عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا

عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول

بابک بیانی
۱۶:۰۰ ۱۴۰۳/۰۶/۰۷
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا

در طول تاریخ سینما، آثار اوریجینال و خلاق بی‌شماری ساخته شدند اما فیلم‌های اقتباسی نیز جایگاه قدرتمند و تحسین‌برانگیزی برای خود در سینما به دست آوردند.

بسیاری از آثار اقتباسی، همچون Game of Thrones و The Chronicles of Narnia، شناخته شده و معروف هستند. با این وجود، عناوین بیشماری وجود دارند که هیچکس از اقتباسی بودن آنها خبر ندارد. آثار مذکور تا حدی در دنیای سینما معروف شدند که همه فراموش کردند آغاز این عناوین در جهان ادبیات بود. اقتباسی بودن این آثار ارزش سینمایی آنها را زیرسوال نمی‌برد. بسیاری از بهترین فیلم‌ها و سریال‌های تاریخ سینما اقتباسی بوده‌اند. گاهی اوقات، در میان آثار ادبی، محتوای قدرتمند و بی‌نظیری برای اقتباس و تبدیل شدن به آثار سینمایی بی‌نقص در انتظار نویسندگان قرار دارند. در این مطلب می‌خواهیم به لیست ۱۰ اثری نگاه کنیم که اقتباسی بودند و اکثر طرفداران یا نمی‌دانستند، یا فراموش کردند. در نظر داشته باشید که آثار حاضر در این لیست، تنها عناوینی هستند که از یک اثر ادبی (که پیش از آنها منتشر شده بود) اقتباس کرده‌اند. انتظار حضور آثاری که همزمان با یک کتاب یا قبل از انتشار نسخه‌ی کتابی آنها ساخته شدند را نداشته باشید. پس حالا در این ماجراجویی در جهان مشترک سینما و ادبیات به ما ملحق شوید.

۱۰۱ سگ خالدار که در قلب لندن گم می‌شوند: فیلم اقتباسی One Hundred and One Dalmatians (1961)

کاور کتاب one hundred and one dalmatians
داستانی بسیار متفاوت و عجیب درباره‌ی ۹۷ توله سگ و ۴ سگ بالغ

در سال ۱۹۵۶ بود که دودی اسمیت کتابی مخصوص کودکان و با محوریت دزدیده شدن خانواده‌ای از توله سگ‌های خالدار نوشت. داستان این اثر روی ماجراجویی‌های پانگو و میسیز(در حالی که سعی در نجات توله‌های خود داشتند) تمرکز داشت. با وجود این که دیزنی از این کتاب برای ساخت انیمیشنی با همین نام استفاده کرد، تفاوت‌های داستانی این دو اثر بسیار فاحش هستند. برای مثال: سگ سومی به نام پردیتا وجود دارد که مسئولیت شیردهی به توله‌های میسیز را دارد. این کاراکتر توسط آقا و خانوم دیرلی به بخشی از خانواده‌ی آنها تبدیل می‌‎شود. داستان این شخصیت بسیار تاریک و افسرده است و حذف شدن او از داستان انیمیشن، اصلاً عجیب نیست. از هر چیز که بگذریم، چه کودکی دوست دارد سگی که فرزندان خود را از دست داده و راهی خیابان‌های لندن شده است را تماشا کند. تفاوت بزرگ دیگری که وجود دارد، قابلیت حرف زدن شخصیت‌های اصلی داستان است. یکی از نقاط داستانی کتاب، شکست خوردن دو شخصیت اصلی در به زبان آوردن کلمه‌ی سافولک (مکان خانه‌ی اجدادی خادان دویل) است.

یکی از جزئیات دیگری که در انیمیشن هیچ اشاره‌ای به آن نشده، گربه‌ی پرشین کروئلاست. این گربه قصد گرفتن انتقام از صاحب خود را دارد. انتقام بچه‌های بیشماری که توسط کروئلا به کت پشم تبدیل شده‌اند. در انتهای داستان، ما از طریق گربه‌های کروئلا می‌فهمیم که شوهر او شرکت پشم‌سازی خود را تعطیل کرده و با همسر خود از کشور فرار کرده است. در نهایت، این خانواده‌ی دیرلی است که ملک آبا و اجدادی دویل را خریداری کرده و از آن خود می‌کنند.

گیر کردن روی مریخ از صفحات یک کتاب شروع شد: فیلم The Martian (2015)

فیلم اقتباسی the martian از کتابی با همین نام ساخته شد
دقت به جزئیات و واقعیت در این کتاب حقیقتاً باورنکردنی است

همه‌ی ما با شاهکار سینمایی ریدلی اسکات بزرگ و ایفای نقش بی‌نظیر مت دمون در این فیلم آشنا هستیم. اما چیزی که اکثر طرفداران این اثر فراموش کرده‌اند، اقتباسی بودن آن است. داستان کتاب (مانند فیلم) در سال ۲۰۳۵ رخ می‌دهد. این رمان اولین اثر اندی ویر بود. تفاوت این کتاب با اکثر آثار علمی تخیلی جهان ادبیات، تمرکز بالای آن روی رئالیسم و شباهت بسیار آن با جهان ماست. تمامی قطعات حاضر در این اثر امکان ساخته شدن در جهان خودمان را دارند. به گفته‌ی فضانوردان ناسا، این اثر بسیار عجیب است؛ چراکه نویسنده‌ی این اثر نتوانست برای خلق آن با هیچ یک از کارمندان یا سران ناسا ارتباط برقرار کند. پس از به پایان رسیدن کتاب، اندی ویر نتوانست حق انتشار کتاب خود را به کسی بفروشد. او به صورت شخصی، کتاب را در Kindle به قیمتی کمتر از یک دلار به فروش گذاشت. پس از فروش خارق‌العاده‎ی کتاب، انتشاراتی‌‎ها، با پیشنهادات بزرگ، به سراغ او آمدند.

استودیوی قرن بیست و یک فاکس، در سال ۲۰۱۳، حق ساخت اقتباس سینمایی این رمان را به دست آورد. نکته‌ی خنده‌دار این فیلم، قابلیت همکاری آن برای خلق تکنولوژی وفادار به ابزار حاضر در ناسا بود. لکه‌ی سیاه این فیلم، استفاده از اثر مذکور برای تبلیغ کریپتو است… خنده‌دارترین نکته‌ی موجود در این فیلم، حضور شان بین در محفل آلراند بود. شاید فکر کنید که دلیل نام این جلسات، حضور این بازیگر افسانه‌ای از سری فیلم‌های ارباب حلقه‌ها باشد اما نه! نام این جلسات در کتاب نیز محفل آلراند است. تغییرات چندانی نسبت به داستان اصلی کتاب در فیلم ایجاد نشده است. در فیلم، دلیل جا ماندن شخصیت مت دمون (واتلی) روی مریخَ، حماقت خود این کاراکتر است. این در حالی‌ست که علت گیر کردن واتلی کتاب در این سیاره، سهل‌انگاری تیم او بود.

همکاری یک فرشته و شیطان برای نجات نسل بشر: سریال اقتباسی Good Omens (2019 تا کنون)

کاور کتاب good omens که نقطه‌ی اقتباسی سریالی با همین نام بود
کتابی خارق‌العاده درباره‌ی داستان عجیب‌ترین همکاری دنیا

سریال Good Omens که به تازگی قلب منتقدین و طرفداران را به دست آورده، یک اثر اقتباسی است. نام تری پرچت میان طرفداران سینما زیاد شناخته شده نیست. البته این شخص خارق‌العاده برخی از بهترین آثار فانتزی مدرن را نوشته است. از Discworld گرفته تا عنوان مذکور، پرچت توانسته تا جهان‌های کامل، گسترده و هیجان‌انگیزی را برای طرفداران خود به ارمغان بیاورد. البته بخاطر پیچیدگی و عمق داستان Discworld، این اثر تاکنون به فیلم یا سریال تبدیل نشده است. تفاوت‌های اقتباسی Good Omens از عنوان آن شروع می‌شود. سازندگان این سریال تصمیم گرفتند تا نام Good Omens: The Nice and Accurate Prophecies of Agnes Nutter, Witch را خلاصه کنند. داستان کلی کتاب و سریال مشترک است. فرشته‌ای به نام اسرافیل (آزیرافل) و شیطانی به نام کرالی قصد دارند تا از اتفاق افتادن آخرالزمان و فرا رسیدن ضدمسیح جلوگیری کنند. ماجراجویی‌های این دو بسیار خنده‌دار و سرگرم‌کننده هستند.

یکی از نقاط ضعف این سریال از وفاداری آن به منبع ریشه می‌گیرد. استایل نوشتار دیالوگ‌های پرچت بسیار بی‌پرده و روراست است. این استایل، به صورت نوشته، مشکلی ندارد. اما همین حالت در دیالوگ‌های حقیقی میان کودکان بسیار عجیب و غیرطبیعی به نظر می‌رسد. گیمن از این اقتباس برای توسعه‌ی جهان کتاب استفاده کرد. با وجود تاثیرگذاری بالای جهنم و بهشت در داستان، هیچ یک از این دو مکان در داستان اوریجینال وجود ندارند. شخصیت‌هایی مثل گابریل (جبرئیل) و سایر فرشتگان نیز در داستان اصلی نقشی ایفا نمی‌کنند. ۶۰۰۰ سال دوستی میان کرالی و آزیرافل نیز در کتاب مورد اشاره قرار می‌گیرد؛ این در حالی‌ست که در سریال، نصف اپیزود سوم فصل اول، دیدارهای بیشمار این دو شخصیت با یکدیگر را نشان می‌دهد.

عنوانی که هیچکس انتظارش را نداشت: فیلم Forrest Gump (1994)

کاور کتاب forrest gump
یکی از عناوین کمیابی که اقتباس آن از اوریجینال بهتر است

فیلم Forrest Gump توانست برنده‌ی ۶ جایزه‌ی اسکار شود. کمتر کسی درباره‌ی ریشه‌های اقتباسی این اثر اطلاع دارد. تام هنکس نیز برای ایفای نقش فورست گامپ به بهترین شکل ممکن، تحسین شده است. تاثیر این فیلم تا حدی بالاست که اکثر سینماگران حتماً آن را تماشا کرده‌اند. حالا باید نگاهی بیاندازیم به ریشه‌های این کتاب و تفاوت‌هایی که میان داستان این دو اثر وجود دارند. تاکنون، تمامی آثاری که به آنها اشاره داشتیم چه به صورت کتاب و چه به صورت فیلم عالی بوده‌اند. اینجاست که با اولین تفاوت مواجه می‌شویم. فورست حاضر در کتاب به شدت نژادپرست است و داستان کتاب واقعاً به خوبی فیلم اقتباسی ساخته شده بر اساس آن نیست. کسانی که آثار اقتباسی زیادی دیده‌اند، می‌دانند که این نکته معمولاً برعکس است. اکثر اوقات، این فیلم‌ها، سریال‌ها و انیمیشن‌های اقتباسی هستند که نمی‌توانند به نقطه‌ی اوج کتاب‌ها برسند. تفاوت‌ها از جمله‌ی اول شروع می‌شوند.

در فیلم Forrest Gump، شخصیت فورست سخن معروف خود “زندگی مثل یک جعبه‌ی شکلات است، شما هیچوقت نمی‌دانید چه چیزی نسیبتان می‌شود” را می‌گوید. در کتاب، این سخن خیلی متفاوت است. فورست می‌گوید “زندگی کردن به عنوان یک احمق هیچ شباهتی به یک جعبه‌ی پر از شکلات ندارد.”، که بسیار توهین‌آمیز و عجیب است. به گفته‌ی نویسنده‌ی این اثر (که خود یک زندانی جنگی در جنگ ویتانم بوده)، شخصیت گامپ بر اساس یکی از دوستان دوران کودکی پدر وی خلق شد. نویسنده‌ی این کتاب اظهار دارد که وی تحقیقات گسترده‌ای درباره‌ی اشخاصی که سندروم سوانت دارند داشته است. البته با مطالعه‌ی خود کتاب، متوجه می‌شوید که نویسنده هیچ ایده‌ای درباره‌ی شخصیتی که نوشته ندارد. با وجود ضعف نوشتاری این کتاب، حق انتشار فیلم آن قبل از حق انتشار خود کتاب فروخته شد.

میان دو داستان فیلم و کتاب تفاوت‌های بیشماری وجود دارند. از سفیدپوست بودن بابا (دوست صمیمی فورست) تا آسیب زدن مستقیم خود فورست به زندگی تمامی اشخاصی که با آنها در ارتباط است. شخصیت جنی نیز هیچ شباهتی به نسخه‌ی کتاب ندارد. او نمی‌میرد، خیلی زودتر با فورست ارتباط برقرار می‌کند و علت خراب شدن رابطه‌ی این دو نیز صد در صد فورست بود. عجیب‌ترین نکته‌ی کتاب، به فضا رفتن شخصیت فورست است.

قدم زدن در جهانی فانتزی که نمی‌دانستیم قبلاً وجود داشته است: فیلم اقتباسی The Golden Compass (2007)

کاور کتاب the golden compass
فیلیپ پولمن با سری His Dark Materials، یک سری فانتزی فوق‌العاده خلق کرد

یکی از فیلم‌هایی که در لیست “به خوبی کتاب‌های خود نبودند” قرار می‌گیرد، بدون شک و تردید، عنوان The Golden Compass است. تفاوت‌های این اثر از صفحات خود کتاب آغاز نمی‌شوند. کافی‌ست به کاور این عنوان نگاه کنید تا شاهد اولین تفاوت میان دو اثر باشید. نام کتاب اوریجینال Northern Lights است و بخشی از سری کتاب‌های کودکان با عنوان His Dark Materials می‌باشد. مطمئناً نام His Dark Materials را پیش از این در سریالی با همین نام شنیده‌اید. با این وجود تمرکز ما در این بخش روی فیلمی‌ست که در سال ۲۰۰۷ و با کارگردانی و فیلم‌نامه‌نویسی کریس ولتز ساخته شد. این فیلم توانست با نقاط ضعف بیشمار خود، تبدیل به دلیل اصلی عصبانیت و نارضایتی تمامی طرفداران کتاب مذکور شود. حتی حضور اسامی درخشانی چون نیکول کیدمن، سم الیوت، ایان مک‌کلن، دنیل کریگ و کریستوفر لی کبیر نیز نتوانستند از سقوط این فیلم به اعماق سایه‌های جهان سینما جلوگیری کنند.

فیلیپ پولمن نویسنده‌‎ی نسخه‌ی اوریجینال این اثر بود. با وجود حضور یک کودک و یک خرس قطبی مهربان روی کاور، داستان این اثر اصلاً رنگارنگ و شاد نیست. می‌توان گفت که داستان اصلی این عنوان روی بخش دارک در His Dark Materials تمرکز دارد. با وجود تمرکز این فیلم روی جنبه‌ی مخصوص کودکان این کتاب، قطع شدن آرواره‌ی پادشاه خرس‌ها به دست یوریک (خرس قطبی همراه با شخصیت اصلی) کاملاً و مستقیم از صفحات کتاب آمده است. متاسفانه وفاداری این اثر در یکی از خصوصیت‌های لایرا پایان میابد. شخصیت لایرا در فیلم، همچون کتاب، همه کس را با اسم و فامیلی کامل آنها خطاب می‌کند. تمامی جزئیاتی که در داستان تغییر داده‌اند برای کم کردن خشونت و المان‌های دارک داستان اصلی بوده است. متاسفانه دلیل دیگر تغییرات داستانی بیشمار، ایجاد شباهت‌های بیشتر به سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها بود.

یکی از بزرگ‌ترین و احمقانه‌ترین تغییرات، جا به جایی پرده‌ی دوم و سوم داستان است. دلیل این جا به جایی، قرار دادن بزرگ‌ترین نبرد حاضر در کتاب در انتهای فیلم بود.

خدایان از راه می‌رسند تا از کتاب‌ها اقتباس کنند: سریال American Gods (از ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱)

کاور کتاب american gods
نیل گیمن مسئول خلق داستان‌های خارق‌العاده و جذاب بیشماری است

یکی از داستان‌هایی که در چند وقت اخیر توانسته توجه بسیاری از مخاطبین را به خود جلب کند، سریال American Gods است. به همین دلیل، شاید بسیاری از طرفداران این سریال از اقتباسی بودن و ارتباط آن با کتابی با همین نام بی‌خبر باشند. از آن جایی که این اثر، یک سریال ۳ فصلی بوده و پرداختن به تمامی فصول آن این مطلب را بیش از حد طولانی می‌کند، فقط به فصل اول آن می‌پردازیم. در سال ۲۰۱۱ بود که گیمن سعی کرد فیلم‌نامه‌ای که برای کتاب خود ساخته بود را به شکل سینمایی منتشر کند. این فیلم‌نامه توسط استودیوی HBO بخاطر نداشتن شباهت کافی به کتاب رد شد. گیمن باری دیگر در سال ۲۰۱۴ سعی کرد، با کمک استودیوی STARS، سریالی براساس کتاب خود  بسازد. این بار برای به وجود نیامدن مشکلات گسترده، او تصمیم گرفت تا مسئولیت مدیریت سریال را به اشخاص دیگری واگذار کند. شورانر و نویسنده‌ی این سریال برایان فالر و مایکل گرین بودند. این دو پس از سریال مذکور توانستند به موفقیت‌های بسیاری دست پیدا کنند.

پس از دو اپیزود اول که به شدت به داستان اصلی وفادار بودند، شورانر و نویسنده‌ی این سریال تغییرات نسبتاً بزرگی را در داستان اصلی ایجاد کردند. اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم، هر صحنه‌ای که در سریال بدون حضور شخصیت اصلی داستان (Shadow) به صورت مستقیم رخ می‌دهد، دستخوش تغییرات بسیاری بوده است. داستان اوریجینال و اصلی از دید کاراکتر Shadow بیان می‌شود و این شخصیت نقش نریتور را دارد. عجیب‌ترین نقطه‌ی شباهت میان کتاب و سریال حضور الهه‌ای به نام بلکوئیس است که در کتاب نیز به شیوه‌ی خاص خود انسان‌ها را مجبور به پرستیدن خود می‌کند.

با مطالعه‌ی این مطلب ما به این موضوع پی بردیم که عناوین بیشماری هستند که از آثار ادبی پیش از خود اقتباس کرده‌اند. تعداد این فیلم‌ها، سریال‌ها و انیمیشن‌های اقتباسی به قدری زیاد است که نمی‌توان در یک مطلب تک قسمتی به تمامی آنها پرداخت. امیدوارم که از این مطلب لذت برده و از این لحظه به بعد، احترام و علاقه‌ی بیشتری به آثار اوریجینالی که از آنها اقتباس می‌شود پیدا کرده باشید. در قسمت دوم این مطلب به عناوین سینمایی/اقتباسی بیشتری خواهیم پرداخت. برای مشاهده‌ی راهنمای خط زمانی تماشای MCU و دنیای سینمایی مارول وارد این لینک شوید.

منبع: گیمفا

Nostalgic PlayerNimaDota2امیرحسین رهنورد𝗔𝗿𝗶𝗮.xdمحمد مهدی برهمنv-alkaline

ایرانیکارت

مطالب مرتبط سایت

تبلیغات

عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا
عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

عناوینی که نمی‌دانستید اقتباسی هستند | قسمت اول - گیمفا