میزان مرگبار بودن تفنگها به عواملی فراتر از اندازه کالیبر یا سرعت شلیک آن بستگی دارد. پتانسیل مخرب واقعی آنها در نحوه عملکرد گلوله پس از خروج از لوله اسلحه نهفته است. در این مقاله نگاهی به ۱۰ گلوله قدرتمند و خطرناک در جهان میاندازیم که میتوانند به دنبال خروج از لوله اسلحه، عملکرد مرگباری داشته باشند.
برای مشاهده مطلب به صورت کامل به لینک زیر مراجعه کنید.
رتبهبندی ۱۰ گلوله قدرتمند در جهان که نبردهای امروزی را متحول کردند











































فکر نمیکردم گلوله های Armor piercing واقعی باشه
ولی الان فهمیدم که هست
بیشتر تو گیم باهاشون کار کردم
✅ هیچ گلولهای بیرحمتر از زبان آدمی نیست.
زبان سبز سر سرخ میدهد بر باد✅
تنها سه گلوله دنیای امروز ما رو بوجود آوردند.
گلوله هایی که از اسلحه یک صرب تندرو عضو گروه دست سیاه شلیک شد و آرشدوک فردیناند ولیعهد اتریش رو ترور کرد. باید به این واقعه توجه ویژه ای بشه.
این بخش از تاریخ، دقیقاً جاییه که آدم میفهمه چطور یه گلولهی کوچک مسیر قرن بیستم رو عوض کرد.
حالا بیا تصور کنیم که آرشیدوک فرانتس فردیناند کشته نمیشد — یا مثلاً از اون سوءقصد جان سالم به در میبرد.
چه میشد؟ دنیا چطور پیش میرفت؟
۱. در سطح سیاسی: شاید جنگ جهانی اول هرگز شروع نمیشد
فرانتس فردیناند برخلاف بقیهی اشراف اطرافش، ضدجنگ و ضدآلمان بود.
او میگفت:
«اگر با صربستان بجنگیم، روسیه دخالت میکند و اروپا آتش میگیرد.»
برنامهاش این بود که بعد از مرگ پادشاه پیر، امپراتوری رو فدرالیزه کنه یعنی به جای سلطهی وین و بوداپست، یه ساختار چندملیتی با خودمختاری برای اقوام مختلف بسازه (صربها، چکها، کرواتها، و غیره).
اگر زنده میموند:
احتمالاً بوسنی، کرواسی و صربهای داخل امپراتوری از حقوق فرهنگی و زبانی بیشتری برخوردار میشدن.
در نتیجه، صربستان دیگه اون دشمن خونی اتریش نمیموند.
پس اون زنجیرهی جهنمی «اولتیماتوم ، جنگ ، ائتلافها» اصلاً فعال نمیشد.
خیلی از مورخان معتقدن که اگر فردیناند به قدرت میرسید، اروپا شاید تا دههها در صلح میموند یا دستکم جنگ جهانی به اون شدت رخ نمیداد.
۲. در سطح اجتماعی: ممکن بود امپراتوری اتریش مجارستان اصلاح بشه، نه فروبپاشه
فردیناند میفهمید که امپراتوری چندقومیتی بدون برابری ملی نمیتونه زنده بمونه.
او طرحی داشت به نام “Trialism” (سهگانهگرایی)
بهجای دو بخش «اتریش» و «مجارستان»، بخش سومی برای اسلاوهای جنوبی (بوسنی، کرواسی، صربها) درست بشه.
اگر اون سیستم اجرا میشد:
مردم احساس میکردن در ادارهی کشور سهم دارن.
ملیگرایی افراطی فروکش میکرد.
امپراتوری شاید تبدیل میشد به یه اتحادیهی دموکراتیک مثل چیزی که بعداً اتحادیه اروپا شد.
در اون صورت، اتریش مجارستان بهجای سقوط، میتونست تبدیل بشه به الگوی همزیستی اقوام در اروپا.
۳. در سطح جهانی: قرن بیستم مسیر کاملاً متفاوتی میگرفت
اگه جنگ جهانی اول رخ نمیداد، یعنی:
امپراتوری روسیه فرو نمیپاشید در نتیجه بلشویکها و شوروی بهوجود نمیاومدن.
ورسای و تحقیر آلمان اتفاق نمیافتاد در نتیجه زمینه برای ظهور هیتلر و نازیسم از بین میرفت.
در نتیجه، احتمالاً جنگ جهانی دوم هم پیش نمیاومد.
بدون اون دو جنگ، شاید ایالات متحده و شوروی به ابرقدرت تبدیل نمیشدن، و قرن بیستم مسیر کاملاً متفاوتی داشت شاید آرامتر، شاید کندتر، شاید انسانیتر.
در واقع، اون یک گلوله در سارایوو فقط دو نفر رو نکشت؛
بلکه کل نظم جهانی قرون بعد رو منفجر کرد.
۴. نگاه فلسفی: تاریخ مثل توازن ظریف روی تیغ
اگر یه راننده، در اون روز مسیر ماشین فردیناند رو پنج دقیقه زودتر عوض میکرد، شاید:
امپراتوری اتریش هنوز وجود داشت.
اروپا مرکز اصلی تمدن و قدرت باقی میموند.
و قرن بیستم، قرنِ جنگ، فاشیسم و بمب اتم نمیشد.
یعنی یه حادثهی لحظهای، مسیر تمدن بشر رو عوض کرد.
همین باعث میشه تاریخ، فقط علم گذشته نباشه یه آیینهی ژرف برای فهم سرنوشت انسانه.
آره ولی کشور هایی که زیر استعمار فرانسه انگلیس بقیه کشور های اروپا بودن خیلی بیشتر زیر سلطه اونها میموندن چون بخاطر دو جنگ جهانی اونها ضعیف شدن سلطته شون کمتر شد و سطح پیشرفت هم کمتر میشد خیلی چیزا رو نداشتیم
120mm apfsds
DM53 leopard 2a7v. دوباره آلمان دوباره شاهکار نفوذ تا ۶۵۰میلی متر از زره