مجموعه جزئیات فیلم Thor the Dark World جهان MCU
زمانی که حرف از سهگانههای اورجینال مارول میشود، بدون شک ضعیفترین سهگانه متعلق به شخصیت تور است و ضعیفترین قسمت نیز فیلم Thor the Dark World میباشد.
بسیاری از طرفداران باور دارند که عنوان اورجینال Thor جایگاهی بالاتر از آنچه نسیبش شده است، دارد! با این وجود، هیچ بحث و درگیری درباره سطح کیفی عنوان Dark World وجود ندارد. حالا سوال اصلی اینجاست که دلیل واقعی نارضایتی مردم از این اثر چیست؟ چندین گزینه مورد نقد وجود دارند؛ یکی از آنها ظاهر بیش از حد تاریک فیلم بوده که در سالهای اخیر به یکی از نکات ماندگار و آزاردهنده MCU تبدیل شده است! دیگری عدم تعادل و ریتم مناسب داستان میباشد که نسبت به سایر عناوین مارول از نکات مثبت بسیار کمتری برخوردار بود! در نهایت، شخصیت منفی داستان در لیست نکات منفی فیلم قرار میگیرد! مالکیث یکی از جذابترین و خاصترین ابرشرورهای تاریخ کمیکهای مارول است که ظاهری فراموشنشدنی و منحصر به فرد دارد… حالا نگاهی میاندازیم به مالکیث داخل فیلم Dark World و تصویری که مشاهده میشود، یک انعکاس بیرنگ و روح از شخصیتی جذاب است! البته موارد مذکور تنها لیست کوچکی از نکات منفی این فیلم را ارائه میدهند. با این وجود، درست همانند عنوان Iron Man 3، کیفیت هیچ تاثیری در جزئیات و ایستر اگهای یک فیلم جهان سینمایی مارول ندارد.
از کنارهگیری و خداحافظی کنت برانا تا علاقه پتی جنکینز به کارگردانی فیلم Thor the Dark World
درست مانند تمامی آثار پیشین MCU، بررسی و آنالیز خودم را با پروسه پیش از تولید آغاز میکنم. در ماه آوریل سال ۲۰۱۱، کوین فایگی نابغه (البته در آن دوران) به این موضوع اشاره کرد که پس از وقایع The Avengers، تور به سراغ ماجراجوییهای خود میرود. در مصاحبهای دیگر، کوین فایگی مشخص کرد فردی که مسئولیت نویسندگی دنباله داستان تور را به عهده خواهد داشت، کنت برانا نخواهد بود. این وظیفه نسبتاً دشوار به دان پین واگذار شد. اما داستان درگیری برای مدیریت پروژه Dark World فراتر از تصور است. پیش از کارگردانی و ارائه اثری فوقالعاده برای جهان سینمایی پیشین DC و نابود کردن تاثیر مثبت آن با دنبالهای افتضاح، پتی جنکینز تلاش کرد تا کارگردانی Thor The Dark World را به عهده بگیرد. در آن سالها بسیاری از طرفداران باور داشتند که داستان نسخه جنکینز روی نسخه جین فاستر تور تمرکز خواهد کرد. چنین چیزی نمیتواند صحت داشته باشد چون شخصیت Mighty Thor یک سال پس از فیلم مذکور (در سال ۲۰۱۴) منتشر شد!
در نهایت، مسئولیت کارگردانی فیلم به آلن تیلور سپرده شد. این اتفاق زمانی افتاد که کنت برانا در ماه ژوئیه از پروژه دنباله تور کنارهگیری کرد… چنین اتفاقی نمیتوانست نماد خوبی باشد… تیلور قصد داشت داستانی واقعیتر برای تور ارائه دهد و اثری شبیه به Game of Thrones را برای طرفداران به ارمغان بیاورد. پس از شکست انتقادی Dark World، تیلور نارضایتی خود از نتیجه نهایی این فیلم را اعلام کرد. به گفته او، مارول این فیلم را در پروسه پس از تولید فرای تصور و تشخیص تغییر داد.
از اولین حضور کارگردان Deadpool تا گروهی دیگر به نام Marauders
چندی پیش در همین مقاله به تفاوت بازه زمانی میان تور جین فاستر و تاریخ انتشار فیلم اشاره کرده بودم اما شاید برایتان جالب باشد بدانید، این Thor The Dark World بود که پیش از کمیک بوکها داستان آزگارد پیش از میلاد مسیح را مطرح کرد! ما سال ۲۹۸۸ پیش از میلاد را مشاهده میکنیم؛ تاریخی که بعدها در عنوان Avengers Endgame مورد استفاده قرار گرفت. این سال یکی از مقصدهای ماشین زمان هالک بود. جالب اینجاست که Endgame نشان نداد که هیچ یک از قهرمانها نمیتوانند تا این حد در زمان به عقب سفر کند. ولی ما میدانیم که قهرمانان داستان به دزدیدن سنگ واقعیت در لحظه به وجود آمدنش فکر کرده بودند. شاید برای بسیاری از طرفداران مارول جالب باشد بدانند که صحنه اول فیلم و مقدمه توسط کارگردان Deadpool مدیریت و کارگردانی شده بود! بسیاری از طرفداران بر این باورند که صحنه بازگشت تور به گذشته در واقع اشارهایست به علاقه نویسندگان مشترک این دو فیلم برای تصحیح اشتباهات قدیمی خود در Dark World! چنین موضوعی اصلاً دور از ذهن نیست.
باری دیگر به نظر میرسد تمرکز اصلی داستان روی شخصیت لوکی میباشد چرا که آغاز فیلم این کاراکتر را به زنجیر کشیده و تا پایان، جایگاه او برعکس میشود. طول عمر خدایان آزگارد ۵۰۰۰ سال است، مدت زمان دقیقی که میان هر واقعه یکسانسازی (Convergence) قرار دارد نیز ۵۰۰۰ سال میباشد! اشاره لوکی به این نقطه مرگبار در زندگی آزگاردیها در واقع اشارهایست به پایان آزگارد در واقعه رگناروک! ما در این نقطه شاهد مرگ اودین و لوکی هستیم… نام شخصیتهای منفی که در آغاز فیلم تور و ۳ جنگجو با آنها مبارزه میکنند Marauders است. این نام در کمیکها به گروهی از جهشیافتهها تعلق دارد.
از اشاره به Beta Ray Bill تا موهای به دست آمده از جین فاستر
اگر به صفهای عقب توجه کنید میتوانید نژاد کوربنایت را مشاهده کنید که شخصیت Beta Ray Bill به این نژاد تعلق دارد. سربازان کرنایت همان نژادی بودند که گامورا و نبیولا در فیلم Avengers Endgame در حال مبارزه با آنها بودند. ما در لحظهای که تور وارد صحنه میشود چکش او را تنها مشاهده میکنیم که به سمت جلو حرکت کرده و سپس با تمام قدرت به عقب باز میگردد تا در دستان صاحب خود قرار بگیرد. چنین صحنهای در فیلم Avengers Endgame تکرار شد و ما مشاهده کردیم که کاراکتر کاپیتان آمریکا انعکاسی بینقص از آن را به نمایش میگذارد. تور با یکی از اعضای نژاد کرونین درگیر میشود؛ برای کسانی که نمیدانند شخصیت کورگ از همین نژاد است. در واقع شکست دادن شخصیت منفی با استفاده از تنها یک ضربه ادای احترامیست به صحنه درگیری کوتاه ایندیانا جونز در فیلم Raiders of the Lost Ark سال ۱۹۸۷! ما مشاهده میکنیم که پل بایفراست تعمیر شده و نقطه ترک آن پس از تخریب شدنش توسط تور قابل رویت است.
دو زاغ همیشه حاضر اودین باری دیگر از جلوی دوربین رد میشوند. در طول وقایع این فیلم ما مشاهده میکنیم که بخشی از موهای تور با استفاده از چند تار موی تیرهتر بافته شدهاند. شاهزاده آزگاردی ما به شکلی معجزهآسا موهای جین فاستر را به دست آورده و از آن برای بافتن موهای خود استفاده کرده است. برخی از طرفداران باور دارند که موهای تیره به شخصیت لوکی تعلق دارند و برخی دیگر فریگا را به عنوان صاحب موهای تیره انتخاب میکنند.
از قدرت حقیقی بازیگر سیف تا اولین حضور اسوارتلفهایم در فیلم Thor the Dark World
تور به نبردی اشاره میکند که با کمک سیف در آن پیروز شده است؛ این نبرد بعدها در فیلم Endgame مورد اشاره قرار میگیرد. در طول فیلمبرداری این عنوان به کمر بازیگر سیف ضربه وارد شد. با این وجود بازیگر این نقش تنها یک ماه برای بازگشت به صحنه از دوربین فاصله گرفت. در سکانسهای بعدی تشبیه میان صحنه مربوط به جین و صحبتهای تور و اودین وجود دارد. دارسی در تمام طول صحنه خود مشغول کره زدن به یک نان است و اودین نیز سخنان تور را به چربی کره تشبیه میکند که سعی دارند روی نان قلب اودین کشیده شوند. اکثر صحنههای فیلم به شدت تم خاکستری دارند اما لحظهای که جین سنگ بینهایت را پیدا میکند، میتوانیم پنجرهای را مشاهده کنیم که برچسبی قرمز روی آن قرار گرفته است. این صحنهپردازی به نقطه اصلی درگیری داستان فیلم مورد نظر ما (آلوده شدن جین) اشاره میکند. برخی از طرفداران بر این باورند که سنگ بینهایت واقعیت همچون سنگ ذهن به پیوستن به سایر سنگهای بینهایت علاقه دارد.
در لحظه فعال شدن بایفراست، ما مشاهده میکنیم که بخشی از یک ماشین قطع شده و در صحنه بعد، همان قطعه از دروازه بایفراست به داخل آزگارد پرتاب میشود. ما میبینیم که مالکیث به همراه سایر دارک الفها به اسوارتلفهایم بازگشتهاند. جالب اینجاست که در صورت ترجمه نام این قلمرو، به “خانه پارک الفها” دست پیدا میکنید. کارگردان این فیلم، ایسلند را برای مکان فیلمبرداری صحنههای مربوط به این قلمرو انتخاب کرده چرا که خاک این منطقه سیاه و فضای آن سرد و بیروح است. ساحرههای فریکا در حال مطالعه جین فاستر هستند که ما باری دیگر متوجه جایگاه مشترک و یکسان علم زمینی و جادوی آزگاردی در جهان سینمایی مارول میشویم.
از سنگ بینهایت اجباری تا تکرار موسیقی سوگواری فریگا
در صحنه توضیح دادن سنگهای بینهایت اودین/آنتونی هاپکینز، ما اولین اشتباه عظیم مارول را تماشا میکنیم. اگر کمی دقت کنید، متوجه میشوید که در نسخه اورجینال این صحنه، خبری از توصیف سنگهای بینهایت نبوده است. اینطور که به نظر میرسد، آنتونی هاپکینز تنها داستان ایتر را شرح میدهد؛ در فاز تولید، کوین فایگی پیشنهاد استفاده از ایتر برای معرفی سنگهای بینهایت داده است و در نتیجه، اودین مجبور شده تا لاینهای خود را دوباره اجرا کند. در صحنه بعد، مالکیث یکی از پیروان دارک الف خود را به کورس (Kurse) تبدیل میکند. مانند تمامی شخصیتهای این فیلم، طراحی کورس در کمیک بوکها بسیار جذابتر و پیچیدهتر است. مشکل اینجاست که کورس این عنوان هیچ شباهتی به نسخه اورجینال خود ندارد. متاسفانه حتی فیلم دوم Thor نیز بیشتر روی داستان لوکی تمرکز میکند! در هر دو صحنه آغازین و پایانی فیلم، این لوکی است که در مرکز توجه و داستان قرار میگیرد.
سکانس بازی کردن لوکی با جام فلزی خود در عنوان Avengers Endgame نیز دوباره مورد استفاده قرار گرفت. اگر به صحنهای که تور چکش خود (میولنیر) را در هوا به دست میآورد دقت کنید، میتوانید ببینید که شنل قرمز او ناگهان پدید میآید. در واقع ما صحنهای را مشاهده میکنیم که ادای احترامیست به داستان کمیک بوکها؛ شنل تور در جهان کمیکهای مارول با چکش او ارتباط مستقیم دارد. ما تا به حال فیلمهای کوتاه بیشماری با نام Marvel One-Shots داشتیم. این داستانها روی وقایع کلیدی کوتاهی که در فیلمها به آنها پرداخته نمیشوند، تمرکز میکنند. یک Marvel One-Shot را تصور کنید که در آن شاهد صحنه دزدیده شدن چکش تور قدیم توسط تور آینده هستیم. ما شاهد به قتل رسیدن فریگا هستیم… در مراسم سوگواری وایکینگی او، قطعه موسیقی میشنویم که بعداً در فیلم Thor Ragnarok برای نمایش تئاتر آزگارد و مرگ لوکی مت دمون پخش میشود.
از پودر روح فریگا و رفتن به والهالا تا نظریه لوکی شرودینگر
ما پودر روح فریگا را مشاهده میکنیم که، احتمالاً چون به صورت مفتخرانه و در نبرد به قتل رسیده است، به سمت بالا جریان پیدا میکند. این صحنه در واقع تضاد میان اودین و فریگا را نشان میدهد. پودر پدر آزگارد پس از مرگ به سمت بالا و والهالا حرکت نمیکند چون در طول نبرد نمرده است. تور در نقطهای دیگر شرف و وحشیگری سابق پدر خود را به چالش میکشد! اودین جنبهای دیگر از ظاهر خود را به نمایش میگذارد… ما میبینیم که حتی اودین نجیب هم در شرایط بحرانی به آن چیزی که میشناسد بازمیگردد؛ وحشیگری و خونخواهی! این جنبه پنهان توسط هلا و در قسمت بعدی سهگانه تور به صورت کامل فاش میشود. دیوانگی که طرفداران در دکتر سلویگ مشاهده میکنند به The Avengers و تاثیر عصای لوکی بازمیگردد. تمامی جزئیات قرار گرفته روی تخته سیاه سلویگ به وقایع آینده مارول و MCU اشاره دارند. حالا نوبت به آن رسیده تا این تخته سیاه مرموز را مورد بررسی قرار بدهیم.
در مرکز تخته ما همان نقاشیها و شرح تصاویر درخت زندگی را میبینیم که تور در قسمت اول به تصویر کشیده بود. The Fault به یک شکاف داخل جهان کمیک بوکهای مارول اشاره میکند که به Cancerverse متصل شده است. این شکاف توسط والکن و بلک بولت ایجاد شد و توسط Guardians of the Galaxy به تعادل رسید. The Crossroads نام یکی دیگر از بعدهای مارول است که دکتر استرینج هالک را به آن تبعید کرد. The Nexus to All Realities یک دروازه دیگر به جهانهای متفاوت میباشد. این نقطه در عجیبترین ایالت از آمریکا قرار دارد… ایالتی که لقبش ایالت دیوانگی است؛ فلوریدا. مسئولیت حفاظت از این دروازه به عهده Man Thing واگذار شده است. ما عدد جهان موازی ۶۱۶ را مشاهده میکنیم. برای طرفداران کمیکهای مارول، این عدد معنای بسیار جذابی دارد. ۶۱۶ نماد جهان اصلی مارول در کمیک بوکهاست. نماد عددی MCU در واقع ۱۹۹۹۹۹ است. البته ۶۱۶ عدد مربوط به ماشین توقیفشده Ant-Man نیز بود.
ما در گوشه تخته یک معادله دروغین شیمیایی را مشاهده میکنیم که نوشته Kyle + Yoast برابر است با X. این دو شخص افرادی هستند که شخصیت X-24 را خلق کردهاند. ما برای اولین بار یک انتقال فاز فیزیکی را میبینیم که بعدها در عنوان Ant-Man and The Wasp بیشتر مورد بحث و بررسی قرار گرفت. ما نقاشی یک گربه و معادلات مربوط به نظریه گربه شرودینگر را مشاهده میکنیم. در واقع با نگاه کردن به مارول، میتوانیم به جای گربه شرودینگر، لوکی شرودینگر را ببینیم که در حال حاضر هم زنده و هم مرده است.
از ارواج جنگجوهای سرگردان تا سفری کوتاه به جهنم وایکینگها
جین در کابوسهای خود، آلوده شدن به سنگ بینهایت را با چشمهای تماماً سیاه میبیند. این دیتیل شباهت بسیار زیادی به اشخاصی دارد که توسط عصای سنگ بینهایت لوکی آلوده شده بودند. محافظان جین فاستر در این فیلم آینرنهارها آزگاردیهای زرهی هستند که شباهت زیادی به سربازان نامیرای ایران باستان دارند. اما در اساطیر واقعی نورس، آینرنهارها ارواح جنگجوهای سرگردان هستند. هایمدال به پورتالهایی اشاره میکند که پیش از این لوکی در فیلم اول به آنها اشاره کرده بود. لوکی در حین حرف زدن با برادر خود، ظاهر یک سرباز رندوم آزگاردی را انتخاب میکند. این همان ظاهریست که بعدها با استفاده از آن، اودین را فریب میدهد. جالب اینجاست که برای صحنه تغییر چهره به کاپیتان آمریکا، یک پروسه بسیار پیچیده طی شده بود. تام هیدلستون برای این سکانس تظاهر به ایفای نقش کریس اوانز کرده و کریس اوانز از تقلید او تقلید کرد. در هنگام فرار، تور مجسمه بور را خراب میکند ولی در کمیک بوکها، داستان کمی متفاوت است… تور در یکی از کمیکها پدربزرگ خود (بور) را به قتل میرساند.
لوکی با تظاهر به قطع کردن دست تور مالکیث را فریب میدهند. همانطور که پیش از این اشاره کرده بودم، فاز دوم مارول با قطع شدن عضو آشنایی از بدن به قسمت دوم Star Wars (همان Empire Strikes Back) ادای احترام میکند. البته نباید قطع شدن حقیقی دست مالکیث را نادیده بگیریم. لوکی به مالکیث پیشنهاد یک جایگاه عالی برای تماشای سوختن آزگارد را میدهد. در نهایت، آزگارد واقعاً پایان آتشین خود را تجربه میکند و این لوکی است که در بهترین جایگاه ممکن برای مشاهده این پایان قرار میگیرد. لوکی به کورس میگوید که در جهنم باری دیگر با یکدیگر دیدار میکنند اما با توجه به زیرنویس، میتوانید نوشتار نورسی (Hel) را مشاهده کنید. یکی از نکاتی که با توجه به آن میتوانید دروغی بودن مرگ لوکی را درک کنیم، تغییر رنگ او به خاکستری است. این در حالیست که ما میدانیم، لوکی پس از مرگ به آبی تغییر رنگ میدهد.
از نقشه ایترنالها و اولین اشاره به آدام وارلاک
نقشهای که سلویگ در حال بررسی و آنالیز آن است به ایترنالها (Eternals) تعلق دارد. یکی از پورتالهایی که مالکیث باز میکند، قلمرو جهنمی موسپلهایم (Muspleheim) را به نمایش میگذارد. این قلمرو همان مکانی است که فیلم Thor Ragnarok در آن آغاز میشود. سورتور در این فضای آتشین و جهنمی زندگی میکند. برخی از طرفداران باور دارند که اگر دقت کنیم میتوانیم فرم صورت یا شاخهای روی سر سورتور را مشاهده کنیم اما این تئوریها نادرست هستند. دلیل چنین برداشت غلطی میتواند شرایط ذهنی کوتاه مدت Pareidolia باشد. مالکیث، تور را باری به جهانی آشنا از قسمت اول باز میگرداند؛ یوتنهایم! به لطف همین سفر کوتاه و شورشی است که ما توانستیم یک هیولای فراست را در صحنه پس از تیتراژ مشاهده کنیم. یکی از مکانهای رندومی که مالکیث و تور در آن درگیر میشوند، ایستگاه مترو معروف کراس انگلستان است. این صحنه در واقع بازی با کلمات را برای طرفداران به ارمغان میآورد؛ چرا که کراس به معنای عبور میشود.
در صحنههای نهایی میتوانیم دو هواپیما را مشاهده کنیم که یادآور هوگین و مونین هستند! این دو زاغ نقش بسیار مهمی در تشخیص پایان حقیقی فیلم دارند. اگر شما به اودین انتهای فیلم توجه کنید، میبینید که حتی با وجود اینکه بر تاج و تخت نشسته، خبری از زاغهای محبوب و معروف او نیست. ژست نهایی اودین نیز با حالت نشستن همیشگی او فرق دارد. این پدر پیر جدید آزگار به کنار تکیه کرده است. تنها یک شخصیت در جهان اساطیر نورس وجود دارد که اینگونه سر تاج تخت مینشیند؛ آن هم لوکی خدای شیطنت و فریب آزگارد است. تغییر چهره لوکی مشخص میکند که چرا اودین هیچ اقدامی نمیکند برای گرفتن چکش از دستان تور. یکی از صحنههای پس از تیتراژ، مخاطبین را با عنوان فوقالعاده و موردانتظار Guardians of Galaxy آشنا میکند. این سکانس تیزرمانند توسط جیمز گان کارگدانی شده است. ما در کلکسیون شخصیت کالکتر یک پیله را مشاهده میکنیم که قرار بود آدام وارلاک را در خود نگه داشته باشد.
در دومین صحنه پس از تیتراژ، ما دیدار مجدد تور و جین فاستر را مشاهده میکنیم اما با کمی دقت میتوانیم پی ببریم که بازیگر جین در این سکانس کوتاه ناتالی پورتمن نیست. این زن کسی نیست جز همسر حقیقی کریس همزوورث؛ السا پتاکی. تا لحظهای که فیلم Thor Ragnarok را مورد بررسی قرار بدهم، قهرمانی که کنترل سری تور را به دست گرفته برادر ناتنی او (لوکی) است. امیدوارم از این مطلب لذت برده باشید. در صورتی که به مطالعه بررسی جزئیات قسمت اول Thor علاقه دارید روی این لینک و در صورت تمایل به مطالعه آنالیز عنوان The Avengers روی این لینک کلیک کنید. آیا دیتیل یا ایستر اگی بود که فراموش کرده باشم؟ نظر شما در مورد ضعیفترین قسمت سهگانه Thor چیست؟ به نظر شما هم آیا لوکی قهرمان اصلی این قسمت بود؟ همه کامنتهای خود را در بخش نظرات منتشر کنید!
منبع: گیمفا
پر بحثترینها
- تریلر معرفی بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، روی کانال پلی استیشن بیش از ۲۳ هزار دیسلایک دریافت کرده است
- اولین اطلاعات از بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic: The Heretic Prophet، منتشر شد
- Astro Bot بهترین بازی سال شد؛ فهرست کامل برندگان The Game Awards 2024
- ناراحتی کارگردان Black Myth: Wukong بابت نبردن جایزه بهترین بازی سال
- ناتی داگ از بازی جدید خود به نام Intergalactic: The Heretic Prophet رونمایی کرد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- نکات مخفی تریلر بازی جدید ناتی داگ، Intergalactic، که شاید متوجه آنها نشده باشید
- منبع داخلی: دوران عناوین انحصاری ایکس باکس به پایان رسیده است
- گپفا ۲۵؛ تریلرهای مورد علاقه شما از مراسم The Game Awards 2024
نظرات