معرفی سریال در انتهای شب | فروپاشی خانوادهای از طبقه متوسط
آیدا پناهنده پس از حضوری موفق و چشمگیر در سینمای ایران حال با مجموعه تلویزیونی در انتهای شب به حوزه نمایش خانگی ورود کرده تا شانس خود را امتحان نماید.
با گسترش پلتفرمهای استریم و محبوبیت آنها، در کشور ما نیز شرکتهای گوناگونی وارد میدان شده تا بتوانند محصولات سینمایی و تلویزیونی مختلفی را برای مخاطبین ایرانی به ارمغان بیاورند. شرکتهایی که طی سالهای اخیر حسابی محبوبیت پیدا کرده و عملاً همهگیر شدهاند. یکی از این پلتفرمها فیلمنت نام دارد که شاید بتوان گفت در حوزه آثار نمایش خانگی موفق ظاهر شده و برخی از باکیفیتترین سریالهای حال حاضر را تولید کرده است.
فیلمنت علیرغم پشت سر گذاشتن کارنامهای پرفراز و نشیب، در طی سالهای اخیر موفق شده تا سطح انتظارات و علاقه مردم را پیدا کرده و دست به تولیدات ارزشمند و جذابی نظیر پوست شیر، دفترچه یادداشت و آمرلی بزند. اخیراً نیز در همکاری با پیمان معادی سریال افعی تهران را تولید کرده که از سطح کیفی قابل توجهی بهره برده و اگر بتواند کیفیت خود را به همین شیوه حفظ نماید، قطعاً با یکی از بهترین ساختههای تاریخ حوزه نمایش خانگی طرف خواهیم بود.
حال این پلتفرم در ادامه مسیری که میتواند چشم انداز مثبتی داشته باشد، به سراغ یکی از موفقترین کارگردانان زن سینمای ایران یعنی آیدا پناهنده رفته که آثار ارزشمندی نظیر اسرافیل و تی تی را تولید نموده و جوایز گوناگونی را از جشنوارههای سینمایی سراسر جهان کسب کرده است. یک همکاری پرسر و صدا که منجر به تولید مجموعه تلویزیونی در انتهای شب شده که پخش آن به تازگی آغاز شده است. اثری که در معرفی سریال این هفته به سراغش رفته تا نگاهی به کلیت داستان و بازیگرانش داشته باشیم.
- نام سریال: در انتهای شب
- ژانر: درام خانوادگی و اجتماعی
- سال پخش: ۱۴۰۳
- کارگردان: آیدا پناهنده
- بازیگران: پارسا پیروزفر، هدی زین العابدین، رایان سرلک و علیرضا داوودنژاد
هشدار اسپویل
مجموعه تلویزیونی در انتهای شب که بنا نهاده شده تا در طی ۹ قسمت روایت شود و میتوانیم آن را یک سریال کوتاه نیز خطاب کنیم، ما را با خانواده پرآشوبی مواجه میکند که از طبقه متوسط جامعه بوده و با مسائل و مشکلات اقتصادی گوناگونی دست و پنجه نرم میکنند. زوج داستان بهنام و ماهی نام دارند که یکی طراح و نقاش بوده و دیگری به کار در یک فرهنگسرا مشغول میباشد و صاحب فرزند کوچکی به نام دارا نیز میباشند که گاهاً رفتارهای شیطنت آمیزش میتواند والدینش را به جنون دچار نماید.
این سریال که حداقل در قسمت نخست از روایتی غیرخطی بهره میبرد، ما را با زوجی بسیار سرد و آشفته مواجه میکند که در شرف جدایی از یکدیگر بوده و به حدی رابطه زناشویی آنها در باتلاقی از مشکلات فرو رفته که حتی زبان صحبت با یکدیگر برای حل مسائل و اختلافاتشان را بلد نبوده و تنها برای حفظ ظاهر در مقابل فرزندشان، حاضر به زندگی موقت زیر یک سقف شده که این دلخوشی هم دوام چندانی نخواهد داشت، زیرا ماهی در حال جمع و جور کردن وسایلش بوده تا برای همیشه خانه و زندگیاش را ترک نماید.
اینجاست که مخاطب با شکل گیری دهها سوال بیجواب، به چندین ماه قبل فرستاده میشود تا دلیل این سردی و جدایی را متوجه شود. روزی که از قضا تولد بهنام بوده و علیرغم این که از صبح خبری از وی نبوده است، همسرش ماهی با ذوق و شوق فراوان در حال اتمام کارهایش در فرهنگسرا بوده تا با کیک و کادو به خانه بازگشته و شوهرش را سورپرایز نماید؛ با این حال در هنگام رسیدن نه تنها خبری از بهنام نیست، بلکه فرزندش دارا نیز به همراه دوستانش خانه را بر سرشان گذاشته و همه چیز را به هم ریختهاند تا حدی که ماهی کنترل شرایط را از دست داده و با رفتاری تند و پرخاشگرایانه همه را از خانه بیرون میکند تا بلکه بتواند شوهر ناپدید شدهاش را پیدا نماید.
در روایتی کمدی و حتی احمقانه متوجه میشویم که بهنام از شدت گیجی و خواب آلودگی، صبح هنگام اتوبوس اشتباهی را سوار شده و سر از منطقهای امنیتی در آورده و به مدت ۲۴ ساعت تحت حبس و بازجویی قرار گرفته تا بلکه بتواند بیگناهی خود و حماقتش از بابت سوار شدن خودرویی اشتباه را توضیح دهد. با هزار مکافات و بدبختی موفق میشود تا به خانه بازگشته و اینجاست که علت اصلی اختلاف این زوج نمایان میشود. آنها از سر مشکلات شدید مالی مجبور شدهاند تا زندگی در شهر تهران را رها کرده و به حاشیه نشینی روی بیاورند؛ رویکردی که اگرچه ماهی توانسته با آن کنار بیاید اما بهنام در درک شرایط عاجز مانده و با بهانه گیری کودکانه خواستار بازگشت به محله قبلیشان بوده تا لااقل بتواند صبحها کمی بیشتر بخوابد! رفتارهای تند، زننده و بیانصافانهای که ماهی را به سر حد جنون رسانده و در نهایت خواستار جدایی و طلاقشان از یکدیگر میشود.
پایان اسپویل
اصولاً سریالهای ایرانی و آثار حوزه نمایشهای خانگی در ابتدای مسیر روایتی بسیار باکیفیت و جذاب را به معرض نمایش گذاشته و مخاطب را شیفته خود میکنند. با این حال به مرور داستان به حدی کلیشهای کش پیدا کرده و شخصیتها به ابتذال کشیده میشوند که فاجعه توهین آمیزی در حد و اندازه گناه فرشته شکل میگیرد. با این حال سریال در انتهای شب به سبب تعداد قسمتهای کوتاه و روایتی بیادعا و خانواده محور نشان داده که میتواند از چنین خطری در امان باشد و یکی از زیباترین درامهای خانوادگی و اجتماعی سالهای اخیر را به ارمغان بیاورد که دغدغه بزرگ این روزهای زوجها یعنی فروپاشی زندگی به سبب مشکلات اقتصادی را به نحو احسنت نمایش دهد. آن هم با بهره گیری موسیقی متنی بسیار شنیدنی و درگیر کننده که کیفیت داستان را بیش از پیش نمایان کرده است.
فارغ از قدرت کارگردانی آیدا پناهنده که برای نخستینبار در حوزه نمایش خانگی ورود کرده و چالشی اساسی پیش روی خود خواهد داشت، مهمترین ویژگی این سریال که از همان دقایق نخست توجه شما را میتواند جلب نماید، به نقش آفرینی بازیگران اصلی یعنی پارسا پیروزفر و هدی زین العابدین مربوط میشود. پارسا پیروزفری که برخلاف ظاهر آرام و معصومانهاش، به سبب مشکلات و دغدغههای فراوان به مرز جنون رسیده که رفتاری پرخاشگرایانه از خود به معرض نمایش که حتی همسرش را به ترس و وحشت دچار میکند و در سمت مقابل هدی زین العابدین که میتواند ستاره اصلی این مجموعه لقب بگیرد. زنی سختکوش، تسلیم ناپذیر، دردمند و در عین حال مادری دلسوز که عملاً صفر تا صد زندگی ۳ نفرهشان را با چنگ و دندان نگه داشته و اصطلاحاً مادر رابطهشان به مخاطب معرفی میشود؛ کسی که بدون حضورش، همسر و فرزندش حتی از پس انجام سادهترین کارهای روزمره بر نخواهند آمد.
شاید بتوان گفت که از سال ۱۳۸۴ و آغاز حرفه بازیگری هدی زینالعابدین، او برای نخستینبار نقشی را بر عهده گرفته که حتی ستاره قدرتمند سینما و تلویزیون همچون پارسا پیروزفر را از همان قسمت نخست به حاشیه رانده است. زنی که در بدترین شرایط ممکن و در حالی که حتی شخصیت مرد داستان به زانو در آمده و توان زندگی را از دست داده، با نهایت سعی و تلاش رابطهشان را برای مدتها حفظ کرده و بار سختیها را بدون آن که یک همراه به معنای واقعی کلمه داشته باشد، بر دوش کشیده و در نهایت پس از رفتارهای بچگانه و بیانصافانه همسرش، او نیز به زانو در آمده و کم میآورد.
سریال در انتهای شب در همین قسمت نخست ویژگیهای ارزشمندی را به معرض نمایش گذاشته و شاید که یکی از اجتماعیترین ساختههای نمایش خانگی لقب بگیرد که فارغ از کلیشه و حرفهای تکراری، بتواند حرف دل زوجهای جوان و دغدغههای آنها را تمام و کمال به معرض نمایش بگذارد. روایتی که به نظر میرسد تا به طرز جذابی بر دوش بازیگران اصلیاش بوده و حداقل در ابتدای مسیر نشان دادهاند که از شیمی جذابی برای چنین نمایش ارزشمندی برخوردار هستند.
منبع: گیمفا
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
به نظر سریال خوبی میاد ارزش دیدن داره
چرا ایرانیا اینقدر تأکید دارن بدبختن؟
لیسانسه ها تو این زمینه فوقالعاده بود که همش میگفتن کار نیست ولی اخرش فهمیدیم که باید خودتم تلاش کنی(مازیار) و با طمع و دروغ اخرش شکست میخوری(مسعود)
برای همینه میگم ژانر مهم نیست پیام مهمه یه سریال در اوج طنز و فان میتونه پیام برسونه
سازنده هم مهمه چون نگرش خودش رو نسبت به دنیا نشون میده
سروش صحت به نظرم از اکثر کارگردان های ایرانی نگرش بهتری داره نسبت به دنیا
کلا خداس این بشر
ولی گناه فرسته هم سخت نگیریم فاجعه و توهین آمیز نبودا
نه ممنون حمید صفت و بازی شگفت انگیزش تو هفت سر اژدها رو ترجیح می دم.