کمتر پیش میآید که یک بازی ویدیویی بدون داشتن یک شرور با ابهت به جایگاه بالایی برسد؛ شخصیتی که بازیکنها دوست دارند از او متنفر باشند و لحظهشماری میکنند تا در پایان، با خشم او را از میان بردارند.
اما خلق یک شرور فوقالعاده یک چیز است و حفظ آن عظمت تا انتهای بازی و اوج داستان، چیز دیگر. اگر یک فیلم سینمایی تنها باید برای دو ساعت چنین تعادلی را نگه دارد، یک بازی ویدیویی ممکن است مجبور باشد شما را برای دهها ساعت نسبت به سرنگون کردن همان شرور، مشتاق نگه دارد که کاری به مراتب دشوارتر است. در این مقاله به شرورهایی میپردازیم که پتانسیل بالایی برای بهیادماندنی شدن داشتند، اما از آن استفاده نکردند.
۱۰. فرانک فونتین — BioShock
لحظهای که شرور واقعی BioShock خود را آشکار میکند، هرگز فراموش شدنی نیست. وقتی میفهمیم اطلس که تمام طول بازی نقش حامی ما را داشت، در واقع همان جنایتکار تمام عیار Frank Fontaine است، متعجب و سرگردان میشویم. فونتین مرگ خود را صحنهسازی کرد، هویتی تازه به نام اطلس ساخت و نقشهای موذیانه برای کشتن رقیب خود یعنی اندرو رایان چید تا دستش برای تصاحب شهر زیرآبی رپچر باز شود.
این پیچش داستانی، فوقالعاده اجرا شده و فورا فونتین را به یکی از مکارترین شرورها بدل میکند؛ اما افسوس که پایان بازی، او را به چیزی به مراتب کم اهمیتتر تقلیل میدهد. وقتی بازیکن به مخفیگاه فونتین میرسد، او مقدار زیادی از ماده جهشزای ADAM را به خود تزریق میکند و برای نبرد نهایی، به موجودی شبه گالم و مضحک بدل میشود.
این همان طراحی شخصیت به شدت بیرمقی است که این روزها شاید آن را ساخته هوش مصنوعی صدا بزنیم؛ بدتر آن که خود مبارزه هم یک زد و خوردی کاملا کلیشهای و بیابتکار است که از نظر مکانیکی هیچ چیز خلاقانهای ارائه نمیکند.
۹. ونوم — Marvel’s Spider-Man 2

Marvel’s Spider-Man 2 از استودیوی Insomniac به دلایل زیادی بسیار مورد انتظار بود؛ از جمله تقابل مستقیم ونوم (Venom)، یکی از محبوبترین و نمادینترین دشمنان مرد عنکبوتی.
تبلیغات بازی هم در القای این که ونوم شرور اصلی است، عالی عمل کرد. ظاهرش خیرهکننده بود و تونی تاد به بهترین شکل او را صداپیشگی کرده بود.
با این حال، ونوم عملا تا ساعات پایانی بازی ظاهر نمیشود و نقشه او برای آلوده کردن تمام نیویورک با سیمبیوتها، کلیشهایترین و کسلکنندهترین طرح ممکن برای یک ابر شرور است. با وجود ظاهر عالی و صدای تهدیدکننده بینقص، این تفسیر از شخصیت، تک بعدی از آب درآمده و از بستر روایی گسترده بازی استفاده شایانی نمیکند.
با توجه به موفقیتهای Insomniac در قسمت اول، ونوم باید کولاک میکرد، اما نتیجه بهطرزی عجیبی، معمولی و کم رمق از کار در آمد.
۸. اسکال فیس — Metal Gear Solid V: The Phantom Pain

روی کاغذ، Skull Face در Metal Gear Solid V: The Phantom Pain دقیقا همان شرور مورد انتظار برای این فرنچایز به نظر میرسید. طراحی شخصیت جذاب، صداپیشگی عالی و نقشهای در حد شرورهای جیمز باند: رها کردن انگلهایی که زبان انگلیسی را نابود میکنند. همه اینها نوید یک موفقیت دیگر برای هیدئو کوجیما را میدادند.
اما اسکالفیس در محصول نهایی بیشتر در حاشیه قرار دارد. برای شروع، او اساسا در خط داستانی اصلی چندان حاضر نیست؛ این پیامدی از تصمیم کوجیما برای تکیه کمتر بر کاتسینهای طولانی سینمایی نسبت به قسمتهای پیشین سری است.
با این حال، جنایت واقعی این است که بازیکنان هرگز فرصت رویارویی مستقیم با اسکالفیس را پیدا نمیکنند و هیچ نبرد نهایی حماسی و خلاقانهای با او وجود ندارد. در عوض، او طی یک کاتسین به دست هیویی امریش کشته میشود.
هر چند کوجیما در مصاحبهها گفته است که عمدا نبرد با اسکال فیس را حذف کرده تا تهی بودن انتقام را به تصویر بکشد، اما در نهایت، بسیاری از طرفداران سری Metal Gear احساس کردند که او یک شرور با پتانسیل بالا را به هدر داده است.
۷. ژنرال اسکورج — Gears of War 2

شرور اصلی Gears of War 2، ژنرال اسکورج است که با ظاهر وحشتناک خود، به تنهایی برای ترساندن دشمنانش کافی است. اسکورج پس از مرگ ژنرال RAAM در پایان قسمت اول، به مقام ژنرال اعظم ارتش لوکاست میرسد. افزون بر طراحی ظاهری فوقالعاده و الهامگرفته از Predator، قهرمان بازی، مارکوس فینیکس، حتی صراحتا میگوید که RAAM در برابر او یک شوخی بوده است.
بسیاری از اقدامات اسکورج این ادعا را تایید میکنند، از جمله به دو نیم تقسیم کردن یک تانک سنتور با اره برقی دو تیغهاش. با این حال، پیشینه او بهشکلی ناامیدکننده مبهم است. حضورش در طول کمپین کمرنگ و نبرد نهایی با او یک افتضاح تمام عیار است؛ نبردی که با یک QTE خستهکننده آغاز میشود و با یک تیراندازی ریلی بیروح به پایان میرسد.
کتابهای Gears of War بسیار بهتر از بازی، اسکورج را بهعنوان یک شرور جذاب بسط میدهند؛ در حالی که خود بازی چندان به او نمیپردازد و از پتانسیلهایش استفاده نمیکند.
۶. لرد لوسین فرفکس — Fable II

Fable II به سرعت لرد لوسین فرفکس را به عنوان یک شرور سرسخت معرفی میکند؛ او رُز، خواهر بزرگتر شخصیت اصلی، را میکشد و قصد دارد با سازهای باستانی به نام The Spire، جهان را نابود کند. او مطمئنا یک قلدر بیهدف نیست و بازی به همان سرعتی که بازیکن را وادار به نفرت از لوسین میکند، در بخش پایانی همه چیز را با رویارویی پایانی نابود میسازد.
چیزی که نبرد نهایی خوانده میشود، عملا به پرحرفی بیپایان لوسین خلاصه شده است. سپس در لحظات پایانی، بازی از شما میخواهد با فشردن تنها یک دکمه، او را با شلیک گلوله بکشید. حتی میتوانید از این هم تنبلتر باشید و هیچ دکمهای فشار ندهید، تا دوست شما، ریور اسلحه خود را بکشد و کار لوسین را تمام کند.
در مجموع، شاهد یک پایان بیرمق برای ضد قهرمانی هستیم که با وجود دیوانگی، در واقع بسیار باهوش، حسابگر و بیرحم بهنظر میرسید.
۵. نمسیس — Resident Evil 3 Remake

نمسیس در نسخه اصلی Resident Evil 3 یکی از نمادینترین و هولناکترین ضدقهرمانهای تاریخ بازیهاست؛ تعقیبکنندهای بیامان که جیل ولنتاین را در سراسر بازی دنبال میکند. به همین دلیل، طرفداران مشتاق بودند ببینند Capcom چگونه این هیولا را در ریمیک بازآفرینی میکند؛ اما نتیجه نهایی، یک فرصت بزرگ از دست رفته بود.
علاوه بر این که ریمیک Resident Evil 3 بخش بزرگی از جستوجو و اکتشاف نسخه اصلی در شهر راکونسیتی را حذف کرد، نقش نمسیس را هم بهشدت کاهش داد. اکثر برخوردها با او این بار کاملا از پیش تعیین شده و اسکریپت محور هستند و در میانه داستان، حضورش بسیار کمرنگ میشود.
در نتیجه، نمسیس دیگر آن شدت و هیجان نفسگیر نسخه اصلی ندارد. در بازی اورجینال، او واقعا تهدیدی دائمی بود، اما در ریمیک شتابزده و سطحی است، بیشتر شبیه یک مزاحمت مقطعی.
تمام عناصر لازم برای ساخت نمسیس جدید حتی بهتر از نسخه اصلی وجود داشت، به ویژه با پیشرفت گیمپلی سری طی دههها، اما Capcom به کلی این فرصت را از دست داد.
۴. قاتل اوریگامی — Heavy Rain

چه کسی یک معمای قتل را دوست ندارد؟ در این زمینه، Heavy Rain کار فوقالعادهای در معرفی شرور محوری بازی انجام داد: قاتل اوریگامی که کودکان را به قتل میرساند. شیوه جنایت به شدت هولناک است: ربودن پسران کمسن، غرق کردنشان در آب باران و سپس گذاشتن یک اوریگامی در کنار جسد آنها. این روند باعث شد طرفداران مشتاق شوند هویت قاتل را کشف کنند و او را به سزای عملش برسانند.
با وجود اینکه قاتل اوریگامی بهطرز درخشانی معرفی شده بود، همه چیز در نقطه اوج داستان، زمانی که دیوید کیج هویت واقعی او را فاش کرد، به کلی فرو ریخت. در نهایت، متوجه میشویم که قاتل اوریگامی در واقع یکی از شخصیتهای قابل بازی بوده است: کارآگاه خصوصی اسکات شلبی.
این افشاگری ذاتا ایده بدی نبود، اما همه چیز به اجرای درست بستگی دارد و در اینجا، اجرا ضعیف است. حتی اگر از انگیزه نسبتا مضحک اسکات، یعنی یافتن پدری که حاضر باشد برای نجات پسرش خود را قربانی کند، چشم پوشی کنیم، بازی در نحوه نمایش او منصفانه عمل نمیکند.
با توجه به این که مدت زیادی را در قالب اسکات بازی میکنیم و حتی افکار درونی وی را میشنویم، دیوید کیج عمدا حقیقت را از ما پنهان و صحنههایی را که اسکات قاتل است، به گونهای گمراهکننده بازنمایی کرده است تا بازیکن هرگز به واقعیت پی نبرد.
در نتیجه این عدم صداقت، افشاگری نهایی بهشدت بیروح و غیرقابلرضایت میشود و همه آن زمان صرف شده برای معرفی قاتل اوریگامی بهعنوان یک دشمن هولناک، هدر میرود.
۳. دست سیاه سائورون— Middle-earth: Shadow of Mordor

شکی نیست که سائورون در ارباب حلقهها یکی از بزرگترین شرورهای تاریخ سرگرمی است و بسیاری مشتاق بودند نسخه Middle earth: Shadow of Mordor او را ببینند. با این حال، سائورون در طول بازی حضور چندانی ندارد و بیشتر کارها را سه فرمانده او انجام میدهند. چکش، برج و دست سیاه سائورون.
دست سیاه بهعنوان شرور اصلی داستان، با کشتن همسر و پسر قهرمان بازی، تالئون، در همان ابتدای بازی خود را به عنوان نیرویی دهشتناک معرفی میکند.
دست سیاه سائورون باس نهایی بازی است، هرچند که یاد کردن از او به عنوان باس نهایی تعریفی سخاوتمندانه به شمار میآید. نبرد پایانی تنها یک رویداد QTE کوتاه ۳۰ ثانیهای است که با مرگ شرور به پایان میرسد. اوج داستان بازی به طور مشخص بهشدت شتابزده طراحی شده و همین امر شرور اصلی را ضعیف و بیرقم کرده است.
خوشبختانه بسته الحاقی بازی، The Bright Lord، نبردی بسیار سرگرم کنندهتر با خود سائورون را به بازیکنان ارائه داد.
۲. دثاستروک — Batman: Arkham Knight

دثاستروک یکی از محبوبترین دشمنان در میان شرورهای بتمن به شمار میآید و اگرچه حضور کوتاهی در Batman: Arkham Origins دارد، اما تاثیرش غیرقابل انکار است. دثاستروک در Origins یکی از بهترین باس فایتها را به پلیرها هدیه میدهد، یک دوئل بسیار دشوار و پرتنش که توانایی شما در مقابله و پاسخ به حملات متنوع و سریع را میآزماید.
اما بهجای ارائه دنبالهای برای این تقابل نفسگیر، بازی Arkham Knight بتمن و دث استروک دو را مجبور به یک نبرد تانکی مزخرف میکند که هیچ بهرهای از مهارتهای رزمی نزدیک آنها نمیبرد. مشکل اینجاست که بسیاری از بازیکنان پیشتر احساس میکردند بتموبیل بیش از حد در Arkham Knight استفاده شده است و جایگزین کردن یک نبرد نزدیک هیجانانگیز با یک مبارزه وسایل نقلیهای کلیشهای، موجب ناامیدی شدید شد.
در نهایت، دثاستروک به سرعت دستگیر شده و مستقیم روانه زندان میشود و دیگر هرگز با او روبهرو نمیشویم. واقعا مایه تاسف است.
۱. کای لِنگ — Mass Effect 3

برای پایان این فهرست، یک انتخاب بحثبرانگیز داریم، کای لِنگ از Mass Effect 3. در تئوری، این قاتل فوق خطرناک سازمان Cerberus باید یکی از ترسناکترین و تاثیرگذارترین دشمنان در کل سهگانه علمی تخیلی Mass Effect باشد، چرا که دست راست مورد اعتماد Illusive Man است. حملات او بیتردید قدرت ویرانگری دارند، اما کای لنگ در نهایت به هیچ وجه به پتانسیل آشکار خود نمیرسد.
برای شروع، او به شدت از زیادهروی در طراحی رنج میبرد؛ یک جنگجوی سایبورگی بیش از حد اغراق شده که بیشتر شبیه شخصیتی برای جلب توجه نوجوانان طراحی شده است تا یک شرور جدی. گذشته از اینها، دیالوگهای او در طول بازی بیش از آن که ترسناک باشند، آبکی و کلیشهای هستند و رویاروییهایش با شپرد بیشتر آزاردهندهاند تا سرگرمکننده.
کای لِنگ نمونهای از یک فرصت هدر رفته است؛ به خصوص وقتی در نظر بگیریم که در کتابهای مختلف Mass Effect شخصیت او بسیار کاملتر پرداخته شده، جایی که به عنوان یک قاتل بسیار سرد و حسابگر به تصویر کشیده میشود.











































ونوم و نمسیس کافی بودن
حیف شدن درست نیست
به ونوم کاری ندارم چون Marvel’s Spider-Man 2 رو تجربه نکردم ولی نمسیس از همه نظر تو نسخه ریمیک مشکل داره طراحی ظاهری، صدا، مبارزات و… مهمترینش اینه که تو نسخه اورجینال براساس انتخاب هایی که داشتیم به صورت داینامیک ظاهر میشد نه صحنه های اسکریپت شده و از پیش تعیین شده کسانی میتونن ادعا کنن که نمسیس تو نسخه ریمیک حیف نشد که نسخه اورجینال رو تجربه نکرده باشن بماند که نسخه ریمیک فقط مشکلش نمسیس نیست
حتی نمسیس ابهت داشت توی نسخه قدیمش ولی الان شبیه دلقک های سیرک شده
شبیه سوپرمن بود
یک دفعه انگار سوپرمن فرود می اومد جلوت من میخندیدم می زدمش 😂
ببین من اسم نمسیس میاد دلم میخواد گریه کنم، ریمیک نسخه سوم حذفیات زیاد داشت من فقط بخاطر جیل بازی کردم🤣
یعنی نسخه دوم ریمیکش خوب بود، چهارم هم خوب بود بعد یهو نسخه سوم این وسط خیلی چیز بود. انگار هوپ افتاده بود🤣
هیچکس ب اندازه دث استروک حیف نشد
قشنگ میتونست ویلن اصلی بتمن باشه تو ارکام نایت
آره خدا لعنت کنه طراح اون مرحله رو یعنی یه جوری باخت داد که گفتم این دیگه چیه با یه مشت پخش زمین شد.
ونوم واقعا ضعف داشت اما نه این ضعف هایی که نویسنده گفتن
ضعفش هالو بودنش بود
آخه یعنی چی لحظات پایانی وحشی ترین موجود که مریون بهش حسرت بخوره رو هالو کنن گول بخوره!
باس آخر ونوم یکم خیط بود آخرشم افتاد رو زمین رسما آب شد نفهمیدم مرد یا چی
از همه بدتر deathstroke بود آخه چنین شخصیتی توی تانک بشینه برای یک مبارزه سرنوشتساز؟!؟!؟ من اصلا توقع داشتم پروژه بعدی راکستدی دربارهی deathstroke باشه حتی توی بازی جوخه خودکشی هم معلوم میشه همهی کارا رو deathstroke انجام داده بود .
کلا راکستدی توی نبرد باس فایت کم کاری کرده بودن
Heavy Rain برام اسپویل شد.
فقط اون مبارزه تو اوریجینز یعنی دیوانه وار عاشق اون باس فایت dethstoke تو اوریجینزم یه نبرد تن به تن خیلی جذاب به نظرم بهترین باس فایت های سری رو اوریجینز داشت
من انتظار داشتم باورکن بعد که تانکش زد
بپرن پایین حدقل مبارزه چند دکمه رو دسته ای بزنیم ( همون مثل وریجنس که دفاع یا حمله بود) به طرز عجیبی دیدم با یک ضربه پق
یه خطر اسپویلی چیزی اولش بزارین شاید کسی اینارو یا بعضیشو نرفته هنوز 😐😐
من از فیلم های ارباب حلقه ها خوشم نیومد ، اما این فیلم ها پتانسیل بازی سوپر خوب رو دارن ، حیف که نمی سازن
یعنی فکر کن این همه پوستر خفن میبینی که مایلز و پیتر وسط شهر دارن باهم فایت میکنن پیش خودت میگی چه نبرد طولانی و حساسی رو قراره تجربه کنم بعد اینکه بازی رو تموم میکنی میبینی ویلن به این مهمی کلا تو نیم ساعت آخر بازی جمعش کردن یعنی به من که ونوم یکی از ویلن های مورد علاقمه خیلی بر خورد امیدوارم حداقل نبرد با کارنیج طولانی تر و بهتر باشه
اسپایدرمن ۲ معمولی بود😂😂😂😂
دیگه چی از بازی انتطار داشتید همه چی تموم بود
برای آرکام نایت به نظرم باید خوده شخصیت آرکام نایت و می ذاشتید
اون که حیف نشد
کلا مبارزس منطقی نبود
آخه یعنی چی بری رو یک سنگ وایستی منتظر 😂
اون شخصیت پردازیش بنظرم خوب بود
فقط باس فایتش بد بود
نمسیس توی نسخه قدیمیش خوب بود نسخه ریمیک شبیه دلقک های سیرک شده
صدر لیست باید ثور اودین تو رحمناروک می بودن و هایمدال که بشدت پتانسیل از دست رفته داره از نطر فایت، بگذریم از طراحی کاراکتر عتیقه ای که دارن، اودین که شبیه نعشه خورا بود: d ثور رو شاید بشه گفت فقط فیسش خوبه از سر به پایین فاجعه هستش، هایمدال که اوج مزخرف بودن طراحی کاراکتره.
برید طراحی ثور تو کمیک rune king Thor ببینید، خوف میکنید از طراحی شاهکاری که ساختن بعد مقایسه کنید با ثور خیکی رحمناروک
دث استروک بد حیف شد بد
باس فایتش خیلی ناامید کننده بود
نمسیس ریمیک در کاتسین ها بیشتر به دنبال لاس زدن با جیل بود . اما انصافا در گیم پلی بسیار باهوش و غیر قابل پیش بینی عمل میکرد.
راجب Heavy rain چندان موافق نیستم چون یادمه وقتی هویت قاتل فاش شد حسابی شوکه شده بودم . شاید خیلی از ما تصورمون از قاتل اوریگامی چیز وحشتناک تری بود اما به نظرم دیوید کیج از ایده بکری برای غافل گیری مون استفاده کرد . شبیه فیلم Hide and seek رابرت دنیرو .
نمسیس نسخه ریمیک تو کات سین ها کلا یه چیزی بود که نباید میبود ولی توی گیم پلی خصوصا اگه حالت هارد کور و پروفشینال باشه پدرتو درمیاورد
شاید خیلیا موافق نباشن ولی وقتی هویت قاتل هوی رین فاش شد سوال های بیشتری برای من ایجاد شد تا اینکه مثلا گره داستان باز شه
.
.
فرانک فانتین هم که…😂😂
اصلا باس فایتش به بقیه بازی نمیخورد
منو یاد باس فایت جوکر Batman Arkham Asylem میندازه
فرانک فانتین کنار اندرو رایان و الیزابت بهترین شخصیت پردازی کل فرنچایزو داره. افسوس که مثل اونا یه پایان درخور و شایسته نمیگیره تازه فرانک فانتین باید بهتر از هرکسی بدونه اون ماده چه بلایی سر بدن اشخاص میاره حتی اگرم زنده میموند تبدیل به روانی معتاد مثل بقیه اعضای شهر میشد ، راستش به نظرم انتخاب مرگ خیلی عقلانی تر بود تازه با اون حجمی که به خودش تزریق کرده بود احتمالا بدنش زیاد دووم نمیاورد و میمرد به هرحال ، به نظرم تصمیم پایانیش خیلی غیرمنطقی بود
ونوم اسپایدرمن التیمیت خیلی خوب بود
کلا اسپایدرمن التیمیت بازی خوبی بود
:شاید برای شما اسپویل باشد:
.
.
.
اون شرور بایوشاک ۱ از رئیس مافیا تبدیل به فرمانده نیروی انقلابی شد، ولی در آخر تبدیل به تایرانتی شد که با چند تا حرکت نسبتا ساده و درگیری اون وسط مسط ها میشد نابودش کرد.
Chase Linh
NFS Undercover
مقاله خوبی بود اما با مورد هشتم و چهارم موافق نیستم.
هشدار اسپویل متال گیر سالید۵:فانتوم پین و بازی هوی رین:
در فانتوم پین کوجیما هدفش نشون دادن پوچی انتقام بود کرکتر اسکال فیس به قدری جذاب بود که وقتی میمیره میگیم چه حیف شد که مرد و انتقام عجب چیز پوچیه.
راجع به هوی رین هم باید بگم که اسکات شلبی خیلی عالی به عنوان قاتل اوریگامی معرفی شد و خیلی هم به درستی.اگر قاتل اسکات نبود شخصیت پردازی اسکات ناقص میشد و اون طور که باید و شاید در نیومد داما در این صورت هم انگیزه قاتل مشخص شد هم شخصیت پردازی اسکات تکمیل شد