شاید سوال اصلی این باشد که هنرمند چه کسی است؟ این روزها که رقاص و آرایشگر و باریستا به خودش هنرمند میگوید، تعجبی هم نخواهد بود وقتی که سلبریتی خودش را هنرمند بداند. از فتح قلهها در موسیقی گذشته و وارد سینما هم بشود. ویکند در اصل گلزار آمریکایی هاست. از خوانندگی، نویسندگی، کارگردانی و بازیگری یکی به یکی درحال فتح است و خودش هم باور کرده که چیزهایی بلد است. اما ایشان نه بازیگر خوبی است و نه اصلا هنر میفهمد. موسیقیهایش خوب یا بد (مهم نیست) صرفا مصرفِ عام دارند. پس یک سلبریتی باید مرزی میان خود و جهانش کشیده و به همه جا ورود نکند.

فیلم فردا عجله کن (Hurry Up Tomorrow) یک درام روانشناختی با عناصر مثلا سورئال و هیجانانگیز محصول سال ۲۰۲۵ به کارگردانی تری ادوارد شولتس است که بر اساس ایدهای از ابل تسفای (د ویکند) ساخته شده و فیلمنامه آن توسط شولتس، تسفای و رضا فهیم نوشته شده است. این فیلم همراه با آلبوم همنام د ویکند، به عنوان بخشی از سهگانه موسیقی او (پس از After Hours و Dawn FM) ارائه شده و داستان آن حول محور یک موسیقیدان مشهور با بازی تسفای میچرخد که با بحرانهای روانی و هویتی دست و پنجه نرم میکند.او با افسردگی، بیخوابی و فشار شهرت درگیر است. او پس از جدایی اخیر عاطفیاش، دچار فروپاشی روانی شده و در کنسرتی به دلیل استرس روانی و تشخیص دیسفونیا (اختلال عضلانی صدا)، صدایش را از دست میدهد و صحنه را ترک میکند. در این میان، او با پیامهای صوتی مرموزی از دختری ناشناس (با بازی رایلی کیو) مواجه است که او را آشوبزدهتر میکند. در یکی از شبهای بیقراری در لسآنجلس، ابل با زنی مرموز به نام آنیما (با بازی جنا اورتگا) آشنا میشود که به نظر میرسد او را عمیقاً میشناسد. آنیما، که خود با مشکلات روانی و گذشتهای آشوبناک دست و پنجه نرم میکند، ابل را به سفری عجیب و رویاگونه میکشاند. آنها شبی را در پارک پسیفیک و سپس در هتلی میگذرانند، جایی که آنیما پس از شنیدن بخشی از آهنگ ناتمام “Hurry Up Tomorrow” به دلیل احساس همذاتپنداری با مضامین تنهایی و رها شدن، گریه میکند. با پیشروی داستان، لی (با بازی بری کیوگان)، مدیر برنامههای ابل با نیات نامشخص، وارد ماجرا میشود. ابل با خاطراتی از کودکیاش (با بازی ابراهیم ایوان تروی سیمونین) و ترسهای مدفون مواجه میشود و شروع به تردید در واقعیت و هویت خود میکند. آنیما، که به نظر میرسد بین راهنما بودن یا بخشی از توهمات ابل در نوسان است، رفتارهای غیرقابلپیشبینی نشان میدهد. او پس از مشاجرهای، ابل را با بطری بیهوش میکند…
متن بالا تلاشی برای نگارش خلاصه داستان و محتوای کلی اثر بود. اما اگر دقت کنید نوشتم که ایده و فیلمنامه از ویکند است. بازی را هم خودش به عهده داشته و تهیه کننده هم بوده است. این موضوع مشخص میکند که فیلم، مصرف تجاری دارد. او ساخته تا پشتوانه آلبوم جدیدش را محکمتر کند. خب همین یعنی ما با یک فیلم سینمایی طرف نیستیم. نهایت با یک فیلم تبلیغاتی بسیار ضعیف روبرو هستیم که چیزی جز شکست ندارد. تا اواسط نیم پرده دوم ما با یک کاراکتر ضعیف و عجیب و غریب طرف هستیم که در ترکیب با بازی افتضاح ویکند به راستی غیر قابل تحمل میشود. بازی ویکند، ساعتهای غذابآوری از آه و ناله است. یعنی بازی ویکند در سطح شبکه های محلی ایرانی است. کسی که از بازیگری این را فهمیده که باید گریه کند. آن هم چه گریههایی! منزجرکننده و اگزوتیک با نالههای شنیع. خب سوال این است که چرا ویکند با اینکه چیزی از بازیگری و سینما نمیداند، آمده تا خودش را مسخره عام کند؟ پاسخ ساده است. باور شده که هنر را میفهمد! حجم عظیم طرفدار و فدایی، این ذهنیت را در او تقویت کرده که میداند هنر چیست. گمان میکند که هنر در خونهای او جریان دارد و نیازی نمیبیند که تمرین کرده و کلاس بگذراند. همین ذهنیت هم در آخر پاشنه آشیل او میشود. ضربه میخورد و تحقیر میشود. هرچند که بازهم قرار نیست از خواب غفلت بیدار شود اما خب ما سهم خودمان را انجام میدهیم. کوتاه درباره جنا اورتگا هم بگویم که اصلا بازی ندارد. خندههای هیستریک و رقصِ روانپریشانه او که مثلا قرار بود تداعی کننده جوکر باشد، از او یک مسخره ساخته است. البته ویدیویی از ایشان دیدم که درباره بازی با عضله صورت و اینها صحبت کرده و نظر میداد؛ طفلکی گویا باورش شده که بازیگر است. اما خب در فیلم قبلی که نقدش را هم بنده نوشتم (Winter Spring Summer or Fall) بازی ساده و قابل قبولی داشت. به نظر من ایشان نباید نقشهایی این چنین را قبول کنند. آثاری ساده به دور از هرگونه مفاهیم پیچیده برای ایشان مناسبتر خواهد بود.

فیلم بر روی روانشناسی تاکید بسیاری دارد. از کودکی سخت (کلیشه) گرفته تا تروماهای معروفیت. فیلم حتی سعی کرده دست به دامن مفاهیم فرویدی همچون اید، ایگو و سوپرایگو شود. اما خب این مفاهیم کجا فیلم Hurry Up Tomorrow کجا. فیلمساز حتی برای بُعد دادن به این مفاهیم روانشاسی از رنگ تیره و خفه و قاب مربع استفاده کرده است که آن هم فقط اداست. تیپ است. مثل کسی که سوادش را از سرچ گوگل به دست آورده. کارگردان، عنصر رویا را هم به اثرش اضافه کرده است. یک خواب تصعنی که به جای تاکید بر سورئالیسم، بر وحشت تاکید دارد. این درحالی است که سورئال به خودی خود درونش وحشت دارد اما وحشت لزوما سورئالیسم ندارد. کسی که میخواهد در سینما رویا بسازد، باید ساعتها و ساعتها برگمان ببیند. در سینما هیچکس به خوبی او رویا نساخته است.

در پایان چنین میشود گفت که فیلم Hurry Up Tomorrow تلاشی خام و خودشیفتهوار برای ترکیب موسیقی، سینما و روانشناسی است که نه تنها شکست میخورد، بلکه در لحظاتی به مرز فاجعه نزدیک میشود. The Weeknd که در این فیلم هم بازیگر، هم نویسنده و هم تهیهکننده است، ظاهراً آنقدر غرق در تصویر ذهنی خودش شده که فراموش کرده سینما چیزی فراتر از آینهی شخصی یک ستاره است. از همان دقایق ابتدایی، فیلم غرق در نماهای اسلوموشن، مونولوگهای توخالی و نورپردازی اغراقآمیز است؛ انگار موزیکویدئویی کشدار است که بیدلیل به دو ساعت تبدیل شده. نه داستانی در کار است، نه شخصیتهایی که بخواهیم دنبالشان کنیم و نه حتی انگیزهای برای ماندن تا پایان. کاراکتر اصلی – که در واقع نسخهای بیروح از خود The Weeknd است – قرار بود نمایندهای از پیچیدگی درونی یک هنرمند معذب باشد، اما چیزی جز ترکیبی بیرمق از غر زدن، نگاههای خیره و رفتارهای بیمنطق نیست. تمام بازیها از ریتم افتادهاند، دیالوگها تصنعیاند و حتی صحنههای موسیقایی هم که انتظار میرفت نقطه قوت فیلم باشند، غرق در کلیشه و بیجان اجرا شدهاند. مشکل اصلی فیلم، بیش از هر چیز، این است که با نوعی اعتماد به نفس کاذب و بدون فیلتر ساخته شده؛ انگار هیچکس در روند تولید جرأت نکرده به The Weeknd بگوید: «این کار نمیگیرد.» نتیجه، چیزی است میان یک نمایشنامهی مدرسهای پرمدعا و یک ویدیوی تبلیغاتی برای برند شخصی او. زنها در این فیلم یا موجوداتی وسواسیاند یا ابزار روایی برای گناه و رنج مرد اصلی. هیچکدام شخصیت ندارند، فقط دکورند. گویی فیلم در جهانی ساخته شده که زنان فقط یا اغواگرند یا شکننده، بیآنکه فرصتی برای بودن فراتر از کارکردشان در ذهن مردانه فیلم داشته باشند. در نهایت، Hurry Up Tomorrow نه تأثیرگذار است، نه نوآور، نه حتی سرگرمکننده. فیلمی است درباره سقوطِ جذابیت یک ستاره، اما خودش آنقدر در خود غرق شده که این سقوط را هم ندیده. یک اثر بلندپروازانه که بهجای اوج گرفتن، تنها سقوط آزاد میکند آن هم مستقیم به قعر فراموشی.
نمره نویسنده به فیلم: ۱ از ۱۰










































خواهش دارم در نوشتارتون از کلمات فارسی تا جایی که امکان داره بیشتر بهره ببرین
در اینکه فیلم خیلی کیفیت فاجعه ای داره شکی نیست ولی اقای کریمی، لحن شماهم بیش از حد تنده.
لحن کریمی کلا تنده اخه احتمالا باهاش اشنایی دارین
الان سر همین کامنت بن میشم
نقد ایشون در وصف فالوت رو یادته؟😂
هنوز کامنت های اون پست جالبه😂
۱ از ۱۰😂😂
خسته نباشید آقای کریمی که این فیلم رو تحمل کردید دیدید😁
احتمالا کار سختی بوده….(اون هم بعد از سفید برفی)
من آلبوم dawn fm ویکند رو دارم و قشنگه و میدونستم فیلمش زیاد جالب در نمیاد..
« ویکند در اصل گلزار آمریکایی هاست »
خداییش گلزار حداقل ی مقدار قیافه داره
تو رویال هم مثل کامنتی که گذاشتی،نو اسکیل هستی؟
مثل کامنتی که گذاشتی نو اسکیلی🤣🤣😂😂🤣خیلی بچه سالی داداش خیلیا🤣 کامنت اسکیل 😂
از بچه سال بودنت که بگذریم ، اگه به کسی که لاگ بیت ، هوگ سایکل دک اصلیش بوده و دک گالم و دک جاینت رو هم پلی میداده میگن نو اسکیل که حرفی نیست😂 به جز دک دبل پکا و پکا گنده بدونه تاور رو تقریبا همه دک های قدیمی و کلاسیک رو پلی دادم
یخورده بزرگ شو… همین که قبل حرف زدن به حرفات فکر کنی خودش نصفه راهه
ای جاااان..باشه گلم..باشه..شما گاد اسکیل،ما نو اسکیل..حق با شماست..همینکه کامنت شوخی رو(بخاطر عکس پروفایلت) جدی میگیری،نشانگر سن واقعیته،(منظورم سن و سالت نیست).حالا بری نگاه کنی پروفضو،میبینی گالم اکسیری پلی میده..همین که به حرفی که میخوای بزنی فکر کنی،یک قدم به رستگاری نزدیکتر میشی..
لاو یو ماچ🤍
یزید استیکری چیزی بزار آدم متوجه بشه😅😂
نه داش اصلا گالم اکسیری رو نمیتونستم باهاش تو کاپ بالا پلی بدم ، خود گالم رو دو سال اولی که بازی رو نصب کردم تاور رو دکم بود ، کلا یه دک کثیف داشتم اونم فول دفاعی بدون تاور رو دور زن لایتنینگ و تیرکمون و زپ 😂 دک اصلیم هوگ سایکل بود تا کارتای جدید اومدن و بازی خیلی تغییر کرد نتونستم کانکت شم ، یه دو سالی میشه بیخیالش شدم
اره 😅
واقعا نمیفهمم چرا باید دیسلابک بگیره کامنتم ، دقیقا متن توی اول مقاله ست
ب همون دلیلی که من گرفتم😂مهم نیست دیکه بعضیا مخالن بعضیا موافق اون وسط هم چنتا هیتر وجود داره
« سلبریتی که فکر میکند هنرمند است! »
هنرمند که قطعاً هست و از بهترین خواننده های سبک خودشه ، اما لزوماً خواننده خوب قرار نیست بازیگر خوبی باشه ، این روز ها خواننده های زیادی یا فیلم میسازن و یا در فیلم هایی حضور کوتاه دارن که در نهایت اکثریت شکست میخورن ، در حالی که ممکنه توی هنر اصلی خودشون از بهترین ها باشند .
سلام و عرض ادب.
در ساحت متافیزیک قطعا نمیشه تعریف دقیقی از هنر و هنرمند داشت. همان طور که در نقد هم گفتم این روزا آرایشگر و باریستا هم به خودش هنرمند میگه. این ظهور نه از روی هنر که تنها به دلیل چهره است. یعنی اگر قبول کردن که ایشون فیلمنامه بنویسن (آشغال) و بازیگر اصلی باشن (فوق آشغال) نه از روی هنر ایشون بلکه به خاطر سلبریتی بودنشه. ما الان هانس زیمر داریم. چرا فیلم کارگردانی نمیکنه؟ چون مدیوم اون یه چیز دیگس. اگر کارگردانی کنه به احتمال خیلی زیاد فاجعه میشه. پس یه هنرمند واقعی باید مرزبندی داشته باشه. این حرکت آقای ویکند، گلزار محورانه است که هرجا عشقش کشید بدون هیچ آموزش و زحمتی و ورود میکنه. حس میکنه هنرمند بزرگیه. خب اینم نتیجه این هنرمند بزرگ.
بحث بلند پروازی های هنرمندانی که بعد از رسیدن به شهرت و اعتبار دست به کار هایی خارج از حیطه هنری شون میزنند چیز جدیدی نیست ، شاید این مرحله ای هست که این روز ها جلوی پای هر هنرمندی قرار میگیره ، افرادی که با خاطرجم بودن از ثبات فن بیس خودشون در حیطه کاری اصلی شون مثل خوانندگی بازیگری یا هر چیز دیگه ای به پا به دنیای مدیوم های دیگه میزارن تا با پول زیادی که جمع کردن به تحقق آرزو های دیگه شون مشغول بشن .
از طرفی به نظر من اقداماتی که یک فرد پولدار برای جلب نظرات جدید و بلند پروازی هاش انجام میده رو باید از کریر هنری اون فرد مبرا دونست ، شما میتونی خواننده فوقالعاده ای باشی اما جوونی و پولدار حالا دوست داری تهیه کننده فیلمی که خودت توش بازی میکنی هم باشی ، مثل خرید جت شخصی یا عمارت های لوکس این هنر نمایی های پوچ برای چنین افرادی به نوعی تفریح بدل شده که به شخصه مشکلی توش نمیبینم ، اگر فیلم بدی بسازه من نگاهش نمیکنم اما اگر موزیک خوبی منتشر کنه من بهش گوش میدم و حمایت میکنم و بلعکس .
در واقع احساس میکنم مقایسه این افراد با گلزار کار درستی نیست ، کسی که به غیر از به ارث بردن ژنتیکی که منجر به زیبایی چهره اش شده چیز دیگه ای نداره نباید با هنرمندانی مقایسه بشه که با سالها تلاش و منتشر کردن آثار ماندگار حالا میخوان کمی با پول ها شون مدیوم های دیگه رو هم امتحان کنند ، گلزار کسیه که از حماقت افرادی پولدار شده و در هیچ زمینه ای زره ای هنر نداره ، اما اینچنین افراد واقعا هنرمند هستند که گاهی با بلندپروازی های ناشیانه دست به خلق آثار فاجعه بار میزنند .
واقعا خرید عمارت لوکس با ساخت فیلم در یک جرگه جای نمی گیرد. این مقایسه تون رو اصلا نیستم. با احترام به بقیه حرفای شما همچنان روی حرف خودم هستم. هنرمند و هنر تعریف بسیار عمیقی داره. در این فضا جاش نیست که این بحث های عمیق باز بشه. اما اگر واقعا علاقه مند بودید بعدها باهم در این باره بحث می کنیم.
قطعا مشکل از زاویه دید متفاوت ما هست ، احساس میکنم من بر خلاف خیلی ها قلم و کاغذ پرده نقرهای سینما گل و رنگ و خیلی چیز های دیگه رو مقدس نمیدونم ، خیلی ها احساس میکنند به دلیل وجود افراد بزرگی که به هر کدوم از این حرفه ها معنا بخشیدند دیگر باقی افراد یا باید با دست گذاشتن روی این مضامین یا شاهکار خلق کنند و یا نباید نزدیکش بشن چون جایگاهی که قبلاً توسط بزرگان ایجاد شده زیر سوال میبرند .
اما به شخصه احساس میکنم برای اینکه شما نویسنده باشی نیازی نیست رمان شاهکار خلق کرده باشی ، کسی که مینویسه میشه نویسنده کسی که میخونه میشه خواننده و کسی که بازی میکنه بازیگره ، حال یا بزرگ و برجسته که نام اون مدیوم رو بالا ببره و یا بد و افتضاح که مایه سرافکندگی بشه ، در هر صورت اینکه بگیم کسی روی موضوعی دست نزاره چون نمیتونه در حد استاندار های مادی و معنوی که بزرگان تعیین کردند ظاهر بشه حرکت ظالمانه ای هست .
و اما به شخصه خیلی خوشحال میشم در زمان و مکان مناسب راجب چنین موضوعاتی با شما به گفتگو بپردازم 🖐🏻🙏🏻
دوست عزیزم در هیچ کجای سخن بنده گفته نشد که نباید کسی فیلم نسازه چون شاید بد بسازه. بسازه نقد هم بشه. ویکند ساخت نقد هم شد. در ضمن درخدمتم برای گفتگو.
د ویکند (ایبل مکنن تیسفی) به همون اندازه که خواننده فوق العاده ایه، به همون اندازه هم بازیگر مزخرفیه. 😄
آقای کریمی همه کارگردانا فیلم های افتضاح توی کارنامشون داشتن.مخصوصا خالق این اثر که این فیلم دومشه که میسازه.حتی فیلم اولش هم اونقدرا فجیح نبود.
در ضمن دویکند به قطع یقین “هنرمند”هست اما کارگردان خوبی نیست.
خواننده-ترانه نویسی که یکی از آهنگاش پر استریم ترین آهنگ حال حاضره(blinding lights) و دوتا از آهنگاش(starboy & blinding lights) توی لیست تاپ ۵ سرویس شناخته شده پخش موسیقی اسپاتیفای هست صد در صد هنرمند بزرگی محسوبی میشه.به اضافه کلی جوایز رسمی مثل گرمی.
عنوان تیتر در کل اشتباهه و قلم نگارشی توی این نوشته خیلی بیش از حد تند و نابجاست
سلام دوست عزیز. ممنون از کامنت و توجه شما. در ساحت متافیزیک قطعا نمیشه تعریف دقیقی از هنر و هنرمند داشت. همان طور که در نقد هم گفتم این روزا آرایشگر و باریستا هم به خودش هنرمند میگه. با متراژهای شما که گرمی و بازدید اینا هست، جاستین بیبر و نیکی میناژ هم هنرمند محسوب می شن و این توهینی به هنرمندان بزرگه. من منتقد سینما هستم و به موسیقی ویکند نظری نمیدم. من هرچیزی رو که بر روی پرده می بینم نقد میکنم.
من اصلا کامنت نمیزارم ولی چند خط اول رو خوندم تکو پهلوم به حرف اومد دیگه !!
ویکند گلزار آمریکایی هست ؟ جدی میفرمایی !!؟
به جرعت میتونم بگم ویکند یکی از بهترین آر ان بی خون های نسل فعلی هست . بازیش افتضاحه قبول دارم اما آخه گلزار ؟؟؟ گلزاری که مثل دلقک هست هم بازیش هم خوانندگیش !
همین چند خط اول باعث شد ادامه نقد رو نخونم با این که این فیلم جزو بدترین فیلم هایی هست که دیدم ، اما ویکند یه هنرمند واقعی هست
وسلام
سلام و عرض ادب. مقایسه با گلزار از جایی میاد که ویکند در مقام نویسنده و بازیگر یک فیلم ظاهر میشه. این ظهور نه از روی هنر که تنها به دلیل چهره است. یعنی اگر قبول کردن که ایشون فیلمنامه بنویسن (آشغال) و بازیگر اصلی باشن (فوق آشغال) نه از روی هنر ایشون بلکه به خاطر سلبریتی بودنشه. ما الان هانس زیمر داریم. چرا فیلم کارگردانی نمیکنه؟ چون مدیوم اون یه چیز دیگس. اگر کارگردانی کنه به احتمال خیلی زیاد فاجعه میشه. پس یه هنرمند واقعی باید مرزبندی داشته باشه. این حرکت آقای ویکند، گلزار محورانه است که هرجا عشقش کشید بدون هیچ آموزش و زحمتی و ورود میکنه. حس میکنه هنرمند بزرگیه. خب اینم نتیجه این هنرمند بزرگ.
۱۵ میلیون دلار خرج کردن ۷ میلیون دلار بیشتر گیرشون نیومد
ای کاش قبل از نقد کردن، یه مقداری تحقیق میکردین بعد به ترور شخصیتی میپرداختین!
ایبل مکنن تسفی (نه تسفای!) ملقب به دویکند، در کانادا به دنیا اومده و آمریکایی نیست!
در واقع خانوادۀ ایبل، اصلیتی اتیوپیایی دارند و پدر و مادرش از اتیوپی به کانادا مهاجرت کردن.
این یک مورد.
بله، فیلم واقعا ضعیفی بود. من خودم یکی از طرفداران دویکند هستم و فیلم رو تا نصف نگاه کردم و نتونستم بقیهش رو نگاه کنم! از بس که نامفهوم بود.
من از ژانرهای سینمایی چیزی نمیدونم حقیقتاً و راجع به چیزایی که در اون ژانر فیلم و موضوعش رو نقد کردین نظری نمیدم. چه بسا اینکه درست باشند!
اما در مورد آرتیست بودن دویکند، درسته بازیگر افتضاحیه، ولی این درست نیست که شما بخواید آرتیست بودنش رو زیر سؤال ببرید!
ایشون هنرمند هستند؛ ولی در حیطۀ کاری خودشون و برای اثبات این موضوع، لازم نیست که اینو در هنرهای دیگه (مثل سینما) اثبات بکنند.
پس لطفاً بیانصافی نکنید و نگید که ایبل تسفی، آرتیست نیست!
نمره ۱دادی فیلم چرت هنوز ندیدی معلومه
نقدتون رو دوستان گفتند تند، حقیقتا تند نیست احمقانه است. دقیقا کاری که ایبل تسفای داره انجام میده رو شما توی این نقد دارید انجام میدید، من اصلا کاری به ادامه نقد فیلم ندارم ولی از لحن تون انگار هیچ معیار مشخصی ندارید و صرفا دارید از روی احساس و حس شخصیتون نظر میدید، کوجک ترین حسی رو میارید توی مقاله بدون اطلاع و سواد درست حسابی. نتیجه اش میشه نظراتی که روی هواست. گفتید دویکند مثل گلزار اون ها است. کی اینو گفته؟ از کدوم منبع دارید چنین حرف مضخرفی رو میگید؟ منبع اش رو ذکر کنید. کدوم اماری این رو اثبات میکنه؟ یه چیزی که اصلا منطقی نیست. گلزار اصلا خواننده نیست! ایبل تسفای چندین ساله داره توی این زمینه فعالیت میکنه، چندین جایزه گرمی و… برده، چندین رکورد رو جا به جا کرده. من خودم یک مدتی اهنگ هاشو گوش میدادم منتهی خیلی وقته سمت کار های ایشون نرفتم، یا شخص شمایی که این سبک رو دوست ندارید دلیل نمیشه یهویی یک نقد به ظاهر تند و در حقیقت احمقانه رو بیاید و مطرحش کنید. سلبریتی که میگید یعنی این شخص از قبل معروف بوده حالا به دلیل حاشیه هایی که داشته، یهو رفته خواننده شده. ایشون بی خانمان بودن تو مترو میخوابیدن با همین موزیک هاش تونسته به اینجا برسه و بسیار هم بی حاشیه هست. پس شهرتش تماما بخاطر موزیک هاشه. اینکه با دیدی به ظاهر منتقدانه اشخاصی مثل ایشون رو با هانس زیمر مقایسه میکنید به شدت خنده داره. اخه ایشون کجا، هانس زیمر کجا! یک خواننده ار اند بی که تحصیلات اکادمیک نداره رو با هانس زیمر مقایسه میکنید؟ هم سبک و همه چیز کار کاملا متفاوته. اصلا مقایسه این ها مثل مقایسه چای با خورشت قیمه است، همینقدر بی ربط. بعدش هم نیکی میناژ و امثالهم هیچوقت چنین جایزه هایی نبردن و از طرف معیار های معتبر تایید نشدن. خواهشا قبل از هر حرفی یکم تحقیق کنید این چشم بسته نقد کردن بخاطر اطلاعات قبلی که داشتید و این ژست منتقدانه ای که میگیرید بیشتر شباهت داره به نقد های فراصتی. جدای از اینها، فیلم افتضاح بود. من خودم از اول تا اخر فیلم به جای تمام بازیگر ها و همه عوامل خجالت کشیدم. و داشتم به این فکر میکردم چطور روشون شد که یه همچین افتضاحی رو روی پرده سینما ببرن. ایبل تسفای عملا داره احساسی عمل میکنه و بخاطر موفقیتش تو موزیک تصور میکنه میتونه تو سینما هم حرفی بزنه ولی هر کاری لازمه سواد، زمان تمرین و پشت کاره و حرفه ای که چندین سال باید براش جون کند یه شبه نمیشه واردش شد.