نقد و بررسی بازی Plants vs. Zombies: Replanted

بی‌شک یکی از پرطرفدارترین مضامین دنیای سرگرمی، عناوین آخرالزمانی و زامبی‌محور هستند. این آثار به دلیل محبوبیت بسیار نزد مخاطبین، همیشه مورد استقبال بسیاری از استودیوهای بازی‌سازی قرار گرفته‌اند. در ادامه به ریمستر یکی از متفاوت‌ترین بازی‌های این ژانر می‌پردازد.

قرار گرفتن در برابر زامبی‌ها با استفاده از انواع و اقسام سلاح‌ها برای بقا، سناریوی مرکزی اغلب این دسته از عناوین است. اما Plants Vs. Zombies، یکی از موفق‌ترین فرنچایزهای زامبی‌محور، نیز در عین شباهت بسیار با دیگر آثار هم‌ژانر، یک تفاوت بسیار بزرگ و مهم با آن‌ها دارد.

در این عنوان شما نیازی نیست تفنگ به‌دست به دل زامبی‌ها بزنید و آن‌ها را تکه‌تکه کنید تا از شرشان خلاص شوید. در این بازی شما برای دفاع از خانه خود در مقابل زامبی‌ها، باید با صبر و تفکر استراتژیک، به کِشت و پرورش گیاهان جادویی که در اختیار دارید بپردازید و مبارزه را با خیال راحت به عهده آن‌ها بگذارید.

خوشبختانه در این مسیر ما تنها نخواهیم بود. Crazy Dave، همسایه به‌ظاهر دیوانه‌مان، ما را در این مسیر همراهی می‌کند. این کاراکتر برخلاف ظاهر نه‌چندان سالمی که دارد، فردی بسیار هوشیار و دانا است. وی هرچند وقت یک‌بار به ما سر می‌زند و اطلاعات مفیدی در اختیار ما می‌گذارد.

از جذاب‌ترین و کلیدی‌ترین نکاتی که موجب شده فرنچایز Plants vs. Zombies تا به امروز زنده بماند، همین ضد و نقیض‌ها و پارادوکس‌های جذاب آن است. «مبارزه با موجوداتی وحشتناک و خشن با استفاده از گیاهان جادویی و گل‌های آفتاب‌گردان خندان» یا «همراه به‌ظاهر دیوانه که در حقیقت از ما هوشیارتر و داناتر است» نشان‌دهنده این موضوع هستند.

هدف ما در هر مرحله، محافظت از خانه در برابر زامبی‌ها است؛ آن هم با کاشتن گیاهان مختلف بر سطح زمین. چالش‌های موجود در هر یک از مراحل عبارت‌اند از: «مدیریت منابع، آرایش صحیح گیاهان در صفحه و برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری در لحظه برای پیشامدهای غیرمنتظره که همگی ذهنی هستند و در عین حال بررسی سریع صفحه مانیتور برای اقدام عملی بعدی و کلیک سریع و به‌موقع بر روی منابع و کارت‌ها که اعمالی فیزیکی به شمار می‌آیند.»

اگر نگاهی عمیق به چالش‌های موجود در هر مرحله بیندازید و مهارت‌هایی که باید توسط بازیکن مورد استفاده قرار گیرند را بررسی کنید، متوجه خواهید شد طراحی مراحل این اثر نیز در راستای فرم کلی آن حرکت کرده‌اند. به‌طور کلی، در هر مرحله ما با یک چالش بقاء (مقاومت در برابر زامبی‌ها تا زمانی که تعداد آن‌ها به صفر برسد) روبه‌رو هستیم که برای برآمدن از پس این چالش ما باید از سرعت و توانایی‌های فیزیکی و ذهنی خود به سریع‌ترین شکل ممکن استفاده کنیم. اولین و بزرگ‌ترین پارادوکس بخش گیم‌پلی را می‌توان در همین بخش مشاهده کرد؛ چالش مقاومتی که یک چالش بُعد زمانی در خود دارد.

در ادامه، برای برآمدن از پس این چالش مقاومتی-سرعتی ما باید از مهارت‌های ذهنی و فیزیکی خود به‌طور ترکیبی و پیوسته استفاده کنیم. به‌طور کلی، اگر نگاهی به همه چالش‌ها و مسائلی که درون مراحل حضور دارند بیندازیم، متوجه خواهیم شد که هیچ‌یک از این چالش‌ها را نمی‌توان تنها با استفاده از یکی از مهارت‌های خود (فکری یا فیزیکی) پشت سر گذاشت. به‌عنوان مثال، برای مدیریت منابع، در ابتدا باید به سریع‌ترین شکل ممکن آن‌ها را با کلیک سریع جمع‌آوری کنید تا در ادامه بتوانید فعالیت برنامه‌ریزی را انجام بدهید. دومین پارادوکس جذاب در گیم‌پلی همین مهارت‌های متفاوتی هستند که تنها زمانی مثمر ثمر خواهند بود که بتوانیم آن‌ها را به‌صورت ترکیبی استفاده کنیم.

خروجی این طراحی مرحله درجه‌یک و متناسب با فرم کلی اثر، گیم‌پلی بسیار خوش‌ریتم و جذابی شده که حتی ثانیه‌ای از سرگرم کردن شما باز نمی‌ایستد.

مینی‌گیم‌های بازی باتوجه‌به اینکه بسیار متعدد و متنوع‌اند، از کیفیتی مناسب و ارزش سرگرم‌کنندگی بالایی نیز برخوردار هستند. طراحی مراحل و چالش‌های تمامی این مینی‌گیم‌ها بسیار خوب و خلاقانه صورت گرفته، به‌طوری‌که حتی اگر احساس کنیم تکراری یا مشابه دیگر آثار هستند، به این دلیل که به حد کافی با المان‌های منحصربه‌فرد این اثر به‌خوبی آمیخته شده‌اند، اصلاً طاقت‌فرسا نمی‌شوند.

به‌طور کلی، این عنوان در طراحی مراحل و حالت‌های بازی مختلف، سوای مراحل اصلی، خوش درخشیده و سنگ تمام گذاشته است و از همان ابتدا به شما اطمینان اینکه با تجربه‌ای سرگرم‌کننده روبه رو هستید را می‌دهد.

Plants Vs. Zombies: Replanted در بخش هنری نیز به موازات دیگر بخش‌های این اثر به‌خوبی گام بر می‌دارد.  طراحی‌های هنری، رنگ‌آمیزی‌ها و طراحی و چینش المان‌ها در صفحه صحیح و پیروی الگوی پارادوکسیکال فرم کلی اثر هستند.

از جمله نقاط قوت جلوه‌های بصری و نکات مثبت کلی این عنوان می‌توان رنگ‌آمیزی‌های به‌شدت زیبا و جذاب آن را مثال زد و حتی آن‌ها را جزو یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین المان‌های بصری و اتمسفریک به‌حساب آورد. به لطف این رنگ‌آمیزی‌های جذاب، جلوه‌های بصری بسیار خوش رنگ‌ولعاب بوده و تکراری نمی‌شوند.

جلوه‌های شنیداری این عنوان نیز عملکردی مشابه با دیگر بخش‌های هنری دارند؛ باکیفیت، خوب و پیروی الگوی ضدو‌نقیض فرم کلی اثر. با این حال، تمامی بخش‌های جلوه‌های شنیداری، مخصوصاً موسیقی‌ها، متأسفانه از یک حدی فراتر نمی‌روند و از جایی به بعد، باتوجه‌به پتانسیل سرشار و شرایط مناسبی که دیگر اجزا برای آن‌ها فراهم آورده‌اند، فقط درجا می‌زنند و نقش ترمز دستی تجربه را ایفا می‌کنند.

این بازی روی PC تجربه و بررسی شده است