سالهاست که نمایش خانگی ایران قدرت گرفته است. دیگر صدا و سیما توجهی را به سوی خود جلب نمیکند و در هیاهوی سینمایی، آثار نمایش خانگی با کمی فرا رفتن از کلیشههای عام، باز تعریف مفاهیم کرده و خودشان را به جای آثار خوب و حقیقیتر جای میزنند. قطعا که طی سالهای اخیر شاهد آثار درخشانی از نمایش خانگی بودهایم اما بیشک سریال آبان جزو آنها نیست. اثری که با فیلمنامه گُنگ و بسیار ضعیف خود تنها موفق شد به واسطه بازیگران معروفش سر و صدایی کوتاه به پا کند، سر و صدایی که سریع آمد و سریع هم خواهد رفت. این اثر در تالار مشاهیر جایی ندارد.

سریال ایرانی «آبان» یک مجموعه نمایش خانگی با ژانر درام و معمایی است که با بازی شهاب حسینی، لاله مرزبان و دیگر بازیگران برجسته، داستان پیچیدهای از عشق، قدرت، و انتخابهای دشوار را روایت میکند. داستان حول محور زنی به نام آبان میچرخد که برای نجات زندگی خود و خانوادهاش، درگیر تصمیمات و موقعیتهای اخلاقی پیچیدهای میشود.
آبان، زنی متأهل، تحت فشار شرایطی مجبور به جدایی از همسرش میشود تا به اهداف یک مرد تاجر قدرتمند به نام ثابت خدمت کند. این تصمیم، که با نیت خیر (مثل به دست آوردن ثروت یا نجات دخترش) انجام میشود، زندگی او، همسر سابقش، و حتی تاجر را به آشوب میکشاند. داستان پر از کشمکشهای عاطفی و اخلاقی است؛ آبان تلاش میکند زندگیاش را حفظ کند، اما این تلاشها منجر به زندانی شدن همسرش به اتهام قتل و گرفتار شدن خودش در شبکهای از خلاف و جنایت میشود. قبل از رسیدن به پیچ و خم داستان و نقد آن بهتر است کمی عقبتر ایستاده و از دید کلی به سریال نگاه کنیم. مهمترین مسئله آبان که درنهایت باعث طبقاتی شدن سریال میشود، طبقه ثروتمند ایرانی است. ما در ایران بورژوازی نداریم. بورژوازی در غرب، فرهنگ دارد. فرماسیون قابل تشخیص همچون نوع لباس پوشیدنِ خاص، علاقه به موسیقی کلاسیک و اُپرا و زندگی در محیطی باروک. در ایران اما چنین چیزی وجود ندارد. ما تنها طبقه ثروتمند داریم. طبقهای که بعد از دهه ۵۰ در دیدی منفی باز تعریف شده است. در عمده آثار ایرانی متاسفانه این طبقه افرادی فاسد، بیاخلاق، جنایتکار و غیره معرفی شدهاند. سریال آبان نیز دقیقا چنین اثری است. طبقه ثروتمند ایرانی را همچون یک اهریمن به تصویر کشیده و این در قالب فرهنگ چیزی به جز ضدیت با ایران عزیزمان نیست. با این نوع سریالها در قالب فرهنگ، ما در اصل داریم به خود ضربه میزنیم. به ایرانمان و به شهروندان خودمان. شاید نویسندگان سریال آبان با مفاهیم هنر از دید هگل آشنا نیستند (قطعا نیستند) اما شایان ذکر است که هنر بهترین راه انتقال فرهنگ است. خوشبختانه فرهنگ عظیم ایرانی همچون شعر و تاریخ درخشانش (مثلا خلیج همیشه فارس) تبلور ما در جهان بوده و این مایه خرسندی است. اما طی سالهای اخیر و در قالب فرهنگ پُست مدرن ما همواره به خود تاختهایم. نوعی از خود بیگانگی فرهنگی (از دید هگل) را تجربه میکنیم. نوعی خود تحقیری که درنهایت باعث خلق آثار سیاهنمایی همچون فیلمهای سعید روستایی میشود. سریال آبان نیز فرهنگ را باخته است. طبقه ثروتمند را شیطانی به تصویر کشیده و درنهایت با یک پایانبندی ضعیف، همین شیاطین را فرشتههایی در لباس انسان معرفی میکند!

آلفرد هیچکاک بزرگ موفقیت یک فیلم را در سه چیز میداند: فیلمنامه خوب، فیلمنامه خوب و فیلمنامه خوب. هر سه این موارد را آبان ندارد. قصه انجسام روایی را حفظ نکرده و شخصیتها در قالب یک تیپ باقی ماندهاند. آبان بر روی فیلمنامه نابغه هوش مصنوعی است. اما اینجا سینماست. هنر اُبژکتیو. در دید مخاطب و در قالب تصویر آبان چقدر شبیه نابغههاست؟ مهمتر از آن آبان چقدر شبیه مادرهاست؟ آیا یک شخصیت مادر از خانم اسفندریاری ساخته شده است؟ شوهرِ آبان چه؟ به راستی شبیه معلم زبان است؟ کامرانی چطور؟ گانگستر و قاچاقی است؟ همه اینها تیپ هستند. مثل تیپ یک پولدار که در کت و شلوار شیک خلاصه میشود، شخصیتهای سریال آبان تنها در چند المان خلاصه میشوند و هیچ یک از شخصیتها بسط نمییابند تا مخاطب وارد ذهنیت آنها شود. در سوی دیگر فیلمنامه قصه جذاب نیست. اگر ما قصه جذاب نداشته باشیم، قصه عقلانی و احساسی نداشته باشیم، مخاطب همراه داستان ما نخواهد شد. قصه باید با تکنیکهایی همچون تعلیق و هیجان مخاطب را به درون اثر کشیده و لحظه به لحظه او را به دیدن بیشتر تشویق کند. قصهِ آبان یک ایراد بزرگ دارد که این موارد را خنثی میکند. چرا ثابت دست بر روی آبان گذاشت؟ این سوالی است که خودِ شخصیت آبان هم آن را پرسید اما نه خود او و نه ما جوابی نگرفتیم. همین باعث میشود منِ مخاطب همراه قصه نشوم. حسهای من تحریک نمیشود و هیچ دیالوگِ عاشقانهای را هم قبول نمیکنم. شخصیتها همگی سردرگم، تیپیکال و ضعیف هستند که حتی شیمی قوی هم بینشان نیست. نه رابطه آبان با ثابت، نه رابطه آبان با امیر و نه هیچ یک از روابط ساخته نمیشود. نه میشود دوستی را باور کرد، نه میشود عشقی را فهمید. برای مثال در نیمه اول سریال، آبان با ثابت دشمنی دارد. انتقام رنجهایش را خواهد گرفت. او جهانش را ویران کرده است. اما در نیمه دوم و بدون هیچ دلیل منطقی و احساسی، آبان به یکباره عاشق ثابت میشود! (سندرم استکهلم) گویی فیلمنامه حافظه تاریخی خود را از دست میدهد. به رنجهای آبان و خانوادهاش خیانت میکند. ثابت از همین دریچه عشق بازتعریف شده و اینبار او آدم خوبه قصه است. کسی که آدم میکشد. خانواده ویران میکند و به هیچ اصول اخلاقی هم پایبند نیست. در آخر هم تقصیر این نوع زندگی کردنش را به گردن زندگی و شرایط میاندازد. قبول، ایده جالبی است اما مسئولیت خود فرد کجاست؟ آیا چون زندگی برای من سخت بوده است حتما باید آن را برای دیگران هم جهنم کنم؟ به راستی این فیلمنامه ضعیف آدم را به تعجب وا میدارد.

از زمان پخش سریال آبان، بازی خانم لاله مرزبان مدتی در فضای مجازی دست به دست چرخیده و صحنههایی از بازی او مورد تمسخر قرار گرفت. اما به نظر من خانم لاله مرزبان بازیگر خوبی است. نقشهای ساده را میتواند اجرا کند و این مدیوم را فهمیده است. اما در این سریال ما با لاله مرزبان بسیار ضعیفی روبرو هستیم. چه در صحنه غش کردن و چه در صحنههای آب دهان، لاله مرزبان در ضعیفترین حالت خود است. اما سوال این است که چرا یک بازیگر نسبتا خوب چنین بازی ضعیفی را اجرا میکند؟ قدرت یک بازیگر در لحظات دراماتیک مهم آشکار میشود. وقتی فیلمنامه و بازی بازیگر از هم جدا میشوند آنجاست که اثر هم به بیراهه کشیده میشود. بازی لاله مرزبان تا وقتی که فیلمنامه بُعد دراماتیک سنگینی ندارد، به حیات خود ادامه میدهد اما در لحظات مهم این بازی از دست میرود. فیلمنامه و بازی با ایراداتی که دارند ارزش اثر را پایین میکشند. همین موضوع برای شهاب حسینی هم صدق میکند. ایشان بازیگر بزرگی است و این بزرگی به همه ما ثابت شده است. اما در سریال آبان شخصیت او خوب نوشته نشده است. بنده خدا نمیداند نقش یک مافیای بیاخلاق را بازی کند یا انسانی تنها با قلبی عاشق! در این میان تنها امین حیایی است که هم از بابت تیپ و هم از بابت شخصیت به کاراکتر خود نزدیک است. دلیل این موفقیت هم در این است که سریال زیاد به سراغ او نمیرود وگرنه قطعا شخصیت ایشان هم به بیراهه کشیده میشد.

درباره فیلمنامه و قصه نوشتم. اما به هنگام نگارش این موارد عمده توجهها به پلات اصلی، آبان و ثابت بود. اما لازم است که این موضوع را کمی بیشتر باز کنیم. یک قصه خوب خواسته یا ناخواسته چندین قصه فرعی هم خلق میکند. هرچه این قصههای فرعی خوب باشند، ستون فقرات داستان اصلی را محکمتر میکنند. اگر قصه فرعی اضافه است، همان بهتر که نباشد. اما اگر به جاست باید تقویت شده و فدای قصه اصلی شود. سریال آبان یک قصه فرعی ضعیف و بیربطِ بزرگ دارد. قصه سروش و داستان عاشقی او. اینکه سروش برادر ثابت است و غیره که اصلا مهم نیست. داستان عاشقی او اما در کنار اینکه مهم نیست، قصه اصلی را هم به بیراهه میکشد. صحنه و توجههای بسیاری را به سوی خود جلب میکند و سروش در پیدا کردن عشقِ دیرینه خود دست به کارهای زیادی میزند. همه اینها هم زمانی اتفاق میافتد که هیچ حسی از مخاطب درگیر نمیشود. اینکه سروش به معشوق خود نرسید حداقل برای من مهم نبود. اینکه معشوق او چگونه زنی است، بازهم اهمیت ندارد. برای من مهم این است که برادرِ ثابت یعنی سروش دقیقا کجای قصه ایستاده است؟ چه کششی را در داستان اصلی ایجاد میکند؟ این همه صحنههای سانتیمانتال برای چیست؟

آبان تماما هم محکوم نیست. این سریال در بحث موسیقی متن عالی است و در لحظات دراماتیک مهم به فیلمنامه وفادار مانده است. محسن چاوشی هم که از کل سریال جلوتر است. موسیقی ساعت دیواری او به قدری شنیدنی و عالی است که قطعا به دور از سریال هم به حیات خود ادامه خواهد داد. فیلمبرداری آقای احسان رفیعیجم هم عالی است. بنده به شخصه روزهایی در سینمای ایران را به یاد دارم که فیلمبرداری ما در حد دانشجوی ترم یک سینما بود. اما امروزه شاهد کیفیت بصری بالایی چه در بحث نور و چه در بحث حرکت دوربین هستیم. البته این دوربین در تلفیق با فُرم که به کارگردان مربوط است، دچار ایراداتی شده است. مثلا شهر تهران در سریال آبان تبدیل به فضا نمیشود. صرفا یک محیط و چند تصویر در بکگراند فیلم است. تهران صرفا ضمیمه داستان است نه بخشی از هویت آن. با این حال در بحث تکنیک فیلمبرداری و تصویر، سریال آبان قابل دفاعست.

در پایان چنین میشود گفت که سریال آبان اثر دست و پا شکستهای است. کمیجنایی، کمی عاشقانه، کمی اجتماعی و در یک دید کلی جزو هیچکدام نیست. نمیتواند عاشقانه باشد چون فیلمنامه یاری نمیکند. نمیتواند اجتماعی باشد چون بیش از حد طبقاتی و بیاخلاق است. در نقد اصلی سریال هم در این است که اصلا قصه جذاب و معقولی ندارد. حسهای مخاطب تحریک نمیشود و صرفا یک دورهمی ثروتمندانه است. پول درنهایت موفق نمیشود برای آبان اعتبار بخرد. پایانبندی سانتیمنتال با کلی سوال بیپاسخ هم عمر اثر را کم میکند. در هزارتوی سینما این نوع آثار گم خواهند شد. فراموش میشوند گویی که هرگز نبودهاند. تنها لحظاتی از سریال و تنها بخشهایی از تکنیک (موسیقی) قابل دفاع هستند. میشود اثر را دید اما آبان هرچه است هنری و یا خوب نیست.
نمره نویسنده به سریال: ۴ از ۱۰








![[DEMON] [DEMON]](https://gamefa.com/wp-content/uploads/avatars/195400/1749989610-bpthumb.jpg)











دلیل ساخت سریال های سطحی و آبکی نمایش خانگی چیزی نیست جز پولشویی و رانت
انقد پول رد و بدل میشه که بعضا بازیگران درجه یک و سوپر استار تو اون سریال نقش آفرینی میکنن با اینکه از نظر محتوا و موندگاری اصلا شایسته نیستن و البته خودشونم این موضوع رو میدونن!
ولی خب دیگه پولو رو مرده بذاری پا میشه برات قر میده اینا که دیگه جای خود دارن!
تا چندسال پیش به هر سلبریتی میگفتی بیا تبلیغ بازی کن انگار فحش ناموس بهش دادی اما الان تقریبا همشون تیزر و تبلیغ بازی میکنن!
امان از پول… .
خوشحالم 🎉 که یه نفر دیگه هم میفهمه
یه نفر دیگه؟ همه میدونن عزیز
انشالله که همینطور باشه
هر مطلبی میبینید دلیل نمیشه درست باشه یه نویسنده نظر شخصی خودش رو در این سایت گذاشته ، فیلم آبان یه فیلم متفاوت و قوی و واقعیت انسان هاست ، چون یکی خوشش نمیاد و دوست داره مملکت گل و بلبل باشه نمیشه فیلمی رو نساخت ، سینمای ایران همینجوری هم محدود است و خشک مذهب ها اجازه ساخت فیلم هایی مثل آبان را نمیدن و به لطف دولت جدید که همه چی آزاد تر شده دارن واقعیات را راحت تر در سینما به تصویر میکشند ، حالم بهم میخوره از افرادی که یه مطلب میبینن سریع تخت تاثیر قرار میگیرن ، یعنی سریع سوار موج میشید موج سواری رسانه ایی یعنی همین
از یاغی و زخم کاری و.. گرفته تا این همشون Absolute Trash هستن
بابا خارجی نکشیمون
میخواستم جواب بدم و توجیهت کنم که یسری از واژه ها نباید ترجمه بشند اما وقتی اکانتت رو چک کردم پشیمون شدم..
۱۹ تا هم لایک (عه ببخشید، پسند) گرفتی، برو حالشو ببر
یعنی واقعا تو فارسی لفظی موسوم به«آشغال مطلق» وجود نداره؟😂😂
مقایسه کردن کلمه لایک با این اصطلاح که به زبان طعنه هم به این کاربر بیان کردی خیلی خنده داره
میخواستم جواب بدم اما دیدم پایین یکی دیگه جوابی که میخواستم رو داده، همونو بخون (و یاد بگیر)، اگه از اون مقایسه هم خوشت نیومد و کلا طرز فکرتم مثل اون بنده خداست، برو به emotional damage بگو “ضربه احساسی”
در ضمن طرز صحبت هرکی به خودش مربوطه و نباید اینقدر سرمون تو فلان جای دیگران باشه (اما متاسفانه ایرانی رو نمیشه کاریش کرد)
خودتو به بقیه نچسبون
با کی کار داری
کاری به بقیه حرفات ندارم، ولی طعنه میزنی متاسفانه چون ایرانی هستی و فلان. ببخشید شما خارجی هستی یا فضایی؟؟ این چه اصطلاح زشتیه که از رو عادت تکرار میکنین!
یه میمه و بنظرم خیلیم خوبه. معادل فارسی میم رو که رواج داره تو ایران رو میشه بگی؟ضدحال نزنین
راستی میگی گاهی بعضی چیزا قابل ترجمه نیست و قشنگیش به همونه.
اشتباهی سه بار یه کامنتو کردی. اگه دوست داشتی میتونی دوتاشو حذف کنی
مرسی، کامنت نوشتن و حذف کردن اینجام دردسر داره😅
راست میگی گاهی اوقات ترجمه کردن یه سری چیزا از مزهش میپرونه.
راستی میگی گاهی بعضی چیزا قابل ترجمه نیست
نویسنده نظر شخصی خودش رو گفته در حالی که جای فیلم آبان و نشان دادن واقعیت به این شکل واقعا خالی بود ، انقد سریع تخت تاثیر قرار میگیرید که یهو تمام فیلم ها شدن اشغال و فیلم مختار و یوزارسیف شدن خوب ، مثل این خشک مذهب ها شدید 🤣
تحت تاثیر مطلب !!
حتما تا قبلش میدیدیم بعد این مطلب دیگه کنسل شد ! 😄
برو چهارتا سریال درست حسابی مثل Breaking bad و office و غیره ببین بلکه شخصیت پردازی، اکت، دیالوگ، استوری و عمق بخشیدن رو حس کنی، با وضعی که من ازت میبینم، برای کیفیت زندگیت هم خوبه.
یا که میتونی بری تتوی یاغی بزنی
خدارو شکر سمت این سم ها نرفتم دوستان سریال جان سخت ببینید عالی
از نظر تو جان سخت عالیه
خوشتیپ
جان سخت اولاش واقعا خوب بود، ولی از یه جایی به بعد زد جاده خاکی
درسته یه خورد کشش دادن ولی جدی عالی بود طنز ام توش بود وحشی میبینی یاد بدبختی ها میوفتی کل سریال غم
اسپویل:
مشکلش فقط کش دادنش نبود، اوایل فصل کلا راجب حامد و اعدام فرزاد بود، ولی آخرش کلا تغییر سناریو داد و از اعدام یه یارو رسید به گرجستان و قمار و اینا
وحشی هم چون طنز نداره نمیشه ازش ایراد گرفت و هومن هم چون کارگردانشه طبیعیه
الانم یه سریال که به خوبی داستان خودشو بره و توش تیکه های طنز داشته باشه تاسیان هستش که توی جفتش تا الان عالی بوده، فقط امیدوارم تابوشکنی کنه و عین بقیه سریالای ایرانی آخرش خراب نکنه
من تا انتها این سریال و دیدم و به جرات میتونم بگم یکی از بدترین سریال های ایرانی ساخته شده هست. همچنین براحتی میتونه با سریال های ترکی رقابت کنه
دقیقا چرا تا آخر دیدی 😂
Sephiroth : چرا تا آخر دیدم؟ والا مرض دارم یه عادت بدی که دارم یه چیزی و شروع میکنم تا تهش میرم حتی به غلط . دی
ولی من دقیقا برعکس تو، خیلی زود نا امید میشم و کلا میبندم، فرقی هم نداره چه مدیومی باشه
مثلا همین ماه ۴ تا گیم رو دانلود کردم در نهایت سه تاشو زیر یساعت بازی کردم گذاشتم کنار و فقط از یکیش خوشم اومد
سریال هم همینطور، کل فصلو میگیرم اگه باب میلم نبود وسطای قسمت یک کلا پشیمون میشم میبندم xD
تا آخر دیدی ؟! چطور خوب نبوده که تا قسمت آخر تو رو جذب کرده ؟!😂 یه چیزی بگو بگنجه ، من اگر فیلمی خوب نباشه نهایت قسمت سوم میفهمم خوب نیست ولش میکنم بعد تو تا آخر دیدی فهمیدی خوب نیست !!
فیلم ترکی ؟! پس بلاخره ایران به فیلم ساخت که بدون محدودیت واقعیت را به تصویر بکشه ، بهتره فیلم ترکی هم تا آخر ببینی تا متوجه بشی بر خلاف رواج بی اخلاقی داره آخر عاقبت خیانت که خوب نیست را به تصویر میکشه و کلی مطلب آموزنده دیگه مثل ازدواج زوری که عاقبت خوبی ندارد و… شماها آماتور هستید
“طبقه ثروتمند ایرانی را همچون یک اهریمن به تصویر کشیده و این در قالب فرهنگ چیزی به جز ضدیت با ایران عزیزمان نیست.”
آقای کریمی حرفای شما نقد کردن نیست؛ بیشتر ادای نقد کردنه. شما احتمالاً ایران زندگی نمیکنی و گرنه ممکن نیست چنین نظری بدی. بهجای صبحت درباره زیباییشناسی هگلی، کافیه یه روز کف تهران زندگی کنی و ببینی با دلار ۸۰ تومنی، طبقه کارگر داره برای بقا و زنده موندن میجنگه و طبقه متوسط هم صرفاً برای بدتر نشدن شرایطش. توی چنین شرایطی، کسی که میلیارد میلیارد پول داره، قطعاً فاسد، دزد و وابستس. این تحلیل رو یه کودک هم میتونه بکنه. ما تو دهه ۴۰ شمسی زندگی نمیکنیم که کسی برحسب شایستهسالاری بتونه به طبقه ثروتمند برسه. بازم تاکید میکنم که شما یا ایران زندگی نمیکنی و یا هم خودت جزو همون افراد وابسته هستی که نونت تو این حرفاست…
و در انتها بگم که اگه تعریف طبقه بورژوازی در نظر شما براساس معیارهایی مثل “نوع لباس پوشیدنِ خاص، علاقه به موسیقی کلاسیک و اُپرا و زندگی در محیطی باروک” تعریف شده، لطفاً به شعور مخاطب توهین نکن و به کتاب “سرمایه” مارکس یا اگه برات سخت و طولانیه، به کتاب “مانیفست کمونیست” مارکس رجوع کن. اینجوری اگه بعداً خواستی درباره موضوعی فلسفی نظر بدی، حداقل تو ذهن مخاطب این ایده شکل نمیگیره که «نویسنده فقط کلمات رو بلده و نه مفهوم پشت اونهارو».
موفق باشی.
سلام. دوست عزیزم. کامنت شما بسیار سطحی بوده و لایق پاسخگویی نیست. اما در سهم خودم می نویسم تا خیالی به سرتان نزند. بیشتر از اینکه نقد بنده ادایی باشد، کامنت شما ادایی است. ارجاع دادن به طبقه کارگر و چسباندن بنده به نون خورها جایی است که دقیقا بی سوادی شما فاش می شود. بحث طبقه کارگر در نقد من مطرح نشد. بنده خودم جزو این طبقه هستم و با افتخار یک کارگرم. دوما بنده بازساری تصویری غلط که هم وطن را علیه هم وطن می کند را نقد کردم نه چیز دیگر. قطعا جامعه ما تحت نفوذ الیگارشی ها درحال نابودی است و این را من از شما بهتر می فهمم. مسئله مطرح شده در این است که بسیاری چه با تلاش چه با شانس موفق به خلق ثروت بسیار شده اند. این موفقیت هم هم سفره شدن با نون خورها نبوده. اما شما چنین طبقاتی و کور ذهن هستید که هرکس پول دارد را فاسد و نون خور می دانید. (طبق اصل پوپر نمی شود ثابت کرد که هرکس پولدار است، فاسد و نون خور است). درباره بورژوازی هم که گویا شما تفاوت میان این طبقه و سرمایه دار را نمی دانید. بورژوا یک طبقه است. ریشه در فرهنگ غنی اروپا (مارکس در کتاب دست نوشته های اقتصادی فلسفی اشاره می کند) بنده صرفا خواستم اول نقد مرزبندی که این دوستان هرچه هستید بورژوازی نیستند. حتی به زورگویی، فاسد بودن و بی اخلاق بودنشان هم نقد کردم. به دستمزدهای کلان بازیگران هم نقد کردم، شما ندیدی یا بهتر است بگویم که نخواستی ببینی. درضمن به دیگر نقد های بنده از جمله نقد باربی مراجعه کنید تا بفهمید چه کسی مارکس خوانده و چه کسی نخوانده است. در بحث مارکس بهتر از سینما عمل می کنم. پس به جای رگ غیرتی خلقی تان، کمی سوادتان را ارتقا دهید. با تشکر.
بعید میدونم تو سینما کاره ای باشی با این ادبیات سخیفتون وای به حال مملکتی که شماها توش کاره ای باشید
این متن پاسخ به هیچکسی نیست. صرفا برای دوستانی که بحث بالا برایشان مسئله است:
استدلالم که بورژوازی فراتر از مالکیت ابزار تولید، یک فرهنگ، ارزشها و نقش اجتماعی-سیاسی خاص دارد، در تحلیلهای جامعهشناختی و تاریخی قابل دفاع است. بورژوازی در مفهوم کلاسیک (بهویژه در چارچوب مارکسیستی و مطالعات فرهنگی) نهتنها به مالکیت سرمایه و ابزار تولید، بلکه به سبک زندگی، ایدئولوژی، ارزشها (مثل فردگرایی، عقلانیت ابزاری، و مصرفگرایی) و تأثیرگذاری سیاسی-اجتماعی اشاره دارد. این فرهنگ در اروپا با ظهور سرمایهداری و طبقه متوسط مدرن در قرنهای ۱۷ تا ۱۹ شکل گرفت و ویژگیهایی مثل تأکید بر کارآفرینی، آموزش، نظم اجتماعی، و حتی هنر و ادبیات خاص خود را داشت.
در ایران، به دلیل ساختار اقتصادی-اجتماعی متفاوت (مثل تسلط اقتصاد کشاورزی و فئودالی تا اواخر دوره قاجار، و سپس ورود مدرنیته از بالا توسط دولت)، طبقه بورژوازی به سبک اروپایی (با فرهنگ و ایدئولوژی منسجم) شکل نگرفت. به جای آن، گروههایی مثل تجار سنتی (بازاریان) یا نخبگان بوروکراتیک (در دوره پهلوی) نقشهایی شبیه به بورژوازی داشتند، اما فرهنگ و ارزشهایشان (مثلاً تأکید بر سنت یا وابستگی به دولت) با بورژوازی کلاسیک تفاوت داشت. حتی در دوره مدرن، طبقه ثروتمند ایران بیشتر به رانتخواری یا وابستگی به ساختارهای سیاسی گره خورده تا کارآفرینی مستقل و فرهنگ بورژوازی.
فرهنگ بورژوازی در غرب با ارزشهایی مثل سکولاریسم، عقلانیت اقتصادی، و نهادهای مدنی قوی همراه بود. در ایران، به دلیل سلطه ایدئولوژیهای دینی یا دولتی و ضعف نهادهای مدنی مستقل، این فرهنگ بهصورت منسجم شکل نگرفت. حتی طبقه متوسط مدرن (مثل پزشکان، مهندسان، یا روشنفکران) که در دوره پهلوی یا پس از انقلاب ظهور کردند، بیشتر به دنبال اصلاحات سیاسی یا اجتماعی بودند تا ایجاد یک فرهنگ بورژوازی متمایز. سبک زندگی این گروهها هم اغلب ترکیبی از سنت و مدرنیته است، نه یک فرهنگ بورژوایی خالص.
بورژوازی در غرب نقش مهمی در تحولات سیاسی (مثل انقلابهای بورژوایی یا لیبرالدموکراسی) داشت. در ایران، به دلیل تمرکز قدرت در دست دولت یا نهادهای شبهدولتی، طبقهای که بتواند بهعنوان بورژوازی سیاسی-فرهنگی نقش ایفا کند، شکل نگرفت. حتی ثروتمندان معاصر ایران (مثل سرمایهداران وابسته به دولت یا رانتخواران) بیشتر بهعنوان «الیگارشی» یا «بورژوازی کمپرادور» (وابسته به خارج) توصیف میشوند تا بورژوازی مستقل با فرهنگ و هویت مشخص.
هر کسی که میلیارد پول داره فاسد نیست.اون بیچاره ای که از نوجوونیش گذشت،از جوونیش گذشت و فقط ۱۷ سال از عمرشو گذاشت برای دکتر شدن تا جان شما رو نجات بده و مبلغی به عنوان پاداش هم در قبال ان دریافت کنه مطمعن باش حقشه و هیچ گونه فاسد نیست. اون تحلیلی که تو گفتی رو فقط یک کودک میتونه بکنه نه یک کودکی “هم”
بعضی از سریالا ها مثل اکتور یا در انتهای شب برام جذاب بودن ولی این سریال محتوایی غیر از عشق بی معنی نداشت.حتی رمانتیک بودنم اندازه ای داره.احساس میکنم تنها دلیلی که این سریال مشهور شده ظاهر شخصیت اصلی خانم هست که بازم تاسیان به این شکله ولی داستانی برا خودش داره که قابل قبوله و زیباس
یاا خدااا
همه قسمت های این نقد بجای فریبرز ثابت نوشته شده کامرانی😐😂 یه کم دقت بد نیست
واقعا بعد دیدن این سریال تصمیم گرفتم دیگه سریال ایرانی نبینم! واقعا چطور آدمو گول میزنن؟! چرا بعضی فیلم ها شروع قوی ای دارم ولی اخر اشغال تموم میشن؟! واقعا ایران چشه؟! واقعا انتظار بیشتری از سریال های ایرانی نمیشه رفت!
وحشی تا الان قشنگ بوده پیشنهاد میکنم اونو ببین
وحشی باز یه پله جلو تره
کاملا با شما موافقم.
جزو مزخرف ترین سریال های ایران بود.
فیلم و سریال های ایرانی اصن نیازی به نقد کردن نداره انقدر افتضاح هستن کلا کسیایی که این رو می بینند و لذت میبرن اصن درکی از فیلم ندارن جدا از داستان فیلم بازیه بازیگراست که آدم فکر میکنه اون لحظه رو خودش بهتر بازی میکنه و در کل هم گیمفا واقعا عالی نقد میکنه من خودم سر نقد گاد اف وار فهمیدم چون خودم فن تعصبی شم اولش که نقد کرده بود فکر کردم دشمنی چیزی داره با این بازی ولی واقعا خودم توی بازی همه نقطه ضعفای که نقد شده بود رو تجربه کردم
یکی از مزخرف ترین سریال های تاریخ ایران.
از همه ابعاد و هرجوری که بخوای حساب کنی رسماً سریال ترکیه🤦🏻♂️
به شخصه اخرین سریال ایرانی که برام جذاب بود و دیدم پوست شیر بود که باز اونم پایان بندی سطحی و مسخره ای داشت.این سریال ؟بازیگر نقش ابان رو مخ ترین شخصیت سریال بود/نه خنده هاش از ته دل بود نه گریه هاش/یاد سریال west world میوفتادم که چهره کاراکتر ها دقیقا عین یه ربات بی احساس و پوچ بود/صحنه قش کردنش هم که کمدی ترین قسمتش بود/ملت اومدن با سکانس جواد رضویان توی پاورچین مقایسه میکردن که البته جواد رضویان خیلی بهتر قش میکردن خخ.و بیشتر از همه دلم به حال هزاران نفری میسوزه که اشتراک پلتفرمی رو میخرن که همچین سریال های ابکی و سطحی رو بهشون تحویل میده.
خیلی ممنون از نویسنده برای این نقد . بعضی از صحنه های فیلم امین حیایی یا شهاب حسینی صرفا یه بازی سطحی ارائه میدن و کاملا معلومه بازیگر یا از روی اجبار یا بخاطر مسائل مالی تو این سریال حضور داره . هیچکدوم از شخصیت ها هم گذشته مشخصی ندارن و هیچ داستانی پشت اونا نیست فقط یه نماد از طبقه ثروتمند جامعه هستند تا یه سری که هیچ درکی از این بازی های مسخره ندارن بیان و این سریال رو شاهکار توصیف کنن . کاش یروز برسه که سطح هنری و فرهنگی این جامعه هم بالا بره …
گمان نکنم فیلم و سریال ایرانی احتیاجی به نقد و برسی داشته باشد ، فیلم نامه و پایان های باز و درخشانشان خود گویای همه چیز است .
شهاب حسینی اسطوره و بی تکرار پر افتخار
حیف وقت که عزیزان میزارن برا نقد و دیدن این آشغالای صدا و سیما…