رمزگشایی و نمادشناسی فیلم مادر !Mother
فیلم Mother را میتوان جز آثاری در نظر گرفت که توجه کافی به آن نشده. وقتی برای بار اول به تماشای فیلم مادر بنشینید، در ابتدا معنا و مفهوم فیلم برای شما نا آشنا خواهد بود. اما همینطور که به تماشای آن ادامه بدهید متوجه میشوید که انگار در پس این لایه سطحی، داستانی آشنا نهفته است، و اینجاست که وقتی بیشتر به آن فکر کنید متوجه میشوید که کل داستان و شخصیتها نمادین و استعارهای هستند و هیچکدام نام خاص و انسانی ندارند. آقای آرونوفسکی با الهام از اعتقادات و رسوم فراگیر ادیان مختلف (به گفته خودش) اثری فاخر ساخته تا نشان دهد بعضی مفاهیم را فقط از طریق تصویر میتوان انتقال داد و کلمات در وصف آنها ناکام میمانند، اما ما سعی میکنیم در حد توان کمی بیشتر به درونمایه این اثر پی ببریم. قطعا رمزها و نمادهای فیلم بسیار زیاد بوده که نمیتوان به همه آنها اشاره کرد پس فقط به ایدههای مهم و اصلی این فیلم خواهیم پرداخت.
هشدار اسپویل
خالق
خاویار باردم، نویسنده و شاعری که در حال نوشتن و خلق کردن میباشد، عاشق انسانهاست، بسیار سخاوتمند و دوستدار مهر و توجه مردم است، دغدغه اصلی او خلق اثری تمام و کمال و بدون نقص است و این کار را بارها انجام میدهد. اینها همه ویژگیهای خدا یا همان خالقی بخشنده و پرستش خواه در فیلم مادر است.
مادر
جریان فیلم تماما در خانه جریان پیدا میکند و لوکیشن دیگری در فیلم وجود ندارد. در اصل خانه همان زمین ماست و جنیفر لارنس نمادی از طبیعیت یا به عبارت بهتر مادر طبیعت است. علاقه او نسبت به حفاظت و ترمیم خانه همه نشانههای عشق مادرانه او نسبت به طبیعت است و در سکانسهای مختلف قلب تپنده خانه یعنی زمین را که قلب خودش میباشد با تماس با آن احساس میکند. جریان فیلم از دید مادر و زمین به پیش میرود.
داستان خلقت ؛ آدم و حوا
حالا داستانی که احتمالا بیشتر ما آن را شنیدهایم به روشی متفاوت برای ما به تصویر کشیده میشود. Ed Harris که به صورت مردی مرموز وارد خانه میشود نمادی از حضرت آدم بوده و اعمالی انسانی و بسیار ملموس از او سر میزند، مثل سیگار کشیدن یا مشروب خوردن. در ابتدا فردی خجالتی و مودب است اما کم کم غرایز دیگری مثل خودخواهی و غرور نیز در او نمایان میشود. در اینجا عشق خالق به مخلوق خود یعنی آدم کاملا مشخص است اما مادر زمین احساس خوبی نسبت به آنها ندارد.
در سکانسی وقتی به دلیل صداهای درد و رنجی که آدم دارد (احتمالا به خاطر تنهایی) مادر به دیدن شاعر و آدم میرود مشاهده میکند که شاعر دست خود را روی جای زخمی از پهلوی راست آدم گذاشته است.
در کتاب عهد عتیق و به باور یهودیان، خدا حوا را از پهلوی راست آدم میآفریند، و درست بعد از این سکانس در فیلم، ما شاهد ورود Michelle Pfeiffer در نقش زن آدم به خانه میشویم، که در واقع میشفل فایفر نمادی از حوا خواهد بود.
میوه ممنوعه
اتفاق مهم بعدی در خانه، شکسته شدن سنگ کریستال در اتاق طبقه بالای خانه است، علیرغم توصیههای اکید شاعر مبنی بر عدم تماس با این جواهر، مرد و زن از او نافرمانی کرده و باعث شکسته شدن سنگ کریستال میشوند، که نمایانگر داستان میوه ممنوعه در بهشت و بیرون شدن آدم و حوا از بهشت میشود.
بله خود خانه نیز نمادین است، طبقه بالای آن نماد بهشت بوده که حالا آدم و حوا دیگر اجازه ورود به آن را ندارند. زیرزمین با شعلهها و آتشی مخوف و ترسناک نماد جهنم، و طبقه همکف همان زمین است که مادر میخواهد از آن بهشتی زیبا بسازد، البته اگر انسانها بگذارند.
هابیل و قابیل
روز بعد از رابطه عاشقانه آدم و حوا دو پسر آنها یعنی هابیل و قابیل به خانه میآیند که شاید واضع ترین نماد فیلم باشد، جایی که هابیل توسط قابیل کشته میشود و با ریخته شدن اولین خون، دروازه جهنم (در زیرزمین) باز میشود.
در طول این ماجراها، صحنههایی از شکسته شدن کف خانه و سرگیجه شدید مادر را میبینم که نشاندهندهی صدمات پی در پی هستند که مادر از جانب انسانها متحمل میشود. اما شاعر که نمیتواند مخلوقاتش را رها کند، بدون توجه به مادر نسل آدم را برای سوگواری پسرش به خانه میآورد ولی آنها هیچ احترامی برای مادر قائل نمیشوند و هر کار که بخواهند با خانه میکنند که نمادی از سوء استفادههای بزرگ و بدون محدودیت ما از زمین است.
اتفاق نمادین بعدی فوران آب با شکسته شدن لوله سینک توسط انسانها و خارج شدن افراد از خانه است که میتوان آن را به طوفان نوح و از بین رفتن تعدادی زیادی از انسانها تشبیه کرد.
منجی
مادر از ظلم و نابودی انسانها خسته شده، و گمان میکند که با به دنیا آوردن بچه که اینجا نمادی از منجی بشریت و زمین است میتواند خانه را از نابودی نجات دهد.
همزمان با بارش باران که نمادی از باروری زمین است، مادر حامله میشود، و در همین حال شاعر که ایدهای برای کتاب جدیدش به ذهنش نمیرسیده بالاخره کتاب جدیدش را نوشته و به پایان میرساند. او به خیال خود حالا بالاخره چیزی تمام و کمال نوشته که انسانها را به درستی هدایت کند پس کتاب را برای ناشر با بازی کریستین ویگ ارسال میکند و با استقبال شدیدی روبهرو میشود. کریستین ویگ در نقش ناشر، نمادی از مبلغین کتاب خالق روی زمین است که در صحنهای به صورت افراطی در حال کشتار مردم است.
در دقایق پایانی فیلم پرتنشتر و دلهرهآور تر میشود تا ما از دید مادر طبیعت یعنی زمین به عمق فاجعه و پلیدی بشر پی ببریم. با اینکه مادر حامله است، اما انسانها با بیتوجهی به حریم او تجاوز میکنند و خود را حاکم بر این خانه میکنند، شاعر که محبوبیت و پرستش برایش در اولویت است و نمیتواند انسانها را نبخشد، در محافظت از مادر ناکام میماند و حتی بعد از به دنیا آمدن ناجی، او را پیشکش بشریت میکند اما آنها با بیرحمی منجی را میکشند و از او تغذیه میکنند (اشاره به کشتن حضرت عیسی و مراسمات عیاشی ربانی)، حتی در این وضعیت هم شاعر از مادر میخواهد که انسانها را ببخشدچرا که پیشمان هستند، اما پشیمانی برای او کافی نیست و دیگر چیزی جز خرابی و نابودی برای مادر نمانده پس از زمینی که در ابتدا به بهشت نزدیک میشد، جهنمی به واسطه اعمال انسانها میسازد و آنها را از بین میبرد، و این پیشبینی آخر دنیا از نگاه آقای آرنوفسکی خواهد بود.
چرخهای بی پایان
پلات آخر فیلم در اینجا رقم میخورد که صحنه آخر در کنار صحنه اول چرخهای بی پایان از دیدگاه آقای آرونوفسکی را برای ما میسازد، یعنی این داستان با رنگ لعابهای متفاوت بارها رقم میخورد و نتیجهی یکسانی خواهد داشت، نابودی خانه. خالق باید دوباره بیافریند، اما بدون عشق نمیتوان چیزی بنا کرد، پس قلب مادر که نمادی از عشق بوده (در واقع سنگ کریستال همان عشق جاودانه است که همه چیز از آن نشأت میگیرد) را از سینه او خارج میکند تا دوباره بتواند با استفاده از عشق زندگی خلق کند، تا شاید اینبار با افراد و نوشتهای جدید در زمینی جدید، مخلوقش به تباهی کشیده نشود و این چرخه شکسته شود.
این فیلم با تمام رگههای دینی، طعنههای ریز و نمادهای گوناگون و نقصهایش، سعی دارد تلنگری برای انسانها باشد تا به کارهایی که انجام میدهند در مقیاس بزرگتری نگاه کنند که داستان و فضای فیلم همراه با شخصیتها به طور زیرکانهای پیام خود را منتقل میکنند.
نمرات و کلیات اثر:
نکات مثبت: اتمسفر متناسب، نمادگرایی و تشبیهات ملموس
نکات منفی: ضعفهایی در فیلمنامه و داستانسرایی
امتیاز IMDb: ۶.۶
امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸ از ۱۰۰
پر بحثترینها
- کانیه وست، رپر آمریکایی اعتقاد دارد که The Last of Us: Part II بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۸؛ هیتلر: The Last of Us Part 2 بهترین بازی تاریخ است
- کامنتهای هفته ۲۹؛ بَک تو بَک
- تریلر جدید فصل دوم سریال The Last of Us شخصیت ابی را نشان میدهد
- شایعه: کنسول نسل بعدی Xbox در سال ۲۰۲۶ با نام Xbox Prime عرضه خواهد شد [بهروزرسانی شد]
- کارگردان Alan Wake 2: رمدی میخواهد نسخه اروپایی ناتی داگ باشد
- دل نوشتههای یک گیمر خسته؛ نگاهی به حواشی پیرامون The Witcher 4
- ۱۵ بازی بزرگ خاطرهانگیز گیمرهای ایرانی
- کارگردان استودیوی بازی Helldivers 2 المانهای DEI را مورد نقد قرار داد
- از کنترلر جدید Xbox با طرح DualSense رونمایی شد
نظرات
من وقتی فیلمو بار اول دیدم ، آخرش گفتم : ها؟؟!!
فیلم خیلی خیلی جالبیه و بازی جنیفر لارنس هم این وسط خوش میدرخشه
ولی عجب کارگردان پدرسوختهایه
تو کلا هر اثری میبینی میگی ها زیاد عجیب نیستی
ولی موضوع اینه که خیلی زیادی سعی کرده دینی باشه
هنه هم میدونیم این جور اثار اکثرا سر فروشه فقط
واژه مادر خیلی بزرگه و تو فیلم نمی گنجه
میبیخشید جناب کارگردان ولی مادر تنها واژه ایه که به تصویر نمیشه کشید
این سبک نقد رو دوست دارم. ادامه بدید
تشکر