کلاه ایمنی را فراموش نکن | نقد و بررسی Stick It To The Man
شما به تازگی یک شیفت کاری را به پایان رسانده اید و قصد دارید که به خانه خود باز گردید.این می تواند اولین موقعیت کمدی ای باشد که در بازی با آن مواجه می شوید، اگر به سمت چپ حرکت کنید، همکارتان با این جمله شما را متوجه می کند” من دوست ندارم همین اول بازی اعصابت رو خراب کنم، ولی برای رفتن به خونت باید از سمت راست حرکت کنی!” شخصیت اصلی بازی Ray نام دارد. اگر دوست داشته باشید که با کار Ray و نقاط قدرت و ضعف بازی بیشتر آشنا شوید، ادامه مطلب را از دست ندهید.
عنوان: Stick it to the Man
ناشر: Ripstone
سازنده: zoink games
سبک: پلتفرمر، پازل
پلتفرم: PC، PS Vita و Wii U
تاریخ انتشار: ۲۰.۱۲.۲۰۱۳
Ray در یک کارخانه تست اجسام به وسیله کلاه های ایمنی کار می کند، کار جذابی است نه!؟ Ray در ادامه باید به سمت خانه خود حرکت کند. در مسیر رفتن به خانه با بخش پلتفرمر بازی آشنا می شوید. شخصیت اصلی باید از سکو های زیادی عبور کند طوری که Ray نیز صدایش در می آید و با گفتن این دیالوگ” تا به حال به اینکه چرا برای رفتن به خانه باید از روی این همه سکو بپرم فک نکردم” بازیکن را با جو منحصر به فرد و طنز عنوان Stick It To The Man آشنا می کند. به پایان رساندن بازی زمان زیادی را از مخاطب طلب نمی کند، چون نسبتا کوتاه است که این مورد( کوتاهی بعضی مراحل) ممکن است باعث ناراحتی بازیکن شود و نکته ای منفی به شمار می رود. بازی در کل از ۱۰ بخش تشکیل شده است که اتمام آن ها ۵ تا ۶ ساعت زمان می برد. نخستین مرحله بازی کوتاه است و تنها مقدمه ای بر داستان بازی به شمار می رود که وظیفه دارد بازیکن را با دنیای معمولی Ray آشنا کند. خوش بختانه، این مرحله به خوبی از پس این کار بر می آید و بازیکن را شیفته اتمسفر بازی می کند. پیشتر به کوتاهی بعضی از مراحل بازی اشاره کردم، تنوع مکان ها و شخصیت های جدیدی که در هر مرحله با آن ها روبه رو می شوید، به خوبی این کمبود را جبران می کند.
داستان | خیال پردازی های یک بیمار روانی
در راه بازگشت به خانه حادثه ای برای Ray رخ می دهد که باعث می شود او به کما برود، البته برای آن که جذابیت بازی حفظ شود از بازگوکردن آن خود داری می کنم. در لحظات اندکی از بازی(مراحل ابتدایی) بالانس میان پخش کات سین ها و مدت زمان گیم پلی رعایت نشده است که این مورد با توجه به زمان نسبتا کوتاه بازی کمی آزار دهنده است. در مرحله دوم بازی وارد جهان خیالی Ray می شویم که بسیار روشن تر و زیباتر از دنیای تاریک و واقعی Ray است. در این بخش یک بازوی صورتی در بالای سر Ray قرار گرفته است و همچنین با اولین پازل بازی روبه رو می شوید که باید به کمک این بازو آن را حل کنید. پس از چند دقیقه Ray از حالت کما خارج می شود و خود را بر تخت بیمارستان می بیند. Ray پس از چند لحظه هوشیاری کامل خود را به دست می آورد. Ray گمان می کند که این ماجرا رویایی بیش نبوده است و از این بابت که آن بازوی صورتی عجیب، دیگر بر بالای سرش قرار ندارد خوشحال است. پرستاری به سمت او می آید و می گوید بیمه این مورد را پوشش نمی دهد و هزینه درمان او را تقبل نمی کند. پرستار بدون توضیح دیگری Ray را به بیرون از بیمارستان پرت می کند. Ray بعد از آن تصمیم می گیرد که به خانه خود برود. اما ان بازوی صورتی، دوباره بر بالای سرش ظاهر می شود. این موضوع چندان خوشایند نیست، اما با ادامه بازی و آشنا شدن با قابلیت های آن، کاملا به این بازوی صورتی عادت می کنید. Ray بعد از رسیدن به خانه و صحبت کردن با همسرش، متوجه می شود که تنها خودش قادر به دیدن این بازوی اسپاگتی است. زنش به Ray پیشنهاد می کند که به سراغ یک دکتر روانشناس برود. Ray با رفتن به مطب این روانشناس در می یابد که دکتر مذکور، یک متقلب بوده و از بیمارانش کلاه برداری می کند. با این حال Ray چاره دیگری ندارد و شانس خود را امتحان می کند. این روانشناس Ray را هیپنوتیزم می کند و او را به دوران کودکی اش می برد، اما نمی تواند او را درمان کند و Ray بعد از بیدار شدن خود را به صورت دست و پا بسته، در یک سلول می بیند. داستان در این مرحله روند آرام تری را دنبال می کند و بیشتر بر حل پازل های تاکید دارد. در ادامه بازی با شوک اصلی آن روبه رو می شوید و مشکلی جدید برای Ray درست می شود. او پس از فرار از آن تیمارستان وارد شهری تازه می شود و با نگاهی اتفاقی به اخبار متوجه می شود که متهم به قتل همسر خود شده است. Ray اطمینان دارد که به همسرش آسیبی نرسانده است. بنابراین تنها از این پس Ray باید به دنبال همسر گمشده خود نیز باشد. دیالوگ های بازی سهم مهمی در موفقیت آن ایفا کرده اند. نویسنده انیمیشن سریالی موفق Adventure Time ماموریت نوشتن آنها را بر عهده داشته است و کار خود را تقریبا بی نقص انجام داده است.
اکنون درباره شخصیت منفی داستان صحبت می کنیم. این فرد که The Man یا همان مرد نام دارد از شخصیت پردازی بسیار کلیشه ای بهره می برد و به هیچ وجه توان جذب مخاطب را ندارد. او پس از اینکه گزارش یکی از کارکنانش را می خواند متوجه قدرت جادویی Ray شده و افرادی را به دنبال او می فرستد. این نگاهبان ها در اکثر مراحل بازی وجود دارند و مانعی بر سر راه Ray محسوب می شوند. The Man پس از اینکه متوجه می شود Ray توانسته از تیمارستان فرار کند، برای گیر انداختن Ray و تصاحب قدرت او همسرش را نیز گروگان می گیرد.
گیم پلی | بازوی صورتی
گیم پلی بازی Stick It To The Man یک عنوان در سبک پازل پلتفرمر محسوب می شود که از طراحی دوبعدی زیبا و منحصر به فردی بهره می برد و برای طی کردن مراحل باید پازل های موجود در بازی را با اشاره و کلیک حل کرد. هرچند برخی از پازل ها به خصوص در نیمه اول بازی چالش چندانی را برای بازیکن ایجاد نمی کنند و المان های پلتفرمر بازی نیز ممکن است برای برخی از گیمران چندان عمیق طراحی نشده باشد. در واقع Stick It To The Man یک پلتفرمینگ خالص نیست و به نظر می رسد که این بخش تنها برای افزایش تنوع در بازی قرار گرفته است. پازل های موجود در بازی اکثرا خلاقانه و خنده دار طراحی شده اند، البته برخی از آنها نیز از منطق خاصی پیروی نمیکنند که همین مورد باعث می شود بار کمدی بازی حفظ شود. حل کردن پازل های کوچک به پایان های غافل گیر کننده ای ختم می شود که این مورد جذابیت بازی را افزایش داده است. اما به راستی چه چیزی باعث تفاوت این عنوان با دیگر عناوین هم سبک شده است؟ جواب این سوال بازوی صورتی ایست که بر بالای سر شخصیت اصلی بازی قرار گرفته است. این بازو به Ray اجازه می دهد که با اجسام موجود در محیط تعامل – یا درست تر بگویم آنها را جابه جا کند- داشته باشد. Ray می تواند به کمک این بازو برچسب های موجود در دنیای بازی را در اختیار بگیرد و از آنها برای حل معماها استفاده کند. همچنین محیط های مخفی ای در بازی وجود دارند که Ray با استفاده از این بازوی دراز می تواند برخی از دیوار های کاغذی را پایین بکشد و به این اتاق های مخفی دسترسی پیدا کند. در این اتاق ها تعدادی آیتم وجود دارند که در حل کردن پازل ها به کمک Ray می آیند.دیگر قابلیت مهم بازو، اتصال آن به پونز هایی است که در این دنیای کاغذی قرار دارند. این مهم توانایی جابه جا شدن و حرکت سریع تر به سوی مناطق دیگر و همچنین فرار از دست نگاهبان ها را به Ray می دهد. با جابه جا شدن بین پونز ها بر روی سکو های مجاور قرار می گیرید. ویژگی دیگر این بازوی صورتی رنگ خواندن ذهن افراد است. Ray با گوش دادن به ذهن شخصیت های بازی، اطلاعاتی را به دست می آورد که گاها به کمک وی می آیند.
با خواندن ذهن شخصیت ها، حیوانات و سایر موجودات بازی به چیز هایی که نیاز دارند پی می برید و این مورد حل پازل ها را آسان تر می کند. به عنوان مثال می توانم ابتدای مرحله تیمارستان را شرح دهم. در این بخش Ray از سلول خود بیرون می آید، نگهبانی رو به روی راه خروجی ایستاده است. نگهبان به او دستور می دهد که به سلول خود بازگردد. Ray به سمت سلول مجاور خود می رود و با کمک بازوی خود لایه مقوایی سلول مجاور خود را کنار می زند و زنی را می بیند که به مانند یک عنکبوت در گوشه ای از دیوار قرار گرفته است. در این بخش Ray با کمک بازو ذهن بیمار را می خواند و این جملات را می شنود” اونها باور ندارن که من یک عنکبوتم، چون نمی تونن پاهای اضافیم رو ببینن”تفکرات هر شخص به صورت حبابی ظاهر می شود که برچسبی درونش قرار گرفته است. در این مورد عنکبوت در جست و جوی یک حشره است. Ray برچسب حشره را به کمک بازو می گیرد و به صورت نگهبان نگون بخت می چسباند. عنکبوت نیز به سراغ نگهبان می رود و او را از سر راه بر می دارد.
تسلط بر مکانیزم های بازی چندان سخت نیست. یکی از نکات قوت بازی گردش و جست و جو در نقشه است. هر چهدر بازی پیش روی می کنید مراحل نیز بزرگتر شده و باید مناطق جدیدی را کشف کنید، ذهن دیگران را بخوانید، مقداری سکوبازی کنید و از پونز ها برای جابه جایی استفاده کنید. همانطور که در ابتدای متن گفته شد، Ray توسط تعدادی از افراد The Man تحت تعقیب قرار گرفته است. در صورتی که توسط نگهبان ها گیر بیفتید شکنجه میشوید و Ray کشته می شود. اما باری دیگر از طریق دستگاهی جالب به نام Mr.Copy به بازی باز می گردید. این دستگاه همانطور که از نامش مشخص است، پس از هر مرگ، یک کپی دیگر را از Ray تولید می کند. Ray می تواند به جای فرار از دست نگهبان ها، از فاصله ای که توسط آنها دیده نشود، ذهنشان را بخواند. با خواندن ذهن آنها می توانید مواردی مثل خستگی یا خواب آلودگی را در آنها تشدید کنید. برای این کار به وسیله بازو، برچسب خواب آلودگی را از حباب فکر یک نگهبان می گی رید و بر صورت خودش یا نگهبانی دیگر می چسبانید. این کار باعث می شود که نگهبان مورد نظر برای مدت کوتاهی به خواب فرو برود. در ابتدای بازی تعداد نگهبان ها اندک است و مشکل خاصی را برای شما ایجاد نمی کنند اما هر چه جلوتر می روید تعدادشان بیشتر شده و فرار سریع از دست آنها در نهایت منجر به گیر افتادن Ray می شود. بنابراین باید به درستی تصمیم بگیرید.
گرافیک و صداگذاری | معجون کاغذ و مقوا
موزیک و صداگذاری از بهترین جنبه های Stick It To The Man به شمار می رود. کار عالی صداگذاران در القای حس هایی نظیر آرامش،خشم،هیجان در کنار دیالوگ های هوشمندانه بازی باعث شده که تمامی شخصیت ها – از شخصیت های تاثیر گذار تا فرعی ترین شان- کاملا زنده و واقعی به نظر برسند. موزیک های مناسب و تناسب آنها با دنیای بازی و روایت داستانی در ایجاد آرامش و هیجان کاملا موفق ظاهر شده است. موزیک هایی که در بازی پخش می شوند کاملا با اتفاقات همانگ هستند. به عنوان مثال، در هنگام حل کردن پازل ها، آهنگ خاصی را نمی شنوید اما موقع فرار از دست نگهبان ها، ریتم موزیک تند شده و باعث ترشح آدرنالین می شود. در دنیای خیالی Ray و جایی که خاطارات کودکی او را مرور می کنید آهنگ های آرامش بخشی در پس زمینه پخش می شود که باعث می شود ناخود آگاه به یاد دوران کودکی خود و اتفاقات شیرین گذشته بیفتید.این مورد در کنار طراحی هنری منحصر به فرد بازی و استایل گرافیکی خاص آن و بک گراند پر جنب و جوش بازی نظیر خودرو های کاغذی ای که در اطراف حرکت می کنند همگی باعث شده اند که دنیای پویا را شاهد باشیم.
امتیاز: ۱۰۰/ ۷۰
پر بحثترینها
- ادعای مدیر سابق Sweet Baby: استودیوها سراغ ما میآیند تا داستان بازیهایشان را بهبود دهیم
- مشخصات کامل سختافزار پلی استیشن ۵ پرو فاش شد
- مدیرعامل پلی استیشن: طرفداران باید انتظارات خود را کاهش دهند، PS5 Pro یک کنسول نسل بعدی نیست
- سازنده سابق راکستار: مردم سالها از واقعگرایی GTA 6 صحبت خواهند کرد
- ۷ بازی مخفیکاری با پیشرفتهترین هوش مصنوعی دشمنان
- تماشا کنید: گیمپلی چندین بازی روی پلی استیشن ۵ پرو
- ادعای سازنده Concord: اثری ساختیم که تجربه فوقالعادهای را به گیمرها ارائه میدهد
- تهیهکننده Final Fantasy: اسکوئر انیکس میخواهد بازیهای آینده را همزمان روی Xbox منتشر کند
- نقد و بررسی فیلم Joker: Folie à Deux | هیچ جوکری وجود ندارد
- شمار بازیکنان همزمان Dragon Age: The Veilguard در روز عرضه به بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر رسید
نظرات
ممنون ولی اصلا حوصله بازی های flash مانند ندارم 😎
این بازی یه بازی خوب در سبک limbo و lucy dream هست فک کنم اسم دومی اشتباهه ولی این بازی ها رو نباید با بازی های flash مقایسه کرد این ها کار فراوانی برای تولید بردن و زحمت زیادی پاشون بوده و در اخر مرسی از نقدت واقعا جامع و کامل بود ابراهیم جان
این بازی یک شاهکاره عاشقشم :inlove: این امتیازیم کاملا نا عادلانست
۱۰۰/۱۰۰ :yes: 😀
چی بگم؟ :-/ :-/ :-/
تشکر بابت نقد :heh:
ممنون بابت نقد
این بازی روی ps3 هم هست.تو قسمت پلتفرم ننوشتید.
نقد عالی بود ممنون :yes: 😉
نقد خوبی بود ممنون از همکار عزیز…
نظر لطفته حسین جان
بازی تو سبک خودش خوب بود :yes:
ممنون ابراهیم جان 🙂 😉
بازیه خوبیه سرگرم کننده هم هستش
اما فقط برای زنگ طفریح خوبه
طفریح = تفریح :smug:
ممنون ابراهیم جان عالی بود نقد 😀 😀 :yes:
بازیش قشنگ بود مرسی بابت نقد خوبت :yes:
خیلی ممنون ارشیا جان
ممنون.بازی خیلی قشنگی بود.نمره بیشتر حقش بود.