نقد و بررسی فیلم «کنت مونت کریستو» | اقتباسی پاپ کورنی از اثری ماندگار
رمان «کنت مونت کریستو» به نویسندگی «الکساندر دوما» یکی از رمانهای ماندگاری است که نامش به گوش همگان خورده است. حتی کسانی که اهل ادبیات و کتابخوانی هم نیستند؛ اگر «کنت مونت کریستو» را نخوانده باشند؛ دست کم نامش را شنیدهاند. حال اقتباسی فرانسوی و پرخرج از روی این رمان مشهور به تازگی ساخته و اکران شده است.
همانطور که گفتم؛ «کنت مونت کریستو» و ادموند دانتس محبوبیت و شهرتی جهانی دارد. به طوری که میتوان از این رمان در کنار رمان «سه تفنگدار» به عنوان مهمترین آثار الکساندر دومای فرانسوی در قرن ۱۹ام نام برد. خوشبختانه این رمان در ایران هم سالیان سال است که ترجمه شده است و هماکنون شما میتوانید این رمان خواندنی را با ترجمههای گوناگون به سادگی تهیه کنید و لذت ببرید.
«کنت مونت کریستو» به واسطۀ داستان جذاب، درگیرکننده و عامهپسندی که دارد از همان سالهای ابتدایی ابداع سینما و سینمای صامت بر روی پردۀ جادویی نقش بست. بیش از دهها اقتباس در قالب فیلم سینمایی، تلهفیلم و سریال از روی این رمان ساخته شده است که از میان آنها دو بازسازی بریتانیایی سال ۱۹۷۵ -به کارگردانی دیوید گرین و نقشآفرینی دیوید چمبرلین- و ۲۰۰۲ -به کارگردانی کوین رینولدز و نقشآفرینی جیم کاویزل، گای پیرس و هنری کویل- شهرت بیشتری دارند. حال کشور زادگاه الکساندر دوما برای بازسازی «کنت مونت کریستو» اقدام کرده است که با بودجهای ۴۳ میلیون دلاری به پرخرجترین فیلم سال ۲۰۲۴ فرانسه تبدیل شده است. همچنین این فیلم موفق به فروشی ۷۶ میلیون دلاری در باکسآفیس جهانی شده است و به یکی از آثار پربحث سال ۲۰۲۴ تبدیل شده است. اما نتیجۀ کار اثری بهشدت متوسط است که در ادامه به بررسی آن میپردازم.
داستان در سال ۱۸۱۶ و پس از سقوط و تبعید ناپلئون روایت میشود. جایی که ادموند دانتس -خدمۀ کشتی- بیتوجه به دستور کاپیتان کشتی، به دریا شیرجه میزند تا زنی را که در اثر طوفان از روی کشتی پرت شده است و در حال غرق شدن است نجات دهد. همین موضوع باعث آغاز درگیری میان او و کاپیتان میشود که در نهایت رئیس کشتیرانی تصمیم میگیرد کاپیتان را اخراج و ادموند را بهخاطر شجاعتش جایگزین او کند. دانتس در همین حین عاشق زنی به نام مرسدس از طبقۀ اشرافی است و عروسی با او را تدارک میبیند. در حین برگزاری مراسم عروسی، دسیسهای چیده میشود و ادموند به جرم جاسوسی برای ناپلئون و خیانت به کشور دستگیر و روانه زندان میشود. ادموند ۱۴ سال از جوانیاش را به ناحق در زندانی هولناک سر میکند و هر روزش را به امید انتقام از دشمنانش میگذراند تا اینکه بالاخره با کمک کشیشی به نام فاریا از زندان فرار میکند و به گنجی بزرگ دست پیدا میکند و حالا در شکل و شمایل یک لُرد به انتقامجویی از دسیسهچینان میپردازد.
فیلم «کنت مونت کریستو» به نویسندگی و کارگردانی مشترک ماتیو دلاپورته و الکساندر دولاپاتلییر اثری بسیار خوشرنگ و لعاب است. از همان سکانسهای ابتدایی و پلانهای در آب، با فیلمی زیبا از منظر بصری روبهرو هستیم که این زیبایی تا آخرین لحظۀ فیلم -که آن هم در دریاست- حفظ میشود. طراحی صحنه، طراحی لباس و فیلمبرداری همگی باعث شدهاند با اثری خوشتصویر طرف باشیم که چشمانمان را جلا میدهد. همچنین موسیقی متن فیلم در عین سادگی، بسیار خوب و در راستای فیلم است و به ساخت فضا در هر سکانس کمک غیرقابل کتمانی میکند. اما فیلم ابدا به فرم نمیرسد و به نظر میرسد سازندگان صرفا سعی داشتهاند یک بازنمایی تصویری از روی کتاب الکساندر دوما داشته باشند.
در حقیقت فیلم پیشرو تا پیش از بخش سوم (انتقامجویی کنت) بسیار به رمان اصلی وفادار بوده و با کمترین تغییری کلمات دوما را تصویر کرده است. علاوه بر زیباییهای بصری، نقش آفرینی بازیگران هم به طور کلی قابل قبول بوده و داستان دوما به قدری جذاب و درگیرکننده هست که در این بازسازی هم کماکان میتواند بیننده را حتی ۳ ساعت پشت صفحه تلویزیون نگه دارد. بنابراین اگر به چشم یک اثر سرگرمکننده به آن نگاه کنیم از نتیجۀ کار راضی خواهیم بود و به نظر میرسد فرانسه سعی دارد از طریق ساخت فیلمهای اقتباسی از نویسندگان مشهورش با رویکردی گیشهای، به درآمدزایی و باز راهاندازی چرخهای سینمایش بپردازد.
اما حقیقت امر این است که رمان الکساندر دوما یک اثر ماندگار است که علاوه بر روایت جذاب و درگیرکنندهاش، مضمون انتقام را به شیوهای فوقالعاده مطرح میکند به گونهای که بسیاری از آثار انتقاممحور سینما و تلویزیون اقتباس یا حداقل برداشت آزادی از روی این رمان جاودانه بودهاند. برای اینکه کمی ملموستر شود مثلا سریال ترکی محبوب «ایزل» که محوریت انتقام دارد واضحا از «کنت مونت کریستو» الهام گرفته است. بنابراین «کنت مونت کریستو» فراتر از روایت و داستانش، روح و فرمی دارد که پس از گذشت ۲ قرن کماکان خواندنی و تأمل برانگیز است.
اما اثر سینمایی پیشرو بیشتر یک اثر پاپکورنی است. میتوانید ۳ ساعت فیلم را بگذارید؛ از جلوههای بصری و موسیقی آن لذت ببرید، داستانی از قرن ۱۹ فرانسه بشنوید و با نیمچهلبخندی تلویزیون را خاموش کنید و تمام! دیگر هیچ اثر خاصی از این فیلم باقی نخواهد ماند و فیلمی کاملاََ یکبارمصرف است!
فیلم تا نیم ساعت ابتدایی عملکرد خوبی دارد و زمینهچینی خوبی را شکل میدهد. اما از لحظهای که ادموند دانتس وارد زندان میشود تمامی ضعفهای فیلمنامه و کارگردانی عیان میشود. فیلم باید بتواند آن زندان را بسازد و سختیهای غیرقابل توصیفی که در این ۱۴ سال به ادموند وارد میشود را نمایش دهد. در کتاب به خوبی این موضوع پرداخت میشود و همین باعث میشود بیننده همانند ادموند دلش پر از خشم و کینه شود چرا که ادموند به ناحق بهترین سالهای عمرش را در زندانی هولناک سپری میکند. اما فیلمساز صرفا از روی این ماجرا با جامپکاتها رد میشود و عملا چیزی از سختی کشیدنهای ادموند ساخته نمیشود و اگر هم خیلی کوتاه شاهد سختیکشیدن او هستیم؛ پرداختی ضعیف دارد و باعث نمیشود بیننده با ادموند ارتباط نزدیکی برقرار کند. بنابراین همین ابتدا خشت اول بد نهاده میشود.
از آنجایی که سختیهای ادموند در زندان ساخته نمیشود؛ حس انتقامجویی او هم برای بیننده دغدغه نمیشود. مثلا سکانسی وجود دارد که ادموند به کلیسا میرود و از خدا و مسیح (ع) شکایت میکند و ادعا میکند که حالا من برخلاف تو میخواهم عدالت را در دنیا برقرار کنم و هر کسی را به سزای اعمالش برسانم. این سکانس میتوانست تبدیل به سکانسی تکاندهنده شود اما به قدری پرداخت سختیهای ادموند سست است که این سکانس بسیار شعاری و بد جلوه میکند.
در ادامه شخصیتهای مکملی به نام هایده، آلبر و آندره معرفی میشوند که نقش آفرینی آنها هم قابل قبول است و طراحی لباس و طراحی صحنه کماکان جذاب است. اما باز هم حس انتقامجویی برای بیننده ساخته نمیشود چرا که شخصیتپردازی همۀ این کاراکترها لنگ میزنند و طبیعتا وقتی شخصیتی به خوبی ساخته نشود؛ دغدغۀ او هم دغدغۀ ما نخواهد بود. کاراکترهای منفی هم همگی پرداختی تکبعدی دارند و طبیعی است که چنین تصمیمی گرفتهاند چرا که اگر این کاراکترها خاکستری میبودند دیگر حتی ذرهای نمیشد با کاراکترهای ناقص اصلی همراه شد!
فیلم در ادامه کمی دچار افت ریتم میشود تا به بخش نهایی و انتقامجویی کنت میرسیم. بخش ابتدایی خوب شروع میشود و ما را امیدوار میکند که شاید فیلمساز بخواهد مضامینی مانند انتقام و حتی خود کاراکتر اصلی را به چالش بکشد اما متأسفانه با دیالوگنویسیهای ضعیف، این مورد هم بیاثر میشود و در سطحیترین حد رها میشود! پایانبندی اثر هم نسبت به رمان اصلی تغییر کرده است و سرنوشت دو تا از شرورها (دانگلار و فرناند دو مورسف) هم مشخص نمیشود و این کاراکترها برخلاف رمان اصلی رها میشوند!
در پایان باید گفت فیلم «کنت مونت کریستو» فیلمی پاپکورنی از سینمای فرانسه است که از منظر بصری زیبا است و به عنوان فیلمی سرگرمکننده میتواند آن را اثری متوسط و قابل قبول نامید. اما توصیه میکنم رمان «کنت مونت کریستو» به نویسندگی الکساندر دوما را مطالعه کنید و لذت ببرید چرا که این اثرِ بیروح حتی سایهای از آن اثر جاودانه هم نیست!
نمره نویسنده به فیلم: ۶ از ۱۰
پر بحثترینها
- اینترگلکتیک، کانکورد، ناتی داگ؛ در اتاق فکر سونی چه میگذرد؟
- ۱۵ بازی که بیشترین حق انتخاب را به مخاطب میدهند
- برترین و داغترین اخبار و حواشی گیمینگ در سال ۲۰۲۴
- یوشیدا: Horizon Forbidden West در حد انتظارم نفروخت
- سیدی پراجکت همکاری با Sweet Baby را رد کرد: «ما حتی نام آنها را هم نشنیده بودیم»
- RTX 5090 بدون DLSS عنوان Black Myth: Wukong را با نرخ ۲۹ فریم بر ثانیه اجرا میکند
- اشاره سونی به PS6 در ماه گذشته که از چشم همه پنهان ماند؛ عرضه در سال ۲۰۲۸؟
- ۲۰ بازی خاطرهانگیز دیگر برای گیمرهای ایرانی
- یوشیدا: اگر خواهان بازی های انحصاری جدید PS5 هستید، بهتر است از ریمسترها حمایت کنید
- گیمپلی جدید بازی Black State گرافیک خیرهکننده آن را به تصویر میکشد
نظرات
این چه باگیه !!! میرم از سایت بیرو بر میگردم ورود مجدد میخاد . میام کامنت بزارم بعد ورود باز ورود میخاد . چیشده ؟
من خودم عاسف کنت دو مونت کربستو و اقتباس هایی هستم که ازش میسازن که محوریت انتقام دارن ولی خب این یکی همونطور که نویسنده اشاره کردن تنها نکته خوبش از دید من بصریش بود که زیبا بود وگرنه خیلی ریتم سریع داشت رو خیلی چیزا زیاد فوکوس نمیکرد و شبیه یه انچه گذشت رد میکرد سکانس ها رو
بیشتر برا کسایی ساخته شده بود که رمانو خوندن و فیلمه حکم مروری داشت بر رمان .نه برای کسی که اولین باره یه اقتباس از این اثر رو میخاد ببینه
امیدوارم نقد سریال جدیدشم به زودی یکی انجام بده