا موسیقی متنشو گوش دادی؟
اول اینکه واقعا بعد از چهار سال کار بسیار زیبایی کردید که از این ابر شاهکار تاریخی یادی کردید، به نظر من این بازی بدون شک برترین بازی نسل هفتم گیم ویکی از ده بازی برتر تاریخ هستش ! فکر نمیکنم حتی اگه راک استار ادامه این عنوان رو بسازه این اثر دوباره با اون حس تکرار بشه، در یک کلام تکرار نشدنی، ممنون بابت مقاله عالی.
یکی از بهترین بازیهایی که تا حالا منتشر شده
بخاطر نقد ممنون
برا pc که نیومده امید وارم قسمت دوم که می یاد برا pc باشد
یک جاش رو فکر میکنم اشتباه کردید. اونجایی که نوشتید « در حالی که شما با پیدا کردن نقاطی بنفش روی نقشه بالاخره این ماموریت را با جان انجام میدهید» به جای « جان» باید مینوشتید جک(پسرش).
ممنون. نقد هیجان انگیزی بود :-*
و دوباره لعنت به راک استار که فکر میکنه هیچ PC بازی رو زمین وجود نداره :reallyangry:
درست شد. ممنون از اطلاع رسانی شما…
خواهش میکنم. :yes:
امیدوارم بازهم همه دوستان لذت برده باشند… :mean:
فکر کنم اقای جعفریان عید دیدنی ندارن که اینقدر نقد میزارن :laugh:
ممنون از نقد :yes:
خیلی عالی بود. روزی ی نقد می زاری دیگه :laugh: :yes: :yes: :yes:
هیچ وقت این بازی رو تجربه نکردم :-((
بابت نقد ممنون. :snicker:
همیشه آرزو داشتم این بازی رو تجربه کنم. :-((
این بازی بهترین ساخته شده توسط rockstar هست
بازی بسیار زیبایی بودش :yes: در کل از این وسترن ها خوشم میاد و این بازی بهترینشون بود :yes: :yes:
همیشه آرزوی بازی کردن این بازی رو داشتم 😥 😥 😥 😥
لعنت خدا به این راکستار :reallypissed: اون از اون جی تی ای اونم از این :shout: :shout:
حق داریم از دستش ناراحت باشین چی بگم والا
ولی تا زمانی که شرکتی های مثل بتسدا و یوبی سافت و ea و activion و….بازی مولتی پلتفرم واسه PC میدن از این کار راکستار ناراحت نمیشمو همیشه پشت PC رو میگیرم
f==cking awsome
ازبهترین بازیهایی که تابحال تو عمرم بازی کردم، بسیار بسیار بسیار عـــالی، کسی که بازیش نکنه نصف عمرش بر فناست :yes: :yes: ♥
به شدت منتظر سری دومشم که راک استار قولشو داده
ممنون از شما بابت نقد زیباتون. برای بعضی افراد که منتظر نسخه دوم این بازی هستند، میخواستم بگم که همین بازی، نسخه دوم این سری بود. قسمت اولش برای پلی۲ اومد با نام “رد دد نمیدونم چی چی” که اونهم برای رایانه نیومده بود. نسخه بعدی میشه سوم نه دوم.
بچه ها من یه چیز میگم به هر کی میگم باورش نمیشه من دقیقا این بازی رو ۷ بار تموم کردم 😥
شهیچ کلمه ای به غیر از شاهکار در وصفش نمیگنجه
خوش به حالت.
شهیچ = هیچ
باید تا وقتی هنوز ایکس باکس ۱ نگرفتم وقت بذارم برای بار سوم هم تمومش کنم . واقعا شاهکاره این بازی :inlove:
دوستان این مقالات رو من ۲ هفته پیش نوشتم و امروز منتشر شده است. من هفت روز پیش مسافرت بودم. دیروزم خسته بودم و امروزم درسا رو اوکی می کنم و فردا دوباره به سایت بر می گردم! 😀
عید همتون مبارک! :heh:
چی میشد اگه این بازیو واسه pc منتشر میکردن
نقدهای خیلی خوبی از این بازی شنیدم و به نظر بازی عالیی میاد ولی برای من چندان جذابیتی نداره و طوری نیست که مث شاهکاری از ناتی داگ , the last of us ادم رو مجبور به خرید یه کنسول کنه امیدوارم این بازی هم برای نسل هشت بیاد و یک با هم که شده تجربش کنیم.
استاد خیلی نقد عالی بود و من که تو سایت نظر نمی دم رو به نظر دادن وا داشت واقعا عالی بود هم نقد و هم بازی
فقط در عکس آخر که جان در خون در حال قلتیدن هستش مربوط به بخش زامبی نیستش و سکانس پایانی هستش خودتون که می دونید
بهترین بازی عمرم بود شک نکنید اونم تو سال ۲۰۱۰ :yes: :yes: :yes:
اول از نقد زیباتون ممنون واقعا نقد زیبایی بود
بهترین بازی وسترنی دنیای گیم صد در صد متعلق به این بازیه و میشه
گفت جاه طلبانه ترین پروژه راکستار بود که به خوبی ازش یک شاهکار ساخت
امیدوارم واسه pc هم منتشر بشه که pc بازا هم از این شاهکار لذت تمام ببرن .
ممنون
نقد بازی استثنایی بود , تشکر و سپاس
خوش بحال هرکس بازی کرده این بازی رو
بهترین بازی عمرم :yes: :inlove: :-*
نقد خیلی خوبی بود ولی یه مشکل داشت اونم قسمت آخر داستان که توضیح ادین اشتباه بود :-/
در واقع بازی ۳ سال بعد رو نشون میده که پسر ۱۶ ساله جان یعنی جک ۱۹ ساله شده و بعدش هم وقتی سراغ ایگر راس بری پسرش کنار آتش ننشسته بلکه اون برادرش هست که کنار آتش هست و کشتنش هم اجباری نیست…
لطفا دیتی به سر و روی Red Dead Redemption: Undead Nightmare هم بکشید
دیتی = دستی
:yes: pc نداشت
ایشالله میاد…
تا حالا بازی شده که از اینجا ۱۰۰ بگیره :dazed: :dazed: :sarcasm:
واقعا خجالت داره این نمره کم :no: :no: :smug:
ببخشید من تو ویکی این سایت رفته بودم همهی مراحل را خواندم که چی میشد اما همیشه باگ ها و گلیچ های زیدی داشت. متا بازی باید ۹۰ میشد :no: :pissedoff:
ببخشید ۲ سال بعد جک مارستون کابوی شد نه بیست سال اون موقع ۱۶ سالش بود حال ۱۸.
بهترین بازی راک استار همینه نه gta :inlove:
بازیه خوبی بود هم این هم قدیمیش اما بهتر از جی تی ای وی نیست
ما که توی همون gta sa موندیم 😀