معرفی فیلم The Man Who Shot Liberty Valance | غروب غرب وحشی
فیلم سینمایی The Man Who Shot Liberty Valance بدون شک یکی از مهمترین فیلمهای جان فورد و ژانر وسترن است که به معرفی آن خواهیم پرداخت.
هروقت اسمی از ژانر وسترن میآوریم، امکان ندارد به یاد جان فورد نیوفتیم و صحنههای تعقیب و گریز، دوئلهای نفسگیر، شخصیتهای به یاد ماندنی و صخرهی مانیومنت ولی را در ذهنمان مرور نکنیم. جان فورد و ژانر وسترن از هم ناگسستنی هستند و آثار فورد به قدری در این ژانر تاثیرگذار بود که این ژانر را زنده نگه داشت و اسطورهی قهرمانان هفتتیرکش غرب وحشی را در سینمایش ارائه داد. او بر روی کارگردانان نسل بعد از خود نیز تاثیرگذار بود و کارگردانانی همچون اورسن ولز، استیون اسپیلبرگ و حتی سرجیو لئونه از او الگو گرفتهاند و او را یکی از مهمترین کارگردانان تاریخ سینما میدانند.
جان فورد در طول دوران حرفهایش بیش از ۱۴۰ فیلم ساخت که در نوع خود واقعا شگفتانگیز است و البته مطمئنا کیفیت تمام این فیلمها یکسان نیستند اما از بین آنها میتوان چندین فیلم پیدا کرد که از فیلمهای مهم تاریخ سینما هستند؛ فیلمهایی مثل دلیجان، جویندگان، خوشههای خشم، چه سرسبز بود درهی من و چه کسی لیبرتی والانس را کشت.
فیلم چه کسی لیبرتی والانس را کشت در سال ۱۹۶۲ ساخته شد و هنگام تماشای آن در عین آنکه مفاهیمش را سرراست و جذاب ارائه میدهد، متوجه یک پختگی در این فیلم میشویم که نتیجهی سالها فیلمسازی و قصهگویی کارگردانش است. در این فیلم جان فورد بار دیگر با یار همیشگیاش جان وین همکاری میکند و باید گفت که جان وین در قامت یک هفتتیرکش واقعا دیدنی است و نمیشود از دیدن او لذت نبرد. علاوه بر جان وین، ما شاهد هنرنمایی جیمز استوآرت هم هستیم تا وزنهی ارزش این فیلم را از پیش سنگینتر کند. در ادامه به معرفی این فیلم میپردازیم.
- عنوان فیلم: The Man Who Shot Liberty Valance
- کارگردان: جان فورد
- ژانر: وسترن
- سال تولید: 1962
- بازیگران: جیمز استوآرت – جان وین – لی ماروین
در ابتدای داستان، سناتوری به اسم رنسام استادرد به همراه همسرش هالی برای تشییع جنازه یکی از دوستانشان یعنی تام دانفن به شهر کوچکی به اسم شینبون میآیند. آمدن سناتور به این شهر، برای مردم این شهر کوچک اتفاق مهمی است، اما برایشان سوال است که چرا سناتور باید برای تششیع آدم گمنامی به اسم دانفن به این شهر بیایند؟ با اصرار سردبیر روزنامهی محلی شهر، رنس از گذشتهی خود در این شهر و تام دانفن میگوید.
به سالها قبل میرویم، به زمانی که رنس تنها یک وکیل جوان بود و در مسیر آمدن به شینبون راهزنی به اسم لیبرتی والانس و گروهش، به کاروانی که رنس در آن بود دستبرد میزنند. لیبرتی والانس متوجه وکیل بودن رنس میشود و با شلاق قانون غرب وحشی را به او یادآوری میکند و سپس در صحرا رهایش میکند. تام دانفن رنس را پیدا میکند و به شهر میآورد تا مداوا شود. تام به او میگوید که برای دوام آورن در این شهر باید یک سلاح حمل کند، اما رنس قبول ندارد و سعی دارد تا با قانون، لیبرتی والانس را به پشت میلههای زندان بیاندازد و قصد ندارد تا تسلیم قوانین غرب وحشی شود.
با آمدن رنس، تغییرات مختلفی در شهر انجام میشود و تفکرات مدرنی را وارد این شهر میکند. به عنوان مثال عدهی زیادی در شهر سواد خواندن و نوشتن ندارند و حتی در قسمتی گفته میشود که یک دختر چه نیازی به خواندن و نوشتن دارد. اما پس از آمدن رنس، تلاش میکند تا به آنها سواد یاد دهد. جدای از یاد دادن سواد، رنس آنها را با حق و حقوقهایشان آشنا میکند و تشویقشتن میکند تا به ایالتی شدن منطقهشان رای دهند.
رنس شخصیتی دارد که به نوعی در تضاد با تفکر حاکم بر دنیای غرب وحشی و شینبوئن است، فیلم سکانس جالبی دارد که در آن لیبرتی والانس، رنس را که دارد استیک سرو میکند به زمین میاندازد، تام دانفن روبروی لیبرتی والانس قرار میگیرد و میگوید تا استیک را به او بدهد و هردو آماده هستند تا با تفنگهایشان به هم شلیک کنند. رنس از کوره در میرود و بر هردوی آنها فریاد میزند که مسخره است بخاطر یک استیک همدیگر را به کشتن بدهند. تمایز رنس با دیگر شخصیتها در همینجاست، او از دنیایی میآید که این نوع کشتار برای او بیمعنی است. پایه و بنای دنیای رنس نظم و قانون است و این بیقانونی را به هر منظوری که باشد، قبول ندارد.
مفهومی که خیلی در این فیلم به چشم میآید، تقابل قانون و بیقانونی است و اینکه چگونه جهان قدیم جای خود را به جهان جدیدتر میدهد و چارچوبهای جدیدی برای جامعه تعیین میکند. رنس استادرد در این فیلم عنصری از قانون و نظم است و لیبرتی والانس عنصری از بیقانونی، غرب وحشی و آزادی بیحد و حصر است. در این بین اما تام دانفن را داریم که شخصیت قهرمانمانند در عصر غرب وحشی دارد، او همانند لیبرتی والانس در چارچوب غرب وحشی و هفتتیرکشی بزرگ شده و شمایل اسطورهای در این جهان دارد. اما آیا این اسطوره در دنیای جدید چه جایگاهی خواهد داشت؟
تام دانفن را میتوان یکی از شخصیتهای به یاد ماندنی و جالب توجه در سینمای جان فورد دانست، با اینکه در این فیلم شاید همانند رنس استادرد آنقدرها در مرکز توجه نباشد اما نمیشود از حضور کلیدی او چشم پوشی کرد؛ درواقع میشود گفت که بار اصلی مفهوم این فیلم را به دوش میکشد. جان وین در این فیلم شمایل مشابهی با نقش دیگرش در فیلم جویندگان دارد اما در اینجا او بار سنگینتری را در دوش دارد و بیشتر شبیه قهرمانی است که دارد برای یک زندگی آرامشبخش در مزرعه آماده میشود و دنیای هفتتیرکشی را رو به پایان میبیند. حتی در ابتدای فیلم که شینبون پیشرفت کرده است، کسی اصلا تام دانفن را نمیشناسد، تام دانفنی که زمانی تمامی اهالی شهر او را میشناختند و شمایلی اسطورهای داشت اما حالا دیگر فراموش شده است.
نام فیلم هم در نوع خود جالب است و حتی قبل از دیدن فیلم میدانیم که سرنوشت لیبرتی والانس مرگ است، اما اینکه چه کسی او را میکشد چرا مهم است؟ تام دانفن یا رنس؟ اینکه چه کسی لیبرتی والانس را میکشد نشاندهنده این است که در آخر قانون پیروز میشود یا بیقانونی، لیبرتی والانس با کدام چارچوب به سزای اعمالش میرسد؟ شینبون به کدام نیاز دارد؟ این سوالی است که شاید تام دانفن در آخر از خودش میپرسد، شاید زمان آن رسیده باشد که شینبون و شهرهای مثل آن اسطورههای جدید خود را پیدا کنند و گذشتهی بیقانون خود را پشت سر بگذارند و یا شاید هم رنس باید قانع شود که با این بیقانونی یکرنگ شود و با روش خودشان زندگی کند.
داستان با ریتم خوبی جلو میرود و در همان پانزده دقیقه ابتدایی شما را وارد داستان میکند و وقتی به خود میآید متوجه میشوید که محو داستان گویی آن شدهاید. در ابتدای داستان ما با شینبون مدرنتر آشنا میشویم و فلشبک به دنیای قبل از مدرن شدنش به ما کمک میکند که مقایسهی معناداری انجام دهیم که بیشک از اهداف کارگردان است. جان فورد نیز به مانند همیشه در تکنیکهای سینمایی زیبا و به خوبی کارکرده است و سکانسها و میزانسن دیدنیای شاهد هستیم. همچنین در چندین سکانس نورپردازی چشمگیری انجام شده که در داستان گویی بیتاثیر نیستند.
فیلم چه کسی لیبرتی والانس را کشت داستانی تراژیک از تقابل جهان مدرن و دنیای سنتی قبل از آن است که هفتتیرکشها و مردان قانون مهرههای کوچکتر آن هستند. اگر ژانر وسترن را دوست دارید مطمئن باشید که از دیدن این فیلم لذت خواهید برد و وسترن نسبتا متفاوتی را تماشا خواهید کرد که فراموشش نخواهید کرد.
منبع: گیمفا
پر بحثترینها
- بازیگر شخصیت اصلی Intergalactic نیل دراکمن را خدای بازیهای ویدیویی میداند و از همکاری با او هیجانزده است
- رکورد دیسلایک تریلر Concord توسط Intergalactic در یوتیوب شکسته شد
- رئیس ناتی داگ: تست بازیگری Intergalactic به اندازه انتخاب بازیگر نقش الی شگفتانگیز بود
- بازیهای انحصاری کنسولی بیشتری از پلی استیشن برای Xbox عرضه خواهند شد
- مدیرعامل ناتی داگ: Intergalactic دیوانهوارترین ماجراجویی ما است
- ظاهراً تریلر معرفی Intergalactic: The Heretic Prophet به تاریخ عرضه آن اشاره دارد
- دیجیتال فاندری تریلر Intergalactic را از نظر بصری شگفتانگیز توصیف میکند
- سازنده بازی Black Myth: Wukong بابت برنده نشدن در مراسم The Game Awards 2024 گریه کرد
- گپفا ۲۶؛ مورد انتظارترین بازیهای شما در سال ۲۰۲۵
- مدیرعامل مایکروسافت: طرفدار Xbox بودن یعنی تجربه بازیهای آن روی تمامی دستگاهها
نظرات
ولی میشه پایان غرب وحشیو یکی از بهترین اتفاقا برای امریکا دونست
آمریکا هنوزم غرب وحشیه.
…
نزدیک به ۴۳۰۰۰ نفر در سال ۲۰۲۳ در آمریکا بخاطره شلیک با سلاح گرم کُشته شدن.
واقعا نمیخوان ممنوعش کنن ؟
اگه دقت کرده باشین
بازیگران اکثر فیلم های قدیمی مو طلایی و چشم آبی بودن
چون سیاه هارو برده میدیدن خب
ربطی به سیاهپوستا البته نداره همه سفید پوستاکه چشم آبی مو طلایی نیستند صرفا اون سالها این استایل جذاب محسوب میشده و هالیوودم مثل الان بوده بازیگر اصلیا باید جذاب باشند برا سود بیشتر و الان صرفا معیارهای جذابیت فرق کرده کلا چیز عادی محسوب میشه تو هالیوود
یک شاهکار به تمام معنا
فورد با این فیلم کلاس درس سینما گذاشت. مخصوصا بحث کات بین دو نما در این فیلم خیلی عمیقه.
خیلی ممنون بابت معرفی این فیلم.
خسته نباشید.
یکی از بهترین فیلمای تاریخ از یکی از بهترین کارگردانای تاریخ دنیای فیلمای فورد بی مانند و بشدت زندن و شات ها هرکدوم حسو به بهترین شکل نشون میده همون سکانس دوئل تنهایی یه شاهکار کادربندیه جوری که نور و جزییات و سیاه لشکر توش کار میکنند محشره میشه از تک تک شاتای اون سکانس اسکرین شات گرفت