روزی روزگاری : سرنوشت یک عقاب | نقد و بررسی Assassin’s Creed : Revelations
هنگامی که جید ریموند برای اولین بار در E3 2006 از عنوان جدیدی با نام Assassin’s Creed رونمایی کرد شاید به ذهن هیچ کس خطور هم نمی کرد که روزی این عنوان به یکی از بزرگ ترین فرانچایز های دنیای بازی های رایانه ای تبدیل ‘گردد ولی یوبی سافت با Assassin’s Creed به این مهم دست یافت.
در سال ۲۰۰۹ بود که دومین نسخه از این سری روانه ی بازار شد و تحسین همه ی منتقدان و طرفداران را در برداشت. اینبار داستان بازی پیرامون یک شخصیت ایتالیایی به نام Ezio Auditore da Firenze بود که به دلیل انتقام از عاملان مرگ خانواده اش به یک Assassin تبدیل گشت. گیم پلی بازی تغییرات بسیار شگرفی کرده بود و همچنین سلاح های جدیدی نظیر بمب های دود زا به بازی اضافه شده بود که روند آن را بسیار هیجان انگیز تر می کرد. همچنین گرافیکی بازی در زمان خود یکی از بهترین گرافیک های ممکن بود و جزئیات محیط و همچنین طراحی شهر های دوران رنسانس بسیار زیبا صورت گرفته بود. موفقیت چشم گیر نسخه ی دوم یوبی سافت را وسوسه کرد تا پیش از عرضه ی نسخه ی سوم، دو عنوان فرعی از این سری منتشر کند تا در آن ها به کار قهرمانان خود در این دو نسخه پایان دهد. به این ترتیب بود که در سال ۲۰۱۰ عنوان جدیدی از این سری با نام Assassin’s Creed: Brotherhood عرضه شد، عنوانی که بار دیگر روایتگر داستان مبارزات Ezio بود که البته اینبار در شهر رم جریان داشت. گیم پلی بازی پیشرفت های خوبی نظیر سیستم انجمن برادریAssassins ها و بهره گیری از آن ها در مبارزات را دارا بود و گرافیک آن نیز بهبود یافته بود اما نکته ی منفی این بازی روند تکراری گیم پلی آن بود. پس از عرضه ی این عنوان همگی انتظار داشتند تا یوبی سافت اندکی به این سری مجال استراحت بدهد اما در سال ۲۰۱۱ نسخه ی دیگری از این عنوان با نام Assassin’s Creed: Revelations عرضه شد که قرار بود به داستان دو قهرمان این سری یعنی Ezio و Altaïr پایان دهد.
نام: Assassin’s Creed: Revelations
سازنده: Ubisoft Montreal
ناشر: Ubisoft
سبک: Action-adventure، Stealth
پلتفرم ها: PS3 ، Xbox 360 ، PC
تاریخ انتشار: ۱۵ نوامبر ۲۰۱۱
به این ترتیبEzio راهی قسطنطنیه می شود تا ۴ کلید باقی مانده را بیابد. قسطنطنیه در قرن ۱۶ مرکز امپراتوری قدرتمند عثمانی بود و به نوعی گذرگاه میان قاره ی اروپا و آسیا محسوب می شد.Ezio پس از ورود به شهر متوجه می شود که دو شاهزاده ی عثمانی یعنی شاهزاده احمد و سلیم در راه جدال و نزاع برای جانشینی هستند و از این روز شاهزاده احمد تصمیم گرفته از Templar ها کمک بگیرد. وی با شاهزاده سلیمان که فرزند شاهزاده سلیم است رو به رو می شود و سلیمان تصمیم می گیرد از تجربه ی Ezio برای پایان دادن به نزاع های حکومتی استفاده کند. البته Ezio در قسطنطنیه تنها نیست و Assassin های این شهر به رهبری Yusuf Tazimنیز وی را در این راه یاری می کنند. Ezio در می یابد که برای یافتن مکان کلید ها باید به مکان تجاری برادران پولو در قسطنطنیه برود و با مراجعه به این مکان با یک زن ایتالیایی به نام Sofia Sartor آشنا می شود و به تدریج به وی علاقه مند می گردد. از طرف دیگر شاهزاده سلیمان به Ezio خبر می دهد که فردی به نام Manuel Palaiologos در حال آماده شدن برای کودتا علیه حکومت عثمانی و برقراری حکومت دوباره ی روم شرقی یا بیزانس در این شهر است و در این راه از Templar ها کمک می گیرد. همگی این مسائل Ezio را وادار می کند به جدال سختی پای گذارد که در آن برادر نیز با برادر دشمن است. داستان بازی در بخش Ezio به حدی زیبا کار شده است و گسترده می باشد که بنده را مجبور کرد برای آشنایی کامل با شخصیت های این عنوان بیوگرافی مختصری از آن ها را در زیر بیان کنم :
Manuel Palaiologos
یکی دیگر از تمپلارهای حاضر در این بازی است. در تاریخ ، درصورتی که سقوط قسطنطنیه رخ نمیداد، مانوئل میتوانست بر اورنگ امپراتوری بیزانس تکیه زند. اما فتح قسطنطنیه پیش از تولد وی بود. او که در این بازی، بسیار متمول و خوشگذران است، یکی از دشمنان اصلی اتزیو و اساسینها محسوب میشود.
Sofia Sartor
بسیاری از شخصیتهای سری Assassin’s Creed، دارای ماهیتی حقیقی در بازههای زمانی گوناگون بودهاند، اما طراحی شخصیت Sofia Sartor از روی یکی از نقاشیهای Albrecht Durer بوده است. Sofia یک زن ونیزی بوده است که در جریان جنگ میان دو دولت عثمانی و ونیز، به استانبول رفت و در آنجا کتابفروشی را در مجموعه ی تجاری پولو ایجاد میکند. او یکی از مهمترین یاریرسانان Ezio در این بازی و معشوقهٔ او خواهد بود.
Prince Suleiman
سلیمان اول، شناختهشدهترین و مشهورترین سلطان امپراتوری عثمانی بود که در مدت بیش از چهل سال امپراتوری عثمانی را در اوج قدرت نگاه میدارد. در این بازی، شاهزاده سلیمان در سن ۱۷ سالگی، یعنی هفت سال پیش از به تخت نشستن او نمایش داده میشود. او در یک وضع بد سیاسی قرار گرفته است و اعضای خاندان سلطنتی، برای دراختیار گرفتن تاج و تخت سلطان سلیممشغول جنگ با یکدیگر هستند. شهزاده احمد، عموی سلیمان و برادر سلطان سلیم، خواهان تاج و تخت است اما سلطان، تاج و تخت را برای پسر خود میخواهد. شاهزاده سلیمان، در این بازی با Ezio آشنا میشود و از او به دلیل نبوغ بالای فرماندهیاش در نبردهای تنبهتن، از او در پیشبرد مقاصد سیاسیاش استفاده میکند.
Yusuf Tazim
زمانی که Ezio به درجه فرماندهی کل اساسینهای ایتالیا دست یافت، او در میان اساسینهای سایر شهرها نیز مشهور شد. یکی از این افراد، Yusuf Tazim، فرمانده اساسینهای ترک بود. گرچه Ezio از درجهی بالاتری نسبت به اساسینها برخوردار بود، اما او سازوکارهای جدیدی را از یوسف تعظیم آموخت. یوسف تعظیم شخصیتی بود که اتزیو را در راه رسیدن به اهدافش یاری داد.
Sehzade Ahme
بزرگترین فرزند سلطان بایزید دوم بود که در فاصله سالهای ۱۵۱۲ تا ۱۵۱۳ برای تصاحب تخت حکومت عثمانی با برادرش سلیمبه مبارزه پرداخت و در نهایت از وی شکست خورد. او و برادرش همچون دیگر شاهزادگان پیشین امپراتوری عثمانی، برای فراگیری آموزههای کشورداری، به فرمانداری برخی از مهمترین شهرهای این کشور منصوب گشتند. او به فرمادنداری آمازیا در آناتولی و برادرش سلیم به فرمانداری ترابوزان منصوب شدند. این دو پس از مرگ پدر برای تصاحب حکومت با یکدیگر جنگیدند که سرانجام با پیروزی سلیم، احمد شکست خورد و سپس کشته شد.
از طرف دیگر با یافتن هر یک از کلید های کتابخانه ی Altaïr به یکی از خاطرات او سفر خواهید کرد. بدون هیچ تردیدی بخش های مربوط به شخصیت Altaïr بسیار جذاب و دیدنی کار شده اند، بخش های مملو از مبارزه، توطئه و حماسه، در واقع همان چیز هایی که این سری به آن نیاز دارد. در پایان می توان گفت داستان Revelations با اینکه در بخش مدرن خود و روایت داستان دزموند بسیار ضعیف و سطحی عمل کرده است ولی در بخش تاریخی و روایت داستان Ezio و Altaïr بسیار عالی و زیبا کار کرده و به زیبایی هر چه تمام تر و طی یک حماسه ی واقعی به داستان این دو اسطوره ی بزرگ پایان داده است.
بر فراز قسطنطنیه
Revelations در واقع تکمیل کننده ی ویژگی های جدید Brotherhood در کنار چندین المان جدید است. نخستین المان جدید بازی سلاح جدیدی به نام Hook Blade می باشد، یک خنجر مخفی قلاب دار که Ezio به وسیله ی آن می تواند بسیار سریع تر از دیوار ها و ساختمان ها بالا برود یا از دشمنان موجود در مسیر راه خود با یک حرکت سریع و با استفاده از این سلاح عبور کند. اما کارآیی این سلاح مواقعی نمایان می شود که شما به وسلیه ی آن از Zipline هایی که در روی پشت بام ها وجود دارد استفاده می کنید و به سرعت جا به جا می شوید. دومین قابلیت جدید بازی توانایی انتخاب سلاح دوم است که تا کنون در این سری وجود نداشت و از این نسخه به بعد بود که جای خود را در بازی یافت. با این قابلیت دیگر شما نیاز ندارید برای شلیک یک تیر تفنگ مخفی خود را به عنوان سلاح اصلی انتخاب کنید بلکه می توانید آن را به عنوان سلاح دوم انتخاب کنید و با یک دکمه با آن شلیک کنید. این قابلیت تاثیر بسزایی در سرعت مبارزات بازی و همچنین جلوگیری از کند شدن روند آن داشته است.
سیستم جدیدی به نام Bomb Craftingوجود دارد که به وسیله ی آن شما قادرید بمب های مختلفی را تولید کنید. در بازی حدود ۳۰۰ بمب وجود دارد که هر کدام دارای کارآیی مخصوص به خود هستند. بمب ها به سه دسته ی تاکتیکی، گمراه کننده و مرگبار تقسیم می شوند. همچنین می توان به مین هایی که بر روی زمین قرار می گیرند نیز اشاره کرد. Ezio توانایی حمل ۹ عدد بمب از هر نوع ۳ عدد را دارد که این شما خواهید بود که می توانید انتخاب کنید چه نوع بمبی در دستان Ezio قرار گیرد. سیستم ساختن بمب ها باعث شده تا مخاطبان در برخی از موارد استفاده از تاکتیک را به مبارزه ترجیح دهند به طوری که با پرتاب یک نوع بمب گمراه کننده حواس دشمنان را به سوی دیگر معطوف کنند و به راحتی از کنار آن ها عبور کنند اما می توان گفت اصلا نیازی به استفاده از بمب ها ندارید زیرا اگر هم توسط تعداد زیادی دشمن محاصره شوید باز هم به راحتی می توانید آن ها را از میان بردارید اما این ویژگی می تواند برای بازیبازان خلاق که علاقه دارند بازی را به شیوه های مختلفی انجام دهند بسیار جذاب باشد اما تیم سازنده با پیش از حد آسان کردن روند بازی به نوعی مخاطبان معمولی را از استفاده از این سیستم بی نیاز کرده است، زیرا آن ها نیازی به بمب برای پیشبرد مراحل ندارند.
از دیگر ویژگی های جدید Revelations تبدیل قابلیت Eagle Vision به سیستم جدیدی به نام Eagle Sense می باشد. Ezio می تواند با استفاده از این قابلیت با زوم کردن بر روی مردم عادی دریابد که آن ها دشمن هستند یا خیر و یا اینکه راه حرکت سوژه های مورد نظر یا دشمنان را مشاهده کند. در قسطنطنیه بخش های متعددی وجود دارد که هر کدام توسط گروهی از Templar ها اداره می شوند و شما برای آزادی آن منطقه باید فرمانده آن را به قتل برسانید و آتش را بر فراز برج آن منطقه روشن کنید. این سیستم در Brotherhood نیز وجود داشت اما اینبار یک تفاوت عمده دارد و آن این است که با افزایش میزان جلب توجه Templar ها ممکن است این منطق مورد حمله ی آن ها قرار بگیرد و شما باید از آن دفاع کنید، ماموریت هایی که بیشتر شبیه به بازی های استراتژیک است و واقعا دلیل وجود آن ها در چنین بازی اکشنی برای من هم واضح نیست. در بخش مبارزات همچنان شما باید بر روی دشمنان قفل کنید و سپس با آن ها وارد مبارزه شوید که این نیز از نکات منفی بازی به شمار می آید که بعد ها در نسخه های سوم و چهارم به طور کامل بر طرف شد. از طرف دیگر چینش مراحل بازی بسیار عالی می باشد و واقعا نشان دهنده ی خلاقیت تیم سازنده است.
با اینکه به مرور زمان ماموریت های فرعی و برخی از ماموریت های داستانی روندی تکراری به خود می گیرند اما تنوع بالای مراحل بخش داستانی و همچنین چینش عالی آن ها شما را تا آخر پای کنسول یا رایانه نگه خواهد داشت. مراحل ابتدایی بازی به شدت هیجان انگیز است، شما در همان ابتدای بازی باید یک طناب متصل به یک گاری را بگیرید و سعی کنید خود را از آن بالا بکشید در حالی که نباید به موانع و سنگ های مسیر نیز برخورد کنید، سپس باید با گاری های خود به مبارزه بپردازید که بسیار زیبا و جذاب می باشد. اما شاید بهترین مراحل بازی، مراحل مربوط به یافتن کلید های کتابخانه Altaïr می باشد که دارای روند بسیار سریع و همچنین جذاب است به ویژه مرحله ای که Ezio به دنبال یک قایق است و برای رسیدن به آن باید به سرعت موانع را طی کند یا مرحله ی که در آن Ezio باید با یک Fire Gun کشتی های دشمن را به آتش بکشد و سپس خود را از میان دود و آتش نجات دهد. همچنین سیستم انجمن برادری نیز در این بازی پیشرفت های فراوانی داشته است و شما برای اضافه کردن Assassin های خود باید برای هر کدام از آن ها یک ماموریت انجام دهید همچنین اگر بخواهید افراد شما به درجه ی Master Assassins برسند باید یک ماموریت ویژه را همراه با آنان به انجام برسانید. در کل می توان گفت گیم پلی بازی با اینکه دارای نوآوری های جذاب و خوبی است ولی همچنان نتوانسته از تکراری شدن روند خود جلوگیری کند و همین امر است که شما را پس از پایان بخش داستانی، از ادامه ی جست و جو در جهان بازی منع می کند.
رقابت در قسطنطنیه
Revelations نیز همانندBrotherhood دارای بخش چند نفره است و تنها تیم سازنده سعی کرده تا ویژگی های منفی بخش چند نفره ی Brotherhood را از بین ببرد و تلاش چندانی برای نوآوری در این بخش ننموده است وبه اضافه کردن چندین مد جدید بسنده کرده است. بخش چندنفره در این بازی نیز همانند بازی Brotherhood، از تمپلارها به عنوان شخصیتهای قابل انتخاب استفاده میکند؛ بدین صورت که بازیباز با انتخاب یکی از تمپلارهای موجود، به کمک دستگاه آنیموستلاش میکنند تا به مهارتهای اساسینها دست یافته و در جهت پیشبرد مأموریتهای خود استفاده کنند.از ویژگیهای جدید افزوده شده به بخش چندنفره، قابلیت ارتقاء شخصیتانتخاب شده است. سیستم رقابتسازیو زوم کردن برروی اهداف دورتر که از نقاط ضعف بخش چندنفره نسخه پیشین بود، در این بازی رفع شده است.
این بخش دارای دو حالت جدید به نامهاDeatmatch و Artifact Assaultاست. حالت Deatmatch در بازی گذشته با نام و شمایل دیگر وجود داشت. این بخش از مراحل تعقیب و گریز تشکیل میشود که نسبت به بازی گذشته از نقشههای کوچکتری برخوردار است. بخش Artifact Assault نیز دارای حالتی گروهی است که در آن افراد هر گروه باید شیٔ مورد نظر را از یکدیگر ربوده و از آن تا پایان در برابر ربوده شدن از جانب حریف مراقبت نمایند.
یک شهر زیبا
Revelations نیز همانند دو نسخه ی قبلی از موتور Anvil بهره می گیرد اما پیشرفت های گرافیکی قابل ملاحضه ای در آن وجود دارد، تنها کافی است به مراحل ابتدایی و برفی بازی به دقت نگاه کنید تا قابلیت Motion Blur را به خوبی درک کنید. از طرف دیگر با ورود به قسطنطنیه باز هم شاهد نبوغ تیم سازنده در طراحی محیط هستیم، قسطنطنیه ی بازی دارای یک معماری اروپایی است که با روی کار آمدن حکومت مسلمان عثمانی رگه های معماری اسلامی نیز در آن به وضوح دیده می شود. طراحیNPC ها نیز خوب می باشد و با اینکه چیز خارق العاده از آن ها نمی بینم ولی با این حال رفتار آن ها در حد خوبی است و واکنش های مناسبی نشان می دهند. اما باگ های متعددی در بازی وجود دارد که گاهی واقعا مضحک است و همین بخش است که از ارزش های گرافیکی این عنوان می کاهد.
افکت های آب و به ویژه آتش در این نسخه دارای کیفیت بسیار بهتری هستند کافی است به مرحله ی که در آن قایق ها آتش گرفته اند، دقت کنید تا کیفیت بالای افکت های آتش و دود را مشاهده کنید. انیمیشن های موجود برای مبارزات نیز از تنوع خوبی برخوردار هستند اما به مرور شاهد انیمیشن های تکراری هستیم به ویژه اینکه اگر در طول بازی تنها از یک سلاح خاص مانند خنجر های مخفی استفاده کنید پس از چند ساعت بازی، دیگر چیز جدیدی در این بخش نخواهید دید. همچنین این بازی از فنآوری با نام Mocam در ساخت خود بهره میبرد. این فنآوری به طراحان اجازه میدهد تا حرکات صورت و چهره بازیگرها را در زمان ضبط تصاویر با کمک نصب یک لنز مخصوص در جلوی کلاهی که بر سر دارند، ضبط نمایند. این لنز به صورت خودکار خودش را با حرکات بازیگر تطبیق داده و آن را به رایانه منتقل میکند. رایانه نیز این حرکات را تشخیص داده و آن را به انیمیشن شخصیت داخل بازی میافزاید. به کمک این فنآوری، طراحان قادر خواهند بود با در اختیارداشتن تصاویری حقیقی از افراد و ترکیب آنها، چهرههایی متفاوت و یکتا را در درون بازی پدید آورند و چهره و حرکات شهروندان شهر را متمایز از یکدیگر نشان دهند که باعث هرچه پویاتر شدن شهر میگردد.
هارمونی حماسه و احساسات
بدون شک بهترین بخش Revelations موسیقی و صداگذاری آن است. باز هم آهنگساز مشهور دنیای بازی های رایانه ای یعنی Jesper Kyd در ساخت موسیقی این عنوان نقش دارد اما قطعه های او تنها در بخش مراحل داستانی پخش می شود. از سوی دیگر آهنگساز توانای دیگری به نام Lorne Balfe ساخت اکثر قطعه های بازی را بر عهده دارد که شاخص ترین آن ها تم اصلی این بازی می باشد که از اینجا قابل دریافت است. قطعه های بازی سرشار از احساس هستند و به خوبی شما را با خود همراه می سازند
از سوی دیگر در بخش صداگذاری نیز شاهد یک کار بسیار عالی می باشیم،باز هم Roger Smith وظیفه ی صداگذاری شخصیت Ezio را بر عهده دارد و اینبار نیز به خوبی توانسته از عهده ی صداگذاری Ezio پیر بر بیاید. همچنین شاهد صداگذاری عالی شخصیت های فرعی و حتی NPC ها می باشیم. هنگام صحبت با شخصیت های ترک به خوبی می توانید لهجه آن ها را تشخیص دهید و در صحبت های آنان اصطلاحات ترکی نیز به خوبی به کار رفته است.
- سرنوشت یک عقاب
بدون شک Assassin’s Creed: Revelations یک عنوان عالی برای این سری است ولی در حدی نیست که به آن لقب شاهکار را بدهیم و همین است که طرفداران را ناراحت کرده است زیرا آنان تنها از این سری انتظار شاهکار را دارند. با اینکه بازی در بخش داستانی خود و روایت سرنوشت دو کاراکتر محبوب این سری بسیار خوب عمل کرده است اما روایت ضعیف داستان بخش مدرن و همچنین بخش های بیهوده نظیر دفاع از قلعه در گیم پلی از ارزش این عنوان کاسته است اما موسیقی و صداگذاری این عنوان بسیار عالی می باشد. در کل می توان گفت Revelations حسن ختام خوبی برای دو شخصیت محبوب Ezio و Altaïr می باشد و به خوبی توانست آخرین حضور آن ها در این سری را به نمایش بگذارد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
ممنون نقد خیلی خوب بود. :yes: تو اساسین یکی این نسخش با black flag از همه نسخه ها قشنگتر بود
خیلی بازی خوبی بود! :yes: :yes: :yes: :yes:
خیلی خاطره داشتم باهاش! :chic: :chic: :laugh: :laugh:
ولی ضعیف تر از نسخه های قبلیش بود واقعا! :no: :no: :no:
راستی ممنون از نقد خیلی خوبتون! :yes: :yes: 😀
کلا بازیش خوب و آسون بود ولی مرحله آخرش یعنی چتر بازی یه خورده سخت بود ولی باهاش خاطره دارم تو خونه تکونی ها تمومش کردم :rotfl: .ممنون بابت نقد و بررسی عالی. :inlove: :yes: :yes:
عالی بود! ممنون :yes: :yes:
Ezio بهترین شخصیت این فرنچایز بود! 😥 😥 😥
موافقم اتزیو بهترین بود :yes:
یوبی دیگه نمیتونه این بازی ها رو تکرار کنه
مگر این که دوباره برگرده به ایتالیا و شخصیتش نوه نتیجه یا پدر بزرگ یا … اتزیو باشه
همون سبک موسیقی ها و دوباره Jesper kyd
هــعــی …
اصن بازیی یه حس عجیبی به ادم میداد
:yes: :yes:
حس عجیبو خوب اومدی
من خودم فن دو اتیشه اسسین کریدم
نسخه های ۲ و Revelations بهترین ها بودن که دیگه تکرار شدنی نیستن 🙁
اتزیو شخصیت خیلی بی نقصی بود این بازی هر ایرادی داشته باشه مربوط به گیم پلیه و از نظر داستان و موسیقی و گرافیک هیچ کم و کاستی نداره
Jesper kyd که تو نسخه های اتزیو گل کاشت همین حس عجیبی که میگی بیشترش بخاطر موسیقی های زیباش بودن
موسیقی بلک فلگ هم قشنگ بود اما به هچ وجه به پای AC 2 و Rev نمیرسه 🙁
درسته ولی من عاشق موسیقی اوای عقابش بودم.در یک کلام محشر بود .اصلا…
:yes: :yes: :yes:
واقعا هر چی اساسین میره جلوتر اشغال میشه :pissedoff: به نظرمن هرچی داستانش قدیمی تر باشه بهتر مثل همین اساسین :yes:
:yes: :yes:
منم موافقم.نسخه ۲ و brotherhood عالی بودن.revelations هم خوب بود.داستان اتزیو رو خوب تموم کرد.ولی خیلی غمناک بود.من که این black flag رو یه نیم ساعت بازی کردم بعد حذفش کردم 😀
ممنون نقد خوبی بود :yes: :yes:
ولی فقط brotherhood :yes: :yes: :yes: :yes:
:yes:
بهترین شماره assassins creed2 بود
نقد خوبی بود تشکر :yes:
ممنون خیلی نقد عالی بود :yes:
من همه این سری بازی ها رو دوست دارم :laugh:
به جز assassins creed 3 که اصلا مورد قبول واقع نشد 🙁
یه جوری نقد کردی که بهترین بود تو سریش
ولی بدترین بود :yes: :yes:
شما از یه اسپین آف چه انتظاری داری؟ این بازی که جزو نسخه های اصلی نبود که بلکه یه نسخه ی فرعی بود نسخه ی اصلی شماره ی ۳ بود که خراب کرد
اکی دادش :yes:
به نظر من بهترین بود تو سری اساسین! :yes: :yes: :yes:
از اون دفاع از محدوده خودمون خیلی خوشم میومد.خیلی حال میداد.تنها چیزی که منو اذیت میکرد باگ هاش بود که هیچوقت برطرف نمیشد :-((
ممنون. :yes:
واقعا شخصیت عالی بود…..با التایر هم خیلی میومد.
نه مثل این دو تا احمق شماره ۳ و ۴.
از وقتی دیدمش ….تو خونه به همه میگفتم:BENE! :laugh:
گراتسیه
:rotfl: :rotfl: :rotfl:
:yes: :yes: :yes:
در کل می توان گفت Revelations حسن ختام خوبی برای دو شخصیت محبوب Ezio و Altaïr می باشد.
اینو اضافه میکنم:همچنین حسن ختام خوبی برای فرانچیز بود.
باید تا Revelations تمومش میکردن. :ZZZ:
سپاس
بدترین شمارش brotherhood بود:
گرافیک مزخرف
گیمپلی تکراری
کشتن دشمنا از ادما هم اسونتر شده بود
ازدیوار بالارفتن هاش عذاب اور
تعقیب کردن هاش هم که اعصاب خورد کن
یه عالمه دشت خالی هم گذاشته بودن که مثلا نقشه بزرگتربشه
خونه هاش هم که از همدیگه ۵۰ متر فاصله داشتن تا اسبم تو اون مسیر جا بشه
اسباش هم بیرون از مراحل نمیتونستن سریعتر برن
:teeth: :-X :reallyangry: :pissedoff: :reallypissed: :reallypissed: :reallypissed: :reallypissed: :reallypissed:
brotherhood شماره نبود پس نباید بیشتر از اینا هم ازش انتظار بره.
تنوع مراحلش هم بد نبود. نکته ی جالب توجهش همین اموزش اساسینها بود که اشاره شد. در کل خوب بود. :heh:
تو برو یه آواتار خوب برا خودت بزار بعد بیا نظر بده..!! :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl: :rotfl:
نظر منم همینه واقعا انگار ک مثلا بازی رو نیمه تمام داده بودن بیرون! :silly:
مثلا بنظرم مکانیزم اسب سواریش خیلی ناقص بود چونکه اسب تو محیط شهری فقط راه میرفت و اگه پیاده میرفتی زود تر میرسیدی 😐
اسب سواری میخوای فقط mgs5 😀
بهترین شخصیتاش :yes:
altair و جوانی های ezio و edward هستن :yes: :yes:
فقط ezio رو عشقه
خیلی ممنون عالی عالی :yes:
این نسخه واقعا دفاع از منطقه ی خیلی زیبایی داشت ولی همونجور که اشاره شد خیلی آسون بود بازیش… بعد از نسخه دوم و پیوند برادری، این نسخه زیباترین نسخه بازیش بود :yes:
من مقاله رو خوندم و باید بگم عالی نوشتید از نظر من.
اما این مقاله بیشتر شبیه یک شرح و توضیح از یکی از نسخه های سری اساسین بود تا یک نقد و بررسی.
فقط بازی را توضیح دادید به جز عکس آخر که نکات مثبت و منفی شو بیان کردید.
معرکه بود مرسی :yes: :yes: :yes: :yes: :yes:
عالی بود این نسخه هم موزیک . داستان و……….. عالی بود :blush: :inlove:
نقد و بررسی فوق العاده ای بود. ممنون :yes: :yes: :yes:
باھاش خیلی حال کردم ، مخصوصا وقتی به زمان الطاىر مىرفت خدایی چیزی کم نداشت . :yes: :yes: :yes:
خیلی خوب بود. ممنون.
تنها نسخه ای که تونستم ۹۹% برم همین بود. فکر کنم به خاطر آسون بودنش بود
ممنون بابت نقد :yes:
با این نسخه خیلی حال نکردم
به نظرم بهترینشون brotherhood بود 🙂
ممنون از نقد :yes:
مرسی
امید وارم فضای ac های بعدی مثل ac های قبلی باشه
:yes: :yes: :yes: :yes:
امیداورم …
این کتمنت من ربطی به مقاله نداره
منظور از این بک گراند که توی نظر سنجی زدید چیه؟
مگه کلمه ی فارسی قحطی اومده که فارسی ننوشتید؟؟؟؟؟؟؟؟ :reallyangry:
منظور پس زمینه سایت هست
اول تشکر میکنم بابت مقاله واقعا خسته نباشید :yes:
منظور رو گرفته بودم ولی بیشتر به خاطر این شاکی بودم که چرا ننوشتید زمینه
چون مطمئنم خیلی ها منظورتون رو متوجه نشدن 😉
کتمنت = کامنت
خسته نباشی محمد حسین جان
مقاله خوبی بود.
AC II :inlove: :inlove: :inlove:
AC:BF :inlove: :inlove:
AC:RV :inlove:
AC III :sick: :sick: :sick: :sick: :sick: :sick: :sick: :sick: :sick:
AC:BF :sweat: این دیگه کدومه؟ Assassins creed Brother foot هست؟ پای برادر؟ 😀
شوخی کردم 😉
ولی خداییش نسخه سوم یک انقلاب بزرگ بود و کلا گیم پلی عوض شد و کلا سلیقه ای شد. از نظر من بد نبود :yes:
درواقع AC III بد نبود ولی بخاطر جو سرد محیط بازی ( که حس و حال فلورانس و اتزیو رو نداشت) خیلی از گیمرا که اسسین براشون یه بازی معمولیه گفتن این بازی بده ولی درواقع داستانش عالی بود شخصیت کانر خوب بود گرافیکشم عالی بود گیمپلیشم پیشرفت خوبی کرده بود :yes: :laugh:
ممنون بابت نقدتون.خاطره هاش زنده شد
وای ک چقد اون جنگ اول اتزیو ک اسیرش کردن خفن بود. 😯 😯 :chic:
هنوز هم ک نگاهش میکنم میخوام از هیجان داد بزنم.ولی فقط یبار تمومش کردم برخلاف بقیشون چون خیلی تکرای میشد برای بار دومش.ولی خوشم میومد از اتزیو با این ک پیر هم شده بود ولی هنوز هم مثل جوونیاش مغرور و قوی بود. :inlove: :inlove: 😉
هیچ وقت این بازی فوق العاده رو فراموش نمیکنم… 😥
ممنون بابت نقد زیبای محمد حسین عزیز… :yes:
:yes: :yes: :silly:
بنظر من ضعیف تر از نسخه های قبلیش بود 🙁
اما دوسش دارم
من که شماره ۴ رو بازی نکردم ولی به نظرم بهترین شماره همون brother hood بود.خیلی دوسش داشتم.
بدترین شماره که نابودم کرد هم شماره ی۳ بود که خیلی ازش متنفرم بدجوووور :-(( :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no: :no:
حیف که Ezio مرد داشتم بیشتر حال میکردیم با سری AC ولی من بعد از Revelations دیگه بازیش نکردم و خوشم نیامد از این دو سری بعد Revelations
در کل با Ezio بهتر و قشنگ تر بود این فرنچایز
اره باید تموم میشد اساسین. باز ۳ داستانی مربوط سری داشت و اما ۴ کلا گند رده بود به داستان سری
ممنون بابت نقد :yes: :yes: :yes: :yes:
بهترین از سری AC البته بعد از AC II
😀 😀 😀 😀
نقد خوبی کردی
یاد و خاطره اتزیو برام تداعی شد
البته یه چیزی رو بگم اگه نسخه بازیتون آپدیت شده بود باگهای بازی به شدت کاهش پیدا میکرد :yes:
من این اتزیو با الطارو خیلی دوست داشتم کنار همم خیلی باحال بودن اون کانر احمق که تو قسمت سوم اوج شخصیت پردازی بی روح بود حالا بازم اون ادوار تو نسخه چهار بهتر شد وگرنه اونم عین همون احمق میشد
سلام خسته نباشید من هنوز این قسمتشو بازی نکردم اما به ندرت میتونم بگم بهترین قسمتش همون AC2.هم داستانش جالبه هم زیباس.کاش میشد توی بقبه ای نسخه هاش یه داستان بسازن که برگردی و قعله ماریو رو بسازی و اساسین اموزش بدی بقیه سیب های روی زمینو پیدا کنی.اما در بقیه ای نسخه ها داستانو به کامل عوض میکنن.