۹ بازی ویدیویی فوقالعاده که مقدمه بحثبرانگیزی دارند
بسیاری از مردم بازی های ویدیویی را دوست دارند چرا که راهی برای فرار از زندگی روزمره و لذت بردن از یک چیز غیرعادی است. به این ترتیب، میتوان به راحتی از اثری که شما را درگیر خود نمیکند صرف نظر کرد، چرا که هیچکس نمیخواهد وقت آزاد خود را صرف انجام کاری کند که برایش جالب نیست.
در حالی که بیشتر بازیهای ویدیویی سعی میکنند شما را به سرعت جذب کنند، برخی از آنها از طریق مجموعهای از انتخابها مانع بزرگی در مسیر بازیکن ایجاد میکنند. این بازیها به علت بخش آموزش فوقالعاده دشوار، شروع کند، انتخاب یک داستان بحثبرانگیز یا طراحی ساده به بازیکنان ایده درستی ارائه نمیدهند و بسیاری را از خود دور میکنند. همه این بازیها ارزش وقت گذاشتن را دارند، اما تا زمانی که بتوانید از مقدمههای خستهکننده آنها عبور کنید.
۹. Metal Gear Solid 5: Phantom Pain
آخرین بازی سری Metal Gear Solid یکی از عناوین بحثبرانگیز این فرنچایز است. البته این نسخه به لطف رویکرد جهان باز و ارائه گیمپلی مخفیکاری بهبود یافته بازیکنان زیادی را به خود جذب کرد. با این حال، مقدمه بازی بسیار کند و آهسته پیش میرود.
آیا میخواهید به ماموریتهایی بروید و با آزادی به روشهای منحصربهفرد با دشمنان مقابله کنید؟ شما باید در ساعات ابتدایی در یک بیمارستان بخزید و انبوهی از لحظات سینمایی در اطراف شما اتفاق میافتد.
طرفداران قدیمی Metal Gear Solid شاید با مقدمه کند نسخه پنجم مشکلی نداشته باشند، اما این مورد بیشتر برای بازیکنان تازهوارد سخت و عذاب آور به نظر میرسد. با این حال پس از گذراندن بخش مقدمه روند بازی بهتر و بهتر میشود.
۸. Final Fantasy 13
اغلب بازیهای سری Final Fantasy به بازیکن بیش از حد زمان میدهند تا در ساعات ابتدایی این عناوین عاشق آنها شوند و احساس میکنید برای تجربه سایر قسمتهای بازی به استراحت نیاز دارید. در همین راستا، بازی Final Fantasy 13 یک مقدمه ۲۰ ساعته را ارائه میدهد.
Final Fantasy 13 یکی از بحثبرانگیزترین عناوین این سری است. با این حال موارد مثبت زیادی در این بازی وجود دارد که میتوان به سیستم پارادایم، شخصیتهای دوست داشتنی، دنیای منحصر به فرد و جلوههای بصری چشمگیر آن اشاره کرد. اما برخی از طرفداران سرسخت Final Fantasy به دلیل افتتاحیه ضعیف و خسته کننده از این نسخه متنفر هستند.
در واقع زمان زیادی طول میکشد تا داستان Final Fantasy 13 آغاز شود. عناصر ضروری یک بازی این سری، از جمله شخصیسازی پارتی، تنها چند ساعت پس از شروع بازی به شما معرفی میشوند. اگر کاری که انجام میدادید هیجانانگیز محسوب میشد، خیلی بد نبود، اما انتقال اولیه از ایست بازرسی به ایست بازرسی لذت چندانی ندارد. در اینجا لیستی از عناوینی وجود دارد که میتوانید انتخاب کنید و در مدت زمانی که برای شروع این بازی لازم است به پایان برسانید: Undertale، The Last of Us، Super Mario 64 و Hellblade: Senua’s Sacrifice. بازی Final Fantasy 13 اثر با ارزشی است، اما روندی کند و طولانی دارد.
۷. Okami
Okami یک اثر شایسته در بازیهای ویدیویی است. این بازی یک کاوش هنری عمیق و غنی از فولکلور و اساطیر ژاپنی به شمار میرود. اثر مذکور دارای گیمپلی سرگرمکننده و سبک هنری ویژه است که میتواند اشک شما را در بیاورد. این همان چیزی است که وقتی بازی را به پایان برسانید، احساس خواهید کرد، اما احتمالاً در اولین شروع به این فکر میکنید که یک بازی خستهکننده است.
این اثر کلاسیک PS2 متاسفانه به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. بازی از یک بخش آموزشی برخوردار است تا شما را در این جهان راهنمایی کند. همه چیز خوب به نظر میرسد، اما مقدمه بازی نقطه ضعف آن است.
بازیکنان در بازی مجبور میشوند متنهای طولانی را بخوانند و این یک نکته غافلگیرکننده است. این اثر قرار است یک بازی سرگرمکننده باشد و نه یک تکلیف مدرسه. سوالی که مطرح میشود این است که چرا چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارد؟ طبیعتاً آن دسته از بازیکنان صبور که مایل بودند این مقدمه را به آرامی و با طمانینه طی کنند، پاداش زیادی دریافت کردند.
۶. The Last of Us Part 2
بازی The Last of Us Part 2 موافقان و مخالفان زیادی دارد، اما شکی وجود ندارد که این اثر جدا از بخش داستانی بحثبرانگیز، از جنبه گیمپلی، گرافیک و صداگذاری درخشان ظاهر میشود.
رابطه میان جوئل و الی هسته اصلی بازی اول را تشکیل میدهد اما سوال اینجاست که چرا نسخه دوم به جای پرداختن بیشتر به شخصیت این دو، با کشته شدن جوئل آغازی میشود؟ به جرات میتوان گفت که کشتن جوئل در بخش ابتدایی بازی اقدامی جسورانه بود. در واقع، این اقدام به قدری جسورانه بود که باعث عصبانیت و ناامیدی گسترده شد، زیرا بسیاری از گیمرها احساس میکردند به آنها خیانت شده است و نمیخواهند ادامه بازی را تجربه کنند.
کشتن جوئل ممکن بود با واکنش تند طرفداران روبهرو شود، اما این موضوع به عواقب اقدامات او اشاره کرد و باعث شروع مضامین اصلی بازی شد. با این حال، این یک راه مناسب و خوشایند برای شروع دنباله یک بازی مهم نیست.
۵. Days Gone
هنگامی که Days Gone را تجربه میکنید، احتمالاً تحت تاثیر مقدمه آن قرار نخواهید گرفت. این بازی از جلوههای بصری فوقالعادهای برخوردار است، اما در زمان عرضه با مشکلات فنی متعددی دست و پنجه نرم میکرد. ساعات ابتدایی برای ایجاد حس خاص انجام نمیدهند و فکر میکنید این فقط با یک بازی زامبی محور جهان باز معمولی مواجه هستید.
در حالی که Days Gone با شروع کند و ضعیفب همراه است، اما با این حال چیزهای زیادی در مورد آن وجود دارد که هرچه در بازی پیش میروید، بهبود مییابد و ارزش تجربه آن را بیشتر میکند.
پس از مدتی، داستان بازی به خصوص پس از اینکه به منطقه Lost Lakes میرسید، شتاب بیشتری میگیرد. موتور سواری و چالشها در کشتن زامبیها نیز لذتبخش است. Days Gone اثر کامل و بینقصی نیست، اما مطمئناً ارزش تجربه کردن را دارد.
۴. Armored Core VI: Fires of Rubicon
آخرین نسخه از سری Armored Core با استقبال خوبی از سوی طرفداران و همچنین منتقدین مواجه شد. با این حال، یک مورد بحثبرانگیز در خصوص Fires of Rubicon وجود دارد و آن بخش آموزشی سخت و طاقت فرسا است.
ماموریت آموزشی این بازی به عنوان یک مقدمه استاندارد برای مکانیکها و گیمپلی پیچیده آغاز میشود. این بخش لحظات چالش برانگیز خود را دارد اما بیشتر به آرامی و کندی طی میگردد. اما پس از آن، هلیکوپتر با نام AH12: HC ظاهر میشود که در واقع یک ماشین است.
این باس فایت لحظات سختی را برای بازیکنان رقم میزند. علاوه بر این، حملات شما کمترین آسیب را به زره آن وارد میکند و یک لغزش کوچک میتواند منجر به شکست بازیکنان شود.
با توجه به اینکه اکثر بازیکنان در این مرحله حتی به سختی به مکانیکهای بازی عادت میکنند، اما این باس اعتماد بازیکنان تازه وارد و حتی کهنهکار را از بین خواهد برد. Armored Core VI بدون شک اثر شایسته و ارزشمندی به شمار میرود، اما مقدمه آن برای اکثر افراد یک شروع عالی نیست.
۳. Starfield
بازی Starfield شروعی پر فراز و نشیب دارد و به طور کلی چند ساعت ابتدایی آن از لحاظ کیفی متوسط است. جذابیت امیدوارکننده یک دنیای بزرگ به منظور کاوش یک ویژگی قدرتمند محسوب میشود، اما این امر برای تجربه هر چیزی که حماسی به نظر میرسد، زمان میبرد و بیشتر آن شامل محیطها و گیمپلی ساده و نه چندان جالب است.
در نهایت به قابلیتی دسترسی پیدا میکنید که به شما دلیلی برای ادامه بازی میدهد. این قابلیت به شما این امکان را میدهد که به گونهای متفاوت با جهان بازی ارتباط برقرار کنید. با این حال، متأسفانه، بسته به تمایل بازیکنان به انجام ماموریتهای جانبی، بین ۵ تا ۱۵ ساعت طول میکشد تا به نقطهای برسند که بازی شبیه حماسه علمی تخیلی وعده دادن شده Bethesda شود. به این ترتیب، اگر به دنبال رضایت فوری هستید، این بازی برای شما مناسب نخواهد بود. با این حال، بازیکنان صبور مطمئناً از آنچه که Starfield برای ارائه دارد، قدردانی خواهند کرد.
۲. Driver
میتوانید از یک کودک نوپا بپرسید که مهمترین بخش آموزش بازیهای ویدیویی چیست و پاسخ مناسبی دریافت کنید. دانستن اینکه عملکرد یک مرحله مقدماتی این است که به بازیکن یاد دهد چگونه بازی کند، سخت نیست. با این حال، بخش آموزشی غیرمنطقی در برخی از بازیهای ویدیویی دیده میشود.
به عنوان مثال، بازی Driver بازیکن را در یک پارکینگ زیرزمینی قرار میدهد و فهرستی از ترفندهای رانندگی را به آنها میدهد تا بتوانند در یک محدودیت زمانی کوتاه انجام دهند. آیا توضیحی در مورد این ترفندها یا نحوه انجام آنها وجود دارد؟ البته نه! بنابراین، شما برای مدت زمان نامحدود در حال رانندگی هستید و هر چیزی را امتحان میکنید.
شما حتی از دیدن محیطهای زیبای چهار شهر موجود بازی لذت نمیبرید، زیرا در یک پارکینگ کوچک تیره و تار گیر افتادهاید. هیچ کدام از این موارد در خصوص جذب بازیکنان نکته مثبتی محسوب نمیشود.
۱. Deadly Premonition
مقدمه بازی Deadly Premonition به گونهای آغاز میشود که گویی یک اثر کسلکننده است. در مرحله اول، شما در میان جنگلی پرباران و پر پیچ و خم قرار میگیرید که از نظر بصری به اندازه یک آلونک قدیمی تخریب شده محرک است و با بازی را با مکانیکهای ضعیف شوتر آن تجربه میکنید.
زیرا در ابتدا چیز دیگری جز راه رفتن و تیراندازی در بازی وجود ندارد و حتی نمیتواند این کار را به خوبی انجام دهد. آیا داستان جالب است؟ در ابتدا به نظر نمیرسد. هر فردی که این مقدمه وحشتناک را پشت سر بگذارد، با دنیای شگفتانگیز و دلهرهآمیز مواجه میشود. جذابیت بازی هنگامی که زمان کافی را در آن صرف کرده باشید، به نقطه اوج خود میرسد زیرا شخصیتهای سرگرمکننده و اتفاقات غیرقابل پیشبینی فوقالعاده هستند.
پر بحثترینها
- مدیرعامل پلی استیشن: Uncharted برای همیشه صنعت گیمینگ را دگرگون کرد
- سازندگان Astro Bot امید زیادی به Intergalactic دارند
- مروری بر عملکرد محتوایی ایکس باکس و پلی استیشن در سال ۲۰۲۴
- برخی توسعهدهندگان معتقدند که دنبال کردن گرافیک پیشرفته در بازیهای AAA دیگر امکانپذیر نیست
- توسعهدهنده Witcher 4 به استفاده از بات برای کنترل جنجال پیرامون شخصیت سیری متهم شد
- تعجب تهیهکننده Gears of War نسبت به رویکرد Assassin’s Creed حول روایت در ژاپن
- تحلیلگر: آینده درخشانی در انتظار Xbox خواهد بود
- دیجیتال فاندری ۳ بازی برتر سال ۲۰۲۴ از نظر گرافیک بصری را مشخص کرد
- گپفا ۲۷؛ پنج بازی برتر شما در سال ۲۰۲۴
- گزارش: کنسول جدید کشور روسیه توانایی رقابت با ایکس باکس و پلی استیشن را ندارد
نظرات
Nice
میشه گفت مقدمه اصلی Metal Gear Solid 5: Phantom Pain در واقع Metal Gear Solid 5: Ground Zeros هست ؟
قبول دارم متال مقدمش برای کسی که راجبه سری اگاهی نداره اصلا جذاب نبود
میشد یه لول بزارن که بعد بره بیمارستان
مشکل من با داستان لست دو مقدمش یا حتی مرگ جول و یا نحوه مرگش نیست. اتفاقا مرگ جوئل یکی از بخشای یونیک و طبیعی بازی بود چون جوئلم بهرحال آدم بود و یجایی باید تقاص کاراشو پس میداد. مشکل من با داستان لست دو حوادث و اتفاقات بی منطق و مسخره ایه که تو طول داستان اتفاق میافتن و ناشی از ضعف نویسندگی هستن. طرف با اون دختر حامله هه جلوی الی هستن ( اونجایی که الی ازشون میخواست جای ابی رو لو بدن) طرف حاضر بود جون خودش، مِل و نوزاد تو شکمش که متعلق به خودش بودو به خطر بندازه ولی جای ابی رو لو نده😂😂 الان نیاین بگین الی در هرصورت میکشتشون پس بهتر بود درگیر بشن که اصلا بهانه خوبی نیست، اونا که صدرصد مطمئن نبودن اگه جای ابی رو لو بدن بعدش چه اتفاقی میافته. یا اینکه اصلا همون اول میتونستن به الی بگن که مِل حاملس، اینجوری شاید لاقل بیخیال کشتن مِل و بچش میشد نه اینکه همینجوری خیلی ابلهانه باهاش درگیر بشه و جون خودش و فرزندشو تو ریسک صددرصدی قرار بده. ممکنه الان با خودتون بگین خب این که چیزی نیست یا مسئله بزرگی نیست درصورتی که همین مسائل و اتفاقای کوچیک خودشون تو نحوه پیشرفت داستان بازی و حوادث بعدی نقش مهمی دارن. این فقط یه نمونه بود. چندین و چند اتفاق مسخره دیگه تو طول داستان میافتن که ضعف واضح نویسندگی توشون موج میزنه و هیچ منطقی ندارن. فقط با هدف احساسی کردن مخاطب تو بازی قرار داده شدن ولی بدون منطق و اصول. درکل لست دو بازی بود که هدف خیلی والایی داشت و پیام واقعا خوبی رو میخواست به مخاطب انتقال بده ولی متاسفانه خیلی جاها نتونست خوب پیادش کنه. ینی اون بلند پروازی که تیم نویسنده داشتنو نتونستن تمیز، طبیعی، با منطق و بصورت یونیک پیاده کنن تو بازی و یه جاهایی ری**دن توش. برعکس بازی اول که تک تک حوادثی که اتفاق میافتاد اولا خیلی یونیک و طبیعی کار شده بودن و دوما پشت تک تکشون یه منطقی بود. از بُعد گیمپلی، گانپلی، هوش مصنوعی، لول دیزاین، گرافیک و اینجور چیزا اما جزو بی نقص ترین بازیای تاریخه
اینجوری که تو تعریف کردی مشخصه فقط یه چیزی شنیدی یا دیدی، وگرنه کسی که بازی رو کامل انجام داده باشه همچین حرفی نمیزنی!
مل دوست نداره ابی باهاشون برگرده سانتا باربارا.
ولی اوون از ابی میخواد که برگرده.
از طرفی اوون میخواد که با ابی بره به جزیره اسکار ها، ولی بازم مل شیطنت میکنه و با حرف های خود ابی، اوون منصرف میشه.
توی این شرایط حتی از دیالوگ هایی که قبل از ورود الی به صحنه گفته میشه هم میتونیم عذاب وجدان اوون رو درک کنیم و حتی انتخابش رو.
موقعی که اوون به مل میگه تو نیا و برگرد یعنی من میرم و حداقل در این شرایط نجات ابی برام مهم تره.
تو این وضعیت سر و کله الی پیدا میشه، همونجا میشه بازم تضاد رفتار بین اوون و مل رو نسبت به ابی فهمید.
اوون بخاطر همون عذاب وجدان مشخصا دوست نداره ابی رو لو بده ولی مل اتفاقا برعکس اوون رفتار میکنه.
جدا از این عذاب وجدان، اوون الی رو خیلی سریع میشناسه و احتمالا با خودش میگه به کسی که این همه انگیزه داره و این همه راه در به در دنبال ابی هست، نمیشه اطمینان کرد و اعتماد هم نمیکنه.
حالا این وسط مل داره میره که ابی رو لو بده که اوون سعی میکنه تفنگ الی رو بگیره و بقیه ماجرا اتفاق می افته.
حالا یک سوال دارم.
به نظرت اوون که تفنگ الی رو سعی داشت بگیره، قصدش درگیری بوده یا اطمینان دادن به مل که ابی رو لو نده؟
من که نمیدونم تو چجوری درگیری معنیش کردی!
•••••
بازم خوبه نویسنده نشدی!
توقع داشتی مثلا اوون بیاد بگه الی جون، مل حاملهست پس نکشش.
اونم تو شرایطی که مشخصا اوون نه تنها حاضر نیست ابی رو لو بده بلکه عذاب وجدانش به علاوه عدم اطمینانش به الی اون رو مصمم تر میکنه.
بعد تازه معتقدی این صحنه تاثیر گذار نیست و کمکی به پیشرفت داستان نمیکنه؟
الی به عنوان کسی که به خودخواهی جوئل (علاقه زیاد جوئل نسبت به خودش) انتقاد داشته داره از الی ویلیامز به الی میلر تبدیل میشه و مدام با خودش کلنجار میره و درگیر میشه.
این وسط هم کار های جوئل رو میتونه بیشتر درک کنه و هم بدی انتقام.
کاری های جوئل رو که مشخصا بخاطر قرار گرفتن خودش تو شرایط جوئل درک میکنه.
ولی انتقام؟
ما به عنوان کسی که آگاه کل هستیم، می دونیم که الی مدام توی این مسئله با خودش درگیره، از طرف دیگه می دونیم مل حاملهست و جالب تر از اون می دونیم که الی توی این شرایطش نمی دونه که مل حاملهست.
از دید روایی الی که مشخص میشه الی داره کم کم با عواقب این انتقام پی میبره.
(کشتن ناخواسته یک انسان بیگناه، همون نوزاد اوون و مل)
ولی از دید روایی ما چی؟
ببین دو جور این صحنه میتونست تاثیرگذار باشه، یکی با پردازش شخصیتی مل درحد ابی و الی، یکی هم با نشون دادن عواقب انتقام.
ما به عنوان کسی که مل برامون مثل الی و ابی پردازش نشده، تاثیر پذیری از صحنه رو از همون مفهوم “عواقب انتقام” میگیرم.
یعنی به عنوان یک انسان، آسیب دیدن یک موجود بیگناه در پی انتقام برامون دردناکه، حالا اگر پردازشی مثل ابی و الی داشت، این تاثیر پذیری از این صحنه به سمت شخصیت پردازی میل نمیکرد؟
آیا از مفهوم عواقب انتقام دور نمیشد؟
اینجا حتی بعد از کشتن مل هم الی بیخیال ابی نمیشه و از اوون میخواد تو آخرین لحظات عمرش هم ابی رو لو بده، با این حال وقتی میفهمه مل حاملهست به کل فراموش میکنه که دنبال ابی میگشته.
اینجا همون جایی هست که اوج تاثیرگذاری توی اون صحنه رو نشون میده.
صحنه ای که ما از آگاه بودن به شرایط الی و ناخواسته بودن کشتن یک نوازد، به مفهوم عواقب انتقام پی میبریم.
مفهومی که برای چند لحظه کوتاه هم که شده ابی رو از یا الی حذف میکنه.
عجیبه من افتتاحیه متال گیر ۵ رو خیلی دوست داشتم و یکی از به یاد ماندی ترین افتتاحیه ها برای منه
من که بعد ۸۰ ساعت تازه سراغ داستان استارفیلد رفتم.داستانشم و به خصوص ماموریتای اصلیش خیلی چرت بودن.اما فرعیاش و گشت گذاراش سفینه ساختنش واقعا خوب بودن
من ۹۰ درصد سایدا رو تموم کردم لول ۵۰ و خورده ای بودم با ۱۴ روز گیم پلی بعد تازه فهمیدم هنوز اصلی رو نرفتم😂😂😂
ساید کوئست ۳ ۴ تا بیشتر نداشت بعدش وارد چرخه تکرار میشدن شدید
من فکر میکردم اونا کوئست اصلی ان
,نه بابا.اون کویستی که میری مامور مخفی میشی تو باند اون فرقه که اسمش یادم نیست فرعی بود
کریمسون فلیت (crimson fleet) من به پلیسا پشت کردم رفتم با اونا خیلی خوب پول داد قشنگ جلو افتادم بعد ماموریت های free stars collective رو رفتم بهم یه سفینه داد بعدشم اون ماموریته که باید xenomorph هارو بکشی و جلوشونو بگیری رو رفتم
بین اینا استارفیلد یک شاهکاره.
خب پس با این احتساب باید دوباره برم سراغ Days gone. همونطور که در مقاله نوشته شده من تصور میکردم با یک بازی اکشن اونچر معمولی طرفم. امیدوارم وقتی دوباره مشغولش شدم به بازی فرصت بیدم و داستانش درگیرم کنه
Days Gone رو اولین بار که بازی کردم منزجر کننده بود برام و ولش کردم. دو سال بعد وقتی دوباره شروعش کردم و پیش رفتم، تبدیل شد به یکی از بهترین تجربه های آخرالزمانی ای که بازی کردم، بایک داستان لوطی مسلکانه و پر احساس.
هنوزم من با این حرف مردم مشکل دارم اینکه مقدمه ارمود کور زیادی سخته بابا به خدا نباید به اون هلیکوپتر تیر بزنی باید با شمشیر بترکونیش یعنی هرکی گفته مقدمه سخته حتی یک بار تلاش نکرده از نزدیک به باسش حمله کنه اصلا این باسو قرار دادن تا اینو بهت یاد بدن هر باسی به یک سری سلاح ها مقاوم و جلو یکسری دیگه ضعیفه باید متنوع بازی کنی
متال گیر فانتوم پین رو وقتی پلی دادم مدتها بود که اصلا متال گیر پلی نداده بودم به غیر نسخه های قدیمی شروع سینمایی بازی خوب بود ولی هر چی جلو تر رفتم اموزش بازی از یه طرف گنگ و از طرف دیگه پیدا کردن ادامه بازی با منوهای پیچیده شده عذاب اصلا نمی دونی چیو بزنی بتونی ادامه بدی ماموریت رو پیدا کنی همیمجور میزنی هر چی شد منو شلوغ رابط کاربری گیج کننده از نظر اپگرید های تجهیزاتی که داری اونقدر زیاده گه گیجه میگیری بدتر از اپگریدهای بازی های سولز که نمی دونی چیو ارتقا بدی قدرتو جادو رو خونت رو این کلا یه چیز ورای گه گیجه هست فانتوم پین جون مادرش هر کی تموم کرده بیاد واسه من توضیح بده اینو حتی تو هاب بازی یا همون کشتی هم میری باز ماموریت داره انگار تا ماموریت اصلی باز بشه میری تو منو نقشه رو سلکت میکنی برمیگردی عقب یدفعه بدون اینکه تو سیوها رفته باشی کوجیما ایکاش یه فکری موقع طراحی رابط کاربری مزخرف متال گیر فانتوم میکرد اصلا با قدیمی ها خیلی متفاوت هست جهان باز کردنش رو نمی فهمم واقعا
LoU 2 چه مدت اومده ؟ از اون موقع همش میشنوم یک اتفاق خاص درش می افته که ملت عصبانین ! تا این لحظه که این مقاله را داشتم میخوندم و تعجب هم میکنم چطور سردبیری نیست که نظارت کنه ؛ میاد بدون هشدار اسپویل اون قضیه رو لوث میکنه …. مرسی !!