بهترین فیلمهای ابرقهرمانی و جاسوسی
بهترین فیلمهای ابرقهرمانی و جاسوسی با ترکیب این دو ژانر توانستند داستانی بسیار مهیج و جذاب را برای مخاطبان به نمایش در بیاورند.
این یک واقعیت غیر قابل انکار است که فیلمهای ابرقهرمانی در اوایل دهه ۲۰۰۰ و همچنین دهه بعدی آن توانستند بر دنیای سرگرمی تسلط پیدا کنند و نمایشهای الهامبخشی را با خطرات بسیار عظیم خلق کنند که موفقیت در گیشه توسط آثار سینمایی را بازتعریف کردند. در حالی که ژانر ابرقهرمانی امروزه بهعنوان آثار اکشن مطرح تعریف میشود اما ایده ابتدایی از چنین آثار بلاکباستری انفجاری و مهیج به فیلمهای جاسوسی دهه شصت میلادی باز میگردد که در آن زمان، فیلمهایی همانند فیلمهای جیمز باند پیروزمندانه و پیشگامانه بودند.
برخی از آثار ابرقهرمانی موفق شدند تا جنبههای ابرقهرمانی خودشان را با دسیسههای جاسوسی ترکیب کنند و همین نیز تجربه تماشایی را رقم زده است که به همان اندازه که جذاب و تماشایی است، منحصربهفرد نیز به نظر میرسد. در حالی که برخی از این آثار سینمایی بهتر از بقیه عمل کردند اما همه آنها نقاط قوت هیجانهای پیچیده جاسوسی و اکشنهای ابرقهرمانی جذاب را به بهترین شکل ممکن با هم به نمایش گذاشتند.
۹. فیلم Push
- کارگردان: پل مکگویگان
- محصول سال: ۲۰۰۹
بسیاری از افراد انتظار دارند که آثار ابرقهرمانی قدیمیتر کریس ایوانز بهعنوان ترکیبی از ابرقهرمانی و جاسوسی در نظر گرفته شود اما این مسئله شاید در این زمینه کاملاً درست نباشد. فیلم «فشار» داستان دو جوان آمریکایی را دنبال میکند که قدرتهای ذهنی دارند و حالا باید با تواناییهای پیشرفته خودشان به دنبال پیدا کردن یک فراری جوان باشند. آنها در تعقیب خودشان، متوجه میشوند که درگیر سازمانی شبه دولتی به نام دیویژن شدند، سازمانی که روی افراد دارای تواناییهای مافوق بشری آزمایش میکند تا آنها را به ابر سرباز تبدیل کند.
در اینجا نمایش بصری جذابی وجود دارد که باعث میشود تا فیلم «فشار» به یک تجربه تماشای مهیج تبدیل شود، حتی با وجود داستان بیش از حد پیچیده و دیوانهکنندهاش که گاهی اوقات واقعاً غیر قابل تحمل میشود. در حالی که فیلم از شرارت جاسوسی و متخاصم سازمان دیویژن به طور کامل بهره نمیبرد اما یکی از کارهایی که این اثر سینمایی به خوبی انجام میدهد، این است که دستههای مختلفی از قدرت ذهنی را نشان میدهد که همگی آنها بر داستان تأثیر میگذارند. در حالی که منتقدان این اثر نیز نظر خودشان را دارند اما باید گفت که فیلم «فشار» بهعنوان یک اثر مهیج جاسوسی و جهانی با ابرقهرمانانی بهعنوان شخصیتهای اصلی خودش، اثری جاهطلبانه است.
۸. فیلم Condorman
- کارگردان: چارلز جاروت
- محصول سال: ۱۹۸۱
با اینکه فیلم سینمایی «مرد کرکسی» مورد تمسخر گسترده منتقدان قرار گرفت و به یک شکست افتضاح در گیشه برای دیزنی تبدیل شد اما به دلیل مضحک بودنش و مواردی دیگر توانست بهعنوان یک اثر کلاسیک و محبوب در بین برخی از مخاطبان مورد توجه قرار بگیرد. این اثر روی یک نویسنده کتابهای مصور متمرکز است که خواستههایش برای اصالت در داستانهایش باعث میشوند تا او لباس ابرقهرمانی خودش را بسازد و به مرد کرکسی تبدیل شود. اثربخشی او بهعنوان یک ابرقهرمان باعث میشود که او بهعنوان یک پیک برای سازمان سیا کار کند و حالا وظیفه دارد که به یک عامل کیجیبی فراری کمک کند.
این اثر سینمایی پر از ویژگیهای ابتدایی و کم هزینه است که منتقدان بهعنوان نواقص فاجعهبار از آنها انتقاد کردند ولی همین موارد مورد توجه برخی از بینندگانی قرار گرفته است که از تمام این موارد مضحک بیشترین لذت را میبرند و آنها را پذیرفتند. این اثر سینمایی ترکیبی از توطئه جاسوسی و فانتزی ابرقهرمانی است که اصلاً ایدهآل به نظر نمیرسد اما در بخشهای مختلف، روایت آن یکی از جذابیتهای شگفتانگیزی است که این اثر ارائه میکند که همراه با برخی از تصاویر پر جنب و جوش است و همین نیز باعث شده تا فیلم «مرد کرکسی» یک اثر ابرقهرمانی جالب و لذتبخش باشد.
۷. فیلم The Return of Captain Invincible
- کارگردان: فیلیپه مورا
- محصول سال: ۱۹۸۳
یک فیلم ابرقهرمانی استرالیایی که بهعنوان یک اثر موزیکال و کمدی نیز در نظر گرفته میشود و داستان یک ابرقهرمان الکلی و از کار افتاده را دنبال میکند که به دنبال انجام مأموریتی شبیه به جیمز باند است. کاپیتان شکستناپذیر با بازی آلن آرکین پس از اینکه دوران شکوفایی در اوایل قرن بیستم بهعنوان یک نماد آمریکایی داشت، به کمونیست بودن متهم و از انظار عمومی ناپدید میشود. با این حال، وقتی که دشمن اصلی او یعنی آقای میدنایت با بازی کریستوفر لی، یک ابر سلاح دولتی را میدزدد، کاپیتان شکستناپذیر برای حل این مسئله فراخوانده میشود.
این فیلم به شکلی غیر قابل انکار پر از نقص است اما به دلیل جذابیت خام و کم هزینهاش و همچنین برخی از آهنگهای خندهدار، قابلیت تماشای عجیبی دارد. آرکین و لی با هنرنماییها و همچنین کمدی خشک خودشان، تلاش بسیار زیادی برای تبدیل شدن به بهترین ویژگیهای فیلم انجام میدهند. فیلم «بازگشت کاپیتان شکستناپذیر» یک فیلم اساسی از جنبش Ozploitation است و یکی از فیلمهای ابرقهرمانی سرگرمکننده محسوب میشود.
۶. فیلم The Rocketeer
- کارگردان: جو جانستون
- محصول سال: ۱۹۹۱
همانطور که در مورد فیلم سینمایی «مرد کرکسی» در بالا ذکر شده بود، سرمایهگذاری و تلاشهای کمپانی دیزنی در زمینه ساخت فیلمهای ابرقهرمانی به مدتها قبل از ظهور دنیای سینمایی مارول بر میگردد. یکی از بهترین بهرهبرداریهای اولیه آنها از این ژانر، فیلم جذاب و عجیب «موشکزن» محصول سال ۱۹۹۱ میلادی است. اتفاقات این اثر سینمایی در اواخر دهه ۳۰ میلادی در لسآنجلس جریان دارد و داستان یک خلبان بدلکار خودخواه را دنبال میکند که یک جتپک را در اختیار میگیرد و از آن برای تبدیل شدن به یک ابرقهرمان نقابدار استفاده میکند و با نازیها و جاسوسان دولتی مبارزه میکند، جاسوسانی که به دنبال باز پس گیری این جتپک هستند.
یک کیفیت قدیمی در فیلم «موشکزن» وجود دارد که بهعنوان بزرگترین نقطه قوت آن عمل میکند و به آن گرما و سادگی دوستداشتنیای میدهد که واقعاً فقط در فیلمها و سریالهای خانوادگی دههها پیش رواج داشته است. عمق موضوعی این اثر ممکن است به مذاق مخاطبانی خوش نیاید که خواهان چیزی متفکرانه و دراماتیک هستند اما بهعنوان یک اثر ابرقهرمانی سرگرمکننده با بخشهایی جاسوسی، فیلم «موشکزن» اثری لذتبخش است.
۵. فیلم Black Widow
- کارگردان: کیت شورتلند
- محصول سال: ۲۰۲۱
فیلم «بلک ویدو» یا «بیوه سیاه» یک اثر کمتر مورد توجه قرار گرفته از دنیای سینمایی مارول به شمار میرود که در میان بهترین فیلمهای این فرنچایز از زمان فیلم Avengers: Endgame قرار میگیرد. این اثر سینمایی داستان خاستگاه شخصیت مورد علاقه طرفداران یعنی ناتاشا رومانوف ملقب به بلک ویدو با بازی اسکارلت جوهانسون را روایت میکند، داستانی که باید خیلی زودتر بازگو میشد. این اثر داستان رومانوف در حال فرار پس از توافقات سوکوویا را دنبال میکند که باعث میشود تا او با گذشته تاریک خودش بهعنوان یک جاسوس کی جی بی روبهرو شود و این در حالی است که شخصی از گذشته او درگیر توطئهای شده است.
در حالی که دنیای سینمایی مارول قبل از این فیلم نیز وارد جنبههای مهیج و جاسوسی شده است اما فیلم «بیوه سیاه» نشان دهنده قاطعترین و بهترین تلاش این فرنچایز در داستانسرایی جاسوسی است. این اثر سینمایی تمام جنبههای برجسته دنیای سینمایی مارول را درون خودش دارد اما توانسته در کنار این موارد، به بهترین شکل ممکن مضامین جاسوسی را ارائه کند و بازیگران برجسته و بااستعدادی را به خدمت بگیرد. در حالی که بسیاری از افراد آرزو داشتند که داستان مستقل بیوه سیاه تاریکتر باشد اما این اثر همچنان نشان دهنده ترکیبی مهیج از جنبههای ابرقهرمانی و دسیسههای جاسوسی است.
۴. فیلم Watchmen
- کارگردان: زک اسنایدر
- محصول سال: ۲۰۰۹
فیلم «واچمن» یا «نگهبانان» بر اساس رمانی گرافیکی از آلن مور ساخته شده و نشان دهنده برداشتی الهام گرفته شده از این ژانر با سبک و سیاق خاص کارگردان زک اسنایدر است. با اینکه این اثر سینمایی ممکن است مانند دیگر فیلمهای ابرقهرمانی، داستان جاسوسی را در بر نگیرد اما اتفاقات رخ داده آن در میان تنشهای جنگ سرد باعث شده تا این اثر سینمایی شدت خاصی داشته باشد که همانند بهترین درامهای جاسوسی است. همانطور که خصومتها بین آمریکا و روسیه شدت میگیرد، رورشاک با بازی جکی ارل هیلی در حال تحقیق درباره قتل همکار سابقش است.
فیلم «نگهبانان» از نظر بصری بسیار جذاب و آغشته به ظرافتهای پر زرق و برق است و تلاش دارد تا سرگرمیهای جاهطلبانهای را ارائه کند و در عین حال، بینشهای متفکرانهای را در رابطه با جامعه و تاریکترین عناصر طبیعت انسانی ارائه بدهد. داستان پسزمینه در رابطه با کارهای دولتی کمدین با بازی جفری دین مورگان جنبههای درام جاسوسی و توطئهها را بیشتر میکند و این در حالی است که این فیلم به طور کلی یک معمای قتل جذاب است که به جنبههای قدرت سیاسی و پارانویای جنگ سرد عمیق میشود.
۳. فیلم X-Men: First Class
- کارگردان: متیو وان
- محصول سال: ۲۰۱۱
تمرکز اصلی تمام داستانهای فیلمهای X-Men، رابطه بین جهش یافتهها و انسانها و پیامدهای سیاسی چنین نابرابری و تعصبات بوده است. فیلم سینمایی X-Men: First Class در این زمینه بسیار جذاب است چراکه در دهه ۱۹۶۰ میلادی جریان دارد و در آن زمان نیز وجود موجودات مافوق بشری شروع به رایج شدن میکند. با توجه به اینکه جهان در آستانه جنگ هستهای قرار دارد، چارلز اگزیویر با بازی جیمز مکآووی سعی دارد تا تنشهای سیاسی را آرام کند و این در حالی است که اریک لنشر با بازی مایکل فاسبندر سعی دارد تا تیمی از جهشیافتهها تشکیل بدهد تا از بشریت محافظت کند.
تأکید شدید این اثر سینمایی در معاملات سازمان سیا و تلاشهای جهشیافتههای مختلف برای دستکاری و فریب سیاستمداران برای پیشبرد برنامههای خودشان، باعث شده تا این اثر سینمایی تمرکز جالبی روی جنبههای جاسوسی داشته باشد که آن را در بین فیلمهای دیگر ایکس من منحصربهفرد کرده است. این تغییری الهامآمیز برای این فرنچایز بوده که باعث شده تا مخاطبان بیشتری به آن جلب شوند و در بسیاری از موارد نیز دری برای احتمالات داستانی بیشتر را باز کرده که باعث شدند تا این فیلم یکی از بهترین فیلمهای این فرنچایز باشد.
۲. انیمیشن The Incredibles
- کارگردان: برد بیرد
- محصول سال: ۲۰۰۴
انیمیشن سینمایی «شگفتانگیزان» یک شاهکار پیروزمندانه در دنیای انیمیشن است که گاهی اوقات وقتی افراد درباره بهترین فیلمهای ابرقهرمانی ساخته شده صحبت میکنند، نادیده گرفته میشود. این اثر سینمایی هم بهعنوان یک داستان اورجینال و شیک از اکشن ابرقهرمانی و هم بهعنوان قصیدهای برای فیلمهای جاسوسی دهههای قبلش عالی است. این اثر سینمایی در دنیایی جریان دارد که در آن، موجودات فوق بشری مجبور شدند تا قدرتهای خودشان را پنهان کنند و بهعنوان شهروند عادی زندگی کنند؛ این فیلم داستان خانوادهای از ابرقهرمانان را دنبال میکند که توسط یک تله فجیع و نقشهای وحشتناک برای تسلط بر جهان، دوباره به روشهای مبارزه با جرم و جنایت باز میگردند.
عناصر جاسوسی در کارهای ابتدایی شخصیت باب یا آقای شگفتانگیز با صداپیشگی کریگ تی نلسون برای متوقف کردن رباتی شوم به نام امنیدروید مشهود است، کارهایی که باعث شدند تا باب متوجه شود که بسیاری از دوستان ابرقهرمانش در انجام مأموریتهای مشابه ترور شدند. جدای از یک داستان ابرقهرمانی ساده و سنتی، روایت فوقالعاده قدرتمند و جاسوسیای در این انیمیشن وجود دارد که باعث شده تا ترکیبی عالی از هر دو ژانر باشد.
۱. فیلم Captain America: The Winter Soldier
- کارگردان: برادران روسو
- محصول سال: ۲۰۱۴
یکی از افتخارات برجسته دنیای سینمایی مارول، فیلم سینمایی «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی» است، فیلمی که دارای رویکردی واقعبینانه و عملی است و همین نیز باعث شده تا در این فرنچایز بسیار برجسته باشد. در این فیلم، استیو راجرز با بازی کریس ایوانز هنوز با زندگی مدرن در حال سازگار شدن است و کار او برای سازمان شیلد باعث شده تا او در معرض خطر قرار بگیرد چراکه یک جنش شورشی در داخل این سازمان به دنبال آن است تا یک شوم قدیمی را زنده کند. استیو راجرز با همکاری با بلک ویدو با بازی اسکارلت جوهانسون و سم ویلسون با بازی آنتونی مکی تصمیم میگیرد تا خائنهای داخل دولت و اسرار پنهان شده در سازمان شیلد را آشکار کند و در عین حال نیز با دوستی قدیمی مبارزه کند که فکر میکرده مرده است.
جنبه سیاسی این فیلم با تعلیق جاسوسی خارقالعادهای آغشته شده که باعث شده تا این اثر سینمایی از نظر بسیاری از افراد بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی دنیای سینما شناخته شود. شکوفایی تجربی این اثر نتیجهبخش بوده و اکشن آن نیز مسحورکننده و پر تنش است و داستان آن نیز احتمالاً بهترین چیزی است که دنیای سینمایی مارول ارائه کرده است.
منبع: collider
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
میشه گفت کاپیتان امریکا وینتر سولدر غیر ماورایی ترین فیلم ام سی یو بود تا حدودی
ولی خب نمیشه هر فیلیمی که به امریکا و شوروی مربوطه رو جاسوسی دید 😂
ماورایی!!!
…
این فیلمها درباره شخصیتهایی با قدرتها و ویژگیهای ابر-انسانی هستن نه ماورایی. “کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان” هم درباره دو شخصیت ابر-انسان کاپیتان آمریکا و سرباز زمستان هست.
چخ جالب داش نمیدونستم کاپز
یتان امریکا : سرباز زمستان راجبه کاپیتان امریکا و سرباز زمستانه😂
دوست نداارم هیچکدومو. اسم این اثار نباید قاطیِ سینما بشه. سینما حرمت داره و نوعی هنر محسوب میشه. اینا زباله هستن متاسفانه.
آقای اسکورسیزی منم دوس ندارم ولی نمیتونی اسم زباله بزاری روش چون علاقه نداری
هیتر مارول یافت شد اماده برای انهدام
عملیات اس ال vs کل تاریخ سینما تک به تک شروع میشه
سینما هُنر نیست. سینما، صنعتی هست که از شش هُنر (نمایش، موسیقی، مجسمه سازی، نویسندگی، نقاشی و شعر) استفاده میکنه تا محصولی سرگرم کننده برای مخاطب بسازه و در قبالش پول دربیاره.
ممنون بابت مقاله خوبتون
Wanted 2008 رو هم میشه اضافه کرد
Wanted تِم جاسوسی نداره. شخصیتهاش آدمکُش هستن.
میپذیرم