اگرچه بازی هایی مانند Dark Souls 2، Resident Evil 5 یا Batman: Arkham Origins نتوانستند انتظارات اولیه را به طور کامل برآورده کنند، اما هر یک از آنها در جایگاه خود عناوینی ارزشمند محسوب میشوند و در گذر زمان موفق شدهاند جامعهای وفادار از طرفداران برای خود ایجاد نمایند. با این حال، به دلیل اینکه آثار مشابه عناوین مذکور به سطح مورد انتظار مخاطبان نرسیدند، برخی آنها را بیش از حد مورد انتقاد قرار دادند.
متاسفانه این موضوع مشکلی تکراری در صنعت بازی است. هر بار که یک بازی پرحاشیه منتشر و در حد و اندازههای تبلیغات و انتظارها ظاهر نمیشود، بخشی از جامعه بازیکنان با نگاه انتقادی بیش از حد، آن را اثری بیارزش و شکست خورده قلمداد میکنند. در چنین مواردی، تمرکز بر یک و دو ایراد خاص باعث میشود تمامی نکات مثبت بازی نادیده گرفته شود.
نقدها و بررسیهای غیرمنطقی و ناعادلانه به خصوص در سالهای اخیر به طور نگرانکنندهای افزایش یافتهاند. بهنظر میرسد بخشهایی از جامعه گیمرها پیش از آن که برخی بازیها به مرحله انتشار برسند، موجی از نفرت و انتقاد را نسبت به آنها شکل میدهند. حتی در مواردی که این عناوین نقدهای مثبتی دریافت میکنند، برخی از کاربران بدون تجربه شخصی از بازی و تنها با دنبال کردن فضای منفی ایجاد شده، وارد جریان نفرتپراکنی میشوند.
البته اینگونه نیست که همه این نوع بازیهای مورد انتقاد، آثاری نادیده گرفته شده هستند. برخی از آنها عملکردی بهتر از تبلیغات منفی نشان دادهاند و برخی دیگر در بهترین حالت، تنها در سطحی متوسط جای میگیرند. با این حال، تردیدی نیست که بسیاری از این عناوین با حجمی از نفرت و تخریب مواجه شدند که به هیچوجه درخور آنها نبود. در این مقاله به بررسی ۱۰ بازی از این نوع که طی چندسال اخیر منتشر شدند میپردازیم.
۱۰. Mario & Luigi: Brothership

بازی Mario & Luigi: Brothership بلافاصله پس از انتشار با انتقاداتی پیرامون مشکلات جزئی فنی، طراحی تکراری مراحل و مکانیزمهای سفر بیش از حد پیچیده مواجه شد. هرچند این ایرادات تا حدی صحیح بودند، اما به نظر میرسد برخی منتقدان در نقد خود زیادهروی کردند. وبسایتهایی مانند Destructoid و GameSpot این بازی را با امتیاز ۶ از ۱۰ ارزیابی کردند. در این میان، IGN با لحنی بیرحمانهتر به این عنوان نوبتی فانتزی نمره ۵ از ۱۰ را اختصاص داد.
مجموعه Mario & Luigi در گذشته نسخههای موفقتری داشته، اما واقعیت این است که نقاط قوت Brothership به مراتب بر نقاط ضعف آن غلبه میکند. این بازی با گرافیک سل شید چشم نواز، نشان میدهد که ماریو هیچگاه به این اندازه چشمگیر و جذاب به نظر نرسیده است.
گرچه داستان هرگز نقطه قوت اصلی این فرنچایز نبوده، اما ساختار کلی روایت، پیشرفت شخصیتی کاراکترها و درگیریهای درونی آنها به طرز شگفتانگیزی خلاقانه و جدید به نظر میرسد. فراتر از آن، تماشای این که یک IP کودکپسند به سراغ مضامینی پیچیده مانند انزوا، اضطراب و کینهتوزی میرود، تجربهای متفاوت و قابل تحسین را نشان میدهد.
گیمپلی و معماهای بازی به ندرت تکراری میشوند. تقریباً در هر چند ساعت، مکانیزمهای جدیدی معرفی میشوند که روند بازی را پویا نگه میدارند. مبارزات نیز به دقت و زمانبندی نیاز دارند و بازیکن همیشه در حالت آمادهباش است که هر نبرد را به تجربهای درگیرکننده تبدیل میکند. علاوه بر این، بخش داستانی با گستردگی چشمگیر خود، هر گیمری را برای ساعتها سرگرم نگه میدارد.
همچنین این بازی یکی از خاطرهانگیزترین قطعات موسیقی را در تاریخ حضور لولهکش ایتالیایی محبوب ارائه میدهد، آهنگهایی که مدتها در ذهن مخاطب باقی میمانند. گذشته از چند ایراد جزئی، Mario & Luigi: Brothership تجربهای لذتبخش است که بار دیگر ثابت میکند این مجموعه هنوز چیزهای زیادی برای ارائه دارد.
۹. Palworld

بازی Palworld تنها شش روز پس از آغاز دسترسی زودهنگام خود موفق شد هشت میلیون نسخه به فروش برساند و به دو میلیون بازیکن همزمان در استیم دست یابد. در کمتر از یک ماه، این عنوان بقامحور توانست به فروش ۱۵ میلیون نسخهای دست یابد، دستاوردی که به نظر میرسد آینده این IP را تضمین کرده باشد.
کاملاً واضح است که آیپی جدید استودیوی Pocketpair در طراحی خود از المانهای متعددی از فرنچایز Pokemon الهام گرفته است، تا جایی که برخی از Palها شباهتی آشکار و غیرقابل انکاری با هیولاهای خاص و محبوب نینتندو دارند. از آن جایی که ساختار اصلی Palworld بر پایه شکار، جمعآوری و استفاده از موجوداتی دوستداشتنی شکل گرفته، مطرح شدن اتهامات کپیبرداری از همان ابتدا قابل پیشبینی بود.
با این حال، شباهتهای بین این دو اغلب به بخشهای سطحی و بصری محدود میشود. Palworld به طور جدی وارد قلمرویی میشود که هیچگاه بخشی از دنیای Pokemon نبوده است و این شامل مکانیزمهای بقا و Crafting، ساخت پایگاه، استفاده از سلاحهای گرم و حتی بهکارگیری Palها به عنوان نیروی کار یا منبع تغذیه میشود. همچنین بازی با بهرهگیری از طنزی سیاه، طعنهآمیز و گاه شوکهکننده، مسیر خود را از فضای روشن Pokemon کاملاً جدا میکند.
با اینکه Palworld در برخی قسمتها دچار تکرار میشود و از انسجام ساختاری چندانی برخوردار نیست، اما المانهای قابل ملاحظهای در آن وجود دارد که نسبت به Pokemon عملکرد بهتری دارند و این مقایسه وقتی معنادارتر میشود که به کاستیهای آشکار نسخه اخیر Pokemon Scarlet/Violet نگاه کنیم.
ساختار غیرخطی Palworld آزادی عمل بیشتری را برای بازیکنان فراهم میسازد. بخش چندنفره آن به سهولت قابل دسترسی است و سیستم مبارزات نیز تنوع و عمق بیشتری دارد. در نتیجه، نه تنها انتقادات تند نسبت به Palworld تا حد زیادی بیپایه به نظر میرسند، بلکه نینتندو حتی میتواند از برخی نوآوریهای این عنوان درس بگیرد.
۸. Tomb Raider I-III Remastered

استودیو Aspyr گزینهای ایدهآل برای کار روی Tomb Raider I-III Remastered به نظر میرسید؛ چرا که پیشتر نیز سابقه پورت کردن چندین نسخه از این سری را در کارنامه داشته است. با وجود اینکه انتشار یک پورت مستقیم از سهگانه کلاسیک Tomb Raider میتوانست راهی آسان و سودآور باشد، Aspyr پا را فراتر گذاشت و به بازسازی کامل تکسچرها، مدلها و آبجکتها پرداخت.
امکانات جدیدی نیز از جمله قابلیت سوییچ میان گرافیک سنتی و گرافیک ارتقا یافته به این نسخه افزوده شده است که برای طرفداران قدیمی مجموعه تجربهای نوستالژیک و لذتبخش را رقم میزند. تجربه این بازیها روی کنسول PS1 برای بسیاری از گیمرها به بخشی از خاطرات اصلی دوران کودکیشان تبدیل شده بود و فرصت بازگشت به آن لحظات، باید به تحقق یک رؤیای دیرینه شباهت داشته باشد.
اما Tomb Raider I-III Remastered به دلیل بافتهای نهچندان چشمنواز، دشمنانی با طراحی مضحک و کنترلهای نهچندان خوب مورد انتقاد قرار گرفت. گرچه این ایرادات چندان بیاساس نیستند، اما در بسیاری موارد به نظر میرسد که انتقادات مطرح شده اغلب سلیقهای و سطحی هستند. البته باید تایید کرد که طراحی و گیمپلی بازی در برخی بخشها منسوخ شده به نظر میرسد.
واقعیت این است که سهگانه اصلی Tomb Raider نیز به طور دقیق همین ویژگیها را داشت. همان طور که عنوان بازی نشان میدهد، با یک بازسازی کامل مواجه نیستیم. تیم توسعهدهنده با حفظ هویت اصلی این سهگانه کلاسیک، قسمتهایی از آن را صیقل داده و به شکل شایستهای ارتقا بخشیده است.
برخی منتقدان ادعا میکنند که تغییرات در این نسخه آنقدر کم بوده که شاید بهتر بود Aspyr صرفاً پورت مستقیم نسخههای کلاسیک را منتشر میکرد. اما کافی است به سرنوشت Metal Gear Solid: Master Collection Vol. 1 نگاه کنیم. زمانی که Konami این کار را انجام داد و نسخهای بدون ارتقای گرافیکی عرضه کرد، موجی از انتقادات سنگین به سمت این شرکت روانه شد.
۷. Resident Evil 3 Remake

Resident Evil 2 Remake با بازسازی وفادارانه و البته خلاقانه خود، استاندارد جدیدی برای بازآفرینی آثار کلاسیک تعریف کرد و همین امر باعث شد انتظارات از دنباله آن، به خصوص از نظر عمق محتوا، بهشدت بالا برود. اگرچه ریمیک نسخه سوم نتوانست از نظر گستردگی با نسخه اصلی در سال ۱۹۹۹ برابری کند، اما تجربهای سرگرمکننده را ارائه داد.
انتشار ریمیک Resident Evil 3 موجی از انتقادات را روانه آن کرد. یکی از اصلیترین انتقادات، کوتاه بودن بخش داستانی بازی بود. این در حالی است نسخه کلاسیک نیز چندان طولانی نبود و این موضوع کاملاً قابل پیشبینی به نظر میرسید.
از سوی دیگر، حذف برخی مکانها، باسفایتها و سیستم انتخاب زنده نیز موجب نارضایتی بخشی از جامعه بازیکنان شد. این انتقاد اگرچه قابل درک است، اما در عین حال این مورد را نادیده میگیرد که ریمیک Resident Evil 3 تقریباً اغلب لحظات نسخه اصلی را با جزئیات بیشتر گسترش داده و در کنار آن محتوای کاملاً جدیدی را نیز وارد بازی کرده است.
برخی Nemesis را صرفاً یک کپی ضعیف از Mr. X در Resident Evil 2 میدانستند، اما این مقایسه نهتنها ناعادلانه، بلکه تا حد زیادی سطحی است. این موجود جهشیافته در سد کردن مسیر بازیکن به مراتب سریعتر، تهاجمیتر و مؤثرتر عمل میکند. Nemesis بهویژه از نظر روانی تأثیرگذارتر است و توانایی آن در ظاهر شدن طی لحظات غیرمنتظره، لحظاتی پرتنش و بهیادماندنی خلق میکند. هرچند برخی نقدهای منفی نسبت به این ریمیک منطقی و قابل درک بودند، اما شدت واکنشها در بسیاری موارد بیش از حد و ناعادلانه بود.
۶. Senua’s Saga: Hellblade 2

درست مانند Resident Evil 3 Remake، بازی Senua’s Saga: Hellblade 2 نیز دنبالهای خوشساخت اما نسبت به نسخه اول کمفروغتر بود و همین موضوع برای بسیاری از هواداران ناامیدکننده به نظر رسید. با این حال، برخی از رسانههای منتقد از جمله PC Gamer در قضاوت خود پا را فراتر گذاشتند و این بازی را دنبالهای بیهدف و بیرمق توصیف کردند.
نکته عجیب این است که بسیاری از ایراداتی که به Hellblade 2 وارد شد، به راحتی میتوانستند به نسخهی اول مجموعه نیز نسبت داده شوند. یکی از مهمترین نقدها، به مبارزات ابتدایی و پراکنده بازی مربوط میشد. این انتقاد کاملاً وارد است، اما واقعیت این است که سیستم مبارزه ضعیف، در نسخه اول هم بهعنوان نقطه ضعف اصلی شناخته میشد.
این بازی به خوبی همان ویژگیهایی را تقویت کرد که نسخهی اول را به تجربهای منحصربهفرد تبدیل کرده بود. از جمله این موارد میتوان به فضاسازی عمیق و غوطهورکننده، روایت سینمایی، معماهای هوشمندانه، استفاده هنرمندانه از صداگذاری جذاب و پرداخت روانشناختی شخصیت اصلی اشاره کرد.
این حال، تمرکز بر این المانها باعث شد برخی بازی را یک «شبیهساز پیادهروی کند» بنامند. این یک برداشت ناعادلانه بود، چرا که نسخه اول نیز با همین ریتم آرام پیش میرفت و تمرکز آن روی شخصیتپردازی و داستانگویی بود. اما ظاهراً این بار نظر اکثریت بازیکنان متفاوت بوده است؛ زیرا Hellblade 2 در اوج خود تنها ۳۹۸۲ بازیکن همزمان در استیم داشت و نسخهی اول در زمان مشابه به ۵۶۱۹ بازیکن همزمان دست یافت. حتی با گذشت تقریباً یک دهه از انتشار نسخه اول، همچنان تعداد کاربران فعال آن در استیم بیشتر از نسخه دوم است.
درست است که Hellblade 2 به مانند نسخه اول مرزهای جدیدی را جابهجا نمیکند، اما این دلیل نمیشود که آن را دنبالهای ضعیف بدانیم.
۵. Starfield

Bethesda تنها به خاطر ساخت بهترین نسخههای Elder Scrolls و Fallout شناخته نمیشود، بلکه برخی از برترین بازیهای تاریخ را نیز در کارنامه خود دارد. با این پیشزمینه، بسیاری از گیمرهای باسابقه انتظار داشتند که Starfield همان Skyrim در فضای بیکران باشد.
این اثر نقشآفرینی فضایی با ارائه جهانی گسترده، ماموریتهای متنوع و تأکید بر اکتشاف و آزادی عمل مورد تحسین قرار گرفت. اما در کنار این تحسینها، با انتقادات قابل ملاحظهای نیز مواجه شد. گرافیک ناهماهنگ، صفحات بارگذاری متعدد و گیمپلی تکراری از جمله عواملی بودند که باعث شدند Starfield آن طور که انتظار میرفت درخشان ظاهر نشود.
با وجود اینکه Starfield همچنان یک بازی قابل قبول و سرگرمکننده بود، اما صرفاً به این دلیل که به آن شاهکار همهجانبهای تبدیل نشد که از آن انتظار میرفت، با موجی از انتقادات تند و گاه بیرحمانه مواجه گردید. (با توجه به شکست اولیه Fallout 76، شاید انتظار میرفت که سطح هیاهوی تبلیغاتی برای این عنوان پایینتر باشد.)
برخی از ایراداتی که به بازی وارد شد، بیشتر شبیه به بهانهجویی بودند تا نقد واقعی. پیش از انتشار Starfield، عدهای از طراحی ساده منوی اصلی شکایت داشتند؛ در حالی که این موضوع تأثیری بر گیمپلی ندارد. همچنین شماری از بازیکنان نسبت به مشکلات فنی بازی ابراز نارضایتی کردند. هرچند برخی باگها در بازی وجود دارد، اما این مشکلات در مقایسه با آثار قبلی Bethesda در زمان عرضه، به مراتب محدودتر و قابلتحملتر بودند. با این حال، گزارشهایی بدون سند مبنی بر وجود باگهایی منتشر شد که ظاهراً بازی را کاملاً غیرقابل تجربه میکرد؛ ادعاهایی که در بسیاری موارد اغراقآمیز به نظر میرسند.
Starfield شاید در سطح برترین آثار Bethesda قرار نگیرد، اما بیتردید با ضعیفترین بازیهای این شرکت فاصله دارد.
۴. Wuthering Waves

استودیو Kuro Games با عنوان Wuthering Waves تمام توان خود را به کار گرفت تا اثری خلق کند که ترکیبی جاهطلبانه از المانهای Death Stranding، Pokemon، Punishing: Gray Raven و Genshin Impact باشد. هرچند ترکیب این همه سبک و مکانیزم در نگاه اول غیرممکن به نظر میرسد، اما تبلیغات پرزرقوبرق این اثر نقشآفرینی با حالوهوای انیمهای، موجی از هیجان در میان طرفداران ایجاد کرد. به حدی که بازی پیش از عرضه رسمی توانست به رکورد چشمگیر ۳۰ میلیون پیش ثبتنام دست یابد.
اما متأسفانه شروع کار با مشکلاتی جدی از جمله ایرادات انیمیشن، حرکات خشک و ناقص شخصیتها، باگهای فنی، افت عملکرد و کرشهای پیاپی همراه بود و این در شرایطی بود که موفق به ورود به این جهان آزاد رایگان میشدید.
با این حال، تجربه بازیهایی مانند Cyberpunk 2077 و No Man’s Sky نشان داده که حتی بدترین شروعها نیز میتوانند با اصلاحات و پشتیبانی مداوم جبران شوند. بنابراین هنگامی که Wuthering Waves بهروزرسانیهای مختلفی دریافت کرد، انتظار میرفت مسیر خود را دوباره پیدا کند و به جایگاه شایستهاش بازگردد.
با این حال، بهروزرسانیها نه تنها شرایط را بهتر نکرد، بلکه منجر به بروز مشکلات بیشتری گردید؛ به طوری که صدای بازی به صورت کامل قطع شد. سؤال این است که چطور تیم توسعه حتی زحمت یک تست نهایی ساده را به خود نداد؟
پس از دومین اشتباه فاجعهبار Kuro Games، بخش بزرگی از گیمرها بازی را رها کردند و دیگر به آن بازنگشتند. این در حالی است که بازی با انتشار پچ بعدی بالاخره به ثبات رسید و توانست پتانسیل واقعی خود را نشان دهد. اما برای بسیاری، آسیب وارد شده آنقدر عمیق بود که دیگر حاضر به دادن فرصت بعدی به بازی نشدند.
حالا که قرار است Wuthering Waves در سال ۲۰۲۵ برای پلتفرمهای PS5 و PC منتشر شود، تنها میتوان امیدوار بود که این گوهر نادیده گرفته شده بالاخره به آن قدردانی و توجهی که سزاوارش است، دست پیدا کند.
۳. Tunic

Tunic، ساخته استودیوی مستقل Finji، عنوانی در سبک اکشن ماجراجویی است که از مجموعه کلاسیک The Legend of Zelda الهام گرفته است. این اثر نه تنها ادای دینی آشکار به فرنچایز افسانهای نینتندو به شمار میآید، بلکه تلاش میکند میراث آن را با رویکردی مدرن بازآفرینی کند. با این حال برخی منتقدان، بازی را چیزی بیش از یک تقلید آشکار نمیدانند.
اما این نوع نگاه نه تنها ناعادلانه، بلکه نادیده گرفتن واقعیتی است که بارها در دنیای بازیها تکرار شده است. تقلید اگر با خلاقیت همراه باشد، میتواند منجر به خلق آثاری ممتاز شود. از Crash Team Racing گرفته تا Forza و دهها بازی سبک مترویدوانیا، نمونههای موفقی از الهامگیری هوشمندانه وجود دارند که با وجود شباهتها، هویت منحصربهفرد خود را تثبیت کردهاند.
این بازی گرچه ظاهر و طراحی آن شباهتهای آشکاری به Zelda دارد، اما در باطن، تجربهای کاملاً متفاوت ارائه میدهد. برخلاف Zelda که دائماً مسیر را برای بازیکن روشن میکند، Tunic رازآلود باقی میماند و از بازیکن میخواهد همهچیز را با آزمون و خطا کشف کند. دفترچه راهنمای رمزآلود بازی نهتنها کمکی نمیکند، بلکه بیشتر سوالبرانگیز میشود. این چالشبرانگیز بودن در کنار گیمپلی دشوار، باعث شده بسیاری Tunic را به جای تقلیدی دیگر از Zelda، نسخهای ایزومتریک از Dark Souls بنامند.
همچنان گروهی از بازیکنان به این دلیل از تجربه بازی ناراضی هستند که احساس میکنند گیمپلی آن باید بیشتر به فرنچایز Zelda شباهت میداشت. در واقع، افرادی وجود دارند که Tunic را تنها به این دلیل نمیپسندند که یا بیش از حد شبیه به Zelda است و یا بیش از حد متفاوت از آن. گاهی اوقات نمیتوان همه را راضی نگه داشت.
۲. Star Wars Outlaws

در گذشته، معرفی یک بازی جدید از مجموعه Star Wars به تنهایی کافی بود تا شور و شوق گستردهای در میان طرفداران به وجود آید. با این حال، زمانی که Ubisoft از بازی Star Wars Outlaws رونمایی کرد، فضای کلی حاکم بر جامعه گیمرها بیشتر همراه با تردید و بدبینی بود.
در نگاه اول، شاید این نگاه منفی بیش از حد سختگیرانه بهنظر میرسید، اما عملکرد نهایی بازی مهر تأییدی بر نگرانیها زد. این بازی نتوانست جایگاه مورد انتظار خود را تثبیت کند و حتی از نظر فروش نیز پایینتر از پیشبینیها ظاهر شد. ایراداتی همچون هوش مصنوعی ناکارآمد، وجود باگهای فنی و مکانیزمهای محدود مخفیکاری از جمله نقاط ضعف اصلی بازی به شمار میروند. با توجه به سابقه نه چندان خوب Ubisoft در سالهای اخیر، چنین نتیجهای چندان هم دور از انتظار نبود.
برخی دیگر از منتقدان نیز از این مسئله گلایه داشتند که Outlaws تمرکزی بر نیرو (The Force) یا لایتسیبرها نداشته و اجازه نمیدهد در نقش شخصیتهای شناخته شده دنیای Star Wars قرار بگیرید. بهنظر میرسد بخش قابل توجهی از جامعه گیمرها صرفنظر از کیفیت نهایی، از همان ابتدا شکست این بازی را پیشبینی میکردند.
۱. Dragon’s Dogma 2

این بازی به واسطه روایت پویا، سیستم Pawn و دنیای پیچیده و پرجزئیات، از نگاه منتقدان در تمامی جنبهها یک سر و گردن بالاتر از نسخه اول ظاهر شد.
با این حال، واکنش بازیکنان همراستا با نقدهای مثبت نبود، به ویژه وقتی مشخص شد که Capcom پس از انتشار نقدها، سیستم پرداخت درون برنامهای را فعال کرده است. هرچند بسیاری از آیتمها درون بازی به راحتی و بدون نیاز به پرداخت پول واقعی قابل دستیابی بودند، اما این اقدام همچنان حرکتی غیراخلاقی تلقی میشد. این موضوع، در کنار جهشهای غیرمنطقی در درجه سختی و مشکلات فاجعهبار عملکرد فنی بازی، دلایل متعددی برای نارضایتی گسترده بازیکنان فراهم کرد. با وجود تمام این انتقادات، کپکام بهجای اقدام سریع، شش ماه زمان صرف کرد تا این مشکلات را با ارائه پچهای مختلف برطرف کند.
با وجود اینکه سازندگان برای رفع مشکلات اولیه زمان زیادی صرف کردند، تجربه دنیای شگفتانگیز بازی، مبارزات هیجانانگیز و مکانیکهای عمیق نقشآفرینی، به شکلی روان و بدون مشکلات ابتدایی امکانپذیر شد و این پاداشی برای صبوری بازیکنان بود.
با تمام این تفاسیر، تلاشهای تیم توسعهدهنده دیرتر از آن انجام شد که بتواند نتیجهای ملموس داشته باشد. تعداد بازیکنان همزمان به کمتر از یک درصد روزهای اوج خود رسید و نقدهای مثبت آن به طور میانگین ۶۰ درصد است . این شرایط بازگشت موفقیتآمیز Dragon’s Dogma 2 را به یک معجزه نیازمند میکند. واقعیت این است که Dragon’s Dogma 2 در حال حاضر یکی از بهترین عناوین نقشآفرینی محسوب میشود، اما دیگر تقریباً کمتر کسی آن را تجربه میکند.
منبع: WhatCulture




















باید اعتراف کرد یکی از مهمترین علتهایی که به استارفیلد این قدر سرکوفت زدن ، انحصاری شدنش بود که اونم نتیجهش به این ختم شد که مایکروسافت چون این بازی رو در یک مدت کوتاه و با فشار از نظر مادی و معنوی مال خود کرده و روش مانور میداد ، خودش و همچنین بازی رو تو یه باتلاقی انداخت که حتی خود تادهاوارد هم شاید نمیخواست اینطوری نشون داده و تبلیغ بشه در صورتی که حقیقتا بازی باکیفیتم بود
آخه کی عکس نماد برند یعنی هیلو رو از کنسول پاک میکنه و یه آیپی تازه تصاحب شده که معلوم نیست چی از توش در میاد رو بزرگ میزنه رو جعبه کنسول که بخواد باهاش کنسول بفروشه!
دقیقا !
باید لقب ‘حق گوی همه جانبه گیمفا’ رو بدیم به تو 👏👏👏👏
حق
مثل این میمونه که سونی بیاد روی ps5 ها اینترترانیگ بزنه
در دلم همینه مستر چیف چی کم داشت که این نسل یه گیم دیگه ندیدم ازش
تو رزیدنت ۳ ریمیک داستانو کوتاه نکرده بودن کلا بیشتر چیزارو عوض کرده بودن و داستانش پر از حفره و مشکل بود ولی کاراکتر کارلوس شخصیت پردازیش بهتر شده بود گیم پلیش هم واقعا پیشرفته تر از ریمیک ۲ بود ولی بازم نمسیس که باس اصلی بود فاز های مختلفش فرق خاصی نداشتن گیم پلی ای هم خوب نبودن ولی درکل بازی سرگرم کننده و با ارزش تکرار بالا بود
البته با خط اولت مخالفم.
تو داستان میشه گفت تغییراتی دادند مثلا شما میشه گفت توی بازی می تونستی بر اساس انتخاب مسیر داستان رو جور دیگه ای به پایان ببری مثلا با فرار نیکولای یا کشته شدنش توسط نمیسس یا توسط جیل با زدن هلیکوپترش.
گیم با اینکه تنوع اسلحه بالایی داشت ولی تغییراتی که داده بود جوری بود که تو درجه نرمال ساده بنظر می رسید بازی.(برخلاف نسخه اصلی که باید عملا از نمیسس فرار کنی وگر نه حتی با نوار سلامت سبز هم دخلت رو می آورد.)
یا مثلا نمیسس تو جاهای محدودی بازوکان به دست بود ولی تو اصلی راندوم بود.
تو نسخه اصلی شما علاوه بر اینکه باید مراقب نوار سلامت سبز یا زرد می بودی باید حواست می بود که کاراکترت توسط انمی هایی مثل عنکبوت ها نیش نخوره که باز اینطوری باید دنبال گیاهان آبی رنگ می بودی که توی نسخه اصلی مسمومیت کاراکتر رو با حتی Green herbمیشد زد بین برد.
یکسری انمی ها نبودند:کرم چاله یکیش بود.
عنکبوت.
سربریوس ها هم کم بودند میشه گفت.
راکون پارک و برج ساعت هم حذف کرده بودن ولی قبول دارم کلا درجه سختی بالانس نبود یعنی رو نایتمر و اینفرنو دیگه عذاب الهی بود مخصوصا سر فاز اخر نمسیس که رسما غیرممکن بود زدنش فقط میتونستی از ایتمای استور بازی بزنیش
منی که اینفرنو آب خوردن برام بود.🗿
فقط یک رایفل داشتم بقیه آیتم ها کلا تو اینونتوری بود.
یک دو تا از اون سکه ها یکی که مال افزایش دفاع و یکی هم که بازیکن رو درمان می کرد رو تو اینونتوری داشتم البته ولی تنها ۳ دفعه دمیج خوردم.
با رایفل چجوری زدی ؟ غیر اون کلته که اخرا بهت میده اصلا نمیشه دمیج داد بهش
البته به غیر از اون مرحله ای که نمیسس اندازه یک دیوار میشه و در کنار مرحله نیکولای.
منظورم اینکه همرو به غیر از اون دو تا تونستم این کار رو بکنم.
درباره نمیسس یکبار این کار رو کردم روی چندین درجه ولی به محض اینکه ۳ بار می زنیش سرعت دستش اونقدر زیاد میشه که در حد نایتمر میشه یعنی فقط کافیه یک بار بگیرتت و تمام.
منو هر دفعه می گرفت و پدرمو در می آورد ولی وقتی توی درجه آسون ضربه می زد داج زدن راحت تر بود ولی میگم چون هر جقدر که می زنیش قویتر میشه جوری که عملا نمیشه با اسلحه عادی زدش.
TUNIC یکی از بهترین بازی های نسل ۹عه و با TLoZ ها خیلی تفاوت داره از خیلی لحاظ از جمله اکسپلورشن، این گیر های الکی بشدت مسخرس
تو لیست Sonic Superstars هم میتونست حضور داشته باشه، ی عده بیش از حد انتقاد میکنن ازش و برام جالبه ک از ی بخشایی از بازی ایراد میگیرن ک اصا در اصل نقطه قوت بازیه😂
یکم بیشتر بیا سایت ، نمیگی دل ما تنگ بشه ؟.
همش تو تلگرام داره منو فحش میده
دلقک کذاب😂(با موتین شوخی دارم، ی وقت فک نکنید دارم بی احترامی میکنم😁)
از وقتی نیستی ویچری که همیشه ریپلای میکرد و گیر بهت میداد هم رفته 😄
خداروشکر بیخیال شد
آسایش برام نذاشته بود
شیطون خان شما که از گروه ها رفته بودی…کی برگشتی .؟.
یه گروه خصوصیه که ابوالفضل هم اتفاقی توش عضو شده…
جدای از گیم سنتر و گیم سوای ؟.
گروه جدیده ؟.
نه کلا به هیچ گروه دیگه ای ربط نداره
مال رسانه ها و کانال های بزرگ هم نیست
اوه اوکی ؛ صلاح دونستید مارو هم راه بدید 👋🙏
به به آقا امین، چخبر؟ خوبی شما؟
عزیزی زنده باشی، من هر جا باشم ب یادت هستم🫡
والا هستم تو سایت و چک میکنم اخبارو، منتها یکی اینکه کلا اخیرا زیاد دیگه فعالیت نمیکنم تو سایتا و تلگرام و اینا، چک میکنم ولی خب کامنت یا پیام نمیدم، بیشتر درگیر دانشگاه و کار و اینا هستم، تو وقت آزاد هم ک گیم میزنم و سریال میبینم😁 و ی مورد دیگه هم اینکه جدیدا اکثر اخبار و مقالاتی ک سایت کار میکنه زیاد برا من جذاب نیستن؛ ی عدشون ک فقط خوشم میاد رو میخونم و ی لایک میدم و ترجیح میدم تا وقتی نیاز خاصی نیس کامنت ندم، گاهی اوقات هم ک میبینم واقعا نیازه کامنت بدم و یچیزایی رو بگم، مث این مقاله ک واقعا نیاز بود اسم Sonic Superstars رو بیارم چون بیش از حد انتقاد بیجا میشه ازش و ی گیرایی الکی ای میدن بهش، بازی بینقصی نیس، پلتفرمر شاهکاری هم نیس، ی گیم ۷.۵/۱۰ یا ۸/۱۰عه اما خب اونقدری ک ی عده ازش بد میگن هم ضعیف نیس؛ برام عجیبه ک فنبیس Sonic ی سری از نسخه های این سریو مث خدا میپرستن و میگن شاهکاره (اصلا هم منظورم با Sonic Unleashed نیس ㋡) با اینکه همونا هم میتونم با دلیل اثبات کنم ک چرا بشدت اورریتدن و با اینکه بازی خوبی هم هستن اما اصلا لایق اون تصویر بولدی ک فنبیسش ازش ایجاد کردن نیستن بعد میان Superstars رو میکوبن و ب بعضی نقاط قوتش هم میگن آشغال😂 از افت لول دیزاین بازی(شروع افتش از دومین مرحله ای هس ک با Amy Rose بازی میکنیم) و بالانس نبود کلیش صحبت نمیکنن(بازیای Sonic چون ک “فست بیسد پلتفرمر” هستن باید جوری باشن ک بالانسی بین پلتفرمینگ و بخشای سرعتی باشن اما خب بعضی نسخه هاش بالانس نیستن و یا خیلی سرعتین، مث مثلا Sonic Rush(البته Sonic Rush تو بخش سرعتیش هم مشکل داره ی مقدار ک خب اون بحثش طولانیه) و Unleashed و یا خیلی پلتفرمینگ دارن و ی سری مکانیزم و پلتفرمینگ هاشون کلا پیسینگ بازیو خفه میکنن و نبودشون خیلی بهتر از بودنشونه مث Colors یا همین Superstars) ولی میان مثلا نقاط قوت بازی مث موسیقی و باس دیزاینش رو میگن آشغاله، با اینکه موسیقیش محشره (مخصوصا ترکایی مث Bridge Island Zone Act1) و باس دیزاینش تو سری جزو بهتریناس و میگن باسای نسخه های کلاسیک خیلی بهترن😂 درصورتی ک نسخه های کلاسیک همشون باساشون ضعیفن(اکثر نسخه های این سری ضعف باس دیزاین دارن اما دقیقا همون نسخه هایی ک باساشون ضعیفه رو Sonic فنا میگن باساش عالیه😂 و خوباشو میگن ضعیفه) ن چالش دارن، ن تنوع مووست دارن، قابل اسپم هم هستن، ولی Sonic فنا میگن باسای کلاسیک خیلی خوبن ولی باسای Superstars ک هم چالش خوبی دارن هم مووست های جالب و متنوعی دارن و هم قابل اسپم نیستن آشغالن🙂(اتفاقا همین Superstars چن تا از باساش ضعف دارن، اما همونا هم از باسای نسخه های کلاسیک بهترن)
خلاصه اینکه ب عنوان فردی ک فن سنگین گیم های پلتفرمر و سری Sonic the Hedgehog هستش نیاز دیدم ک اینو بیان کنم
راستی ی سریال جدیدا دیدم بنام The Legend of Vox Machina، و منی ک انقد تو بحث فیلم و سریال سختگیرم میگم ک این سریال یکی از بهترین سریال های تاریخه، حتما ی سر بزن بهش ؛)
قربانت ؛ عزیزی❤
یا حضرت طرفداری سونیک….( اون ساندترکه رو رفتم گوش دادم ؛ واقعا محشره )
The Legend of Vox Machina، حتماً وقت بشه میبینم
سلیقه هامون هم چون مثل همه ؛ قطعا پس چیز خوبیه 🤝.
اگه عاشق سبک DND هستید حتما vox machina رو ببینید
اگه نیستید بازم ببینید
یک اکانتی بود همش اینو ترول میکرد و به کامنتاش ریپلای میزد
ایکاش اون بیشتر بیاد
به به ابوالفضل
به نظرم خودم بیشتر این انتقاد ها بر میگرد به جو سازیی که شرکت ها قبل انتشار انجام دادن و سر همین کاربر ها انتظار بالایی از این آیپی ها داشتن
و این مورد رو میشه خیلی واضح توی بازیی مثل starfield یا palworld دید
جدی ندیدم کسی palworld رو هیت کنه جز فن بوی های نینتندو
درود و خسته نباشید
در بخش مرتبط با بازی Star Wars Outlaws به نظر میاد یک مشکل غیر عمدی توی نگارش هست.
برعکس ۹ بازی دیگه که نگارنده سعی کرده بدون قضاوت انتقادهای سخت گیرانه و زیاده خواهی منتقدین و گیمرها رو بررسی و کمی نقد کنه . و حتی سخت کوشی سازندگان برای رفع مشکلات رو ستایش میکنه
در مورد این بازی چنین مواردی گفته نشده و بیشتر این حس رو میده که در خصوص این بازی در چنین مقاله ای استثنائن حق با منتقدین یا گیمرهاست
دراگون دگمای ۲ نسخه پی سی واقعا پورت فاجعه ای بود ، یعنی سیستم من که گاد رگنوراک و حتی لست ۲ ریمستر رو ۶۰ گرفت اینو فک کنم به ۲۵ هم نمیرسید مگر روی اولترا پرفورمنس و رزلوشن افتضاح یه ۴۰ فریمی میداد که عملاً قابل بازی نبود و کلا پاکش کردم
نمیشه هم گفت فقط بحث انجین هست
پردازنده ی غولی میخواست چون npc های بازی تعدادشون زیاد بود و فعالیتای زیادی داشتن و همینم فشار میاورد به پردازنده ها مخصوصا سری های F که اکثرا میبندن رو سیستما
خبرش حتی درز کرده بود که پلیرا برای پرفورمنس بهتر npc های بازی رو میکشتن و شهر هارو خلوت میکردن چون دیگه زنده نمیشدن و فشار کمتری به پردازنده میومد
اصن شما پی سی گیمرا چی میگین این وسط ….بابا بازی نکنین خب شما که ادعاتون میشه تکنولوژی برتر و کامل ترین….واسه استار وارز سوروایور هم هیت داده بودین که رو پی سی خوب اجرا نمیشه بله که نمیشه خوب میکنه که نمیشه چون اینا بازی های قلمرو پادشاهی بی چون و چرای کنسول هستن میفهمی کنسول ….ینی تنها تکنولوژی و دستگاهی که برای بازی حرف اول و آخر رو میزنه نه اون پی سی که یک مشت بچه سوسول عینکی دنت خور باید بشینن پاش کانتر بزنن
پسر جان قبل اینکه کنسول ها بیاد اولین بازی ها برای کامپیوتر اومدن قدمت کامپیوتر از همه اینا بالاتره ، الانم همه بازی ساز ها میگن باید به پی سی بیشتر اهمیت بدیم
متاسفانه اکثر این جو های منفی که دور بازی ایکس باکس قرارمیگیره فقط به خاطر فن بیس بزرگ و چشم تنگ سونیه که نمیتونن ببینن ایکسباکس بازی خوب بسازه
حرفت جدی درست نیست استارفیلد بد نبود ولی خیلی ناامید کننده بود بخاطر سابقه بتزدا و اگه فقط برا ایکس باکس سخت گیری بود بود که کانکورد شکست نمیخورد
استارفیلد ، بعد از فالوت۷۶ و فالوت۴ اومد و از هردو با فاصله بهتر بود
نمیفهمم منظورت از بخاطر سابقه بتسدا چیه ، احتمالا خودتم نمیفهمی منظور خودتو
یطوری میگی انگار بازی قبلیشون چی بوده
چه ربطی به کنکورد داره؟ اون بازی فاجعه بود
البته که امثال ign بهش هفت دادن و تبلیغشو کردن و سعی کردن حفظش کنن
داداش شما سری الدرز اسکرولز رو از بتزدا نمیدونی؟ استارفیلد بازی خیلی خوبیه ولی نه برای شرکتی که اسکایریم رو ساخته یا فالوت تو بد بودن کانکورد هم شکی نیست گفتم منظورم اینه که سختگیری برای همه شرکتاس
متوجه منظورم نشدی
میگم بتسدا بزرگترین ناامیدی ممکنو در ده سال اخیرش رقم زده بود شما یطوری گفتی که انگار بازی قبلیشون اسکایریمه
درواقع استارفیلد کامبک بزرگ بتسداست که ما فن هاشو به بازی بعدیشون امیدوار کرده
راجب کانکورد هم فکر کنم منظورمو متوجه نشدید
میگم حتی اون هم جو مثبت گرفت تا جایی که میتونست
شما دیدید یجا بنویسن playstation is dead , یا cooked?
واضحه به همون اندازه که پلی استیشن فن بیشتری داره ، نقد ها هم براش ملایم ترن
چون بخشی از منتقد ها هم فن کنسولان ، و اینکه تلاششون اکثرا رضایت مخاطبه تا منصف بودن
اگر کنکوردو اکس باکسی ، یوبیسافتی ، امبریسری ، ea ای چیزی میساخت ، صد برابر بیشتر هیت میشد
نمیدونم کجاش براتون واضح نیست
مشکل استارفیلد این بود که خب قدیمی ساخته شده بود رابطه اش مثل میرسلیم و ایران خودرو نمیدونم چطور بیان کنم
خود فن بیس ایکس باکسم کم بی تقصیر نبود
با شعارای “تقسیم کننده ی صنعت گیم به دو بخش” چمیدونم سنگ اون همه سیاره رو به سینه میزدن و فلانو بیسار که میزان ساعات فعالیتای هر یک سیاره از ی انحصاری پلیستیشن بیشتره(درحالی که فقط بخشی از یک سیاره بود نه کلش)
اینا که البته همش بهونس بزرگترین عامل ناامیدی این بازی دروغای همیشگی تاد هاوارد بود که همیشه با بهونه های سرخرمن سر هر عنوانش تفت میداد
مگه الکیه بیای بگی از فیلمای بین ستاره ای و فضایی برای این بازی الهام گرفتی؟ ی لحضه فک کنید یکی طرفدار فیلم interstellar بوده و این حرف تادو شنیده و واسه بازی هایپ بوده، بنظرت چه انتظاراتی داشته و بعد از انتشار چه ذوقی واسش کور شده؟
استارفیلد بازی به شدت خفنی میشد اگه اون همه انتظار و جوسازی بیخودی واسش بوجود نمیومد
عمو تاد فک میکرد کامیونیتی گیمینگ مثل قدیم عین بت پرستشش میکنن و واسه بازیش از همه جهت ساپورت میشه
خبر نداشته شبکه های مجازی چشمو گوش مخاطبو باز میزاشتن
استارفیلد هیتاش بخاطر ایکس باکس نبود بخاطر این بود که ملت بلاخره فهمیدند بتسدا چیه از بعد اسکایریم این شرکت دیگه بازی بالای ۷ از ۱۰ نتونسته بسازه (که خود اسکایریمم ضعیف تر از آبلیویون بود ولی بازی خوبی بود) و بازم بخاطر سابقشون فالوت ۴ فروش رفت با اینکه بازی بدیه صرفا استارفیلد زمانی اومد که تابوی بتسدا شکست مگرنه اصلا انقدر بد نیست که با فالوت ۷ یا ۷۶ مقایسه بشه ۶ از ۱۰ه صرفا قربانی خشم مردم از این شرکت شد. حقیقتش اینه که بتسدا صرفا یه شاهکار داره به نام آبلیویون و ۳تا بازی خوب که اسکایریم و فالوت ۳ و مورویند باشند که همون فالوت ۳هم از دوتا اورجینال و نیووگاس ضعیف تره و اصلا بتسدا لیاقت اینکه اسمش کنار استدیوهای لجندری مثل ولو و راکستار یا کپاکام و کونامی بیاد نیست مگرنه ریمستر ابلیویونو ببین من خودم بازی نکردم ولی گویا ملت استقبال کردند چون شاهکاره
حقیقتا بعضی از این انتقاد ها مباحث خیلی تخصصی هستن که شاید برای یه مخاطب عادی جلوه خاصی نداشته باشه
مثل باگ و گلیچ کم یا مشکلات گرافیکی و…
این چیزا بیشتر برای منتقدا حساسیت ایجاد میکنه
ولی خب اینکه کاربرا از یه چیزی ناراضی باشن میتونه واقعا مشکل از اون بازی باشه یا یه بحث سلیقهای باشه
و خب قبلا هم گفتم، بعضی اوقات این نقد هایی که به یه بازی وارد میشه میتونه از سر تعصب یا نفرت باشه
مثل اساسینز کرید شدوز که قبل از انتشار مورد نفرت واقع شده بود یا مثلاً ووکانگ که بخاطر تعصب چینی ها خیلی بالا رفت و…
شاید شاید شاید بشه با موارد نام برده شده لیست موافقت کرد ولی بازی Star Wars Outlaws هیچ وقت این بازی تمام و کمال یک بازی ناقض از داستانش گرفته تا گیم پلی بازی ،دنیا بازی که دنیا خالی ، دنیا مشکلات فنی و باگ داره و با این همه مشکلات یوبیسافت حماقت کرده بازی با قیمت ۷۰ دلار بفروشه بگذریم که تصمیم گرفت یک ماموریت فرعی وقت برای خریداران نسخه التیمیت در دسترس بزاره
این بازی حقش شکست بود وقتی شرکتی بازی ۷۰ دلار قیمت می زاره اون بازی باید با کمترین باگ و مشکلات فنی عرضه بشه نهایت یکی و دوتا گلیج که با آپدیت رفع میشه هر انتقادی به استار وارز شده حق و بجا بوده
بنظرم بهتر بود بجای استاروارز تو این لیست واچ داگز لجیون قرار میگرفت
به نظرم تنها بدی لجیون، این بود که صدای کاراکتراش با AI ساخته شده بود و از صداپیشه استفاده نکرده بودن.
انتقاد هم فقط Starfield ، بالا ۱۰۰ پلی دادن ولی نمره منفی دادن گفتن نخرید! بماند کسایی بودن تحت تأثیر جریانات هالیوود و فقط هم به بهانه داشتن گزینه زن و مرد بازی رو تحویل دادن!🫠
من خودم به استارفیلد ۷ میدم ولی نقدهای استیم خیلی خنده دارن برام. طرف ۷۰۰ ساعت پلی تایم داره بعد نقد منفی میده میگه بازی خسته کننده ست. لامصب اگه خسته کننده ست چرا ۷۰۰ ساعت پلی دادی :/
تا دلت بخواد از این انتقادات عجیب و طنز هست یکبار هم پلیر ها به سازنده های کانتر گیر داده بودن چرا پینگ بین ۶۰ و ۲۰ در اومده! اونوقت ما با پینک بالای ۱۰۰ و ۱۵۰ پلی دادیم! حتی به سازنده های No Man’s Sky هم گیر داده بودن حلقه بین سیارات باگه و باید پاک بشه! ریمیک اویل ۴ هم فقط به لباس ایدا وانگ گیر داده بودن از طرف جامعه ایی که از را درست منحرف شده 🤣🤣🤣
رزیدنت اویل ۶ باید تو این لیست بود
میدونم کانتم شاید منفی زیاد بخوره
بله درسته بازی از ریشه هاش دور شده بود
ولی بعنوان یه بازی اکشن بازی لذتبخشی بود
انصاف نبود گیم اسپات بهش ۴ بده
به جز بخش لیان بقیه بخش ها کلا اهریمن درون نبودن
یا تیکن حیوانی بود (بخش جیک بود چی بودهمون بچه وسکر)
یا بازی ارمی آف تو ( بخش کریس)
تنها کامنت حق و درستی که دیدم ….ولشون کن اینا فهم بازی ندارن لیاقتشون همون که با یک میمون به عنوان شخصیت اصلی بازی همزاد پنداری کنن
شاید خیلیا با حبف من موافق نباشن اما اکثر بازی های لیست انتقادات شون به حق بود و این باعث میشه سازنده دفعه بعدی بیشتر حواسش رو جمع کنه
به نسبت نسخه اصلی ترسی که بهت میده پشمی نیست ولی اگر گیم رو تا به حال نزدی و تازه اول کارته بله بازی در نوبه خودش ترسناکه.
مقاله عالی بود
و کاش قسمت های بعدی رو هم کار کنید چون خیلی از بازی های دیگه هم هستن که جاشون تو این لیست هست مثل
رزیدنت ۶ ، مد کس ،اسنایپر گست وریر ۳ و…
استارفیلد زود لانچ شد دلیل همه ی هیت هاش ام تواین مورد خلاصه میشه استارفیلد حال حاضر گیم قوی هستش قوی ترم میشه دنباله رو فال اوت۷۶ که اونم درحال حاضر حمایت منو به همراه داره
tunic عالی بود و در مورد این بازی بیشتر تحسین دیدم تا انتقاد.
اکثر این بازیای تو لیست انتقادشون به جا بوده و همین انتقادا هم باعث میشه بیشتر رو بازی بعدیشون کار کنن
کاملا غیر منطقی. اکثر موارد لیست مانندstar wars outlaws کاملا لایق انتقاد بودن و همه انتقدات هم راجبش درست بودن. تجربش کردم و مطمئنم از این بابت
استارفیلد یادمه خیلی مورد انتظار بود. یکی از پر کلنت ترین ها بود تو گیمفا
بعضی از این دلایل به همون زیادی بولد کردن عنوان و تبلیغات اشتباه بر می گرده
ایجاد انتظار زیاد از یه بازی کشنده س و اگه صرقا اون عنوان فقط خوب از آب در بیاد و نه عالی واقعا تاثیر بدی روش میزاره
خیلی از این عناوین درگیر همین قضیه شدن
به عنوان مثال رزیدنت ۳ بعد عرضه موفق نسخه دوم انتظارت و بالا برد که بهتر بشه ولی با وجود اینکه بازی خوش ساختی بود ولی متاسفانه کمتر از حد انتظار بود ( به شخصه حاضر بودم همون روال بقای نسخه سوم اصلی رو داشته باشه و معماها و خیلی چیزا رو حذف نکنه و نهایتا با بسته ی الحاقی و محتوای اضافی بازی رو کامل می کرد مثل dlc separate ways )