بیوگرافی ویل اسمیت | از خوانندگی تا مبارزه با خونآشامها
ویل اسمیت یکی از ستارگان تراز اول سینمای هالیوود محسوب میشود که در جریان مراسم اسکار سال ۲۰۲۲ میلادی اتفاقی تلخ را از خود بر جای گذاشت.
ویلارد کارول اسمیت دوم در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۸ میلادی (۳ مهر ۱۳۴۷) در شهر فیلادلفیا کشور ایالات متحده آمریکا چشم به جهان گشوه است. پسری که خانواده او را کارولین، مدیر مدرسه و ویلارد کارول اسمیت پدر، سرباز سابق نیروی هوایی ارتش آمریکا تشکیل داده است. در عین حال صاحب چندین خواهر و برادر نیز میباشد که در حوزههای مختلفی مشغول به فعالیت هستند.
این مرد جوان که از نام کوتاه ویل اسمیت بهره میبرد، در حالی که مشغول سپری کردن دوران تحصیل ابتدایی خود بود و تنها ۱۳ سال سن داشت، شاهد جدایی و طلاق والدینش از یکدیگر بود که به مانند هر نوجوان دیگری، چنین اتفاقی تاثیر قابل توجهی بر روحیاتش داشت. با این حال از همان سن و سال آغاز به نوشتن اشعار رپ نمود و از دفترچهای بهره میبرد که نوشتههایش را در آن به ثبت میرساند؛ دفترچهای که تمامی اشعارش در آن نگارش میشد و حاوی الفاظ رکیکی بود که بنا به خواسته مادربزرگش استفاده از این کلمات را کنار گذاشت.
علاقه او به موسیقی رپ سبب شد تا در همکاری با دوست دوران کودکی خود وارد این عرصه شده و گروهی را تشکیل داده که در سال ۱۹۸۶ نخستین تک آهنگ آنها به بازار عرضه شد. تک آهنگی که تنها یک ماه قبل از پایان دوره دبیرستان ویل اسمیت منتشر شد و به سبب عدم برخورداری از هیچگونه الفاظ رکیک، روایت داستان گونه در اشعار و همچنین بهره بردن از قافیههای بسیار قدرتمند با استقبال مخاطبین روبرو شد و اصطلاحاً به مانند یک بمب صدا کرد. مسئلهای که در آن زمان حسابی سر و صدا به راه انداخت و توجه کمپانیهای تولید موسیقی رپ را جلب نمود.
موفقیت نخستین تک آهنگ این گروه سبب شد تا آنها برای تولید آلبوم خود دست به کار شده و در سال ۱۹۸۷ میلادی طی همکاری با جایو رکوردز و راسل سیمونز آن را روانه بازار نمایند. در حالی که Rock the House نخستین آلبوم ویل اسمیت و گروه تازه کار وی به شمار میرفت اما با استقبال غیرمنتظرهای از سوی دوست داران موسیقی رپ مواجه شد تا حدی که به سرعت کار ساخت دومین آلبوم خود را آغاز کرده که قطعه Parents Just Don’t Understand در سال ۱۹۸۹ سبب گشت تا برای نخستینبار موفق به کسب جایزه گرمی شوند. در ادامه با موسیقی Summertime نیز این موفقیت را تکرار نموده و باری دیگر جایزه گرمی را از آن خود کردند که از این موسیقی به عنوان بهترین کار ساخته شده توسط آنها یاد میشود.
شهرت به وجود آمده برای ویل اسمیت در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی سبب شده بود تا دست به ولخرجیهای پرسر و صدایی زده که علیرغم مالیاتهای سنگین اما توجهی به پرداخت آنها نمیکرد. مسئلهای که سبب شد تا اداره درآمد و دارایی آمریکا بدهی ۲.۸ میلیون دلاری را بر علیه وی تصویب نماید که منجر به از دست رفتن بخش اعظمی از داراییهایش شد تا حدی که در سال ۱۹۹۰ میلادی با مشکل مالی بزرگی مواجه گشت و عملاً چیزی در بساط نداشت.
ویل اسمیت که راه حلی برای حل مشکل مالی خود پیدا نمیکرد، از سر ناچار وارد حرفه بازیگری شد و طی قراردادی با شبکه NBC ایفای نقش در یک سریال کمدی و سیتکام به نام The Fresh Prince of Bel-Air را بر عهده گرفت تا بلکه بتواند سرمایهای برای خود دست و پا نماید. سریالی که با استقبال قابل قبولی از سوی مخاطبین تلویزیونی مواجه شد و نظر ویل اسمیت را نسبت به حوزه بازیگری جلب نمود تا هدفی را در سر برای خود تدارک ببیند: تبدیل شدن به بزرگترین ستاره جهان در سینما و به همین منظور شروع به مطالعه در این حوزه نمود تا بتواند بهترین عملکرد ممکن را از خود به معرض نمایش بگذارد.
آغاز دهه ۱۹۹۰ میلادی سبب شد تا ویل اسمیت از یک سو با قدرت هر چه تمام وارد حوزه بازیگری شده و در سمت دیگر ماجرا از عرصه موسیقی و خوانندگی فاصله بگیرد؛ رویکردی که با واکنشهای مختلفی از سوی طرفدارانش در آن زمان مواجه شده بود. در حالی که آغاز مسیر بازیگری برایش با فیلمهای Six Degrees of Separation، Made in America و Where the Day Takes You چندان امیدوارانه به نظر نمیرسد اما به ناگاه شانس به او رو کرد و فرصت ایفای نقش در فیلمهای درجه یکی را پیدا کرد که میتوانست هدفش را محقق نماید.
ویل اسمیت تا پایان دهه ۱۹۹۰ میلادی فیلمهای بلاک باستر، پرفروش و مخاطب پسندی نظیر Bad Boys، Independence Day، Men in Black، Enemy of the State و Wild Wild West را در قامت بازیگر نقش اصلی ایفا نمود که تمامی آنها با موفقیتهای عموماً مثبتی روبرو شده و باکس آفیس جهانی را به تسخیر خود درآورده بودند تا یک شگفتی را در حوزه بازیگری برای وی به ارمغان بیاورند. ساخته جاهطلبانه و علمی تخیلی رولند امریش به نام Independence Day تاثیر قابل توجهی بر محبوبیت ویل اسمیت به عنوان یک بازیگر تازه کار داشت به حدی که با فروش ۸۱۷ میلیون دلاری به دومین فیلم پردرآمد تاریخ سینما در آن زمان تبدیل شد.
در حالی که ویل اسمیت به هیچ عنوان انتظارش را نداشت، ایفای نقش در فیلم پرفروش Men in Black در سال ۱۹۹۷ میلادی سبب شد تا خوانندگی یکی از قطعات موسیقی این پروژه را بر عهده بگیرد؛ آن هم به صورت انفرادی و بدون حضور گروه دوران نوجوانیاش که در آن زمان با استقبال بیسابقهای از سوی اهالی موسیقی روبرو شد و رکوردهای متعددی را بر جای گذاشت. استقبالی که سبب شد تا ایده بازگشت به عرصه موسیقی در ذهن ویل اسمیت جرقه زده و به فکر تهیه یک آلبوم انفرادی بربیاید. آلبومی به نام Big Willie Style که در همان سال منتشر شد و رتبه دهم بیلبورد موسیقی ایالات متحده آمریکا را کسب نمود و موفق به تصاحب جوایز مختلفی در حوزه موسیقی شد.
کسب شهرتی یک باره در سینما و ادامه موفقیتهاش در عرصه خوانندگی سبب شد تا خواهران واچوفسکی ایفای نقش نئو در فیلم The Matrix را به ویل اسمیت پیشنهاد دهند. با این حال به سبب ایفای نقش در فیلم اکشن و وسترن Wild Wild West از ایفای نقش نئو خودداری کرد تا کیانو ریوز جایگزین او شود؛ علیرغم موفقیت نه چندان قابل توجه Wild Wild West و در عین حال سر و صدای بزرگی که ماتریکس به راه انداخت ویل اسمیت از اتخاذ چنین تصمیمی هیچگاه ابراز پشیمانی نکرده و البته که تاثیر چندانی در مسیر تبدیل شدن وی به یک ستاره سینما نیز نداشته است. با این حال ایفای نقش نئو میتوانست زندگی او و در عین حل کیانو ریوز را برای همیشه متحول نماید.
فیلم Wild Wild West شاید آنطور که انتظار میرفت گیشه سینما را به آتش نکشید اما سبب شد تا موسیقیای که ویل اسمیت برای ساخته بری ساننفلد خوانندگی کرده بود، مورد توجه واقع شده و تبلیغی برای دومین آلبوم انفرادی وی بوده باشد. آلبومی که باری دیگر با استقبال اهالی موسیقی روبرو شد و رکوردهای جالب توجهی را از خود به ثبت رساند تا حدی که این هنرمند آمریکایی را مجاب نمود تا در پایان سال ۱۹۹۹ یک آلبوم دیگر شامل ۷ آهنگ نمادین خود را جمع آوری کرده و روانه بازار نماید.
زمانی که ویل اسمیت از سر ناچار و برای آن که بتواند شکم خود را سیر کند، ایفای نقش در سریال The Fresh Prince of Bel-Air را بر عهده گرفت و وارد حوزه بازیگری شد، هدفی را برای خود تعیین کرد تا بتواند به ستاره سینمای جهان تبدیل شود. هدفی که در دهه ۱۹۹۰ مسیر آن هموار شد و در سال ۲۰۰۱ به ایفای نقش در فیلمی منجر شد که زندگی این هنرمند را برای همیشه متحول کرد. محمد علی کلی بوکسور مشهور و خوش قلب آمریکایی در این سال صاحب فیلم بیوگرافی خود به کارگردانی مایکل مان و نقش آفرینی ویل اسمیت شد که هر بینندهای را به وجد میآورد.
در حالی که ویل اسمیت در حوزه موسیقی صاحب دستاوردهای قابل توجهی همچون کسب جایزه گرمی شده بود اما در عرصه سینما توفیقی حاصل نکرده بود. مسئلهای که با ایفای نقش در قامت محمد علی کلی دگرگون شد و برای نخستینبار نامزدی در جشنوارههای بزرگی نظیر اسکار، گلدن گلوب، MTV و جوایز فیلم منتخب منتقدان را تجربه نمود. البته که در طی برگزاری جشنواره اسکار و در رقابت با دنزل واشینگتن برای ایفای نقش در فیلم Training Day از کسب جایزه باز ماند و توفیقی حاصل نکرد. ۱ سال بعد نیز پس از وقفهای کوتاه مدت با سومین آلبوم خود به نام Born to Reign به عرصه موسیقی بازگشت که به مانند همیشه با استقبال مثبت مخاطبین روبرو شد و توانست تا از سوی “انجمن صنعت ضبط موسیقی ایالات متحده آمریکا” موفق به کسب جایزه شود.
یکی از موسیقیهای آلبومش به فیلم Men in Black II اختصاص یافته بود که نه تنها به نوعی تبلیغی برای این دنباله محسوب میشد، بلکه موفق به ثبت رکوردهایی قابل توجهی در چارت بریتانیا نیز شد. فیلمی که در سال ۲۰۰۳ میلادی اکران شد و فروشی ۴۴۱ میلیون دلاری را تجربه کرد که موفقیت دیگری در کارنامه بازیگری ویل اسمیت محسوب میشد؛ بازیگری که عملاً به هدف خود دست پیدا کرده و تبدیل به ستاره سینمای هالیوود شده بود که فیلمهایش فروشی نجومی را تجربه میکردند.
آغاز دهه ۲۰۰۰ میلادی با اتفاقات بزرگ و تاثیرگذاری برای ویل اسمیت همراه شده بود. دههای که با موفقیت هنری Ali و موفقیت مالی Bad Boys II آغاز گشت و سپس با ایفای نقش در فیلمهای I, Robot، Hitch، The Pursuit of Happyness، I Am Legend، Hancock و Seven Pounds و صداپیشگی در انیمیشن Shark Tale ادامه پیدا کرد تا از او نامی جاودان و ارزشمند در تاریخ سینما پدید بیاورد که فیلمهایش به سبب برخوداری از نام ویل اسمیت استقبال دیوانهواری از سوی مردم را تجربه میکردند.
فیلم بیوگرافی و درام The Pursuit of Happyness به کارگردانی گابریل موچینو در سال ۲۰۰۶ میلادی اکران شد و حول محور کارآفرینی به نام کریس گاردنر جریان داشت که به معنای واقعی کلمه از هیچ به همه چیز رسید. فیلمی که ویل و جیدن اسمیت به عنوان پدر و پسر را در کنار یکدیگر قرار داد تا نقش آفرینی شدیداً احساسی و تاثیرگذاری را در کنار یکدیگر به ارمغان بیاورند که حسابی مورد تحسین منتقدین و مخاطبین عام سینما قرار گرفت و دومین نامزدی در جشنواره اسکار را برای ویل اسمیت به همراه داشت؛ نامزدی برای کسب بهترین بازیگر مرد که این بار هم در رقابت با فارست ویتاکر برای ایفای نقش در فیلم The Last King of Scotland از تصاحب آن باز ماند.
پس از حضور در انواع و اقسام پروژههای درام، اکشن و کمدی، ویل اسمیت در سال ۲۰۰۷ میلادی طی همکاری با فرانسیس لارنس در فیلم آخرالزمانی و ترسناکی به نام I Am Legend نقش آفرینی نمود که نه تنها تجریه جدیدی برای وی در حوزه سینما به شمار میرفت، بلکه به صورت کلی اثر جذابی برای طرفدارانش نیز محسوب میشد. اثری دوست داشتنی حتی برای خود شخص ویل اسمیت که تاثیر به سزایی در حفظ جایگاه ستارگی وی در سینما داشت و به فروشی بالغ بر ۵۸۵ میلیون دلار دست یافت. موفقیتی که سبب شد تا در آن سال به عنوان یکی از ۱۰ چهره تاثیرگذار کشور آمریکا لقب بگیرد.
پس از تجربه موفق طی ۲ دهه حضور در سینما و در عین حال به ارمغان آوردن آلبومهای موسیقی انفرادی که هر یک رکوردهای جالب توجهی را به ثبت میرساندند، ویل اسمیت با آغاز دهه ۲۰۱۰ میلادی از جایگاه ستارگی سینما فاصله گرفت و آن موفقیتهایی که از وی انتظار میرفت را تکرار نکرد. دههای که با فیلم Men in Black 3 و فروش ۶۵۴ میلیون دلاریاش آغاز شد و پرونده این ۳گانه را برای همیشه بست و تبدیل به پردرآمدترین فیلم این مجموعه شد.
در حالی که همکاری ویل اسمیت با پسرش جیدن در فیلم The Pursuit of Happyness یک موفقیت تاریخی و تمام عیار به شمار میرفت اما همکاری مجدد آنها در فیلم After Earth به شکست فاجعهباری منجر شد که حتی بر روحیه این بازیگر و خواننده ۵۵ ساله نیز تاثیر گذاشت. در سال ۲۰۱۳ میلادی تکنولوژی جدیدی پا به میدان گذاشت که فیلمهای Oblivion و After Earth پیشگام بهرهگیری از آن در حین فیلمبرداریهایشان بودند و به طرز عجیبی هر جفتشان با شکست پرسر و صدایی در باکس آفیس بین المللی مواجه شدند.
شکست فاجعهبار همکاری مجدد ویل اسمیت با پسرش به حدی برای وی سنگین و غیرقابل هضم بود که به مدت ۱ سال از سینما فاصله گرفت و پروژههایی همچون Anchorman 2: The Legend Continues و Winter’s Tale نیز صرفاً از او به عنوان بازیگر نقش فرعی و یا مهمان بهره میبردند. پس از کناره گیری کوتاه مدت از عرصه بازیگری، در سال ۲۰۱۵ میلادی بازگشت قابل توجهی را رقم زد و در کنار مارگو رابی که هنوز به شهرت امروز خود دست پیدا نکرده بود، فیلم درام، کمدی و جنایی Focus را نقش آفرینی کرد که فروشی نسبتاً قابل قبول را در گیشه رقم زد.
سپس در همکاری با ریدلی اسکات و پیتر لندس مند درام ورزشی و بیوگرافی Concussion را نقش آفرینی کرد که نامزدی در جنشوارههایی نظیر گلدن گلوب و MTV را برایش به همراه داشت. اثری حول محور پزشکی به نام بنت اومالو که حقیقت تلخ پشت ماجرای لیگ ملی فوتبال آمریکایی را برملا نمود که طبق گفته ویل اسمیت، تجربه منحصر به فردی در زندگیاش به شمار رفته و تاثیر به سزایی بر روح و روان وی داشته تا بتواند مسائل مهمی از زندگی را یاد بگیرد.
در حالی که او پیشتر با فیلم Hancock نقش آفرینی در ژانر ابرقهرمانی را تجربه کرده بود اما با آغاز به کار دنیای سینمایی دیسی در کنار مارگو رابی به جمع بازیگران فیلم Suicide Squad در سال ۲۰۱۶ میلادی ملحق شد تا ایفای نقش فلوید لاتون/ددشات را بر عهده بگیرد. فیلمی به کارگردانی دیوید آیر که بازیچه دست بیبرنامگیهای کمپانی برادران وارنر گشت و بارها و بارها تحت فیلم برداری مجدد قرار گرفت تا بالاخره اکران شد و علیرغم دریافت نقدهای بسیار ضعیف اما فروش قابل توجه ۷۴۹ میلیون دلار را به ثبت رساند. نقش آفرینی ویل اسمیت و شیمی بین او و مارگو رابی جزو معدود نقاط قوت این فیلم لقب گرفت و با واکنش مثبت مخاطبین نیز روبرو شد.
در همان سال ایفای نقش در فیلم Collateral Beauty را نیز بر عهده گرفت که تجربه عجیبی در زندگی وی به شمار رفته است. فیلمی حول محور سهامدار ثروتمندی که از همسرش طلاق گرفته و با افسردگی شدید دست و پنجه نرم میکند. در بحبوحه فیلمبرداری، پدرش که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد، از دنیا رفت و ایفای نقش Collateral Beauty به تجربه متفاوت و تاثیرگذاری برای ویل اسمیت تبدیل شد تا بتواند با مرگ پدرش کنار بیاید. رفتار خشونت آمیز پدرش با مادرش و طلاق آنها روحیه وی را دگرگون کرده بود و حال از دست دادن وی با وجود تمامی خاطرات تلخی که برایش رقم زده بود اما همچنان دردناک و تلخ جلوه میکرد.
۱ سال بعد در همکاری با کمپانی نتفلیکس به ایفای نقش در فیلم اکشن و علمی تخیلی Bright پرداخت که از آن به عنوان یکی از گران قیمتترین فیلمهای تاریخ سینما یاد میشود. اثری به شدت ناامید کننده از سوی ویل اسمیت تا حدی که حتی خشم برخی از منتقدین را نیز برانگیخت و از آن به عنوان نقطه سقوط این بازیگر ۵۵ ساله یاد شده است. حتی میزان بازدید کنندگان Bright در سرویس استریم نتفلیکس نیز نتوانست چنین بازخوردهای به شدت منفی را پاسخگو باشد.
تا سال ۲۰۲۰ میلادی نقش آفرینی ویل اسمیت در پروژههای سینمایی مختلفی از از فیلمهای Aladdin، Dads، Gemini Man و Bad Boys for Life و انیمیشن Spies in Disguise ادامه پیدا کرد. در حالی که سومین فیلم پسران بد و لایو اکشن علاءالدین کمپانی دیزنی موفقیتهای بزرگی را در گیشه رقم زدند اما باقی پروژههای وی با شکستهای متعددی روبرو شده و نظر مثبت مخاطبینش را جلب نکردند. در این بین نیز طی همکاری با همگروهی سابق خود موسیقی Get Lit را روانه بازار کرد که در کانال یوتیوب آنها منتشر شد و بازخوردهای قابل توجهی را دریافت نمود.
همانطور که پیشتر اشاره کرده بودیم، ویل اسمیت از دوران کودکی تا زمان مرگ پدرش تراژدیهای مختلفی را پشت سر گذاشته بود. مسائلی که او را مجاب کرد تا در همکاری با نویسندهای به نام مارک منسن کتابی تحت عنوان Will به نگارش در آورده شود که خاطرات زندگی این بازیگر و خواننده آمریکایی را مورد کنکاش قرار داده و ضربات روحی و روانی وی را بررسی میکرد. در این کتاب که به عنوان “یک سفر خودشناسی” از آن یاد میشود، با حقایق تلخی از زندگی ویل اسمیت آشنا میشویم که خوانندگانش را حسابی تحت تاثیر قرار داده است.
پس از کسب چند نامزدی در جشنواره اسکار، ویل اسمیت در سال ۲۰۲۱ میلادی طی همکاری با رینالدو مارکوس گرین فیلم بیوگرافی دیگری تحت عنوان King Richard را حول محور بازیکن مشهور تنیس یعنی ریچارد ویلیامز به ارمغان آورد که مربیگری فرزندانش را بر عهده گرفته و مسیر آنها را برای موفقیت هموار میکند. فیلمی به شدت زیبا و تاثیرگذار که سیل جوایزی همچون گلدن گلوب و انجمن بازیگران را برایش به همراه داشت و باری دیگر وی را نامزد دریافت جایزه در جشنواره اسکار مینمود.
در بحبوحه ۹۴مین دوره جشنواره اسکار و در شرایطی که بالاخره فرصت طلایی ویل اسمیت نصیبش شد و برای نخستینبار در حرفه بازیگری موفق به کسب جایزه اسکار برای بهترین بازیگر مرد شد اما اتفاقی به وقوع پیوست که میتوانست او را وارد لیست سیاه هالیوود نماید. ماجرا از این قرار است که کریس راک بر روی صحنه رفته و با همسر ویل اسمیت یعنی جیدا پینکت اسمیت شوخی میکند؛ شوخی همیشگی مجریان اسکار با حاضرین در مراسم که این بار با حاشیه بسیار عجیبی روبرو شد. ویل اسمیت که از این شوخی به خشم آمده بود، پس از فریاد بر سر کریس راک، به روی صحنه رفت و سیلی محکمی بر صورت وی خواباند که تمامی حاضرین و بینندگان را در بهت و حیرت فرو برد.
پس از این حادثه عجیب و غریب، واکنشهای منفی روانه ویل اسمیت شد و جایگاه بازیگری وی در خطر قرار گرفت؛ مخصوصاً آن که از سوی هئیت مدیره آکادمی اسکار برای همیشه از حضور در این جشنواره منع شد و عملاً کسب جایزه برای او با وجود چنین جنجالی هیچ دستاورد خاصی نداشت و مورد توجه قرار نگرفت. حواشی به حدی دردسرساز شد که حتی میتوانست به دستگیریاش نیز ختم شود که کریس راک از ارائه هرگونه اتهامی خودداری نمود تا این جنجال هرچه زودتر خاتمه پیدا کند. در فاصله بسیار کمی از این اتفاق، او رسماً از آکادمی اسکار استعفا داد و از حاضرین در برنامه و شخص کریس راک عذرخواهی نمود.
ویل اسمیت در سال ۱۹۹۲ میلادی نخستین ازدواج خود را با شری زامپینو تجربه کرد که به تولد ویلارد کارول تری اسمیت سوم منجر شد. ازدواجی که دوام چندانی نداشت و در سال ۱۹۹۵ میلادی پایان یافت. ۲ سال بعد در ۱۹۹۷ با جیدا پینکت اسمیت بازیگر، تهیهکننده، نویسنده، خواننده و ترانهسرای آمریکایی از طریق پروژههای کاری در هالیوود آشنا شد و شیفته وی گردید تا در نهایت به ازدواج یکدیگر دربیایند. ازدواجی که با مسائل و حواشی بسیاری در طول ۲ دهه گذشته همراه شده و در نهایت نیز به جدایی آنها در سال ۲۰۲۳ میلادی منتهی گشته است؛ جدایی که تنها بدنامی ویل اسمیت در هالیوود را برایش به همراه داشته، آن هم برای زنی که شایعات بسیاری حول محور خیانت به همسرش به گوش رسیده است.
ویل اسمیت ۵۵ ساله پس از حادثه جنجالی اسکار، فیلم Emancipation را در همکاری با کمپانی اپل به ارمغان آورد و روایتی تاریخی حول محور موضوع بردهداری را به تصویر کشید که از نقش آفرینی قابل قبولی بهره برده است. پس از استراحتی ۱ ساله برای ۲۰۲۴ میلادی با دوست و همکار قدیمی خود یعنی مارتین لارنس چهارمین فیلم پسران بد به نام Bad Boys: Ride or Die را تدارک دیده که نخستین تریلر منتشر شده از آن نوید سکانسهای اکشن دیوانهواری را داده است.
باید دید که اکران فیلم Bad Boys: Ride or Die در گیشه با چه بازخوردی از سوی سینماگران مواجه خواهد شد و در نهایت جایگاه بازیگری ویل اسمیت به چه سمت و سویی کشیده میشود. هنرمند دوست داشتنی و مورد احترامی که طی ۳۲ سال فعالیت چشمگیر در هالیوود، خاطرات ارزشمندی را برای طرفدارانش به ارمغان آورده و نقش آفرینیهایی به یاد ماندنی را از خود به یادگار گذاشته است.
منبع: گیمفا
پر بحثترینها
- فوری: سونی در حال مذاکره برای خرید کمپانی مادر FromSoftware است
- نامزدهای بهترین بازیهای سال مراسم The Game Awards 2024 مشخص شدند
- نقدها و نمرات بازی STALKER 2 منتشر شدند
- ۱۰ بازی سینماتیک که میتوانند با بهترین فیلمهای سینمایی رقابت کنند
- پلی استیشن برای ۱۰ سال متوالی نمایندهای برای بهترین بازی سال داشته است
- شایعه: حالت پرفورمنس بازی STALKER 2 روی Xbox Series X به خوبی اجرا نمیشود
- بازی Death Stranding Director’s Cut دومین بازی پرفروش ایکس باکس شد
- بدون اشتراک پلاس، امکان انتقال فایل سیو بازیها از پلی استیشن ۵ استاندارد به پرو وجود ندارد
- رسمی: شرکت مادر FromSoftware پیشنهاد خرید از سوی سونی را تایید کرد
- بازی GTA V با این هدف ساخته شد که از هر نظر بهتر از GTA IV باشد
نظرات
عه، بیوگرافی مستر چکی🗿😂 ی بازی تنست ازش داره میسازه، خیلی دوس دارم منتشر شه برم زامبیارو چک کش کنم باهاش😁
ولی جدا از شوخی بازیگر بسیار خوبیه و واقعا میپسندم نقش آفرینیاشو🙌
بازیگر واقعاً دوست داشتنی و عالی
فکت: قرآن رو هم تا آخر خونده و می گفت که جست و جوی معنوی زندگیش بود
جالبه به قرانم اعتقاد زیادی داره
شخصا راجبه چک حق رو بهش میدم
خیلی مقاله جذابی بود.
اصلا نمیدونستم خوانندس؛ وقتی دیدم گرمی هم برده برگام ریخت🌚
ویل اسمیت در واقع مهران رجبی مناطق آمریکاییه.
همه جا هست ؛ آهنگ ، مستند ، فیلم ، انیمیشن ، بازی و…
همه نوع ژانری هم هنر نمایی میکنه هم درام هم طنز هم اکشن و… هنرمندی همه فن حریفه.
تفاوتشون اینه ویل اسمیت خیلی محبوبه ولی مهران رجبی رو همه مسخرش میکنن
خیلی زندگیش بالا و پایین داشته،شکاف های روحی سختی هم معلومه داره،امیدوارم همیشه موفق باشه …
فکت :همسر سابقش جیدا پینک دوست صمیمی توپاک شکور بود،حتی هم مدرسه هم بودن …