نقد انیمیشن Orion and the Dark | ناتوان در حل بحران
همین چند وقت اخیر یک انیمیشن نقد کرده و آنجا توضیح دادم که رابطه انیمیشنها با توصیه و درس دادن به بچهها، یک رابطه تنگاتنگ است. استودیوهای فیلمسازی از همان ابتدا تلاش کردهاند با خلق فضایی شیرین و کودکانه به حل بحران و مشکلات کودکان کمک کنند. Orion and the Dark نیز جزو همین دسته از آثار است. اما نقد بنده از جایی شروع میشود که این آثار هیچ کمکی نمیتوانند بکنند و به زبان عام الکی ادعای حل مشکل میکنند. هیچ نظارتی بر روی این آثار نیست و هیچ روانشناس کودکی در ساخت این آثار کمک نمیکند. این موضوع نیز باعث جا افتادن تفکر غلط در ناخودآگاه کودکان و حتی نحوه تربیت والدین میشود.
برای نقد Orion and the Dark دو رویکرد را پیش خواهم گرفت. یکی رویکرد سینمایی (بررسی انیمیشن از دریچه سینما) و دیگری رویکرد روانشناسانه (بررسی از دید روانشناسی). البته بنده در هیچ یک از این موارد ادعایی ندارم و راه برای ارتباط و گفتگوی دیالکتیکی و آزاد، همیشه باز است. به هر حال.
Orion and the Dark با یک مونولوگ آغاز میشود. کاراکتر اصلی ما یعنی Orion درحال توضیح دادن مشکلات روانی خود همچون ترس و استرس است. همین مورد اولین ایراد فیلم را آشکار میکند. یک بیمار یا هرچه که اسمش را میگذارید، در مواجه اول به چیزی اعتراف نمیکند و روانکاو با ساعتها تلاش و گفتار درمانی سعی میکند به ناخودآگاه فرد نفوذ کند. اما در این اثر کاراکتر اصلی، خودش به همهچیز اعتراف میکند. اعترافی بسیار طولانی که به درستی هم ساخته نمیشود. بر فرض مثال Orion از هزاران چیز نام برده و آنها را مشکلات خود معرفی میکند، مثل ترس از صحبت با شخص مورد علاقه، ترس از محیط، ترس از اجتماع، تاریکی و … اما در پایان تنها به ترس از تاریکی پاسخ میدهد (پاسخی که خود نقد پذیر است). یعنی چنین میشود گفت که Orion and the Dark در خلق مشکلات روانی اصلا موفق نیست.
از طرفی هم برای واکاوی شخصیت یک ذهن بیمار، باید مشکل را نشان داد چرا که سینما مدیوم دیدن است. یعنی Orion and the Dark باید تمامی مشکلات اورین را نشان میداد و ما از طریق این دیدن به فرم اضطراب کیرکگاردی اورین میرسیدیم. اما تنها کاری که این انیمیشن انجام میدهد اجرای چندین دیالوگ طولانی در یک دور تند است. حتی به خود این دیالوگها نیز عمل نمیشود. بر فرض مثال اورین میگوید که اگر با دختر مورد علاقهاش ( که هیچ علاقهای میان این دو ساخته نمیشود) حرف بزند یا دستش به وی بخورد، سکته خواهد کرد، اما در کمی بعد این دو با یکدیگر حرف میزنند و Orion آنچنان هم وضعش بد نیست!
هرچه ادعای فیلم زیاد، گارد نقد بنده نیز بالاتر. اگر Orion and the Dark سادگی خود را حفظ میکرد، میشد با آن کنار آمد. اما Orion and the Dark الکی ادعاهای گنده میکند. در نیمپرده اول پسر بچه در تخیلات خود کتابی را به دست میگیرد که روی آن دو مفهوم نهیلیسم و اگزیستانسیالیسم نوشته شده است! چه عقل سلیمی میتواند این کتاب را در دست یک بچه هفت ساله قبول کند؟! کمی بعد نیز پسربچه درباره نیستی حرف میزند. او میگوید تفکر به نیستی با فکر کردن به یک فضای سیاه همراه است اما این سیاهی خود یک فضا و زمان دارد، پس هستی دارد، نیستی چیست؟ سوال بسیار خوبی است. اما دو ایراد دارد. اولی اینکه این سوال در حد و اندازه Orion and the Dark نیست. دوم اینکه این سوال یک کپی از کتاب متافیزیک چیست هایدگر است. به راستی استفاده از این دیالوگ چه سودی برای Orion and the Dark دارد؟ خب که چه؟ با مطرح کردن این سوال مهم در یک فضای کودکانه، مثلا کارگردان فیلم فلسفی ساخت؟ واقعا پاسخی ندارم!
این ادعا نیز بر کل فضای Orion and the Dark سایه انداخته است. نه صحبتهایش درباره مرگ و زندگی خوب است و نه مفاهیم زیستیاش. همهچیز دکوری است. نام مرگ را میشنویم، نام نهیلیسم را میشنویم؛ اما چیزی از این دو نمیبینیم. تمامی اینها نیز ریشه در کارگردانی دارد که این چیزها را نمیفهمد و آمده تا یادِ بچهها بدهد…!
نقطه عطف اول فیلم از جایی آغاز میشود که مثلا شب میآید. جان بخشیدن به شب درنیامده. با آن شبی که ما میشناسیم فرق دارد. اصلا شبی نیست که بشود با آن ارتباط برقرار کرد. از طرفی هم دوربین همین شب را مقصر و ریشه اضطراب این بچه معرفی میکند؛ درحالی که چنین نیست. درباره ریشه اضطراب این بچه چیزی نمینویسم چون عناصر Orion and the Dark خوب ساخته نشدهاند. مثلا یک بچه در این سن با این همه ترس تنها یک دلیل میتواند داشته باشد و آن پدر و مادر است. این درحالی بود که Orion پدر و مادر خوبی داشت. از طرفی هم میشود ریشه این همه اضطراب را در ترس از مرگ دانست که خب در این مورد هم Orion and the Dark چیزی نشان ما نداد.
به همراه حضور کاراکتر شب، چندین کاراکتر دیگر به اثر اضافه میشوند: صداهای مخرب شب، شب بیداری، رویاهای شیرین، خواب و سکوت. حضور آنها ما را یاد انیمیشن inside out میاندازد. عناصر از آن کپی شده و کارگردان سعی در خلق فضای آن چنینی دارد. اما این کاراکترها نیز ساخته نمیشوند. کاراکتر سکوت الکی کیوت است. خواب موجودی است بی معنی. البته شب بیداری خوب ساخته شده است و حداقل چشمانش به فرم رسیده. اما هرچه باشد نه این کپی جواب داده و نه این فضا. همهچیز لنگ ساختن روابطی است که اصلا برای مخاطب مسئله نیست. قرار است Orion در این سفر آپولونویی از دست ترسهایش رها شود. اما این کاراکتر چنان ضعیف ساخته شده است که منِ مخاطب این سوال را میپرسم که به من چه؟ اصلا از دست ترسهایش رها نشود!
کاراکتر او سر و ته ندارد. بر فرض مثال در کل طول فیلم او جوابهای شلدون کوپری میدهد و این درحالی است که ریشه این هوش در او مشخص نیست. چیزی ساخته نشده و بدتر از آن چیزی نشان مخاطب داده نشده است.
Orion and the Dark ایرادات زیادی دارد. یکی از ایرادهای جدی این انیمیشن در روایت است. در اواسط فیلم میفهمیم که راوی این داستان فانتزی همین Orion در سنین بالاست! یعنی فیلم یک ساعت صبر کرده تا موضوع به این مهم را به مخاطب بگوید! همین عوض شدن راوی کل تفکر و تصور مخاطب از انیمیشن را بهم میزند. قبول داستان از دید یک بچه ۷ ساله با قبول داستان از دید یک مرد چهل ساله فاصله بسیار زیادی دارد.
بعد از اواسط فیلم به راستی تحمل Orion and the Dark سخت میشود. دیالوگهای بیربط، گره داستانهای نه چندان مهم و کلی وقت تلفکنی. در ساحت دیالوگ، Orion and the Dark کلی وقت مخاطبش را میگیرد. سعی میکند پیامهای زیادی به مخاطبانش بدهد و این درحالی است که خود کارگردان نمیداند پیامش چیست. هر چه دم دستش آمده را میگوید و مشکلی را هم حل نمیکند. مثلا ترس از شب این کودک چگونه حل شد؟ چه اتفاقی افتاد؟ اصلا حل نشد؟ خب این سفر برای چه بود؟ بقیه ترسها چه شد؟
در نیم پرده پایانی نیز همه چیز درون Orion and the Dark پیدا میشود. از مسئله یین یانگ و ترس و دوستی و فرصت دوباره و سفر در زمان و… این طور بگویم که Orion and the Dark در پایان به یک معجون میکس سینمایی بد طعم تبدیل میشود.
در آخر چنین میشود گفت که به نظر بنده Orion and the Dark اثر بسیار بدی است. پُر ادعا و در عین حال بی محتوا. از بابت کیفیت تصویر نیز بسیار پایین است و در حد هالیوود نیست. مسائل روانشناختی اش در حد پنجم ابتدایی است و به قول معروف عددی نیست. بحث صداپیشگی نیز بحثی است اضافه. در زمینه صدا بازیگران Orion and the Dark چیزی ندارد که بخواهیم درباره آن بحث جدی کنیم. به نظر من تماشای این انیمیشن حتی برای کودکان نیز لذت بخش نخواهد بود.
پر بحثترینها
- ۱۰ بازی ویدیویی با گیمپلی عالی و داستان ضعیف
- ویدیو: Marvel’s Spider-Man 2 در حالت Fidelity ویژه PS5 Pro با نرخ فریم ثابت ۶۰ اجرا نمیشود
- فیل اسپنسر: هیچ خط قرمزی برای انتشار عناوین ایکس باکس روی پلی استیشن وجود ندارد
- کار ساخت بازی جدید ناتی داگ از سال ۲۰۲۰ آغاز شده است
- Red Dead Redemption 2: آیا آرتور مورگان رستگار شد؟
- بازی چندنفره Horizon احتمالاً در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهد شد
- کار ساخت STALKER 2: Heart of Chornobyl به پایان رسید
- ۱۴ دقیقه از گیمپلی Indiana Jones and the Great Circle را مشاهده کنید
- گزارش: ایکس باکس درحال آمادهسازی پیشنمایشهای South of Midnight است
- مایکروسافت همچنان به دنبال خرید و تصاحب در گیمینگ است
نظرات
اقای کریمی من واقعا با نقدای فیلم و سریال شما حال میکنم بار ها هم گفتم
ولی احساس نمیکند انیمیشنارو یکم جدی نقد میکنید ؟ اکثرشون صرفا برای بچه هاست تا چیزی یاد بگیرن و کمی هم بزرگسالا سرگرم شن
سلام دوست عزیزم
خیلی ممنون از لطفی که به من داری.
بله انیمیشن ها رو جدی نقد می کنم و از طرفی هم معتقد هستم که این انیمیشن یا اونی که دیروز رفت رو سایت، اصلا ما قبل نقد هستند.
ولی شاید بپرسید خب چرا نقد؟ اولا اینکه انجام وظیفه می کنیم.
دوم اینکه بچه ها که نمیان این نقد هارو بخونن. من هم در حد سواد خودم سعی میکنم این نقد را جدی بنویسم برای طرفداران جدی سینما.
نمی تونم هم به دروغ بگم این اثر خوب بوده و تمام. این کار راحت هم هست، در مقابل این همه دیسلایک فقط کافیه بگم این اثر خوب بود و باربی هم شاهکاره. اما یه چیزی از درون من رو میخوره اگر به دروغ بنویسم. یعنی شروع به نقد خودم میکنم.
نقد جدی هم به این دلیل انجام میدیم که خواستار فیلم خوب هستیم. چرا باید بعد از گذشت بیست سال همچنان در حسرت انیمیشن هایی مثل شرک باشیم؟
نقد جدی در یک سیر دیالکتیک ما رو به جلو هُل خواهد داد. چه نقد انیمیشن ساده، چه فیلم های هیچکاک، چه جامعه و چه هر چیز دیگری.
نقد سلاح ما برای ساختن جهانی بهتر است.
مرسی از پاسخ سریع و مودبانه ولی ما انیمیشنی مثل گربه چکمه پوش داشتیم ولی این هدفش اموزش به بچه هاست
نقدهای گیمفا رو دوست ندارم چه نوع نگارش منتقد هاشون چه ادبیات چه مدل نقد ضعیفه کلا بازی که خیلی بده انگار دارن مقاله مینویسن اینا باید آموزش ببینند از این نظر نقد فیلم و انمیشن زومجی خیلی بهتره و حرفه ای تر مینویسن
نقد انیمیشن ها در گیمفا بسیار سخت گیرانه هست و تا الان نقدر مثبتی از یه انیمیشن من ندیدم (قطعا هست اما من ندیدم)
به نظرم گیمفا با این حجم از وسواس و ریزبینی که نکات مثبتی هم هست اما برای نقدر انیمیشن ها زیادی سفت و سخت میگیره .
“به نظر من تماشای این انیمیشن حتی برای کودکان نیز لذت بخش نخواهد بود.”
با نقدتون تا حدودی مخالفم و با این جمله هم کاملا مخالفم.
انیمیشن اصلا خوبی نبود قبول دارم اما برای کودکان انیمیشن بسیار خوب و لذت بخشی بود ولی خب بزرگسالان اصلا نمیتونن با این انیمیشن ارتباط برقرار کنن
با سلام
آقای کریمی متاسفانه دیگه اون شکوه انیمیشن های دوره سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷ اینا دیگه تکرار نمیشه و مثل اون ها شاهکاری ساخته نمیشه .
پس بر این اساس تقریبا هر انیمیشن دیگه ای که ساخته بشه با توجه به استاندارد های اون موقع ، باید خیلی بد و ضعیف باشن !
دید تون نسبت به انیمیشن رو سطحی تر کنید ، دیگه مثل اون موقع ها پیش نمیاد
بنظرم از نمیه دوم که دخترش وارد داستان شد یکم افت کرد
انیمیشن از لحاض دیالوگ بقدری سنگین کار شده که من بزرگسالش هم مجبور شدم دو سه جا برم ببینم اصلا اینا چی هستن من موندم سازنده فیلم تاحالا با یه بچه ۷.۸ ساله حرف زده یا نه ته فیلم هم که کلن تو فضاست و به کلی فیلمنامه از هم متلاشی میشه
ته فیلم هم معلوم نیست که چه شده حتی ادم نمیتونه بفهمه دلیل داستان این فیلم چیست