Elden Ring Shadow of the Erdtree: مسمر کیست؟
مدتی پیش، ما شاهد تریلر رونمایی بستۀالحاقی Shadow of the Erdtree بازی Elden Ring بودیم. این تریلر سوالات بسیاری به وجود آورد و حتی بیش از پیش بازی را رازآلود و مبهم کرد. اما شخصیت مرموزی که معرفی میکند، شاید مهمترین علامت سوال را در ذهن طرفداران به وجود آورده باشد. مسمر یا به طور کاملتر، Messmer the Impaler، کیست و چه هدفی را دنبال میکند؟
پیش از هر چیز، همانطور که در تریلر مشاهده میشود، مسمر همان شخصیت با شنل و موهای قرمز است. او همچنین در طراحی هنری کلیدی بازی که در بالا آن را مشاهده میکنید نیز در مرکز توجه قرار گرفته.
هیدتاکا میازاکی (Hidetaka Miyazaki)، خالق بازی، در مصاحبهای با IGN نام این شخصیت را تایید کرد و جزئیاتی پیرامون اهمیت او برای پسزمینۀ روایی Elden Ring به اشتراک گذاشت:
در تصویر هنری کلیدی و تبلیغاتی، شخصیت مسمر در مرکز دیده میشود که بر یک تخت پادشاهی تکیه زده و طرفداران حتماً متوجه شدهاند که این تخت درست همانند آنهایی است که در میدان مبارزه با Morgott دیده بودند. این نشان میدهد که مسمر با سایر نیمهخدایان و فرزندان ماریکا، در یک رده قرار دارد و بسیار برای Lore مهم است. طی تجربۀ این DLC، تا حدودی متوجه میشوید که چرا این شخصیت در تاریخچۀ افسانههای Erdtree و سرزمین میانه حاضر نبود و چرا در سرزمین سایه حضور دارد.
هیدتاکا میازاکی
وبسایت رسمی Elden Ring نیز توضیح زیر را پیرامون نقش مسمر در بازی به اشتراک گذاشته است:
سرزمین سایه، مکانی که Erdtree آن را پنهان کرده است؛ جایی که ماریکا اولین بار در آن قدم گذاشت و سرزمینی که توسط آتش مسمر سوزانده شد.
این سرزمینی بود که میکوئلا به آن تبعید شد و بدن، قدرت و دودمان خود را به آن واگذار کرد. و حالا میکوئلا در انتظار بازگشت ارباب موعود است.
اشاره به میکوئلا در این توضیحات، باعث میشود رمز و راز پیرامون مسمر حتی جالبتر هم بشود. میکوئلا برادر دوقلوی مالنیا است. این دو امپرین (Empyrean) هستند، بدان معنا که میتوانند به یک خدا تبدیل شوند. از دیگر امپرینها در Elden Ring میتوان به Gloam-Eyed Queen ،Ranni و Marika اشاره کرد.
برای مدتی طولانی، بزرگترین خواسته و آرزوی میکوئلا درمان و خلاصی خواهرش، مالنیا، از بیماری Scarlet Rot بود. اگرچه او هیچوقت نتوانست خواهرش را درمان کند، اما در طول تجربۀ بازی Elden Ring با بقایای تلاشهایش در این جهت مواجه میشویم. ما در میدان نبرد با Mohg، بازوی میکوئلا را میبینیم و میازاکی تایید کرده است که برای ورود به DLC باید با این بازو تعامل برقرار کنیم. میازاکی همچنین اعلام کرد که میکوئلا راهی سرزمین سایه (Land of Shadow) شده و در حقیقت پلیرها به دنبال رد پای او هستند. اگرچه هدف میکوئلا از این سفر مشخص نیست، اما میازاکی اشاره دارد که هدف او به دلایل ملکه ماریکا برای سفر به این قلمرو در سالهای دور مربوط میشود.
از اینجای مطلب به بعد، وارد قلمروی حدس و گمان میشویم. اگر متصور شویم که مالنیا توسط پلیر کشته شده است، میکوئلا دیگر نباید به دنبال درمان خواهرش باشد , این بدان معنا است که حالا هدف بزرگ دیگری دارد: «درمان خود از نفرین جوانی ابدی».
توضیحات ارائه شده در وبسایت رسمی Elden Ring اشاره دارد که این دنیا (سرزمین سایه) میکوئلا را از بدن، قدرت و دودمانش محروم کرده و حالا میخواهد تمام اینها را پس بگیرد و خود حقیقیاش را بازیابی کند. احتمال دارد که این موضوع به درمان نفرین و تکمیل پروسۀ عروج میکوئلا به درجۀ خدایی اشاره داشته باشد. نکتۀ جالبتر آن که میازاکی در مصاحبهای دیگر به طور واضح تایید کرده است ملکه ماریکا اولین بار در «سرزمین سایه» به درجۀ خدایی رسید.
این توضیحات در نهایت به مسمر پیوند میخورند. اگر سرزمین سایه مکانی است که ماریکا به درجۀ خدایی رسید (و فرزندان ماریکا و به طور کلی امپرینها قبلاً به دنبال درجۀ خدایی بودند)، پس شاید مسمر به این سرزمین فرستاده شد تا از آن محافظت کند یا این که آن را در عصر عروج ماریکا فتح کرده بود و از آن زمان در این قلمرو مستقر است. این احتمال کاملاً وجود دارد که میکوئلا به دنبال رد پای ماریکا، برای رسیدن به درجۀ خدایی، وارد سرزمین سایه شده باشد.
دو احتمال پیرامون نقش مسمر وجود دارد؛ یا این شخصیت محافظِ قدمهای مورد نیاز برای عروج است یا این که یک موجود مهم برای تکمیل مراحل عروج محسوب میشود. این که در تریلر رونمایی مسمر به مادر خود اشاره دارد، احتمالاً نشان میدهد که همچنان به ملکه ماریکا وفادار است. میتوان گمانهزنی کرد که ماریکا و مسمر سرزمین سایه را تصاحب و آتش زدند تا دیگر کسی غیر از ماریکا نتواند به قدرتهایی که در دل این سرزمین وجود دارند، دست پیدا کند.
با این حال، همچنان مطمئن نیستیم که مسمر یک شرور خالص و تمام عیار باشد. به هر حال، بازیهای فرامسافتور (FromSoftware) پلیرها را مجبور میکند تا با شخصیتهای منفی مبهمی مواجه شوند که حداقل خودشان را شیطانی ندانسته و تنها همراستا با اهداف کاراکتر اصلی قرار نمیگیرند.
با این که مسمر و میکوئلا در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و فرامسافتور این طور نشان میدهد که پلیرها قرار است به میکوئلا خدمت کنند، اما شاید میکوئلا چندان هم بیگناه نباشد. تریلر Shadow of the Erdtree به قدرت اغوای میکوئلا اشاره دارد و ممکن است تا انتهای بازی، این کاراکتر به یک شرور تمام و کمال تبدیل شود. هر چه باشد، ابتدای تریلر، زمانی که بازوی میکوئلا نمایش داده میشود، دیالوگِ «هیچ چیز ترسناکتر از آن نیست» به زبان راوی میآید. آیا در طول این بستۀالحاقی تنها به میکوئلا خدمت خواهیم کرد؟ آیا مسمر در نقطۀ مقابل ما قرار دارد یا تنها نمیخواهد میکوئلا به قدرت برسد؟ در هر صورت، این دو کاراکتر به یکدیگر پیوند خوردهاند و شاید همه چیز آنطور که به نظر میرسد پیش نرود و با یک توییست دیوانهوار روبهرو شویم.
تئوریهای مختلفی در سرتاسر اینترنت پخش شدهاند. برخی باور دارند مسمر در حقیقت میکوئلا است و عدهای او را عضوی از خانوادۀ رایکارد میدانند، اما اطلاعاتی قطعی نیز وجود دارد. مسمر یک شخصیت کلیدی در سرزمین میانه خواهد بود که با ماریکا رابطه دارد. پلیرها در سرزمین سایه میکوئلا را دنبال خواهند کرد و به نظر میرسد که مسمر یکی از موانع میکوئلا برای رسیدن به اهدافش باشد.
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- ۱۰ حقیقت تلخ که گیمر ها نمیخواهند به آنها اعتراف کنند
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- مورد انتظارترین بازی های سال ۲۰۲۵
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- روابط عاطفی در The Witcher 4 معنای عمیقتری خواهند داشت
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- این ۱۵ ویژگی منحصر به فرد GTA 6 را به یک تجربه خیرهکننده تبدیل خواهند کرد
- سونی ۳۱۹ میلیون دلار از سهام Kadokawa، شرکت مادر FromSoftware، را خریداری کرد
- فهرست نامزدهای بهترین بازی های سال ۲۰۲۴ گیمفا
نظرات
الدنرینگ اون لحظه ای که یبار بازی رو تموم کردی و میری چندتا گیم پلی ازش میبینی اون موقع که میفهمی یه ۵۰ تا سلاح و مجیک دیگه بوده که اصلا خبر نداشتی هستن و چندتا تکنیک نوع مبارزه که اصلا نمیدونستی این تکنیک تو بازی وجود داشته . درود به نااااموست میازاکی
خخخ
یک تیم این بازی رو ساختن نه یک نفر و از کلی اثر هم برای ساخت این بازی میازاکی و تیمش الهام گرفتن پس به اسم یک نفر نزن
عزیز کارگردانی این اثر زیر دست ایشون بوده و این شخصی هست در نهایت باید مدیریت داشته باشه و خیلی از خلاقیت ها مستقیم برمیگرده به ایشون . چطوره که وقتی میخوان تعریف کنن همش میازاکی میازاکی میکنن حالا که بحث ایراد شد یه تیم پشتش بوده ؟ این رو همه یه ایراد میدونن و قطعا میازاکی بیشترین نقش رو داشته که چرا تمام مکانیک های بازی رو توضیح نمیده و ممکنه خیلی ها بدون دونستن یسری از مکانیک های بازی گیم رو تمام کنن و این دقیقاً برمیگرده به اعتقاد میازاکی که همیشه دوست داره بازی رو خود گیمر ها رمزگشایی کنن و همه چیز رو میسپرِ دست خود گیمر در نگاه اول شاید جالب باشه اما حداقل باید مکانیک های بازی رو کامل توضیح بده اونم اثری مثله الدنرینگ با اون حجم از تکنیک های گیم پلی پس خواهشا نگو فقط به میازاکی گیر نده
نکنه فکر کردی طراح گیم پلی میازاکیه، خود استدیو طراح گیم پلی داره من خودم جدیدن دارم بازیی سازی یاد میگیرم پس نیاز نیست برای دو خط جوابم داستان بنویسی دفعه بعد که الدن رو بازی کردی تمام اسم های تیتراژ پایانیش رو بخون تا بفهمی تیم یعنی چی، کارگردانی نقشش به اندازه اهنگساز و طراح و… مهمه نه کمتر نه بیشتر
ارشیا دوساله از تهران که به صورت جدی داره بازی سازی یا میگیره با یونیتی با سینس ها با ریجید بادی با فیزیک با یوینیتی هاب با سی شارپ با تری کریت با اف بی اکس با پکیج با پریفب برووو بچه تقاشیتو بکش بفرست گروه کودکان
اومدی توهین کنی اما تعریف کردی اگه دو سالگی که همه تازه حرف زدن رو یاد میگیرن من دنبال یاد گرفتن هنر بازی سازیم یعنی خیلی کارم درسته و از یکی مثل تو جلوترم
هنوز خیلی مونده به سلطان برسی
این دیگه ایراد نیست خیلیا دوس دارن خودشون تکنیک های بازی رو پیدا کنن و یاد بگیرن حالا با سلیقه شما جور نیست ربطی به میازاکی نداره. طراح و خالق بازی، ایشون بوده گفته بازی من همینه با همین قوانین میخای بازی کن میخای نکن حالا که انقد طرفدار داره پس مشخصه اکثریت همین قوانین رو دوسدارن
این مشکل نیست البته بازی آر پی جیه نباید که همچیو دفعه اول بذاره باید خودت یه روشو انتخاب کنی و باهاش پیش بری حتی بازیای غیر آر پی جی خوبم همینن تو dmc به عنوان یه هک اند اسلش همه کمبوهارو که دونه دونه برا مقاله نمینویسه باید خودت بری کشفشون کنی و بسازیشون تو متالگیرم روش های مختلف مخفی کاریو که بهت نشون نمیده باید خودت خلاقیت به خرج بدی و روشهارو کشف کن و هردوشونم بدون دونستن این نکات قابلا قابل تموم شدنند هر سبکی به روش خودش عمق مکانیزماشو میبره بالا آر پی جیاهم اینطورند که یه عالمه آیتم میگیری که باید انتخاب کنی و نقش آفرینی کنی و لزوما نباید همش در اختیارت تو یه پلی ترو وقتی کاراکتر نایت داری میسازی استفاده از مجیک میشه بکنی چون تو اون رول پلی نایتت رفته و مجیک یاد گرفته ولی لزومی نداره که چون تو نایت رفتس مجیکا باید دراختیارت باشه اینطوری آرپیجی عمق و تکرار پذیری میگیره
البته الدن رینگ ایراداتی داره پایینتر گفتم ولی این یکی از اونا نیست و بله اگه ایرادی وارد باشه مستقیم به کارگردان وارده نهایتا کارگردان ایده و میگه و بین اجزای تیم ارتباط برقرار میونه و مسئول کنترل کیفیه اثره و ۵۰درصد اثر کارگردانه
ممنون از توضیحات. منطقی بود
و یک چیز دیگه نقد های منفی و مثبت این اثر به تیم فرام وارده نه شخص میازاکی جواب اوله منم به جمله اخرت بود(درود به نامووووست میازاکی)
باید هم وزن کله میازاکی بهش طلا بدن
بیا که گر نیایی ، ما می آییم ❤️
تئوری هاشو که میخونم واقعا درجا میزنم مخصوصا تئوری های رانی و ملینا که به هم مرتبط میشن و متاسفانه فکر کنم این دی ال سی گند بزنه به بعضیاشون چون دیگه مطمنا داستان مشخص میشه ولی یکی از فانتزی هایی که دارم اینه که تو این تریلر بگن الدن رینگ محل تولد اتش نخستین دارک سولزه که به دور از ذهنه ولی یچیز خیلی خوفی میشه
به نظر من که میکوئلا یکیه مثله شخصیت Griffith و همونطور که بیان کردید:
“”این احتمال کاملاً وجود دارد که میکوئلا به دنبال رد پای ماریکا، برای رسیدن به درجۀ خدایی، وارد سرزمین سایه شده باشد. و ممکن است تا انتهای بازی، این کاراکتر به یک شرور تمام و کمال تبدیل شود””
بهترین احتماله
همیشه دوست داشتم با بازی های سولزلایک ارتباط بگیرم و سر سکیرو بیشترین تلاش رو داشتم
ولی هر بار ک یک بازی سولزلایک از فرام سافر منتشر می شد سعی می کردم بازی رو انجام بدم تا شاید بتونم با این سبک بازی که هر روز هم داره پر مخاطب تر می شه ارتباط بگیرم
می خوام از تجربه خودم در رابطه با الدن رینگ صحبت کنم تا اگر من جایی اشتباه رفتم و یا مشکل از سبک بازی منه کسی منو در جریان قرار بده
قبل ار عرضه بازی الدن رینگ ب توجه ب اپن ورلد شدن بازی مثل خیلی ها انتظار اسان تر شدن بازی رو داشتم
وقتی بازی رو روی پی سی نصب کردم و ب منو بازی رسیدم اولین چیزی که منو جذب کرد موسیقی عالی پشت ضمینه بود و شدت گوش نواز و تاثیر گذار ک توقع رو ب شدت بالا برد
بعدش دسته رو وصل کردم به پی سی و انتظار داشتم مثل ۹۹ درصد بازی های امروزی خودش ب راحتی بشناسه !! که انگار توقع زیادی بود
بازی دسته ps5 رو نمی شناسه با شبیه ساز دسته رو اوکی کردم ولی وقتی وارد بازی شدم انالوگ های دسته باگ می خورد و خودش ب جهت های مختلف می رفت
در سرچی ک کردم متوجه شده چون دسته پلی استیشن رو کلا نمی شناسه و با شبیه ساز هم مشکل داره و باید از دسته ایکس باکس استفاده بشه که خب من نداشتم جالبه ک سکیرو با شبیه ساز مشکلی نداشت
در نهایت برام خیلی باعث تعجب بود همچین گیمی ک توصیه شده با کنترلر بازی بشه اینگونه مشکل داره {البته شاید در ابدیت های جدید این مشکل حل شده باشه بنده در ابدیت اول بازی کردم}
وارد قسمت اکسیبلیتی های بازی شدم و در کمال تعحب گزینه های بسیار کمی برای شخصی سازی وجود داشت به نوعی که ب جرات می گم اکسیبیلیتی بازی در حد یک گیم در دوران نسل ۷ هست
سرانجام وارد بازی شدم و دنیای بازی ب شدت چشم نواز و زیبا بود
طبق رسم همیشه فرام سافر اموزش ی در بازی وجود نداره {در سکیرو اموزش داشتیم ولی اینجا نداریم } و شما باید خودت با شانس دکمه ها رو فشار بدی تا ببینی قراره چ اتفاقی بیوفته
حداقل به من یاد می دادی چه طور باید پری کنم
دکمه های بازی هم یک جوریه مثلا یک چیزی می زنی می بینی فلان ایتم با ارزش مصرف شد
و قسمت عجیب تر اینگه با اپن ورد شدن بازی و خارج شدن از خطی بودن بازی من حتی نمی دونستم دیگه باید کجا برم
یعنی اگه توی سکیرو حداقل مسیر رو بلد بودن در الدن رینگ همونم ازم گرفت
بازی از من می خواد ک ادونچر کنم از من می خواد راه خودم رو در این دنیا پیدا کنم!
مشکل اینه من ۵۰ متر می رم این دشمنان منو سوراخ سوراخ می کنم من چ طور ادونچر کنم اخه؟ فرصت نیست ک بخوایم گشت و گذار کنیم
من ب هیچ عنوان عادت ندارم برای معموریت های اصلی بازی و خود بازی از مراجعی فرعی مثل یوتویب استفاده کنم از نظرم لذت گیم رو ب شدت خراب می کنه ولی از دوستان ک شنیدم بهم گفتن باید می رفتی یک سرچی توی نت می کردی تا اولش یکم قوی شی بتونی راحت ادونچر کنی!!
حرف من اینه من اگه خودم هم می رفتم جای شخصیت اصلی با خودم یک دفترچه ایی نقشه ایی چیزی می بردم نه اینکه وسط جهنم با شانس برم!
نکته جالبی ک هست اینه که ایا اپن ورلد و ازادی بازی توهمی بیش نیست؟
منظورم اینه بعضی از مناطق بازی سخت تر هستن شما اصلا اجازه نداری و باید کشف مناطق طبق همون چیزی باشه که خود سازنده برای شما تدارک دیده
و در نهایت قسمت داستان بازی ک برای من همیشه داستان بازی ها در اولیت همه بخش ها هست و با توجه ب اینکه نویسنده کتاب لورد اف رینگ در داستان این بازی نقش داسته به شدت جویای داستان این بازی بودم
اول از همه من با روایت محیطی و سبک نرتیو بازی هیچ مشکلی ندارم
من ب شدت از روایت های محیطی که در لست ۲ اتفاق می افتاد لذت بردم و ب نظرم روایت محیطی که برای قصه دزدان دریایی انچ ۴ اتفاق افتاد یک شاهکار بوده
حتی روایت های محیطی کنترل و الن ویک ۱ هم ب شدت به دلم نشت
ولی خب اولین مشکلی ک با روایت بازی دارم همون بحثه سخت بودن ادنچر بازی هست و این که شما نمی تونی تمام چیزی ک برات نوشته شده رو پیدا کنی و شاید اصلا داستان رو نفهمی!
به نوعی ک انگار سازنده وقت مخاطب رو بی نهایت فرض کرده و برای اینکه یک داستان تحویلش بده ازش می خواد ساعت های طولانی در مناطقی ک پر شدن از باس های گردن کلفت و انمی های اعصاب خورد کن ادونچر کنه
من همیشه می تونم احساس اینو داشته باشم ک هنوزم داستان رو نفهمیدم یعنی همیشه حس اینو دارم داستان ناقصه
در مقابل در انچ ۴ تقریبا تمام ایتم های داستانی در مسیر شما قرار داشته در کنترل شما می تونی از اکسیبلیتی مود ایمورتال رو فعال کنی و به راحتی ادونچر کنی
مشکلات دیگه هم در بازی وجود داشته ک به نظرم متن طولانی شده
در نهایت موارد گفته شده نظر شخصی بنده بوده و بنده قصد هیچ گونه توهین و تحقیر بازی های فرام سافر رو ندارم احتمالا خیلی از فن های سری سولز و فرام سافر این مشکلات رو نداشتن
با یک جا هایی از حرفت موافقم با یک جاهایی نه من خودم بعد از چندین بار تموم کردن الدن ضعف هاشم اومد جلوی چشم که چند تاشو مینویسم: دیالوگ محدود کاراکتر ها، اهمیتی نداره باسی مثل رادان رو تنهایی بزنی یا تیمی دیالوگ کاراکتر ها یکیه، باس های دانجن ها تکراری و بعضی هاشون همون انیمی های توی مپ هستن، انیمیشن ها و اتک های دشمنان کپی دارک سولزه ، کلاس کاراکترت اول بازی یک چیز بی معنیه و هیچ برتری خاصی کلاس های اول بازی نصبت به هم ندارن ،،،، نقاط قوتش هم: تنوع بالای سلاح ها و جادوها، داستان و شخصیت پردازی مثال زدنی
باید بهت بگم شمایی که میخوای بازیو یاد بگیری
مکانیک اصلیش رو یاد بگیری سه گانه دارک رو تجربه کنی با مکانیک اصلی آشنا میشی که اصلا چطور رفتار کنی
دستهps5با خود کنسول بهترین خروجی رو ارائه میده
درمورد جهانش هم اگر با یه راهنمای مراحل فقط بدونی ترتیب مناطق رو به تجربه ات لطمه نمیزنه
داستانش و روایت بازی هم بی نظیره و دلیل موفقیتش همینه
خب چند تا بحث پیش می یاد
همون طور ک گفتم تا حالا یک بازی سولزلایک رو تموم نکردم و قطعا سه گانه دارک رو تجربه نکردم و میلی هم ندارم یک بازی سولزلایک قدیمی رو بازی کنم
حالا تکلیف چیه؟ یعنی تا ابد نباید بازی فرام پلی بدم؟
بیشتر بازی های جدید تنها با وصل کردن دسته با کابل ب راحتی می شناسه و حتی ویژگی های انحصاری دسته رو هم ساپورت می کنه مثل الن ویک ۲ و استاروارز و حتی های فای راش در اخرین ابدیت از ویژگی های انحصاری مثل تریگر پشتیبانی می کنن
با این تفاسیر ، پیشنهادم اینه بازی هایی رو بازی کنید که فقط یه کرکتر بهت میده و با حرکت دادن یه کرکتر از نقطه A به نقطه F، بازی به اتمام میرسه چونکه سلیقه و سبک شما به این بازی ها نمیخوره و فقط براتون اعصاب خورد کنیه
بقیه حرف هاتون به کنار ، ولی اول بازی توتوریال داشت که شما متوجه نشدی… دلیلشم نیاز به گفتن نیست
با احترام
بنده بازی های اپن ورلد زیادی بازی کردم از ویچر بگیر تا رد دد و..
مشکل من با بازی با عدم اشنایی با بازی های اپن ورلد نیست
ما که ندیدیم توتوریال در اول بازی باشه شاید با ابدیت جدید اضافه شده باشه
دوست عزیز، ما توی همه بازیها به طرایق مختلف از نقطه A به نقطه F میریم XD
جدا از مثالهای جمله بالا، حتی در بازیهای endless run مثل subway surfers هم اون امتیازی که میگیریم به نوعی نقطه F محسوب میشه.
مفهوم کلی بازی خطی اینی که شما گفتی نیست..
درسته،
توضیحی که در حقیقت میبایست بدن اینه که در تمام بازیها از مبداء A به مبداء B حرکت میکنی، اما در این بین چند رویکرد وجود داره:
1- از A به B «تقریباً» یکسان و بیتحول: ac یا horizon یا got و اکثر بازیهای سینماتیک ادونچر سندباکس یا جهان آزاد
2- از A به B در قالب مسیرهای متفاوت: Dark Souls یا NioH و DIABLO که کلاسها و نحوۀ لول آپ مسیرها رو تعیین میکنن برای پیشروی.
3- از A به B پویا و غوطهورانه: بازیهایی که وقتی از A به B حرکت میکنی، مسیرهای C و D و E و F نظر شما رو به خودشون جلب میکنن و غوطهوری جهان بازی اهمیت پیدا میکنه: مثل RDR 2 و The Witcher 3 و ZELDA: TOTK
4- از A به B پویا و غوطه ورانه در قالب مسیرهای مختلف: پیچیدهترین الگوریتم و پیشرفتهترین نوع ساختار جهان باز رو از نظر من داره که حاصل ادغام شیوههای دوم و سومه و اجرایی کردنش چالش برانگیزتر از همه اس. بدین معنا که بازی هم روی دنیا و غوطهوری در اون دنیا تاکید داره که باعث میشه مثل دسته سوم چند مسیر C و D و E و … در تلاش برای رسیدن به B طی بشن هم این که این مسیرها رو هر کس به شیوه و نوع خاصی که علاقه داره طی میکنه (کلاسها، سلاحها و ابزار) مثل Elden Ring و DD 2 و TES و تا حدودی CPK2077
سلام و درود
اولین و مهمترین سوال که هر شخص برای اولین بار با عناوین سولزلایک مواجه میشود این هست که از کجا باید شروع کنم؟
به عنوان کسی که حداقل تمام عناوین سولزلایک را تجربه کردم باید بگویم که بهترین نقطه برای شروع عناوین سولزلایک، بازی دارکسولز ۳ هست.
این که چرا این عنوان برای شروع توصیه میکنم در ادامه خواهم گفت ولی نکتهای که خیلی افراد به یکباره سراغ الدن رینگ میروند به خاطر فروش فوقالعاده این بازی بود که ناخودآگاه این توهم ایجاد میکند که این بازی مناسب همه هست ولی در حقیقت اینطور نیست.
الدن رینگ را بهشت سولزبازها میگویند ولی چرا چون تمام مکانیکهای جواب پسداده سایر عناوین را میتوانید در این عنوان پیدا کنید ولی برای کسی که تاکنون یک عنوان سولز را هم تجربه نکرده نباید انتظار درک کامل فلسفه این عناوین را داشت و انتظار داشته باشیم که با این عناوین ارتباط برقرار کند.
شاید برای شما جالب باشد ولی عین حقیقت هست که باید گفت کسی عناوین سولزبورن را با دارک سولز ۲ شروع نکرده است. چرا؟ چون این بازی با اینکه عنوان سولز را به یدک میکشد ولی در باطن بسیار مکانیکهای بازی اول را تغییر میدهد و ساختارشکنی میکند.
برعکس شماره ۲، شماره ۳ مکانیکهای بازی اول را بهبود میبخشد و به نقطه اعلای خودش را میرساند. برای همین کسانی که ۳ و ۱ را بازی کردند به شباهتهای انکارناپذیر آن اعتراف میکنند.
حال برمیگردیم به این نکته که چرا با دارک سولز ۳ باید شروع کنیم.
نکته اول گرافیک خوب این بازی در زمان خودش هست که الان هم خود من به طور شخصی اواخر سراغ آن رفتم لذتبخش بود.
نکته دوم بهبود مکانیک بازی بود. از جمله سلاح و زره و … و از همه مهمترین ویژگی سامن کردن افراد دیگر برای مبارزه با باسها.
به عنوان مثال مشکلی که بعضیها سولزبازها با سکیرو داشتند این بود که دیگر شما نمیتوانستید کسی را سامن کنید تا برای شما باسها را بزند و خود شما مجبور بودید که با اتکا به مهارت خودتان باسها را بزنید. نکته دیگر سیستم ارتقا سکیرو بود که شما نمیتوانستید مثل عناوین سولزبورن اوورپاور بشوید و بعد بروید سراغ باسها. حال منطقی هست کسی که اولین بار میرود سراغ سکیرو با این بازی و فلسفه میازاکی ارتباط برقرار نکند.
همانطور که گفتم دارک سولز ۳ با توجه به تمام سعی و خطاهایی که در عناوین قبلی و به خصوص بلادبورن انجام شده بود، عرضه شد و بعد از حدود ۸ سال از زمان عرضه همچنان موضوع مورد بحث هست.
در کل اگر توصیه وجود داشته باشد فکر میکنم اگر به ترتیب زیر بروید سراغ عناوین سولزبورن از آنها لذت خواهید برد.
Dark Souls III
Dark Souls Remastered
Bloodborne
Sekiro Shadows Die Twice
Elden Ring
Dark Souls II
بعد از تمام کردن این بازیها هست که به چنان بینش و درک از فلسفه طراحی و مبارزه خواهید رسید که به جرات دیگر میتوان آن فرد را کارشناس عناوین الدنسولزبورن نامید. آن وقت مثلا عناوین مانند Lies of P و Lords of the fallen و در سطوح پایینتر Steelrising را تجربه خواهید کرد.
با تمام احترام الدن رینگ بازی خوب هست. نه کمتر و نه بیشتر. ولی به حوصله و صبر خیلی زیادی نیاز دارد و به تجربه شخصی با این که پلات کردم ولی دیگر سراغ آن نرفتم و در مقابل سکیرو و دارک ۱ و ۳ و بلادبورن را چند باری تمام کردم. در واقع این موارد آخر سرراستتر از الدن رینگ هستند. البته نظر شخصی من هست و میتواند با نظرات دیگران متفاوت باشد.
داداش خیلیا با ۲ شروع کردند و سولز فنای صاحب سبکیند بشخصه خیلیاشونو قدیم تو ردیت میشتاختم حتی میتونم بگم تعداد کسایی که با ۲ شروع کردند از یک و دیمنز سولز و بلادبورن بیشتره(سکیرو رو سولز نمیدونم بخاطر آر پی جی نبودن) و بنظرم ۳ لزوما بهترین نقطه شروع برا سری نیست اولا سری سولز تموم بازیاشون متفاوتند بشدت(دیمنز سولزو بازی نکردم) یعنی هرکدومشون فرق خیلی زیادی با دیگری دارند الان خیلیا میگند ۳ و ۱ شبیهند ولی بشخصه بنظرم تنها شباهتشون اینه که ۳ داستان ۱و دنبال میکنه و ۲ اینکه مکانیزماشون از بیرون شبیه همه(که همه سولزا همینن همشون داج محورند سیستم سول دراپ دارند و سول هم واحد پول بازیه هم xp) بجز اینا اصلا فلسفه دیزاین دوتا بازی متفاوتند از زمین تا آسمون مخصوصا از نظر لول دیزاین و مهم ترین بخش بازیای سولزه (مراحل ۳ بشدت خطی و کوتاهند و عملا دوتا راهند برا سول بدست اوردن که بری تو بونفایر بشینی بری باس بزنی و باس تمرکز اصلی گیمه ولی ۱ کاملا لول دیزاین محوریت اصلیشه و باس صرفا جزئی از لوله و لول ها اصلا خطی نیستند لایه های زیاد دارند و هرکدوم خاصند حتی از نظر هدف کامبتم دارک سولز ۳ بیشتر تحت تاثیر بلادبورنه و سعی کرده یه گیم پلی اکشن تر بر پایه داج زدن و اتک ارائه بده ولی یک کامبت آر پی جی تری داره که بیشتر توش تایمینگ و پوزیشنینگ مهمه از این نظر حتی دو شبیه تره به یک هرچند دو تازه تاکتیکی ترم هست و بستن بیلد مناسب مهمترین بخش کامبتشه) درکل بازیاش هیچکدوم شبیه به هم نیستند بجز حالا مکانیزمای پایش و هرکدوم فلسفه دیزاین خاص خودشونو دارند پس فرقی اونچنان نداره که از چی شروع بشه ولی موافقم الدن رینگ گزینه بدتریه برا شروع بشخصه بنظرم هرترتیبی که الدن آخر باشه بد نیست ولی بهترین ترتیبو سال انتشار میدونم چون درک بهتری از سبک و روند تغییرات و کلا بازیای فرامسافت به پلیر میده بشخصه بیشتر کسایی که دیدم با ۳ شروع کردند فکر میکنند یه بازی سولز خوب بازیه که باساش چند فازه باشند و امثال اینا و با اینکه باس مهمه ولی نهایتا بخشی از بازیه که تو ۳ تمرکز میازاکی بود ولی تو بقیش نه هرکدومشون رو چیزای خاصی تمرکز دارند و باهم متفاوتند
با بخشی از حرفاتون موافقم منتهی درک اشتباهی از سولزا دارید چون سولزا اکشن ادونچر نیستند هیچکدوم بلکه اکشن آر پی جیند(سکیرو اکشن ادونچره ولی سکیرو اصلا سولز نیست) و اصلا مقایسه با آنچارتد اشتباهه چون اصلا هیچ ارتباطی باهم ندارند و آنچارتد اصلا درجایگاه مقایسه با الدن رینگ نیست بله الدن رینگ یه سری مکانیزم ادونچر به بازی اضافه کرد ولی نباید کنار یه ادونچر نیمه باز مثل آنچارتد گذاشتش چون اصلا مقایسه اشتباهیه الدن رینگ بخشهاییش که از بازیای ادونچر الهام گرفته مستقیما از زلداس که یه دانجن کرالره(عملا اصیل ترین نوع بازیای ادونچر) ولی بله مشکلات الدن رینگو تو این مورد قبول دارم ولی مقایسش با آنچارتد مع الفارقه و باید با زلداها مقایسه بشه و خب مشکلاتی داره اولا اینکه من از کوئست دادنای مسخره بازیای مدرن بدم میاد و بنظرم بورینگه ولی الدن رینگ از اونور بوم افتاده اتفاقی که تو برث آف د وایلد افتاد این بود که با اینکه بازی حس آزاد بودنو میداد و الکی بازیو پر کوئست نمیکرد ولی کاملا مشخص بود که چه کاری باید انجام بدی ولی الدن رینگ خیلی ناواضح عمل کرد و گاید نیاز داره و اینو من بشخصه مشکل میدونم و دانجنای بازی اونچنان سطح بالا نیستند(که خب مشکل برث آف د وایلدم هست دانجانای اون بازی افت بود نسبت به زلداهای قدیمی) من خودم تمام دارک سولزهارو بدون گاید تونستم تموم کنم (البته برای پیدا کردن محتوای مخفی از گاید استفاده کردم که خب طبیعیه) چون دارک سولز ها بازیای نیمه خطی بودند و لول سختی مسیر ها (و طراحی دیزاینم چشمو به اون سمت میبرد)جوری دیزاین شده بود که پلیر در اکثر مواقع راهو پیدا کنه و عملا تو بازی نیم خطی اونچنان کار دشواری نیست و نهایتا پلیر خودکار تو مسیر درست میوفته و بجز یکی دو مورد مثل روش رفتنن به ابیس مسیر مشخصه و کوئستا جوری تو مسیر پلیر قرار گرفتند که حتی اگه بهترین اندینگو نگیرند ولی بخش زیادی از کوئستارو متوجه بشند الدن رینگ سعی کرد از این فلسفه دیزاین استفاده کنه و بنظر من اپن ورلد کردن بازی جلوشو گرفت درکل بازی یکم تو بالانسی که بین مکانیزمای ادونچر و آر پی جیش وجود داشت به مشکل خورد که بنظرم تنها مشکل بازیه که خب خودش باعث رخ دادن یه سری چیزای جزئی مثل (آنبالانس بودن بعضی باسا برای بیلدای مختلف یا گیج کنندگی بیش از حد و بعضی دانجنای تکراری) شد ولی بنظرم بجز این موارد بقیه انتقاداتتون به بازی وارد نیست
بحث اول درباره داستان بازی بنظرم الدن رینگ بدترین روایت بازیای سولز بعد از دو رو داره که خب تنها دلیلش سخت پیدا کردن راه اصلیه یعنی انقدر پراکنده تعریف میشه خط اصلی داستان که باید حتما گاید ببینید البته اشتباه نشه مشکلی با کاتسین نداشتن و توضیح ندادن بازی ندارم اتفاقا روایت محیطی الدن رینگ بشدت جذابه مشکلم باهاش اینه که لور عالی روایت میشه ولی داستان خطی ساده بازی پراکندس که بقیه سولزا اینطور نیستند تو دارک سولز یک داستان کاملا مشخصه و میشه بدون گاید به اندینگش رسید (یعنی عملا از کاتسین شروع تا آخر و اتفاقات بینش برا شخصیت) و چیزایی که سخته فهمش لور بازیه نه داستانش منتهی دنبال کردن خط روایت الدن رینگ از نقطه a تا نقطه b اونچنان خوب توجیح نشده(بازم مشکل جهان باز شدنشه) بجز این بنظرم لور بازی عالیه و به خوبی با روایت محیطی ارائه میشه و بشخصه برام داستان بازی جزو اولویت های آخره و طبیعتا تو کیفیت بازی هاهم داستان جزو اولویت های درجه دوم محسوب میشه و اینکه شما اولویت اولتونه صرفا علاقه شخصیتونه و بنظرم بجز همون بحث روایت پراکنده خط اصلی کلا مشکلی نداره لور بازی چون عملا داستان اولویت خود بازیم نیست (اینم تو پرانتز بگم لور با داستان متفاوته و این کامنت همینجوریشم طولانیه نمیخوام طولانی ترش کنم با توضیح اون اگه کسی تا اینجا بدون اینکه حوصلش سر رفته باشه😁 خونده و مایله دربارش بحث کنیم بشخصه اوکیم)
بشخصه دسته رو مشکل بزرگی نمیدونم و کلا از این اکسیبلیتی های گیمی خوشم نمیاد بشخصه از تایپ گیمرای بی حوصلم که فقط میخوام برم بازی کنم و بشخصه بنظرم این چیزا مشکل بزرگی محسوب نمیشند که جامع باشند فقط برای افراد خاصیند و صرفا مشکلات گیم دیزاینی رو ملاک قرار میدم
و اینکه بله الدن رینگ توتریالش اونچنان خوب نیست هرچند پیدا کردنش سختم نیست ولی خب این درباره بقیه سولزا درست نیست بشخصه بنظرم دارک سولز یک یکی از بهترین مراحل توتریال صنعت گیمو داره (توتریال لزوما این نیست که هزاربار کادر آموزشی بیاره مرحله اول دارک سولز توتریاله تمام مکانیزمای فایتو توضیح میده (تنها مشکلم باهاش خوب توضیح ندادن اکویپ لوده) و با اون مارکای رو زمین میگه کاربرد دکمه ها چیه
درکل بنظرم برعکس چیزی که تازگیا مد شده میگند الدن رینگ اصلا نقطه شروع خوبی برا گیمای فرامسافت نیست درسته که یه تجربه استثناییه و راحت تر از بقیه گیماشونه ولی درک درستی از بازیای سولز نمیده توصیه من اینه که برا شروع بازیای سولز از دارک سولز ۱ شروع بشه و به ترتیب زمان جلو بره (دیمنز سولزو بازی نکردم نمیتونم درباره اون نظری بدم)
باشه بابا فهمیدیم نوبی چرا طومار مینویسی
اینطور که از کامنتت برداشت کردم شما دو مشکل اساسی داری ۱: مهلت ندادن به بازی ۲ کج فهمی از بازی .مسئله شما این نیست که سیستم های موجود در الدن رینگ را نمی فهمی مشکلت اینکه با پیش فرض های سراغ این اثر رفتی که به اشتباه انداختنت.لزوما همه بازی ها قرار نیست یک بنر بزرگ اول بازی برای مخاطب وصل کنن با این مضمون که گیمر محترم به چپ چپ به راست راست heavy attack اینطوری بزنید
برای حل کردنت مشکلت اول باید به بازی وقت بدی برای مثال خودت مقید کن حتما به طور مدام طی چند روز ۱۵ ساعت الدن رینگ را تجربه کنی، مهم نیست همان اول بازی tree sentinel چقدر با نیزش بزنه به فرق سرت، مهم نیست چقدر داخل بازی گم بشی، مهم اینکه متعهد بشی ۱۵ ساعت از وقت گرانقدرت هدر بدی برای الدن رینگ.خیالت هم راحت کنم به هیچ پیش زمینه ای هم نیاز نداری، هرکی گفت حتما سری سولز باید تجربه کنی دارد آدرس غلط بهت می دهد. اگر به بازی وقت بدی بهت ثابت می شه که الدن رینگ یکی از آسان ترین بازی های این نسل، به عنوان یک گیمر یکی از اصلی ترین مکانیزمی که باید یاد بگیری مکانیزم فرار، هر جایی از بازی حس کردی محیط دشوار یا جمعیت enemy ها زیاد، خیلی خودمانی بپر رو اسبت فرار کن بازی مجبورت نمی کنه با چیزی بجنگی، در محیط بزرگش هم اونقدر enemy ساده هست که بزنی و level آپ کنی .موضوع بعدی استفاده از کنجکاوی هست گیریم که اصلا نقشه ای پیدا نکردی نوک دماغت بگیر از این پانزده ساعت پنج ساعتش فقط با است بگرد اینکار باعث می شود که تشخیص بدی کجا و کدوم مرحله سخته کجاش آسان بوده با این شیوه می توانی نقشه ها را تکه تکه پیدا کنی .نکته بعدی اینکه پیش فرض هات را رها کن دست از مقایسه بازی بردار، برای هر موضوعی بازی را سرزنش نکن بزار بهت یاد بده چطوری کار می کنه اگر دائم سعی کنی الدن رینگ را مقایسه کنی با انحصاری های پلی استیشن یا هر چیز دیگه ای خود به خود آماده می شی که از بازی دست بکشی .مسئله مهم بعدی خوانش جهان بازی هست هر آیتمی که پیدا کردی بخون هر سلاحی که پیدا کردی ویژگی هاش را ببین ممکن با سلاح های که از ویژگی bleed بهره می برند راحت تر بتوانی بازی را پیش ببری برای مثال با کلاس سامورایی بازی را شروع کن مهم ترین و آخرین نکته هم مربوط به ماهیت بازی هست صفحه you died را قبول کن، بپذیر در این ۱۵ ساعتی که قرار وقتت هدر بشه این صفحه نامحترم را هم به کررات میبنی، نزار بر روی روند بازیت تاثیر بگذارد.درنهایت خیالت راحت به هیچ راهنمایی، به هیچ چیزی نیاز نداری خود بازی همه چیز بهت یاد می دهد فقط این ۱۵ ساعت از وقتت براش هدر بده همین
با عرض سلام
شما اگه واقعا می خواید الدن رینگ رو یاد بگیرید توی یوتیوب صفر تا صد مکانیزم بازی ، گیم پلی و … به زبان فارسی موجود هست
اتفاقا تا جایی که یادم میاد همه بازی های فرام سافت tutorial داشتن هم دارک سولز یک و هم دارک سولز سه و هم الدن رینگ
شما تصمیم گرفتی بخش آموزش بازی رو رد کنی.
بازی بهت میگه کجا بری وقتی به نقشه نگاه کنی میبینی برات یه مسیری رو مشخص کرده.
بازی هم با اوپن ورد بودن خیلی آسون تر از بقیه بازی های میازاکی شده. توی دارک سولز وقتی به یه باس میرسی حتما باید بزنیش چون دیگه چیزی برای گشت و گذار نمونده. اصلا هدف باسی مثل tree sentinel همینه. یه جور آموزشه برات که وقتی به یه کسی رسیدی که نمی تونی شکستش بدی برو یه جای دیگه مپ.
نویسنده کتاب لرد آف د رینگز هم پنجاه سال پیش مرده. اون G.R.R.Martin هست که نویسنده کتاب های نغمه آتش و یخه.
الدن رینگ هیچ نیازی به اینکه بری داخل ویکی یا بری داخل یوتیوب نداره. تا زمانی که از مغزت استفاده کنی.
خیلی از npc راهنماییت می کنن. الدن رینگ دیگه از طریق کاتسین که شما بهش عادت داری برات داستان رو نمیگه. محیط بازی داستان رو بهت میگه به همراه دیالوگ npc ها و item description. خب پس اگه می خوای که داستان جزئی npc ها یا محیط بازی رو بفهمی باید توجه کنی.
ای وای ای وای چه اشتباهی
کتاب Lord Of The Ring رو استاد j.r.r tolkien نوشتن
Elden Ring رو j.r.r.martin نوشتن
این رو تصحیح کنید
داداش سازنده گیم اف ترونز نقش داشت نه لرد
چند تا احتمال بهتون میدم که درصد بیشتری به حقیقت دارن
۱. طبق نامگذاری فرزندان ماریکا و راداگون که با حرف M شروع میشن احتمال اینکه مسمر فرزند طرد شده ماریکا باشه هست مثل مالنیا
۲. در منطقه Mt. Gelmir انمی هایی وجود داره که بر اساس زن رایکارد یعنی tanith ساخته شدن این انمی ها دور بدنشون نماد مار پیچیده شده و وقتی اتک میزنن مار و آتیش بیرون میاد تو بغلشون یه نوزاد هست که هیچ داستانی دربارش وجود نداره احتمال اینکه فرزند رایکارد باشه خیلیه!
۳. مسمر ممکنه همون ملینا خودمون باشه با توجه به اینکه هر دو چشم چپشون آسیب دیده و در آخر پایان فرنزی ملینا قصد انتقام میگیره
۴. بعد از شکست دادن رنالا تو دستش یه تخم هست که امیدواره یه بچه سالم بدنیا بیاد سرنوشت این تخم هنوز معلوم نشده!
احتمالات قابل تأملی بود دوست من، ولی من فکر میکنم مسمر فرزند راداگون نباشه، تو اینکه فرزند ماریکا هست میشه ۹۰ درصد بهش رأی داد اما احتمال هم داره برادر ماریکا باشه، اگه یادتون باشه ماریکا یه برادر هم داشت، احتمالا برادرش باشه یا فرزند برادرش، ولی از اینکه خون نژاد ماریکا تو رگش جریان داره شکی نیست،
تو بحث اینکه فرزند رایکارد رو بخواییم بشناسیم من ۹۹ درصد احتمال میدم زوریا همون دختره که ظاهراً اصلیش چیزی شبیه به انسان و مار بود همون باشه، دختر لیدی تانیث و به احتمال ۹۹ درصد فرزند رایکارد، چون خود زوریا به این اشاره داشت که برای جذب تروریست برای مانور آتشفشانی مجبور میشه به شکل آدمیزاد در بیاد اما چهره واقعیش همین مار هست، جسمی که از بدو تولد باهاش بوده و مادرش تانیث هم به این افتخار میکرده و این رو مقدس قلمداد میکرده، در واقع مادربزرگ زوریا همون ملکه رنالا هست، که این قدرت های جادویی تو خون زوریا هست وجود داره، چون هرچیم باشه بازم از طرف مادربزرگ پدری خودش به خاندان کارین تعلق داره،،، البته اگه این تئوری که زوریا فرزند تانیث و رایکارد باشه حقیقت داشته باشه.
فکر میکنم اینکه مسمر هنوز به ماریکا وفادار باشه تئوری درست تریه تا اینکه بچه ناخلف باشه
موقعی که تریلر منتشر شد توی توییتر حدس میزدن که دیالوگ Marika she’s your unwanted child درباره مسمر باشه که بنظرم بعیده چون برای دوقلوی موگ و مورگات این حرف درست تره . برای remembrance مورگات هم دقیقا لفظ “unwanted child” رو بکار بردن
حدسی که من میزنم اینه که مسمر اگه یه demigod باشه خودش هم یه امپرینه نه بیشتر، اگه تئوری مقاله درست باشه بنظرم مسمر یه نقش مثل maliketh داشته باشه
ولی بازم این سوال پیش میاد که اگه هرکدوم از این تئوریها درست باشن چرا هیچ شخصیتی درمورد مسمر حرف نمیزنه
درمورد میکولا امیدوارم یه کات سین یا دیالوگهای جدید با ملینیا اضافه کنن، یچیزی مثل سیف
مسمر کیست؟
سخت ترین باس در بین باس های بازی های فرام سافتور
که با بیلد faith/str قشنگ ذوب میشه 😅
_سوال مهم : مسمر کیست ؟
_جواب تحلیلی: مدتی پیش، ما شاهد تریلر رونمایی …..
_و اما پاسخ حرفه ای : او کسی است که قراره در Elden Ring Shadow of the Erdtree دهن ما را با “شن و ماسه” و مهم تر از همه “قیر” آشنا کنه !
منتظر دی ال سی👀
الدن رینگ به معنای واقعی شاهکاره!!!
خسته نباشید آقای کریمی ❤️
هنوزم که هنوزه دارم آلدن بازی میکنم
منتظر دی ال سی بازی هستم
مسمر به احتمال زیاد یکی از بچه های ماریکا و راداگونه کریمی جان دوتا دلیل خوب دارم یکی کنار impaler’s catacombos یه روح هست که داره راجب بچه ناخواسته ماریکا حرف میزنه و دوم اینکه ما سه نوع پروانه داشتیم تو بازی aeonian که مربوط به ملنیاس و nascent هم مال میکوئلاس و میمونه smoldring که برا خودمم علامت سوال بود مال کیه فک میکردم مال رایکارد باشه ولی مطمئن نبودم چون رایکارد بچه ماریکا و راداگون نبود که الان مطمئن شدم مال همین مسمره و هدفشم همونجوری گفتین فک کنم با ماریکا دست به یکی کرده که نذاره کسی به درجه خدایی برسه
یه سوال که ذهن منو خیلی درگیر کرده میکلا یا میکوئلا پسره ،پس ماگ یا بازهم موگ چطوری میخواسته باهاش ازدواج کنه
براه…
موگ میخواست یه dynasty بسازه که اینکار با یه امپرین ممکنه، از demigodها دوقلوی ملینیا و میکولا امپرینن (رانی هم قبل وقایع بازی بود) موگ هم ضعیف کشی کرد میکولا رو دزدید که تبدیل به خدای dynasty بشه و خودش monarch بشه. ولی مشکل این بود که هرچقدر ناز میکولا رو خودش و افرادش میکشیدن هیچ جوابی ازش نمیگرفت و به نتیجش پروسهای که اننظارشو داشت متوقف شد